PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 [2] 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31

پیمان
4th January 2009, 04:26 PM
ای که دستت می رسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

SK8ER_GIRL
4th January 2009, 05:36 PM
رفت انكه در جهان هنر جز خدا نبود
رفت آنكه يك نفس ز خدايي جدا نبود
افسرد ناي و ساز و شكست و ترانه مرد
ظلمي چنين بزرگ خدايا روا نبود

پیمان
4th January 2009, 08:03 PM
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی

صبا محمدي
4th January 2009, 08:24 PM
يادمان باشد اگر شاخه گلي را چيديم وقت پرپر شدنش سوز و نوايي نکنيم

پیمان
4th January 2009, 09:04 PM
میان جاده های غم غبار می شوم بیا
برای قلب خسته ات قرار می شوم بیا

مهناز
4th January 2009, 11:13 PM
الا یا ایها الساقی ادر کاسا" و ناولها , که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

A.L.I
4th January 2009, 11:18 PM
از ازل تا ابد همه اسم ما بود و بس / عشق پدید آمده شوری بپا کرد و بس

( از خودم)

مهناز
4th January 2009, 11:31 PM
سلامت همه آفاق در سلامت توست , به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

پیمان
5th January 2009, 07:04 AM
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است

SK8ER_GIRL
5th January 2009, 08:43 AM
تو می گی:خدا بزرگه،ماهو می ده به شب من

من میگم:آخه دلم بود اونکه افتاده به خاکه

تو می گی: سرت سلامت،آینه زلال و پاکه

اینه که فاصله هارو نمی شه با گریه پر کرد

پیمان
5th January 2009, 03:53 PM
در عشق تو صد گونه ملامت بکشم
ور بشکنم این عهد، غرامت بکشم

صبا محمدي
6th January 2009, 02:05 PM
مي روم شايد فراموشت كنم
با فراموشي هم آغوشت كنم
مي روم از رفتنم دل شاد باش
از عذاب ديدنم آزاد باش

پیمان
6th January 2009, 03:23 PM
شمع را نازم که با یک سوختن آسوده شد
وای من عمری درون خود همه شب سوختم

صبا محمدي
6th January 2009, 05:10 PM
ما زنده برآنيم كه آرام نگيريم

موجيم كه آسودگي ما عدم ماست

SK8ER_GIRL
7th January 2009, 01:32 PM
تو مرا فریاد کن ای هم نفس
این منم آواره ی فریاد تو
این فضا با بوی تو آغشته است
آسمانم پر شده از یاد تو

پیمان
7th January 2009, 04:29 PM
ور هنری داری و هفتاد عیب
دوست نبیند مگر آن یک هنر

صبا محمدي
7th January 2009, 06:40 PM
راهي بزن كه آهي بر ساز آن توان زد
شعري بخوان كه با آن رطل گران توان زد

مهناز
7th January 2009, 11:13 PM
دوش گفتم بکند لعل لبش چاره ی من , هاتف غیب ندا داد که آری بکند

پیمان
8th January 2009, 10:58 AM
در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

SK8ER_GIRL
8th January 2009, 08:50 PM
آن دور در آن دیار هول انگیز
بی روح فسرده خفته در گورم
لب بر لب من نهاده کژدمها
بازیچه مار و طعمه مورم

صبا محمدي
8th January 2009, 09:26 PM
ما چون ز دری پای کشیدیم , کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم , بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه ی بامی که پریدیم , پریدیم

مهناز
8th January 2009, 10:44 PM
مقیم بر سر راهش نشسته ام چو گرد , بدان هوس که بدین رهگذر باز آید

A.L.I
8th January 2009, 10:55 PM
دلا سر به کوی یار برو بی عذر و بی بهانه / شوق نگاهم تمنای قدم زدن در خاک کعبه

(از خودم)

مهناز
8th January 2009, 11:36 PM
هزار شکر که دیدم به کام خویشت باز , ز روی صدق و صفا گشته با دلم دمساز

صبا محمدي
9th January 2009, 09:03 AM
تو چه دانی که عمر بی فرجام _ این نفس چون گذشت با ما نیست
گر شدی مهربان همین دم شو _ کانچه امروز هست فردا نیست

پیمان
9th January 2009, 10:49 AM
با عرض معذرت از خانوم محمدی،شعرم رو با حرف ز شروع می کنم چون نفر قبلی با ز تموم شد.
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

kahkeshan
9th January 2009, 11:55 AM
حرف آخر امضاء آقا پیمان و حرف آخر شعر خانم محمدی رو انتخاب کردم:
تماشای جمالت را نگارا آرزو دارم * به وصف چهره نازت به هر جا گفتگو دارم
برای دیدن رویت، رسیدن بر سر کویت * سراپا پرسشم بهر نشانت جستجو دارم

صبا محمدي
9th January 2009, 12:42 PM
با عرض معذرت از بابت اشتباه قبلي



موسم تفرج به چمن روند و صحرا

تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی

SK8ER_GIRL
9th January 2009, 11:06 PM
یعنی بیا بمان ای خوب مهربان

نفرت گرفته ام بی تو زهر چه هست

نفرت ز درد عشق نفرت ز این و آن

هر چهار فصل من بعد از تو شد خزان

آه ای بهار سبز دیگر مرا امان .

مهناز
10th January 2009, 12:31 AM
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست / چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

پیمان
10th January 2009, 02:47 PM
من از درد و درمان و وصل و هجران
پسندم آن چه را جانان پسندد

صبا محمدي
12th January 2009, 01:06 PM
در گوش دلم گفت فلک پنهانی
حکمی که قضا بود زمن میدانی
درگردش خویش اگر مرا دست بدی
خود را برهاندمی زسر گردانی

kahkeshan
16th January 2009, 06:32 AM
یا رب این هجر کجا بود که شد قسمت ما * این چه دردی است که هرگز نکند هجرت ما


از چه ما را به بلا سهم چنین سوزان شد * ساختندی مگر از جنس بلا طینت ما

صبا محمدي
17th January 2009, 11:45 AM
از چرخ بهرگونه همی دار امید
وز گردش روزگار می لرز چو بید
گفتی که پس از سیاه رنگی نبود
پس موی سیاه من چرا گشت سپید

SK8ER_GIRL
17th January 2009, 08:05 PM
دل اگر بی غم بود،
اگر از بهر پرستو قفسی تنگ نبود ...
زندگی ، عشق ، اسارت ، قهر و آشتی ..
همه بی معنا بود ....

پیمان
18th January 2009, 08:28 AM
دانا چو طبله ی عطار است خاموش و هنرنمای.

SK8ER_GIRL
18th January 2009, 06:00 PM
يه نفر خوابش مياد و واسه خواب جا نداره

يه نفر يه لقمه نون براي فردا نداره

يه نفر مي شينه و اسکناساشو مي شمره

ميخواد امتحان کنه که داره يا نداره

پیمان
19th January 2009, 10:19 AM
هیچ دردی را دوا جز ناخن تدبیر نیست
با همه سختی بساز و شکوه از دنیا مکن

ØÑтRдŁ§
20th January 2009, 11:31 AM
نازنینا ما بناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

پیمان
20th January 2009, 02:15 PM
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد

ØÑтRдŁ§
20th January 2009, 04:08 PM
دانی که چرا خانهء حق گشته سیه پوش
زیرا که خدا هم عزادار حسین است

SK8ER_GIRL
22nd January 2009, 08:17 PM
تو ناگهان زيبا هستي. اندامت گردابي است.
موج تو اقليم مرا گرفت.
ترا يافتم، آسمان ها را پي بردم.
ترا يافتم، درها را گشودم، شاخه را خواندم.

ØÑтRдŁ§
22nd January 2009, 11:20 PM
من سرا پا همه شرمم تو سراپا همه عفت
عاشق پا به فرارم تو که این درد ندانی

SK8ER_GIRL
24th January 2009, 06:10 PM
یا در خانه ای بی پنجره
چه فرق می کند کجا مهمان باشم
وقتی شبیه زندگی نیستم

ØÑтRдŁ§
25th January 2009, 07:07 PM
مفلسانیم که در دولت سودای رخت
خاصل از هر دو جهان هیچ نیر زد بر ما

SK8ER_GIRL
26th January 2009, 12:14 AM
اول آن کس که خریدار شدش من بودم
عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او

ØÑтRдŁ§
29th January 2009, 10:19 AM
ور نبود هیچ یک از این ؛ دولت حسن تو باد
عشق تو ما را بس است درد تو ما را تمام

SK8ER_GIRL
30th January 2009, 10:47 AM
منت عاشقي ات به سر من نگذار
بعد از اين پاي دگر در گذر من نگذار

ØÑтRдŁ§
30th January 2009, 05:15 PM
رفتی و از رفتن تو ؛ قلب آیینه شکسته
کوچه ها در خلوت غم ؛ پنجره ها همه بسته

nanodragon
1st February 2009, 09:18 AM
دانی که چنگ و عود چه تقریر می کند
پنهان خورید باده که تزویر می کند

ØÑтRдŁ§
1st February 2009, 12:34 PM
دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست
چندی به پای رفتم و چندی به سر رفتم

SK8ER_GIRL
1st February 2009, 05:59 PM
من شنیدم که عجب ولوله ای، غوغا بود.
رد پایی زنگاهت، به لب پنجره ام،
بعدِ باران سحر نیز، هنوز آنجا بود.
تا سحرگاه در آغوش خیالت دیشب،

ØÑтRдŁ§
1st February 2009, 07:58 PM
بنشین که هزار فتنه برخاست

از حلقه عارفان مدهوش



آتش که تو می‌کنی محالست

کاین دیگ فرونشیند از جوش

nafise sadeghi
2nd February 2009, 01:46 AM
شـایـد ، نـشــانـی از تـــو بـجــویــَم
هــی پـشت ِ پنجـــره می آیم
شاید ، شـمـیـم ِ پـیـرهـنـت را
کالسـکـه ی نـســیــم ، فـرو آرَد ...
هــی چـشـم ِ خـود ، بـه جــادّه می دوزم
زان دور دست ِ سـاکـــت و وَهــم آلـــود
گــــرد و غـبــار ِ پــای ِ ســـواری نیـسـت ؟
آیـــا ، کبــوتــر ِ صـحـرایــی
زانـســوی ِ ابــری ِ بــارانــی
مـکـتــوب ِ یــار ؛
نـیـاورده ســت ؟

ØÑтRдŁ§
2nd February 2009, 06:28 PM
تمام نا تمام من با تو تمام می شود
شاعر بی نام و نشان صاحب نام می شود

SK8ER_GIRL
7th February 2009, 08:11 PM
دلخوشیهای دنیا رو خودم به فالت می کنم

می برمت یک جای دور می شم واست سنگ صبور

ØÑтRдŁ§
8th February 2009, 10:53 AM
رفتیم رو به کاخ آمال و آرزو
آنجا که چرخ بوسد ایوان بارگاهی

SK8ER_GIRL
8th February 2009, 01:25 PM
یه روز برفی از پیشم رفتی با چشات گفتی دوباره
واست بهارم دل و میزارم این تنها یادگاره
عشق تو شوک بود به قلب خستم ببین که بی تو شکستم
نکنه بمیرم تو رو نبینم یخ کنه دستای خستم

ØÑтRдŁ§
8th February 2009, 03:22 PM
میسر نگردد به کس این سعادت
به کعبه ولادت به مسجد شهادت

SK8ER_GIRL
8th February 2009, 09:40 PM
ديشب دوباره ديدمت اما خيال بود
تو در كنار من بشيني محال بود
هر چه نگاه عاشق من بي نصيب بود
چشمان مهربان تو پاك و زلال بود

ØÑтRдŁ§
9th February 2009, 12:31 PM
در عطري كه از تو بر سينه دارم

چه بي پروا دوستت دارم

و چه بي نشان تو را گم ميكنم

وقتي كه دروغ ميگويم

SK8ER_GIRL
10th February 2009, 10:48 PM
منحنی قامتم قامت ابروی توست
خط مجانب بر آن سلسله گیسوی اوست

صبا محمدي
13th February 2009, 08:38 PM
تا آدمیان به خویش می پردازند
خود را به سرای قدرتی می بازند
خون شد جگر انار وقتی که شنید
از شاخه او چوب فلک می سازند

ØÑтRдŁ§
14th February 2009, 01:05 PM
سه تا حرف دارم

1.
منحنی قامتم قامت ابروی توست
خط مجانب بر آن سلسله گیسوی اوست
خیلی خیلی قشنگ بود به نظرم.......خیلی ممنون

2.هزارمین پست این انجمن و فعالترین بودنش رو به صاحب انجمن تبریک میگم

3.این هم شعر من :
در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست
آنجا که صفا هست در آن نور خدا هست

صبا محمدي
14th February 2009, 11:52 PM
تو رفتي من تنها شدم با غصه هاي زندگي
§ قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگي

ØÑтRдŁ§
16th February 2009, 12:56 PM
یا خواب من ز غصه به روحم رسیده است

یا از سرم پریده و خوابم نمیبرد

SK8ER_GIRL
16th February 2009, 04:40 PM
دستي كه داس را برداشت

همان دستي ست

كه يك روز

در خوابهاي مزرعه گندم مي كاشت .

kamanabroo
16th February 2009, 10:20 PM
تا سر زلف تو در دست نسيم افتاده است
دل سودا زده از غصه دو نيم افتاده است

ØÑтRдŁ§
17th February 2009, 12:27 AM
تو از قبیله ی باران تو از سلاله شبنم
دلیل هستی حوا گواه عفت مریم
تو عطر نور ونیایش تو دست سبز دعایی
شمیم فصل شکفتن بهار باغ خدایی بهار باغ خدایی

SK8ER_GIRL
19th February 2009, 07:19 PM
یارم از خانه برون رفت و به چشمم سالی است
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالی است

ØÑтRдŁ§
20th February 2009, 12:52 AM
تا ذوالفقار شاه ولی دستگیر ماست
شمشیری شهامت و شیر شجاعتیم

kamanabroo
21st February 2009, 12:27 AM
مرا چشمي است خون افشان ز دست آن كمان ابرو

جهان بس فتنه خواهد ديد از آن چشم و از آن ابرو

ØÑтRдŁ§
21st February 2009, 02:36 PM
وصل است رشته سخنم با جهان راز
زان در سخن نصیبه ام از راز می دهند

SK8ER_GIRL
22nd February 2009, 02:16 PM
در عمق ِقلبم آتشی است ، قلبی سوزان
در عمق ِقلبم آرزویی است ، برای آغاز

ØÑтRдŁ§
22nd February 2009, 06:22 PM
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

kamanabroo
23rd February 2009, 01:37 AM
ترسم اين قوم كه بر درد كشان مي خندند

در سر كار خرابات كنند ايمان را

SK8ER_GIRL
24th February 2009, 12:07 PM
اما عجيب دل نگرانم، چه مي كني؟
ابري ترين سوال جهانم چه مي كني ؟

ØÑтRдŁ§
2nd March 2009, 02:36 PM
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

صبا محمدي
3rd March 2009, 11:55 AM
راه دل عشاق زد آن چشم خمــــــــــــــــاری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت

ЛίL∞F∆R
3rd March 2009, 02:37 PM
سلام شرمنده واسه این 6 ماهی که نبودم .

به مدیر بخش ادبیاتم تبریک می گم واسه داشتن ای همه طرفدار .

اگه شعر تکراری گفتم عذر می خوام بذارید به حساب یه مدت نبودنم تو سایت.

ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ « تلاجن» سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.

ØÑтRдŁ§
3rd March 2009, 08:18 PM
من اختیار نکردم پس از تو یار دگر
به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست

ЛίL∞F∆R
3rd March 2009, 08:38 PM
من اختیار نکردم پس از تو یار دگر
به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست


تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی **********گوش نا محرم نباشد جای پیغام سروش

ØÑтRдŁ§
3rd March 2009, 08:46 PM
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل النهار آید

ЛίL∞F∆R
3rd March 2009, 09:33 PM
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند *********وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

ØÑтRдŁ§
3rd March 2009, 09:41 PM
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه ردند

ЛίL∞F∆R
3rd March 2009, 11:36 PM
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد******** ياد حريف شهر و رفيق سفر نکرد

امید عباسی
3rd March 2009, 11:43 PM
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد

SK8ER_GIRL
4th March 2009, 12:14 AM
دانمت که بر سـرم گذر کنی به‌رحمـت اما
آن زمان که بر کشد گیاه غـم سـر از مزارم

امید عباسی
4th March 2009, 09:28 AM
ماه را گو منماي ديگر رو، كه با روي تو هست ... محفل ما بي نياز، از محفل آراي دگر

kamanabroo
4th March 2009, 12:08 PM
رواست در بر اگر مي طبد كبوتر دل

كه ديد در ره خود تاب و پيچ دام و نشد

ØÑтRдŁ§
4th March 2009, 02:57 PM
دانی که چرا خانه حق گشته سه پوش
زیرا که خدا هم عزادار حسین است

ЛίL∞F∆R
4th March 2009, 05:05 PM
تنم از واسطه ی دوری دلبر بگداخت ******** جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

kamanabroo
4th March 2009, 06:39 PM
تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه

ØÑтRдŁ§
4th March 2009, 10:24 PM
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان
ایوان مدائن را آیینه عبرت دان

امید عباسی
4th March 2009, 10:49 PM
نومید تر از هر کس و نام تو (( امید )) است .
همچون خبر بد که بگویند نوید است .

آیا نشنیدی ز نظامی که چه گفته ست ؟!
پایان شب تار و سیه سپید است .
( م .امید )

ЛίL∞F∆R
5th March 2009, 12:12 AM
تاب بنفشه میدهد طرّه ی مشک سای تو****پرده ی غنچه می دهد خنده ی دلگشای تو

امید عباسی
5th March 2009, 12:34 AM
واي رسم شهرتان بيداد بود

شهرتان از خون ما آباد بود

kamanabroo
5th March 2009, 12:08 PM
دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا ر ا


در دا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا

ØÑтRдŁ§
5th March 2009, 12:38 PM
ای ماه شب دریا ای چشمه زیبایی
یک چشمه و صد دریا فرّی و زیبایی

galaxy
5th March 2009, 11:26 PM
یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

ЛίL∞F∆R
6th March 2009, 10:59 AM
دست از طلب ندارم تا کام من برآید********** یا تن رسد بجانان یا جان ز تن برآید

ØÑтRдŁ§
6th March 2009, 11:41 AM
در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار
کرده ام خاطر خود را به تمنای تو خوش

ЛίL∞F∆R
6th March 2009, 12:33 PM
شوخی مکن که مرغ بیقرار من***********سودای دام عاشقی از سر بدر نکن

امید عباسی
6th March 2009, 12:44 PM
نمك در نمك دان شوري ندارد
دل من طاقت دوري ندارد

ØÑтRдŁ§
7th March 2009, 11:24 PM
امید چه کردی با دلم با این شعرت...تو معرکه ای پسر

دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیایی و زر شوی

kamanabroo
8th March 2009, 03:53 PM
يارا يارا گاهي دل مارا به چراغ نگاهي روشن كن
چشم تار دل را چو مسيحا به دميدن آهي روشن كن

ØÑтRдŁ§
8th March 2009, 05:17 PM
نسترن جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

صبا محمدي
11th March 2009, 05:48 PM
دل خوش عشق شما نیستیم ای اهل زمین"
به خدا معشوقه ی ما بالایی است.

ØÑтRдŁ§
11th March 2009, 08:08 PM
شعر قشنگی بود....مرسی

تمام نا تمام من با تو تمام میشود
شاعر بی نام و نشان صاحب نام میشود

ЛίL∞F∆R
11th March 2009, 08:24 PM
ديده بدبين بپوشان اي كريم عيب پوش************زين دليري ها كه من در كنج خلوت مي كنم

AvAstiN
11th March 2009, 09:58 PM
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن
غم را دوباره وارد این ماجرا نکن


بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن
با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن

امید عباسی
12th March 2009, 08:42 PM
نمی خواهم بگویم عشق مرده است
ولیکن خانه ام را خوب بنگر
تو دیشب رفتی از چشمان من ، حیف
یکی قلب مرا دزدیده برده است

ØÑтRдŁ§
12th March 2009, 10:46 PM
ترسم این قوم که ر دُرد کشانمی خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را

SK8ER_GIRL
18th March 2009, 10:44 AM
آمدی با تاب گیسو تا که بیتابم کنی



زلف را یکسو زدی تا غرق مهتابم کنی

AvAstiN
21st March 2009, 10:12 PM
یارب این شاه وش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه کیست

kamanabroo
22nd March 2009, 02:59 AM
مرا مي بيني و هر دم، زيادت مي كني دردم
ترا مي بينم و ميلم، زيادت مي شود هر دم

AvAstiN
27th March 2009, 12:21 PM
من نگويم که مرا از قفس آزاد کنيد
قفسم برده به باغي و دلم شاد کنيد

ØÑтRдŁ§
6th April 2009, 04:30 PM
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هر کس بر حسب فکر گمانی دارد

AvAstiN
6th April 2009, 08:53 PM
دل مي‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

ØÑтRдŁ§
6th April 2009, 09:45 PM
امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت

AvAstiN
6th April 2009, 10:06 PM
تو می نشینی و بین ما نشسته پیکر مغمومی

غریب وخسته و خاک آلود؛ به فکر چاره ناچاری

ØÑтRдŁ§
6th April 2009, 10:16 PM
یار گر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

AvAstiN
6th April 2009, 11:04 PM
تن داده ام به این که بسوزم در آتشت

حالا بهشت هم به جهنم نمی رسد

kamanabroo
7th April 2009, 02:23 AM
ديده دريا كنم و صبر به صحرا فكنم
و اندر اين كار دل خويش به دريا فكنم

ØÑтRдŁ§
7th April 2009, 03:51 PM
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چوم نیک بنگری همه تزویر می کنند

AvAstiN
8th April 2009, 01:16 PM
دوش مي آمد و رخساره برافروخته بود
تا كجا باز دل غمزده اي سوخته بود

kamanabroo
8th April 2009, 04:20 PM
داني كه چنگ و عود چه تقرير مي كنند
پنهان خوريد باده كه تعزير مي كنند

AvAstiN
8th April 2009, 09:42 PM
ديدم به خواب خوش كه به دستم پياله بود
تعبير رفت و كار به دولت حواله بود
این ارسال توسط دستگاه موبایل ارسال شده است

ØÑтRдŁ§
9th April 2009, 02:19 PM
دختر رز چند روزی شد که از ما گم شده ست
رفت تا گیرد سر خود هان و هان حاضر شوید

kamanabroo
9th April 2009, 03:38 PM
ديدمش خرم و خندان قدح باده به دست
و اند آن آينه صد گونه تماشا مي كرد

ØÑтRдŁ§
9th April 2009, 10:01 PM
دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
بر سر رسید و نیامد بسر زمان فراق

kamanabroo
10th April 2009, 03:14 AM
قتل اين خسته به شمشير تو تقدير نبود
و رنه هيچ از دل بيرحم تو تقصير نبود

pooriarezai7
14th April 2009, 02:33 PM
داني كه جهان بي رخ ياسي سرد است

يا شب و روز فقط بهر سياهي سرد است

AvAstiN
24th April 2009, 08:07 AM
تو، آن گلی که می شــکفی در خیال من

پُر می شود زعطر خوشــت زنــدگانیم

pooriarezai7
24th April 2009, 09:25 PM
مرغ سفر در ياد تو،چاووش منست

بهتر از اشك روان هم ،نبود همسفري

صبا محمدي
26th April 2009, 05:48 AM
يک نفر در دل شب ، يک نفر در دل خاک ... يک نفر همدم خوشبختي هاست ، يک نفر همسفر سختي هاست

kamanabroo
27th April 2009, 02:18 AM
تنيده شاخه هاي درونم به دور هم
آيا شود كه سرو بلندي بنا كنم

AvAstiN
29th April 2009, 07:06 AM
من با یقین کافر، جهان با شک مسلمان
با این حساب اهل جهنم فرق دارند

kamanabroo
30th April 2009, 03:17 AM
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

صبا محمدي
30th April 2009, 04:31 PM
در دام تو هر کس که گرفتارترست ......در چشم تو ای جان جهان خوارترست

AvAstiN
30th April 2009, 10:01 PM
تو روح ســـبز بارانی , من آن نـــیلوفر خــــواهش
بیا بنشین کنارم سبز و بنشان خواهشم را سبز

kamanabroo
1st May 2009, 01:41 AM
زان پيش كه بر سرت شبيخون آرند
فرماي كه تا باده گلگون آرند

AvAstiN
1st May 2009, 11:46 AM
در تمام سالهای رفته برما روزگار

مهربانی می خرید از ما و ماتم می فروخت

امید عباسی
2nd May 2009, 10:44 PM
تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق
هر دم آيد غمي از نو به مباركبادم

AvAstiN
2nd May 2009, 10:49 PM
من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها

گل فروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت

امید عباسی
2nd May 2009, 11:00 PM
تو نیک و بد خود هم از خود بپرس
چرا بایدت دیگری محتسب؟!

AvAstiN
2nd May 2009, 11:05 PM
بیچاره آهویی که صید پنجه شیری است

بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی

امید عباسی
2nd May 2009, 11:07 PM
یک همدم باوفا ندیدم جزء درد
یک مونس و دمساز ندارم جزء غم

kamanabroo
2nd May 2009, 11:41 PM
من به خال لبت اي دوست گرفتار شدم
چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم

امام خميني ره

AvAstiN
7th May 2009, 12:49 PM
می روم و نمی رود از سر من هوای تو

داده فلک سزای من، تا چه بود سزای تو؟؟؟

ЛίL∞F∆R
10th May 2009, 04:39 PM
وای از آن شب زنده داری تا سحر
وای از آن عمری که با او شد بسر

ØÑтRдŁ§
19th May 2009, 11:01 PM
رسيده كار به آنجا كه اشتياقم را

براي مردم كوي و گذر هوار كنم

چنين كه عشق تو ام مي كشد به شيدايي

شگفت نيست كه فرياد يار يار كنم

AvAstiN
18th June 2009, 06:50 AM
ديروز که چشم تو بمن در نگريست
خلقي بهزار ديده بر من بگريست
هر روز هزار بار در عشق تو ام
ميبايد مرد و باز ميبايد زيست

ØÑтRдŁ§
18th June 2009, 07:14 AM
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم

AvAstiN
18th June 2009, 06:02 PM
مرا هرآينه روزي تمام کشته ببيني
گرفته دامن قاتل به هر دو دست ارادت

کاوه
18th June 2009, 07:19 PM
تو رو باید تو تمام کتابا ، نه کمته

حرف تو خلاصه نیس ، پس توی انشا نمیشه

چشاتو نمیشه گفت چه رنگیه بس که گلی

راستی تو منو یادت رفته ، آره ؟

من همونم که بدون تو شباش به غیر یلدا نمیشه

AvAstiN
18th June 2009, 07:56 PM
همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو
چهره بنما دلبر تا جان برافشانم چو شمع

SK8ER_GIRL
20th June 2009, 09:44 PM
عشق باید از زمین تا آسمان
عشق باید در نگاه مردمان
مثل گندم ،مثل نان
روی دست این و آن
عشق باید در میان سفره مان

امید عباسی
21st June 2009, 01:59 AM
نماز در خم آن ابروان محرابي
كسي كند كه به خون جگر طهارت كرد

AvAstiN
21st June 2009, 04:40 AM
ديشب سرم به بالش ناز وصال و باز
صبحست و سيل اشک به خون شسته بالشم

SK8ER_GIRL
25th June 2009, 08:59 PM
مگر ، آن نازنين عياروش لوطي ؟
شكايت مي كند ز آن عشق نافرجام ديرينه
وز او پنهان به خاطر مي سپارد گفته اش طوطي ؟
كدامين شهسوار باستان مي تاخته چالاك
فكنده صيد بر فتراك روي جاده ي نمناك ؟

AvAstiN
25th June 2009, 10:51 PM
كاري كه از دست شما هم بر نمي آمد
من بودم و در پيش رويم خواني ازآتش

اين روزها محكوم ِ اعدامم به جرم عشق
در انتظارم بشنوم ، فرماني از آتش

ØÑтRдŁ§
28th June 2009, 05:07 PM
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل النهار آید

امید عباسی
28th June 2009, 05:20 PM
دلم ز وعده،بر آتش نهادي و رفتي....بيا كه سوختن اين كباب نزديك است!

ØÑтRдŁ§
28th June 2009, 05:29 PM
ترا در دل ز ما گفتی چه شادیست
غلام تست دل ؛ شادی همین است

امید عباسی
28th June 2009, 05:32 PM
تو را من چشم در راهم شبا هنگام ...که می گيرند در شاخ تلاجن سايه ها رنگ سياهی

ØÑтRдŁ§
28th June 2009, 05:35 PM
یاری گزیده ایم که در حاصل حیات
گر سر کنیم در سر کارش کرا کند

امید عباسی
28th June 2009, 05:36 PM
دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن

ØÑтRдŁ§
28th June 2009, 05:40 PM
نیست ما را به بهای سر زلفت جانی
ور نه آن زلف سیه بر سر سود است هنوز

امید عباسی
28th June 2009, 05:46 PM
زرقيب ديو سيرت بخداي خود ئناهم
مگر ان شهاب ثاقب مددي دهد خدا را

ØÑтRдŁ§
28th June 2009, 05:49 PM
ای پیر اگر عهد تو در عشق شکستیم
مشکن دل احباب که این عین شباب است

امید عباسی
28th June 2009, 05:50 PM
تمام شهررا گشتم به دنبال صداي تو
ببين خالي است روي لحظه هايم جاي پاي تو

ØÑтRдŁ§
28th June 2009, 05:53 PM
وصل بتان خانه بر اندازم آرزوست
ساقی بیا که باده دمسازم آرزوست

امید عباسی
28th June 2009, 05:55 PM
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

ØÑтRдŁ§
28th June 2009, 05:58 PM
یار در زیر لب چو خنده کند
هرا که کشت باز زنده کند

امید عباسی
28th June 2009, 07:55 PM
در میان مهربانیهای من
هیچکس در قلب من مأوا نکرد

AvAstiN
29th June 2009, 01:00 PM
در آن خلوتگه تاريك و خاموش

نگه كردم بچشم پر ز رازش

دلم در سينه بي تابانه لرزيد

ز خواهش هاي چشم پر نيازش

kamanabroo
29th June 2009, 03:56 PM
شكسته شد گل حمرا و گشت بلبل مست
صلاي سرخوشي اي صوفيان باده پرست

AvAstiN
29th June 2009, 04:18 PM
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است
چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است

kamanabroo
29th June 2009, 04:26 PM
تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي
گوش نامحرم نباشد جاي پيغام سروش

*مینا*
29th June 2009, 06:35 PM
شعر زلال جوشش احساس های من
از موج دلنشين کلام تو چيدنی ست

يک قطره عشق کنج دلم را گرفته است
اين قطره هم به شوق نگاهت چکيدنی ست

*مینا*
29th June 2009, 06:39 PM
تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن
امشب برای ماندنمان استخاره کن
اما به آیه های بدش اعتنا نکن....

ØÑтRдŁ§
29th June 2009, 09:19 PM
مینا خانوم یه نفره بازی میکنی؟ صبر کن ما هم برسیم;)
ناچار چون نهر سر بر دامن گلم خار
چاکم بود گریبان گر در کفن نباشم

AvAstiN
29th June 2009, 09:22 PM
من تشنه این هوای جان بخشم
دیوانه این بهار و پاییزم
تا مرگ نیامدست برخیزم
در دامن زندگی بیاویزم

ØÑтRдŁ§
29th June 2009, 09:44 PM
ما روضه نخواهیم که هر جا چو تو حوریست
سوگند به خاک سر کویت که بهشتست

AvAstiN
29th June 2009, 09:57 PM
تاشدم حلقه به گوش در ميخانه عشق
هر دم آيد غمي از نو به مباركبادم

ØÑтRдŁ§
29th June 2009, 10:05 PM
ما نه آشفته نقشیم که در آب و گل است
نظر پاک نباشد نگران بر خط و خال

*مینا*
29th June 2009, 10:16 PM
لاابالي چه کند دفتر دانايي را
طاقت وعظ نباشد سر سودايي را

آب را قول تو با آتش اگر جمع کند
نتواند که کند عشق و شکيبايي را

ØÑтRдŁ§
29th June 2009, 10:19 PM
آرام دلی دفع غمی مرهم دردی
یار کهنی عمر نوی مونس جانی

AvAstiN
29th June 2009, 10:23 PM
يادم آيد كه به من گفتي از اين عشق حذر كن
لحظه اي چند بر اين آب نظر كن

*مینا*
29th June 2009, 10:39 PM
نميدانم که سرگردان چرايم
گهي نالان گهي گريان چرايم

همه دردي بدوران يافت درمان
ندانم مو که بيدرمان چرايم

AvAstiN
29th June 2009, 11:05 PM
محرم راز دل شيداي خود -------------------- كس نمي بينم ز خاص و عام را

ØÑтRдŁ§
30th June 2009, 12:09 AM
از من ای اهل نظر علم نظر آموزید
ناز کست آن رخ از و چشم و نظر بردوزید

AvAstiN
30th June 2009, 02:52 PM
دوستان به كه ز وي ياد كنند
دل بي دوست دلي غمگين است

ØÑтRдŁ§
30th June 2009, 03:03 PM
ترا رحمی بان چشمان اگر باشد عجب باشد
مسلمانی بتر کستان اگر باشد عجب باشد

AvAstiN
30th June 2009, 03:04 PM
درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث

ØÑтRдŁ§
30th June 2009, 03:06 PM
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشه چینی

AvAstiN
30th June 2009, 03:11 PM
ياري اندر كس نمي بينم ياران را چه شد
دوستي كي اخر امد دوستداران را چه شد

ØÑтRдŁ§
30th June 2009, 03:15 PM
دل به امید سرا پرده وصلت هیهات
رفت چندانکه ره عمر به پایان آمد

AvAstiN
30th June 2009, 03:18 PM
دو چشم باز نهاده نشسته‌ام همه شب / چو فرقدین و نگه می‌کنم ثریا را

ØÑтRдŁ§
30th June 2009, 03:20 PM
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

AvAstiN
30th June 2009, 03:21 PM
اول دفتر به نام ایزد دانا / صانع پروردگار حی توانا

ØÑтRдŁ§
30th June 2009, 03:23 PM
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
بر حذر باش که سر میشکند دیوارش

AvAstiN
30th June 2009, 03:28 PM
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
بر حذر باش که سر میشکند دیوارش

وای این شعرش و خیلی دوست دارم {big hug}{big hug}:x:x:heart::heart:


شكر ايزد كه به اقبال كله گوشه گل

نخوت باد دي و شوكت خار آخر شد

ØÑтRдŁ§
30th June 2009, 03:30 PM
دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش؟
زیرا که خدا هم عزادار حسین است

AvAstiN
30th June 2009, 03:42 PM
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد/وجود نازكت آزرده گزند مباد

ØÑтRдŁ§
30th June 2009, 03:49 PM
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندرآن ظلمت شب آب حیاتم دادند

AvAstiN
30th June 2009, 03:53 PM
ديگر دلم به ماتم مرگش نمي تپبد !

بازيگران شعبده را مي شناختم !

فردا دوباره از دل امواج مي دميد !

من ،

خسته، زخم خورده، گسسته ...

در بيشه زار حسرت خود،

مي گداختم !

ØÑтRдŁ§
30th June 2009, 04:06 PM
دوش بی روی تو روی از خون دل تر داشتم
بار بر دل ؛ پای در گل ؛ دست بر سر داشتم

AvAstiN
30th June 2009, 04:13 PM
مشت مي كوبم بر در
پنجه مي سايم بر پنجره ها
من دچار خفقانم خفقان
من به تنگ آمده ام از همه چيز
بگذاريد هواري بزنم

ØÑтRдŁ§
30th June 2009, 04:20 PM
من اختیار نکردم پس از تو یار دگر
به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست

امید عباسی
30th June 2009, 05:14 PM
ما كه يك قطره ي ناچيز ز درياي غميم
ابرو را نفروشيم به يك جرعه ي مي

kamanabroo
30th June 2009, 05:53 PM
به ياد روزايي كه فكر مي كردم همه دلا ساده و بي غل و غشه ....

يادم آيد روز باران
گردش يك روز ديرين
خوب و شيرين
توي جنگلهاي گيلان
كودكي ده ساله بودم.....

ØÑтRдŁ§
30th June 2009, 06:51 PM
میکنم شادی از آن روز که گفتی به رقیب
کاین گدائی است که هرگز نرود از در ما

kamanabroo
30th June 2009, 07:58 PM
اگر چه خصم تو گستاخ مي رود حالي
تو شاد باش كه گستاخيش چنان گيرد

AvAstiN
30th June 2009, 10:06 PM
دلتنگم آن چنان كه اگر ببينمت به كام

خواهم كه جاودانه بنالم به دامنت

ØÑтRдŁ§
30th June 2009, 10:08 PM
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

AvAstiN
30th June 2009, 11:01 PM
تا با غم عشق تو مرا كار افتاد
بيچاره دلم در غم بسيار افتاد

ØÑтRдŁ§
30th June 2009, 11:16 PM
دل ما گم شد و جز باد نیابیم کسی
که شود رنجه و آرد خبر دل بر ما

AvAstiN
30th June 2009, 11:28 PM
او كه ميگفت ز يك گل نشود فصل بهار /چه خبر داشت كه همچون تو گلي مي رويد

ØÑтRдŁ§
30th June 2009, 11:30 PM
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

SK8ER_GIRL
1st July 2009, 09:18 PM
در آستانه صبحیم و آفتاب شدن
دوباره شرم حضورت دوباره آب شدن

*مینا*
1st July 2009, 09:42 PM
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را

شهریار

SK8ER_GIRL
2nd July 2009, 02:02 PM
آن شب که نگه بر نگهش دوخته بودم
از دیده ی وی راز دل آموخته بودم

*مینا*
2nd July 2009, 07:21 PM
مژدگاني بده اي دل که دگر مطرب عشق
راه مستانه زد و چاره مخموري کرد

SK8ER_GIRL
3rd July 2009, 12:57 AM
در چشم سیه داشت نهان برق نگاهی
کز گرمی آن تا سحر افروخته بودم!

kamanabroo
3rd July 2009, 04:35 AM
مطلب طاعت و پيمان و صلاح از من مست
كه به پيمانه كشي شهره شدم روز الست

*مینا*
3rd July 2009, 01:50 PM
تيري که زدي بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه انديشه کند راي صوابت

هر ناله و فرياد که کردم نشنيدي
پيداست نگارا که بلند است جنابت

kamanabroo
3rd July 2009, 02:29 PM
تو بدري و خورشيد تو را، بنده شدست
تا بنده تو شدست، تابنده شدست

*مینا*
3rd July 2009, 07:53 PM
تا بهار است دري از قفس من نگشايد
وقتي اين در بگشايد که گلي نيست به گلزار

شهریار

MR_Jentelman
3rd July 2009, 08:17 PM
روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم

ساکن کوی بت عربده جویی بودیم

*مینا*
3rd July 2009, 09:20 PM
من شاه کشور ادب و شرم و عفتم
با من کدام دست در آغوش مي‌کني

MR_Jentelman
3rd July 2009, 09:29 PM
يا هو

http://www.arvah.net/Smileys/classic/rose.gif
يار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
يار تويي غار تويي خواجه نگه دار مرا

http://www.arvah.net/Smileys/classic/rose.gif http://www.arvah.net/Smileys/classic/rose.gif

نوح تويي روح تويي فاتح و مفتوح تويي
سينه مشروح تويي بر در اسرار مرا

http://www.arvah.net/Smileys/classic/rose.gif http://www.arvah.net/Smileys/classic/rose.gif

نور تويي سور تويي دولت منصور تويي
مرغك كه طور تويي خسته به منقار مرا

http://www.arvah.net/Smileys/classic/rose.gif
ديوان شمس تبريزي

*مینا*
3rd July 2009, 09:38 PM
اي دل به ساز عرش اگر گوش مي‌کني
از ساکنان فرش فراموش مي‌کني

گر ناي زهره بشنوي اي دل بگوش هوش
آفاق را به زمزمه مدهوش مي‌کني

MR_Jentelman
3rd July 2009, 09:50 PM
http://www.arvah.net/Smileys/classic/rose.gif
یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت

در بند آن مباش که مضمون نمانده است

*مینا*
3rd July 2009, 09:58 PM
تا بود بار غمت بر دل بي‌هوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا

MR_Jentelman
3rd July 2009, 10:03 PM
آتش به دو دست خويش بر خرمــــن خويش
چـــون خود زده ام چه نالم از دشمن خويش
كس دشمن من نيست منم دشمن خويش
اي واي مــــن ودست مــن ودامـــن خويش

*مینا*
3rd July 2009, 10:08 PM
شود در گلخن دوزخ طلب کاري چو عطارت
اگر در روضه بنمايي به ما نور تجلي را

MR_Jentelman
3rd July 2009, 10:14 PM
آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی

وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی http://www.arvah.net/Smileys/classic/rose.gif

*مینا*
3rd July 2009, 10:23 PM
يا رب سببي ساز که يارم به سلامت
بازآيد و برهاندم از بند ملامت

MR_Jentelman
3rd July 2009, 10:28 PM
تقدير من اين بود كه چون شمع بسوزم
زين آتش جانسوز دريغا حذرم نيست

*مینا*
3rd July 2009, 10:32 PM
تا نسازي بر خود آسايش حرام
کي تواني زد به راه عشق، گام؟

kamanabroo
3rd July 2009, 10:47 PM
من اين حروف نوشتم چنانكه غير ندانست
تو هم ز روي كرامت چنان بخواه كه تو داني

*مینا*
3rd July 2009, 10:57 PM
باده پيمودن و راز از خط ساقي خواندن
خرم از عيش نشابورم و خياميها

MR_Jentelman
3rd July 2009, 11:22 PM
آن كه سودا زده چشم تو بوده است منم
و آن كه از هر مژه ، صد چشم گشوده است منم

*مینا*
3rd July 2009, 11:35 PM
مي نوش بماهتاب اي ماه که ماه
بسيار بتابد و نيابد ما را

MR_Jentelman
3rd July 2009, 11:47 PM
ای شاهــــد خوبان نظری سوی گدا کن
این سوخته بی سرو پا را تو دوا کن

AvAstiN
6th July 2009, 01:20 PM
نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایه سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود

ØÑтRдŁ§
7th July 2009, 03:38 PM
دل میرود زدستم صاححب دلان خدارا
دردا که راز پنهان حواهد شد اشکارا

kamanabroo
7th July 2009, 07:35 PM
از دامن تو دست ندارند عاشقان
پيراهن صبوري ايشان دريده اي

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد