مشاعره

[Rez@ee]

این تن خسته زجان تا به لبش راهی نیست
کز فلک پنجه‌ی قهرش به گلو می‌بینم
آسمان راز بهمن گفت و به کس باز نگفت
شهریار اینهمه زان راز مگو می‌بینم

[warrior]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست به مشکل نشیند

[elham salmanzade]

درشتی و نرمی به هم در به است
چو فاصد که جراح و مرحم نه است

[Rez@ee]

تو کز چشم و دل مردم گریزانی چه میدانی
حدیث اشک و آه من برو از باد و باران پرس

[نارون1]

سـوگنــد بر چشمـت که از تـو تــا دم مــرگ
دل بــر نمـی‌گیـــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر

[hadi elec]

روزی گذشت پادشهی از گذر گهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست

[Rez@ee]

ترک گدایى مکن که گنج بیابى

از نظر رهروى که در گذر آ ید

صالح و طالح متاع خویش بنمودند

تا که قبول افتدو که در نظر آ ید

[نارون1]

درین دیر کهن رسمی‌ست دیرین

که بی‌تلخی نباشد عیش، شیرین

[*alien*]

نهان میگشت روی روشن روز
به زیردامن شب در سیاهی

[parichehr]

یار دلدارِ من ار قلب بدینسان شکند
ببرد زود به سرداری خود پادشهش

[ارغنون]

شاید که کنیم ناز بر چرخ

خورشید به حسن یار ما نیست

[نارون1]

تا ساحل سپیده صبح ستاره سوز
تا آسمان روز
چون راز سر به مهر نهان دارم
وان شور بخش واژه نامت را
من دره عمیق غمم در من
پرواز ده طنین کلامت را
من پرواز کرده ام
از بامهای دنیا
تا دامهای دنیا

[!nesa]

آن دل که به یـاد تو نبــاشد دل نیـست

قلبی که به عشقت نتپد جز گِل نیست

[warrior]

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

[!nesa]

تو كيستی كه من اينگونه بی تو بيتابم
شب از هجوم خيالت نمی برد خوابم
تو كيستی كه با هر تبسم تو

مثال قايق شكسته روی گردابم

[نارون1]

مرا ببخــــــــش ! بدی کرده ام به تـــو، گاهی
کمال عشق ، جنون است ودیگر آزاری است

[!nesa]

تا من بديدم روی تو اي ماه و شمع روشنم
هر جا بشينم خرمم هر جا روم در گلشنم

[نارون1]

مرد راهش باش تا شاهت کنــم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم

[!nesa]

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

[ستاره کویر]

تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری

که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم

[نارون1]

وصف تو کار واژه های لال من نیست

این شعرهای عاشقانه مال من نیست

[!nesa]

تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق
هر دم از نو غمی آمد به مبارك بادم

[نارون1]

مرا شبیه خودم مثل یک ستاره بکـــش

شبیه من که نشد خط بزن دوباره بکش

[sayed mojtaba]

مرا چشمیست خون افشان ز دست ان کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از ان ابرو[gerye]

[!nesa]

وفا مجوی زخوبان که در شکستن عهد
چو در شکست سر زلف خود سبک دستند

[نارون1]

وفایی نیست در گلها ، منال ای بلبل مسکین

کزین گلها پس از ما هم فراوان روید از گلها

[نارون1]

من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقیست
آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنـــــــــوش

[!nesa]

شنیدم که طبیب دل بیمارانی
پس طبیب دل من باش که بیمار تو ام

[نارون1]

می روی و گریه می آید مرا

ساعتی بنشین که باران بگذرد

[محسن آزماینده]

دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد

[نارون1]

دیگرم گرمی نمیبخشـی ، عشق ای خورشید یخ بســـــــــته
سینه ام صحرای نومیدیست ، خسته ام از عشق هم خسته

[محسن آزماینده]

همه پرسیدند چیست در زمزمه مبهم آب

چیست در همهمه مبهم برگ

که تو ساعتها مات و مبهوت به آن می نگری

[نارون1]

یا گل نورسته شو ، یا بلبل شوریده باش

یا چراغ خانه ، یا آتش به جان پروانه باش

[محسن آزماینده]

شنیدستم چو قوی زیبا بمیرد

فریبده زاد و فریبا بمیرد

[نارون1]

دارد به جانم لرزه می افتد رفیق ، انگار پاییزم

دارم شبیه برگهای زرد و خشک از شاخه میریزم

[محسن آزماینده]

من ومهتاب و شب و هوای عالی

عزیزم جای تو خالی

عطر گل پرشده باز این حوالی

من به یاد تو خوشم،تو چه حالی

[!nesa]

یه روز يه باغبونی
يه مرد آسمونی
نهالی كاشت ميون
باغچه مهربونی

[محسن آزماینده]

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند

طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم

[نارون1]

من عاشقم و دلم بدو گشته تباه

عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه

[محسن آزماینده]

دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه من را عطشی دست داد

[!nesa]

در این زمانه که شرط زندگی نیرنگ است
دلم برای رفیقان بی‌ریا تنگ است

[نارون1]

تا بوده چشم عاشق در انتظار یار بوده

بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده

[!nesa]

هرکجا دور از تو باشم نازنين غربت نشينم

هرکجا پايت گذاری خاک نرم آن زمينم

[نارون1]

مدام مست می دارد نسیم جعد گیسویت


خرابم می کند هر دم،فریب چشم جادویت

[!nesa]

تقديم به چشمی كه اشكش منم،
تقديم به اشكی كه غمش منم،
تقديم به شمعی كه پروانه اش منم،
تقديم به گلزاری كه گلش...تويی

[Rez@ee]

یارب چها به سینه‌ی این خاکدان در است
کس نیست واقف اینهمه راز نهفته را
راه عدم نرفت کس از رهروان خاک
چون رفت خواهی اینهمه راه نرفته را

[!nesa]

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

[محسن آزماینده]

آشیان مرغ دل زلف پریشانیدادیر

هاردا اولسام ای گوزل،کونلوم سنین یانیندادیر

عشق دردیله خوشام،ال چک علاجیمدان طبیب

قیلما درمان،کیم هلاکیم زهری درمانیمدادیر

[!nesa]

رفتـی کــه بـا خـیال کسی زنــدگـــی کــــنم
شـیریـن من حقــیقـت من تلخ ـ تلخ نیســت

[Sa.n]

تو را توش هنر می باید اندوخت
حدیث زندگی می باید آموخت

[nourooz]

تا امر فرج شود مهیا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات . . .[golrooz]

[Sa.n]

تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت د هد باز

[aleyasin]

زاهدی با کوزه‌ای خالی ز دریا بازگشت
گفت خون عاشقان منزل به منزل ریخته!

[*FATIMA*]

هوای دلبری داری و شک نیست
که تیر عشق بر جانت نشسته
دل شیدای تو پیوسته با دوست
به عشق دوست از عالم گسسته

[!nesa]

هوای خانه چه دلگير می شود گاهی
از اين زمانه دلم سير ميشود گاهی

[aleyasin]

یک شب کنار شمعی، تا صبح دم نشستم
او گریه کرد می سوخت،من هم زغم شکستم

[!nesa]

می نوش که عمر جاودانی اینست

خود حاصلتاز دور جوانی اینست

هنگام گل وباده ویاران سرمست

خوش باش دمی که زندگانی اینست

[aleyasin]

تکیه بر اختر بد مهر نکن کاین عیار
تاج کاووس ربود و کمر کیخسرو

[!nesa]

وفا مجوی زخوبان که در شکستن عهد
چو در شکست سر زلف خود سبک دستند

[stone-butterfly]

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم

[!nesa]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی

ز بامی که برخاست مشکل نشیند

[aleyasin]

دردیست اندر دل اگر گویم زبان سوزد/ وگر پنهان کنم تا مغز استخوان سوزد

[!nesa]

در بازی دل نگاه من مست تو بود
هر بار دلم شکست پابست تو بود
من شاه دلم را به زمين انداختم
اما چه کنم تک دلم دست تو بود

[aleyasin]

در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند

[!nesa]

دل من در هوس روی تو ای مونس جان

خاک راهيست که در دست نسيم افتادست

[aleyasin]

تا نکردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نا محرم نباشد جای پیغام و سرش

[!nesa]

شنيده ام كه عاشقی ،نديده ای كه عاشقم

ببین که دیدنی شده ، کنون زوال عشق تو

[aleyasin]

وارستگان به دوست پناهنده گشته اند

وابسته ای چو من به جهان بی پناه شد

[!nesa]

در هوایت بیقرارم روز و شب
سر ز کویت بر ندارم روز و شب

[محسن آزماینده]

با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه

با خبر باش که من غرق گناهم هرشب

[نارون1]

بی دلی در همه احوال خدا با او بود



او نمی‌دیدش و از دور خدا را می‌کرد

[نارون1]

بی دلی در همه احوال خدا با او بود



او نمی‌دیدش و از دور خدا را می‌کرد

[محسن آزماینده]

در نگاهت خوانده ام غرق تمنایی هنوز

گرچه در جمعی ولی تنهای تنهایی هنوز

بی امشب گریه هم با من غریبی میکند

دیده در راهند چشمانم که بازآیی هنوز

[aleyasin]

زاهدی با کوزه‌ای خالی ز دریا بازگشت
گفت خون عاشقان منزل به منزل ریخته!

[محسن آزماینده]

هرچه در این پرده نشانت دهند

گرچه نپسندی به حزانت دهند

[Artmis.]

ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

[aleyasin]

ما را رها کنید در این رنج بی حساب
با سینه ای شرحه شرحه و با دلی کباب

[محسن آزماینده]

با خیال به تو به سر بردن اگر هست گناه

باخبر باش که من غرق گناهم هر شب

[homeyra]

بیایید،بیایید که گلزار دمیده ست
بیایید،بیایید که دلدار رسیده ست
بیارید به یک بار،همه جان وجهان را
به خورشید سپارید،که خوش تیغ کشیده ست

[aleyasin]

تو خود به جامه خوابی و ساقیان صبوح
به یاد چشم تو گیرند جام صهبا را
کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن
که چشم مانده به ره آهوان صحرا را

[homeyra]

آمد بهار جانها،ای شاخ تر،به رقص آ
چون یوسف اندر آمد،مصر و شکر،به رقص آ
ای شاه عشق پرور،مانند شیر مادر
ای شیر جوش در رو،جان پدر به رقص آ

[Artmis.]

آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم

[aleyasin]

ما را رها کنید در این رنج بی حساب
با سینه ای شرحه شرحه و با دلی کباب

[noshin_90]

وقتي به دنيا مياييم تو گوشمون اذان ميخونن وقتي هم از دنيا ميريم برامون نماز ميخونن.
زندگي به اين كوتاهيه!

فاصله ي بين اذان تا نماز!

[noshin_90]

چه ساده با گرستن خويش زاده مي شويم
و چه ساده با گريستن ديگران از دنيا ميرويم
و ميان اين دو سادگي معمايي مي سازيم


به نام زندگي!

[noshin_90]

تا تواني يك دل و يك رنگ باش
قالي از صد رنگ بودن زير پا گسترده است.

[noshin_90]

يادت باشه دنيا كرويه!هر وقت احساس كردي آخرش هست شايد نقطه ي شروع باشه.

[noshin_90]

هيچ كس آنقدر ثروتمند نيست كه به لبخندي نياز نداشته باشد
و هيچ كس آنقدر فقير نيست كه نتواند لبخندي ببخشد
پس
لبخند بزن حتي اگر دلت غمگين باشد.

[noshin_90]

گاه براي ساختن بايد ويران كرد
گاه براي داشتن بايد گذشت
و گاه در اوج تمنا بايد نخواست

[aleyasin]

اینجا چه خبره...؟؟؟ ظاهرا تاپیک رو اشتباه گرفتین!!![taajob][taajob]

[*FATIMA*]

منم موندم ! چی شده اینجا ! اینجا مشاعره است یا درس از زندگی [taajob]
با ب Aleyasin ادامه میدم :
با دوک خویش پیرزنی گفت وقت کار
کآوخ ز پنبه ریشتنم موی شد سفید
از بس که بر تو خم شدم و چشم دوختم
کم نور گشت دیده ام و قامتم خمید

[aleyasin]

در سفالين کاسه رندان به خواري منگريد


کاين حريفان خدمت جام جهان‌بين کرده‌اند

[محسن آزماینده]

دنیا به مثال کوزه ای رنگین است

آب این کوزه گهی تلخ و گهی شیرین است

[yas-90]

ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم *** آنقدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم

[محسن آزماینده]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید

قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

[homeyra]

در خور دریا نشد جز مرغ آب
فهم کن،والله اعلم بالصواب

[نارون1]

با توام دیگرزدردی بیم نیست

هست اگر جزدرد خوشبختیم نیست

[!nesa]

تورا چون عطر گل ها دوست دارم
چو اب پاک دریا دوست دارم

[نارون1]

مرا تا عشق تعلیم سخن کرد
حدیثم نکته هر محفلی بود

[محسن آزماینده]

دل می رود زدستم،صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان،خواهد شد آشکارا

[نارون1]

آن که پرنقش زد اين دايره مينايي

کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد

[محسن آزماینده]

دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی

یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

[نارون1]

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم


غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم

[محسن آزماینده]

مرا عهدی است با جانان
که تا جان در بدن دارم

هواداران جانش را
چو جان خویش پندارم

[نارون1]

من در این شهری، که نامش، زندگیست
با همه، بن بست هایش ، دلخوشم

[sayed mojtaba]

می شوند از سرد مهری دوستان از هم جدا
برگ ها را می کند باد خزان از هم جدا

[نارون1]

ای دوست بیـــــا غــم فـــردا نخـــوریم
وین یکــدم عمــر را غنیمت شمـــریـــم

[BaAaroOoN]

مطمئن باش و برو،ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست،و چه زشت به منو سادگیم خندیدی[narahatish]

[homeyra]

یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

[محسن آزماینده]

یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور


این شعر را به مضمون می نویسم

حافظا دیدی که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت از غصه و غم،کوه امیدم کاه شد

گفته یودی یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد

[homeyra]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

[نارون1]

دوش به خواب دیده‌ام روی ندیدهٔ تو را
وز مژه آب داده‌ام باغ نچیدهٔ تو را

[Majid_GC]

این ره ، آن زاد راه و آن منزل / مرد راهی اگر ، بیا و بیار

[نارون1]

رسید قاصد و پیغام وصل جانان گفت
نوید رجعت جان را به جسم بی جان گفت

[Majid_GC]

تا به جایی رسی که می نرسد / پای اوهام و پایه ی افکار

[نارون1]

رفتی بر غیر و ترک ما کردی
ای ترک ختن بسی خطا کردی

[Majid_GC]

یار بی پرده از در و دیـــوار / در تجلــی است یا اولی الابصــــار

[نارون1]

رهزن ایمان من شد نازنین تازه‌ای
رفتم از کیش مسلمانی به دین تازه‌ای

[Majid_GC]

ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمــــــد / از بــــس که دیر ماندی چون شام روزه داران

[نارون1]

ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمــــــد / از بــــس که دیر ماندی چون شام روزه داران

اشتباه کردین .......

با " ی " باید بگین

[Majid_GC]

ببخشید[khejalat]

یا بسمــــــا یحاکی درجا" من الآلی / یا رب چه در خورد آمد خط هلالی

[نارون1]

لطف حق با تو مداراها کند
چون که از حد بگذرد رسوا کند

[Majid_GC]

لطف حق با تو مداراها کند
چون که از حد بگذرد رسوا کند

ببخشیــــــــد[shaad]

اشتباه کردید با یــــــ باید می گفتید !

[نارون1]

ببخشیــــــــد[shaad]

اشتباه کردید با یــــــ باید می گفتید !

[khejalat]
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود

[sayed mojtaba]

تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد[golrooz]

[Majid_GC]

دولت پیر مغـــــان باد که باقی سهل است / دیگری گوبر و نام من از یاد ببـــــــر

[نارون1]

در غریبی و فراق و غم دل پیر شدم
ساغر می ز کف تازه جوانی به من آر

[Sa.n]

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
از بهر طمع بال و پر خویش بیاراست

[Majid_GC]

تنم از واسطه دوری دلبــــر بگداخت / جانم از آتـــــــش مهر رخ جانانه بسوخت

[نارون1]

تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد، رفتن به گلستانها

[Majid_GC]

ای صاحب کرامت شکرانه سلامت / روزی تفقدی کن درویش بینوا را

[نارون1]

آنرا که چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه درمانها

[Majid_GC]

اگر دشنام فرمایی وگر نفرین دعا گویم / جواب تلخ می زیبد لب لعل شکر خارا

[نارون1]

ای دوست برآور دری از خلق برویم
تا هیچ کسم واقف اسرار نباشد

[Majid_GC]

افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع / شکر خدا که سر دلـــــــش در زبان گرفت

[نارون1]

تا بدین غایت که رفت از من نیامد هیچ کار
راستی باید به بازی صرف کردم روزگار

[Sa.n]

روزگارم با تو روشن می شود
دشت و بستان با تو گلشن می شود

[نارون1]

درد عشق از تندرستی خوشترست
ملک درویشی ز هستی خوشترست

[Majid_GC]

در روی خود تفرج صنع خدای کن / کآیینه خدای نما می فرستمت

[Majid_GC]

تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب / جان عزیز خود به نوا می فرستمت

[نارون1]

تا کی ای آتش سودا به سرم برخیزی
تا کی ای ناله زار از جگرم برخیزی

[Majid_GC]

یا رب سببی ساز که یارم به سلامـــت / باز آیـد و برهاندم از بند ملامــت

[نارون1]

تا حال منت خبر نباشد
در کار منت نظر نباشد

[Majid_GC]

در خرقه زن آتـش که خم ابروی ساقـــی / بر می شکند گوشه محراب امامت

[!nesa]

تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی
یک عمر قناعت نتوان کرد الهی

[Majid_GC]

یا ربــــ این بچه ترکان چه دلیرند به خون / که به تیر مژه هر لحظـــــه شکاری گیرند

[!nesa]

در تیره شب هجر تو جانم به لب امد
وقت است که همچون مه تابان به در ایی

[نارون1]

دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را
که مدتی ببریدند و باز پیوستند

[نارون1]

یا رب از سعدی چه کار آید پسند حضرتت
یا توانایی بده یا ناتوانی در گذار

[Majid_GC]

راز درون پرده چه داند فلک خموش / ای مدعی نزاع تو با پرده دار چیست

[homeyra]

تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاج ها ز ابرها بلورها

[Majid_GC]

از پادشاه گدا فارغم بحمدالله / گدای خاک در دست پادشاه من است

[homeyra]

تو نوش آسایشی،ناز لذت
ای خوب،ای خوبی،ای خواب

[نارون1]

برگرد ای مسافر گم کرده راه خویش
از نیمه راه خسته و لب تشنه بازگرد
اینجا میا ... میا ... تو هم افسرده می شوی
در پنجه ی ستمگر این شامگاه سرد

[homeyra]

دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن

[نارون1]

نسیم باد نوروزی ـ
تنت را در حریر یاس می پیچد ـ
بهارین آفتاب ناز فروردین ـ
بر اندامت لباس برگ میپوشد ـ
هنرور زرگر اردیبهشت از نو ـ
بر انگشت درختانت نگین غنچه میکارد ـ
و پروانه، می شبنم ز جام لاله مینوشد ـ
دوباره گل بهر سو میزند لبخند ـ
و دست باغبان گلبوته ها را میدهد پیوند

[homeyra]

دیشب غم دل به دل بگفتم،بنهفت
چون صبح دمید،دیگری هم میگفت
من بودم و دل،راز مرا فاش که کرد؟!
دیکر غم دل به دل نمی باید گفت.....

[elinaaa]

تا چشم تو دیدیم ز دل دست کشیدیم/ما طاقت تیمار دو بیمار نداریم...

[homeyra]

من از این آرامش سنگین و صامت عاصی ام دیگر
من از این آهنگ یکسان مکرر عاصی ام دیگر

[elinaaa]

روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد/ زان زمان جزلطف و خوبی نیست در تفسیر ما

[homeyra]

ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده ای
ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم

[Sa.n]

من عشایر زاده ا ی آزاده ام
مهربان و گرم و پاک و ساده ام

[elinaaa]

ما بیغمان مست دل از دست داده ایم/همراز عشق و همنفس جام باده ایم...

[homeyra]

مرا نه سر نه سامان آفریدند
پریشانم،پریشان آفریدند

[*FATIMA*]

دزد بنگر به خانه پای به پیش
که هراس آیدش ز سایه خویش

[elinaaa]

شبی که ماه مراد از افق شود طالع / بود که پرتو نوری ببام ما افتد...

[*FATIMA*]

در زلف سیاهش دل من باز مپرس
با شب به کجا می روم این راز مپرس
گویند که : سوی صبح ، ره دارد شب
شب گشت دراز و صبح در ناز ، مپرس

[elinaaa]

سر زمستی بر نگیرد تا به صبح روز حشر / هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست...

[!nesa]

تک و تنها وسط راه رهایم نکنی

راهزن پرشده و بار سفر سنگین است

[aq saba]

تا تو نگاه ميكني كار من آه كردن است
اي به فداي چشم تو اين چه نگاه كردن است

[elinaaa]

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد/ وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت تست/ به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

[!nesa]

دوران خوش آن بود که با دوست به سر رفت

باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود

[Rez@ee]

دلم رمیده شد و غافلم من درویش
که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش

[!nesa]

شرط هواداری ما شیدائی و شوریدگیست

گر یار ما خواهی شدن شوریده و شیدا بیا

[elinaaa]

اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار/ طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد

[!nesa]

دوری از تو قسمت ما شد خدا داند چرا

اشک و آه و ناله و ماتم یار ما شد خدا داند چرا

[✿elnaz✿]

از آن گمگشته ي من هم، نشاني آور اي قاصد
كه چون يعقوب نابينا، سخن با پيرهن گويم...

[!nesa]

می نوش بماهتاب ای ماه كه ماه

بسيار بتابد و نيابد مارا

[محسن آزماینده]

آب زنید راه را،هین که نگار می رسد

مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد

[!nesa]

دل از من برد و روی از من نهان کرد

خدا را با که این بازی توان کرد

[elinaaa]

در کام شیر بستر راحت فکنده است/ هر کس که خواب امن در این روزگار کرد

[Rez@ee]

دستم نمیدهد که تماشا کنم تو را
ای روح پر کشیده در آفاق بی نشان

[elinaaa]

نو نیاز عشق چون فرهاد و مجنون نیستم/ طفل ما مشق جنون بر تخته ی گهواره کرد

[Rez@ee]

دلا غافل ز سبحاني چه حاصل
اسير نفس شيطاني چه حاصل

[KOOLOOCHE]

لاله در دامن کوه آمد و من بی رخ دوست
اشک چون لاله‌ی سیراب به دامن کردم
در رخ من مکن ای غنچه ز لبخند دریغ
که من از اشک ترا شاهد گلشن کردم

[elinaaa]

مور بی آزار دائم خون خود را می خورد/ خانه ی پر شهد می خواهی برو زنبور باش

[فرخنده.]

ش................................................ ............................................م

[KOOLOOCHE]

مگو شعر تو سر تا پا گنه بود
از این ننگ و گنه پیمانه ای ده
بهشت و حور وآب کوثر از تو
مرا در قعر دوزخ خانه ای ده

[پت]

هر آنکه جانب اهل خدا نگهدارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر بحضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگهدار​د

[elinaaa]

در حقیقت مرگ خصم آیینه دار عبرت است/ غافلست آن کس که شاد از مرگ دشمن می شود

[Rez@ee]

ش................................................ ............................................م

لطفا اسپم ندید.

[Rez@ee]

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

[sayed mojtaba]

دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
[khabalood][cheshmak][khabalood]

[elinaaa]

یارم چو قدح بدست گیرد/ بازار بتان شکست گیرد

هرکس که بدید چشم او گفت/ کو محتسبی که مست گیرد

[Sa.n]

سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش

[نارون1]

شب فراق نخواهم دواج دیبا را
که شب دراز بود خوابگاه تنها را

[homeyra]

آسمانها آبی
نفس صبح صداقت آبی
دیده در آینه صبح ترا میبیند
تو گل سرخ منی
تو گل یاسمنی
نه.....
از آن پاک تری

[نارون1]

یار من آن که لطف خداوند یار اوست
بیداد و داد و رد و قبول اختیار اوست

[rayarasool]

تو که از کوچه ی معشوقه ی ما می گذری **************************برو راهت رو عوض کن بی تربیت[nishkhand]

[نارون1]

تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد

[medeya]

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا.

[Rez@ee]

از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود
وز هیچکسی نيز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود

[Easy Bug]

در نیابد حال پخته هیچ خام ** پس سخن کوتاه باید والسلام

[1344]

مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هوادارن کویش را چو جان خویشتن دارم

[Rez@ee]

ما در این شهر غریبیم و درین ملک فقیر
به کمند تو گرفتار و به دام تواسیر

[1344]

روزگاری است که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است......

[نارون1]

تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا

[پیمان هادی فرکوش]

الا ای پیر فرزانه
مکن عیبم ز میخانه
که من در ترک پیمانه
دلی پیمان شکن دارم

[محسن آزماینده]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید

قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

[*alien*]

دوش بامن گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وزشماپنهان نشایدکردسرمی فروش

[homeyra]

شمس و قمرم آمد،سمع و بصرم آمد
وان سیمبرم آمد،وان کان زرم آمد

[!nesa]

در این زمانه که شرط زندگی نیرنگ است

دلم برای رفیقان بی‌ریا تنگ است

[roodgoolid20]

شاه ترکان چو پسندید و ب چاهم انداخت-----دست گیر ارنشودلطف تهمتن چ کنم

[!nesa]

میان ما و شما عهد در ازل رفته است
هزار سال برآید همان نخستینی

[نارون1]

ماه رویا روی خوب از من متاب
بی خطا کشتن چه می‌بینی صواب

[!nesa]

بس که بد ديدم ز ياران به ظاهر خوب خود
بعد از اين بر کودک دل سخت گيری می کنم

[نارون1]

مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست


هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست

[!nesa]

تو را از بس زلالی دوست دارم
تو را از بی مثالی دوست دارم
اگر چه شاخه ای گل هم ندارم
تو را با دست خالی دوست دارم

[sabab]

میروم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه ی خویش شب میلاد مبارک پی محبوب خدا که شب قدر ندارد سحری بهتر از این

[نارون1]

مرا خود با تو چیزی در میان هست
و گر نه روی زیبا در جهان هست

[sayed mojtaba]

دی شیخ همی گشت دور شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
[golrooz]
[tashvigh]
[golrooz]

[نارون1]

تو آن نه‌ای که دل از صحبت تو برگیرند
و گر ملول شوی صاحبی دگر گیرند

[sabab]

شب .شب که میشه تو کوچه ی غم اشک من میشه ستاره
من چشامو به ابرا میدو و اسمون یارون میباره

[sabab]

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل ادم به می بسرشتند و به پیمانه زدند

- - - به روز رسانی شده - - -

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل ادم به می بسرشتند و به پیمانه زدند

[نارون1]

در من این عیب قدیمست و به در می‌نرود

که مرا بی می و معشوق به سر می‌نرود

[roodgoolid20]

دارم ب سر همیشه هوای توس------خواهم ز بخت رضای رضای توس

[sabab]

دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

[!nesa]

آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

[sabab]

ای باده فروش من سرمایه ی جوش من
از توست خروش من نایم و تو نایی؟

[roodgoolid20]

ای باده فروش من سرمایه ی جوش من از توست خروش من نایم و تو نایی؟------------------------------------------یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم در میان لاله و گل آشیانی داشتیم

[sabab]

مگذار که یاد مارا طعم تلخ این حقیقت ببرد
این حقیقت است که از دل برود هرانکه از دیده رود

[نارون1]

دولت جان پرورست صحبت آمیزگار
خلوت بی مدعی سفره بی انتظار

[sabab]

راهی رفتن است و بس
به جستجوی هم نفس
میبردش به اسمان
شوق رهایی از قفس

[roodgoolid20]

راهی رفتن است و بسبه جستجوی هم نفسمیبردش به اسمان شوق رهایی از قفسساقیا آمدن عید مبارک بادت ----------- وان مواعید که کردی مرود از یادت

[piroozman]

شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
چه خوش است که در این شب دوستان بینی

[elinaaa]

ساقیا جام می ام ده که نگارنده غیب/نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد
آنکه پر نقش زد این دایره مینایی/ کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد

[sabab]

تو تک تاک دل کاتب مایی
کزان کوی ما خوانی و دانی

- - - به روز رسانی شده - - -

تو تک تاک دل کاتب مایی
کزان کوی ما خوانی و دانی

[roodgoolid20]

شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینیچه خوش است که در این شب دوستان بینییک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم ----------- هر چند در این عهد خریدار ندارد

[sabab]

دل میرود ز دستم صاحب دلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد اشکارا

[!nesa]

آتش دوست اگر در دل ما خانه نداشت
عمر بی حاصل ما این همه افسانه نداشت

[sabab]

توانا بود هر که دانا بود
زدانش دل پیر برنا بود

- - - به روز رسانی شده - - -

توانا بود هر که دانا بود
زدانش دل پیر برنا بود

[homeyra]

دل میرود ز دستم صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهدشد آشکارا

[sabab]

ای سرو بلند قامت ای دوست
وه وه که شمایلت چه نیکوست.....

[homeyra]

تو را من چشم در راهم،
شباهنگام،
در آن نوبت که بنند دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام.
گرم یادآوری یا نه،
من از یادت نمیکاهم،
ترا من چشم در راهم.....

[sabab]

من برای تو میخونم هنوز از این ور دیوار
هر جای گریه که هستی خاطره هاتو نگه دار

[انفاکتوس]

میگریم و مرادم از این چشم اشک بار/[tashvigh] تخم محبت است که در دل بکارمت

[انفاکتوس]

در نهان خانه ی عشرم صنمی داشتمی /گو که از لوح دلش لعل در اتش داشتم[alaghemand]

[انفاکتوس]

تو کز مهنت دیگران بی غمی /نشاید که نامت نهند ادمی[hoshdar]

[پاسارگاد2]

شبانگاهان تا حریم فلک چون زبانه کشد سوز آوازم شرر ریزد بی امان به دل ساکنان فلک ناله سازم

[sabab]

من چه کسم من چه کسم
من که بسی وسه وسه مندم
گه ازین سوی کشندم
گه ازان سوی کشندم.....