توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره
Arash_tanha
25th October 2011, 03:33 AM
در آن دریا به غوّاصی در آییم
وز آن شادی به رقّاصی در آییم
.yalda.
26th October 2011, 01:12 AM
من به مرگم راضی ام اما نمی آید اجل
بخت بد بین ، از اجل هم ناز میباید کشید . . .
طلیعه طلا
27th October 2011, 03:17 PM
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزهار همراه شد...
محسن آزماینده
27th October 2011, 03:37 PM
در نگاهت خوانده ام غرق تمنایی هنوز
گرچه در جمعی ولی تنهای تنهایی هنوز
بی تو امشب گریه هم با من غریبی میکند
دیده در راهند چشمانم،که باز آیی هنوز
طلیعه طلا
27th October 2011, 03:43 PM
ز ره آمد یکی خسته
به پایش خار بنشسته
و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود
ز آنچه زیر لب می گفت
شنیدم سخت شیدا بود
نمی دانم چه بیماری
به جان دلبرش افتاده بود-
اما-
طبیبان گفته بودندش
اگر یک شاخه گل آرد
ازآن نوعی که من بودم ،
بگیرند ریشه اش را و
بسوزانند
شود مرهم
برای دلبرش
آندم
شفا یابد
محسن آزماینده
27th October 2011, 03:50 PM
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
دل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند
طلیعه طلا
27th October 2011, 04:10 PM
دلم می سوخت اما راه پایان کو ؟
نه حتی آب، نسیمی در بیابان کو ؟
Rez@ee
28th October 2011, 12:00 AM
و حرف آخر من این که شبهای سیاهم را
به مهتاب نگاه خود منور می کنی یا نه
ستاره صبح امید
28th October 2011, 12:44 AM
همیشه شروع می کنم قدم هایم را
شروع می کنم نفس هایم را
شروع می کنم تمام راه های نرفته ام را اما نه. . .
اینبار با خدا و نه بی خودش
وجودش رو باز و باز و باز دوست دارم و نیاز ...
Arash_tanha
28th October 2011, 01:34 AM
زندگی آنقدر ابدی نیست که هر روز بتوان مهربان بودن را به فردا موکول کرد . (http://www.yekghadami.com/)
طلیعه طلا
28th October 2011, 01:49 PM
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
Number One
28th October 2011, 02:06 PM
من در این کلبه خوشم ، تو در آن اوج که هستی خوش باش
مــن به یــاد تو خــوشــم ، تو به یاد هرکه هستی خوش باش
طلیعه طلا
28th October 2011, 02:35 PM
شقایق درد من یکی دو تا نیست
آخه درد من از بیگانه ها نیست
یکی خشکیده خون من تو دستاش
که حتی یک نفس از من جدا نیست
سکوت شب
28th October 2011, 05:15 PM
تورا من چشم در راهم شباهنگام که میگردد سایه ها رنگ سیاهی
Arash_tanha
29th October 2011, 03:59 AM
یک شب به شتاب رفتنم را دیدی
دل را به افق سپردنم را دیدی
...
تا آمدم از مهر تو تقدیر کنم
شب رفت و به چشم مردنم را دیدی
sheida16
29th October 2011, 11:08 PM
یادم آمدتوبه من گفتی ازاین عشق حذرکن
لحظه ای چندبراین آب نظرکن
آب آیینه ی عشق گذران است
توکه امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فرداکه دلت بادگران است
طلیعه طلا
29th October 2011, 11:19 PM
تو به شعرهای قلب من
شور و حال تازه داده ای
با قنوت عشق خود به من
رویشی دوباره داده ای
سجاد ی
2nd November 2011, 12:32 AM
شور شراب عشق تو آن نفسم رود زسر/کین سر پر هوس شود خاک در سرای تو
طلیعه طلا
2nd November 2011, 12:55 AM
شور شراب عشق تو آن نفسم رود زسر/کین سر پر هوس شود خاک در سرای تو
وجه خدا اگر شودت منظر نظر
زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی
javadbabaei
2nd November 2011, 01:17 AM
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
سجاد ی
2nd November 2011, 06:48 PM
دلم خانه ی مهر یارست و بس/وندر آن نمی گنجد مهر هیچکس...
طلیعه طلا
2nd November 2011, 07:22 PM
سلسه ی مو دوست حلقه ی دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست ...
آرمانگرا
3rd November 2011, 01:06 AM
تو اگر هیچ شوی گوهر زیبای منی
خودمانی که بگویم تو2دنیای منی
Arash_tanha
3rd November 2011, 02:53 AM
یار من خسرو خوبان و لبش شیرین است
خبرش نیست که فرهاد وی این مسکین است
طلیعه طلا
3rd November 2011, 07:35 AM
تو اگر هیچ شوی گوهر زیبای منی
خودمانی به تو گویم همه دنیای منی
محسن آزماینده
3rd November 2011, 12:21 PM
یاد دارم در غروبی سرد سرد
میگذشت از کوچه ما دوره گرد
داد میزد کهنه قالی میخرم
دست دوم جنس،عالی میخرو
کاسه و ظرف سفالی میخرم
گر نداری کوزه خالی میخرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید،بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت،ولی این زندگی است؟
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت:آقا سفره خالی هم میخرید؟؟؟؟؟؟
babel.sh
3rd November 2011, 01:14 PM
دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟ /// طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
طلیعه طلا
3rd November 2011, 01:49 PM
يار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
يار تويي غار تويي خواجه نگه دار مرا
محسن آزماینده
3rd November 2011, 01:53 PM
آشیان مرغ دل زلف پریشانیندادی
قاندا اولسام ای پری،کونلوم سنسن یانیندادی
عشق دردیله خوشام،ال چک علاجیمدان طبیب
قیلما درمان کیم،هلاکیم دردی درمانیندای
مست خواب ناز ائدیب جمع ایت دل صد پاره یی
کیم اونون هر پاره سی بیر نوک موژگانیندادی
هر گوزلین نازی گرگ شور ائتمه یی ترک مجال
گویلره آچیلماسین،اللر کی دامانیندادیر
Rez@ee
3rd November 2011, 02:01 PM
روح من درجهت تازه ی اشیا جاری است.
روح من کم سال است.
روح من گاهی از شوق،سرفه اش می گیرد.
روح من بیکار است:
قطره های باران را،درز آجر را ، می شمارد.
روح من گاهی مثل یک سنگ سر راه حقیقت دارد.
طلیعه طلا
3rd November 2011, 02:31 PM
دل در این پیر زن عشوه گر دهر مبند
کاین عروسی است که در عقد بسی داماد است
محسن آزماینده
3rd November 2011, 02:43 PM
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت ما را غم بی همنفسی
babel.sh
3rd November 2011, 02:56 PM
یکی از دوستان مخلص را /// مگر آواز من رسید به گوش
گفت باور نداشتم که تو را/// بانگ مرغی چنین کند مدهوش
محسن آزماینده
3rd November 2011, 02:58 PM
شب بود و شمع بود و من بودم و غم
شب رفت و شمع سوخت و من ماندم و غم
312
3rd November 2011, 04:03 PM
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هـوادارن کویش را چو جان خویشتـن دارم
صفـای خلوت خـاطر از آن شـمع چگل بینم
فـروغ چشم و نـور دل از آن ماه خُتن دارم
به کــام و آرزوی دل چو دارم خلـوتی حاصل
چه فکر از خُـبث بدگویان میان انجمن دارم
مرا در خـانه سـروی هست کاندر سایه قدش
فــراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم
گرم صدلشکرازخوبان به قصددل کمین سازند
بـحمــدالله و المـنة بتی لشکر شکن دارم
سزد کــز خـاتم لعلـش زنـم لاف سلـیمانی
چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم
الا ای پیــر فـرزانه مکــن عیبم ز میــخانه
که من در تَرکِ پیمانه دلی پیمان شکن دارم
خدا را ای رقـیب امشب زمانی دیـده بر هم نِه
که من بالعل خاموشش نهانی صد سخن دارم
چو در گلـزار اقـبالش خـرامانم بـحمــد الله
نه میل لاله و نسـرین نه بـرگ نسترن دارم
به رنـدی شُـهره شد حافظ میان همدلان لیکن
چه غـم دارم که در عالم قوام الدین حسن دارم
آرمانگرا
4th November 2011, 12:06 AM
منو یک دل هوایی حاصل یک آشنایی
ممنونم ازت خدایا که شدم امام رضایی
طلیعه طلا
7th November 2011, 04:35 AM
یار مرا ،غار مرا ، عشق جگر خوار مرا ...
یار تویی غار تویی ، خواجه نگه دار مرا ...
سجاد ی
8th November 2011, 01:23 AM
اینان مگر زرحمت محض آفریده اند....که انیس دل وآرام جان ونور دیده اند
312
8th November 2011, 01:53 PM
http://mastaneh.ir/hafez/ghazalimages/5.jpg
ستاره صبح امید
8th November 2011, 03:39 PM
آیینه سر بدزد که کورند سنگها
فرسنگها ز عاطفه دورند سنگها
تـا آبها دوبـاره بیفتند از آسیاب
این روزها چقدر صبورند سنگها
آیینه چون شکست،به تکثیر می رسد
بیهـــوده در تـدارک گـــــورند سنــگهــا
باید قدم گذاشت ولیکن به احتیاط
کـز دیـر بــــاز سّد عبــورند سنگها
این است حرف تیشه ی آتش زبان که گفت
مثـــل همـیشه تـــــــــــــابع زورنــد سنگها
از سنگ جز سقـوط تـوقّع نمی رود
در قلّه بسکه مست غرورند سنگها
طلیعه طلا
8th November 2011, 05:34 PM
این زمینم واسه خودش یه آسمون رنگیه...
آسمونه این پایینا پر از ستاره سنگیه.
ستاره کویر
8th November 2011, 08:30 PM
هرگز نگويمت دست من بگير.
عمري گرفته اي، مبادا رها كني.....
طلیعه طلا
8th November 2011, 08:45 PM
یک نخ از جامه احرام تو ما را کافیست
رشته ی مهری از آن عالم بالا کافیست
نارون1
8th November 2011, 08:49 PM
تا تو نگاه می کنی ، کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است
ستاره کویر
8th November 2011, 09:11 PM
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بـيـچاره دلم در غم بسيار افتاد
نارون1
8th November 2011, 09:19 PM
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟
طلیعه طلا
8th November 2011, 11:21 PM
داریم دلی، صاف تر از سینه صبح
در پاکی و روشنی، چو آئینه صبح
پیکار حسود با من امروزی نیست
خفاش بود دشمن دیرینه صبح
ستاره کویر
8th November 2011, 11:28 PM
حاصل کار جهان غير پريشاني نيست
فکر شـغل دگر و کــار دگـر بايد کرد
طلیعه طلا
8th November 2011, 11:39 PM
داغ حسرت سوخت جان آرزومند مرا
آسمان با اشک غم آمیخت لبخند مرا
312
9th November 2011, 01:17 AM
.................................................. .
از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
بگرفته آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به جام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است
س.ع.ح
سجاد ی
9th November 2011, 01:54 AM
آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست.....عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی......
طلیعه طلا
9th November 2011, 02:17 AM
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
Easy Bug
23rd December 2011, 03:49 PM
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز *** هر که دل بردن او دیده در انکار من است
طلیعه طلا
23rd December 2011, 04:03 PM
تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل
باری به غلط صرف شد ایام شبابت
Easy Bug
23rd December 2011, 04:11 PM
ترکان پارسی گوی بخشندگان عمرند *** ساقی بشارتی ده رندان با صفا را
طلیعه طلا
23rd December 2011, 04:27 PM
اندر سر ما خیال عشقت
هر روز که باد در فزون باد
yas-90
23rd December 2011, 06:38 PM
دلا تا کـــــــی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
Easy Bug
25th December 2011, 08:17 PM
یار بی پرده از در و دیوار *** در تجلیست یا اولاالباب
Arash_tanha
1st January 2012, 04:02 PM
بر دوش زمانه لحظه ها سنگین بود
خورشید وزمین و آسمان غمگین بود
از خون وگل و شکوفه تابوت شهید
بر موج بلند دستها رنگین بود
Arash_tanha
1st January 2012, 04:02 PM
آموخته ام که …با پول مي شود خانه خريد ولي آشيانه نه، ساعت خريد ولي زمان نه، مي توان مقام خريدولي احترام نه، مي توان کتاب خريد ولي دانش نه، دارو خريد ولي سلامتي نه، خانه خريد ولي زندگي نه و بالاخره ، مي توان قلب خريد، ولي عشق را نه.
Arash_tanha
1st January 2012, 04:03 PM
من نه آنم که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم
Easy Bug
1st January 2012, 06:43 PM
ما عیب و نقص خویش و کمال و جمال غیر *** پنهان نموده ایم چو پیری پس خضاب
LUCKLY
1st January 2012, 09:14 PM
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ****همه تن چشم شدم خیره بدنبال تو گشتم
parichehr
4th January 2012, 10:41 AM
مرا به كشتي باده در افكن اي ساقي
كه گفته اند نكويي كن و در آب انداز
نارون1
4th January 2012, 11:13 AM
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
تووت فرنگی
5th January 2012, 07:36 AM
تو به اندازه ی تمام تنهایی من،
شاد بمان...
warrior
7th January 2012, 07:38 PM
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگراکنون باجوانان ناز کن باماچرا؟
نارون1
16th January 2012, 06:35 PM
آخر از راه دل و دیده سرآرد بیرون
نیش آن خار که از دست تو در پای من است
تووت فرنگی
18th January 2012, 01:55 PM
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی--- تو نماینده ی فضلی تو سزاوار ثنائی..
*FATIMA*
20th January 2012, 11:25 PM
یکی خار پای یتیمی بِکَند
به خواب اندرش دید صدر خُجند
Easy Bug
20th January 2012, 11:47 PM
در نیابد حال پخته هیچ خام *** پس سخن کوتاه باید والسلام
شه پری
20th January 2012, 11:50 PM
میازار موری که دانه کش است......... که جان دارد و جان شیرین خوش است
نارون1
22nd January 2012, 08:43 PM
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی ، کشته مرا فراق تو
Sa.n
24th January 2012, 10:39 PM
مستانه شد حدیثش ......................پیچیده شد زبانش
محسن آزماینده
24th January 2012, 10:44 PM
شنیدم که چو قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شه پری
25th January 2012, 08:08 AM
در این سراری بی کسی کسی به در نمیزند
به باغ پر ملال ما پرنده پر نمیزند
parvane64sh@yahoo.com
25th January 2012, 11:33 AM
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی****یکی زین چاه ظلمانی برون آی تا جهان بینی[golrooz]
پت
25th January 2012, 11:58 AM
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست..
نارون1
25th January 2012, 12:11 PM
تو را با غیر می بینم صدایم در نمی آید
دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
Sa.n
25th January 2012, 01:37 PM
دانی که چرا همی کند نوحه گری
.............................................
هنگام سپیده دم خروس سحری
parvane64sh@yahoo.com
25th January 2012, 02:04 PM
یاد باد آن روزگاران یاد باد******وز وفاداران و یاران یاد باد.
Sa.n
25th January 2012, 02:10 PM
دامن خود را پر ازگل میکم
..................................
در هوای گل تامل میکنم
Sa.n
25th January 2012, 08:32 PM
ميازار مورا كه دانه كش است ...............كه جان داردوجان شيرين خوش است
ــ sahra ــ
27th January 2012, 12:59 AM
تو را چون لحظه های آفتابی دوستت می دارم
مبادا شعله هایم را به دست باد بسپاری
مبادا بعد از آن دیدارهای خیس و رویایی
مرا در حسرت چشمان ناز خویش بگذاری
نارون1
28th January 2012, 07:21 PM
یا رب ، نگاه کس به کسی ، آشنا مکن
گر میکنی ، کرم کن و از هم جدا مکن
محسن آزماینده
28th January 2012, 07:23 PM
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
حال دیگر با جوانان ناز کن،با ما چرا؟
نارون1
28th January 2012, 07:28 PM
آخر چه شد که این همه نامهربان شدی
چیزی که خوش نداشتم ، ای دوست ، آن شدی
محسن آزماینده
28th January 2012, 07:33 PM
یاد دارم در غروبی سرد سرد
می گذشت از کوچه ما دوره گرد
داد میزد کهنه قالی میخرم
دست دوم ،جنس عالی می خرم
کاسه وظرف سفالی میخرم
گر نداری کوزه خالی میخرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید،بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگیست
بوی نان تازه هوشش برده بود
اجبارا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت:آقا سفره خالی هم میخرید؟
نارون1
28th January 2012, 07:48 PM
دلم تنهاست ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
محسن آزماینده
28th January 2012, 07:51 PM
با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه
باخبر باش که من غرق گناهم هر شب
نارون1
28th January 2012, 07:58 PM
با ضعیفان هرکه گرمی کرد عالمگیر شد
ذره پرور باش تا خورشید تابانت کند
محسن آزماینده
28th January 2012, 08:04 PM
داغلاردا یاغین اولسون
گونش چیراغین اولسون
آچیلسین باغلی یوللار
گوزلرون آیدین اولسون
نارون1
28th January 2012, 08:08 PM
نمی دانم چه میخواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته ست
محسن آزماینده
28th January 2012, 08:11 PM
تا تویی در خاطرم با دیگران بیگانه ام
با خیالت همنشین در گوشه میخانه ام
نارون1
28th January 2012, 08:15 PM
مرهم نمی نهی ، به جراحت نمک مپاش
نوشم نمی دهی ، به دلم نیشتر مزن
ــ sahra ــ
28th January 2012, 08:49 PM
نمی دانم مگر فرهاد این افسانه شیرین
چه شوری می زند شب های بیم و اضطرابم را
من آن خنیانگر افسانه پردازم که هر ساعت
خیالی می زند راه دل عاشق مآبم را
نارون1
28th January 2012, 08:52 PM
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
ــ sahra ــ
28th January 2012, 08:55 PM
تو می آیی
می دانم که می آیی...
تو را دیشب من از لحن عجیب بغض هایم
خوب فهمیدم
تو را بی وقفه از باران پاک چشم هایم سیر نوشیدم
تو می آیی
می دانم که می آیی
و بر ابهام یک بودن. نگین آبی احساس می بندی
و از تکرار پوچ لحظه های سرد تنهایی
مرا بر نبض پر کار شکفتن می نشانی
تو می آیی...
خوب می دانم...
نارون1
29th January 2012, 12:56 PM
مرغ در دامم مرا پروانه پرواز نیست
در گلویم نغمه هست و رخصت آواز نیست
Easy Bug
29th January 2012, 05:56 PM
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست *** لیک کس را دید جان دستور نیست
Sa.n
29th January 2012, 06:24 PM
تورادانشو دين رهاند درست در رستگارى ببايد جست
ــ sahra ــ
29th January 2012, 06:24 PM
تو مرا فریاد کن ای هم نفس
این منم آواره فریاد تو
این فضا با بوی تو آغشته است
آسمانم پرشده از یاد تو
نارون1
30th January 2012, 11:42 PM
وفا نکردی و کردم ، جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم ، بریدی و نبریدم
Easy Bug
30th January 2012, 11:48 PM
من به هر جمعیتی نالان شدم *** جفت بدحالان و خوشحالان شدم
نارون1
31st January 2012, 12:05 AM
ما نمی پوشیم عیب خویش، اما دیگران
عیب ها دارند و از ما جمله را پوشیده اند
Easy Bug
31st January 2012, 12:21 AM
در غم ما روزها بیگاه شد *** روزها با سوزها همراه شد
نارون1
31st January 2012, 12:28 AM
در اين فكرم كه خواهي ماند با من مهربان يا نه؟
به من كم مي كني لطفي كه داري اين زمان يا نه؟
ــ sahra ــ
31st January 2012, 02:02 AM
هوا آرام، شب خاموش، راه آسمان ها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز
رود آنجا که می بافند کولی های جادو، گیسوی شب را
همان جاها، که شب ها در رواق کهکشان ها عود می سوزند
همان جاها، که اختر ها به بام قصر ها مشعل می افروزند
همان جاها، که رهبانان معبدهای ظلمت نیل می سایند
همان جاها که پشت پرده شب، دختر خورشید فردا را می آرایند
همین فردای افسون ریز رویایی
همین فردا که راه خواب من بسته است
همین فردا که روی پرده پندار من پیداست
همین فردا که ما را روز دیدار است
همین فردا که ما را روز آغوش و نوازش هاست
همین فردا، همین فردا
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
سیاهی تار می بندد
چراغ ماه، لرزان از نسیم سرد پاییز است
دل بی تاب و بی آرام من از شوق لبریز است
به هر سو چشم من رو می کند فرداست
Easy Bug
31st January 2012, 02:21 AM
تو کز محنت دیگران بی غمی *** نشاید که نامت نهند آدمی
تووت فرنگی
31st January 2012, 07:11 AM
یادم آید که : دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم
ــ sahra ــ
31st January 2012, 01:15 PM
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
Sa.n
31st January 2012, 05:59 PM
يارب مكن از لطف پريشان مارا ٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠هرچند كه هست جرم آسيان مارا
Easy Bug
31st January 2012, 08:56 PM
آتش است این بانگ نای و نیست باد *** هر که این آتش ندارد نیست باد
Sa.n
31st January 2012, 09:44 PM
در ان درگه كه گه گه كه كه كه كه كه شود. به امروزت مشو غره نه ى اگه
نارون1
1st February 2012, 06:21 PM
هر سر موی تو را با زندگی پیوندهاست
با چنین دلبستگی از خود بریدن مشکل است
Sa.n
1st February 2012, 07:48 PM
تونيكى ميكن و در دجله انداز ........................… كه ايزد در بيا بانت دهد باز
LEILA1979
4th February 2012, 01:58 PM
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد.[golrooz]
انریکه
7th February 2012, 03:44 PM
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد جز غم که هزار آفرین بر غم باد
Sa.n
7th February 2012, 04:04 PM
دیروز بود جای پور سینا و سعدی
امرو باشد منزل گه مردان بعدی
mina_bushehr
7th February 2012, 08:29 PM
یکی را آرزو کردی و رفتی / برایش پرس و جو کردی و رفتی
تو هم تا آبرو از من گرفتی / مرا بی آبرو کردی و رفتی . . .
Rez@ee
10th February 2012, 03:22 PM
روشن از پرتو رويت نظري نيست كه نيست
منت خاك درت بر بصري نيست كه نيست
ناظر روي تو صاحب نظرانند آري
سر گيسوي تو در هيچ سري نيست كه نيست
Sa.n
10th February 2012, 03:52 PM
تیروتبر ببربه بر پیرتیزگر
گوتیر تیزکن تبر از تیر تیز تر
Easy Bug
10th February 2012, 04:57 PM
روزها گر رفت گو رو باک نیست *** تو بمان ، ای آنکه چون تو پاک نیست
Rez@ee
10th February 2012, 05:55 PM
تا دست هيچ كس نرسد تا ابد به من
مي خواستم كه گم بشوم در حسار تو
احساس مي كنم كه جدايم نموده اند
همچون شهاب سوخته اي از مدار تو
mina_bushehr
10th February 2012, 09:21 PM
روزگاری نازک اندامی ز من برتافت روی
می رود عمری که در زلفش گرفتارم هنوز
!nesa
10th February 2012, 11:52 PM
زدست دیده ودل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
Sa.n
11th February 2012, 11:39 AM
دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند.............................گل ادم بسرشتندوبه پيمانه زدند
تووت فرنگی
11th February 2012, 07:40 PM
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور
رضوس
11th February 2012, 08:36 PM
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواست/ از بهر تمع بال و پر خویش بیاراست
تووت فرنگی
15th February 2012, 09:48 PM
تصویر کم کم زیبا می شد
و بر نوسان دردنکی پایان می داد
مرغ افسانه آمده بود
اتاق را خالی دید
و خودش را در جای دیگر یافت
yas-90
15th February 2012, 11:26 PM
تا کی به تمنای وصال تو یگانه ...................اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
Ehsan M
16th February 2012, 09:41 AM
تا کی به تمنای وصال تو یگانه ...................اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
همه چیز از سر یک کام شروع شد
از دو دل دیوانه خام شروع شد
mina_bushehr
16th February 2012, 04:11 PM
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم...
!nesa
16th February 2012, 04:40 PM
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جاده ی سه شنبه شب قم شروع شد
Ehsan M
16th February 2012, 05:15 PM
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من ودل باطل بود
!nesa
16th February 2012, 05:18 PM
دانی که چرا سر نهان با تو نگویم
طوطی صفتی، طاقت اسرار نداری
Ehsan M
16th February 2012, 05:24 PM
یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند
!nesa
16th February 2012, 05:28 PM
در ازل بست دلم با سر زلفت پيوند
تا ابد سر نكشد وز سر پيمان نرود
Ehsan M
16th February 2012, 05:32 PM
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
!nesa
16th February 2012, 05:35 PM
یا رب ان نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
Ehsan M
16th February 2012, 05:38 PM
شخصی همه شب بر سر بیمار گریست
چون روز شد او بمرد و بیمار بزیست
!nesa
16th February 2012, 06:18 PM
تو که اهسته میخوانی قنوت گریه هایت را
میان ربنای سبز دستانت دعایم کن
mina_bushehr
16th February 2012, 10:31 PM
ناگهان دیدم سرم آتش گرفت
سوختم خاکسترم آتش گرفت
چشم وا کردم، سکوتم آب شد
چشم بستم، بسترم آتش گرفت
در زدم ،کس این قفس را وا نکرد
پر زدم، بال و پرم آتش گرفت
http://www.goftomanedini.com/images/smilies/00020694.gif
!nesa
18th February 2012, 03:41 PM
تا در دل من عشق تو اندوخته شد
جز عشق تو هر چه داشتم سوخته شد
نارون1
18th February 2012, 04:18 PM
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزارآفرین بر غم باد
!nesa
18th February 2012, 04:53 PM
دل دریای غم میمونه جونم
ضرر کردی که رفتی مهربونم
نارون1
18th February 2012, 05:09 PM
می یابم از خود حسرتی باز از فراق کیست این
آماده صد گریه ام از اشتیاق کیست این
!nesa
18th February 2012, 05:18 PM
نیازارم ز خود هرگز دلی را
که می ترسم در او جای تو باشد
نارون1
18th February 2012, 05:21 PM
درست اول این نوبهار عاشق شد
دلم میان همین گیر و دار عاشق شد
!nesa
18th February 2012, 05:29 PM
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شدو جان نیزهم
نارون1
18th February 2012, 05:30 PM
منم که شهره شهر به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
!nesa
18th February 2012, 05:39 PM
نیمه هشیاریم و یک نیم دگر دیوانه ایم
لطفی ای ساقی که ما محتاج یک پیمانه ایم
نارون1
18th February 2012, 05:49 PM
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
!nesa
18th February 2012, 07:34 PM
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
warrior
19th February 2012, 03:41 PM
تا نباشد چیزکی
مردم نگویند چیزها
!nesa
19th February 2012, 04:40 PM
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد
دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود
Sa.n
19th February 2012, 04:43 PM
در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
!nesa
19th February 2012, 04:50 PM
شراب تلخ مى خواهم كه مرد افكن بود زورش
كه تا يكدم بياسايم ز دنيا و شر و شورش
Sa.n
19th February 2012, 04:54 PM
شب روان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی
LUCKLY
19th February 2012, 04:59 PM
یوسف گمگشته با آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
Sa.n
19th February 2012, 05:10 PM
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
از بهر طمع بال و پر خویش بیاراست
LUCKLY
19th February 2012, 05:22 PM
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم
شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم [narahat]
!nesa
19th February 2012, 07:42 PM
من بد کنم و تو بد مکافات دهی
پس فرق میان من و تو چیست بگو
ــ sahra ــ
23rd February 2012, 12:00 AM
ولی دانم که سرمستی من با آن نمی آید
تورا بینم بدون می ، شوم سرمست و دیوانه
در این بازار رنگارنگ پر حیله
چگونه دل ببندم بار دیگر من
!nesa
23rd February 2012, 07:20 PM
نیازارم ز خود هرگز دلی را
که می ترسم در او جای تو باشد
تووت فرنگی
23rd February 2012, 08:19 PM
در فصـل بهار اگر بتي حور سرشـت
يک ساغر مي دهد مرا بر لب کشـت
هرچـند بـنزد عامه اين باشد زشت
سـگ بـه زمن ار برم دگر نام بهشت
!nesa
23rd February 2012, 08:26 PM
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده
mina_bushehr
23rd February 2012, 10:40 PM
هرکس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا دوست جدا می شکند
بیگانه اگر می شکند حرفی نیست
من در عجبم دوست چرا می شکند
!nesa
24th February 2012, 01:15 PM
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
ــ sahra ــ
27th February 2012, 09:45 PM
من اینجایم ...
من اینجا ریشه در خاکم!
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من اینجا چه میخواهم نمیدانم!!!!
محسن آزماینده
27th February 2012, 09:46 PM
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
Sa.n
27th February 2012, 11:58 PM
در طلوع نگاه تو
برق رنگین کمان امید است
نارون1
28th February 2012, 02:52 PM
تو به چشم من
آبرو بده !
من به چشم های بی قرار تو
قول می دهم ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب می رسد
ما دوباره سبز می شویم
محسن آزماینده
28th February 2012, 02:54 PM
مرغ بام ملکوتم ،نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
نارون1
28th February 2012, 02:57 PM
مـرا بـه بـاخـت کـشانـدی ولـی نـیـفـتــادم
بـه ایـن امـید کـه روز خـداست فــردا هـــم
شـروع مـی شود ایـن بــازی ِ تـمـام شده
اگـــرچـه رو بــکـــنی بــرگ آخــرت را هـــم
محسن آزماینده
28th February 2012, 02:59 PM
من که میدانم شبی عمرم به پایان میرسد
پس چرا عاشق نباشم؟؟
نارون1
28th February 2012, 03:03 PM
می رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگی ست
آن زمان ،هر دل فقط یکبار عاشق می شود
محسن آزماینده
28th February 2012, 03:06 PM
در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی
ای کاش نیفتد به کسی کار کسی
نارون1
28th February 2012, 03:11 PM
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند بر رضای یار
محسن آزماینده
28th February 2012, 03:13 PM
روزگاران وصل دوستاران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
یا:
روزگاری که جنون رونق بازارم بود
تو نبودی که بیایی به خربداری من
نارون1
28th February 2012, 03:20 PM
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
محسن آزماینده
28th February 2012, 03:21 PM
توانگری به هنر است،نه به مال
بزرگی به عقل است،نه به سال
نارون1
28th February 2012, 03:25 PM
لذت اندر ترک لذت بود ، ای آزادگان
ما گدایان ترک این لذت نمی دانسته ایم
محسن آزماینده
28th February 2012, 03:28 PM
من و این شهپر و این شوکت و جاه
عمرم از چیست بدین حد کوتاه؟
نارون1
28th February 2012, 03:30 PM
حیفــند روزهـای جـوانی، نـمیشوند
این روزهـا دو مرتـبه تکــرار هیـچوقـت
ــ sahra ــ
1st March 2012, 04:42 PM
تو ، خودت را هدیه ام کردی ، ولی من هم
شعرهایم را که بی پرواست ، می دانی؟
هر چه می خواهیم – آری – از همین امروز
از همین امروز ، مال ماست ، می دانی؟
گرچه من ، یک عمر همزاد عطش بودم
روح تو ، هم – سایه دریاست می دانی؟
« دوستت دارم!» - همین ! – این راز پنهانی
از نگاه ساکتم پیداست ، می دانی؟
!nesa
2nd March 2012, 12:45 PM
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم رهایم کرد و رفت
Rez@ee
2nd March 2012, 02:55 PM
تو كيستي كه من اينگونه بي تو بيتابم
شب از هجوم خيالت نمي برد خوابم
تو كيستي كه با هر تبسم تو
مثال قايق شكسته روي گردابم
نارون1
2nd March 2012, 09:47 PM
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی
ولی با خفت و خواری پی شبنم نمی گردم
hadi elec
2nd March 2012, 10:02 PM
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
نارون1
2nd March 2012, 10:06 PM
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند
hadi elec
2nd March 2012, 10:23 PM
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
نارون1
2nd March 2012, 10:26 PM
عشقت نه سرسری ست که از سر به در شود
مهرت نه عارضی ست که جای دگر شود
hadi elec
2nd March 2012, 10:31 PM
در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
نارون1
2nd March 2012, 10:33 PM
عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم
با شیر اندرون شد و با جان به در شود
hadi elec
2nd March 2012, 10:40 PM
در میان آب و آتش همچنان سر گرم توست
این دل زار و نذار اشک بارانم چو شمع
نارون1
2nd March 2012, 10:45 PM
عشق ھرجا رو کند آنجا خوش است
گر به دریا افکند دریا خوش است
hadi elec
2nd March 2012, 10:48 PM
تــــــــار گردیده دو چشمم در غــــمت
اشک ریزم جان دهم من همچو شمع
نارون1
2nd March 2012, 10:49 PM
در غـــــمت بگـــــذار تا بــــــــاران شوم
اشک ریزم جان دهم من همچو شمع
با "ت" باید شروع میکردین
محسن آزماینده
2nd March 2012, 10:49 PM
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
به وقتی که میگیرند سایه ها رنگ تلاجن
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
نارون1
2nd March 2012, 10:52 PM
ماھی ھمیشه تشنه ام
در زلال لطف بیکران تو
می برد مرا به ھر کجا که میل اوست
موج دیدگان مھربان تو
hadi elec
2nd March 2012, 10:54 PM
با "ت" باید شروع میکردین
بله حواسم نبود
ویرایش کردم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
به وقتی که میگیرند سایه ها رنگ تلاجن
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
من آن اشک که می غلتد برو روی گونه ات حالا
و یا آن قطره ای که می چکد از لا به لای شمع
نارون1
2nd March 2012, 10:55 PM
عشق تو به تار و پود جانم بسته است
بی روی تو درھای جھانم بسته است
hadi elec
2nd March 2012, 10:57 PM
تو بیا جان مرا شعله بزن تا من هم
جان دهم ناله کنم همچو ناله های شمع
محسن آزماینده
2nd March 2012, 10:57 PM
تو همونی که توی موج بلا
واسه تو دستامو قایق میکنم
اگه موجا تو را از من بگیرن
قطره قطرع آب میشم،دق میکنم
Sa.n
3rd March 2012, 02:18 AM
مستان شد حدیثش پیچیده شد زبانش
گه می فتد از این سو گه می فتد از آن سو
ان کس که مست گردد خود این بود نشانش
Rez@ee
3rd March 2012, 07:32 AM
شمشير کشيدي و بخونم ننشاندي
افسوس که آغاز تو انجام ندارد!
محسن آزماینده
3rd March 2012, 10:41 AM
دل در این پیرزن عشوه گر دهر مده
عروسی است که در عقد بسی داماد است
Rez@ee
3rd March 2012, 10:56 AM
تویی آن گوهرپاکیزه که درعالم قدس
ذکرخیرتوبود حاصل تسبیح ملک
محسن آزماینده
3rd March 2012, 11:08 AM
کاش امتداد لحظه ها:
تکرار همیشه با تو بودن بود
نارون1
3rd March 2012, 01:04 PM
دل میرود و دیده نمیشاید دوخت
چون زهد نباشد نتوان زرق فروخت
Sa.n
3rd March 2012, 04:52 PM
تو را توش هنر می باید اندوخت
حدیث زندگی می باید آموخت
نارون1
3rd March 2012, 05:45 PM
طیرهٔ جلوهٔ طوبی قد چون سرو تو شد
غیرت خلد برین ساحت ایوان تو باد
parichehr
4th March 2012, 10:24 AM
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش
نارون1
4th March 2012, 10:41 AM
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
parichehr
4th March 2012, 10:57 AM
من ترک عشق و شاهد و ساغر نمی کنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم
نارون1
4th March 2012, 11:03 AM
مخمور آن دو چشم آيا كجاست جامـــي
بيــمار آن دو لــعلــم آخــر كـــم از جوابـــي
parichehr
4th March 2012, 11:16 AM
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زآنکه چو گردی ز میان برخیزم
نارون1
4th March 2012, 11:24 AM
مخمور جام عشقم ساقي بده شرابي
پركن قدح كه بي مي مجلس ندارد آبي
parichehr
4th March 2012, 11:29 AM
یارب این قافله را لطف ازل بدرقه باد ******************که از او خصم به دام امد ومعشوقه به کام
نارون1
4th March 2012, 11:33 AM
مقام عیش میسر نمیشود بی رنج
بلی به حکم بلا بسته اند عهد الست
parichehr
4th March 2012, 11:55 AM
تو ترحم نکنی بر من مخلص گفتم
ذاکَ دعوایَ وها انتَ و تلک الیّام
نارون1
4th March 2012, 11:59 AM
مكن از خواب بيدارم خدا را
كه دارم خلوتى خوش با خيالش
Rez@ee
13th March 2012, 02:44 PM
شرط هواداری ما شیدائی و شوریدگیست
گر یار ما خواهی شدن شوریده و شیدا بیا
نارون1
14th March 2012, 07:09 PM
از عشق من به هرسو در شهر ، گفتگویی ست
من عاشق تو هستم ، این گفتگو ندارد
Rez@ee
14th March 2012, 07:28 PM
در جان ما صفای بهاران شکفته است
چون دشتهای لاله اگه پر جراحتیم
نارون1
14th March 2012, 07:33 PM
می رود عمر عزیز ما ، دریغا چاره چیست
دی برفت و می رود امروز و فردا ، چاره چیست
ستاره کویر
14th March 2012, 07:37 PM
تو کـــز محنت دیگران بی غــــمی
................................................ نشایـــد که نامــــت نهند آدمی
نارون1
14th March 2012, 07:48 PM
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش
Rez@ee
14th March 2012, 07:51 PM
شعر خونبار من ای باد بدان يار رسان
که ز مژگان سيه بر رگ جان زد نيشم
نارون1
14th March 2012, 07:55 PM
من عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
Rez@ee
14th March 2012, 07:56 PM
همه ی عمر چو دیوانه ی عاشق پیشه
زده ام تیشه ی عاشقی به قاب شیشه
نارون1
14th March 2012, 08:01 PM
هر ناکس و کس می کند آزار دل من
با آنکه به گیتی سر آزار کسم نیست
master_mind
14th March 2012, 08:02 PM
من باز گیج می شوم از موج واژه ها
این بغضهای تازه که در من شکسته اند
نارون1
14th March 2012, 08:08 PM
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
Rez@ee
14th March 2012, 08:10 PM
یارب از طاقت مابار غمش بیرون است
غمش افزوده بهر لیل و نهار آمده است
هر دم آهنگ و نوای دگرم ساز کند
ناله ها دارم و بیرون زشمار آمده است
نارون1
14th March 2012, 08:20 PM
تو دریای من بودی آغوش باز کن
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد
master_mind
14th March 2012, 08:22 PM
در تماشاي تو بوديم كه يك ابر حسود
پرده اي بر رخ مهتاب كشيد اي ساقي
Rez@ee
14th March 2012, 08:24 PM
یکی از بزرگان اهل تمیز
حکایت کند زابن عبدالعزیز
master_mind
14th March 2012, 08:30 PM
زده ست چوب حراج اين غزل به احساسم
تو را اگر كه نبينم؟ اگر...؟ زبانم لال
نارون1
14th March 2012, 08:34 PM
لازمه عاشقیست رفتن و دیدن زدور
ورنه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست
Rez@ee
14th March 2012, 08:39 PM
تو بودی و شب قصه
تو بودی و تب پرواز
هزار آینه فریاد
هزار پنجره آواز
شب از تو شعر دوباره
شب از تو باغ ستاره
به اعتبار تو روشن
من و چراغ ستاره
محسن آزماینده
16th March 2012, 02:02 PM
همه هست آرزويم
كه ببينم از تو رويي
Rez@ee
16th March 2012, 11:24 PM
یار دلدار من ار قلب بدین سان شکند
ببرد زود به جانداری خود پادشهش
نارون1
16th March 2012, 11:28 PM
شب فراق نداند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق دربند است
Rez@ee
17th March 2012, 10:41 AM
تو خود رفتی ولی باد جنون خواهد دواند از پی
بسان شعلهی آتش من مجنون رسوا را
mina_bushehr
17th March 2012, 12:02 PM
آمد اندر گفت طوطی آن زمان بانگ بر درویش زد چون عاقلان
نارون1
17th March 2012, 12:15 PM
ناکرده گناه ددر جهان کیست بگو
ون کس که گنه نکرد چون زیست بگو
Rez@ee
17th March 2012, 05:25 PM
و حرف آخر من این که شبهای سیاهم را
به مهتاب نگاه خود منور می کنی یا نه
vahidith
17th March 2012, 09:28 PM
هنگام تنگدستي در عيش و كوش و مستي
كين كيمياي هستي قارون كند گدا را
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.