توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره
uody
5th February 2011, 12:28 AM
منم خدای تمام ستاره های سیاه
و آسمان درونم همیشه طوفانی
تویی که لحظه ی زاد و تولدم با توست....
تو ای تبسم شیرین و حزن روحانی
parichehr
5th February 2011, 11:11 AM
یک آواز بخوان برایم
که درختی سبز سبزم
گرفتار اما در میان آسمان و خورشیدم، انگار
آه مادر، آواز بخوان
که من و تو -هر دو-
محتاج به یک سوگند خداییم.
uody
5th February 2011, 11:51 AM
می خواستم تو را و توانستم عاقبت
تک بیت های سادگیت را مثل کنم
.............................................
من قول داده بود تو را مال خود کند
حالا مصمم که به قولش عمل کنم
A M S E T I S
5th February 2011, 12:04 PM
آمده از دور دست آسمان
جوي خشک سينه ام را آب تو
بستر رگهايم را سيلاب تو
در جهاني اينچنين سرد و سياه
با قدمهايت قدمهايم براه
uody
5th February 2011, 12:09 PM
همین که چشم خدا باز است به روی هرچه که پیش آید
ببین چه مرهم شیرینیست برای سختی و دشواری!!
کمی پرنده اگر باشی در آسمان دلم هستی
رفیق ماهی و مهتابی؛عزیز سرو وسپیداری...
parichehr
5th February 2011, 12:25 PM
یکی در زندگی خواب خوشی دید
یکی رسم بد عاشق کشی دید
یکی حیران میان عشق و نفرت
به روز عاشقی حسرت کشی دید
uody
5th February 2011, 12:28 PM
دیروز خوب من به چه روزی نشسته ای؟
در روبروی آینه های پُر از غبار!؟
با این سکوت یخ زده خو کرده ای عزیز
لعنت به چرخ سنگی این روز و روزگار
A M S E T I S
5th February 2011, 12:33 PM
روي ديوار باز پيچک پير
موج مي زد چو چشمه اي لرزان
بر تن برگهاي انبوهش
سبزي پيري و غبار زمان
uody
5th February 2011, 12:44 PM
نه ، شاهنامه نیست که تو پهلوان شوی
این یک تراژدی ست ـ غم ِداستان من
یک شب بیا و ضامن ِ من باش نازنین !
وقتی دخیـل ، بستـه به تو آهوان ِ من
محسن آزماینده
5th February 2011, 01:38 PM
نمي دانم
نمي دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمي خوتاهم بدانم كوزه گر از خاك اندامم چه خواهد ساخت
ولي بسيار مشتاقم از خاك گلويم سوتكي سازد
گلويم سوتكي باشد به دست كودكي گستاخ و بازيگوش
و او يكريز و پي در پي دم گرم و چموشش را در گلويم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدين سان بشكند هر دم سكوت مرگبارم را...
uody
5th February 2011, 03:13 PM
آیا شما یک لحظه ما را دوست؟
منظور من این که شما با من...
من با شما این قصه ها را دوست...
ای وای! حرفم این نبود اما
سردم شده آب و هوا را دوست...
تووت فرنگی
5th February 2011, 03:31 PM
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم ،
سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم
[narahat]
uody
5th February 2011, 07:30 PM
من ترک عشق و شاهد و ساغر نمیکنم
صد بار توبـه کردم و دیگر نمیکـنـم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمیکـنـم
Rez@ee
5th February 2011, 08:00 PM
من مست می عشقم هشیارنخواهم شد
ازخواب خوش مستی بیدار نخواهم شد
uody
5th February 2011, 08:04 PM
دارد دلم برای شما تنگ می شود
دلتنگ آسمانی حال و هوای تو
در انتهای این غزل اقرار می کنم
شاعر شدم که شعر بگویم برای تو
MR_Jentelman
5th February 2011, 11:19 PM
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده كه آن به
uody
5th February 2011, 11:27 PM
هرشب من -آن غريبه كه باور نمي كند
نامرد روزگار، به او هم كلك زده است-
دارد به باد می سپرد این پيام را:
سيب دلم براي تو ای دوست، لك زده است!
mohammad.persia
6th February 2011, 09:05 AM
تا که داد خویش گیرد ز صیاد ستمگر
صید هم روزی اگر صیاد می شد، بد نمی شد
uody
6th February 2011, 10:13 AM
دردی خلیده به جانم!
وقتی که زشت و مندرس و پاره پاره است...
وقتی وجود، مجبورِ بودن است
وقتی که از خجالتِ بون، چونان حلزونی به اندک اشاره ای،
parichehr
6th February 2011, 03:53 PM
یا رب از ابر هدایت برســــــــان بارانی
پیشتر زآنکه چو گردی ز میان برخیزم
uody
6th February 2011, 04:03 PM
مانده ام پشت این در چوبی
خانه ام از نگاه او دور است
آسمان را گرفته غربت عشق
ماه در غیبتش چه کم نور است
MR_Jentelman
6th February 2011, 04:25 PM
تا به جایی که حرم در نظر است
چشم حجاج به دنبال سر است
من هم از کوی تو گر بستم بار
باز با کوی تو دارم سر و کار
uody
6th February 2011, 04:28 PM
رهایم کردی !
گمان کردم
به جستجوی تکه ابری در آنسوی آسمان ، رفته ای
... تو رفتی و
تکه ابری نیز نیامد
و من
اینک ، ایستاده مُرده ام ؛
parichehr
6th February 2011, 04:36 PM
مشت سبز عشق چون بر دل نشست
لحظه های بودنم را او شکست
دردهایم یک به یک درمان گرفت
خستگی هایم همه پایان گرفت
سبز گشتم، سبزتر از برگ تاک
رستم از نو، مثل سبزه روی خاک
uody
6th February 2011, 11:38 PM
كاري كه از دست شما هم بر نمي آمد
من بودم و در پيش رويم خواني ازآتش
.
اين روزها محكوم ِ اعدامم به جرم عشق
در انتظارم بشنوم ، فرماني از آتش
parichehr
7th February 2011, 10:24 AM
شهر من گم شده است
لای شب های دراز
شهر تو نزدیک است
روی یک شاخه سیب
توی یک دانه انار ...
محسن آزماینده
7th February 2011, 11:16 AM
روزگاری که جنون رونق بازارم بود
تو نبودی که بیایی به خریداری من
برگ پاییزم و خسته دل از باد خزان
باغبان نیز نیامد پی دلداری من
uody
7th February 2011, 11:44 AM
ناله های کاغذم دیگر بُرید
میزنم فریاد: ای یار جفا پیشه!
نمیدانی بدان!
دیگر نمیخواهم تورا!
من دگر دوست نمی دارم تو را!
parichehr
7th February 2011, 01:01 PM
ای مهـــر پر فروغ تو خورشـــــــــید خاورم
و ای روشـــــنای تو مــــــــــــاه منـــــــورم
ای نعمت بزرگ، سپاسی تو را سزاست
نزد خـــــــدا که هیچ نگردد مُیســـــــــــرم
uody
7th February 2011, 01:31 PM
من با یقین به عشق تو آغاز میکنم
ایمان من به شک تو هر بار می خورد
هر چند درد عشق من احساس تازه ایست
بر او همیشه تهمت تکرار می خورد
z_a
7th February 2011, 01:32 PM
شعر حافظ همه بیت الغزل معرفتست آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش
uody
7th February 2011, 02:09 PM
شاید هنوز فرصت عصیان و مرگ هست
در ذهن ابرهای درونم تگرگ هست
بانوی دشت های قشنگی که سوختی
عشق مرا به رهگذران می فروختی
تووت فرنگی
7th February 2011, 04:23 PM
یك دو سه حرفی به لب آموخته
خاطر بس بی گنهان سوخته
لیك اگر پرده ز خود بردرند
یك قدم از مقدم خود بگذرند
[nishkhand]
uody
7th February 2011, 04:57 PM
دیدنت آغاز یک حس بهاری در من است
آینه از شرح آن تصویر زیبا الکن است
در مشام من که عمری چشم بر راه توام
هر نسیمی قاصد بوی خوش پیراهن است
محسن آزماینده
7th February 2011, 09:42 PM
دلا خو كن به تنهايي
كه از تنها بلا خيزد
سعادت آنكسي دارد
كه از تنها بپرهيزد
MR_Jentelman
7th February 2011, 11:18 PM
دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر
كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست
uody
7th February 2011, 11:23 PM
در زماني كه مسلماني به ظاهر داري است
نيستم غمگين اگر از ديد مردم كافرم
صورتم را سرخ كردم باز با سيلي ولي
همچنان پيداست اندوه دلم از ظاهرم
MR_Jentelman
8th February 2011, 12:01 AM
ما را چو کردی امتحان ، ناچار گردی مهربان
رحم آخر ای آرام جان ، بر این دل زارم کنی
uody
8th February 2011, 12:48 AM
یک روز اخم می کنم و خنده می کنید
گویا که از شکنجه ام ارضاء نمی شو ید
این سرفه ای که می کنم از سردی شما ست
در قلب های کوچک ما جا نمی شو ید
MR_Jentelman
8th February 2011, 01:07 AM
در اوج یقین اگرچه تردیدی هست
در قفسی کلید امیدی هست
چشمک زدن ستاره در شب یعنی
توی چمدان ماه خورشیدی هست
uody
8th February 2011, 09:41 AM
تو دنیای کسی هستی که دنیاته!
نترس از عاشقی وقتی دلم جاته
جدا کن قلبتو از پیچک تردید
نگا کن تو نگاهم، عشق و باید دید!
parichehr
8th February 2011, 10:38 AM
در بحر پر خروش صفایت چو قطره ام
در آفتاب مهـــــــر تو از ذره کمترم
آزرده شد ز تیغ ستم های من دلت
پرورده شد ز شیره ی جان تو پیکرم
مادر ببخش جرم مرا کز جهالت است...
uody
8th February 2011, 10:44 AM
تا بوده راه و رسـم تو این گونه بــوده است
آرام دل گرفـتـــــی و آرام مـــــــی بــــری
* * * * * *
روزی نشـد که عـمر به کــام دلـــم شـــود
نــاکــام آفــریـــده و ناکــــام مـــی بــری
parichehr
8th February 2011, 11:09 AM
یک سینه پر سؤال، یک دست بی جواب
یک شانه که هنوز چشمش به دست توست
یک قلب پر ز درد
یک آه خشک و سرد
این شد نصیب مرد.
uody
8th February 2011, 02:10 PM
د ر و ن کـوچــه ی مـا اسـمـانـش ابـی رنــگ
مـیـان خانه چو یـلدا شب است خـواه نـخـواه
شـب و نـیـاز و تـمـنـا غـر و ر و بـی خـوابـی
شـکـار لـحظـه ی حـسـاس و شـوق نا اگـاه
Rez@ee
8th February 2011, 03:08 PM
هرکسی کودورماندازاصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
uody
8th February 2011, 04:48 PM
شاید کسی که بین غزل های من گم است
در فصل های زندگی ام فصل پنجم است
یا نه درست مثل خودم لاابالی است
از مردمان غمزدهء این حوالی است
nikita
8th February 2011, 08:54 PM
تو بیخود و ایام در تکاپو است
توخفته و ره پر ز پیچ و تاب است
آبی بکش از چاه زندگانی
همواره نه این دلو را طناب است
بگذشت مه و سال وین عجب نیست
این قافله عمریست در شتابست
MR_Jentelman
9th February 2011, 12:06 AM
ترا ميخواهم و دانم كه هرگز
به كام دل در آغوشت نگيرم
تويي آن آسمان صاف و روشن
من اين كنج قفس مرغي اسيرم
در فكرم كه در يك لحظه غفلت
از اين زندان خامش پر بگيرم
Rez@ee
9th February 2011, 07:46 AM
من نیز عاشق گلی بودم ای پری
مزدم همه تحمل خارجفای گل
parichehr
9th February 2011, 10:40 AM
لحظاتم شــــیرین
روزگارم آبی
منم و جاده شب
که بسوی فرداست
شور و شوقی دارم
که به رنگ امـــــید
که به رنگی زیباست.
nikita
9th February 2011, 12:32 PM
تو به شیرینی یک شب یلدا
توبه وسعت آبی همه دریا
تو طراوت یاس و گل شب بو
تویی مرحم زخم همه دنیا
انریکه
9th February 2011, 12:55 PM
ان که گویند که بر اب نهاده ست جهان###### مشنو ای خواجه که تا در نگری بر باد است
*WIZARD*
9th February 2011, 10:03 PM
ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم
آن قدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم
ارغنون
9th February 2011, 10:20 PM
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
*WIZARD*
9th February 2011, 10:24 PM
می یابم از خود حسرتی باز از فراق کیست این
آماده ی صد گریه ام از اشتیاق کیست این
MR_Jentelman
10th February 2011, 10:00 AM
نه دروغم که معصومانه باورم کنی
نه شعرم که ساده دلانه از برم کنی
A M S E T I S
10th February 2011, 12:30 PM
يک پنجره براي ديدن
يک پنجره براي شنيدن
يک پنجره که مثل حلقه ي چاهي
در انتهاي خود به قلب زمين ميرسد
و باز مي شود بسوي و سعت اين مهرباني مکرر آبي رنگ
يک پنجره که دستهاي کوچک تنهايي را
از بخشش شبانه ي عطر ستاره هاي کرديم
ستاره ی قطبی
10th February 2011, 01:02 PM
من چگونه هوش دارم پیش و پس؟
چون نباشد نور یارم پیش و پس
تووت فرنگی
10th February 2011, 02:23 PM
سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم ،
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت ،
اشک در چشم تو لرزید
MR_Jentelman
11th February 2011, 12:04 AM
دل پیشکش نرگس مستت آرم
جان تحفهی آن زلف چو شستت آرم
سرگردانم ز هجر، معلومم نیست
در پای که افتم که به دستت آرم
انریکه
11th February 2011, 09:02 AM
مردی نهان با روح هم پیمان نشسته$$$$$مردی به رنگ نوح در طوفان نشسته
تووت فرنگی
11th February 2011, 03:31 PM
هواي صاف سخاوت را
ورق زد
و مهرباني را
به سمت ما كوچاند
Rez@ee
11th February 2011, 04:09 PM
دنگ...دنگ...لحظه ها میگذرد،
آنچه بگذشت نمی آید باز،
قصه ای هست که هرگز دیگر نتوان شد آغاز
تووت فرنگی
11th February 2011, 04:18 PM
زندگی با همهی وسعت خویش
محفل ساکت غم خوردن نیست
حاصلش تن به جزا دادن و افسوردن نیست
زندگی خوردن و خوابیدن نیست
زندگی جنبش جاری شدن است
از تماشاگاهه آغاز حیات تا به جای که خدا میداند
[nishkhand][bihes]
انریکه
11th February 2011, 04:57 PM
دریادلان راه سفر در پیش دارند
پا در رکاب راهوار خویش دارند
MR_Jentelman
11th February 2011, 11:34 PM
دل از محبت دنيا و آخرت کندم
تطاولي که تو کردي به دوستي با من
من آن به دشمن خون خوار خويش نپسندم
اگر چه مهر بريدي و عهد بشکستي
A M S E T I S
12th February 2011, 09:07 AM
بهشب، لحظهای که در دامن افق
سر کشد ستاره
کند با فسونگری، سوی عاشقان،
هر زمان نظاره
شبان، با نوای نی،
گویدت خوش از کوه و از کناره
که از کس نشانه، در این گردش زمانه، کجا مانده جاودانه
نماند ز ما اثر، در جهان مگر
شعر عاشقانه
خوشا لحن عاشقی،
زانکه جاودان ماند این ترانه
MR_Jentelman
12th February 2011, 04:20 PM
همچو گلبرك طري هست وجود تو لطيف
همچو سرو چمن خلد سرا پاي تو خوش
تووت فرنگی
12th February 2011, 06:11 PM
شهریارا بی حبیب خود نمی كردی سفر
راه عشق است این یكی بی مونس و تنها چرا؟!
[negaran][narahat]
MR_Jentelman
12th February 2011, 07:23 PM
اي يک تنه صد سپاه و ارتش
اي حافظ هر اصول و ارزش
يکبار دگر دهيم به تو راي
تو معني منطقي وبينش
0014
12th February 2011, 07:27 PM
دارم امید عاتفتی از جناب دوست
کردم جنایتی و امید به عفو اوست
MR_Jentelman
12th February 2011, 07:35 PM
تا گوشه چشمي به من آن سيم تن انداخت
خوبان جهان را همه از چشم من انداخت
*WIZARD*
12th February 2011, 07:58 PM
تا به فراق خو کنم صبر من و قرار کو؟
وعده ی اصل اگر دهد طاقت انتظار کو؟
0014
12th February 2011, 08:09 PM
شبانگاهان تا حریم فلک چون زبانه کشد سوز آوازم
شرر ریزد بی امان بدل ساکنان فلک ناله ی سازم
*WIZARD*
12th February 2011, 08:22 PM
من شاخه ی خوشکم تو بیا برگ و برم ده
با زمزمه ی عاطفه هایت ثمرم ده
0014
12th February 2011, 08:30 PM
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
طره را تاب نده تا نرود سر بفلک فریادم
0014
12th February 2011, 08:47 PM
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
0014
12th February 2011, 08:52 PM
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر موژه چون سیل روانه
تووت فرنگی
13th February 2011, 03:08 PM
هیچ می چرد گاوی در كرد
ظهر تابستان است
سایه ها می دانند كه چه تابستانی است
سایه هایی بی لك
گوشه ای روشن و پاك
كودكان احساس! جای بازی اینجاست...
[golrooz]
0014
13th February 2011, 03:12 PM
توبه بر لب سبحه بر کف دل پر از شوق گناه
معصیت را خنده آید ز استقفار ما
MR_Jentelman
13th February 2011, 08:35 PM
اگر دیدی تو رو کردم فراموش
بدان شمع وجودم گشته خاموش
0014
13th February 2011, 10:15 PM
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد هر آندل که نخوهد شادت ...
uody
13th February 2011, 10:44 PM
تمام بود ونبود مرا در اين دنيا
كه تا ابد چمداني ست مختصر ببری
ومن تمام خودم را مسافرت بشوم
تو هم مرا به جهانهاي تازه تر ببری
محسن آزماینده
14th February 2011, 10:44 AM
يا رب آن نو گل خندان كه سپردي به منش
مي سپارم به خودت از چشم حسود چمنش
uody
14th February 2011, 10:49 AM
شعر هایم دوباره بیگانه
گریه هایم دوباره بی شانه
شاعری بی کس و حروفی که
کرده در ذهن کوچکی لانه
0014
14th February 2011, 11:36 AM
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وانکه این کار ندانست در انکار بماند
uody
14th February 2011, 11:39 AM
در استانه فصلی سرد
در محفل عزای اینه
و اجنماع سوگوار تجربه های پریده رنگ
و این غروب بارور شده از دانش سکوت
0014
14th February 2011, 11:52 AM
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر موژه چون سیل روانه
uody
14th February 2011, 03:30 PM
هنوز ای یار تنهایم
به دیدار تو می ایم
باز می ایم
اگر که فرصتی باشد
مجال صحبتی باشد
انریکه
14th February 2011, 03:31 PM
دل در این پیرزن عشوه گر دهر مبند&&&&&&کاین عروسی است که در عقد بسی داماد است
uody
14th February 2011, 03:55 PM
ترا گم می کنم مثل خیابان رهگذرهارا
نمی خواهم ترا ای دل !ترا و دردسرهارا
سراغت را نمی گیرد کسی سرگشته ی مجنون !
نمی پرسد کسی احوال مفقودالاثرهارا
انریکه
14th February 2011, 04:03 PM
افتاب خار و خس چشم تو
ابشار موج فرو خفته ای از خشم تو
uody
14th February 2011, 04:10 PM
ورق می خورد شب ، با پنجه ی تقدير در باران
ومی رقصيد عطر ِ كال ِ كاج ِ پير در باران
نگاه ِ بـِركه ، سرشارازتب ِ رويای وارونه
ومی روييد از ژرفای آن تصوير در باران
..................................................
0014
14th February 2011, 05:08 PM
نامدگان و رفتگان از دو کرانه ی زمان
سوی تو میدوند هان ای تو همیشه در میان
تووت فرنگی
15th February 2011, 06:29 AM
ني ها، همهمه شان مي آيد
مرغان، زمزمه شان مي آيد .
در باز ونگه كردم
و پيامي رفته به بي سويي دشت
[golrooz]
uody
15th February 2011, 09:23 AM
تا یه روز دلت گرفت و دیگه آروم نشدی
انگار آتیش کشیدن به باغ شالی یادته
درُ بستی رو به دنیایی که جای تو نبود
منُ پشت در گذاشتی با چه حالی یادته
تووت فرنگی
15th February 2011, 02:18 PM
همه من بود
كدامین باد بی پروا
دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد
[golrooz]
uody
15th February 2011, 02:33 PM
در صدایم گوش میکردم
درد سیال صدایش را
شرمگین میخواندمش بر خویش
از چه بیهوده گریانی؟
در میان گریه مینالید
دوستش دارم نمیدانی؟
تووت فرنگی
15th February 2011, 02:36 PM
یادها فراموش نخواهند شد،حتی به اجبار!
و دوستی ها ماندنی اند حتی با سکوت!
uody
15th February 2011, 02:40 PM
ترا می خواهم و دانم كه هرگز
به كام دل در آغوشت نگيرم
توئی آن آسمان صاف و روشن
من اين كنج قفس، مرغی اسيرم
تووت فرنگی
15th February 2011, 02:41 PM
در تابوت پنجره ام پيكر مشرق مي لولد.
مغرب جان مي كند،
مي ميرد
[negaran]
0014
15th February 2011, 04:45 PM
دمی با دوست بسر بردن دو صد دنیا بها دارد
خوشا آنکس که در دنیا رفیقی باوفا دارد[golrooz][golrooz][golrooz]
تووت فرنگی
15th February 2011, 04:48 PM
دل و دین به یک دیدن باختیم و خرسندیم*** درقمارعشق ای دل کی بود پشیمانی؟
0014
15th February 2011, 04:51 PM
یک چشم من از غم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بود و نگریست
چون روز وصال آمد او را بستم
گفتم نگریستی نباید نگریست[golrooz][golrooz][golrooz]
تووت فرنگی
15th February 2011, 05:09 PM
ترا در همه شب های تنهایی
توی همه شیشه ها دیده ام .
0014
15th February 2011, 05:13 PM
من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم
نگاهت را نگیر از من که با آن عالمی دارم[golrooz][golrooz][golrooz]
محسن آزماینده
15th February 2011, 06:42 PM
من نگويم كه مرا از قفس آزاد كنيد
قفسم برده به باغي و دلم شاد كنيد
0014
15th February 2011, 07:03 PM
دلت را خانه ی ما کن مصفا کردنش با من
به ما درد دل افشا کن مداوا کردنش با من[golrooz][golrooz][golrooz]
uody
15th February 2011, 08:11 PM
نام دیگری نمی توان گذاشت
روی حس مبهمی که از تو می رسد
با عبور صادقانه از محیط کودکانه ام
به این نتیجه می رسم
از تو می توان فقط . . .
از تو می توان فقط توقعی نداشت
از تو می توان فقط نخواست
0014
15th February 2011, 08:20 PM
تاب بنفشه میدهد طره ی مشکسای تو
پرده ی غنچه میدردخنده ی دلگشای تو[golrooz][golrooz][golrooz]
uody
15th February 2011, 08:28 PM
و براي ستارهها
كه هر شب به دعا بنشينند براي سبزي فردايت
كاري از من بر نميآيد جز ذكر گقتن و صبوري كردن
لبخند بزن
0014
15th February 2011, 08:33 PM
نازم بناز آنکه ننازد بناز خویش
ما را بناز ناز فروشان نیاز نیست[golrooz][golrooz][golrooz]
uody
15th February 2011, 09:11 PM
تا لب بر لب من م لغزد
مي كشم آه كه كاش اين او بود
كاش اين لب كه مرا مي بوسد
لب سوزنده آن بدخو بود
مي كشندم چو در آغوش به مهر
پرسم از خود كه چه شد آغوشش
چه شد آن آتش سوزنده كه بود
شعله ور در نفس خاموشش
0014
15th February 2011, 09:34 PM
شب صحبت غنیمت دان و داد خوشدلی بستان
که مهتابی دل افروزست وطرف لاله زاری خوش[golrooz][golrooz][golrooz]
uody
16th February 2011, 10:27 AM
شبی چون دختری آرام و عاشق
به روی دوش باران گریه کردم
حضور سبز و باران خورده ام را
به آغوش خیالت هدیه کردم
0014
16th February 2011, 10:55 AM
ما زدریاییم و دریا میرویم
ما ز بالاییم و بالا میرویم
uody
16th February 2011, 11:11 AM
من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دوراندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل دردآشنا دیوانه است
می روم شایدفراموشت کتم
درفراموشی هم آغوشت کنم
0014
16th February 2011, 11:16 AM
من همانم که اگر دوست مرا یاد کند
به صفای قدمش دیده ی خود فرش کنم[golrooz][golrooz][golrooz]
uody
16th February 2011, 04:17 PM
ميان آينه به من نگاه کرد و با دهن
دميد و مثل قصه ها بخار شد گذشت و بعد
هوای عطر سينه اش نشست روی ييرهن
و مانده از حضور من کنار خاطرات او
0014
16th February 2011, 05:48 PM
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شبهای جدایی[golrooz][golrooz][golrooz]
Rez@ee
16th February 2011, 08:17 PM
يك نفر دلتنگ است.
يك نفر مي بافد.
يك نفر مي شمرد.
يك نفر مي خوابد
زندگي يعني: يك سار پريد.
از چه دلتنگ شدي؟
دلخوشي ها كم نيست: مثلا اين خورشيد،
كودك پس فردا،
كفتر آن هفته
تووت فرنگی
16th February 2011, 08:57 PM
هيچ تقصير درختان نيست.
ظهر دم كرده تابستان بود،
پسر روشن آب، لب پاشويه نشست
و عقاب خورشيد، آمد او را به هوا برد كه برد.
به درك راه نبرديم به اكسيژن آب.
[shaadi]
0014
16th February 2011, 09:04 PM
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران[golrooz][golrooz][golrooz]
0014
17th February 2011, 10:52 AM
نزد به خودش خدا که حیدر دارد
دریای فضایلی مطهر دارد
همتای علی نخاهد آمد ولله
صد بار اگر کعبه ترک بردارد[golrooz][golrooz][golrooz]
تووت فرنگی
17th February 2011, 02:37 PM
در تابوت پنجرهام پيكر مشرق ميلود.
مغرب جان ميكند،
ميميرد.
گياه نارنجي خورشيد
در مرداب اتاقم ميرويد كم كم
[bitavajohi]
محسن آزماینده
17th February 2011, 02:42 PM
ما جدا افتادگان را هيچ كس غمخوار نيست
جان فداي دوست كردن نزد ما دشوار نيست
تووت فرنگی
17th February 2011, 02:48 PM
تو به من سنگ زدی من نه رمیدم نه گسستم ،
بازگفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم
[esteghbal]
0014
17th February 2011, 02:54 PM
مانم بر سر عهد و وفاداری خویش
حتی گر نکند مجنون یادی از لیلی خویش[golrooz][golrooz][golrooz]
محسن آزماینده
17th February 2011, 03:01 PM
شايد آن روز كه سهراب نوشت
تا شقايق هست زندگي بايد كرد
خبر از دل پر درد گل ياس نداشت
بايد اينگونه نوشت:
چه شقايق باشي
چه گل پيچك و ياس
زندگي اجباريست
تووت فرنگی
17th February 2011, 03:06 PM
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم ،
سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد ،
[sootzadan]
تووت فرنگی
17th February 2011, 03:06 PM
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم ،
سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد ،
0014
17th February 2011, 03:11 PM
تواضع بود صیدگاه شرف
چو دریا،کزان در کف آید صدف
فروتن بود نزد هرکس عزیز
چنین است آیین اهل تمیز[golrooz][golrooz][golrooz]
0014
17th February 2011, 03:16 PM
ز خرخوانان عالم هر که را دیدم غمی دارد
دلا خو کن به مشروطی که آن هم عالمی دارد[nishkhand][nishkhand][nishkhand]
MR_Jentelman
17th February 2011, 04:05 PM
دمي با دوست در خلوت،به از صد سال در عشرت
مـن آزادي نـمي خواهم كـه با يـوسف بـه زنـدانـم.
تووت فرنگی
17th February 2011, 08:53 PM
من کز همه حال و کارش آگاهم*** (http://www.parset.com/culture/poems/ShowPoem/?PoemID=8690)هرگز طلبم مراد و کامش را؟ (http://www.parset.com/culture/poems/ShowPoem/?PoemID=8690)
bahare. b
18th February 2011, 01:08 AM
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
MR_Jentelman
18th February 2011, 01:29 AM
دلي ديرم خريدار محبت
كزو گرم است بازار محبت
لباسي بافتم تر قامت دل
ز پود محنت و تار محبت
تووت فرنگی
18th February 2011, 05:37 PM
تصویر ترا در هر گام زنده تر یافتم .
در چشمانم چه تابش ها که نریخت !
و در رگهایم چه عطش ها که نشکفت !
آمدم تا ترا بویم ،
و تو زهر دوزخی ات را با نفسم آمیختی
به پاس این همه راهی که آمدم .
[khanderiz]
0014
18th February 2011, 05:55 PM
مشو خسته از کار و فعل نکو
که افزایدت عزت و آبرو
که توشه ات سوی جنت بود
ز خلق خدا بر تو منت بود[golrooz][golrooz][golrooz]
parichehr
18th February 2011, 06:06 PM
در سکوتی پر هیاهو
در کنار بیقراری
دست به دست مهربانی
زیر مهتاب محبت، رو به باغ
می نشینم تا بیایی.
0014
18th February 2011, 06:28 PM
یه دل دارم کبابته
هر جا باشی به یادته
اگرچه بیخیالمی
ولی دلم خرابته[golrooz][golrooz][golrooz]
parichehr
18th February 2011, 06:39 PM
هنوز مانده بر دلم، حسرت و آرزوی تو
شکست قلب عاشقم در انتظار روی تو
غنچه ی قلب من اگر پژمرد بین لحظه ها
بلور های حس من روان شده بسوی تو
0014
18th February 2011, 07:00 PM
واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
پرسشی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند
گوییا باور نمی دارند روز داوری
کین همه قلب و دغل در کار داور می کنند[golrooz][golrooz][golrooz]
uody
19th February 2011, 12:32 AM
درست توُ بدترین لحظه ... همون وقتی که باید موند !
بگو چی شد ؟ چرا رفتی ؟ چه احساسی تو رو ترسوند ؟
نمی دونم !! ... ولی شاید ، جـوابِ سادگِی اینه !
یه چیـزی توی این دوری ! شبیه عشق ... شیرینه
تووت فرنگی
19th February 2011, 07:57 AM
هشیاریم افتاد به فردای قیامت ***
زان باده که از دست تو نوشیدهام امروز
0014
19th February 2011, 01:29 PM
زندگی راز بزرگیست که در ما جاریست
زندگی فاصله ی آمدن و رفتن ماست
زندگی وزن نگاهیست که در خاطره ها می ماند
زندگی درک همین اکنون است[golrooz][golrooz][golrooz]
uody
19th February 2011, 01:59 PM
توشه راه گل قاصدکی می کردم
که به تنهایی تو سربزند
توبه من نزدیکی وخودت می دانی
شبنم یخ زده چشمانم
در زمستان سکوت
گرمی دست تو را می طلبید...!!!
0014
19th February 2011, 02:05 PM
دمی با دوست بسر بردن دو صد دنیا بها دارد
خوشا آن کس که در دنیا رفیقی با وفا دارد[golrooz][golrooz][golrooz]
A M S E T I S
19th February 2011, 02:11 PM
در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پرنمیزند
0014
19th February 2011, 02:17 PM
دلت را خانه ی ما کن مصفا کردنش با من
به ما درد دل افشا کن مداوا کردنش با من[golrooz][golrooz][golrooz]
تووت فرنگی
19th February 2011, 02:29 PM
نه چراغيست در آن پايان
هر چه از دور نمايانست
شايد آن نقطهء نوراني
چشم گرگان بيابانستـ
[golrooz]
0014
19th February 2011, 02:35 PM
تو را جامه صبر باید ببر
کزان زیوری نیست ارزنده تر
شود محنت آسان بهر برد بار
نگردد شکیبا پریش و نزار[golrooz][golrooz][golrooz]
parichehr
19th February 2011, 07:03 PM
ربوده شـــــادی از لبم، حسرت گفتگوی تو
بهار مهربانیت شده خزان ببین کنون
تو فارغ از خیال من، منم به جستجوی تو
A M S E T I S
19th February 2011, 07:06 PM
ولي ارباب آخر رحمش آيد
گذارد چون فروكش كرد خشمش
كه سر بر كفش و بر پايش گذاريم
شمارد زخمهايمان را و ما اين
محبت را غنيمت مي شماريم
Rez@ee
19th February 2011, 07:40 PM
ماومجنون همسفربودیم درسینای عشق
اوبه مقصدها رسید و ما هنوز اواره ایم
uody
19th February 2011, 07:52 PM
مـن عابـــر شــکســته دل خـلوت تو ام
تا بیـکران چشــم خـــودت مــی کشانیم
یک مشـت بغض یخ زده تفسیر می کند
انـــــدوه و درد غربــت بــی همــزبانیم
MR_Jentelman
19th February 2011, 09:05 PM
منم که دیده بدیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز
uody
19th February 2011, 09:13 PM
زره مانده غریبی, رهنوردی بی نوا مرده است
و در چشمان سردش
در نگاه گنگ و حیرانش
هزاران غنچه ی امید پژمرده است
MR_Jentelman
20th February 2011, 03:05 PM
تو و سجّادۀ خویش و من و پیمانۀ خویش
با من ِ بـاده زده هر چه به دل داری کـُن
0014
20th February 2011, 03:23 PM
نام من در نامه ی پاکان نوشت
دوزخی بودم ببخشیدم بهشت[golrooz][golrooz][golrooz]
uody
20th February 2011, 03:30 PM
تو پس از مرگ من که می آیی من همان جا کنار خود هستم
مردم اما دخیل عشقم را به نگاه غریبه ا ت بستم
0014
20th February 2011, 03:44 PM
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود وانچه میپنداشتیم[golrooz][golrooz][golrooz]
انریکه
20th February 2011, 04:27 PM
مبادا چنین هرگز آیین من+++++++سزا نیست این کار در دین من
parichehr
20th February 2011, 05:04 PM
نای ستیز و پای گریزم نمانده است
جز پاره های روح
جز لاشه ی غرور
چیزی نمانده است
MR_Jentelman
20th February 2011, 06:18 PM
تطاولي که تو کردي به دوستي با من
من آن به دشمن خون خوار خويش نپسندم
تووت فرنگی
20th February 2011, 06:44 PM
مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که میگفتم: علاج این دل بیمار میباید
0014
20th February 2011, 10:16 PM
در ناامیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است[golrooz][golrooz][golrooz]
AtIsHpArE
20th February 2011, 10:53 PM
تو را نا دیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
uody
21st February 2011, 12:46 AM
دور از نگاه مردم بیگانه با احساس
در کوچه باغ عاشقی چرخاندی ام با شعر
هر وقت می دیدی دلم بدجور دلتنگ است
با حرفهای تازه می خندادی ام،با شعر
amin_745
21st February 2011, 02:41 AM
راه تو بهر روش که پویند خوشست
وصل تو بهر جهت که جویند خوشست
روی تو بهر دیده که بینند نکوست
نام تو بهر زبان که گویند خوشست
parichehr
21st February 2011, 11:42 AM
تا شقایق زیباست
زندگی مال من است
خون من جاری عشق
عشق هم جاری توست...
تووت فرنگی
21st February 2011, 08:39 PM
تو را دانش دین رهاند دوست
ره رستگارى ببایدت جست
به گفتار پیغمبرت راه جوى
دل از تیرگىها بدین آب شوى
[golrooz]
0014
21st February 2011, 08:59 PM
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور[golrooz][golrooz][golrooz]
تووت فرنگی
21st February 2011, 09:03 PM
رویت دریای حسن و لعلت مرجان
زلفت عنبر صدف دهان در دندان
ابرو کشتی و چین پیشانی موج
گرداب بلا غبغب و چشمت طوفان
0014
21st February 2011, 09:09 PM
نباشد کسی را چو بر کس امید
مگر برخداوند پاک مجید
نترسد بجز گناهانش هم اوی
بود بنده خالص آن نیک خوی[golrooz][golrooz][golrooz]
parichehr
22nd February 2011, 03:55 PM
یک بغل ترانه می خوانم
برای نبودنت چه غمگینم
از شط چشم های بیمارم
سبدی ستاره می چینم
من روی ماه تو را هر روز
در رویا های دور می بینم
uody
22nd February 2011, 04:14 PM
میان ِ جست و خیز و فریاد
و آرامش و قرار؟
تو ، از آن اوج
این گمگشته ، در جزیره ی تنهایی را
نمی بینی ...
تووت فرنگی
22nd February 2011, 06:44 PM
یادم اید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای دردامن اندوه کشیدم
نگسستم نرمیدم
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
[esteghbal]
MR_Jentelman
23rd February 2011, 03:31 PM
مــا ز دلـبستگی حیله گران بی خبریم
از پریشانی صاحب نظران بی خبریم
تووت فرنگی
23rd February 2011, 07:20 PM
ما نتوانیم حق حمد تو گفتن
با همه کروبیان عالم بالا
انریکه
24th February 2011, 04:12 PM
اگر چه تلخ باشد فرقت یار
در او شیرین بود امید دیدار
parichehr
24th February 2011, 06:40 PM
روزهایم را
از خوشی های کوچک
لبریز کرده بودم
اما عادت کرده بودم
به همین روزمرگی ها
به حس هایی که در لحظه ها جاری می شوند و می میرند.
تووت فرنگی
24th February 2011, 08:57 PM
در هنوز ماند و/ کس خبرنکرد
***
گاه/ نسترن/ در انتظار/ پر کشید
گاه/ کوچه خیال/ دردمی گریزپای
یاس فام شد
گاه/ خشکنای یک چکاوک غریب سایه را فشرد
گاه سنگ خاره هم/ نهان گریست/
گر چه گونه تر نکرد
هر چه بود
هیچ بوده ای
به کام سر نکرد و
روزگار
خیرگی ز سر به در نکرد
MR_Jentelman
25th February 2011, 01:24 AM
درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
نهال دشمنی برکـَن که رنج بی شمار آرد
تووت فرنگی
25th February 2011, 11:49 AM
در آتش است نعل، کمان کشیده را
زندان جان پاک بود تنگنای جسم
0014
25th February 2011, 12:00 PM
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم[golrooz][golrooz][golrooz]
S a R a
25th February 2011, 05:23 PM
مکن زغصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید
uody
25th February 2011, 05:39 PM
دوباره غربت ان ماجرای دلتنگی
ومن که گم شده ام لابه لای دلتنگی
ازاین هوای مه الود شهردلگیرم
وجارمیزنمت باصدای دلتنگی
Rez@ee
25th February 2011, 06:04 PM
یکی روبهی دید بی دست وپای
فرومانددرلطف وصنع خدای
uody
25th February 2011, 06:20 PM
یادم اید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم نرمیدم
رفت در ظلمت غم ان شب و شب های دگرهم
نگرفتی دگر از عاشق ازرده خبر هم
تووت فرنگی
25th February 2011, 07:11 PM
من نمي دانم چرا اينگونه خاموش است ؟
زيستن با مرگ يكسان است
نسل من در آستان نقطه اي اينگونه پاييده
uody
25th February 2011, 07:33 PM
همان روزی که گشتم عاشق چشمان پاک تو
نمی دانستم اکنون می نوازی بی وفایی را
مگو با من دگر از رفتن و از بازی تقدیر
که من باور ندارم طعم تلخ بی نوایی را
MR_Jentelman
27th February 2011, 12:05 AM
رواق منـظر چشم مــن آشیــانۀ توست
کرم نما و فرودآ که خانه ، خانۀ توست
uody
27th February 2011, 12:25 AM
تا كه عشقت مطربي اغاز كرد گاه چنگم گاه تارم روزوشب
ميزني تو زخمه بر من ميروي تا به گردون زير و زارم روزوشب
ساقيي كردي بشر را چل صباح زان خمير اندر خمارم روزوشب
اي مهار عاشقان در دست تو در ميان اين قطارم روزوشب
mohammad.persia
27th February 2011, 12:31 AM
بر من از جور تو هرچند که بیداد رود
چون رخ خوب تو بینم همه از یاد رود
uody
27th February 2011, 01:13 AM
دل من ساكن ديوار و دري.
كه تو هر روز از آن مي گذري...
دل من ساكن دستان تو بود.
دل من گوشه يك باغچه بود.
كه تو هر روز به آن مي نگري.
دل من را ديدي؟
MR_Jentelman
27th February 2011, 01:18 AM
یـاد یـاران قدیـمم نرود از دل تنـگ
چون هوای چمن از یاد اسیران قفس
uody
27th February 2011, 01:21 AM
سر خود را مزن اينگونه به سنگ
دل ديوانه تنها، دل تنگ!
منشين در پس اين بهت گران
مدران جامه جان را، مدران!
0014
27th February 2011, 10:46 AM
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد[golrooz][golrooz][golrooz]
parvazeh
27th February 2011, 12:39 PM
دل گفت وصالش به دعا باز توان يافت
عمري است كه عمرم همه در كار دعا رفت
uody
27th February 2011, 02:13 PM
تو با لب خنده ای دنیا رو دنیا میکنی
زندگی رو پایتخت عشق و رویا میکنی
تو خود معجزه ای که با صدا کردن من
پنجره ها رو به فستیوال گل وا میکنی
MR_Jentelman
28th February 2011, 11:25 PM
یعقـوب نـکرد از غم نـادیدن یـوسـف
این گریه که دور از لب خندان تو کردم
تووت فرنگی
28th February 2011, 11:27 PM
موج سنگین را به دست خسته می کوبد
باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده
MR_Jentelman
28th February 2011, 11:29 PM
هر چه گویی آخری دارد، به غیرازحرفِ عشق
کـاین همـه گفتند و آخـر نیـست ایـن افسـانه را
تووت فرنگی
28th February 2011, 11:34 PM
ای گل پی هر خس مرو, در خلوت هر کس مرو
گویی که دانم, پس مرو، گر آگه از راهی بگو
MR_Jentelman
28th February 2011, 11:36 PM
وه چه افراشته شد در دو جهان پرچم عشق
آدم و جنّ و مَلـَک مـانده به پیچ و خم عشق
تووت فرنگی
28th February 2011, 11:39 PM
قالب خاموش او صدایی گویاست
می گذرد لحظه ها به چشمش بیدار
MR_Jentelman
28th February 2011, 11:40 PM
رُخ نما تا همه خوبان خجل از خویش شوند
گر کـَشی پرده ز رُخ کیست که رُسوا نشود
s.golgol
28th February 2011, 11:41 PM
در بيابان گر بشوق كعبه خواهي زد قدم
سرزنش ها گر كند خار مغيلان غم مخور
تووت فرنگی
28th February 2011, 11:49 PM
رنگ خاموشی در طرح لب است
جنبشی نیست دراین خاموشی
دست ها پاها در قیر شب استhttp://blogfa.com/images/smileys/24.gif
MR_Jentelman
1st March 2011, 12:14 AM
تاب بنفشه میدهد طرّۀ مشکسای تو
پردۀ غنچه میدرد خندۀ دلگشای تو
uody
1st March 2011, 12:18 AM
و من
باز می رسم سر سطر !
تو دوباره با نقطه ای تمامم می کنی . . .
و من سمج تر از هزار سطر به پایان رسیده . . .
شروع می کنم !
MR_Jentelman
1st March 2011, 12:23 AM
مغرور مشو این همه بر سوز خود ای شمع
کاین سازش پروانه هم از روی حساب است
uody
1st March 2011, 12:26 AM
تو مي روي و
شب هاي تيره ام
بي نور آخرين ستاره اش تنگ تر خواهد شد ...
تو مي روي و
ذهن پر مي شود از پایيز ...
تو مي روي و من
تکرار ساده اين لحظه را در ذهن
که التماس آخرين نگاهم
با تو مي گفت:
فراموشم نکن
ارغنون
1st March 2011, 12:35 AM
نه مهر فسون ، نه ماه جادو كرد
نفرين به سفر ، كه هر چه كرد او كرد
uody
1st March 2011, 12:40 AM
در نواي ساز بايد ناله هاي روح را گم كرد
ناله من مي ترواد از در و ديوار
آسمان اما سراپايش گوش و خاموش است
همزباني نيست تا گويم بزاري اي دريغ
انریکه
1st March 2011, 05:43 PM
غمی به قدمت تاریخ درد انسان داشت
دلی به وسعت جغرافیای انسانی
تووت فرنگی
1st March 2011, 05:46 PM
یک سایه را که برده شب از پیکرش شکیب
دریا همه صدا
شب گیج در تلاطم امواج
باد هراس پیکر
رو میکند به ساحل و .....
uody
1st March 2011, 05:49 PM
ورنه چرا بوسه خون چكاندم از لب
ورنه چرا خنده اشك ريزدم از چشم
ورنه چرا پاكچشمه آب دهد زهر
ورنه چرا مهربوته غنچه دهد خشم؟
من چه بگويم به مردمان، چو بپرسند
قصة اين زخم ديرپاي پر از درد؟
Rez@ee
1st March 2011, 07:29 PM
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
nikita
1st March 2011, 09:18 PM
سراغ شهر را از چشم ما گیر به حق تربت پروانه برگرد
برای هل اتی بودن ما سفر کرده از این کاشانه برگرد
MR_Jentelman
1st March 2011, 09:26 PM
تو را آلـوده دامن دیگران خواهند و من خـواهم
چو شبنم پاک و چون گل تازه در دامان من باشی
S a R a
1st March 2011, 09:57 PM
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت
MR_Jentelman
2nd March 2011, 01:01 AM
تنـی آلــوده درد و دلی لبـریز غــم دارم
زاسباب پریشانی تو را ای عشق کم دارم
uody
2nd March 2011, 01:21 AM
مرا يک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب
چنان دستم تهی گريده از گرمای دست تو
که اين يخ کرده را از بيکسی (( ها )) ميکنم هر شب
s.golgol
2nd March 2011, 04:23 PM
بسكه اين زندگي سخت مرا داد عذاب
به خدا اي اجل از حسرت مردن ، مردم
nikita
2nd March 2011, 05:06 PM
ما کی بذات خویش چو تصویر می رسیم
تا از تو آشکار نگردد نهان ما
s.golgol
2nd March 2011, 05:15 PM
آنروز كه تعليم تو ميكرد معلم
بر لوح تو ننوشت مگر حرف وفا را ...
تووت فرنگی
2nd March 2011, 10:09 PM
اما نمی دانم چرا دنیای همگی ما خیال پردازان
یک جوری شبیه به هم !
و شاید یکسان
شاید ما آدمها را بوسیله ی دلتنگی هایمان به این جهان
پر نور و دوست داشتنی می برند.
[golrooz]
MR_Jentelman
2nd March 2011, 10:12 PM
آن کــس کـه ندارد بسر کوی تو راه
از زندگی بـی ثمـرش حـاصل نیست
0014
2nd March 2011, 10:13 PM
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و بپیمانه زدند[golrooz][golrooz][golrooz]
تووت فرنگی
2nd March 2011, 10:20 PM
دود می خیزد ز خلوتگاه من
کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟
[golrooz]
0014
2nd March 2011, 10:26 PM
محبت چشمه ای است از جنس نور
هم ارادت هم سلام از راه دور
[golrooz][golrooz][golrooz]
MR_Jentelman
3rd March 2011, 01:25 AM
ریشۀ نخل کهنسال از جوان افزونتر است
بیشـتر دلـبسـتگی بـاشد بـه دنیـا پـیـر را
parichehr
3rd March 2011, 12:13 PM
آن یار کز او خانه ی ما رنگ پــــــری بود
سر تا قَدَمش چون پری از عیب بری بود
uody
3rd March 2011, 12:28 PM
دلم می خواد تا ، دووم بیارم
رو درد دوریش ، مرحم بذارم
اما نمیشه ، راهی ندارم
نمی تونم من ، طاقت بیارم
parichehr
3rd March 2011, 12:36 PM
می کند حافظ دعایی، بشنو آمینی بگو
روزی ما باد لعل شـــــــکّر افشان شــما
محسن آزماینده
3rd March 2011, 12:59 PM
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
uody
3rd March 2011, 01:01 PM
یا رب به در تو روســیاه آمده ام
بر درگه تو به اشک و آه آمده ام
اذنم بده راهم بده ای خـالق من
افکنده سر و غرق گناه آمده ام
محسن آزماینده
3rd March 2011, 01:12 PM
من آنم به پای خوکان نریزم
مر این قیمتین در لفظ دری را
تووت فرنگی
3rd March 2011, 02:33 PM
از نیلوفران آبی قطره وار ، پرتو نوری فرو می چکد
برگها نمی خواهند ما هیچ عجله ای داشته باشیم
[esteghbal][golrooz][nishkhand]
انریکه
3rd March 2011, 04:26 PM
مرا در دل درخت مهربانی
به چه ماند؟به سرو بوستانی
تووت فرنگی
4th March 2011, 02:23 PM
یا من تو را میکشم
یا تو چاقو را در آب خواهی شست
همین چند سطر
دنیا به همین چند سطر رسیده است
[negaran]
uody
5th March 2011, 01:02 PM
تا ما شویم کنار هم راهی پر امید
ما در کنار هم به فردا رسیده ایم
یک آسمان عشق و دنیای دیگریم
از هر بدی کنون ما دل بریده ایم
تووت فرنگی
5th March 2011, 01:28 PM
می کنم هر چه تلاش
او به من می خندد
نقشهایی که کشیدم در روز
شب ز راه آمد و با دود اندود
محسن آزماینده
5th March 2011, 01:29 PM
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
تووت فرنگی
5th March 2011, 01:33 PM
دست از دامان شب برداشتم
تا بیاویزم به گیسوی سحر
parichehr
5th March 2011, 01:39 PM
رو به قبله خســـــته با حال عجیبی
از ته دل می نویسم
یاری ام کن ای خــــــدای مهـــــــــــــربان
بی تو من تنها ترینم
تووت فرنگی
5th March 2011, 01:44 PM
مرغ سیاه آمده از راههای دور
بنشسته روی بام بلند شب شکست
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.