PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ابلیس و فرعون



آبجی
20th January 2010, 05:52 PM
ابلیس وقتی نزد فرعون آمد وی خوشه ای انگور در دست داشت و تناول میکرد .
ابلیس گفت :
هیچکس تواند که این خوشه انگور را مروارید ساختن ؟
فرعون گفت نه .
ابلیس به لطافت سحر آن خوشه انگور را مروارید ساخت .
فرعون بسیار تعجب کرد و گفت :
اینک استاد مردی توئی .
ابلیس سیلی بر گردن او زد و گفت :
مرا با این استادی حتی به بندگی قبول نکردند . تو با این حماقت چگونه دعوی خدائی کنی؟.................

AvAstiN
30th January 2010, 12:35 PM
ابلیس وقتی نزد فرعون آمد وی خوشه ای انگور در دست داشت و تناول میکرد .
ابلیس گفت :
هیچکس تواند که این خوشه انگور را مروارید ساختن ؟
فرعون گفت نه .
ابلیس به لطافت سحر آن خوشه انگور را مروارید ساخت .
فرعون بسیار تعجب کرد و گفت :
اینک استاد مردی توئی .
ابلیس سیلی بر گردن او زد و گفت :
مرا با این استادی حتی به بندگی قبول نکردند . تو با این حماقت چگونه دعوی خدائی کنی؟.................



شيطان حسوديش كرده؟ {big green}

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد