قتل راننده آژانس براي سفر به شمال

[سلوى]

سه مرد جوان كه براي سفر به شمال راننده آژانسي را به قتل رسانده و ماشين او را به سرقت برده بودند، بعد از محاكمه در دادگاه كيفري استان تهران به قصاص و حبس و تبعيد محكوم شدند. به گزارش خبرنگار ما در ابتداي جلسه محاكمه اين متهمان كه ديروز برگزار شد، نماينده دادستان تهران در توضيح كيفرخواست خطاب به قضات شعبه 71 گفت؛ اوايل سال گذشته خانواده مردي به نام مظفر به پليس خبر دادند وي از خانه خارج شده و ديگر باز نگشته است. ماموران تحقيقات خود را آغاز كردند اما هيچ سرنخي از اين مرد پيدا نشد. پليس متوجه شد مظفر در يك آژانس كار مي كرده. و روز حادثه نيز براي رساندن مردي كه خود را يوسفي معرفي كرده به خياباني در اطراف لواسانات رفته بود اما از آنجايي كه يوسفي هيچ آدرس دقيقي به منشي آژانس نداده بود، پيگيري ماموران بي نتيجه ماند. اين در حالي بود كه هيچ اثري از ماشين اين مرد پيدا نشد. نماينده دادستان ادامه داد؛ ماموران چند روز بعد از اين حادثه متوجه شدند مردي كه تلفن همراهش به سرقت رفته، مدعي است سارق را پيدا كرده است. اين مرد به پليس گفت در تحقيقاتي كه از محل حادثه كرده متوجه شده جواني به نام محسن كه از سارقان سابقه دار نيز هست، گوشي او را به سرقت برده است. با رديابي خط موبايل ماموران مكاني را كه محسن در آنجا قرار داشت، شناسايي و وي را سوار يك خودرو بازداشت كردند. در زمان دستگيري متهم يك دختر و دو پسر ديگر به نام هاي پيمان و وحيد نيز در ماشين او بودند. پليس شماره پلاك خودرو را بررسي كرد و متوجه شد ماشين سرقتي است. با انتقال متهمان به دادسرا و آغاز تحقيقات از آنها مشخص شد اين متهمان سارقان خودروي مظفر هستند. آنها اعتراف كردند راننده آژانس را به قتل رسانده اند و قصد داشتند همراه دختر جوان به شمال كشور سفر كنند اما دستگير شدند. اين مقام قضايي در ادامه گفت؛ من به عنوان نماينده دادستان تهران تقاضاي صدور حكم قانوني را دارم. در ادامه اولياي دم مقتول در جايگاه حاضر شدند و براي قاتلان تقاضاي صدور حكم قصاص كردند. سپس محسن متهم رديف اول به دفاع از خود پرداخت. وي گفت؛ اتهام قتل را قبول دارم و از اتفاقي كه افتاده است، بسيار ناراحتم و تقاضاي بخشش دارم. وي گفت؛ من به اتفاق وحيد و پيمان دست به اين سرقت و قتل زدم. ماجرا از اين قرار بود كه يك روز قبل از حادثه من تلفن همراه مردي را به سرقت بردم و قرار بود به اتفاق دوستانم ماشيني را هم بدزديم تا با هم به شمال كشور برويم. وحيد با يك تاكسي تلفني تماس گرفت، خودش را يوسفي معرفي كرد و قرار گذاشت تا راننده بيايد. ما گفته بوديم كنار خيابان ايستاده ايم و منتظر هستيم. وقتي آن مرد آمد، ديدم فردي سن بالا است و مي توان به راحتي بر او غلبه كرد. ما هر سه سوار ماشين شديم و زماني كه به جايي خلوت رسيديم من از پشت دستانم را دور گردن او انداختم و آنقدر فشار دادم تا خفه شد. بعد جسد را داخل رودخانه يي انداختيم. وي ادامه داد؛ ماشين را برداشتيم تا به سمت شمال حركت كنيم. در راه با دختري به نام نيلوفر آشنا شديم و او را نيز سوار ماشين كرديم. به سمت شمال به راه افتاديم. در اين مدت با هم بوديم تا اينكه شناسايي و دستگير شديم. در ادامه جلسه دادگاه نوبت به متهم رديف دوم رسيد. پيمان گفت؛ من فكر نمي كردم كسي در اين ماجرا كشته شود. قرار بود ما فقط ماشين را بدزديم. من هم فقط براي سرقت به آنجا رفته بودم، البته اين اتهام را قبول كرده ام. در ادامه متهم رديف سوم يعني وحيد در جايگاه حاضر شد و از خود دفاع كرد. بعد از پايان دفاعيات متهمان و وكلاي مدافع آنها هيات قضات وارد شور شدند و محسن را به اتهام قتل عمدي مظفر به قصاص و پيمان و وحيد را به عنوان متهمان رديف هاي دوم و سوم هر كدام به 15 سال حبس و پنج سال تبعيد محكوم كردند. متهمان پيش از اين در دادگاه عمومي به جرم سرقت اتومبيل و تلفن همراه هر كدام به پنج سال حبس و 74 ضربه شلاق محكوم شده بودند.