mamadi007
3rd January 2010, 07:53 PM
خبرگزاري فارس: زن جواني كه قبلاً از اتهام قتل شوهرش تبرئه شده بود، با دستور تحقيقات بيشتر از سوي ديوانعالي كشور، دوباره در دادگاه حاضر شد.
http://media.farsnews.com/Media/8808/Images/jpg/A0767/A0767827.jpg
به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، 20 اسفند 82 مأموران پليس از طريق اورژانس از فوت مشكوك يك مرد ميانسال در يكي از مناطق تهران با خبر شدند.
خانواده متوفي با حضور در پليس آگاهي از عروس خود به اتهام قتل پسر خود شكايت كردند و عروس خانواده به عنوان مظنون در فوت مرد ميانسال، بازداشت شد.
در نخستين جلسه بازجويي، وي با بيان اين كه همسر خود را حلقآويز كرده است، به قتل همسر خود اعتراف كرد و صحنه جرم را نيز بازسازي كرد. زن جوان به همين اتهام و با قرار بازداشت به مدت 45 روز در زندان اوين بازداشت شد ولي در نخستين جلسه رسيدگي به اتهام در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي كوهكمرهاي، اعتراف خود را پس گرفت و مدعي شد كه شوهرش خودكشي كرده است.
بعد از انجام جلسات مختلف، دلايل لازم براي متهم شناختن زن جوان در قتل شوهرش پيدا نشد و با حكم دادگاه وي در اين پرونده تبرئه شد.
خانواده متوفي با ارائه لايحه به ديوان عالي كشور، به رأي دادگاه اعتراض كردند كه ديوان عالي كشور، با بيان اين كه موضوع نياز به تحقيقات بيشتر دارد، پرونده را به بازپرسي و در نهايت به شعبه 74 دادگاه كيفري ارجاع دادند.
صبح امروز مجدداً جلسه رسيدگي به اين پرونده در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران و اينبار به رياست قاضي حسن تردست، برگزار شد.
قاضي تردست خطاب به اولياي دم و وكلاي آنها، از آنها خواست نظر خود را درباره تحقيقات جديد و نظريه پزشكي قانوني كه احتمال خودكشي را بيشتر از دگركشي دانسته است، اعلام كنند.
وكيل اولياي دم گفتند متهم، در تحقيقات جديد مطالب را عنوان كرده است كه تا حدودي منبعث از تعاليمي بوده است كه در زمان بازداشت موقت آموخته است. مغايرتهايي در اظهارات وي در اظهارات جديد وي آنچه كه قبلاً بيان كرده است از جمله درباره واكنشي كه به مشاهده صحنه حلقآويزي همسرشان و همچنين نحوه اطلاعرساني به خانواده همسرش وجود دارد.
به عنوان مثال، متهم قبلاً عنوان كرده بود كه بعد از ديدن صحنه، با توجه به اين كه ميدانستم كليد قفل در جيب شوهرم است، او را باز كردم ولي چون توانايي نگهداري او را نداشتم، از دستم رها شد و به زمين خورد و پيشاني او زخمي شد؛ سپس خانواده او را مطلع كردم. اما متهم در تحقيقات جديد كه در تاريخ 12 تير سال گذشته انجام شد، مدعي شد وقتي صحنه را ديدم، فرياد زدم، و به سرعت به قصد نجات او را باز كردم ولي به زمين خورد و زماني كه مادر و برادر شوهرم آمدند، به كمك آنها شوهرم را به اتاق كشانديم.
همچنين متهم در نخستين اظهاراتش و قبل از اين كه به آگاهي منتقل شود، هيچ حرفي از خودكشي او نزده و عنوان كرده شوهرش را صبح زود در ايوان خانه ديده است.
درباره نظريه پزشكي قانوني نيز اين مورد قابل توجه است كه چرا 4 روز بعد از فوت، از مقتول نمونه خون گرفته شده است و آيا اصولاً نمونهگيري بعد از اين مدت زمان بعد از فوت، قابل استناد است؟
با توجه به اظهارات متهم كه زمان حادثه را بين ساعات 4 تا 6 صبح اعلام كرده است، آيا نبايد آثار تجمع خون در قسمتهاي پائيني بدن ديده ميشد؟
بعد از اظهارات وكيل مدافع اولياي دم، قاضي از متهم خواست در جايگاه قرار بگيرد و درباره تعارضي كه وكيل مدافع مدعي است در اظهارات شما در زمينه زخمي شدن پيشاني مقتول و تأخير در اطلاعرساني به خانواده مقتول اعلام كند.
متهم: طبق معمول روزهاي گذشته و براي اينكه فرزندانم را راهي مدرسه كنم، حدود ساعت 6 صبح از خواب بيدار شدم و شوهرم را در آن وضعيت ديدم.
شوهرم شب قبل از خودكشي، با خانوادهاش به شدت درگير شده بود و بعد از آن مطابق شبهاي گذشته شروع به مصرف مواد مخدر كرد. او عادت داشت با كوچكترين ناراحتي، شروع به خودزني خود ميكرد و تمام بدن او جاي چاقو بود.
در اين لحظه دختر نوجوان مقتول با بيان اين كه تمام حرفهاي او دروغ است، شروع به فرياد زدن كرد كه قاضي او را از دادگاه اخراج كرد.
متهم ادامه داد: وقتي از خواب بيدار شدم، ناگهان همسرم را ديدم كه با زنجير موتور خود را حلقآويز كرده است. او زنجير را دور گردن خود بسته بود و قفل زنجير را هم به آن زده بود.
به سرعت خودم را به خانه مادر شوهرم كه در همان ساختمان بود رساندم و آنها را در جريان گذاشتم و به آنها گفتم شوهرم خودش را آويزان كرده است. ميدانستم كليد قفل كجاست و به سرعت قفل را باز كردم و چون زورم نميرسيد به زمين خورد و در همين زمان خانواده همسرم آمدند. به اورژانس زنگ زدم ولي دير رسيد.
خواهر متوفي نيز به اظهارات متهم واكنش نشان داد و او هم توسط قاضي تردست از دادگاه اخراج شد.
متهم ادامه داد: زماني كه خانواده همسرم به وارد خانه شدند، مرا متهم به قتل كردند. دخترم هم به من گفت توسط عمويش تحت فشار بوده تا مرا به عنوان قاتل پدرش معرفي كند.
بعد از اظهارات متهم، قاضي از وكيل مدافع وي خواست اظهارات خود را بيان كند.
وكيل مدافع متهم نيز درباره تأخير در اطلاعرساني واقعه از سوي متهم به خانواده متوفي بايد گفت هيچ تأخيري صورت نگرفته است و به محض اين كه متهم متوجه حلقآويزي شوهر خود شده است، چون در مقابل كاري انجام شده قرار گرفته بود، در وهله اول در صدد نجات شوهرش برميآيد و بلافاصله موضوع را به خانواده شوهرش اطلاع داد. سپس بدون اين كه منتظر همكاري آنها بماند، خودش تلاش كرد كه شوهرش را از حالت حلقآويزي خارج كند.
موكل من دخالتي در مرگ شوهرش نداشته است و هيچگونه دليل و مدركي درباره حلقآويز شدن متوفي توسط شخص ديگري در پرونده وجود ندارد. به همين دليل تقاضاي برائت موكلم را دارم.
در ادامه جلسه قاضي تردست، از نماينده سازمان پزشكي قانوني خواست تا در خصوص موضوع نظريه ايرادي ديوان عالي و پاسخ كتبي سازمان پزشكي قانوني، توضيح دهد.
نماينده پزشكي قانوني نيز گفت: تاريخ معاينه و نمونهبرداري خون متهم تنها يك روز پس از فوت وي بوده است و نمونهگيري اگر هم همان روز انجام نشده باشد، قطعاً در فضاي قرار ميگيرد كه آسيبي به آنها نرسد.
طبق قوانين علمي مسائل را پيگيري كرديم و پزشكي قانوني هيچوقت به صورت قطعيت موردي را اعلام نكرده است. عدم آثار ضرب و جرح و عدم آثار دفاعي در اين مورد وجود نداشت و نتيجه آزمايش سمشناسي نيز منفي بود.
قاضي گفت: آيا در علم پزشكي قانوني، قواعد ثابتي براي شناسايي عوارض خودكشي يا دگركشي وجود دارد؟
نماينده پزشكي قانوني گفت: مشخصههايي وجود دارد ولي به صورت قطعي خير.
وكيل مدافع متهم خطاب به نماينده پزشكي قانوني: آيا دارويي وجود دارد كه ساعاتي بعد از مصرف آثار آن از بين برود؟
وي افزود: با توجه به فاصله زماني كوتاه بين زمان فوت تا زمان نمونهگيري كه حدود 24 ساعت بود، اگر در خون متوفي مادهاي وجود داشت، مشخص ميشد. جواب سمشناسي در اين زمينه قابل استناد است.
وكيل مدافع اولياي دم گفت: آيا نبايد به علت حلقآويزي، آثار كبودي در نقاط پاييني بدن متوفي مشهود باشد؟
نماينده پزشكي قانوني گفت: گزارش كبودي در اندامها ذكر شده است ولي در چند ساعت اول بعد از فوت، اگر موقعيت متوفي تغيير كند، پديدههاي نعشي نيز تغيير ميكند.
بعد از اظهارات نماينده پزشكي قانوني، قاضي خطاب به اولياي دم گفت: با توجه به محتويات پرونده و انكار متهم، آيا حاضر هستيد متهم را در مقام انكار قتل، قسم دهيد و او را به خدا واگذار كنيد؟
اولياي دم پاسخ دادند: خير.
قاضي خطاب به متهم گفت: آخرين دفاعيات خود را بيان كنيد.
متهم پاسخ داد: من هيچ نقشي در مرگ شوهرم نداشتم. او به قتل نرسيده است بلكه فوت كرده است.
وكيل اولياي دم بعد از آخرين دفاع متهم گفت: ارتفاع چارچوب در، بلندتر از قد متوفي بوده است و اين در حالي است كه متهم عنوان كرده است كه متوفي، حدود 30 سانتيمتر زمان حلقآويز شدن از زمين فاصله داشته است.
قاضي با بيان اينكه اين مورد قبلاً به صورت مفصل در پرونده بحث شده است، گفت: من شاهد موردي بودم كه فردي خود را از ارتفاع يك متري حلقآويز كرده بود.
قاضي تردست با اعلام ختم جلسه، اعلام نظر در اين مورد را به آينده موكول كرد.
http://media.farsnews.com/Media/8808/Images/jpg/A0767/A0767827.jpg
به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، 20 اسفند 82 مأموران پليس از طريق اورژانس از فوت مشكوك يك مرد ميانسال در يكي از مناطق تهران با خبر شدند.
خانواده متوفي با حضور در پليس آگاهي از عروس خود به اتهام قتل پسر خود شكايت كردند و عروس خانواده به عنوان مظنون در فوت مرد ميانسال، بازداشت شد.
در نخستين جلسه بازجويي، وي با بيان اين كه همسر خود را حلقآويز كرده است، به قتل همسر خود اعتراف كرد و صحنه جرم را نيز بازسازي كرد. زن جوان به همين اتهام و با قرار بازداشت به مدت 45 روز در زندان اوين بازداشت شد ولي در نخستين جلسه رسيدگي به اتهام در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي كوهكمرهاي، اعتراف خود را پس گرفت و مدعي شد كه شوهرش خودكشي كرده است.
بعد از انجام جلسات مختلف، دلايل لازم براي متهم شناختن زن جوان در قتل شوهرش پيدا نشد و با حكم دادگاه وي در اين پرونده تبرئه شد.
خانواده متوفي با ارائه لايحه به ديوان عالي كشور، به رأي دادگاه اعتراض كردند كه ديوان عالي كشور، با بيان اين كه موضوع نياز به تحقيقات بيشتر دارد، پرونده را به بازپرسي و در نهايت به شعبه 74 دادگاه كيفري ارجاع دادند.
صبح امروز مجدداً جلسه رسيدگي به اين پرونده در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران و اينبار به رياست قاضي حسن تردست، برگزار شد.
قاضي تردست خطاب به اولياي دم و وكلاي آنها، از آنها خواست نظر خود را درباره تحقيقات جديد و نظريه پزشكي قانوني كه احتمال خودكشي را بيشتر از دگركشي دانسته است، اعلام كنند.
وكيل اولياي دم گفتند متهم، در تحقيقات جديد مطالب را عنوان كرده است كه تا حدودي منبعث از تعاليمي بوده است كه در زمان بازداشت موقت آموخته است. مغايرتهايي در اظهارات وي در اظهارات جديد وي آنچه كه قبلاً بيان كرده است از جمله درباره واكنشي كه به مشاهده صحنه حلقآويزي همسرشان و همچنين نحوه اطلاعرساني به خانواده همسرش وجود دارد.
به عنوان مثال، متهم قبلاً عنوان كرده بود كه بعد از ديدن صحنه، با توجه به اين كه ميدانستم كليد قفل در جيب شوهرم است، او را باز كردم ولي چون توانايي نگهداري او را نداشتم، از دستم رها شد و به زمين خورد و پيشاني او زخمي شد؛ سپس خانواده او را مطلع كردم. اما متهم در تحقيقات جديد كه در تاريخ 12 تير سال گذشته انجام شد، مدعي شد وقتي صحنه را ديدم، فرياد زدم، و به سرعت به قصد نجات او را باز كردم ولي به زمين خورد و زماني كه مادر و برادر شوهرم آمدند، به كمك آنها شوهرم را به اتاق كشانديم.
همچنين متهم در نخستين اظهاراتش و قبل از اين كه به آگاهي منتقل شود، هيچ حرفي از خودكشي او نزده و عنوان كرده شوهرش را صبح زود در ايوان خانه ديده است.
درباره نظريه پزشكي قانوني نيز اين مورد قابل توجه است كه چرا 4 روز بعد از فوت، از مقتول نمونه خون گرفته شده است و آيا اصولاً نمونهگيري بعد از اين مدت زمان بعد از فوت، قابل استناد است؟
با توجه به اظهارات متهم كه زمان حادثه را بين ساعات 4 تا 6 صبح اعلام كرده است، آيا نبايد آثار تجمع خون در قسمتهاي پائيني بدن ديده ميشد؟
بعد از اظهارات وكيل مدافع اولياي دم، قاضي از متهم خواست در جايگاه قرار بگيرد و درباره تعارضي كه وكيل مدافع مدعي است در اظهارات شما در زمينه زخمي شدن پيشاني مقتول و تأخير در اطلاعرساني به خانواده مقتول اعلام كند.
متهم: طبق معمول روزهاي گذشته و براي اينكه فرزندانم را راهي مدرسه كنم، حدود ساعت 6 صبح از خواب بيدار شدم و شوهرم را در آن وضعيت ديدم.
شوهرم شب قبل از خودكشي، با خانوادهاش به شدت درگير شده بود و بعد از آن مطابق شبهاي گذشته شروع به مصرف مواد مخدر كرد. او عادت داشت با كوچكترين ناراحتي، شروع به خودزني خود ميكرد و تمام بدن او جاي چاقو بود.
در اين لحظه دختر نوجوان مقتول با بيان اين كه تمام حرفهاي او دروغ است، شروع به فرياد زدن كرد كه قاضي او را از دادگاه اخراج كرد.
متهم ادامه داد: وقتي از خواب بيدار شدم، ناگهان همسرم را ديدم كه با زنجير موتور خود را حلقآويز كرده است. او زنجير را دور گردن خود بسته بود و قفل زنجير را هم به آن زده بود.
به سرعت خودم را به خانه مادر شوهرم كه در همان ساختمان بود رساندم و آنها را در جريان گذاشتم و به آنها گفتم شوهرم خودش را آويزان كرده است. ميدانستم كليد قفل كجاست و به سرعت قفل را باز كردم و چون زورم نميرسيد به زمين خورد و در همين زمان خانواده همسرم آمدند. به اورژانس زنگ زدم ولي دير رسيد.
خواهر متوفي نيز به اظهارات متهم واكنش نشان داد و او هم توسط قاضي تردست از دادگاه اخراج شد.
متهم ادامه داد: زماني كه خانواده همسرم به وارد خانه شدند، مرا متهم به قتل كردند. دخترم هم به من گفت توسط عمويش تحت فشار بوده تا مرا به عنوان قاتل پدرش معرفي كند.
بعد از اظهارات متهم، قاضي از وكيل مدافع وي خواست اظهارات خود را بيان كند.
وكيل مدافع متهم نيز درباره تأخير در اطلاعرساني واقعه از سوي متهم به خانواده متوفي بايد گفت هيچ تأخيري صورت نگرفته است و به محض اين كه متهم متوجه حلقآويزي شوهر خود شده است، چون در مقابل كاري انجام شده قرار گرفته بود، در وهله اول در صدد نجات شوهرش برميآيد و بلافاصله موضوع را به خانواده شوهرش اطلاع داد. سپس بدون اين كه منتظر همكاري آنها بماند، خودش تلاش كرد كه شوهرش را از حالت حلقآويزي خارج كند.
موكل من دخالتي در مرگ شوهرش نداشته است و هيچگونه دليل و مدركي درباره حلقآويز شدن متوفي توسط شخص ديگري در پرونده وجود ندارد. به همين دليل تقاضاي برائت موكلم را دارم.
در ادامه جلسه قاضي تردست، از نماينده سازمان پزشكي قانوني خواست تا در خصوص موضوع نظريه ايرادي ديوان عالي و پاسخ كتبي سازمان پزشكي قانوني، توضيح دهد.
نماينده پزشكي قانوني نيز گفت: تاريخ معاينه و نمونهبرداري خون متهم تنها يك روز پس از فوت وي بوده است و نمونهگيري اگر هم همان روز انجام نشده باشد، قطعاً در فضاي قرار ميگيرد كه آسيبي به آنها نرسد.
طبق قوانين علمي مسائل را پيگيري كرديم و پزشكي قانوني هيچوقت به صورت قطعيت موردي را اعلام نكرده است. عدم آثار ضرب و جرح و عدم آثار دفاعي در اين مورد وجود نداشت و نتيجه آزمايش سمشناسي نيز منفي بود.
قاضي گفت: آيا در علم پزشكي قانوني، قواعد ثابتي براي شناسايي عوارض خودكشي يا دگركشي وجود دارد؟
نماينده پزشكي قانوني گفت: مشخصههايي وجود دارد ولي به صورت قطعي خير.
وكيل مدافع متهم خطاب به نماينده پزشكي قانوني: آيا دارويي وجود دارد كه ساعاتي بعد از مصرف آثار آن از بين برود؟
وي افزود: با توجه به فاصله زماني كوتاه بين زمان فوت تا زمان نمونهگيري كه حدود 24 ساعت بود، اگر در خون متوفي مادهاي وجود داشت، مشخص ميشد. جواب سمشناسي در اين زمينه قابل استناد است.
وكيل مدافع اولياي دم گفت: آيا نبايد به علت حلقآويزي، آثار كبودي در نقاط پاييني بدن متوفي مشهود باشد؟
نماينده پزشكي قانوني گفت: گزارش كبودي در اندامها ذكر شده است ولي در چند ساعت اول بعد از فوت، اگر موقعيت متوفي تغيير كند، پديدههاي نعشي نيز تغيير ميكند.
بعد از اظهارات نماينده پزشكي قانوني، قاضي خطاب به اولياي دم گفت: با توجه به محتويات پرونده و انكار متهم، آيا حاضر هستيد متهم را در مقام انكار قتل، قسم دهيد و او را به خدا واگذار كنيد؟
اولياي دم پاسخ دادند: خير.
قاضي خطاب به متهم گفت: آخرين دفاعيات خود را بيان كنيد.
متهم پاسخ داد: من هيچ نقشي در مرگ شوهرم نداشتم. او به قتل نرسيده است بلكه فوت كرده است.
وكيل اولياي دم بعد از آخرين دفاع متهم گفت: ارتفاع چارچوب در، بلندتر از قد متوفي بوده است و اين در حالي است كه متهم عنوان كرده است كه متوفي، حدود 30 سانتيمتر زمان حلقآويز شدن از زمين فاصله داشته است.
قاضي با بيان اينكه اين مورد قبلاً به صورت مفصل در پرونده بحث شده است، گفت: من شاهد موردي بودم كه فردي خود را از ارتفاع يك متري حلقآويز كرده بود.
قاضي تردست با اعلام ختم جلسه، اعلام نظر در اين مورد را به آينده موكول كرد.