Admin
1st January 2010, 12:40 AM
دوباره عاشق شويد
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/7703love-sky-red_resize.jpg
آگاهان ميدانند که کنترل حوادث بيرون، در دست ما نيست ولي کنترل بينشمان نسبت به حوادث و نحوهي برخورد با آنها، در اختيار خودمان ميباشد.وقتي با مسائل، موانع و مشکلات بهصورت مثبت و با انگيزهي قوي برخورد شود، ميتوان بر بسياري از آنها غلبه کرد و شرايط را تغيير داد و زندگي موفقي بهوجود آورد چراکه وقتي هدف من، همکاري و همياري با همسرم باشد، از خود ميپرسم چه کارهايي ميتوانم انجام دهم تا روابط صميمانهاي با او برقرارسازم و اوضاع بهتر شود؛ چه شرايطي ميتوانم بهوجود بياورم تا با مهر و محبت، رابطهي درست و مهربانانه با همسرم داشته باشم و بتوانم نظر او را بيشتر بهسوي خود جلب کنم.
وقتي با مسائل، موانع و مشکلات بهصورت مثبت و با انگيزهي قوي برخورد شود، ميتوان بر بسياري از آنها غلبه کرد و شرايط را تغيير داد و زندگي موفقي بهوجود آورد
فقط باکسب آگاهي و مهارتهاي لازم است که بهجاي توجه به نقاط ضعف و تحميل شرايط بد و نامناسب خود به همسر، همکاري لازم را با او بهعمل ميآورم. هر زن و شوهر آگاه از خود ميپرسد که «چگونه با مسائل، منصفانه برخورد کنيم؟ چگونه نقاط ضعف همديگر را بپذيريم؟ چگونه نقاط مثبت و قوت خود و همسرمان را کشف و تأييد و تأکيد کنيم؟ چگونه با قدرت و انگيزههاي فراوان، تغييرهاي مثبت در زندگي مشترک بهوجود آوريم؟ و چگونه رفتار و کردار خود را در مسير هدفهايمان قرار دهيم؟» در اين شرايط است که رفتار و عملکردمان، بهصورت مثبت و رضايتبخش ميشود و احساس تعلقخاطر و صميميت بين زوجها، تقويت شده و بيشتر ميگردد.بهطور کلي، کسب آگاهي و مهارت در ايجاد روابط مثبت و مؤثر بين زوجها، آموختني و يادگرفتني است. وقتي هريک از همسران با روحيهي همکاري و عملکرد مسؤولانه و تلاش در کسب رضايت ديگري کوشش کند، بهطور مسلم در ايجاد رابطهي خوب و رضايتبخش، سهيم خواهد بود.
vوقتي آگاهي و تجربههاي زن و شوهر کم باشد
اين گروه از زنها و شوهرها، ناآگاهانه و ندانسته، رفتارهاي منفي و مخرب را بين خود حاکم ساخته و عملاً بين خود و همسرشان فاصله مياندازند و موجب دلسردي و خراب کردن رابطهي بين خودشان ميشوند... در برخورد با مسائل، بهسرعت عصباني و خشمگين ميشوند... پيوسته با هم لجاجت و مشاجره ميکنند... همواره در اضطراب، تشويش و عصبانيت بهسرميبرند... با کوچکترين عمل برخلاف ميلشان، خشمگين شده و دشنام ميدهند و اشياء را پرت کرده و ميشکنند... همسر و خود را از مهماني و ايجاد تفريح محروم ميکنند... گريه سرميدهند... احساس آزردگي کرده و با تنبلي و فراموشکاري، نسبت به خود و همسر، لجبازي ميکنند... وظايف و مسؤوليتهاي خود را بهدرستي انجام نميدهند... فراموشکار ميشوند... همديگر را به بهانههاي گوناگون، سرزنش و تنبيههاي لفظي و جسمي ميکنند... توجهطلبي ميکنند و يا براي مهم جلوه دادن خود، قدرتطلبي کرده و احساس حقارت و ناکامي را بر ديگري تحميل ميکنند... توقعهاي غيرمنطقي از ديگري دارند... پيوسته بهدنبال جلب توجه و تأييدهاي غيرضروري از سوي همسر و ديگران هستند... بيشتر وقتها احساس قرباني و مظلوم شدن دارند... با گفتار و کردار و کنترلهاي بيمورد، احساسات همسر خود را جريحهدار ميسازند... ندانسته خواهان فاصله و جدايي ميشوند...
vوقتي آگاهيهاي زن و شوهر بالا باشد
زوجها تفاوتها، تضادها، تفاهمها، باورها، انديشهها، احساسها و رفتارهاي يکديگر را بهراحتي پذيرا ميشوند و همديگر را درک ميکنند... بهجاي مقابله با هم و ارائهي پاسخهاي منفي و مخرب، پاسخهاي مثبت و رضايتبخش ميدهند... به احساسها و رفتار خود و همسرشان توجه کرده و پاسخهاي درست و منطقي ميدهند... با آرامش، با ارائهي مهر و محبت، با تأييد و تشويق و تحسين رفتار و احساسات مثبت، همسر خود را مورد تشويق و تأييد قرارميدهند... با دلگرمي و تبادل پاداش، رفتارهاي مهربانانه و خوشايند را بيشترميکنند... از دعوا و برخورد، خشم و عصبانيت، تلافي، رنجاندن، کينهورزي، حسادت، نفرت، کنترل کردن، لطمهزدن به رابطه، اعمال فشار،جريمه و تنبيههاي ديگر خودداري ميکنند... با مهر و محبت، به همسرخود توجه نشانميدهند و صادقانه با او ارتباط مهربانانه برقرارميسازند.
vچهطور ميتوان هدفهاي مثبت و سازنده را جايگزين اهداف منفي و مخرب کرد؟
زنان و مردان موفق در زندگي زناشويي، بهخوبي ميدانند که يک زندگي مشترک موفق و رضايتبخش، استوار و شاد، بدون آگاهي و کسب مهارتهاي لازم و بهصورت تصادفي، بهوجود نميآيد. براي اينکه زندگي مشترک خوب و رضايتبخشي داشته باشيم، براي اينکه بتوانيم رابطهي شايسته و بهتري با همسرمان ايجاد کنيم، بايد شيوه و ابزارهاي مثبت و سازنده را جايگزين آنها کنيم و بهجاي استفاده از الگوهاي منفي حاکم بر فرهنگ جامعه، با تفکر و خلاقيت، به مسائل، پاسخ جديد و جالب دهيم، عاشق کارهاي جديد باشيم.
در زندگي مشترکتان دوست داريد چه اتفاقاتي بيافتد؟ هدفهاي خود را بنويسيد و آنها را تصويرسازي کنيد. کارهاي مهم را در گروه (1)، کارهاي متوسط را در گروه (2) و کارهاي کماهميت را در گروه (3) قراردهيد. مهمترين کارها را اول انجام دهيد. اولويت کارهاي خود را با اولويتهاي همسرتان مقايسه کرده و بشناسيد و نقاط مشترک و تفاوتها را معلوم سازيد و تفاوتها را کاهش دهيد. براي رسيدن به هدف هايتان، برنامهريزي کنيد. هدفهاي خود را دايما مرور کرده و زمان رسيدن آنها را مشخص سازيد. براي اينکه زندگي مشترک بهتر و پرباري را تجربه نماييم، بايد توجه کنيم که براي زن و شوهر، بسيار اهميت دارد که هر روز، چند دقيقه به مبادلهي احساسات خود به ديگري بپردازند. احساسات را به هم انتقال دادن، درک شما را از همسرتان بيشتر ميکند و ميتوانيد يکديگر را بهتر بشناسيد و همديگر را بهتر قبول داشته باشيد.بايد بدانيم با خودآگاهي و مديريت بر ذهن خويشتن است که ميتوان فرمان زندگي خود را در دست گرفت. با ديگرآگاهي است که ميتوان بر حال و احوال و احساسات عميق همسرتان اطلاع دقيقي پيدا کنيد، او را بهتر بشناسيد، بهموقع او را تحسين و تأييد و حمايت کنيد و ياد بگيريد بهجاي واکنشهاي منفي، کنش و عملهاي مثبت از خود نشان دهيد.
vبايد بدانيد که:
زندگي زناشويي همانند پروردن گلهاي باغچه است. هر روز ميبايست به گلها رسيد و مراقب آنها بود تا شاداب و سرحال به رشد خود ادامه دهند، درحالي که وقتنگذاشتن، توجه نکردن و غافل شدن از گلها، باعث پژمرده شدن آنها ميشود. در زندگي مشترک، کسب آگاهي و مهارتهاي لازم، وقت گذاشتن براي همسر، با هم بودن، سعي در شناخت نيازها و رفع نيازهاي همديگر، تعهد داشتن و تلاش هريک از زوجها نسبت به ايجاد يک رابطهي زناشويي مطلوب، پذيرش مسؤوليتها و انعطافپذيريهاي بهموقع و... همگي در ايجاد زندگي مشترک خوب و رضايتبخش، مؤثر و اثرگذار هستند. اگر هر يک از زوجها، هدفهاي خود را تعيين کنند و بهآرامي وصادقانه با همسر درميان بگذارند و بپذيرند که زندگي مشترک خوب، با خود او شروع ميشود و هر يک از زوجها بدانند که در ساختن رابطهي بهتر در زندگي مشترک، نقش مثبت و سازندهاي را برعهده دارند ميتوانند با مهر و محبت، همسر خود را تحت تأثير مثبت قراردهند، ميتوانند بهعنوان پاداش رفتار درست خود، زندگي مشترک پرباري را تجربه نمايند.
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/7703love-sky-red_resize.jpg
آگاهان ميدانند که کنترل حوادث بيرون، در دست ما نيست ولي کنترل بينشمان نسبت به حوادث و نحوهي برخورد با آنها، در اختيار خودمان ميباشد.وقتي با مسائل، موانع و مشکلات بهصورت مثبت و با انگيزهي قوي برخورد شود، ميتوان بر بسياري از آنها غلبه کرد و شرايط را تغيير داد و زندگي موفقي بهوجود آورد چراکه وقتي هدف من، همکاري و همياري با همسرم باشد، از خود ميپرسم چه کارهايي ميتوانم انجام دهم تا روابط صميمانهاي با او برقرارسازم و اوضاع بهتر شود؛ چه شرايطي ميتوانم بهوجود بياورم تا با مهر و محبت، رابطهي درست و مهربانانه با همسرم داشته باشم و بتوانم نظر او را بيشتر بهسوي خود جلب کنم.
وقتي با مسائل، موانع و مشکلات بهصورت مثبت و با انگيزهي قوي برخورد شود، ميتوان بر بسياري از آنها غلبه کرد و شرايط را تغيير داد و زندگي موفقي بهوجود آورد
فقط باکسب آگاهي و مهارتهاي لازم است که بهجاي توجه به نقاط ضعف و تحميل شرايط بد و نامناسب خود به همسر، همکاري لازم را با او بهعمل ميآورم. هر زن و شوهر آگاه از خود ميپرسد که «چگونه با مسائل، منصفانه برخورد کنيم؟ چگونه نقاط ضعف همديگر را بپذيريم؟ چگونه نقاط مثبت و قوت خود و همسرمان را کشف و تأييد و تأکيد کنيم؟ چگونه با قدرت و انگيزههاي فراوان، تغييرهاي مثبت در زندگي مشترک بهوجود آوريم؟ و چگونه رفتار و کردار خود را در مسير هدفهايمان قرار دهيم؟» در اين شرايط است که رفتار و عملکردمان، بهصورت مثبت و رضايتبخش ميشود و احساس تعلقخاطر و صميميت بين زوجها، تقويت شده و بيشتر ميگردد.بهطور کلي، کسب آگاهي و مهارت در ايجاد روابط مثبت و مؤثر بين زوجها، آموختني و يادگرفتني است. وقتي هريک از همسران با روحيهي همکاري و عملکرد مسؤولانه و تلاش در کسب رضايت ديگري کوشش کند، بهطور مسلم در ايجاد رابطهي خوب و رضايتبخش، سهيم خواهد بود.
vوقتي آگاهي و تجربههاي زن و شوهر کم باشد
اين گروه از زنها و شوهرها، ناآگاهانه و ندانسته، رفتارهاي منفي و مخرب را بين خود حاکم ساخته و عملاً بين خود و همسرشان فاصله مياندازند و موجب دلسردي و خراب کردن رابطهي بين خودشان ميشوند... در برخورد با مسائل، بهسرعت عصباني و خشمگين ميشوند... پيوسته با هم لجاجت و مشاجره ميکنند... همواره در اضطراب، تشويش و عصبانيت بهسرميبرند... با کوچکترين عمل برخلاف ميلشان، خشمگين شده و دشنام ميدهند و اشياء را پرت کرده و ميشکنند... همسر و خود را از مهماني و ايجاد تفريح محروم ميکنند... گريه سرميدهند... احساس آزردگي کرده و با تنبلي و فراموشکاري، نسبت به خود و همسر، لجبازي ميکنند... وظايف و مسؤوليتهاي خود را بهدرستي انجام نميدهند... فراموشکار ميشوند... همديگر را به بهانههاي گوناگون، سرزنش و تنبيههاي لفظي و جسمي ميکنند... توجهطلبي ميکنند و يا براي مهم جلوه دادن خود، قدرتطلبي کرده و احساس حقارت و ناکامي را بر ديگري تحميل ميکنند... توقعهاي غيرمنطقي از ديگري دارند... پيوسته بهدنبال جلب توجه و تأييدهاي غيرضروري از سوي همسر و ديگران هستند... بيشتر وقتها احساس قرباني و مظلوم شدن دارند... با گفتار و کردار و کنترلهاي بيمورد، احساسات همسر خود را جريحهدار ميسازند... ندانسته خواهان فاصله و جدايي ميشوند...
vوقتي آگاهيهاي زن و شوهر بالا باشد
زوجها تفاوتها، تضادها، تفاهمها، باورها، انديشهها، احساسها و رفتارهاي يکديگر را بهراحتي پذيرا ميشوند و همديگر را درک ميکنند... بهجاي مقابله با هم و ارائهي پاسخهاي منفي و مخرب، پاسخهاي مثبت و رضايتبخش ميدهند... به احساسها و رفتار خود و همسرشان توجه کرده و پاسخهاي درست و منطقي ميدهند... با آرامش، با ارائهي مهر و محبت، با تأييد و تشويق و تحسين رفتار و احساسات مثبت، همسر خود را مورد تشويق و تأييد قرارميدهند... با دلگرمي و تبادل پاداش، رفتارهاي مهربانانه و خوشايند را بيشترميکنند... از دعوا و برخورد، خشم و عصبانيت، تلافي، رنجاندن، کينهورزي، حسادت، نفرت، کنترل کردن، لطمهزدن به رابطه، اعمال فشار،جريمه و تنبيههاي ديگر خودداري ميکنند... با مهر و محبت، به همسرخود توجه نشانميدهند و صادقانه با او ارتباط مهربانانه برقرارميسازند.
vچهطور ميتوان هدفهاي مثبت و سازنده را جايگزين اهداف منفي و مخرب کرد؟
زنان و مردان موفق در زندگي زناشويي، بهخوبي ميدانند که يک زندگي مشترک موفق و رضايتبخش، استوار و شاد، بدون آگاهي و کسب مهارتهاي لازم و بهصورت تصادفي، بهوجود نميآيد. براي اينکه زندگي مشترک خوب و رضايتبخشي داشته باشيم، براي اينکه بتوانيم رابطهي شايسته و بهتري با همسرمان ايجاد کنيم، بايد شيوه و ابزارهاي مثبت و سازنده را جايگزين آنها کنيم و بهجاي استفاده از الگوهاي منفي حاکم بر فرهنگ جامعه، با تفکر و خلاقيت، به مسائل، پاسخ جديد و جالب دهيم، عاشق کارهاي جديد باشيم.
در زندگي مشترکتان دوست داريد چه اتفاقاتي بيافتد؟ هدفهاي خود را بنويسيد و آنها را تصويرسازي کنيد. کارهاي مهم را در گروه (1)، کارهاي متوسط را در گروه (2) و کارهاي کماهميت را در گروه (3) قراردهيد. مهمترين کارها را اول انجام دهيد. اولويت کارهاي خود را با اولويتهاي همسرتان مقايسه کرده و بشناسيد و نقاط مشترک و تفاوتها را معلوم سازيد و تفاوتها را کاهش دهيد. براي رسيدن به هدف هايتان، برنامهريزي کنيد. هدفهاي خود را دايما مرور کرده و زمان رسيدن آنها را مشخص سازيد. براي اينکه زندگي مشترک بهتر و پرباري را تجربه نماييم، بايد توجه کنيم که براي زن و شوهر، بسيار اهميت دارد که هر روز، چند دقيقه به مبادلهي احساسات خود به ديگري بپردازند. احساسات را به هم انتقال دادن، درک شما را از همسرتان بيشتر ميکند و ميتوانيد يکديگر را بهتر بشناسيد و همديگر را بهتر قبول داشته باشيد.بايد بدانيم با خودآگاهي و مديريت بر ذهن خويشتن است که ميتوان فرمان زندگي خود را در دست گرفت. با ديگرآگاهي است که ميتوان بر حال و احوال و احساسات عميق همسرتان اطلاع دقيقي پيدا کنيد، او را بهتر بشناسيد، بهموقع او را تحسين و تأييد و حمايت کنيد و ياد بگيريد بهجاي واکنشهاي منفي، کنش و عملهاي مثبت از خود نشان دهيد.
vبايد بدانيد که:
زندگي زناشويي همانند پروردن گلهاي باغچه است. هر روز ميبايست به گلها رسيد و مراقب آنها بود تا شاداب و سرحال به رشد خود ادامه دهند، درحالي که وقتنگذاشتن، توجه نکردن و غافل شدن از گلها، باعث پژمرده شدن آنها ميشود. در زندگي مشترک، کسب آگاهي و مهارتهاي لازم، وقت گذاشتن براي همسر، با هم بودن، سعي در شناخت نيازها و رفع نيازهاي همديگر، تعهد داشتن و تلاش هريک از زوجها نسبت به ايجاد يک رابطهي زناشويي مطلوب، پذيرش مسؤوليتها و انعطافپذيريهاي بهموقع و... همگي در ايجاد زندگي مشترک خوب و رضايتبخش، مؤثر و اثرگذار هستند. اگر هر يک از زوجها، هدفهاي خود را تعيين کنند و بهآرامي وصادقانه با همسر درميان بگذارند و بپذيرند که زندگي مشترک خوب، با خود او شروع ميشود و هر يک از زوجها بدانند که در ساختن رابطهي بهتر در زندگي مشترک، نقش مثبت و سازندهاي را برعهده دارند ميتوانند با مهر و محبت، همسر خود را تحت تأثير مثبت قراردهند، ميتوانند بهعنوان پاداش رفتار درست خود، زندگي مشترک پرباري را تجربه نمايند.