آبجی
31st December 2009, 08:54 PM
شما پرحرف هستید یا كم حرف!
صحبت كردن یكی از نیازهای طبیعی انسانهاست و اگر بخواهیم حق مطلب را بهتر ادا كنیم، باید بگوییم حرف زدن یكی از مهارتهای زندگی است كه برای توسعه و تداوم روابط سالم و مستحكم لازم است
همچنین نحوه سخن گفتن و عادتهای كلامی تا حد بسیار زیادی بازگوكننده شخصیت افراد است. بعضی از مردم آنقدر حرف میزنند كه همه ترجیح میدهند از مصاحبت با آنها اجتناب كنند، و برخی دیگر آنقدر كمحرفاند كه حتی در زمانی كه به حرف زدن احتیاج هست نیز از اینكار طفره میروند.
در اینجا ما پیشنهاداتی به شما ارائه میدهیم كه نه فردی پرحرف و خسته كننده باشید و نه فردی منزوی و خجالتی. مثل تمام جنبههای زندگی حفظ تعادل بهترین گزینه است.
منبع-ir-teb
چه مواقعی پر حرف میشویم
وراجی كردن و مسلسل وار حرف زدن، شاید برای شخص سخنگو لذت بخش و دل انگیز باشد اما مسلماً اگر نظر شنونده را هم بپرسید، تناقض این نظرات كاملاً برایتان مشهود خواهد بود.
گاهی مواقع پرحرفی بجز دلایل شخصیتی میتواند دلایل دیگری نیز داشته باشد، از جمله وقتی:
عصبی هستیم یا احساس ناامنی میكنیم
اغلب مواقع وقتی حس تعادل درونی ما دچار نوسان میشود و احساسات ضد و نقیض ما را احاطه میكند، ناخوداگاه سعی میكنیم این احساس را با تندتند حرف زدن جبران كرده و بپوشانیم.
در چنین مواقعی آنچنان با جدیت به حرف زدن ادامه میدهیم كه گویی برای جلوگیری از برقراری سكوت مسئولیتی به عهده ما گذاشته شده و وظیفه داریم برای ادای این وظیفه دست به ایراد هر سخنی بزنیم حتی اگر این سخنان كاملاً بیربط و بیمعنی بوده و فقط جنبه حرافی داشته باشد.
اما اگر حرف چندان جالب توجه، باارزش، و مهمی برای گفتن ندارید، نباید بابت این سكوت زیاد نگران باشید و خود را مجبور به سخن گفتن بدانید. با این آرامش كنار بیایید و اجازه دهید احساس نیاز برای گفتوگو كردن روند طبیعی خود را طی كند و خود به خود به جریان بیفتد.
وقتی درباره خودمان صحبت میكنیم
صحبت كردن درباره خود بزرگترین اشتباهی است كه همه مردم مرتكب میشوند. حتماً تا بحال با افرادی كه دائماً در حال بازگو كردن خاطرات و تجربیات شخصی هستند مواجه شدهاید، آنها در قبال كوچكترین كلامی كه از طرف شما گفته شود سیلی از حرفهای خسته كننده را به سوی شما روانه میكنند و هیچ توجهی نیز به بیقراری و كلافگی شما نشان نمیدهند.
«برای دیگران سخن بگویید نه بهخاطر خودتان» این قانون طلایی همه جا جواب میدهد. درست نیست كه هدف ما از صحبت كردن صرفاً شخصی باشد و تنها برای درد و دل كردن و سبك شدن باب گفتگو را باز كنیم.
مثل تمام رابطههای دو طرفه در اینجا هم باید به طرف مقابل توجه نماییم و برای آنها احساس ارزشمندی به ارمغان بیاوریم. اما اگر فقط بخواهیم درباره خودمان صحبت كنیم و فقط نفس خود را ارضا كنیم، همان بهتر كه فقط و فقط خودمان مخاطب حرفهایمان باشیم.
برای اینكه متوجه شوید سخنانتان چقدر برای طرف مقابل خسته كننده و كسالت آور است، به زبان بدن آنها دقت كنید.
اگر از حركات و احوالات آنها اینطور برمیآید كه تلاش میكنند به هر بهانهای از دستتان در بروند، اگر سرشان را در دستانشان گرفتهاند، اگر به نقطهای دور خیره شدهاند، یا اگر تلاش میكنند بحث را عوض كنند، این بدین معناست كه آنها از سخنان شما خسته شدهاند.
شایعات بیاساس و بدگویی از دیگران
صحبت كردن درباره خصوصیات بد دیگران، و یا مبالغه كردن درباره اشتباهات و نقطه ضعفهای آنها عادت بسیار زشتی است كه متاسفانه اكثر جمعهای دوستانه یا خانوادگی به چنین صحبتهایی منجر میشود.
فقط به این دلیل كه همه اینكار را انجام میدهند شما نمیتوانید خودتان را توجیه كنید و با جماعت همرنگ شوید.
مسئله این است كه اغلب اوقات با اینكه میدانیم از لحاظ اخلاقی مجاز به انجام چنین رفتاری نیستیم، اما بازهم به ندای وجدان توجهی نكرده و به شیوه غلط خود ادامه میدهیم، زیرا با بدگویی از دیگران میتوانیم بیشتر و بیشتر حرف بزنیم و همیشه سوژه داغی برای ادامه گفتوگو داشته باشیم.
اما یادتان باشد مردم همیشه برای كسانی كه در چنین مواقعی سكوت اختیار كرده و از موقعیتهایی كه منجر به بدگویی از دیگران میشود كناره گیری كنند، احترام بیشتری قائل هستند.
اگر شما در همان برخوردهای اولیه از دیگران انتقاد كنید مسلماً در نظر آنها فرد قابل اعتمادی به نظر نمیآیید. در چنین موقعیتهایی سكوت شما بر بزرگی و احترامتان میافزاید.
وقتی كه حرف مناسبی برای صحبت كردن ندارید
عقلا همیشه میگویند «وقتی حرف باارزشی برای گفتن ندارید، بهتر است كه چیزی نگویید و سكوت اختیار كنید» به حق كه نصیحت به جایی است اما واقعاً چه تعداد از ما به این جمله عمل میكنیم.
چه مواقعی كم حرف میشویم
منزوی و گوشه گیر شدن كار ساده ایست، اینطور نیست؟ در چنین مواقعی ما از برخورد با افراد تازه وارد اجتناب میكنیم و ترجیح میدهیم هیچگام مثبتی برای خارج شدن از خلوت آرامش و تنهایی خود بر نداریم.
در بیشتر مواقع اگر برای صحبت كردن و معاشرت با افراد جدید از خود علاقه نشان ندهید، فردی خود شیفته و مغرور به نظر میایید، پس سعی كنید از لاك تنهاییتان بیرون بیایید و شما اولین نفری باشید كه دست دوستی به سمت دیگران دراز میكنید.
البته تمام ما لحظاتی را تجربه كردهایم كه به دلایل خواسته یا ناخواستهای دچار بیحوصلگی و كمحرفی شده باشیم. شاید بتوان برای ایجاد چنین حال و هوایی چند دلیل ذكر كرد:
خشم
یكی از دلایلی كه میتواند بطور موقتی باعث كمحرفی شود، خشم و عصبانیت نسبت به اتفاقاتی است كه در زندگی همه ما رخ میدهد.
یك پیشنهاد برای خلاص شدن از این احساس فراموش كردن مسائل و افرادی است كه شما را خشمگین كردهاند. اگر از كسی گله و شكایتی دارید بهتر است بهجای اینكه خودخوری كنید، با آرامش و خیلی مودبانه با او صحبت كنید و یا حتی بهصورت غیر مستقیم حرفهایتان را بزنید.
صحبت كردن همیشه به شفاف شدن فضا و برطرف كردن بسیاری از سوءتفاهمهایی كه در اثر سكوتهای بیجا ایجاد میشود كمك میكند.
سعی كنید اگر حرفی روی دلتان سنگینی میكند هر چه زودتر آن را به زبان بیاورید قبل از اینكه آنقدر سنگین شوند كه ما بین شما و كسانی كه دوستشان دارید فاصله بیاندازند.
اگر ما یاد بگیریم با چه روشی سخنان خود را بیان كنیم تا منجر به ایجاد خشم و عصبانیت در طرف مقابل نشود، در این صورت به كلید طلایی ارتباطات دست یافتهایم و تنها در این صورت است كه میتوانیم موقعیتهای تنشزا را تنها با چند جمله به ظاهر ساده آرام كنیم.
غرور و كنارهگیری
بعضی مواقع غرور عامل كناره گیری ما از صحبت كردن با بعضی از افراد شده و این احساس برتری نهفته در درون ماست كه مانع از هم كلامی ما با كسانی میشود كه از لحاظ موقعیت اجتماعی یا خانوادگی در سطح پایینتری قرار دارند.
آیا تا به حال برای صحبت كردن با مسئول نظافت شركت خود پیش قدم شدهاید؟ فكر نمیكنید كوتاهی شما به این دلیل بوده كه از لحاظ موقعیت اجتماعی او را پایینتر از خود میبینید؟
خجالت
خجالت یكی از عواملی است كه باعث میشود نتوانیم شخصیت و احساسات واقعی خود را نشان دهیم و این احساس مزاحم مانع از ارتباط ما با كسانی میشود كه دوست داریم با آنها هم صحبت شویم.
خجالت از احساس عدم امنیت و نگرانی بابت آنچه در مورد ما گفته خواهد شد ناشی میشود. اما اگر با خودمان صادق باشیم و نقاط ضعف و قوت خود را پذیرفته باشیم، دیگر نگران قضاوتهای بعضاً نادرست دیگران نخواهیم بود.
ما موظف نیستیم كه همه را تحت تاثیر اعمال و رفتار خود قرار دهیم. اجازه ندهید خجالت سدی شود در مقابل علایق و خواستههایتان و مانع از آن شود كه به راحتی با دیگران سخن بگوید.
صحبت كردن یكی از نیازهای طبیعی انسانهاست و اگر بخواهیم حق مطلب را بهتر ادا كنیم، باید بگوییم حرف زدن یكی از مهارتهای زندگی است كه برای توسعه و تداوم روابط سالم و مستحكم لازم است
همچنین نحوه سخن گفتن و عادتهای كلامی تا حد بسیار زیادی بازگوكننده شخصیت افراد است. بعضی از مردم آنقدر حرف میزنند كه همه ترجیح میدهند از مصاحبت با آنها اجتناب كنند، و برخی دیگر آنقدر كمحرفاند كه حتی در زمانی كه به حرف زدن احتیاج هست نیز از اینكار طفره میروند.
در اینجا ما پیشنهاداتی به شما ارائه میدهیم كه نه فردی پرحرف و خسته كننده باشید و نه فردی منزوی و خجالتی. مثل تمام جنبههای زندگی حفظ تعادل بهترین گزینه است.
منبع-ir-teb
چه مواقعی پر حرف میشویم
وراجی كردن و مسلسل وار حرف زدن، شاید برای شخص سخنگو لذت بخش و دل انگیز باشد اما مسلماً اگر نظر شنونده را هم بپرسید، تناقض این نظرات كاملاً برایتان مشهود خواهد بود.
گاهی مواقع پرحرفی بجز دلایل شخصیتی میتواند دلایل دیگری نیز داشته باشد، از جمله وقتی:
عصبی هستیم یا احساس ناامنی میكنیم
اغلب مواقع وقتی حس تعادل درونی ما دچار نوسان میشود و احساسات ضد و نقیض ما را احاطه میكند، ناخوداگاه سعی میكنیم این احساس را با تندتند حرف زدن جبران كرده و بپوشانیم.
در چنین مواقعی آنچنان با جدیت به حرف زدن ادامه میدهیم كه گویی برای جلوگیری از برقراری سكوت مسئولیتی به عهده ما گذاشته شده و وظیفه داریم برای ادای این وظیفه دست به ایراد هر سخنی بزنیم حتی اگر این سخنان كاملاً بیربط و بیمعنی بوده و فقط جنبه حرافی داشته باشد.
اما اگر حرف چندان جالب توجه، باارزش، و مهمی برای گفتن ندارید، نباید بابت این سكوت زیاد نگران باشید و خود را مجبور به سخن گفتن بدانید. با این آرامش كنار بیایید و اجازه دهید احساس نیاز برای گفتوگو كردن روند طبیعی خود را طی كند و خود به خود به جریان بیفتد.
وقتی درباره خودمان صحبت میكنیم
صحبت كردن درباره خود بزرگترین اشتباهی است كه همه مردم مرتكب میشوند. حتماً تا بحال با افرادی كه دائماً در حال بازگو كردن خاطرات و تجربیات شخصی هستند مواجه شدهاید، آنها در قبال كوچكترین كلامی كه از طرف شما گفته شود سیلی از حرفهای خسته كننده را به سوی شما روانه میكنند و هیچ توجهی نیز به بیقراری و كلافگی شما نشان نمیدهند.
«برای دیگران سخن بگویید نه بهخاطر خودتان» این قانون طلایی همه جا جواب میدهد. درست نیست كه هدف ما از صحبت كردن صرفاً شخصی باشد و تنها برای درد و دل كردن و سبك شدن باب گفتگو را باز كنیم.
مثل تمام رابطههای دو طرفه در اینجا هم باید به طرف مقابل توجه نماییم و برای آنها احساس ارزشمندی به ارمغان بیاوریم. اما اگر فقط بخواهیم درباره خودمان صحبت كنیم و فقط نفس خود را ارضا كنیم، همان بهتر كه فقط و فقط خودمان مخاطب حرفهایمان باشیم.
برای اینكه متوجه شوید سخنانتان چقدر برای طرف مقابل خسته كننده و كسالت آور است، به زبان بدن آنها دقت كنید.
اگر از حركات و احوالات آنها اینطور برمیآید كه تلاش میكنند به هر بهانهای از دستتان در بروند، اگر سرشان را در دستانشان گرفتهاند، اگر به نقطهای دور خیره شدهاند، یا اگر تلاش میكنند بحث را عوض كنند، این بدین معناست كه آنها از سخنان شما خسته شدهاند.
شایعات بیاساس و بدگویی از دیگران
صحبت كردن درباره خصوصیات بد دیگران، و یا مبالغه كردن درباره اشتباهات و نقطه ضعفهای آنها عادت بسیار زشتی است كه متاسفانه اكثر جمعهای دوستانه یا خانوادگی به چنین صحبتهایی منجر میشود.
فقط به این دلیل كه همه اینكار را انجام میدهند شما نمیتوانید خودتان را توجیه كنید و با جماعت همرنگ شوید.
مسئله این است كه اغلب اوقات با اینكه میدانیم از لحاظ اخلاقی مجاز به انجام چنین رفتاری نیستیم، اما بازهم به ندای وجدان توجهی نكرده و به شیوه غلط خود ادامه میدهیم، زیرا با بدگویی از دیگران میتوانیم بیشتر و بیشتر حرف بزنیم و همیشه سوژه داغی برای ادامه گفتوگو داشته باشیم.
اما یادتان باشد مردم همیشه برای كسانی كه در چنین مواقعی سكوت اختیار كرده و از موقعیتهایی كه منجر به بدگویی از دیگران میشود كناره گیری كنند، احترام بیشتری قائل هستند.
اگر شما در همان برخوردهای اولیه از دیگران انتقاد كنید مسلماً در نظر آنها فرد قابل اعتمادی به نظر نمیآیید. در چنین موقعیتهایی سكوت شما بر بزرگی و احترامتان میافزاید.
وقتی كه حرف مناسبی برای صحبت كردن ندارید
عقلا همیشه میگویند «وقتی حرف باارزشی برای گفتن ندارید، بهتر است كه چیزی نگویید و سكوت اختیار كنید» به حق كه نصیحت به جایی است اما واقعاً چه تعداد از ما به این جمله عمل میكنیم.
چه مواقعی كم حرف میشویم
منزوی و گوشه گیر شدن كار ساده ایست، اینطور نیست؟ در چنین مواقعی ما از برخورد با افراد تازه وارد اجتناب میكنیم و ترجیح میدهیم هیچگام مثبتی برای خارج شدن از خلوت آرامش و تنهایی خود بر نداریم.
در بیشتر مواقع اگر برای صحبت كردن و معاشرت با افراد جدید از خود علاقه نشان ندهید، فردی خود شیفته و مغرور به نظر میایید، پس سعی كنید از لاك تنهاییتان بیرون بیایید و شما اولین نفری باشید كه دست دوستی به سمت دیگران دراز میكنید.
البته تمام ما لحظاتی را تجربه كردهایم كه به دلایل خواسته یا ناخواستهای دچار بیحوصلگی و كمحرفی شده باشیم. شاید بتوان برای ایجاد چنین حال و هوایی چند دلیل ذكر كرد:
خشم
یكی از دلایلی كه میتواند بطور موقتی باعث كمحرفی شود، خشم و عصبانیت نسبت به اتفاقاتی است كه در زندگی همه ما رخ میدهد.
یك پیشنهاد برای خلاص شدن از این احساس فراموش كردن مسائل و افرادی است كه شما را خشمگین كردهاند. اگر از كسی گله و شكایتی دارید بهتر است بهجای اینكه خودخوری كنید، با آرامش و خیلی مودبانه با او صحبت كنید و یا حتی بهصورت غیر مستقیم حرفهایتان را بزنید.
صحبت كردن همیشه به شفاف شدن فضا و برطرف كردن بسیاری از سوءتفاهمهایی كه در اثر سكوتهای بیجا ایجاد میشود كمك میكند.
سعی كنید اگر حرفی روی دلتان سنگینی میكند هر چه زودتر آن را به زبان بیاورید قبل از اینكه آنقدر سنگین شوند كه ما بین شما و كسانی كه دوستشان دارید فاصله بیاندازند.
اگر ما یاد بگیریم با چه روشی سخنان خود را بیان كنیم تا منجر به ایجاد خشم و عصبانیت در طرف مقابل نشود، در این صورت به كلید طلایی ارتباطات دست یافتهایم و تنها در این صورت است كه میتوانیم موقعیتهای تنشزا را تنها با چند جمله به ظاهر ساده آرام كنیم.
غرور و كنارهگیری
بعضی مواقع غرور عامل كناره گیری ما از صحبت كردن با بعضی از افراد شده و این احساس برتری نهفته در درون ماست كه مانع از هم كلامی ما با كسانی میشود كه از لحاظ موقعیت اجتماعی یا خانوادگی در سطح پایینتری قرار دارند.
آیا تا به حال برای صحبت كردن با مسئول نظافت شركت خود پیش قدم شدهاید؟ فكر نمیكنید كوتاهی شما به این دلیل بوده كه از لحاظ موقعیت اجتماعی او را پایینتر از خود میبینید؟
خجالت
خجالت یكی از عواملی است كه باعث میشود نتوانیم شخصیت و احساسات واقعی خود را نشان دهیم و این احساس مزاحم مانع از ارتباط ما با كسانی میشود كه دوست داریم با آنها هم صحبت شویم.
خجالت از احساس عدم امنیت و نگرانی بابت آنچه در مورد ما گفته خواهد شد ناشی میشود. اما اگر با خودمان صادق باشیم و نقاط ضعف و قوت خود را پذیرفته باشیم، دیگر نگران قضاوتهای بعضاً نادرست دیگران نخواهیم بود.
ما موظف نیستیم كه همه را تحت تاثیر اعمال و رفتار خود قرار دهیم. اجازه ندهید خجالت سدی شود در مقابل علایق و خواستههایتان و مانع از آن شود كه به راحتی با دیگران سخن بگوید.