PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سارق مسلح، سردسته باند ربودن دختران جوان



نرمين
17th December 2009, 04:16 PM
در تاريكي اتاق نشسته بود؛ كنار پنجره و زل زده بود به حياط قديمي خانه.
در دومين ماه خزان، زندگي چهره خزاني‌اش را به او نشان داده بود، تصاويرماجرايي كه چند ساعت قبل به سرش آوار شده بود، مثل يك كابوس وحشتناك براي يك لحظه از جلوي چشمانش محو نمي‌شد...
خودروي مسافركش هنوز مسافت زيادي را طي نكرده بود كه راننده با يك حركت سريع پيچيد در يك كوچه خلوت و آن‌وقت جوان كناري‌اش با تهديد چاقو سرش را به زير صندلي برد و بي‌نتيجه التماس كرد تا رهايش كنند.
از حرف‌هاي راننده و 2 جوان همدستش فهميد كه دارند به سمت حاشيه شهرمي روند و لحظاتي بعد وحشتناك‌ترين حادثه زندگي‌اش‌‌ اتفاق افتاد؛ 3مرد جوان بي‌توجه به التماس‌ها و ضجه‌هايش او را آزار و اذيت كرده و سپس با ربودن طلا و زيور آلاتش او را در بيابان رها كردند.
با هر بدبختي‌اي بود خودش را رساند به خانه و از همان زمان آمد و نشست كنار پنجره و زل زد به حياط كه مثل زندگي او تاريك و سياه بود؛ اشك امانش نمي‌داد...
مي‌ترسيد ماجرا را به خانواده‌اش بگويد اما نمي‌خواست تنها يك قرباني قابل ترحم باشد؛ مي‌خواست از آنها كه زندگي‌اش را به اينجا رسانده بودند انتقام بگيرد؛ مي‌خواست كاري كند كه ديگر دختر بيگناهي مثل او قرباني نشود.
__________________

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد