نرمين
17th December 2009, 04:08 PM
http://files.myopera.com/KinGs-TeaM/files/danesh%20amzoe%20ghorbani.jpg
دختر نوجوان مدعى شد چند روز قبل از سوى افراد شرور با تهديد ربوده شده و آنها پس از انتقال وى به قلعه متروكه از صحنه آزار و اذيت نيز فيلمبردارى كرده اند.
به گزارش خبرنگاران، ۲ روز پس از اين ماجرا سحر - ۱۷ ساله - كه بشدت از نظر روحى به هم ريخته بود سرانجام تصميم گرفت
تا براى جلوگيرى از مزاحمت هاى بعدى ۵ پسر شرور براى خود و ديگران موضوع را با پليس در ميان بگذارد.
از اين رو ابتدا به مشاور دبيرستان مراجعه كرد و با او درباره بلايى كه بر سرش آمده بود، سخن گفت.
سپس همراه مشاور مدرسه به شعبه هفتم دادسراى شهررى مراجعه و با ارائه دادخواستى به بازپرس دانشور گفت:
از مدت ها قبل در يكى از محله هاى جنوب تهران به كلاس زبان مى رفتم. حدود يك ماه قبل پسر ۱۸ ساله اى كه خود را «فرهاد» معرفى مى كرد
سر راهم سبز شد و به من پيشنهاد دوستى داد، اما من قبول نكردم تا اين كه يك روز سد راهم شد و تهديد كرد
كه اگر با او رابطه دوستى برقرار نكنم، در محل آبروريزى خواهد كرد.من هم از ترسم قبول كردم،
اما به او گفتم كه در خانه امكان صحبت تلفنى ندارم. بنابراين او براى آن كه راحت تر با من صحبت كند، يك خط تلفن همراه اعتبارى برايم خريد.
چند روز بعد فرهاد به بهانه اين كه يك خط دائمى برايم خريده، با من قرار ملاقاتى گذاشت.
وقتى به محل قرار رسيدم، فرهاد از خودروى پيكان يكى از دوستانش كه ۳ سرنشين داشت پياده شد.
همان موقع كاردى زير گلويم گذاشت و از من خواست تا بدون كوچكترين سر و صدايى سوار شوم.
بعد هم دوستش به سمت قلعه مخروبه اى در حوالى شورآباد حركت كرد و در بين راه تلفنى از دوست ديگرشان هم دعوت كردند .
كارآگاهان در نخستين اقدام با همكارى هاى «سحر» ـ شاكى پرونده ـ فرهاد را در يك قرار صورى دستگير كردند.
«فرهاد» كه در جريان نخستين بازجويى ها منكر هر گونه جرمى شده بود، براى اثبات جرمش در شعبه هفتم دادسراى شهررى
با شاكى پرونده مواجهه حضورى شد.وى وقتى با مدارك محكم دانشور، بازپرس پرونده روبه رو شد،
به ناچار لب به اعتراف گشود اما در عين حال مدعى شد كه در اين ماجرا تنها بوده است.
در حالى كه پرونده متهم در حال رسيدگى بود «سحر» ناگهان يكى ديگر از متهمان ـ سهراب - را كه به اتهام كيف قاپى بازداشت
و براى تحقيقات قضايى به دادسرا انتقال يافته بود را شناخت . با دستور بازپرس شعبه هفتم دادسراى شهررى،
«سهراب» نيز تحت بازجويى هاى فنى، پليسى قرار گرفت. وى ابتدا منكر اطلاع از ماجرا شد. اما سرانجام در اعتراف هايى مدعى شد
كه روز حادثه در محل حضور داشته اما جرمى مرتكب نشده است. تا اين كه او در تحقيقات بعدى به جرم خود اعتراف كرد.
بدين ترتيب با همكارى او يكى ديگر از متهمان به نام شهرام نيز بازداشت شد.هم اينك تحقيقات پليسى براى شناسايى و دستگيرى
دو متهم فرارى ديگر و بررسى ساير اتهامات احتمالى آنان از سوى كارآگاهان و بازپرس پرونده ادامه دارد.
دختر نوجوان مدعى شد چند روز قبل از سوى افراد شرور با تهديد ربوده شده و آنها پس از انتقال وى به قلعه متروكه از صحنه آزار و اذيت نيز فيلمبردارى كرده اند.
به گزارش خبرنگاران، ۲ روز پس از اين ماجرا سحر - ۱۷ ساله - كه بشدت از نظر روحى به هم ريخته بود سرانجام تصميم گرفت
تا براى جلوگيرى از مزاحمت هاى بعدى ۵ پسر شرور براى خود و ديگران موضوع را با پليس در ميان بگذارد.
از اين رو ابتدا به مشاور دبيرستان مراجعه كرد و با او درباره بلايى كه بر سرش آمده بود، سخن گفت.
سپس همراه مشاور مدرسه به شعبه هفتم دادسراى شهررى مراجعه و با ارائه دادخواستى به بازپرس دانشور گفت:
از مدت ها قبل در يكى از محله هاى جنوب تهران به كلاس زبان مى رفتم. حدود يك ماه قبل پسر ۱۸ ساله اى كه خود را «فرهاد» معرفى مى كرد
سر راهم سبز شد و به من پيشنهاد دوستى داد، اما من قبول نكردم تا اين كه يك روز سد راهم شد و تهديد كرد
كه اگر با او رابطه دوستى برقرار نكنم، در محل آبروريزى خواهد كرد.من هم از ترسم قبول كردم،
اما به او گفتم كه در خانه امكان صحبت تلفنى ندارم. بنابراين او براى آن كه راحت تر با من صحبت كند، يك خط تلفن همراه اعتبارى برايم خريد.
چند روز بعد فرهاد به بهانه اين كه يك خط دائمى برايم خريده، با من قرار ملاقاتى گذاشت.
وقتى به محل قرار رسيدم، فرهاد از خودروى پيكان يكى از دوستانش كه ۳ سرنشين داشت پياده شد.
همان موقع كاردى زير گلويم گذاشت و از من خواست تا بدون كوچكترين سر و صدايى سوار شوم.
بعد هم دوستش به سمت قلعه مخروبه اى در حوالى شورآباد حركت كرد و در بين راه تلفنى از دوست ديگرشان هم دعوت كردند .
كارآگاهان در نخستين اقدام با همكارى هاى «سحر» ـ شاكى پرونده ـ فرهاد را در يك قرار صورى دستگير كردند.
«فرهاد» كه در جريان نخستين بازجويى ها منكر هر گونه جرمى شده بود، براى اثبات جرمش در شعبه هفتم دادسراى شهررى
با شاكى پرونده مواجهه حضورى شد.وى وقتى با مدارك محكم دانشور، بازپرس پرونده روبه رو شد،
به ناچار لب به اعتراف گشود اما در عين حال مدعى شد كه در اين ماجرا تنها بوده است.
در حالى كه پرونده متهم در حال رسيدگى بود «سحر» ناگهان يكى ديگر از متهمان ـ سهراب - را كه به اتهام كيف قاپى بازداشت
و براى تحقيقات قضايى به دادسرا انتقال يافته بود را شناخت . با دستور بازپرس شعبه هفتم دادسراى شهررى،
«سهراب» نيز تحت بازجويى هاى فنى، پليسى قرار گرفت. وى ابتدا منكر اطلاع از ماجرا شد. اما سرانجام در اعتراف هايى مدعى شد
كه روز حادثه در محل حضور داشته اما جرمى مرتكب نشده است. تا اين كه او در تحقيقات بعدى به جرم خود اعتراف كرد.
بدين ترتيب با همكارى او يكى ديگر از متهمان به نام شهرام نيز بازداشت شد.هم اينك تحقيقات پليسى براى شناسايى و دستگيرى
دو متهم فرارى ديگر و بررسى ساير اتهامات احتمالى آنان از سوى كارآگاهان و بازپرس پرونده ادامه دارد.