Victor007
25th November 2009, 10:27 PM
یک روزنامه امریکایی در نوشتهای با عنوان "پنج افسانه در مورد برنامه هستهای ایران" به بررسی ذهنیتهایhttp://www.rajanews.com/Files_Upload/5935.jpg نادرست موجود درباره برنامه هستهای ایران و تصمیمات مقامات ایرانی پرداخت.
به گزارش رجانیوز، روزنامه واشنگتنپست (http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2009/10/15/AR2009101503476.html)در این مقاله بیان میکند: با وجود آنکه موضع اروپا و امریکا در مورد تحریمها و نشان دادن چراغ سبز به ایران بهنوعی هماهنگی رسیده است ولی هنوز موانع زیادی در پیش رو قرار دارد.
این روزنامه ادامه میدهد: چین و روسیه دیدگاهها و مواضع ضد و نقيضى را در مورد برنامه هستهای ایران از خود نشان داده اند.
واشنگتنپست سپس با تأکید بر اینکه میتوان به 5 افسانه در مورد پرونده هستهاى ايران اشاره کرد که باید کنار گذاشته شوند، میافزاید:
افسانه اول:
ايران در حال دستيابى به سلاح اتمی است
در واقع سادهترین راه براى دستیابی ايران به بمب اتمی از مجتمع نطنز میگذرد. نطنز در طى 3 سال گذشته توانسته است حدود 1500 كيلوگرم گاز اورانيوم را با درجه خلوص پايين غنىسازی کند. براى اينكه ايران بخواهد سلاح اتمی تولید کند، اول بايد بازرسان سازمان انرژی اتمی را از اين مراكز اخراج کند و سپس دوباره اين گازها را در چرخه غنىسازى فعال کند.
براى توليد اورانيوم با غنای بالا حداقل بعد از اخراج بازرسان به 6 ماه زمان نياز است و براى اينكه اين اورانيوم گازى به شكل ميلههاى فلزى قابل کاربرد در ساخت بمب هستهاى درآید، حداقل به 6 ماه دیگر وقت نیاز است.
اما برای ایران، به نظر می رسد اين مرحله با توجه به محدوديتهاى تكنولوژيك و موانع سياسى حداقل به 3 سال زمان نياز داشته باشد. علاوه بر انجام این مراحل، ايران به 5 سال ديگر برای انجام آزمایشهای اتمی در دستیابی به بمب اتمی زمان نیاز دارد. آژانس و امریکا مىتوانند در هر مرحلهاى دخالت كرده و از ادامه این کار جلوگیری کنند. آژانس میتواند ايران را از دستيابى به اورانيوم با غنای پايين منع كند و ايران نيز پذيرفته كه اورانيوم غنىشده خود را در همين مرحله به روسيه تحويل دهد و در عوض اورانيوم با غنای بالاتر دريافت كند.
افسانه دوم:
حمله نظامى مىتواند باعث توقف برنامه هستهاى ايران شود
در حالى كه واقعاً اینگونه نیست و حمله نظامى به ايران ممكن است نتيجه عكس داده و شتاب زيادى به برنامه هستهاى این کشور بدهد. "رابرت گيتس" وزير دفاع امریکا ماه گذشته گفته بود: "هيچ راهكار نظامى در مورد ايران كه به نتيجهاى غير از تأخير برنامههاى هستهاى ايران منجر شود، وجود ندارد."
ارزيابىها نشان میدهد راهکار نظامی تنها مىتواند اين برنامه را يك تا سه سال به تاخير بياندازد. اين در صورتى است كه امریکا بتواند صدها هدف را همزمان تخریب کند، در حالی كه اگر اين حملات نظامی توسط اسرائيل صورت گيرد، نمىتواند منجر به تخريب كامل مراكز هستهاى ايران شود.
هم اکنون کشورهای خاورمیانه مانند ترکیه، مصر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و لیبی بهدنبال فناوری صلحآمیز هستهای و همزمان نیز خواهان دستیابی به بمب اتم هستند و سعی می کنند مقدمات آن را مهیا کنند.
در این برهه معلوم نیست اگر ایران دست از برنامه هستهای خود بردارد، این کشورها نیز لزوماً ادامه برنامه هستهای خود را متوقف کنند.
به هر حال، باید بهخاطر داشته باشیم که حمله به ایران، راه حل مسئله نیست بلکه این حمله، امریکا را وارد جنگ سومی کند.
در واقع، خطر اصلی برنامه اتمی ایران نیست بلکه این رویکرد ایران، دستیابی دیگر کشورهای منطقه به سلاحها ی اتمی و لاینحل ماندن بحرانهای اقتصادی و سیاسی در منطقه خواهد شد و در ادامه کنترل همه آنها مشکل بهنظر می رسد.
یک طرح فراگیر باید دارای بازدارنده هایی برای دفع انگیزه های دستیابی به برنامه های هستهای باشد و نباید کشورها برای احساس امنیت بیشتر به دنبال سلاح اتمی باشند. خلع سلاح و جلوگیری از تکثیر سلاحهای کشتار جمعی بهترین موضع است، زیرا کنترل تمامی این کشورهای اتمی بسیار مشکل است.
ما باید دو روی سکه را با هم ببینیم و بفهمیم که کدام طرف امنتر است. دریادار "مايكل مولن" رئيس ستادکل نيروهاي نظامي و ارتش امریکا با هشدار در مورد عواقب حمله به ایران معتقد است هرگونه حمله نظامی به ایران باعث ایجاد تنش و بحران های شدید غیرقابل پیشبینی در منطقه و جهان خواهد شد.
افسانه سوم:
با اعمال تحریمهای بیشتر می توان ايران را زمينگير کرد
این تحریم ها هرچقدر هم زیاد باشد، به تنهايى کارآمد نیست. این درست است که بعضی از تحریم های پيچيده مانند ممنوعيت سفر مقامات ايرانی، متوقف کردن كار بانكهاى ايرانى، منع سرمايهگذاریها خارجى در ايران و محروميت ايران از كالاهاى اساسى مانند سوخت ضرورى است ولى اين تحریمها تنها زمانی جواب می دهد که به همراه يك راهكار قابل قبول برای خروج از اين بحران باشد.
همانگونه كه در گزارش سازمان های اطلاعاتی امریکا در سال 2007 در مورد ايران آمده است، هر بسته تحریمی بايد اين فرصت را در اختيار ايران بگذارد كه از امنيت، آبرو و اهدافش در منطقه دفاع كند. مىتوان ايران را به مشاركت در گفتوگوهاى امنيتى در منطقه براى تعليق تحریم ها دعوت كرد و براى بهبود رابطه با غرب پيشنهاد تأمين سوخت را به اين کشور داد. معمولاً نمیتوان ملتی را همیشه و بهطور دائم با اعمال زور وادار کرد که دست از برنامه هستهای خود بردارد. ولی بعضی از کشورها را مانند برزیل، آرژانتین، اوکراین، بلاروس، قزاقستان، آفریقای جنوبی، عراق و بهتازگی لیبی را می توان متقاعد کرد که دست از برنامه هستهای خود بردارند.
افسانه چهارم:
ايران از برنامه هستهاى خود دست خواهد برداشت
عدهی زیادی معتقدند كه ايران به هيچ وجه در مسئله هستهای كوتاه نمىآيد و تغيير در مواضع هستهاى تنها با تغيير نظام در ايران ممكن است و همه گروهها و جناحهاى سياسى در دستيابى به فنآوری هستهاى صلحآميز متفق هستند.
افسانه پنجم:
ايران تهديدى هستهاى براى خاورميانه بهشمار می آید
تنها تهديدى كه ممكن است برنامه هستهاى ايران داشته باشد، اين است كه كشورهاى ديگر منطقه را به تلاش براى دستيابى به سلاح هستهاى تشويق كند. در واقع اين رقابتهای هستهاى از مدتها پيش شروع شده و خيلى از كشورهاى خاورميانه كه داراى بحرانهاى داخلى و اقتصادى هستند، هم اكنون نیز فعالیتهای هستهای دارند.
به گزارش رجانیوز، روزنامه واشنگتنپست (http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2009/10/15/AR2009101503476.html)در این مقاله بیان میکند: با وجود آنکه موضع اروپا و امریکا در مورد تحریمها و نشان دادن چراغ سبز به ایران بهنوعی هماهنگی رسیده است ولی هنوز موانع زیادی در پیش رو قرار دارد.
این روزنامه ادامه میدهد: چین و روسیه دیدگاهها و مواضع ضد و نقيضى را در مورد برنامه هستهای ایران از خود نشان داده اند.
واشنگتنپست سپس با تأکید بر اینکه میتوان به 5 افسانه در مورد پرونده هستهاى ايران اشاره کرد که باید کنار گذاشته شوند، میافزاید:
افسانه اول:
ايران در حال دستيابى به سلاح اتمی است
در واقع سادهترین راه براى دستیابی ايران به بمب اتمی از مجتمع نطنز میگذرد. نطنز در طى 3 سال گذشته توانسته است حدود 1500 كيلوگرم گاز اورانيوم را با درجه خلوص پايين غنىسازی کند. براى اينكه ايران بخواهد سلاح اتمی تولید کند، اول بايد بازرسان سازمان انرژی اتمی را از اين مراكز اخراج کند و سپس دوباره اين گازها را در چرخه غنىسازى فعال کند.
براى توليد اورانيوم با غنای بالا حداقل بعد از اخراج بازرسان به 6 ماه زمان نياز است و براى اينكه اين اورانيوم گازى به شكل ميلههاى فلزى قابل کاربرد در ساخت بمب هستهاى درآید، حداقل به 6 ماه دیگر وقت نیاز است.
اما برای ایران، به نظر می رسد اين مرحله با توجه به محدوديتهاى تكنولوژيك و موانع سياسى حداقل به 3 سال زمان نياز داشته باشد. علاوه بر انجام این مراحل، ايران به 5 سال ديگر برای انجام آزمایشهای اتمی در دستیابی به بمب اتمی زمان نیاز دارد. آژانس و امریکا مىتوانند در هر مرحلهاى دخالت كرده و از ادامه این کار جلوگیری کنند. آژانس میتواند ايران را از دستيابى به اورانيوم با غنای پايين منع كند و ايران نيز پذيرفته كه اورانيوم غنىشده خود را در همين مرحله به روسيه تحويل دهد و در عوض اورانيوم با غنای بالاتر دريافت كند.
افسانه دوم:
حمله نظامى مىتواند باعث توقف برنامه هستهاى ايران شود
در حالى كه واقعاً اینگونه نیست و حمله نظامى به ايران ممكن است نتيجه عكس داده و شتاب زيادى به برنامه هستهاى این کشور بدهد. "رابرت گيتس" وزير دفاع امریکا ماه گذشته گفته بود: "هيچ راهكار نظامى در مورد ايران كه به نتيجهاى غير از تأخير برنامههاى هستهاى ايران منجر شود، وجود ندارد."
ارزيابىها نشان میدهد راهکار نظامی تنها مىتواند اين برنامه را يك تا سه سال به تاخير بياندازد. اين در صورتى است كه امریکا بتواند صدها هدف را همزمان تخریب کند، در حالی كه اگر اين حملات نظامی توسط اسرائيل صورت گيرد، نمىتواند منجر به تخريب كامل مراكز هستهاى ايران شود.
هم اکنون کشورهای خاورمیانه مانند ترکیه، مصر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و لیبی بهدنبال فناوری صلحآمیز هستهای و همزمان نیز خواهان دستیابی به بمب اتم هستند و سعی می کنند مقدمات آن را مهیا کنند.
در این برهه معلوم نیست اگر ایران دست از برنامه هستهای خود بردارد، این کشورها نیز لزوماً ادامه برنامه هستهای خود را متوقف کنند.
به هر حال، باید بهخاطر داشته باشیم که حمله به ایران، راه حل مسئله نیست بلکه این حمله، امریکا را وارد جنگ سومی کند.
در واقع، خطر اصلی برنامه اتمی ایران نیست بلکه این رویکرد ایران، دستیابی دیگر کشورهای منطقه به سلاحها ی اتمی و لاینحل ماندن بحرانهای اقتصادی و سیاسی در منطقه خواهد شد و در ادامه کنترل همه آنها مشکل بهنظر می رسد.
یک طرح فراگیر باید دارای بازدارنده هایی برای دفع انگیزه های دستیابی به برنامه های هستهای باشد و نباید کشورها برای احساس امنیت بیشتر به دنبال سلاح اتمی باشند. خلع سلاح و جلوگیری از تکثیر سلاحهای کشتار جمعی بهترین موضع است، زیرا کنترل تمامی این کشورهای اتمی بسیار مشکل است.
ما باید دو روی سکه را با هم ببینیم و بفهمیم که کدام طرف امنتر است. دریادار "مايكل مولن" رئيس ستادکل نيروهاي نظامي و ارتش امریکا با هشدار در مورد عواقب حمله به ایران معتقد است هرگونه حمله نظامی به ایران باعث ایجاد تنش و بحران های شدید غیرقابل پیشبینی در منطقه و جهان خواهد شد.
افسانه سوم:
با اعمال تحریمهای بیشتر می توان ايران را زمينگير کرد
این تحریم ها هرچقدر هم زیاد باشد، به تنهايى کارآمد نیست. این درست است که بعضی از تحریم های پيچيده مانند ممنوعيت سفر مقامات ايرانی، متوقف کردن كار بانكهاى ايرانى، منع سرمايهگذاریها خارجى در ايران و محروميت ايران از كالاهاى اساسى مانند سوخت ضرورى است ولى اين تحریمها تنها زمانی جواب می دهد که به همراه يك راهكار قابل قبول برای خروج از اين بحران باشد.
همانگونه كه در گزارش سازمان های اطلاعاتی امریکا در سال 2007 در مورد ايران آمده است، هر بسته تحریمی بايد اين فرصت را در اختيار ايران بگذارد كه از امنيت، آبرو و اهدافش در منطقه دفاع كند. مىتوان ايران را به مشاركت در گفتوگوهاى امنيتى در منطقه براى تعليق تحریم ها دعوت كرد و براى بهبود رابطه با غرب پيشنهاد تأمين سوخت را به اين کشور داد. معمولاً نمیتوان ملتی را همیشه و بهطور دائم با اعمال زور وادار کرد که دست از برنامه هستهای خود بردارد. ولی بعضی از کشورها را مانند برزیل، آرژانتین، اوکراین، بلاروس، قزاقستان، آفریقای جنوبی، عراق و بهتازگی لیبی را می توان متقاعد کرد که دست از برنامه هستهای خود بردارند.
افسانه چهارم:
ايران از برنامه هستهاى خود دست خواهد برداشت
عدهی زیادی معتقدند كه ايران به هيچ وجه در مسئله هستهای كوتاه نمىآيد و تغيير در مواضع هستهاى تنها با تغيير نظام در ايران ممكن است و همه گروهها و جناحهاى سياسى در دستيابى به فنآوری هستهاى صلحآميز متفق هستند.
افسانه پنجم:
ايران تهديدى هستهاى براى خاورميانه بهشمار می آید
تنها تهديدى كه ممكن است برنامه هستهاى ايران داشته باشد، اين است كه كشورهاى ديگر منطقه را به تلاش براى دستيابى به سلاح هستهاى تشويق كند. در واقع اين رقابتهای هستهاى از مدتها پيش شروع شده و خيلى از كشورهاى خاورميانه كه داراى بحرانهاى داخلى و اقتصادى هستند، هم اكنون نیز فعالیتهای هستهای دارند.