Victor007
24th November 2009, 11:59 PM
خبرگزاري فارس: مرد جوان دوست خود را به خاطر سرقت پولهاي وي به قتل رساند و خودروي وي را سوزاند.
http://media.farsnews.com/Media/8809/Images/jpg/A0774/A0774242.jpg
به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، عصر 11تير امسال زن جواني با حضور در كلانتري 104 عباس آباد به مأموران كلانتري گفت: 2 روز پيش همسرم به نام سعيد با خودرو پرايد شخصي خود از منزل خارج شده و تاكنون به منزل برنگشته است.
با تشكيل پرونده مقدماتي به دستور داديار دوم دادسراي امور جنايي تهران، پرونده جهت رسيدگي تخصصي در اختيار كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي قرار گرفت.
با آغاز تحقيقات كارآگاهان، مشخصات خودرو فقداني از طريق سيستم جامع اطلاعاتي پليس در اختيار همه مراكز انتظامي قرار گرفت كه در ساعت يك بامداد 12 تير خودرو در حاليكه در حال سوختن بود، توسط عوامل انتظامي خاورشهر كشف شد.
با وصول خبر كشف خودرو، كارآگاهان اداره يازدهم در محل كشف خودرو حاضر شدند و در بررسي لاشه خودروي سوخته شده و با انجام اقدامات كارشناسي مشخص شد كه فرد يا افرادي تلاش داشتهاند تا مشخصات فني خودرو را مخدوش كنند.
در ادامه اقدامات پليسي، شناسايي و انجام تحقيقات از همه افراد مرتبط با فرد فقداني در دستور كار قرار گرفت كه در تحقيقات انجام شده از اين افراد مشخص شد كه سعيد قصد داشته تا براي عقد قرارداد كاري به همراه فردي به نام مهدي به شمال كشور برود.
با شناسايي مهدي، وي به عنوان مطلع به اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ دعوت شد تا در خصوص آخرين ملاقات خود با سعيد و تصميم آنها براي مسافرت به شمال كشور توضيحاتي را به كارآگاهان اداره يازدهم ارائه كند اما وي منكر هرگونه ملاقات با سعيد در چند روز گذشته شد و اين در حالي بود كه تحقيقات كارآگاهان نشان از ملاقات مهدي با سعيد داشت.
با توجه به مطالب عنوان شده از سوي مهدي، تحقيقات فني و پليسي بيشتري بر روي صحت و سقم گفتههاي مورد ادعاي وي انجام شد كه نهايتاً با توجه به دلايل و مدارك قطعي، كذب بودن سخنان مهدي محرز شد و در تاريخ 23 آبان وي دستگير و به اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ منتقل شد.
مهدي كه همچنان تلاش داشت تا خود را از سرنوشت سعيد بي اطلاع نشان دهد زماني كه در برابر اطلاعات دقيق كارآگاهان قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود و پرده از راز قتل سعيد برداشت.
مهدي در اعترافات خود به كارآگاهان گفت: با طرح نقشهاي از پيش تعيين شده تصميم گرفتم تا با ظاهر سازي و به بهانه اينكه در يكي از شهرهاي شمالي كشور اقدام به شناسايي يك مشتري خوب كردهام سعيد را با خود به خارج از تهران ببرم به همين منظور در چندين نوبت صحبت و گفتگو كه با سعيد بر سر اين موضوع داشتم به وي گفتم كه از طريق يكي از دوستان توانستهام يك مشتري خوب در شمال پيدا كنم و لازم است براي عقد قرارداد به همراه يكديگر به شمال برويم.
وي ادامه داد: نهايتاً شامگاه 9 تير نزد سعيد رفتم و به او گفتم كه براي فردا قرار ملاقات گذاشتهام و بايد همين امشب به سمت شمال برويم تا صبح فردا براي ملاقات به دفتر محل كار مشتري مورد نظر برويم.
متهم در ادامه اعترافات خود گفت: من كه فكر ميكردم سعيد با توجه به صحبتهاي من، به منظور عقد قرارداد پول زيادي با خود به همراه ميآورد اقدام به تهيه آبميوه و قرصهاي خواب آور كردم و پس از حركت به سمت شمال، زماني كه براي استراحت در جنگل محمودآباد توقف كرده بوديم آبميوه حاوي قرصهاي خواب آور را به سعيد دادم و پس از چند دقيقه وي بيهوش شد.
وي ادامه داد: پس از بيهوش شدن سعيد اقدام به وارسي كيف همراه و لباسهاي وي كردم اما با كمال تعجب متوجه شدم كه پول چنداني به همراه سعيد نيست. دست و پا و دهان سعيد را در حالي كه بيهوش بود با چسب و طناب بستم و او را در داخل صندوق عقب خودرو قرار دادم و به سمت تهران حركت كردم.
وي افزود: پس از رسيدن به شهرستان ساوه در كنار بيابانهاي شهر ساوه توقف كردم تا از محكم بودن طناب دست و پاي سعيد اطمينان پيدا كنم كه متوجه شدم كه وي به علت محكم بودن طنابها و چسبهاي زده بر روي دهانش دچار خفگي شده و مرده است.
مهدي در ادامه اعترافات خود در خصوص جنازه سعيد گفت: پس از آنكه فهميدم كه سعيد خفه شده است تصميم گرفتم تا جنازه او را در زير خاك پنهان كنم و براي همين پس از كندن چالهاي جنازه سعيد را در داخل آن انداخته و پس از پنهان كردن وي در زير خاك ماشين شخصي او را نيز در بيابانهاي اطراف تهران آتش زدم و سپس به تهران برگشتم.
http://media.farsnews.com/Media/8809/Images/jpg/A0774/A0774242.jpg
به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، عصر 11تير امسال زن جواني با حضور در كلانتري 104 عباس آباد به مأموران كلانتري گفت: 2 روز پيش همسرم به نام سعيد با خودرو پرايد شخصي خود از منزل خارج شده و تاكنون به منزل برنگشته است.
با تشكيل پرونده مقدماتي به دستور داديار دوم دادسراي امور جنايي تهران، پرونده جهت رسيدگي تخصصي در اختيار كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي قرار گرفت.
با آغاز تحقيقات كارآگاهان، مشخصات خودرو فقداني از طريق سيستم جامع اطلاعاتي پليس در اختيار همه مراكز انتظامي قرار گرفت كه در ساعت يك بامداد 12 تير خودرو در حاليكه در حال سوختن بود، توسط عوامل انتظامي خاورشهر كشف شد.
با وصول خبر كشف خودرو، كارآگاهان اداره يازدهم در محل كشف خودرو حاضر شدند و در بررسي لاشه خودروي سوخته شده و با انجام اقدامات كارشناسي مشخص شد كه فرد يا افرادي تلاش داشتهاند تا مشخصات فني خودرو را مخدوش كنند.
در ادامه اقدامات پليسي، شناسايي و انجام تحقيقات از همه افراد مرتبط با فرد فقداني در دستور كار قرار گرفت كه در تحقيقات انجام شده از اين افراد مشخص شد كه سعيد قصد داشته تا براي عقد قرارداد كاري به همراه فردي به نام مهدي به شمال كشور برود.
با شناسايي مهدي، وي به عنوان مطلع به اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ دعوت شد تا در خصوص آخرين ملاقات خود با سعيد و تصميم آنها براي مسافرت به شمال كشور توضيحاتي را به كارآگاهان اداره يازدهم ارائه كند اما وي منكر هرگونه ملاقات با سعيد در چند روز گذشته شد و اين در حالي بود كه تحقيقات كارآگاهان نشان از ملاقات مهدي با سعيد داشت.
با توجه به مطالب عنوان شده از سوي مهدي، تحقيقات فني و پليسي بيشتري بر روي صحت و سقم گفتههاي مورد ادعاي وي انجام شد كه نهايتاً با توجه به دلايل و مدارك قطعي، كذب بودن سخنان مهدي محرز شد و در تاريخ 23 آبان وي دستگير و به اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ منتقل شد.
مهدي كه همچنان تلاش داشت تا خود را از سرنوشت سعيد بي اطلاع نشان دهد زماني كه در برابر اطلاعات دقيق كارآگاهان قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود و پرده از راز قتل سعيد برداشت.
مهدي در اعترافات خود به كارآگاهان گفت: با طرح نقشهاي از پيش تعيين شده تصميم گرفتم تا با ظاهر سازي و به بهانه اينكه در يكي از شهرهاي شمالي كشور اقدام به شناسايي يك مشتري خوب كردهام سعيد را با خود به خارج از تهران ببرم به همين منظور در چندين نوبت صحبت و گفتگو كه با سعيد بر سر اين موضوع داشتم به وي گفتم كه از طريق يكي از دوستان توانستهام يك مشتري خوب در شمال پيدا كنم و لازم است براي عقد قرارداد به همراه يكديگر به شمال برويم.
وي ادامه داد: نهايتاً شامگاه 9 تير نزد سعيد رفتم و به او گفتم كه براي فردا قرار ملاقات گذاشتهام و بايد همين امشب به سمت شمال برويم تا صبح فردا براي ملاقات به دفتر محل كار مشتري مورد نظر برويم.
متهم در ادامه اعترافات خود گفت: من كه فكر ميكردم سعيد با توجه به صحبتهاي من، به منظور عقد قرارداد پول زيادي با خود به همراه ميآورد اقدام به تهيه آبميوه و قرصهاي خواب آور كردم و پس از حركت به سمت شمال، زماني كه براي استراحت در جنگل محمودآباد توقف كرده بوديم آبميوه حاوي قرصهاي خواب آور را به سعيد دادم و پس از چند دقيقه وي بيهوش شد.
وي ادامه داد: پس از بيهوش شدن سعيد اقدام به وارسي كيف همراه و لباسهاي وي كردم اما با كمال تعجب متوجه شدم كه پول چنداني به همراه سعيد نيست. دست و پا و دهان سعيد را در حالي كه بيهوش بود با چسب و طناب بستم و او را در داخل صندوق عقب خودرو قرار دادم و به سمت تهران حركت كردم.
وي افزود: پس از رسيدن به شهرستان ساوه در كنار بيابانهاي شهر ساوه توقف كردم تا از محكم بودن طناب دست و پاي سعيد اطمينان پيدا كنم كه متوجه شدم كه وي به علت محكم بودن طنابها و چسبهاي زده بر روي دهانش دچار خفگي شده و مرده است.
مهدي در ادامه اعترافات خود در خصوص جنازه سعيد گفت: پس از آنكه فهميدم كه سعيد خفه شده است تصميم گرفتم تا جنازه او را در زير خاك پنهان كنم و براي همين پس از كندن چالهاي جنازه سعيد را در داخل آن انداخته و پس از پنهان كردن وي در زير خاك ماشين شخصي او را نيز در بيابانهاي اطراف تهران آتش زدم و سپس به تهران برگشتم.