asbm1382
21st November 2009, 04:50 PM
مقدمه
سودآوری، رویا و آرزوی همهی شركتها و مدیران است، اما مانع بزرگی بهنام هزینهها، میتواند تمام رویاها و آرزوهای یك شركت را دست نیافتنی كند. وقتی نمودارها روند صعودی هزینههای سازمان را نمایش میدهند نه تنها نشان میدهند كه سلامت سازمان در خطر است بلكه میتوانند زنگها را برای مدیران نیز، به صدا در آورند. هزینه، نزد مدیران وسهام داران، واژهیی دوست داشتنی به شمار نمیرود. اما همانقدر كه صاحبان شركتها نسبت به هزینهها حساسیت نشان میدهند، مشتریان نیز احساسی مشابه نسبت به واژهی " قیمت " دارند. در دنیای كسب و كار، هرچه شرایط رقابتیتر میشود، اهمیت مسائلی چون كیفیت، قیمت و زمان تحویل به شدت افزایش مییابد.
امروزه سازمانها باید هر چه سریعتر كالاهایی باكیفیت و قیمت مناسب را به بازار عرضه كنند و گرنه در عرصهی رقابت حرفی برای گفتن نخواهند داشت. در بازاریابی مدرن نیز، برآورده ساختن نیاز مشتریان، مسیر استراتژیك شركتها به شمار میرود. با نگاهی ساده به آمیخته چهارگانه بازاریابی درمییابیم كه قیمت (Price)، یكی از عناصر مهم آن به شمار میرود. به عبارت دیگر میتوان گفت مشتری برای تصمیم گیری در مورد خرید كالا تنها به محصول و كیفیت آن نمیاندیشد بلكه مناسب بودن قیمت را نیز در نظر دارد. بنابراین ضرورت دارد كه شركتها برای كسب موفقیت در بازار، برنامهیی جامع و هوشمندانه برای قیمت گذاری و همچنن انطباق با قیمتهای رقابتی بازار داشته باشند.
از سوی دیگر، ترفندهای مهمی در حسابداری مدیریت ارائه شده است كه میتواند سازمانها را در حفظ توان رقابتی خود در بعد قیمت، یاری دهد. تكنیكهایی مانند هزینهیابی برمبنای فعالیت (ABC)، هزینه یابی هدف (Target Costing)، هزینهیابی كایزن و غیره، رویكردهایی نوین در حسابداری مدیریت، درمقایسه با هزینه یابی سنتی، به شمار میروند. این نوشتار به معرفی تكنیك هزینهیابی هدف و كاربرد آن در مدیریت هزینهها خواهد پرداخت.
معادلهیی ساده و مهم
معادلهی سود و هزینه، را به طور ساده میتوان به صورت سود برابر است با قمیت فروش منهای هزینهها بیان نمود:
هزینهها – قیمت = سود
در تفكر هزینهیابی سنتی، هزینهها محاسبه میشود و بر اساس سود مورد انتظار، قیمت فروش محاسبه خواهد شد. برای مثال اگر هزینههای كالایی 1000 واحد پولی است و شركت بخواهد 20 درصد سود حاصل كند، بنابراین باید قیمت فروش 1200 واحد پولی تعیین شود.
اما در دیدگاه هزینهیابی هدف، شرایط به گونهیی دیگر است، در این تفكر این فلسفه حاكم است كه هزینه باید مدیریت شود. در شرایط رقابتی یك شركت نمیتواند قیمت تعیین كند بلكه قیمت برای او تعیین میشود. بنابراین در معادلهی بالا، قیمت در دست شركت نیست و از میان سه متغیر سود، قیمت و هزینه، دو متغیر سود و هزینه باقی میماند. بنابراین شركت باید بتواند با راهكاری میان سود و هزینه، توازن برقرار كند. حال اگر شركت سود هدف خود را X تعریف كند، حداكثر هزینهیی كه شركت میتواند متحمل شود برابر است با:
سود هدف – قیمت رقابتی = هزینه هدف
و این دیدگاه چپزی نیست جز هزینهیابی هدف یا Target Costing.
حال، در این قسمت از نوشتار، روند شكل گیری و تولید محصول با دو دیدگاه هزینهیابی هدف و سنتی بررسی میشود.
هزینهیابی سنتی
روند شكل گیری محصول براساس دیدگاه هزینهیابی سنتی بهصورت زیر است:
1- نیازمندیهای محصول شناسایی میشود.
2- محصول طراحی میگردد.
3- هزینههای محصول تخمین زده میشود.
4- تجزیه و تحلیل ساخت / خرید انجام میشود.
5- هزینههای تامین كننده برآورده میشود.
6- هزینهها ارزیابی میشود:
اگر هزینهها بالا باشد به قدم 2، طراحی محصول، رجوع كرده و در طرح آن تجدید نظر خواهد شد.
اگر هزینهها مناسب باشد قدم 7 اجرا میشود.
7- تولید محصول صورت میپذیرد.
8- هزینهها بهصورت دورهیی كاهش مییابد.
هزینهیابی هدف
اما روند شكل گیری محصول دردیدگاه هزینهیابی هدف بهگونهیی دیگر است:
1- نیازمندیهای محصول و خواستههای بازار شناسایی میشود.
2- سود هدف تعیین میگردد.
3- میان خواستههای بازار، قدم 1 و هزینهی هدف توازن برقرار میشود.
4- گزینههای طراحی محصول و فرایند بررسی میشود. در این قدم ورودیهای زیر دریافت میشود:
1- برآورد هزینهها
2- تجزیه و تحلیل ساخت
3- هزینهیابی هدف تامین كننده
4- مهندسی ارزش
5- پس از انتخاب طرح و فرایند مناسب در قدم 4، تولید محصول صورت میپذیرد.
6- هزینهها بهصورت دورهیی كاهش مییابد.
هزینهیابی هدف در شركت هوندا
با تشدید رقابت جهانی و افزایش ارزش ین، شركت هوندا تصمیم گرفت تا با هزینهیابی هدف قیمت و هزینهی خودروی “ سیویك “ را كاهش دهد. براین اساس اقدامات زیر را انجام داد :
1- برخی قطعات را با قطعات ارزانتر جایگزین كرد.
2- برخی اجزا محصول را سادهتر كرد.
3- طراحی برخی محصولات را سادهتر كرد.
4- برخی از تجهیزات پرهزینهی شركت را تعویض كرد.
مفاهیم مرتبط با هزینهیابی هدف
1- كنترل كیفیت جامع (TQM)
2- تجزیه و تحلیل عوامل شكست كار(FMEA)
3- طراحی برای هزینه
4- برنامهی بهبود مستمر
5- ماتریس خانه كیفیت
6- طراحی برای تولید و مونتاژ
7- مهندسی ارزش
هزینهیابی هدف در سه شركت ژاپنی
1- شركت نیسان (خودروساز)
شركت نیسان، در انجام این مهم، از مهندسی ارزش بهره جست. استراتژی نیسان نیز بر این مبنا قرارگرفت كه قیمت بر اساس توقعات مشتریان از كاركردهای محصول تعیین می گردد. پس از تعیین قیمت، باید با استفاده از هزینهیابی هدف در اندیشهی كاهش هزینهها بود.
2- شركت كوماتسو (تجهیزات عمرانی)
شركت كوماتسو از آنالیز طراحی و آنالیز كاركرد برای دستیابی به هزینهی هدف بهره گرفت. مدیریت هزینهها نیز به عنوان استراتژی كوماتسو تعیین گردید.
3- شركت المپیوس (دوربین)
این شركت نیز آنالیز كاركرد را در پیش گرفت و همچون نیسان بر استراتژی مدیریت كاركردهای محصول تمركز نمود.
استراتژهای مدیریت هزینه و مدیریت كاركردهای محصول
همانطوركه در الگوریتم هزینهیابی هدف گفته شد، در گام سوم باید میان هزینهها و كاركردها یا نیازمندیهای محصول توازن برقرار شود.
به این منظور میتوان سه استراتژی مهم را در پیش گرفت:
1- استراتژی مدیریت هزینهها
باید هزینههای سازمان مدیریت و كنترل شود، تقویت سیستم كنترلی سازمان میتواند در این راه موثر واقع شود. این روش مشابه استراتژی كاهش هزینههای مایكل پورتر خواهد بود. بدیهی است كه در اجرای این استراتژی سازمان باید ساختار، فرهنگ سازمانی و سیستمهای سازمانی را متناسب با این استراتژیها تنظیم كند.
2- استراتژی مدیریت كاركردها و نیازمندیهای محصول
در این استراتژی سازمان میكوشد تا با آنالیز كاركردها ونیازمندیهای محصول، كاركردهایی را كه چندان مطلوب نیستند را حذف یا تعدیل كند.
3- استراتژی تركیبی
لزوما" هر یك از استراتژیهای بالا به تنهایی انتخاب و اجرا نمیشود، گاهی لازم است كه تركیبی و نسبتی از استراتژیهای فوق انتخاب و اجرا شود.
ماتریس انتخاب استراتژی مناسب
ماتریس اتنخاب استراتژی مناسب را میتوان براساس دو بعد مهم زیر بنا نمود:
1- بعد اهمیت كاركرد برای مشتری
2- بعد توان سازمان در كاهش هزینهها
بنابراین میتوان گفت :
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری پایین بوده و توان سازمان در كاهش هزینه پایین باشد. استراتژی مدیریت كاركرد انتخاب گردد.
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری بالا باشد و توان سازمان در كاهش هزینه بالا باشد، استراتژی مدیریت هزینه انتخاب گردد.
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری پایین باشد و توان سازمان در كاهش هزینه بالا باشد، استراتژی تركیبی انتخاب گردد.
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری با لا باشد و توان سازمان در كاهش هزینه پایین باشد، استراتژی تركیبی انتخاب گردد.
طراحی سازمانی مناسب
اجرای تفكر هزینهیابی هدف نیازمند ایجاد سازمانی متناسب با این تفكر است. سازمانی كه ویژگیهای زیر را داشته باشد :
1- تعهد مدیریت
2- كارگروهی و تیمی
3- فرهنگ سازمانی قوی
4- همكاری با تامین كننده
5- دانش هزینهیابی هدف، طراحی برا ی ساخت، مهندسی ارزش
6- سیستم كنترل و ارزیابی مناسب
خلاصه ونتیجه گیری
امروزه، صاحبان و مدیران شركت میدانند كه هزینهها را باید جدی گرفت، زیرا مشتریان، به قیمت كالا به عنوان یكی از عوامل موثر در انتخاب كالا مینگرند. مدیریت استراتژیك هزینهها و ترفندهای آن مانند هزینهیابی هدف راهكارهایی را ارائه میدهند تا سازمانها بتواند هزینههای خود را بهگونهیی مدیریت كنند كه نه تنها در عرصهی رقابت باقی بمانند بلكه حضوری قوی و مقتدرانه داشته باشند. بنابر این ضرورت دارد سازمان سیستم مدیریت هزینهی خود را با استقاده از رویكردهای نوین حسابداری مدیریت باز طراحی كنند، تا بتواند همچنان نیرومندانه بگویند: " همیشه حق با مشتری است ".
مقدمه
سودآوری، رویا و آرزوی همهی شركتها و مدیران است، اما مانع بزرگی بهنام هزینهها، میتواند تمام رویاها و آرزوهای یك شركت را دست نیافتنی كند. وقتی نمودارها روند صعودی هزینههای سازمان را نمایش میدهند نه تنها نشان میدهند كه سلامت سازمان در خطر است بلكه میتوانند زنگها را برای مدیران نیز، به صدا در آورند. هزینه، نزد مدیران وسهام داران، واژهیی دوست داشتنی به شمار نمیرود. اما همانقدر كه صاحبان شركتها نسبت به هزینهها حساسیت نشان میدهند، مشتریان نیز احساسی مشابه نسبت به واژهی " قیمت " دارند. در دنیای كسب و كار، هرچه شرایط رقابتیتر میشود، اهمیت مسائلی چون كیفیت، قیمت و زمان تحویل به شدت افزایش مییابد.
امروزه سازمانها باید هر چه سریعتر كالاهایی باكیفیت و قیمت مناسب را به بازار عرضه كنند و گرنه در عرصهی رقابت حرفی برای گفتن نخواهند داشت. در بازاریابی مدرن نیز، برآورده ساختن نیاز مشتریان، مسیر استراتژیك شركتها به شمار میرود. با نگاهی ساده به آمیخته چهارگانه بازاریابی درمییابیم كه قیمت (Price)، یكی از عناصر مهم آن به شمار میرود. به عبارت دیگر میتوان گفت مشتری برای تصمیم گیری در مورد خرید كالا تنها به محصول و كیفیت آن نمیاندیشد بلكه مناسب بودن قیمت را نیز در نظر دارد. بنابراین ضرورت دارد كه شركتها برای كسب موفقیت در بازار، برنامهیی جامع و هوشمندانه برای قیمت گذاری و همچنن انطباق با قیمتهای رقابتی بازار داشته باشند.
از سوی دیگر، ترفندهای مهمی در حسابداری مدیریت ارائه شده است كه میتواند سازمانها را در حفظ توان رقابتی خود در بعد قیمت، یاری دهد. تكنیكهایی مانند هزینهیابی برمبنای فعالیت (ABC)، هزینه یابی هدف (Target Costing)، هزینهیابی كایزن و غیره، رویكردهایی نوین در حسابداری مدیریت، درمقایسه با هزینه یابی سنتی، به شمار میروند. این نوشتار به معرفی تكنیك هزینهیابی هدف و كاربرد آن در مدیریت هزینهها خواهد پرداخت.
معادلهیی ساده و مهم
معادلهی سود و هزینه، را به طور ساده میتوان به صورت سود برابر است با قمیت فروش منهای هزینهها بیان نمود:
هزینهها – قیمت = سود
در تفكر هزینهیابی سنتی، هزینهها محاسبه میشود و بر اساس سود مورد انتظار، قیمت فروش محاسبه خواهد شد. برای مثال اگر هزینههای كالایی 1000 واحد پولی است و شركت بخواهد 20 درصد سود حاصل كند، بنابراین باید قیمت فروش 1200 واحد پولی تعیین شود.
اما در دیدگاه هزینهیابی هدف، شرایط به گونهیی دیگر است، در این تفكر این فلسفه حاكم است كه هزینه باید مدیریت شود. در شرایط رقابتی یك شركت نمیتواند قیمت تعیین كند بلكه قیمت برای او تعیین میشود. بنابراین در معادلهی بالا، قیمت در دست شركت نیست و از میان سه متغیر سود، قیمت و هزینه، دو متغیر سود و هزینه باقی میماند. بنابراین شركت باید بتواند با راهكاری میان سود و هزینه، توازن برقرار كند. حال اگر شركت سود هدف خود را X تعریف كند، حداكثر هزینهیی كه شركت میتواند متحمل شود برابر است با:
سود هدف – قیمت رقابتی = هزینه هدف
و این دیدگاه چپزی نیست جز هزینهیابی هدف یا Target Costing.
حال، در این قسمت از نوشتار، روند شكل گیری و تولید محصول با دو دیدگاه هزینهیابی هدف و سنتی بررسی میشود.
هزینهیابی سنتی
روند شكل گیری محصول براساس دیدگاه هزینهیابی سنتی بهصورت زیر است:
1- نیازمندیهای محصول شناسایی میشود.
2- محصول طراحی میگردد.
3- هزینههای محصول تخمین زده میشود.
4- تجزیه و تحلیل ساخت / خرید انجام میشود.
5- هزینههای تامین كننده برآورده میشود.
6- هزینهها ارزیابی میشود:
اگر هزینهها بالا باشد به قدم 2، طراحی محصول، رجوع كرده و در طرح آن تجدید نظر خواهد شد.
اگر هزینهها مناسب باشد قدم 7 اجرا میشود.
7- تولید محصول صورت میپذیرد.
8- هزینهها بهصورت دورهیی كاهش مییابد.
هزینهیابی هدف
اما روند شكل گیری محصول دردیدگاه هزینهیابی هدف بهگونهیی دیگر است:
1- نیازمندیهای محصول و خواستههای بازار شناسایی میشود.
2- سود هدف تعیین میگردد.
3- میان خواستههای بازار، قدم 1 و هزینهی هدف توازن برقرار میشود.
4- گزینههای طراحی محصول و فرایند بررسی میشود. در این قدم ورودیهای زیر دریافت میشود:
1- برآورد هزینهها
2- تجزیه و تحلیل ساخت
3- هزینهیابی هدف تامین كننده
4- مهندسی ارزش
5- پس از انتخاب طرح و فرایند مناسب در قدم 4، تولید محصول صورت میپذیرد.
6- هزینهها بهصورت دورهیی كاهش مییابد.
هزینهیابی هدف در شركت هوندا
با تشدید رقابت جهانی و افزایش ارزش ین، شركت هوندا تصمیم گرفت تا با هزینهیابی هدف قیمت و هزینهی خودروی “ سیویك “ را كاهش دهد. براین اساس اقدامات زیر را انجام داد :
1- برخی قطعات را با قطعات ارزانتر جایگزین كرد.
2- برخی اجزا محصول را سادهتر كرد.
3- طراحی برخی محصولات را سادهتر كرد.
4- برخی از تجهیزات پرهزینهی شركت را تعویض كرد.
مفاهیم مرتبط با هزینهیابی هدف
1- كنترل كیفیت جامع (TQM)
2- تجزیه و تحلیل عوامل شكست كار(FMEA)
3- طراحی برای هزینه
4- برنامهی بهبود مستمر
5- ماتریس خانه كیفیت
6- طراحی برای تولید و مونتاژ
7- مهندسی ارزش
هزینهیابی هدف در سه شركت ژاپنی
1- شركت نیسان (خودروساز)
شركت نیسان، در انجام این مهم، از مهندسی ارزش بهره جست. استراتژی نیسان نیز بر این مبنا قرارگرفت كه قیمت بر اساس توقعات مشتریان از كاركردهای محصول تعیین می گردد. پس از تعیین قیمت، باید با استفاده از هزینهیابی هدف در اندیشهی كاهش هزینهها بود.
2- شركت كوماتسو (تجهیزات عمرانی)
شركت كوماتسو از آنالیز طراحی و آنالیز كاركرد برای دستیابی به هزینهی هدف بهره گرفت. مدیریت هزینهها نیز به عنوان استراتژی كوماتسو تعیین گردید.
3- شركت المپیوس (دوربین)
این شركت نیز آنالیز كاركرد را در پیش گرفت و همچون نیسان بر استراتژی مدیریت كاركردهای محصول تمركز نمود.
استراتژهای مدیریت هزینه و مدیریت كاركردهای محصول
همانطوركه در الگوریتم هزینهیابی هدف گفته شد، در گام سوم باید میان هزینهها و كاركردها یا نیازمندیهای محصول توازن برقرار شود.
به این منظور میتوان سه استراتژی مهم را در پیش گرفت:
1- استراتژی مدیریت هزینهها
باید هزینههای سازمان مدیریت و كنترل شود، تقویت سیستم كنترلی سازمان میتواند در این راه موثر واقع شود. این روش مشابه استراتژی كاهش هزینههای مایكل پورتر خواهد بود. بدیهی است كه در اجرای این استراتژی سازمان باید ساختار، فرهنگ سازمانی و سیستمهای سازمانی را متناسب با این استراتژیها تنظیم كند.
2- استراتژی مدیریت كاركردها و نیازمندیهای محصول
در این استراتژی سازمان میكوشد تا با آنالیز كاركردها ونیازمندیهای محصول، كاركردهایی را كه چندان مطلوب نیستند را حذف یا تعدیل كند.
3- استراتژی تركیبی
لزوما" هر یك از استراتژیهای بالا به تنهایی انتخاب و اجرا نمیشود، گاهی لازم است كه تركیبی و نسبتی از استراتژیهای فوق انتخاب و اجرا شود.
ماتریس انتخاب استراتژی مناسب
ماتریس اتنخاب استراتژی مناسب را میتوان براساس دو بعد مهم زیر بنا نمود:
1- بعد اهمیت كاركرد برای مشتری
2- بعد توان سازمان در كاهش هزینهها
بنابراین میتوان گفت :
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری پایین بوده و توان سازمان در كاهش هزینه پایین باشد. استراتژی مدیریت كاركرد انتخاب گردد.
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری بالا باشد و توان سازمان در كاهش هزینه بالا باشد، استراتژی مدیریت هزینه انتخاب گردد.
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری پایین باشد و توان سازمان در كاهش هزینه بالا باشد، استراتژی تركیبی انتخاب گردد.
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری با لا باشد و توان سازمان در كاهش هزینه پایین باشد، استراتژی تركیبی انتخاب گردد.
طراحی سازمانی مناسب
اجرای تفكر هزینهیابی هدف نیازمند ایجاد سازمانی متناسب با این تفكر است. سازمانی كه ویژگیهای زیر را داشته باشد :
1- تعهد مدیریت
2- كارگروهی و تیمی
3- فرهنگ سازمانی قوی
4- همكاری با تامین كننده
5- دانش هزینهیابی هدف، طراحی برا ی ساخت، مهندسی ارزش
6- سیستم كنترل و ارزیابی مناسب
خلاصه ونتیجه گیری
امروزه، صاحبان و مدیران شركت میدانند كه هزینهها را باید جدی گرفت، زیرا مشتریان، به قیمت كالا به عنوان یكی از عوامل موثر در انتخاب كالا مینگرند. مدیریت استراتژیك هزینهها و ترفندهای آن مانند هزینهیابی هدف راهكارهایی را ارائه میدهند تا سازمانها بتواند هزینههای خود را بهگونهیی مدیریت كنند كه نه تنها در عرصهی رقابت باقی بمانند بلكه حضوری قوی و مقتدرانه داشته باشند. بنابر این ضرورت دارد سازمان سیستم مدیریت هزینهی خود را با استقاده از رویكردهای نوین حسابداری مدیریت باز طراحی كنند، تا بتواند همچنان نیرومندانه بگویند: " همیشه حق با مشتری است ".
منبع : http://www.systemgroup.net (http://www.systemgroup.net/)
سودآوری، رویا و آرزوی همهی شركتها و مدیران است، اما مانع بزرگی بهنام هزینهها، میتواند تمام رویاها و آرزوهای یك شركت را دست نیافتنی كند. وقتی نمودارها روند صعودی هزینههای سازمان را نمایش میدهند نه تنها نشان میدهند كه سلامت سازمان در خطر است بلكه میتوانند زنگها را برای مدیران نیز، به صدا در آورند. هزینه، نزد مدیران وسهام داران، واژهیی دوست داشتنی به شمار نمیرود. اما همانقدر كه صاحبان شركتها نسبت به هزینهها حساسیت نشان میدهند، مشتریان نیز احساسی مشابه نسبت به واژهی " قیمت " دارند. در دنیای كسب و كار، هرچه شرایط رقابتیتر میشود، اهمیت مسائلی چون كیفیت، قیمت و زمان تحویل به شدت افزایش مییابد.
امروزه سازمانها باید هر چه سریعتر كالاهایی باكیفیت و قیمت مناسب را به بازار عرضه كنند و گرنه در عرصهی رقابت حرفی برای گفتن نخواهند داشت. در بازاریابی مدرن نیز، برآورده ساختن نیاز مشتریان، مسیر استراتژیك شركتها به شمار میرود. با نگاهی ساده به آمیخته چهارگانه بازاریابی درمییابیم كه قیمت (Price)، یكی از عناصر مهم آن به شمار میرود. به عبارت دیگر میتوان گفت مشتری برای تصمیم گیری در مورد خرید كالا تنها به محصول و كیفیت آن نمیاندیشد بلكه مناسب بودن قیمت را نیز در نظر دارد. بنابراین ضرورت دارد كه شركتها برای كسب موفقیت در بازار، برنامهیی جامع و هوشمندانه برای قیمت گذاری و همچنن انطباق با قیمتهای رقابتی بازار داشته باشند.
از سوی دیگر، ترفندهای مهمی در حسابداری مدیریت ارائه شده است كه میتواند سازمانها را در حفظ توان رقابتی خود در بعد قیمت، یاری دهد. تكنیكهایی مانند هزینهیابی برمبنای فعالیت (ABC)، هزینه یابی هدف (Target Costing)، هزینهیابی كایزن و غیره، رویكردهایی نوین در حسابداری مدیریت، درمقایسه با هزینه یابی سنتی، به شمار میروند. این نوشتار به معرفی تكنیك هزینهیابی هدف و كاربرد آن در مدیریت هزینهها خواهد پرداخت.
معادلهیی ساده و مهم
معادلهی سود و هزینه، را به طور ساده میتوان به صورت سود برابر است با قمیت فروش منهای هزینهها بیان نمود:
هزینهها – قیمت = سود
در تفكر هزینهیابی سنتی، هزینهها محاسبه میشود و بر اساس سود مورد انتظار، قیمت فروش محاسبه خواهد شد. برای مثال اگر هزینههای كالایی 1000 واحد پولی است و شركت بخواهد 20 درصد سود حاصل كند، بنابراین باید قیمت فروش 1200 واحد پولی تعیین شود.
اما در دیدگاه هزینهیابی هدف، شرایط به گونهیی دیگر است، در این تفكر این فلسفه حاكم است كه هزینه باید مدیریت شود. در شرایط رقابتی یك شركت نمیتواند قیمت تعیین كند بلكه قیمت برای او تعیین میشود. بنابراین در معادلهی بالا، قیمت در دست شركت نیست و از میان سه متغیر سود، قیمت و هزینه، دو متغیر سود و هزینه باقی میماند. بنابراین شركت باید بتواند با راهكاری میان سود و هزینه، توازن برقرار كند. حال اگر شركت سود هدف خود را X تعریف كند، حداكثر هزینهیی كه شركت میتواند متحمل شود برابر است با:
سود هدف – قیمت رقابتی = هزینه هدف
و این دیدگاه چپزی نیست جز هزینهیابی هدف یا Target Costing.
حال، در این قسمت از نوشتار، روند شكل گیری و تولید محصول با دو دیدگاه هزینهیابی هدف و سنتی بررسی میشود.
هزینهیابی سنتی
روند شكل گیری محصول براساس دیدگاه هزینهیابی سنتی بهصورت زیر است:
1- نیازمندیهای محصول شناسایی میشود.
2- محصول طراحی میگردد.
3- هزینههای محصول تخمین زده میشود.
4- تجزیه و تحلیل ساخت / خرید انجام میشود.
5- هزینههای تامین كننده برآورده میشود.
6- هزینهها ارزیابی میشود:
اگر هزینهها بالا باشد به قدم 2، طراحی محصول، رجوع كرده و در طرح آن تجدید نظر خواهد شد.
اگر هزینهها مناسب باشد قدم 7 اجرا میشود.
7- تولید محصول صورت میپذیرد.
8- هزینهها بهصورت دورهیی كاهش مییابد.
هزینهیابی هدف
اما روند شكل گیری محصول دردیدگاه هزینهیابی هدف بهگونهیی دیگر است:
1- نیازمندیهای محصول و خواستههای بازار شناسایی میشود.
2- سود هدف تعیین میگردد.
3- میان خواستههای بازار، قدم 1 و هزینهی هدف توازن برقرار میشود.
4- گزینههای طراحی محصول و فرایند بررسی میشود. در این قدم ورودیهای زیر دریافت میشود:
1- برآورد هزینهها
2- تجزیه و تحلیل ساخت
3- هزینهیابی هدف تامین كننده
4- مهندسی ارزش
5- پس از انتخاب طرح و فرایند مناسب در قدم 4، تولید محصول صورت میپذیرد.
6- هزینهها بهصورت دورهیی كاهش مییابد.
هزینهیابی هدف در شركت هوندا
با تشدید رقابت جهانی و افزایش ارزش ین، شركت هوندا تصمیم گرفت تا با هزینهیابی هدف قیمت و هزینهی خودروی “ سیویك “ را كاهش دهد. براین اساس اقدامات زیر را انجام داد :
1- برخی قطعات را با قطعات ارزانتر جایگزین كرد.
2- برخی اجزا محصول را سادهتر كرد.
3- طراحی برخی محصولات را سادهتر كرد.
4- برخی از تجهیزات پرهزینهی شركت را تعویض كرد.
مفاهیم مرتبط با هزینهیابی هدف
1- كنترل كیفیت جامع (TQM)
2- تجزیه و تحلیل عوامل شكست كار(FMEA)
3- طراحی برای هزینه
4- برنامهی بهبود مستمر
5- ماتریس خانه كیفیت
6- طراحی برای تولید و مونتاژ
7- مهندسی ارزش
هزینهیابی هدف در سه شركت ژاپنی
1- شركت نیسان (خودروساز)
شركت نیسان، در انجام این مهم، از مهندسی ارزش بهره جست. استراتژی نیسان نیز بر این مبنا قرارگرفت كه قیمت بر اساس توقعات مشتریان از كاركردهای محصول تعیین می گردد. پس از تعیین قیمت، باید با استفاده از هزینهیابی هدف در اندیشهی كاهش هزینهها بود.
2- شركت كوماتسو (تجهیزات عمرانی)
شركت كوماتسو از آنالیز طراحی و آنالیز كاركرد برای دستیابی به هزینهی هدف بهره گرفت. مدیریت هزینهها نیز به عنوان استراتژی كوماتسو تعیین گردید.
3- شركت المپیوس (دوربین)
این شركت نیز آنالیز كاركرد را در پیش گرفت و همچون نیسان بر استراتژی مدیریت كاركردهای محصول تمركز نمود.
استراتژهای مدیریت هزینه و مدیریت كاركردهای محصول
همانطوركه در الگوریتم هزینهیابی هدف گفته شد، در گام سوم باید میان هزینهها و كاركردها یا نیازمندیهای محصول توازن برقرار شود.
به این منظور میتوان سه استراتژی مهم را در پیش گرفت:
1- استراتژی مدیریت هزینهها
باید هزینههای سازمان مدیریت و كنترل شود، تقویت سیستم كنترلی سازمان میتواند در این راه موثر واقع شود. این روش مشابه استراتژی كاهش هزینههای مایكل پورتر خواهد بود. بدیهی است كه در اجرای این استراتژی سازمان باید ساختار، فرهنگ سازمانی و سیستمهای سازمانی را متناسب با این استراتژیها تنظیم كند.
2- استراتژی مدیریت كاركردها و نیازمندیهای محصول
در این استراتژی سازمان میكوشد تا با آنالیز كاركردها ونیازمندیهای محصول، كاركردهایی را كه چندان مطلوب نیستند را حذف یا تعدیل كند.
3- استراتژی تركیبی
لزوما" هر یك از استراتژیهای بالا به تنهایی انتخاب و اجرا نمیشود، گاهی لازم است كه تركیبی و نسبتی از استراتژیهای فوق انتخاب و اجرا شود.
ماتریس انتخاب استراتژی مناسب
ماتریس اتنخاب استراتژی مناسب را میتوان براساس دو بعد مهم زیر بنا نمود:
1- بعد اهمیت كاركرد برای مشتری
2- بعد توان سازمان در كاهش هزینهها
بنابراین میتوان گفت :
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری پایین بوده و توان سازمان در كاهش هزینه پایین باشد. استراتژی مدیریت كاركرد انتخاب گردد.
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری بالا باشد و توان سازمان در كاهش هزینه بالا باشد، استراتژی مدیریت هزینه انتخاب گردد.
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری پایین باشد و توان سازمان در كاهش هزینه بالا باشد، استراتژی تركیبی انتخاب گردد.
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری با لا باشد و توان سازمان در كاهش هزینه پایین باشد، استراتژی تركیبی انتخاب گردد.
طراحی سازمانی مناسب
اجرای تفكر هزینهیابی هدف نیازمند ایجاد سازمانی متناسب با این تفكر است. سازمانی كه ویژگیهای زیر را داشته باشد :
1- تعهد مدیریت
2- كارگروهی و تیمی
3- فرهنگ سازمانی قوی
4- همكاری با تامین كننده
5- دانش هزینهیابی هدف، طراحی برا ی ساخت، مهندسی ارزش
6- سیستم كنترل و ارزیابی مناسب
خلاصه ونتیجه گیری
امروزه، صاحبان و مدیران شركت میدانند كه هزینهها را باید جدی گرفت، زیرا مشتریان، به قیمت كالا به عنوان یكی از عوامل موثر در انتخاب كالا مینگرند. مدیریت استراتژیك هزینهها و ترفندهای آن مانند هزینهیابی هدف راهكارهایی را ارائه میدهند تا سازمانها بتواند هزینههای خود را بهگونهیی مدیریت كنند كه نه تنها در عرصهی رقابت باقی بمانند بلكه حضوری قوی و مقتدرانه داشته باشند. بنابر این ضرورت دارد سازمان سیستم مدیریت هزینهی خود را با استقاده از رویكردهای نوین حسابداری مدیریت باز طراحی كنند، تا بتواند همچنان نیرومندانه بگویند: " همیشه حق با مشتری است ".
مقدمه
سودآوری، رویا و آرزوی همهی شركتها و مدیران است، اما مانع بزرگی بهنام هزینهها، میتواند تمام رویاها و آرزوهای یك شركت را دست نیافتنی كند. وقتی نمودارها روند صعودی هزینههای سازمان را نمایش میدهند نه تنها نشان میدهند كه سلامت سازمان در خطر است بلكه میتوانند زنگها را برای مدیران نیز، به صدا در آورند. هزینه، نزد مدیران وسهام داران، واژهیی دوست داشتنی به شمار نمیرود. اما همانقدر كه صاحبان شركتها نسبت به هزینهها حساسیت نشان میدهند، مشتریان نیز احساسی مشابه نسبت به واژهی " قیمت " دارند. در دنیای كسب و كار، هرچه شرایط رقابتیتر میشود، اهمیت مسائلی چون كیفیت، قیمت و زمان تحویل به شدت افزایش مییابد.
امروزه سازمانها باید هر چه سریعتر كالاهایی باكیفیت و قیمت مناسب را به بازار عرضه كنند و گرنه در عرصهی رقابت حرفی برای گفتن نخواهند داشت. در بازاریابی مدرن نیز، برآورده ساختن نیاز مشتریان، مسیر استراتژیك شركتها به شمار میرود. با نگاهی ساده به آمیخته چهارگانه بازاریابی درمییابیم كه قیمت (Price)، یكی از عناصر مهم آن به شمار میرود. به عبارت دیگر میتوان گفت مشتری برای تصمیم گیری در مورد خرید كالا تنها به محصول و كیفیت آن نمیاندیشد بلكه مناسب بودن قیمت را نیز در نظر دارد. بنابراین ضرورت دارد كه شركتها برای كسب موفقیت در بازار، برنامهیی جامع و هوشمندانه برای قیمت گذاری و همچنن انطباق با قیمتهای رقابتی بازار داشته باشند.
از سوی دیگر، ترفندهای مهمی در حسابداری مدیریت ارائه شده است كه میتواند سازمانها را در حفظ توان رقابتی خود در بعد قیمت، یاری دهد. تكنیكهایی مانند هزینهیابی برمبنای فعالیت (ABC)، هزینه یابی هدف (Target Costing)، هزینهیابی كایزن و غیره، رویكردهایی نوین در حسابداری مدیریت، درمقایسه با هزینه یابی سنتی، به شمار میروند. این نوشتار به معرفی تكنیك هزینهیابی هدف و كاربرد آن در مدیریت هزینهها خواهد پرداخت.
معادلهیی ساده و مهم
معادلهی سود و هزینه، را به طور ساده میتوان به صورت سود برابر است با قمیت فروش منهای هزینهها بیان نمود:
هزینهها – قیمت = سود
در تفكر هزینهیابی سنتی، هزینهها محاسبه میشود و بر اساس سود مورد انتظار، قیمت فروش محاسبه خواهد شد. برای مثال اگر هزینههای كالایی 1000 واحد پولی است و شركت بخواهد 20 درصد سود حاصل كند، بنابراین باید قیمت فروش 1200 واحد پولی تعیین شود.
اما در دیدگاه هزینهیابی هدف، شرایط به گونهیی دیگر است، در این تفكر این فلسفه حاكم است كه هزینه باید مدیریت شود. در شرایط رقابتی یك شركت نمیتواند قیمت تعیین كند بلكه قیمت برای او تعیین میشود. بنابراین در معادلهی بالا، قیمت در دست شركت نیست و از میان سه متغیر سود، قیمت و هزینه، دو متغیر سود و هزینه باقی میماند. بنابراین شركت باید بتواند با راهكاری میان سود و هزینه، توازن برقرار كند. حال اگر شركت سود هدف خود را X تعریف كند، حداكثر هزینهیی كه شركت میتواند متحمل شود برابر است با:
سود هدف – قیمت رقابتی = هزینه هدف
و این دیدگاه چپزی نیست جز هزینهیابی هدف یا Target Costing.
حال، در این قسمت از نوشتار، روند شكل گیری و تولید محصول با دو دیدگاه هزینهیابی هدف و سنتی بررسی میشود.
هزینهیابی سنتی
روند شكل گیری محصول براساس دیدگاه هزینهیابی سنتی بهصورت زیر است:
1- نیازمندیهای محصول شناسایی میشود.
2- محصول طراحی میگردد.
3- هزینههای محصول تخمین زده میشود.
4- تجزیه و تحلیل ساخت / خرید انجام میشود.
5- هزینههای تامین كننده برآورده میشود.
6- هزینهها ارزیابی میشود:
اگر هزینهها بالا باشد به قدم 2، طراحی محصول، رجوع كرده و در طرح آن تجدید نظر خواهد شد.
اگر هزینهها مناسب باشد قدم 7 اجرا میشود.
7- تولید محصول صورت میپذیرد.
8- هزینهها بهصورت دورهیی كاهش مییابد.
هزینهیابی هدف
اما روند شكل گیری محصول دردیدگاه هزینهیابی هدف بهگونهیی دیگر است:
1- نیازمندیهای محصول و خواستههای بازار شناسایی میشود.
2- سود هدف تعیین میگردد.
3- میان خواستههای بازار، قدم 1 و هزینهی هدف توازن برقرار میشود.
4- گزینههای طراحی محصول و فرایند بررسی میشود. در این قدم ورودیهای زیر دریافت میشود:
1- برآورد هزینهها
2- تجزیه و تحلیل ساخت
3- هزینهیابی هدف تامین كننده
4- مهندسی ارزش
5- پس از انتخاب طرح و فرایند مناسب در قدم 4، تولید محصول صورت میپذیرد.
6- هزینهها بهصورت دورهیی كاهش مییابد.
هزینهیابی هدف در شركت هوندا
با تشدید رقابت جهانی و افزایش ارزش ین، شركت هوندا تصمیم گرفت تا با هزینهیابی هدف قیمت و هزینهی خودروی “ سیویك “ را كاهش دهد. براین اساس اقدامات زیر را انجام داد :
1- برخی قطعات را با قطعات ارزانتر جایگزین كرد.
2- برخی اجزا محصول را سادهتر كرد.
3- طراحی برخی محصولات را سادهتر كرد.
4- برخی از تجهیزات پرهزینهی شركت را تعویض كرد.
مفاهیم مرتبط با هزینهیابی هدف
1- كنترل كیفیت جامع (TQM)
2- تجزیه و تحلیل عوامل شكست كار(FMEA)
3- طراحی برای هزینه
4- برنامهی بهبود مستمر
5- ماتریس خانه كیفیت
6- طراحی برای تولید و مونتاژ
7- مهندسی ارزش
هزینهیابی هدف در سه شركت ژاپنی
1- شركت نیسان (خودروساز)
شركت نیسان، در انجام این مهم، از مهندسی ارزش بهره جست. استراتژی نیسان نیز بر این مبنا قرارگرفت كه قیمت بر اساس توقعات مشتریان از كاركردهای محصول تعیین می گردد. پس از تعیین قیمت، باید با استفاده از هزینهیابی هدف در اندیشهی كاهش هزینهها بود.
2- شركت كوماتسو (تجهیزات عمرانی)
شركت كوماتسو از آنالیز طراحی و آنالیز كاركرد برای دستیابی به هزینهی هدف بهره گرفت. مدیریت هزینهها نیز به عنوان استراتژی كوماتسو تعیین گردید.
3- شركت المپیوس (دوربین)
این شركت نیز آنالیز كاركرد را در پیش گرفت و همچون نیسان بر استراتژی مدیریت كاركردهای محصول تمركز نمود.
استراتژهای مدیریت هزینه و مدیریت كاركردهای محصول
همانطوركه در الگوریتم هزینهیابی هدف گفته شد، در گام سوم باید میان هزینهها و كاركردها یا نیازمندیهای محصول توازن برقرار شود.
به این منظور میتوان سه استراتژی مهم را در پیش گرفت:
1- استراتژی مدیریت هزینهها
باید هزینههای سازمان مدیریت و كنترل شود، تقویت سیستم كنترلی سازمان میتواند در این راه موثر واقع شود. این روش مشابه استراتژی كاهش هزینههای مایكل پورتر خواهد بود. بدیهی است كه در اجرای این استراتژی سازمان باید ساختار، فرهنگ سازمانی و سیستمهای سازمانی را متناسب با این استراتژیها تنظیم كند.
2- استراتژی مدیریت كاركردها و نیازمندیهای محصول
در این استراتژی سازمان میكوشد تا با آنالیز كاركردها ونیازمندیهای محصول، كاركردهایی را كه چندان مطلوب نیستند را حذف یا تعدیل كند.
3- استراتژی تركیبی
لزوما" هر یك از استراتژیهای بالا به تنهایی انتخاب و اجرا نمیشود، گاهی لازم است كه تركیبی و نسبتی از استراتژیهای فوق انتخاب و اجرا شود.
ماتریس انتخاب استراتژی مناسب
ماتریس اتنخاب استراتژی مناسب را میتوان براساس دو بعد مهم زیر بنا نمود:
1- بعد اهمیت كاركرد برای مشتری
2- بعد توان سازمان در كاهش هزینهها
بنابراین میتوان گفت :
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری پایین بوده و توان سازمان در كاهش هزینه پایین باشد. استراتژی مدیریت كاركرد انتخاب گردد.
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری بالا باشد و توان سازمان در كاهش هزینه بالا باشد، استراتژی مدیریت هزینه انتخاب گردد.
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری پایین باشد و توان سازمان در كاهش هزینه بالا باشد، استراتژی تركیبی انتخاب گردد.
اگر اهمیت كاركرد برای مشتری با لا باشد و توان سازمان در كاهش هزینه پایین باشد، استراتژی تركیبی انتخاب گردد.
طراحی سازمانی مناسب
اجرای تفكر هزینهیابی هدف نیازمند ایجاد سازمانی متناسب با این تفكر است. سازمانی كه ویژگیهای زیر را داشته باشد :
1- تعهد مدیریت
2- كارگروهی و تیمی
3- فرهنگ سازمانی قوی
4- همكاری با تامین كننده
5- دانش هزینهیابی هدف، طراحی برا ی ساخت، مهندسی ارزش
6- سیستم كنترل و ارزیابی مناسب
خلاصه ونتیجه گیری
امروزه، صاحبان و مدیران شركت میدانند كه هزینهها را باید جدی گرفت، زیرا مشتریان، به قیمت كالا به عنوان یكی از عوامل موثر در انتخاب كالا مینگرند. مدیریت استراتژیك هزینهها و ترفندهای آن مانند هزینهیابی هدف راهكارهایی را ارائه میدهند تا سازمانها بتواند هزینههای خود را بهگونهیی مدیریت كنند كه نه تنها در عرصهی رقابت باقی بمانند بلكه حضوری قوی و مقتدرانه داشته باشند. بنابر این ضرورت دارد سازمان سیستم مدیریت هزینهی خود را با استقاده از رویكردهای نوین حسابداری مدیریت باز طراحی كنند، تا بتواند همچنان نیرومندانه بگویند: " همیشه حق با مشتری است ".
منبع : http://www.systemgroup.net (http://www.systemgroup.net/)