PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اسكار به‌‌ دنبال ‌فيلمنامه‌هاي تأليفي



LaDy Ds DeMoNa
18th November 2009, 09:06 AM
اسكار به‌‌ دنبال ‌فيلمنامه‌هاي تأليفي
جام جم آنلاين: از 70 سال پيش كه آكادمي اسكار جايزه بهترين فيلمنامه اورژينال را به جمع جوايز خود اضافه كرد، اين رشته اسكاري فراز و نشيب‌هاي زيادي را طي كرده و با وضعيت‌هاي متفاوتي روبه‌رو شده است.
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1388/08/26/100922903819.jpg
اين رشته هنري از يك سو استعدادهاي جوان و تازه نفسي را معرفي كرده كه حرف‌هاي تازه‌اي براي گفتن داشته‌اند و از سوي ديگر، سرآغاز خلق يك كارنامه خوب سينمايي براي گروه بزرگي از نويسندگان بنام بوده است. در اين مدت چهره‌هاي متنوعي همچون اورسن ولز، بيلي وايلدر و پدي چايفسكي به عالم سينما معرفي شده‌اند كه در دراز مدت تبديل به نام‌هاي افسانه‌اي شاغل در صنعت سينما شدند.
در شرايطي كه اسكار رشته بهترين فيلمنامه تاليفي يا ا‌ورژينال هميشه نام‌هاي زيادي را در كنار خود داشته است، امسال آكادمي اسكار به گونه‌اي خود را آماده اعلام نام نامزدها مي‌كند كه در اين رشته مهم سينمايي، با تعداد زيادي نام روبه‌رو نيستيم. تحليلگران سينمايي مي‌گويند انگار اين بخش آب رفته است و ضعف و نحيفي آن، آدم را به ياد مدل‌هايي مي‌اندازد كه اين روزها رژيم‌هاي سخت مي‌گيرند تا لاغر و باريك بمانند.
نام بردن از فيلمنامه‌هاي اورژينالي كه امسال رقيب يكديگر در رشته اسكار بهترين فيلمنامه اورژينال هستند، كار سختي نيست. تعداد اندك آنها كمك مي‌كند تا نام همه‌شان براحتي به خاطر سپرده شود! منتقدان سينمايي در اين رابطه، به طور مشخص از 3 فيلمنامه اسم مي‌برند. انيميشن «بالا» نوشته مشترك پاب پترسن و تام مك‌كارتي، «پدرسوخته‌هاي لعنتي» نوشته كوئنتين تارانتينو و «يك مرد جدي» نوشته جوئل واتين كوئن. اين فيلمنامه‌ها آثاري هستند كه منتقدان از آنها به عنوان نوشته‌هايي اسم مي‌برند كه شانس خيلي زيادي براي نامزد شدن در اسكار رشته بهترين فيلمنامه اورژينال را دارند.
بجز اين 3 فيلمنامه راي‌دهندگان مراسم اسكار بايد كمي به خودشان زحمت بدهند و با دقت بيشتري به محصولات سينمايي امسال نگاه كنند تا بتوانند فيلمنامه‌هاي ديگري را براي رقابت‌هاي اسكاري به اين 3 فيلم اضافه كنند.
به احتمال زياد آنها خيلي زود فيلمنامه «500 روز تابستان» را هم وارد فهرست خود خواهند كرد. اين قصه‌ پر درد و رنج و عجيب و غريب را اسكات نوستادتر و مايكل وبر نوشته‌اند.

پرفروش‌هاي اسكاري
اگرچه سال گذشته آكادمي اسكار توجه زيادي به شواليه تاريكي دومين فيلم بتمني كريستوفر نولان نشان نداد و آن را يك كار تجاري و پرفروش ارزيابي كرد (و به همين دليل آن را مستحق حضور در كنار فيلم‌ها و فيلمنامه‌هاي جدي و غيرمتعارف سال سينما ندانست) اما گروهي از منتقدان امسال روي فيلمنامه‌هاي «سفر‌هاي ستاره‌اي / پيشتازان فضا» نوشته مشترك روبرتو اورسي و آلكس كورتزمن و «تغيير شكل دهندگان: انتقام سقوط كرده‌ها» تاكيد مي‌كنند.
به اعتقاد آنها با آن كه هر دوي اين فيلم‌ها جزو كارهاي تجاري و عامه‌پسند هستند و با فروش بالا و ميليون دلاري خود لقب اولين و سومين فيلم پرفروش تابستان سال را گرفتند، ولي قابليت لازم ادبي را براي حضور در رقابت‌هاي اسكار بهترين فيلمنامه اورژينال دارند. اما احتمال دارد آكادمي اسكار به اين بهانه كه هيچ‌يك از اين دو فيلمنامه اورژينال نيستند، مانع از حضور و شركت آنها در رقابت‌ها شود. «سفرهاي ستاره‌اي» با آن كه قصه‌اي اورژينال دارد، ولي در حقيقت نسخه دوباره‌‌سازي شده يك مجموعه موفق تلويزيوني است و همين موضوع مي‌تواند بهانه لازم را به دست اعضاي آكادمي اسكار بدهد. با چنين بهانه‌اي مي‌توان ادعا كرد فيلمنامه فيلم اقتباسي است و نه اورژينال.
در ارتباط با «تغيير شكل‌دهندگان» هم اين بهانه مي‌تواند كارساز باشد كه فيلم سينمايي آن براساس يك بازي رايانه‌اي و ويدئويي محبوب بچه‌ها ساخته شده است و به اين ترتيب، قصه آن نمي‌تواند اصيل باشد. فيل رابينسن، يكي از مسوولان اتحاديه فيلمنامه‌نويسان آمريكا كه همكاري نزديكي با آكادمي اسكار دارد، در يك مصاحبه اعلام كرد كه فيلمنامه‌نويسان بزودي در يك گردهمايي شركت مي‌كنند تا درباره وضعيت كلي فيلم‌هايي مثل «سفرهاي ستاره‌‌اي» بحث كنند. اين گردهمايي كمك مي‌كند تا يك بار و براي هميشه، تكليف آثاري از اين دست مشخص شود.

آيا رقابت امسال ارزشمند است؟
اسكار بهترين فيلمنامه اورژينال در چند دهه اخير دستخوش دگرگوني‌هاي زيادي شده است و اين محدوده، شاهد وضعيت دراماتيكي در اين رابطه بوده است. آخرين باري كه تارانتينو نامزد دريافت اسكار بهترين فيلمنامه اورژينال شد، سال 1994 بود. در اين سال، او با نويسندگان پرقدرتي مثل وودي آلن، پيتر جكسن و ريچارد كرتيس رقابت مي‌كرد. اما امسال او احتمالا بايد با نويسنده كمدي خانوادگي «خماري صبحگاهي( »اسكات مور)‌ رقابت كند. نه فيلمنامه جديد اين فيلمنامه‌نويس كار چندان مطرحي است و نه نوشته قبلي او «اشباح دوستان قديمي من» به اين ترتيب، آيا نامزد شدن در رقابت‌هاي امسال مي‌تواند ارزش چنداني داشته باشد؟
منتقدان سينمايي مي‌گويند باز اگر فيلمنامه تارانتينو در رقابت‌هاي سال قبل حضور داشت، مي‌شد يك چيزي گفت. سال گذشته چندين نام خوب و مطرح در ميان نامزدها بود. ولي حضور نداشتن نام‌هاي سرشناس و معتبر در رشته فيلمنامه‌نويسي در سال جاري، نكته‌اي است كه از چشم تيزبين بسياري از تحليلگران و اهل فن پنهان نمانده است. اين كمبود چيزي نيست كه فقط اهل فن به آن اشاره كند، حتي مردم عادي هم در اين‌باره صحبت و اظهارنظر مي‌كنند.

اسكار مهم‌تر است يا سود بيشتر‌
يكي از بازارياب‌هاي سرشناس سينما كه تمايلي به افشاي نامش ندارد، در اين‌باره مي‌گويد: «من فكر مي‌كنم شما مي‌توانيد به كليت رشته بهترين فيلمنامه اورژينال از اين منظر نگاه كنيد كه حاصل كار فيلمنامه‌نويسان نتيجه مستقيم ديدگاه مسوولان كمپاني‌هاي بزرگ فيلمسازي است. اين افراد هستند كه زندگي و مرگ بازار سينما را رهبري و هدايت مي‌كنند و مي‌گويند چه مي‌خواهند. فيلمنامه‌نويس‌ها هم بايد آن خوراكي را ارائه بكنند كه اين مسوولان مي‌خواهند. اگر چيزي غير از اين ارائه‌كنند نوشته‌هايشان يا پس‌فرستاده مي‌شود يا در قفسه بايگاني جاي مي‌گيرد.»
فيلمنامه‌‌هاي اورژينال براي ادامه حيات خود در دل سيستم استوديويي، هميشه با مشكلات متعددي روبه‌رو بوده‌اند. در بسياري از موارد مسوولان استوديويي مجبور شده‌اند از تنوع و تازگي اين فيلمنامه‌ها استقبال كنند و آن زماني بوده كه تماشاگران معمولي سينما استقبال خوبي از فيلم‌هاي سينمايي آنها كرده‌اند. با وجود ديد نه‌چندان مثبت تهيه‌كنندگان سينمايي به قصه‌ها و حكايت‌هاي بديع، آنها طرفدار كسب سود بيشتر هستند. در چنين شرايطي اگر يك فيلمنامه خلاق و بديع فروش فيلمي را در جدول گيشه نمايش تضمين كند، آنها از اين فيلمنامه استقبال مي‌كنند، اما بحثي كه اين روزها از سوي منتقدان سينمايي مطرح مي‌شود، اين است كه در زمانه‌اي كه تهيه‌كنندگان سينما بيش از هر وقت ديگر وسوسه ساخت قسمت‌هاي جديد فيلم‌هاي موفق خود را دارند يا مي‌خواهند كارهاي قبلي‌شان را دوباره‌سازي كنند، چه بلايي بر سر فيلمنامه‌هاي اورژينال مي‌آيد؟ پرسشي كه در اين رابطه به ذهن مي‌آيد اين است كه سرنوشت اين فيلمنامه‌ها چه خواهد شد؟

موضوعات تازه و قصه‌هاي شخصي
در كنار اين پرسش‌ها نكته‌اي هم مطرح مي‌شود كه جالب توجه است. برخي از اهالي فن مي‌گويند، نبود و كمبود فيلمنامه‌هاي اورژينال باعث مي‌شود تا آن تعداد اندكي كه در اين رشته نوشته مي‌شوند، محبوبيت ويژه‌اي كسب كنند. با اين حال هنوز هم منتقدان سينمايي از تعداد كم فيلمنامه‌هاي اورژينال در بين انبوه فيلم‌هايي كه در عرض سال ساخته مي‌شوند، شكوه دارند. آنها با استقبال از حضور ‌ايده‌هاي جديد و خلاق بر اين نكته تاكيد دارند كه صنعت سينما و تماشاگران آن به تعداد بيشتري از اين نيروها و‌ايده‌هاي خلاق و تازه‌نفس احتياج دارند.
منتقدان سينمايي مي‌گويند مضمون‌هاي تازه و بديع را اين روزها فقط مي‌توان از دل قصه‌هاي بسيار شخصي همچون «يك مرد جدي» و «500 روز تابستان» بيرون كشيد. اينها قصه‌هايي هستند كه حرف‌ها و ديدگاه‌هاي خاص و تازه خود را به زباني ساده و جذاب مطرح مي‌كنند. حال و هواي اين قصه‌ها منحصر به فرد است و وضعيت ويژه و تازه‌اي را براي محصولات سينمايي خلق مي‌كنند. فيلمنامه 500 روز تابستان، اول به شركت سوني ارائه شد، اما مسوولان اين شركت ترجيح دادند به‌جاي آن، قسمت دوم كمدي اكشن «پلنگ صورتي» را بسازند. آنها ضمن رد فيلمنامه وبر و نوستادتر، از آنها خواستند در كار نگارش فيلمنامه پلنگ‌صورتي 2 همكاري ‌كنند! نوستادتر در اين رابطه چنين توضيح مي‌دهد: «وقتي درخواست آنها را شنيدم، شگفت‌زده شدم و از آنها پرسيدم واقعا مي‌خواهيد ما اين كار را انجام دهيم؟ آيا اصلا فيلمنامه‌اي را كه به شما ارائه كرده‌ايم، خوانده‌ايد؟ متاسفانه آنها فيلمنامه را تا پايان آن مطالعه نكرده بودند.»

بخش كم‌اهميت اسكار
وقتي تعداد فيلمنامه‌هاي خوب اورژينال كم باشد، آكادمي اسكار هم با دردسر و مشكل روبه‌رو مي‌شود. كمبود فيلمنامه‌هاي خوب و غني، كار اعضاي آكادمي را مشكل مي‌كند. آكادمي هميشه مي‌كوشد كارهاي مستقل و غيرمتعارف را در رشته‌هاي مختلف خود مورد بررسي قرار دهد و جوايز خود را به آنها اهدا كند. اما زماني كه اغلب فيلمنامه‌ها كارهايي هستند كه مديران استوديويي مي‌خواهند و اثر چنداني از كارها و نوشته‌هاي مستقل نيست، قدرت انتخاب اعضاي آكادمي به حداقل خود مي‌رسد. عدم حضور فيلمنامه‌هاي اورژينال در شرايط فعلي، مي‌تواند تاثيرات منفي خيلي زيادي بر مراسم اسكار و حتي خود صنعت سينما بگذارد. كمپاني‌هاي فيلمسازي تعداد اندكي از فيلمنامه‌هاي اورژينال را براي كار انتخاب مي‌كنند، آكادمي اسكار هم در عمل نمي‌تواند تعداد زيادي فيلمنامه اورژينال را براي شركت در رقابت‌هاي اسكاري انتخاب كند. نتيجه اين مي‌شود كه رشته بهترين فيلمنامه اورژينال، تبديل به يك رشته كم‌اهميت و خنثي مي‌شود.

رنسانس اسكار
روزگاري در دهه 70 فيلمنامه‌هاي متعهد و واقع‌گراي اجتماعي مثل «شبكه» و «محله چيني‌ها» وجود داشت كه توسط فيملنامه نويسان مولف نوشته شده بودند. اين فيلم‌ها اشتياق خاصي را در ميان تماشاگران خود برمي‌انگيختند و اعضاي آكادمي اسكار را به وجد مي‌آوردند. جذابيت فيلمنامه‌هاي اين فيلم‌ها به قدري زياد بود كه باعث مي‌شد تا آكادمي، اين فيلم‌ها را در رشته‌هاي مختلف ديگري هم نامزد دريافت جايزه كند. اين فيلم‌ها كه از سوي كمپاني‌هاي بزرگ فيلمسازي توليد شده بودند، اسكار بهترين فيلمنامه اورژينال را از آن خود كردند. حتي زماني كه فيلم‌هاي مستقلي مثل «بازي تمنا» در دهه 90 ميلادي سر و صداي زيادي به پا كرد، جذابيت فيلمنامه اورژينال آنها برايشان اسكار بهترين فيلم را به ارمغان آورد. در آن زمان منتقدان سينمايي از يك رنسانس در صنعت فيلمسازي اسم بردند، رنسانسي كه دوام چنداني نيافت.
امسال هم اگر فيلم‌ها و فيلمنامه‌هايي مثل «سفرهاي ستاره‌اي» و «خماري صبحگاهي» نامزد دريافت جايزه اسكار شوند، باز هم مي‌توان از يك رنسانس تازه در صنعت سينما اسم برد، اما اين رنسانس تفاوت‌هاي آشكاري با رنسانس‌هاي قبلي صنعت سينما دارد. از قرار معلوم رنسانس‌هاي امروزي هم بايد همسو با وقايع و اتفاقات دهه اخير باشد و حال و هواي اينترنتي و فيس بوكي تماشاگران سينما را منعكس كند.

مترجم: كيكاووس زياري
منبع: اسكرين

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد