PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مناسبت روز ، شهادت امام نهم حضرت جواد الائمه (ع)



LaDy Ds DeMoNa
18th November 2009, 09:04 AM
مناسبت روزشهادت امام نهم حضرت جواد الائمه (ع) به دستور معتصم عباسی (220ق) شرح مناسبت اين نوگل باغ ولايت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بويش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فکری و رواياتی که از آن حضرت نقل شده و مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی که از آن حضرت بر جای مانده ، تا ابد زينت بخش صفحات تاريخ اسلام است . دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدينه به بغداد بيايد . امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند . علت اين امر ،اين انديشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علويان منتقل شود . از اين جهت ، درصدد تحريک ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خليفه هستی ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علی الجواد ، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان مي نهد . اين دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثير حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحريک و تلقين معتصم و جعفر برادرش ، تسليم گرديد . آنگاه اين دو فرد جنايتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سياه روی دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعريف و توصيف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در اين امر اصرار کرد . امام جواد (ع ) مقداری از آن انگور را تناول فرمود . چيزی نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شديدی بر آن حضرت عارض گشت . ام الفضل سيه کار با ديدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشيمان و گريان شد ، اما پشيمانی سودی نداشت . حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گريه مي کنی ؟ اکنون که مرا کشتی گريه تو سودی ندارد . بدان که خداوند متعال در اين چند روزه دنيا تو را به دردی مبتلا کند و به روزگاری بيفتی که نتوانی از آن نجات بيابی . در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهای ديگری هم نقل شده است .

matrix
18th November 2009, 02:50 PM
شهر، در عمق سكوت، لحظات اندوهباري را پشت سر مي‌گذارد! گويي به دنبال تكرار خاطره‌اي است كه تلخي آن را پيش‌تر تجربه كرده است.
آن روز، تابوت مظلومانه امامي بود و شانه چند مرد ناآگاه؛ و امروز شانه تنگ مردماني‌ست و عطر تابوت امامي در نهايت مظلوميت؛ امامي كه در نهايت جواني و بهار زندگاني، تأثير زهرآگين خزان را بر جاي خويش به تماشا بنشيند.
گويي تمام آسمانيان، ميهمان بغدادند؛ ميهمان سوگي غريبانه؛ غريبانه، مثل تمام داغ هاي نينوايي!
كجاييد، شانه‌هاي سبز مدينه؟
اين شانه‌هاي نامحرم، بسي نامهربانند!
كجاييد كوچه‌هاي مدينه تا مرثيه خورشيد را به گريه بنشينيد؛ اين كوچه‌ها هميشه با خورشيد نامحرمند!
كجاييد، بانوان حرم كه با فرشتگان الهي، مويه‌گر شويد!
كجاييد، داغ پروردگان حريم ولايت كه امروز، روز ماتم آل الله است!
معتصم، در سياهي جامه و بغداد در تيرگي جهل، دست و پا مي‌زدند؛ هنگام ظهور خورشيدي بود كه پيام آور انوار آسماني ولايت باشد، تا ابرهاي تيره جهالت را از اذهان امت بزدايد!
از بخشش‌هاي كلامش تا كرامت‌هاي مرامش، عوام و خواص بهره مي‌بردند و چتر انوار الهي‌اش، همه را يكسان به "طور " معرفت رهنمون مي‌گشت!
دشمناني كه تنها هنرشان در خلافت، ظلم و تنها تكيه گاهشان در ديانت، تعصّب و جهل بود، نه خيري در "نسبت "شان بود و نه خيري در "وصلت "شان. "ام فضل "هاشان، بي فضيلت‌ترين زنان و "معتصم "هاشان، بي عصمت‌ترين مردان؛ عُلماشان جهل انديش و حُكماشان كافركيش بودند.
صورت‌هاشان، تبسم آذين و دل‌هاشان تنفّرآگين بود. جامه‌هاشان سياه، دل‌هاشان سياه و چهره‌هاشان از شدت تعصب و جهل، سياه سياه بود. كسي بايد مي‌بود تا اين همه تيرگي را از اذهان بزدايد!
بايد كسي بود تا معارف راستين الهي را به عوام و خواص مي‌آموخت!
اما دريغا كه اين دنياي سفله پرور، اهريمن حسادت را براي مقابله با نور علم و معرفت پرورانيده است!
دريغا كه ميزبانان نامهربان، پاس ميهمانان نگه نداشتند؛ ميهماني كه آسمان و زمين، مقابل نامش، قد به تكريم خم مي‌كرد!
آن روز، بغداد بود و نُهمين خورشيد ولايت كه غريبانه به همجواري "جد " غريبش مي‌رفت؛ به همجواري كسي كه تلخي خاطره هايش را زندان‌هاي هارون، همواره به ياد مي‌آورند!
تابوتي از نور، به آسمان و تابوتي از نور، به كاظمين نزديك مي‌شد و زمان، زمان وداع عالم خاك با فرزند افلاك بود؛ فرزندي كه از پرتو آيينه وجودش، انوار حق، به دلها مي‌تابيد و گمگشتگان مسير حق را به حق رهنمون مي‌شد!
درود خداوند بر تو و شهادت غريبانه ات باد، يا مولا، يا جواد الائمه!

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد