توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی معــــــــرفـــــی انـــــــواع کتـــــــــب ادبی ( خارجـــی و ایـــرانی )
SaNbOy
29th November 2008, 10:31 AM
معرفی رمانی از جان اشتاین بک
ماه پنهان است" که در سال 1942 منتشر شد اثر نویسندهی مشهور آمریکایی جان اشتاین بک است. جان اشتاین بک در سال 1902 به دنیا آمد و در سن 66 سالگی چشم از دنیا فرو بست. اولین داستان او "فنجان زرین" است که موفقیت چندانی به دست نیاورد اما کتاب "تورتیلا فلت" که سومین اثر او است توانست شهرت و ثروت را برای او به همراه بیاورد. اشتاین بک در سال 1962 موفق به کسب جایزهی نوبل ادبی شد که البته به یکی از آثار ضعیف او تعلق گرفت. اشتاین بک «ماه پنهان است» را پس از نوشتن به صورت نمایشنامهای درآورد که به اندازهی داستان موفقیتآمیز بود و با ستایش منتقدان روبهرو شد.
"ماه پنهان است" ماجرای شهر کوچکی را در نروژ که به اشغال سپاهیانی ناشناس و ظاهرا نازی به در میآید بازگو میکند. افسران مهاجم در ابتدا فکر میکردند که ماموریت آسانی در پیش رو دارند ولی با شروع اولین سرپیچی از دستور و قتل یکی افسران مهاجم توسط یکی از ساکنین شهر تمام محاسبات مهاجمین به هم میخورد و مقاومت مردم شهر و تخریب روحیهی مهاجمین آغاز میگردد. مردمی که معیارشان برای خوب یا بد بودن فردی آشپزی خوب یا بد اوست. مردمی که آن قدر از اسلحههای خود استفاده نکردهاند که جای آنها را فراموش کردهاند ناگهان شروع به مقاومتی جانانه میکنند تا جایی که بعد از تیرباران یکی از ساکنین چنان رعب و وحشتی در مهاجمین رسوخ میکند که حتی سربازان به تنهایی جرات آب خوردن هم ندارند. سربازانی که در چند روز اول حضور خود در شهر آرزوهای زیادی مبنی بر ماندن در این شهر و ازدواج با دختران این شهر دارند حال هیچ خیالی جز فرار ندارند و آوازهایشان تماما با مضمون غربت و دلتنگی است.
از نکات جالب این رمان میتوان به شخصیتپردازی و فضاسازی مناسب اشاره کرد. تحول در شخصیتها کاملا مشهود است. چینش مقدمات مناسب برای تحول یک شخصیت از مواردی است که اگر در داستانی درست استفاده نشود باعث از دست رفتن مخاطب زیادی میشود. ولی در این داستان این چینش کاملا منطقی است. یعنی هیچ جای تعجبی نیست وقتی زنی که خیلی در شهر به آرامش و زیبایی معروف است و در بیشتر صحنههایی که حضور دارد مشغول بافتن لباس است با قیچی ستوانی را که عاجزانه و از ته دل او را دوست دارد به قتل برساند. نمونه دیگری از تحول را میتوان در شهردار پیدا کرد. شهردار که به نظر میرسد انسان ترسو و بیارادهای است چنان جسارت و شجاعتی از خود نشان میدهد که کارش به اعدام میکشد. یکی از نکاتی که منتقدان در شخصیتپردازی خوب و قابل لمس اشتاین بک کاملا موثر میدانند تجربه شغلهای مختلف است. جان اشتاین بک در جوانی برای کسب درآمد به شغلهای مختلفی پرداخت؛ شغلهایی مانند کشاورزی، جادهسازی، کارگری، میوهچینی، نقشهبرداری، شبپایی و حتی کار در آزمایشگاه. او مدتی هم در کشتی حمل احشام مشغول بود. این شغلهای مختلف او را با شخصیتهای آیندهاش از نزدیک آشنا کرد. اما در مورد فضاسازی شروع برف سنگین که همزمان با شروع محاکمه یکی از اهالی است کاملا فضای سرد و تاثیرگذاری را به نمایش میگذارد.
به دلیل کلاسیک بودن این داستان اصلا انتظار شخصیتپردازی مدرن و پراکنده را نداشته باشید. شخصیتپردازی کاملا یکجا و تکتک میباشد.
از نقاط ضعف داستان اشاره مستقیم به بعضی نکات است. به عنوان مثال اشاره مستقیم به علت برف و یا رعب و وحشت افسران. در حالی که اگر این اشارههای مستقیم هم نبود کاملا مخاطب داستان متوجه شرایط و علل اتفاقات میشد.
از آثار معروف و موفق این نویسنده میتوان به «نبردی مشکوک»، «موشها و آدمها»، «خوشههای خشم» و «مروارید» اشاره کرد. اغلب آثار اشتاین بک دربارهی زندگی مردم کشاورز و فقیر کالیفرنیا است. استقبال از بعضی آثار او مثل خوشههای خشم به حدی بود که موجی اجتماعی ایجاد کرد و زمامداران آمریکا را ناگذیر به پذیرفتن برخی از اصلاحات اجتماعی کرد.
AHB
12th September 2010, 12:47 AM
http://www.iketab.com/Attach/SMMPBBooks/BookMan/68400/ef7a092ebd04113a7deff94888f391a3.jpg
گريز از سرزمين امن
ريچارد باخ
داور آل محمد
انتشارات دارينوش
آقاي باخ متوجه مي شه به كودك درونش ديكي توجه نكرده و سعي مي كنه با ديكي ارتباط برقرار كرده ماجراها و احساسات كودكي خود را از زبان او مي شوند و پندهاي بزرگ سالي را به او مي اموزد .
ببنيد من هي سعي مي كنم ازش خوشم بياد خودش نمي ذاره . گفتم اين كتاب ديگه چون زندگي نامه است لابد مي شه خوندش اما اصلا و ابدا اين طور نبود . يك عالمه جمله تاكيدي كوچه بازاري زيبا را كه نمي دونسته چه كارشون كنه اومده بدون ربط در قالب نصيحت پشت سر هم رديف كرده . اگه ادبيات دوست داريد كه ارزش ادبي نداره اما اگه ا نظر روان شناسي اين جمله ها روتون تاثير داره خوب يك امتحاني بكنيد .
اين آقاي باخ در زندگي شخصي اش هم آدم بي مسئوليتي بوده . زن و 6 تا بچه داشته اما چون به ازدواج اعتقادي نداشته اون را رها مي كنه و يكي از بچه هاش هم راجعه به اين موضوع و روابطش با پدرش كتابي نوشته . البته ايشون سر ساختن فيلم از روي جاناتان مرغ دريايي عاشق يكي از هنرپيشه ها مي شه و باهاش ازدواج مي كنه ظاهرا و عاشقش هم بوده .
قسمت هاي زيبايي از كتاب
شما يا براي آنچه پيش روست برنامه ريزي كرده ايد و يا با آنچه گرفتارش شده ايد مبارزه مي كنيد . نگراني فقط باعث اتلاف وقت است .
لسلي آن جا ايستاده بود و گردن بند خود را مرتب مي كرد ، آيا يك دور بهتر است يا دو تا ؟ زن درون آينه همسر من بود !
گريه هيچ فايده اي ندارد . احساسات چيزي را عوض نمي كند . دانستن مهم است ، من بايد خيلي چيزها را ياد بگيرم .
جنگ را دوست دارند ! براي جنگ كردن هميشه دليلي هست ، هميشه دليل هيجان آوري پيدا مي شود : اين جنگ را به خاطر خداوند انجام مي دهيم ، اين جنگ به خاطر وطن است ، اين يكي براي تصفيه ي نژادي است ، براي گسترش امپراطوري است . براي به دست آوردن قلع و تنگستن ، مي جنگيم . براي اين كه پول خوبي مي دهند ، چون تخريب زندگي هيجان انگيزتر از ساختن آن است ، چون جنگ مانع كار كردن براي زندگي مي شود ، چون ديگران هم جنگ مي كنند ، چون ثابت مي كند كه من مرد هستم و بالاخره چون از كشتن خوشم مي آيد .
" اگر ريسكي در كار نبود ، اگر مي دانستي كه باختي در كار نيست ، اگر اخر بازي را مي دانستي آيا باز هم بازي لطفي داشت ؟ "
" لطف آن در ندانستن آن است . "
آنچه ما در هر لحظه اي از هر كس مي بينيم يك تصوير لحظه اي از زندگي اوست ، در فقر يا ثروت ، در شادي يا غم . تصويرهاي لحظه اي ميليون ها تصميم را كه در آن لحظه انجاميده است نشان نمي دهند .
هر چه بيشتر وقت صرف كاري كنيم كه آن را دوست نداريم شادي كمتري در ازدواجمان خواهيم داشت .
يك كلمه ، يك كلمه را به خاطر بسپار و ديگر مشكلي نخواهي داشت .كلمه متفاوت را به ياد داشته باش . تو با هر كس ديگر در دنيا فرق داري و با زني هم كه ازدواج مي كني تفاوت داري .
AHB
12th September 2010, 12:48 AM
http://www.adinebook.com/images-1/images/products/9646671349.240.jpg?1270796247
پندار
ريچارد باخ
لادن جهان سوز
انتشارات بهجت
دونالد شيمودا يك منجي جهاني است كه به حقيقت زندگي پي برده و معجزات زيادي را انجام مي دهد . او تصميم مي گيرد مدتي از جمعيت دور شود و در اين زمان با خلباني به نام ريچارد آشنا شده و معنا و مفهوم جهان را به او مي آموزد ... اين كه جهان و حقايق به نوعي وهم و پندارند و بعد از كشف و بنا بر درك عقلاني ما حقيقت مي يابند ... اين كه با تمركز و باور و اعتقاد مي توان هر كاري را انجام داد
از كتاب خيلي خيلي بدم اومد . كلا از اين مدل كتاب ها متنفرم . اگه آثار پائيلو را دوست داريد از اين كتاب هم خوشتون مي ياد .
من عاشق جاناتان مرغ دريايي هستم واسه همين دو كتاب ديگه از باخ رو هم امتحان كردم اما دوتاي ديگه به نظرم افتضاح اومدند . يك كمه ديگه ولي به تلاش ادامه مي دم . اين كتاب با نام اوهام نيز ترجمه شده است .
ريچادر باخ نويسنده اي آمريكايي است كه زماني هم خلبان بوده و به دليل علاقه زيداش به پرواز هميشه توي داستان هاش اشاره اي به اين مقوله داره . او موسس مذهب پرواز است و مريداني نيز دارد .
AHB
12th September 2010, 12:49 AM
http://www.iketab.com/Attach/SMMPBBooks/BookMan/68800/8826e9b9369dff9f862f4ac3c5088c5b.jpg
ماهي طلا
ژان ماري گوستاو لوكلزيو
فرزانه شهفر
انتشارات افق
ليلا دختر كوچكي است كه در كوچكي او را مي دزند و به پيرزني به اسم لاله اسما مي فروشند . لاله اسما نسبت به ليلا بسيار مهربان است و از او مراقبت مي كند ولي بعد از مرگش ، عروسش زهره رفتار بدي با ليلا دارد و باعث فرار ليلا مي گردد و بدين ترتيب ماجراهاي ليلا و نحوه زندگي سرگردان او شروع مي شود ....
كتابش واقعا ضعيف و عاميانه بود . پر از ماجراهاي مختلف و شخصيت هايي كه دائم وارد و خارج مي شوند يعني هر چند صفحه يك بار مسير زندگي ليلا عوض مي شه و آدم هاي مختلفي وارد داستان مي شوند . به نظرم شبيه اين داستان هايي هست كه بچه ها توي دوران راهنمايي و دبيرستان مي نويسند و سعي مي كنند پر ماجراش بكنند . نقطه قوتش زبان روان و يك دستش هست ولي چهارچوبش واقعا ضعيفه . داستانش بسيار شبيه كتاب ديگه ي لوكلزيو با اسم بيابان بود . لوكلزيو توي ايران معروفيتي نداشت ولي بعد از بردن جچايزه نوبل ، رمانش داره زود زود ترجمه مي شه . لوكلزيو دكتراي ادبيات داره .
اول كتاب اومده : ضرب المثل آزتكي مي گويد:«اي ماهي كوچولوي طلا، خوب مراقب خودت باش! در اين دنيا تورهاي بسيار بر سر راه توست " و اينم مفهوم وجه تسميه ي كتاب هست اگه علاقه منديد .
قسمت هاي زيبايي از كتاب
نيرنگي كه در دزدي است بدتر از خود دزدي است .
حتي بي ارزش ترين انسان ، در چشم خداوند گنجي بزرگ است .
مي داني چه چيزي بيشتر از همه عذابم مي دهد ؟ ديدن و فكر كردن به بچه هاي سياه پوستي كه حتي نيمي از آن ها هم به بزرگ سالي نمي رسند . مثل اين است كه تمام عمرت را در دهليز مرگ گذرانده باشي .
انسان ها اگر بخواهند بين تو و خوشبختي شان يكي را انتخاب كنند ، مسلما تو را انتخاب نخواهند كرد .
AHB
12th September 2010, 01:46 PM
http://www.iketab.com/Attach/SMMPBBooks/BookMan/71400/e48d8a2355de252d8fd929c706b9ddba.jpg
در ستايش مرگ
ژوزه ساراماگو
شهريار وقفي پور
انتشارات مرواريد
روزي در كشوري مرگ تصميم مي گيرد كه ديگر به سراغ آدم ها نرود و از روز اول ماه كسي در آن كشور فوت نمي كند . در ابتدا اين خبر براي مردم هيجان انگيز است ولي بعد از مدتي متوجه مشكلات اين شيوه زندگي مي شوند و ....
موضوع اوليه ي كتاب يك جورايي جالب و خلاقانه بود ولي انگار براي نويسنده اون قدر موضوع خاصي نبود تا بتونه كل رمان را با همين مبحث ادامه بده بلكه سناريوهاي ديگه اي در نظر مي گيره مثل وقتي مرگ تصميم مي گيره يك دفعه كشتار را از سر بگيره ، وقتي يك هفته قبل نامه مي فرسته ، كسي را از قلم مي اندازه و ....
موضوع كتاب بسيار زيبا و هيجان انگيزه ولي نثر خشك و غير صميمي ساراماگو را دوست ندارم واسه همين در كل كتاب متوسطيه از نظرم . گمونم اخرين كتاب ترجمه شده ساراماگو هست و ظاهخرا به دليل نثر سخت نوشته هاي ساراماگو مترجم هاي زيادي راغب به رفتن به سراغ كتاب هاش نيستند . اين كتاب نامزد دريافت جايزه روزي روزگاري هم شد .
قسمت هاي زيبايي از كتاب
هيچ چيز هميشه بي نقص نيست ، چرا كه دوشادوش آن ها كه مي خندند ، هميشه ديگراني هستند كه زار بزنند .
آدم نبايد در استفاده از كلمات ، مته به خشخاش بگذارد ، چرا كه كلمات نيز ، مثل خود ما آدم ها ، در افكارشان تجديد نظر مي كنند .
هميشه اولين شكست سخت ترين شكست است ، بعدش به آن عادت مي كنيم .
AHB
12th September 2010, 04:08 PM
http://www.adinebook.com/images-1/images/products/9643695491.240.jpg?1270811109
مرد در تاریکی
پل استر
الاهه دهنوی
انتشارات مروارید
آگوست بریل نویسنده ای پیری است که در اثر سانحه اتومبیل فلج شده و به همراه دخترش میریام و نوه اش کاتیا زندگی می کند . رمان از همان شیوه همیشگی استر یعنی داستان های تو در تو طبعیت می کند . از یک شاهد زندگی آگئست با دختر و نواه اش هستیم . از سوی دیگر داستان تازه آگوست را دنبال می کنیم که در مورد مردیست که در خواب به یک دنیای موازی می رود . از سوی دیگر آگوست با نوه دل شکسته اش مشغول تماشای فیلم هیا مختلف است که موضوع و نکات فنی فیلم را برای ما نیز بیان می کند . از سوی دیگر زندگی نامه خودش را مرور می کند و هم چنین شاهد ماجراهای مختلف از سوی دوستان آن ها نیز هستیم .
کتاب قشنگیه . کاملا نماینگر سبک قصه گویی زیبای استر .
کتاب در تاریکی شروع می شه در روشنی تموم می شه با یک جلد مشکی زیبا . بد نیست بگیم خود استر هم علاقه زیادی به لباس های مشکی داره !!!
قسمت های زیبایی از کتاب
فرار به دنیای فیلم مانند فرار به دنیای کتاب نیست . کتاب شما را وا می دارد تا به آن عکس العمل نشان دهید ، یعنی هوش و تخیلتان را به کار بگیرید ، ولی وقتی فیلمی را تماشا می کنید در عین حال که از آن لذت می برید ممکن است ذهنتان خلاق و فعال نباشد .
یعنی میریام درک نمی کرد که ریچارد ممکن است بالاخره بی تاب شود ؟ نمی فهمید که یک استاد چهل ساله که مقابل کلاسی پر از دانشجویان دختر در مقطع کارشناسی ایستاده ، ممکن است مجذوب آن بدن های جوان شود ؟ این قدیمی ترین داستان دنیاست .
فقط آدم های خوب به خوبی خود شک دارند .
جالب این جاست که دیگه ناراحتم نمی کنه ، ویرجینیا منظورم وقتی یه که دروغ می گی . اون قدر دوستت دارم که از این بابت عصبانی نمی شم . ممکنه یه آدم متقلب باشی ، حتی شاید کسی باشی که کارو تموم می کنه و منو می کشه ، ولی هیچ وقت از دوست داشتنت دست نمی کشم .
AHB
12th September 2010, 07:29 PM
دست به دهان
پل استر
بهرنگ رجبي
انتشارات جهان نو
كتاب مجموعه اي است از روايت هاي واقعي از زندگي پل استر . زحمت هايي كه در راه نويسنده شده كشيده و شكست هاي مختلفي كه در اين راه تحمل كرده است . او به مشاغل مختلفي پرداخته و هرگز به ركود راضي نشده و راه هاي زيادي را طي كرده تا به اين مرحله رسيده است .
كتاب نوشته ساده و روايت گونه اي است كه به شما شهامت مي دهد تا راه خود را اداه دهيد و از مشكلات نهراسيد و مبارزه كنيد . کتاب بدی نیست ادبی نیست ولی شاید یک تلنگری باشه که بدونیم مهم ترین راه برای رسیدن به موفقیت همون سماتجت و پشتکار هست و افراد معروف به راحتی به جایگاهشون نرسیدن بلکه قدرت ریسک داشتند.
قسمت هاي زيبايي از كتاب
هدفش برايش درستي و كمالي داشت كه باعث مي شد هيچ گاه جا نزند ، حتي با پذيرش اين خطر كه به ديد دنيا آدم بدي بيايد .
پول اما هيچ گاه صرفا پول نيست . هميشه چيز ديگري هم هست ، هميشه چيزي فراتر است ، و هميشه هم حرف آخر را مي زند .
آدمي كه به احمق ها اميد ببندد آخر سر فقط خودش را مسخره كرده .
لحظه ي خاصي در زندگي آدم سر مي رسد و بعد در مي يابي روزهايي را كه همراه مردگان گذرانده اي افزون ترند از آناني كه همراه زندگان .
AreZoO
24th October 2010, 06:38 PM
معرفی کتاب «جهان اسپاک»
http://www.fantasy.ir/fantasy/plugins/content/images/image/thumb_1213_untitled.jpg
جهانِ اسپاک [۱]
دایان دوئِین [۲]
چاپ اول ۱۹۸۶
انتشارات Doubleday & Co.
نویسنده:
دایان دوئِین متولد آمریکا و اکنون ساکن بریتانیا است. شهرت او بیشتر در زمینهی ادبیات فانتزی کودک و نوجوان، به خصوص مجموعهی «جادوگران جوان» [۳] (و دنبالههای آن، «جادوگران گربهای» [۴] و «جادوگران بالغ» [۵]) است، اما او به طور گسترده در زمینهی علمیتخیلی نیز فعالیت داشته است و در کنار رمانهای اصیل خود، دوازده رمان در جهان «پیشتازان فضا» [۶] نگاشته است.
پیرنگ داستان:
جهان اسپاک رمان قطوری است (بیش از صد و ده هزار کلمه) و در خط زمانی سریال اصلی پیشتازان فضا قرار دارد، این رمان شامل دو خط داستان میشود که (کم و بیش) یک فصل در میان عنوان میشوند.
خط داستان فرعی دربارهی تکامل و پیشرفت و پسرفت تمدن در سیاره وُلکان [۷] (زادگاه اسپاک) است. از سیارهای سرسبز که به خاطر فاجعهای طبیعی به صحرایی برهوت مبدل شده، طریقهی زندگی شکارچیان بدوی، به وجود آمدن فرهنگ خاندانی، خلق قدرتهای خارقالعاده و ذهنی از طریق دستکاریهای ژنتیکی و برنامههای بهبود نژاد، جنگهای بسیاری که بیشتر به خاطر غرور و خشم به وجود آمدند، تا ورود سوراک [۸]، فیلسوف مشهور وُلکان با فلسفهی «تنوع بینهایت در کیهان نامتناهی»، تأثیر این فلسفه بر تمامی سیاره، و در نهایت داستان آشنایی سارِک [۹]، نمایندهی ولکان در فدراسیون، با آماندا [۱۰]، یک زن زمینی و به دنیا آمدن شخص اسپاک شرح داده میشود. در این قسمت با cthia، فلسفهی سوراک آشنا میشویم؛ مفهومی فلسفی (و بعضاً مذهبی) ولکانها که ترجمهی تقریبی آن «واقعیتِ حقیقت» است. این مفهوم به این صورت تفسیر میشود: «مشاهدهی مسایل همان طوری که هستند، نه آن طوری که خودمان مایل به دیدنشان هستیم.» ولکانها با پذیرش فلسفهی سوراک، به یک هزاره جنگ داخلی پایان میدهند و وارد عصر فضا میشوند.
در خط داستان اصلی، در زمان «حال»، ولکان به طور غیرمنتظره و با تعصبی خاص نسبت به سیاره زمین و انسانیت، اعلام یک همهپرسی به منظور تصمیمگیری برای جدایی از فدراسیون میکند؛ گروههایی خاص و ضدانسانی بر روی سیارهی ولکان ایجاد شدهاند که معتقدند احساساتی و غیرقابل پیشبینی بودن انسانها مانع پیشرفتهای آتی سیارهشان خواهد بود.
افسران سفینهی «انترپرایز» [۱۱] به همراه تعدادی مهمان، من جمله والدین اسپاک، رهسپار ولکان میشوند تا به عنوان دیپلماتهای زمینی در بحثهای قبل از همهپرسی شرکت کنند و ولکانها را متقاعد کنند از فدراسیون جدا نشوند. شخص اسپاک نیز که یک نیمهانسان-نیمهولکان است و یکی از افسران بلندپایهی فدراسیون محسوب میشود، در این بحثها نقشی حیاتی دارد.
در حالی که کاپیتان کِرک [۱۲] حیرتزده در حال آشنایی با فرهنگ زادگاه بهترین دوست خود اسپاک است، دکتر مککوی [۱۳]، پزشک سفینه، پنهانی درگیر ریشهیابی این جنبش تازه بر روی ولکان میشود و میفهمد شخصی به نام تیپرینگ [۱۴] که دوست و نامزد دوران کودکی اسپاک بوده، به خاطر مسایلی از اسپاک و کاپیتان کرک کینه به دل گرفته است و قصد دارد با استفاده از منابع مالی گستردهای که در اختیار دارد، باعث جدایی ولکان از فدراسیون شده و اموال مشترک فدراسیون را به نفع ولکان، تسخیر کند.
در این بین تیپاو [۱۵]، یکی از مسنترین و مورد احترامترین ولکانها میمیرد؛ اما قبل از مرگ روح خود را به جای یک ولکان، به مادر زمینی اسپاک منتقل میکند و به اسپاک و کاپیتان کرک پیشنهاد میدهد در مقابل خرابکاری و دسیسه بازیهای پنهانی تیپرینگ، صادقانه و آشکارا با او مقابله کنند.
در این بین زمان آخرین سخنرانی پیش از همهپرسی از راه میرسد و اسپاک باید به عنوان آخرین سخنگوی مخالف با پیشنهاد، جلوی جدایی سیارهی پدریاش از فدراسیون را بگیرد...
چرا این کتاب را دوست دارم:
به دلایل بسیار. خانم دوئین دست خوبی برای عنوان کردن مسائل فلسفی بدون خسته کردن خواننده دارد و خط داستان اصلی شامل شوخیهای بسیار خاص میان شخصیتهای آشنای این سریال میشود که حالت درام و در واقع تراژیک خط داستان فرعی را جبران میکند. کرک، اسپاک و دوستان با حوصله و بدون فشار زمانی و هیجان داستان اکشن به تصویر کشیده شدهاند و همکاری چندین و چند سالهی آنها کاملاً مشخص است.
خانم دوئین از این فرصت استفاده میکند و برخی از شخصیتهای فرعی غیرانسانی را که در سریال انیمیشن و کتابها معرفی شده بودند، اما در سریال تلویزیونی حضور نداشتند، مورد بررسی قرار میدهد. یک صحنهی جذاب (از میان صدها صحنهی جذاب)، میهمانی آغاز سفر سفینه و مشکلات سرگرم کردن و پذیرایی از بیش از چهار صد شخصیت، با فرهنگها و نیازهای جسمانی متفاوت است...
جهانسازی ولکان، چه در گذشته و چه در زمان «حال» بسیار با دقت انجام گرفته است، به خصوص فاش میگردد که اسپاک به خاطر فشارهای اجتماعی از زمان کودکی، آنقدر خود را بیاحساس و منطقی نشان میدهد و در میان خود ولکانها تنوع شخصیتی بسیاری وجود دارد.
من تمام این کتاب را شاید پنج یا شش بار، و صحنههای مورد علاقهام را شاید تا ده بار مطالعه کردهام و داستان هنوز جذابیت اول خود را حفظ کرده است. برای من که از فلسفه بیزارم، صحنهی زیر به خصوص لذتبخش است: کستلک [۱۶]، موجودی عنکبوتمانند و سیلیکونی، پیشنهاد جدایی ولکان را از جهت علمی بررسی و رد میکند و با یک شخصیت ولکانی وارد بحث فلسفی وجودیت میشود:
کستلک گفت: «آهان، همون مشکل دوگانگی قدیمی. فکر نمیکنین یکی از اون دو نوع حیات، واقعیت فیزیکی یا غیرواقعیت فرضی، بر دیگری ارجحیت داشته باشه؟»
مرد ولکان گفت: «البته که نه. این یک اشتباه تفکری کلاسیکه. به خصوص، البته اگر اجازهی گفتنش رو داشته باشم، از طرف انسانها. طبیعت پنداری یا مسندالیهی داخلی وجودیت فیزیکی شاید مهمترین و نمادینترین شاخصهاش باشه. وقتی به خاطر داشته باشیم که در اکثر سطوح نظری وجود نداریم، مسائلی چون بحث امروز جایگاه حقیقی خودشوووو..... ااااااااخ!»
استاد محترم چنان مشغول توضیح طبیعت پنداری ماده شده بود، که اصلاً متوجه نشد کستلک آهسته از جایگاه سخنرانان پایین و از راهروی کنار محل ایستادن او بالا آمده بود. از بقیهی اتفاق هم باید این را گفت که حتی یک ولکان هم زمانی که یک موجود زندهی شیشهای پایش را گاز بگیرد، از خود واکنش نشان خواهد داد.
کستلک گفت: «خیلی جالبه. به عنوان شخصی که در اکثر سطوح نظری وجود خارجی نداری، با اشتیاق زیادی جیغ میکشی. حتا من هم صدات رو شنیدم. بهتره همین مسأله رو مورد بررسی قرار بدی.»
از دیگر نکات جالب توجه این کتاب، دقت و تأکید بر جزییات علمی و فنی داستان است. مسائلی چون قوانین دستگاههای چند زبانهی ترجمه، فیزیک ذرات ریزاتمی و هوش مصنوعی با در نظر گرفتن وقایع رخ داده در سریال، با ریزبینی بسیار ذکر میشوند. برای مثال دستگاه ترجمهی چند زبانهی کاپیتان کرک قادر به ارائهی معادلی برای cthia نیست و این مسأله نشان میدهد مفاهیم پیچیدهی فلسفی فرهنگهای بیگانه به راحتی برای فردی خارجی قابل درک نیستند. از طرف دیگر دکتر مککوی نوعی دستگاه مترجم شیمیایی دارد که با افزودن سلولهای جدید به مغز او، کمک میکند زبان ولکانها را بهتر بفهمد. این دستگاه خاص که با RNA کار میکند، خصوصیات ژنتیکی نژاد بیگانه را به انسان میافزاید تا قدرت درک فرهنگ بیگانه، بالاتر رود. کامپیوتر هوشمند انترپرایز نیز که نام و شخصیتی مؤنث و شبه انسانی دارد، با میزان پیشرفتهای هوش مصنوعی دوران چاپ کتاب کاملاً هماهنگ است. این کامپیوتر در جایی اشاره میکند انسانهایی که هوش خود را برتر از کامپیوترهای کاملاً پیچیده و برابر با خود میدانند، «پروتئینپرست و متعصب» هستند.
AreZoO
26th October 2010, 01:45 PM
معرفی کتاب «کتاب گورستان»
نوشته: نیل گیمن
نوشته: سینا فرخی و ابراهیم تقوی
http://www.fantasy.ir/fantasy/plugins/content/images/image/thumb_1199_graveyard_book.jpg
http://www.njavan.com/forum/../../plugins/content/images/image/thumb_1199_graveyard_book.jpg (javascript:void(0);)
نام کتاب: کتاب گورستان [۱]
نویسنده: نیل گیمن [۲]
مترجم: فرزاد فربد
گونه: فانتزی، وحشت
ناشر: نشر کتاب پنجره
تصویرسازی: کریس ریدل [۳]
نوبت چاپ: اول، ١٣٨٨
شمارگان: ۱۶۵۰
قیمت: ۷۰۰۰ تومان
نوزادی که اعضای خانوادهاش را به نحوی از دست داده در محیطی غیرانسانی (نه به مفهوم منفی آن!) پذیرفته شده و پرورش مییابد. این ایده در دورههای مختلف زمانی، مناطق مختلف جغرافیایی، شرایط مختلف فرهنگی، توسط افراد مختلف و با مقاصد مختلف جانمایهی آثار مختلفی بودهاست. از «حی بن یقظان» نوشتهی «ابن طفیل اندلسی» در قرن ششم هجری قمری گرفته، تا فیلمهای «تارزان»!
در این میان یکی از داستانهای نوشته شده بر مبنای این ایده، یعنی «کتاب جنگل» نوشتهی «رودیارد کیپلینگ» [۴]، هنگامی که در ذهن «نیل گیمن»، در کنار تصویر سهچرخهسواری پسر دو سالهاش مایک (در سال 1985 البته!) در حاشیهی یک گورستان قرار میگیرد، پس از 24 سال تبدیل به رمانی به نام «کتاب گورستان» میشود.
برندهی چندین و چند جایزهی هوگو (بهترین رمان سال ۲۰۰۲ به خاطر «خدایان آمریکایی» [۵]، بهترین رمان کوتاه سال ۲۰۰۳ به خاطر «کورالاین» [۶]، بهترین داستان کوتاه سال ۲۰۰۴ به خاطر «مطالعهای در باب زمرد» [۷])، نبیولا -بهترین رمان سال ۲۰۰۲ به خاطر «خدایان آمریکایی» و بهترین رمان کوتاه سال ۲۰۰۳ به خاطر «کورالاین»-، برام استوکر -بهترین روایت مصور سال ۲۰۰۰ به خاطر «سندمن: شکارچیان رؤیا» [۸]-، بهترین رمان سال ۲۰۰۱ به خاطر «خدایان آمریکایی»، بهترین کار برای خوانندگان جوان سال ۲۰۰۳ به خاطر «کورالاین») و ... و همچنین بهترین نویسندهی دههی نود میلادی از نظر مؤسسهی اسکوییدی اواردز [۹]در سال ۲۰۰۹، با انتشار رمان «کتاب گورستان» موفق به اخذ جوایز بیشتری از جمله جایزهی هوگوی بهترین رمان (برای بار دوم)، مدال نیوبری و Booktrust Teenage Prize شد. مجموعهی «سندمن» او از نظر نشریهی تایمز بزرگترین اثر بلند در تاریخ کتابهای مصور (کمیک استریپ) شناخته شده است.
کتاب گورستان ابتدا در ایالات متحده و توسط انتشارات هارپرکالینز [۱۰] انتشار یافت. تصویرسازی این نسخه و نسخهی بزرگسال منتشر شده توسط مؤسسهی بلومزبری [۱۱]در انگلستان را دیو مککین [۱۲] انجام داده که مدتهای مدیدی با گیمن همکاری داشته است. اما نسخهی کودکان منتشر شده در انگلستان را کریس ریدل تصویرسازی کرده است و در نسخهی ترجمهشدهی آن که نشر کتاب پنجره، ناشر برتر علمیتخیلی و فانتزی سال ۸۶ آن را در اردیبهشت ١٣٨٩ به بازار کتاب ارائه نمود، از تصویرسازیهای ریدل استفاده شده است. این کتاب در ایران با عنوان کتاب گورستان توسط فرزاد فربد، یکی از مترجمهای خوب فانتزی و علمیتخیلی و بهترین مترجم داستانهای علمیتخیلی و فانتزی در سال ۸۶ ترجمه شده است. از این مترجم پیش از این مجموعهی نیروهای اهریمنیاش، کنت کارلشتاین، طنز علمیتخیلی راهنمای مسافران مجانی کهکشان، گفت و گو با آل پاچینو، مجموعهی هنک سگ گاوچران، سهگانهی ادی دیکنز، هابیت، پل شکسته و گودالها از همین انتشارات به چاپ رسیده است. لازم به ذکر است که انتشارات افق هم این کتاب را با عنوان «کتاب قبرستان» منتشر کرده است.
* * *
در ابتدا به نظر میرسد که با یک کتاب ترسناک روبهرو هستید که با توجه به اسم کتاب و تصویرگریهای خوب و زیبا و همچنین پیامی که در ابتدای کتاب از سوی مترجم آمده است، کاملاً طبیعی است. در این پیام گفته شده:
«خواننده ی گرامی:
قبل از مطالعهی این داستان ذکر این نکته لازم به نظر میرسد که آنچه در ضمینهی ارواح و موضوعات مشابه در این کتاب آمده، زادهی ذهن خیالپرداز نویسنده و مطابق با افسانه و باورهای فرهنگ و ادبیات اروپایی است و لزوماً اعتبار دینی و حقیقی ندارد.»
البته کتاب کمی ترسناک هم است. ولی به نظر میرسد در حقیقت نویسنده قصد خلق یک داستان تماماً ترسناک به منظور ایجاد حس واهمه در خواننده را نداشته و این تهرنگ ترس که در کتاب مشهود است، ناشی از سبک نوشتاری گیمن و نوع روایت داستان است. همین که داستان بیشتر در محیط گورستان روایت می شود، دلیلی بر فضای وهمناک گونهی داستان است که تأثیری زیادی بر روی خواننده میگذارد. نکتهی قابل توجه در کتاب به وجود آمدن فضاهای بسته و فضاهای باز است که نویسنده در هر دو توانسته صحنه های ترسناکی را خلق کند و آن را به واننده انتقال دهد و این مسأله نشان مهارت نویسنده است. جایی در سرزمینی که دروازهی آن قبر غولها است محیطی وسیع و وهمناک خلق میکند و جای دیگر، در گورپشته و دیدار با محافظ گنجینهی یک قبر باستانی در مکانی کوچک. اکثراً نوع فضاها و شخصیتهای داستان است که باعث ترسناک بودن داستان میشود. البته نکتهای که شایان توجه است این است که طبیعتاً نویسنده کتاب را در وهلهی نخست برای مخاطب انگلیسی و با توجه به اعتقادات و باورهای بعضاً عامیانه فرهنگ انگلستان نوشته است و انتقال آن به مخاطب آسیایی لزومی ندارد. در ادامه کاملاً مشخص میشود که این یک کتاب ترسناک نیست، بلکه یک فانتزی کودکانه با تهرنگی از ترس است که لزوماً برای کودکان نوشته نشده و بزرگسالان نیز حتماً از خواندن این کتاب لذت میبرند. کتاب دغدغههای فکری کودکانه را با زیرکی و مهارت، همانند آنچه در کورالاین هم شاهد بودیم، به رشته تحریر در میآورد.
کتاب گورستان داستان پسری به نام «نوبادی اوونز» [۱۳] -یا به اختصار «باد» [۱۴]- است که وقتی نوزادی بیش نیست پدر، مادر و خواهرش توسط شخصی به نام «جک همهکاره» کشته میشوند؛ با این که باد هدف اصلی او است، ولی او با خوشاقبالی به گورستان نزدیک شهر راه مییابد و در آنجا با خواهش روح مادر تازه کشته شدهاش توسط زوج درگذشتهای به نام آقا و خانم اوونز به فرزندی پذیرفته میشود. اما به فرزندی پذیرفته شدن توسط ارواح به معنی پذیرفته شدن به عنوان یکی از ساکنین گورستان است و آموختن برخی هنرهای ارواح، از جمله نامرئی شدن از دید انسانهای زندهی دیگر. در جریان این رمان که میتوان آن را مجموعهای از چند داستان کوتاه به هم پیوسته نیز دانست، علاوه بر آن که شاهد رشد باد هستیم، در محیط عجیب و غریب گورستان هم به گشت و گذار میپردازیم. گورستانی که از دوران سلطهی اقوام کِلت بر جزیرهی انگلستان تا به امروز کاربرد مشابهی را حفظ کرده است!
باد تحت حمایت و تربیت «سیلاس» [۱۵] -از مرموزترین شخصیتهای کتاب- پرورش مییابد؛ سیلاس تنها ساکن گورستان است که میتواند از گورستان خارج شده و به شهر برود، و به همین دلیل هم تنها کسی است که میتواند برای باد غذا و سایر ملزومات زندگی را فراهم کند.
باد علیرغم بزرگ شدن در میان جمع ارواح و موجودات عجیب و غریب ساکن گورستان از جمله غولها -موجوداتی شرور و بدذات که زمانی انسان بودهاند و اکنون نام نخستین انسانی را که به عنوان یک غول خوردهاند بر خود دارند- به شکل عجیب و قابل توجهی از عواطف و احساسات انسانی برخوردار است؛ اما باز هم تجربهاش در رفتن به مدرسهی انسانها شکستی مفتضحانه از آب در میآید و ...
به افرادی که از خواندن این کتاب همانند خود من لذت بردهاند این مژده را بدهم که «نیل جردن» فیلمساز ایرلندی، برندهی اسکار و سازندهی فیلم به یاد ماندنی «مصاحبه با خونآشام» در تدارک ساخت فیلمی بر اساس این رمان نیل گیمن است.
در انتها نیز جملهای مینویسم که اولاً معمایی کوچک افرادی که کتاب گورستان را خواندهاند پاسخ خواهد داد و ثانیاً میتواند کنجکاوی افرادی که آن را نخواندهاند برانگیزد:
سی و سومین رئیس جمهور آمریکا کسی نیست جز هری اس. ترومن، کسی که فرمان استفاده از بمب اتم بر علیه ژاپن را صادر کرد!
قسمتی از متن کتاب
بعد رو کرد به خانم اوونز و به بچه که در آغوش او خوابیده بود نگاه کرد. ابروهایش را بالا انداخت.
«آیا اسمی دارد، خانم اوونز؟»
«مادرش در این باره حرفی نزد.»
سایلس گفت: «خب پس دیگر اسم قدیمیاش فایدهی چندانی ندارد. کسانی در خارج از اینجا قصد آسیب رساندان به او را دارند. به نظرم باید نامی برایش انتخاب کنیم، نه؟»
کایوس پومئیوس [۱۶] جلو آمد و به بچه نگاه کرد: «شبیه آجودان من مارکوس [۱۷] است. نامش را مارکوس بگذاریم.»
جوسیا ورثینگتن [۱۸] گفت: «بیشتر شبیه سر باغبان من استیبنز [۱۹] است. نه این که نام استیبنز را پیشنهاد بدم. مردک مثل آب، زهرماری میخورد.»
مادر اسلاتر [۲۰] گفت: «شبیه برادرزادهی من هری است.» بعد انگار تمامی اهالی گورستان قصد داشتند وارد بحث شوند و پسرک را با کسی که مدتها قبل فراموش کرده بودند مقایسه کنند، خانم اوونز مداخله کرد. با لحنی قاطع گفت: «غیر از خودش شبیه هیچکس نیست. شبیه هیچکس نیست.»
سایلس گفت: «پس اسمش میشود نوبادی. نوبادی اوونز.»
* * *
... به دنیای اشیای در حال حرکت آن سوی گورستان نگاه کرد و به خاطر آورد اسکارلت چطور او را بغل کرده و او چقدر احساس امنیت کرده بود، حتا برای یک لحظه و چقدر خوب میشد اگر میتوانست با خیال راحت در سرزمینهای آن سوی گورستان گام بردارد و چه خوب میشد اگر آقای دنیای کوچک خودش میشد.
پینوشتها:
[۱] The Graveyard book
[۲] Neil Gaiman
[۳] Chris Riddle
[۴] Rudyard Kipling
[۵] American gods
[۶] Coraline
[۷] A Study in Emerald
[۸] The Sandman: The Dream Hunters
[۹] Squiddy Awards
[۱۰] Harper Collins
[۱۱] Bloomsbury
[۱۲] Dave McKean
[۱۳] Nobody Owens
[۱۴] Bod
[۱۵] Silas
[۱۶] Caius Pompeius
[۱۷] Marcus
[۱۸] Josiah Worthington
[۱۹] Stebbins
[۲۰] Mother Slaughter
AreZoO
20th November 2010, 09:15 PM
1- عقايد يك دلقك/ هاينريش بل/اسماعيل قندهاري
2- خرمگس/اتل ليليان ونييچ /
3- سقوط/آلبر كامو/شورانگيز فرخ
4- سه گانه نيويورك/پل استر/كيهان خجسته-شهرزاد لولاچي
5- راز مرد گوشه گير/گراتزيا دلدا/بهمن فرزانه
6- درخت زيبا من/ژوزه مائورو ده واسكونسلوس / مهدي شهشهاني
7- كليساي جامع/ريموند كارور/فرزانه طاهري
8- خوبي خدا/ مجموعي از نويسندگان/ اميرمهدي حقيقت
9- بار ديگر شهري كه دوست مي داشتم/نادر ابراهيمي
10- بارون درخت نشين / ايتالو كالوينو/مهدي سحابي
11- ويكنت دو نيم شده / ايتالو كالوينو /پرويز شهدي
12- كافكا در ساحل / هاروكي موراكامي /گيتا گركاني
13- دنياي سوفي / يوستين گاردر/حسن كامشاد
14- روياهاي انيشتن / آلن لايتمن/مهتاب مظلومان
15- جنگ اخر زمان / ماريو بارگاس يوسا /عبدا... كوثري
16- مسخ / كافكا/صادق هدايت
17- عشق در زمان وبا/ گابريل گارسيا ماركز/بهمن فرزانه
18- خداحافظ گري كوپر / رومن گاري/سروش حبيبي
19- دكتر نون همسرش را بيشتر از مصدق دوست دارد/شهرام رحيميان
20- زندگي و زمانه مايكل ك / جی . ام کوتسیا/ مينو مشيري
AreZoO
20th November 2010, 09:15 PM
1- بيگانه / آلبركامو
2- همه نامها / ژوزه ساراماگو
3- عقايد يك دلقك / هاينريش بل
4- دنياي سوفي / يوستين گوردر
5- بابا لنگ دراز / جين وبستر
6- مادر / یادم نمی یاد ولی مادر ماکسیم گورکی نیست! بعدا تصحیحش می کنم
7- ابله / داستایوفسکی
8- صد سال تنهايي / گارسيا ماركز
9- ژرمينال / اميل زولا
10- دشمن عزيز / جين وبستر
11- هري پاتر / جي.كي.رولينگ
12- آناكارنينا / لئو تولستوي
13- عشق در سالهاي وبا / گارسيا ماركز
14- سه گانه ارباب حلقه ها / جی.آر.آر.تالکین
15- سه گانه كوههاي سفيد / جان كريستوفر
16- سگ كينه توز / آلبرتو واسكز فيگه روا
17- خانه ی كج / آگاتا كريستي
18- مسخ / کافکا
19- برباد رفته / مارگارت ميچل
20- زنان کوچک / لوئیزامی آلکوت
AreZoO
20th November 2010, 09:16 PM
1.دیوان مولانا حکیم محمد فضولی بغدادی
2.دیوان سید علی سید عمادالدین نسیمی شاماخی
3.دیوان کبیر امیر علی شیر نوایی جاغاتایی
4.دیوان حکیم سید ابوالقاسم نباتی قره جه داغی
5.دیوان سید علی بن هارون بن ابوالقاسم حسینی تبریزی قاسمی(قاسم انوار)
6.دیوان مولا ولی ویدادی(خسته ویدادی)
7.دیوان سُروری
8.دیوان رحمتی
9.دیوان بصیری
10. دیوان کیشوری
11.دیوان شیخ ابراهیم گلشنی
12.دیوان هدایتی
13.دیوان میرزا جهانشاه حقیقی
14.دیوان قاضی برهان الدین
15.دیوان عاشیق علسگر
16.دیوان عاشیق قربانی
17.دیوان سعید احمد زاده ی اردبیلی
18.دیوان صراف تبریزی
19.دیوان صائب تبریزی
20.دیوان سید عظیم شیروانی
AreZoO
20th November 2010, 09:16 PM
1.دیوان شاه نعمت الله ولی
2.هشت کتاب سهراب سپهری
3.کیمیای محبت
4.گندم
5.شازده کوچولو
6.دالان بهشت
7.هرمان هسه وشادمانیهای کوچک
8.فراترازعشق/دانیل استیل
9.رویا/امیل زولا
10.اسراردخمه شاپور
11.کیمیاگر/پائولوکوئلیو
12.بیگانه//البرکامو
13.ماجراجوی جوان /ژاک سرون
14.دزیره / آن ماری سلینکو
15.بربادرفته/مارگارت میچل
16. برادران شیردل/ آسترید لیندگرن
AreZoO
20th November 2010, 09:16 PM
1- مثنوي معنوي
2-ديوان شمس
3-ديوان حکيم فرخي سيستاني
4- خط سوم / دکتر ناصرالدين صاحبالزماني
5-راه عرفاني عشق-تعاليم معني مولانا / ويليام چيتيک / شهابالدين عباسي
6- پله پله تا ملاقات خدا / عبدالحسين زرينکوب
7-مولوي / بديعالزمان فروزانفر
8- شکوه شمس / آن ماري شيمل / حسين لاهوتي
9-شرح مثنوي / کريم زماني
10-من و مولانا / ويليام چيتيک
11-شعله طور / عبدالحسين زرينکوب
12-حلاج و راز انا الحق / عطاءالله تدین
13-سلطان العارفين، بايزيد بسطامي / عبدارفيع حقيقت
14- سماع عارفان / حسين حيدرخاني
15-تذکرة الاوليا / شيخ فريدالدين محمد عطار نيشابوري / دکتر محمد استعلامي
16-فيه مافيه
17-مکتوبات و مجالس سبعه
18-اولين و آخرين رهايي / مجموعهاي از سخنان و تعاليم آچاريا
19-پيشگويي آسماني / جيمز ردفيلد
20-بصيرت دهم / جيمز ردفيلد
AreZoO
20th November 2010, 09:17 PM
1-کوری / ژوزه ساراماگو
2-بیگانه / آلبر کامو
3-نامه به کودکی که هرگز زاده نشد / اوریانا فلاچی (مترجم:یغما گلرویی)
4-عذاب وجدان / آلبا دسس پدس
5-افسون سبز / تکین حمزه لو
6-آنسوی خیال (نویسنده شو یادم نیس فعلا)
7-عطر سنبل،عطر کاج /فیروزه جزایری دوما (مترجم:محمد سلیمانی نیا)
8-مرگ قسطی / لوئی فردینان سلین
9-گاو خونی / جعفر مدرس صادقی
10-امانت عشق ( اینم نویسنده شو یادم نیس !)
11-...تا رهائی / حمید مصدق
12-انگار گفته بودی لیلی / سپیده شاملو
AreZoO
20th November 2010, 09:17 PM
1. زنان کوچک / لوییزا می آلکوت / شهین دخت رسول زاده
2. مردان کوچک / لوییزا می آلکوت / چیستا یثربی
3. قلب تو شاعری است / جبران خلیل جبران / چیستا یثربی
4. الدوز عروسک سخنگو / صمد بهرنگی
5. چه کسی پنیر مرا برداشت؟ / دکتر اسپنسر جانسون
6. ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد / پائولوکوئلیو / آرش حجازی
7. کمدی الهی : دوزخ ، برزخ ، بهشت / دانته
8. پینوکیو آدمک چوبی / کارلوکولودی / صادق چوبک (قدیمی ولی قشنگ)
9. من یک پسر بد بودم / رسول یونان
10. بریدا / پائولوکوئلیو / آرش حجازی
11. کنار رود پیدرا نشستم و گریستم / پائولوکوئلیو / آرش حجازی
12. بیگانه / آلبر کامو
13. عاشقانه ها، جاودانه ها، عارفانه ها / جبران خلیل جبران / مسیحا برزگر
14. هشت کتاب / سهراب سپهری
AreZoO
20th November 2010, 09:17 PM
1- مسخ / فرانتس کافکا / فرزانه طاهري
2 - ناتور دشت / جي دي سلينجر / محمد نجفي
3 - کجا ممکن است پيدايش کنم / هاروکي موراکامي / بزرگمهر شريف الدين
4 - سمفوني مردگان / عباس معروفي
5 - ميرا / کريستوفر فرانک / ليلي گلستان
6 - بيگانه / آلبر کامو / ليلي گلستان
7 - قلعه ي حيوانات / جورج اورول / حمید بلوچ
8 - تماشاچي محکوم به اعدام(نمايشنامه) / ماتئي ويسني يک / تينوش نظم جو
9 - سه گانه ي نيويورک / پل آستر / خجسته کيهان ، شهرزاد لولاچی
10 - بوف کور / صادق هدايت
11 - چنين گفت زرتشت / فريدريش نيچه / داريوش آشوري
12 - ابله / تئودور داستايفسکي / سروش حبیبی
13 - کوري / ژوزه ساراماگو / مهدي غبرايي
14 - دنياي سوفي / يوستين گردر / حسن کامشاد
15 - دل سگ / میخائیل بولگاکف / مهدی غبرایی
16 - محاکمه / فرانتس کافکا / علي اصغر حداد
17 - داستان خرس های پاندا: به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد / ماتئي ويسني يک / تينوش نظم جو
18 - میهمان ناخوانده (نمایشنامه) / اریک امانوئل اشمیت / تینوش نظم جو
19 - پرواز بر فراز آشیانه فاخته / کن کیسی / سعید باستانی
20 - حق السکوت / ريموند چندلر / احسان نوروزی
AreZoO
20th November 2010, 09:18 PM
1. برادران شیردل/ آسترید لیندگرن
2.با خانمان/ هکتور هانری مالو /ترجمه : محمد قاضی
3.بابا لنگ دراز /جین وبستر/ ترجمه: میمنت دانا
4.دشمن عزیز /جین وبستر/ ترجمه: مهرداد مهدویان
5.سه گانه( کوههای سفید _ شهرطلاوسرب_برکهء آتش) /جان کریستوفر
6.آن شرلی در مزرعه سبز
7.زندگی در پیش رو /رومن گاری/ ترجمه: لیلی گلستان
8.بارون درخت نشین/ ایتالو کالوینو/ ترجمه:مهدی سبحانی
9.جین ایر/ شارلوت برونه
10.بلندیهای بادگیر /امیلی برونته
11.درخت زیبای من/ ژوزه مائورو ده واسکونسلوس/ ترجمه: قاسم صنعوری
12.قصه های صمد بهرنگی
13.هری پاتر/ جی کی رولینگ/ ترجمه : ویدا اسلامیه
14.از دل گریخته ها/ مسعود بهنود
15.خانم دالاوی/ ویرجینیا وولف/ ترجمه :خجسته کیهان
16.غرور و تعصب /جین آستین/ ترجمه: رضا رضایی
17.سه گانه نیویورک/ پل آستر/ ترجمه: خجسته کیهان
18.گلستان سعدی
19.گوژ پشت نتردام/ ویکتور ماری هوگو/ یادم نمیاد ترجمه کی بود
20.قلعه ي حيوانات / جورج اورول
AreZoO
20th November 2010, 09:19 PM
1- تقدير چنين بود - دافنه دو موريه - افسر بهار وند
2- ربه كا - دافنه دو موريه - شكيباپور
3- زنجير عشق - دافنه دو موريه - محمد مهدي پوركريم
4-شهر فرنگ - دانيل استيل - مريم بيات
5-اگر فردا بيايد - سيدني شلدون - بوذر جمهر فرهنگ
6- فرار راهبه ها - سيدني شلدون - كاوه رحيميان
7- پيامي در بطري - نيكلاس اسپاركس - ارمغان جزايري
8- پياده روي به ياد ماندني - نيكلاس اسپارك - ميترا معتضد
9- خانه ي شن و مه - اندره لوباس - مهدي قراچه داغي
10 - خانه اي از بلور - جين آن كرتز - شهناز مجيدي
11- شوهر ما سه نفر- استفاني باند -نفيسه معتكف
12- شماره تلفنت را دارم- استفاني باند - نفيسه معتكف
13- نامادري - رونالد باس - دبيري فراهاني
14- فريب - آماندا كوئيك - مريم درالتاج
15 - خاطرات يك گيشا - آرتور گلد من - مريم بيات
16- رازم را نگهدار - سوفي كينزلا - نفيسه معتكف
17 - چراغ ها را من خاموش ميكنم - زويا پيرزاد
18- روي ماه خداوند را ببوس - مصطفي مستور
19- كاخ تنهايي - ثريا بختياري
20 - جهان هولو گرافيك -مايكل تالبوت - داريوش مهرجويي .
كه البته اين رمان نيست بلكه بيان ديدگاهي است در مورد جهان هستي اما بسيار جالب و شگفت انگيز .
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.