PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عقل زنان



Victor007
8th November 2009, 03:45 PM
آیا طبق حدیث شریف علوی كه فرمود: "عقول النساء فی جمالهنّ و جمال الرّجال فی عقولهم" عقل زن در جمال او و جمال مرد در عقل او خلاصه می‏شود، تا وسیله‏ای برای سرزنش زن و برتری مرد باشد؟
برای پاسخ به این سوءال لازم است به این نكته توجّه كنید كه: زیور جان آدمی به ایمان است نه چیز دیگر، چنان كه خدای سبحان فرمود: (حَبَّبَ اِلَیْكُمُ الاْیمانَ و زَیَّنَهُ فی قُلُوبِكُمْ)۱ خدا ایمان را برای شما دوست داشتنی گردانید و آن را در دل‏های شما زینت داد. و چون روح انسان مجرد است نه مادّی و ایمان نیز امری است معنوی، این امر معنوی یعنی ایمان، مایه جمال و زیبائی آن امر مجرد یعنی جان انسانی شده است و از آنجا كه خصوصیت ذكورت و انوثت در حقیقت انسان (كه همان جان اوست) و ایمان و مانند آن تأثیری ندارد یعنی حقیقت انسان و ایمان و امثال آن نه موءنث است نه مذكر، بلكه امری مجرد است كه در زن و مرد یكسان می‏باشد؛ بنابراین از حدیث شریف علوی كه فرمود: "عقول..." می‏توان معنای دستوری فهمید نه معنای وصفی، یعنی منظور آن نباشد كه حدیث شریف در توصیف دو صنف از انسان باشد كه عقل زن در جمال او خلاصه شود و جنبه سرزنش داشته باشد و جمال مرد در عقل او تعبیه شود و عنوان ستایش بگیرد، بلكه ممكن است معنای آن دستور، یا وصف سازنده باشد. به بیان دیگر زن موظف است و یا می‏تواند عقل و اندیشه انسانی خویش را در ظرافت عاطفه و زیبایی گفتار و رفتار و كیفیت محاوره و نحوه برخورد و نظائر آن ارائه دهد چنانكه مرد موظف است و می‏تواند هنر خود را در اندیشه انسانی و تفكر عقلانی خویش متجلی سازد.
۲۲ض‏ض‏زن تحصیل كرده و آگاه به معارف ایثار و شهادت توان آن را دارد كه در نقش مادری مهربان، فرزندش را تشویق به جهاد كند و در بدرقه او هنگام عزیمت به جبهه، عقل طریف۲ خود را در جامه هنر ظریف ارائه دهد. یا هنگام استقبال فرزندش كه از جبهه و میدان رزم، پیروزمندانه برگشته است اندیشه وزین عقلی خود را در لباس زیبای شوق و نظایر آن نشان دهد. هرگز این ظرایف هنری كه تَمَثُّل عینی طرایف عقلی است برای مردان هنرمند میسّر نخواهد بود. خلاصه آنكه زن باید حكمت را در ظرایف هنر ارائه دهد و مرد بالعكس باید ظرایف هنر را در طرایف حكمت جلوه گر كند یعنی جلال زن در جمال او نهفته است و جمال مرد در جلال او متجلّی شده است و این توزیع كار نه نكوهشی برای زن است و نه ستایشی است برای مرد. بلكه رهنمود و دستور عملی هر یك از آنهاست تا هر كس به كار خاص خویش مأمور باشد و در صورت امتثال دستور مخصوص خود، درخور ستایش گردد و در صورت تمرّد از آن، مستحق نكوهش شود. پس تفاوت زن و مرد در نحوه ارائه اندیشه‏های درست ظهور می‏نماید وگرنه زن نیز چون مرد شایستگی فراگیری علوم و معارف را داشته و مستحق تقدیر است.
مطلب دیگری كه باید به آن توجّه داشت این است كه دو گونه عقل داریم: عقل نظری و عقل عملی. انسان با عقل نظری می‏فهمد و با عقل عملی كار انجام می‏دهد. یقین، جزم، ظن و گمان، وهم، خیال و مانند آن جزو شوءون عقل نظری است؛ امّا نیّت، عزم، اخلاص و اراده، محبت، تولی، تبرّی، تقوی و عدل و مانند آن جزو عقل عملی است ۳ و همین عقل عملی هم معیار فضیلت در انسان است. عقل نظری معیار اعلمیت انسان و عقل عملی معیار كرامت و افضلیت انسان است. (اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ اَتْقیكُمْ)۴ و این‏كه در روایت آمده است كه "عقول النساء فی جمالهن و..."۵ اشاره به عقل نظری است نه عقل عملی. یعنی اگر بین مرد و زن تفاوتی از نظر عقلی باشد در مورد عقل نظری یا ابزاری است نه عقل عملی.
عقل نظری، عقلی است كه انسان با او بتواند علوم حوزوی و دانشگاهی را فراهم كند تا چرخ دنیا بچرخد و این هم معیار فضیلت انسان (مردها) نیست. بلكه معیار فضیلت انسان، عقلی عملی است كه در تعریف آن آمده است "عُبِدُ بِهِ الرَّحْمنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الجَنان"۶
انسان بوسیله آن خدا را عبادت می‏كند و بهشت را كسب می‏نماید و به مقام قرب می‏رسد و این عقل هم در مرد و زن تفاوتی ندارد. بنابراین اگر كسی خواست بین زن و مرد داوری كند نباید عقل به معنای علم مصطلح را معیار قرار دهد (یعنی عقل نظری را) بلكه باید عقل عملی را كه وسیله قرب انسان و معیار فضیلت است معیار قرار دهد و در این صورت است كه جمال مرد و زن هر دو در عقلی است كه "عبد به الرحمان و اكتسب به الجنان" و در این صورت، هم "جمال الرجال فی عقولهم" و هم "جمال النساء فی عقولهنّ" می‏باشد.۷
۲. گاهی گفته می‏شود كه عقل مرد بیش از عقل زن است و تجارب گذشته و حال نیز موءید این مطلب می‏باشد آیا چنین گفته‏ای صحیح است؟ این موضوع را مرحوم علامه طباطبایی۱ در تفسیر شریف المیزان آورده و مشخص فرموده‏اند، آن عقلی كه در مرد بیش از زن است یك فضیلت زائده است نه معیار فضل و تا حدی نیز در پاسخ به سوءال اول مطرح گردید. توضیح مطلب این‏كه عدهّ‏ای گفته‏اند عقل در اسلام معیار كمال انسانی است یعنی هر كس كه عاقلتر است به كمال انسانی نزدیك‏تر و نزد خدا مقرب‏تر است، و هر كه از عقل دورتر است از كمال انسانی كم بهره‏تر و از مقام قرب الهی محرومتر است، بنابراین چون عقل در مرد بیش از زن است پس مردها بیش از زن‏ها به خدا نزدیك‏تر هستند. در صورتی كه این استدلال تمام نیست بلكه مغالطه‏ای است كه در اثر اشتراك لفظ رُخ می‏دهد. چون عقل به صورت اشتراك لفظی بر معانی گوناگون اطلاق می‏شود، لذا باید اوّلاً، روشن شود كدام عقل معیار كمال انسانی و قرب الهی است و ثانیاً در كدام عقل، زن و مرد با یكدیگر اختلاف و تفاوت دارند؟ منشأ مغالطه آن است كه گرچه گفته می‏شود كه زن و مرد در عقل تفاوت دارند، و عقل معیار قرب الی اللّه است، و هر كه عقلش بیشتر باشد به خدا نزدیك‏تر است، امّا عقلی كه در مقدمه دوم ذكر می‏شود، غیر از عقلی است كه در مقدمه اولی آمده است، به عبارت دیگر عقلی كه در آن، زن و مرد اختلاف و تفاوت دارند غیر از عقلی است كه مایه تقرب الی اللّه است. اگر دو معنای عقل از هم جدا بشود، و دو مقدمه را با حفظ یك حد وسط كنار هم ذكر كنیم، می‏بینیم كه هرگز نمی‏توان قیاسی ترتیب داد تا از آن، فضیلت مرد بر زن استنتاج شود، زیرا عقلی كه در زن و مرد متفاوت است عقل نظری است كه در نحوه مدیریت، در مسائل سیاسی، اقتصادی، علمی، تجربی، ریاضی و مانند آن دخیل است. و بر فرض هم كه ثابت بشود دراین گونه از علوم و مسائل اجرایی، عقل مرد بیش از عقل زن است ـ كه اثبات این مطلب نیز كار آسانی نیست ـ ولی این سوءال وجود خواهد داشت: آیا آن عقلی كه مایه تقرب الی اللّه است همین عقلی است كه بین زن و مرد مورد تمایز می‏باشد؟ آیا می‏توان گفت هر كس مسائل فیزیك، ریاضی، طب، طبیعی و مانند آن را بهتر بفهمد به خدا نزدیك‏تر است؟ آیا این عقل مایه تقرب است یا عقلی كه "عبد به الرّحمان و اكتسب به الجنان"۸ می‏باشد مایه تقرب است؟
چه بسا ممكن است مردی در علوم اجرایی بهتر از زن بفهمد امّا توان عقال كردن غرایز خویش را نداشته باشد. همه مذهب‏های باطلی كه در برابر انبیا صف بستند به وسیله مردها جعل شد. اكثر متنبّی‏ها۹ كه در برابر انبیا به مبارزه مذهبی برخاستند، مرد بودند. قرآن كریم در مورد كسانی كه نظیر فرعون مذهب‏های جعلی آوردند می‏فرماید: (یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَومَ الْقِیامَةِ)۱۰ آنان كه پیشاپیش دیگران به جهنّم رفته و می‏روند آیا مردند یا زن؟ بنابراین، اگر كسی در مسائل علمی یا سیاسی و اجرایی فكر برتر داشت این نشانه تقرب الی اللّه نیست، بلكه یك فضیلت زاید است، زیرا: "ذاكَ عِلْمٌ لایَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ"۱۱ علمی است كه ندانستنش زیان نمی‏رساند. اگر كسی ادّعا كند كه عقل مرد در جنبه "یعبد به الرحمان و یكتسب به الجنان" قوی‏تر از زن است، هر گز اثبات آن مقدور نیست، چرا كه نه تجربه آن را نشان می‏دهد و نه برهان آن را تأیید می‏كند. (ص ۲۵۲ ـ ۲۴۹) مضافاً این‏كه همه كمالات به اندیشه‏های نظری وابسته نیست. زیرا كه گاهی انسان خوب می‏فهمد امّا فهمش همراه با خشونت است. اگر انسان دو صنف است: بخشی محكم كارند به نام مرد، و بعضی ظریف كارند به نام زن، اسماء الهی هم دو صنف است و كمالات نیز از دو راه نصیب انسان می‏شود. بعضی از كمالات بر اساس جنگ و قوام و قیام و مبارزه و ستم ستیزی و مظهر قهر و جلال حق بودن است، و بعضی مظهر مهر و رأفت و عاطفه و محبت و جمال و لطف حق بودن است و اگر یكی از این دو صنف در خشونت و اندیشه قوی ترند، دلیلی بر آن نیست كه در بخش‏های مهر، عاطفه، لطف، رأفت، صفا، صمیمیت و رقّت نیز قوی‏تر باشند.
ذات اقدس اله، عالم را بر محور محبت اداره می‏كند و بسیاری از آیات قرآن درس محبت می‏دهد و راه محبت را زن بهتر از مرد درك می‏كند. اگرچه راه قهر را ممكن است مرد بهتر از زن درك كند. (ص ۲۲۲ ـ ۲۱۷)
۳. آیا این گفته حضرت علی۷ در بیان وهن عقول زنان است كه فرمودند: "ایّاك و مشورة النساء فانَّ رأیهنّ الی اَفنٍ و عزمهنّ الی وهن"۱۲ بپرهیز از مشورت با زنان، كه رأی آنان ناقص و تصمیم آنان سست است. وكلاً چنین مسئله‏ای شامل حال تمام زنان اعم از تحصیل كرده و تحصیل نكرده است؟! چنین تعبیر هایی به لحاظ غلبه خارجی موضوع در زمان بیان آن است. یعنی در آن زمان این صنف گرانقدر (یعنی زنان) از تعلیم و تربیت صحیح محروم بوده‏اند در صورتی كه اگر شرایط درست برای فراگیری آن‏ها در صحنه تعلیم و تربیت فراهم شود اگر غلبه بر عكس نشود لااقل غلبه با مردان نخواهد بود تا منشأء نكوهش گردد. یعنی اگر زنان در پرتو تعلیم صحیح و تربیت وزین پرورش یابند و چون مردان بیاندیشند و چون رجال تعقّل و تدبّر داشته باشند تمایزی از این جهت با مردها ندارند و اگر گاهی تفاوت یافت شد، همانند تفاوتی است كه در این مورد بین خود مردها نیز مشهود است.
مثلاً اگر زنان مستعد به حوزه‏ها و دانشگاه‏های علمی راه یابند و همانند مردان به فراگیری علوم بپردازند و در دروس مشترك آگاهی كامل یابند دیگر نمی‏توان گفت روایاتی كه در نكوهش زنان آمده و احادیثی كه در پرهیز از مشورت با آن‏ها وارد شده و اداله‏ای كه در نارسایی عقول آنان رسیده اطلاق دارد و هیچگونه استثنایی نسبت به زنان دانشمند و محقق ندارد بلكه قطعاً این گونه زنان، مستثنی خواهند بود و در این زمینه تمایزی با مردها ندارند. (۳۷ ـ ۳۶)
پاورقیها:
۱. سوره حجرات، آیه ۲۴.
۱۲. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
۱۰. سوره هود، آیه ۹۸.
۱۱. اصول كافی، ج ۱، باب ۳، ۳۲.
۲. لطیف و خوش و پسندیده.
۳. این برداشت و تفسیر از "عقل عملی" نظر خاص برخی از اندیشمندان از جمله حضرت آیة الله جوادی آملی می‏باشد. (ر.ك: فطرت در قرآن از سلسله كتب تفسیر موضوعی قرآن، ص۲۹ـ۳۰). برخی از صاحب نظران دیگر از جمله حضرت آیة الله مطهری و مصباح‏یزدی بلكه مشهور فلاسفه نظیر فارابی و ابن سینا، بر این باورند كه عقل در انسان، قوه واحدی است كه همان قوه مدركه است لیكن به لحاظ مطعلق ادراك به دو قسم عقل نظری و عقل عملی تقسیم می‏شود ...
۴. سوره حجرات، آیه ۱۳.
۵. بحارالأنوار ج ۱۰۳، ص ۲۲۴.
۶. اصول كافی، ج ۱، باب ۱، ۱۱.
۷. پاسخ این سوءال از كتاب زن در آئینه جلال و جمال تألیف حضرت آیت ا... جوادی آملی گزینش شده است، صفحات ۳۶ ـ ۳۲ و ۲۸۸ ـ ۲۵۵.
۸. اصول كافی، ج ۱، باب ۱، ۱۱.
۹. مدعیان دروغین نبوت.
منبع:ماهنامه پرسمان ، شماره ۱۱

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد