توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : هم صدا با ابلیس ( معرفی شیطان پرستی )
Admin
6th November 2009, 11:40 PM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت اول --
مقدمه ای بر شیطان پرستی
نکته ای که لازم است در ابتدای مقاله ذکر شود این است که: سعی کرده ام تا این مقاله کامل و جامع باشد. لذا اگر در خواندن هر یک از قسمتهای آن خسته شدید می توانید موقتا آن را رها کرده به مطالعه ی قسمت های بعدی بپردازید.
پیشاپیش لازم است به خاطر حرف های کفر آمیزی که به ناچار و برای روشن شدن بیشتر موضوع در این مقالات طرح شده اند از خوانندگان گرامی عذر خواهی کنم .
« انما ذلکم الشیطان یخوف اولیاءه فلا تخافوهم وخافون ان کنتم مومنین »
« در واقع این شیطان است که دوستانش را می ترساند پس اگر ایمان دارید از آن نترسید و از من پروا کنید.» (سوره مبارکه آل عمران آیه 175) امام صادق علیه السلام می فرمایند: « العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس.»
« هرکس عالم به زمانش باشد مورد هجوم حوادث ناگوار قرار نمی گیرد.»
با این روایت امام معصوم علیه السلام مشخص می گردد که تا چه اندازه آگاهی نسبت به مسائل روز جامعه مهم و اساسی است. زیرا ممکن است انسان در گرداب مفاسد اجتماعی و انحرافات فکری و مکتبی گرفتار شده، و لی خود از آن غافل باشد. لذا باید تمامی حواس انسان متوجه این مطلب گردد که در جامعه امروزی مسلح به سلاح علم و بصیرت باشد تا مبادا قربانی امیال شوم طاغیان اعتقادی و فکری نشود. در این گذار یکی از معضلات فکری و مکتبی امروز جوامع که متأسفانه با سرعت سرسام آوری در جوامع شایع شده و جوامع اسلامی خصوصاً کشور عزیز ما ایران را نیز درنوردیده است، مکتب تغییر شکل داده Satanism / سیطنیسم (شیطان پرستی) است. غفلت از این موضوع زمانی اثرات خود را عیان می نماید که کودکان، نوجوانان، جوانان و حتی افراد مسن تر را نیز آلوده کرده و دیگر شاید برای جبران آن دیر شده باشد. بنابراین باید اقدام پیشگیرانه صورت پذیرد. هر چند که اکنون نیز زمان بسیاری را از دست داده ایم. زیرا آثار شوم این مکتب پلید هم اکنون پدیدار شده و حتی بسیاری از دستگاههای فرهنگی کشور را نیز آلوده کرده است. مطالعه این مجموعه شما را با وضعیت کنونی جهان آشنا کرده و در صدد است چهره واقعی شیطان را در عصر حاضر نمایان ساخته و ابزار او را برای مقابله با انسان و انسانیت، معرفی کند. خوشبختانه همیشه شیطان با افراطی گری، ضعفهای خود را نمایان ساخته و هر انسان آگاه و با بصیرت، می تواند با آن به مقابله برخاسته و او را از صحنه زندگی خود خارج ساخته و نابود کند. چنانکه در زندگی ائمه معصومین علیهم السلام می بینیم، شیطان با تمام تلاشی که انجام داد، نتوانست حتی کوچکترین خللی در زندگی این بزرگواران ایجاد کند. در احوالات امام سجاد علیه السلام می خوانیم، شخصی نزد حضرت رضا علیه السلام آمد و از ایشان درباره لقب سید الساجدین سوال کرد. حضرت رضا علیه السلام فرمودند: روزی جدم حضرت سجاد علیه السلام مشغول نماز بودند. ناگهان از گوشه ای مار عظیم الجثه ای به سمت حضرت آمد و انگشتان پای ایشان را نیش زد. امام سجاد علیه السلام برافروخته شد و مشخص بود که بسیار متألم شده اند، اما تغییری در اذکار و حالت امام علیه السلام مشاهده نشد. مار بسیار حضرت را آزار داد. ناگهان صاعقه ای از آسمان آمد و به مار اصابت کرد. آنگاه مار به حال اولیه خود باز گشت، که همان شیطان بود. کنار حضرت ایستاد و گفت: حقیقتاً که تو سرور عبادت کنندگان هستی. و چنین نامی شایسته شماست. آنگاه از نظرها ناپدید شد.آری، او از به انحراف کشـاندن امام معصوم علیه السلام هم نا امید نبود. اما مقاومت امام عزیز را ببینید که چگونه شیطان را درمانده و مستأصل می کند و او را منکوب می نماید. لذا یکی از راههای مقابله با شیطان، اصرار بر عبادت و ذکر خداوند است. «کجاست طلب کننده جگرهای انبیاء. کجاست طلب کننده خونهای بی گناه ریخته شده.» به امید روزی که در هیچ نقطه دنیا اثری از پلیدی یافت نشود. به امید روزی که منکوب کننده شیطان رخ نماید و زمین از لوس وجود شیطان و شیطان صفت پاک گردد. در این راستا آنچه که از حقیر بر می آید، دادن اطلاعاتی هر چند کم و ناقص در این باره است. شاید راهگشای محققین و دردمندان جامعه بشری قرار گرفته و فکری به حال این معضـل پیـچیده اجتماعی و عقیدتی و فکری بشود. امید است با همکاری تمامی کسانی که درد دین و دنیای مردم را دارند و به فکر اصلاحات سازنده هستند، در این زمینه اقدام نموده و با مساعدت های فکری دست در دست هم به جهاد و مقابله با این پدیده برآییم. طی این مرحله بی همرهی خضر مکن / ظلمات است بترس از خطر گمراهی
اشتباه نکنید! شیطان پرستان به خدا اعتقاد دارند. فقط نمی خواهند او را بپرستند. حال اگر مجبور باشند به هر موجود پست دیگری تن داده و او را به عنوان معبود انتخاب کنند. از حیوانات و گیاهان و اشیاء طبیعی گرفته، تا آلت تناسلی و... همگی جزء معبودان بشر قرن بیست و یکم است. قرنی که به قرن اطلاعات معروف گشته، ولی از آگاهی بشر، جز خرافه و پوچی چیزی باقی نمانده است.
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/59951311171.jpg
شیطان، نخستین كسى بود كه بعضى كارها را مرتكب شد و پیش از او كسى آنها را انجام نداده بود. و آنها از این قرارند:
- اولین كسى كه قیاس نمود و خود را از حضرت آدم علیه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت : من از آتشم و او از خاك در حالى كه آتش از خاك بالاتر است .
- اولین كسى كه در پیشگاه با عظمت الهى تكبر نمود و به دستور خالق خود عمل نكرد.
- اولین كسى كه كه معصیت و نافرمانى خدا را كرد و آشكارا با او مخالفت نمود.
- اولین كسى كه به دروغ گفت : خدا گفته از این درخت نخورید، چون درخت جاوید است و اگر كسى از آن بخورد تا ابد زنده مى ماند و با خدا شریك مى شود.
- اولین كسى كه كه قسم به دروغ خورد و گفت : من شما را نصیحت مى كنم .
شیطان اولین كسى است كه صورت هاى مجسمه و بت را ساخت
- اولین كسى كه نماز خواند و یك ركعت آن چهار هزار سال طول كشید.
- اولین كسى كه كه غنا و آواز خواند، همان زمانى كه آدم علیه السلام از درخت نهى شده خورد.
- اولین كسى كه نوحه خواند و گریست ؛ چون او را به زمین فرستادند، به یاد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گریه كرد.
- اولین كسى كه لواط كرد آنگاه که به میان قوم لوط آمد. - اولین كسى كه دستور ساختن منجنیق را داد تا حضرت ابراهیم علیه السلام را با آن در آتش اندازند.
- اولین كسى كه دستور ساختن نوره را در زمان حضرت سلیمان داد، براى این كه موهاى اضافى پاى بلقیس پادشاه سبا را از بین ببرند.
- اولین كسى كه دستور ساختن شیشه را داد تا حضرت سلیمان علیه السلام آن را روى خندق گذارد و بلقیس را آزمایش كند.
- اولین كسى كه عبادت و بندگى او، فرشتگان را به تعجب در آورد!
- اولین كسى كه به خداى خود اعتراض كرد.
- اولین كسى كه شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق كرد.
- اولین كسى كه كه سحر و جادو كرد و آن دو را به مردم یاد داد.
- اولین كسى كه براى زیبایى ، زلف گذاشت .
-اولین كسى كه شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق كرد.
- اولین كسى كه نقاشى كرد و چهره كشید.
- اولین كسى كه آتش حسدش شعله ور شد.
- اولین كسى كه به ناحق مخاصمه و جدال كرد.
- اولین كسى كه خداى تعالى به او لعنت نمود( و از ناراحتى فریاد كشید.
- اولین كسى كه به خدا كفر ورزید.
- اولین كسى كه گریه دروغى نمود.
- اولین كسى كه عبادت و خلقت خود را ستود.
- اولین كسى كه صورت هاى مجسمه و بت را ساخت . روزگار عجیبی است؛ هر گوشه، در هر خیابان یا بین دوستان را که نگاه میکنی درباره این کلمه میشنوی؛ به خصوص در بین کسانی که ادعای متالبازی و گوش دادن به موسیقی متال به خصوص سبک بلکمتال را یدک میکشند. چیزی که الان در جامعه مشاهده میشود باب شدن شیطان پرستی و انداختن "پنتاگرام" در گردن است. بلکمتال Darkthrone ، مریلین مانسن ، نیروانا ، آنتون لاوی، کلیسای شیطان ، satanic bible ، آدم خواری ، skull-n-bone .... احتمالا حداقل یکی از این کلمات تاکنون شنیدهاید، آدمهای عجیبی را هم دیدهاید که خودشان را طرفدار این نامها و گروهها میدانند! موسیقیهای آنها را گوش میدهند، گاهگاه لباسهای عجیب غریب میپوشند، علامتهای خاصی بین خودشان دارند و به قول خودشان "تیریپ خفن میزنن!"
از اینها که بگذریم حتما زیاد هم شنیدهاید که در فلان کشور یک عدهشیطان پرست یک آدم را تکهتکه کردند یا خوردند یا فلان جنایت را انجام دادند. لذا بر آن شدیم تا در مورد شیطانپرستی و شیطانپرستان تحقیقی اجمالی به عمل آوریم.
شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار قویتر و موثرتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خدا است. در شیطان پرستی شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین، قدرتی به عنوان برترین قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد و این دنیایی را که به عنوان دوزخ برشمرده میشود را قانونمند میکند. در شیطان پرستی، غیر از استفاده از شیطان به عنوان قدرت تاریکی و قدرت مطلق از نیروها و اجنه و روح های پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده میشود؛ و در نهایت معنای شیطان پرستی؛ پرستش قدرت پلیدی است.
برگرفته از سایت راسخون
Admin
6th November 2009, 11:41 PM
قسمت 2
مقدمه ای بر شیطان پرستی - 2
به طور کلی دو تعریف برای گروههای شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد؛
تعریف اول: هر گروهی که شیطان را (مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیرطبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است یا یک شیطان انتزاعی) به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند، که معمولاً از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد میکنند و آن را منتسب به طبیعت "حقیقی" انسان مینامند.
تعریف دوم: گروههایی که از دین مسیحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده است قبول ندارند. این تعریف معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار میگیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروهها را شیطان پرست مینامند.
در دهه هاي اخير، گسترش فرقه هاي شيطان پرستي در دنيا با رشد خيره کننده اي همراه بوده است. به خصوص که اين فرقه از ابزارهاي نوين براي گسترش و فعاليت خود بهره برده است. در اين بررسي سعي شده است بيشتر جنبه هايي که در تحقيقات مختلف بر اين پديده، مغفول مانده است مورد بررسي قرار گيرد. فرقه هاي شيطان پرستي هم مانند هر پديده اجتماعي ديگر از اين قاعده مستثني نيست. در تاريخچه اين گروه ها تحولات نسبتا گسترده اي مشاهده مي شود که پيش از ورود به بحث، مختصرا به آن اشاره مي شود:
وجود شيطان همواره در آيين هاي الهي و اديان ابراهيمي، به عنوان موجودي شرور، که انسان ها را به گناه سوق مي دهد، مطرح بوده است. البته نظرات اين اديان درباره ماهيت و وجود شيطان، نظري سمبليک و نمادين نيست؛ بلکه شيطان همواره موجودي واقعي و داراي قدرت هاي اهريمني است.
زمينه قدرت هاي شيطان بايد يادآور شد که از نظر اديان الهي، قدرت شيطان، قدرت بي نهايت و قدرت مطلق نيست؛ بلکه طبق عقائد تحريف نشده دين الهي، قدرت شيطان، محدود و به واسطه انتخاب ناصواب خود انسان پديد مي آيد. چه اينکه شيطان بر مومنان راستين، تسلط و نفوذي ندارد.
وقتي تعاليم انبيا دچار تحريف مي شود و با خرافات آميخته مي شود، زمينه تفويض قدرت نامحدود به شيطان فراهم مي شود. اما اگر حتي شيطان را داراي قدرت فراوان در نظر بگيريم، چه عاملي باعث پرستش شيطان و فرار از حريم امن الهي و پناهندگي به شيطان مي شود؟ بگونه اي که افرادي خود را تابع شيطان معرفي مي کنند و از نيروهاي او براي زندگي مدد مي گيرند!
گرايش به شيطان و تبعيت از او، با انجام يک سري از اعمال خاص، از قرون وسطي مطرح بوده است. اما بايد يادآور شد که خواستگاه فرقه هاي شيطان پرستي، آن هم با وضعيت کنوني اين فرقه ها، ريشه در غرب دارد. پيروان اين گروه ها در گذشته با اعمالي مانند قرباني کردن انسان ها، قصد جلب رضايت شيطان و کسب قدرت هاي اهريمني او را داشتند. اما گروه هايي که امروز با عنوان شيطان پرست معروفند، به اين اقدامات دست نمي زنند و مجازات ها و پيگردهاي قانوني، در تغيير اين مناسک، نقش بسزايي داشته است، اما کماکان اين سنت ها با شکل و شمايل ديگر مانند قرباني کردن حيوانات به جاي انسان، به چشم مي خورد.
شيطان پرستان مدرن همزمان با تغيير اصول شيطان پرستي و به مقارن آن کاهش نفوذ و قدرت کليسا و موج دين ستيزي در دوران مدرنيته که در غرب ايجاد شد، بار ديگر در نيمه دوم قرن بيستم ميلادي، اصول خود را توسط شخصي به نام "لاوي" تدوين کردند و با بهره گيري از ابزارهاي نوين اطلاع رساني، به سرعت رشد کردند. البته اين بار به مقتضاي تحول عمومي جامعه از اقدامات خشونت بار اين فرقه ها مانند دريدن اعضاي انسان و...خبري نبود و شعارهاي زيبايي ماند عدم آزار رساندن به کودکان، پرهيز از اذيت کردن حيوانات نيز ديده مي شد اما در مقايسه با شيطان پرستي دوره هاي قبل، اصولي وارد اين فرقه جديد شد که تا حد زيادي متاثر از فضاي مدرنيته حاکم در غرب بوده است.
در شيطان پرستي قرون وسطي نوعي اعتراض شديد به کليساي کاتوليک و حاکميت آموزه هاي تحريفي آن به چشم مي خورد. لذا "آنتي کريس" يا مبارزه با تعاليم حضرت عيسي و به تبع مبارزه با هنجارهاي کليساي کاتوليک، فراوان به چشم مي خورد. اما در شيطان پرسي جديد چه مولفه هايي وجود دارد؟
موج جديد شيطان پرستي کماکان همان ضديت را با فضاي کليسا دارد ولي به فراخور کم رنگ شدن نقش کليسا و دين در اروپا، اندکي از اين عناد کاسته شده است اما مولفه هاي جديد وارد اين گروه شده است. يکي از بارزترين اين اصول، انسان محوري يا اومانيسم است که محصول نامبارک عصر مدرنيته است. تفکري که ماوراالطبيعه و حيات اخروي را منکر است و تمام هست و نيست را در همين حيانت مادي مي داند.
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2268989_photo_resize_2.jpg
اساسا مفهومي به نام توحيد و خداي واحد، در اين فرقه مورد انکار است. مفهوم پرستش در اين فرقه، متفاوت است با مفهوم پرستش در اديان الهي؛ زيرا حتي ممکن است شيطان مورد پرستش اصطلاحي قرار نگيرد، بلکه نوعي اعتماد و مدد جستن از نيرويي داراي قدرت مافوق بشري، به همراه انجام اموري، به عبادت و پرستش تعبير شود و تلاش پيروان اين فرقه اين است که با انجام اين امور، داراي قدرت اهريمني بيشتري شوند تا از اين زندگي مادي، تا حد امکان در راه لذت بردن از آن، بهره مند شوند.
اين تفکر سلطه طلبانه و دنيا جو، بازتاب همان تفکر اومانيستي و انسان محوري حاکم و رايج در غرب است که انسان و تمايلات نفساني او را در راس و محور همه شئون فردي و اجتماعي قرار مي دهد و تمام جزئيات زندگي را بر اساس رسيدن به همين خواسته ها استوار مي سازد.
در اينجا ممکن است اين سئوال مطرح شود که "اگر نظام حاکم بر تفکر غربي اين چنين است و ارزش هاي انسان را انکار مي کند، پس شيطان پرستان به دنبال رسيدن به چه امري هستند؟" زيرا علي الظاهر تمام آنچه که شيطان پرستان به دنبال آن هستند، در فضاي حاکم بر جوامع غربي قابل دسترسي است. در جواب بايد گفت انسان هرقدر هم که ارزش هاي انساني را انکار کند و خود را در باتلاق شهوات و لذت هاي مادي غرق کند، باز نمي تواند از فرياد ها و نياز روح خسته خود براي پرستش موجودي برتر، فرار کند و بر اين تمايلات، سرپوش بگذارد.
اين انسان نمي تواند پوچي هاي زندگي خود را علي رغم لذت هاي مادي، منکر شود و ناديده بگيرد. روح انسان همواره احتياج به پرستش موجودي برتر و فرا زميني دارد. دقيقا به خاطر اغنا کردن اين گرايش تعارض انسان مدرن، اين مکاتب که در آنها مفاهيمي مانند پرستش، عبادت، استمداد و کسب نيرو از موجودي ماورايي و ... ايجاد مي شوند.
روح انسان مدرن در چنين جامعه اي را نه تعاليم تحريف شده اغنا مي کند و نه رويگرداني از تعاليم الهي و نه فرو رفتن در تمايلات نفساني آرام. اين فضاي پارادوکسي موجب سرگشتي بشر امروز مي شود و چاره اي جز انجام اعمال حيواني براي او باقي نمي ماند. روح الهي انسان همواره به تعاليم ناب الهي احتياج دارد و اگر مضامين صحيح اين تعاليم براي او فراهم نشود، ناگزير است براي فرار و فراموشي اين موقعيت جانکاه، به مصرف مشروبات الکلي و مواد مخدر و هيجانات زودگذر يا روابط بي حد و حصر جنسي روي آورد که همه اين اقدامات سراب گونه، مانند نوشيدن آب شوري است که جز به تباهي و وخامت اوضاع نمي افزايد.
در چنين شرايطي، رهبران اين فرقه ها مخاطبان و پيروان خود را به خودکشي تشويق مي کنند تا شايد راه نجاتي باشد از اين زندگي بي معنا. آري. اين سرخوردگي انسان مدرن، سوغات سلطه همين تفکر است.
با اين رويکرد، بار ديگر اهميت تعاليم نجات بخش اديان الهي، و در صدر آن دين مبين اسلام در معنا دهي به زندگي انسان، مشخص مي شود.
Admin
6th November 2009, 11:42 PM
-- قسمت سوم --
تاریخچه شیطان پرستی
شاید عده ای شیطان پرستی را آئینی مدرن و نهایتا مربوط به قرن ۱۶ - ۱۵ میلادی بدانند اما واقعیت چیز دیگریست. شاید بتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد. البته شواهد به دست آمده این حرف را تصدیق میکند که شیطان پرستی در نواحی امریکای لاتین، امریکای جنوبی و افریقای مرکزی به قرن ها قبل از میلاد مسیح برمیگردد و قبایلی که آثاری از آنها باقی مانده است این احادیث را تصدیق میکنند. در اکتشافات به دست آمده در امریکای جنوبی یکی از قبایل این قاره که اعتقاد بسیاری به خوب و بد داشتند شیطان را پرستش میکردند و حتی قربانی هایی را از انسان به شیطان هدیه میکردند که مکانهای انجام مراسم قربانی هنوز وجود دارد و اجساد مومیایی به دست آمده و نوع کشته شدن ها نشانگر قربانی شدن این انسانها (که در آنها بیشتر زنان به چشم میخورند) است. در افریقای مرکزی و در دشتها و کویرهای سوزان این قاره نیز در قبایلی که معروفترین آن قبیله "اوکاچا" میباشد، شیطان به عنوان قدرت مطلق زمین و آسمان و پدید آورنده آن و خدای خشم و نفرت پرستش میشد و حتی قربانی هایی نیز در مواقع خاص به آن اهداء میشد. ذکر این نکته ضروری است که زمان قربانی کردن انسانها در برابر شیطان لحظه های خاصی بوده است.
تاریخچه شیطان پرستی به سالهای بسیار دور بر میگردد که بعدها این آئین و سنت به صورتهای دیگر نمود پیدا کرد که چیزهایی از گذشته چه با تحریف و چه بدون تحریف دست به دست در حال عبور همراه با زمان است. البته شیطان پرستی در زمان پیدایش زبان و خط و زمان مادها، سومریان، بابلیان و ... نیز ادامه داشت تا در قرون ۱۴ -۱۵ میلادی شیطان پرستی نوین به وجود آمد.
شیطان پرستی قدیمی
شیطان پرستی قدیمی شیطان پرستی ای است که به قرون وسطا برمیگردد،؛ با اینکه همانطور که در تاریخچه شیطان پرستی ذکر گردید شیطان پرستی به قبل از میلاد مسیح برمیگردد اما اصولا شیطان پرستی قدیمی را مربوط به قرون وسطا میدانند. موضوعی که امروزه درباره شیطان پرستی قدیمی وجود دارد و در برخی کتابها دیده میشود به این مطلب برمیگردد که اصولا شیطان را کلیسا به وجود آورد تا تمام بدیها و پلیدیها را به آن نسبت دهد تا به نوعی هم خدمتی به بشریت کرده باشد و گناهان را از خود دور کند و جادوگران را نیز که در قرون وسطا از قدرت زیادی برخوردار بودند با عنوان جادوگران سیاه به عنوان پیروان شیطان معرفی کند تا هم گناهان را دفع کند و هم قدرت جادوگران را کم کند. البته این یک نظریه ای است که آنچنان که باید و شاید نمیتواند قدرت داشته باشد و انسان را حداقل از لحاظ فکری ارضا کند. زیرا قبل از مسیحیت و در زمانهای حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حتی بسیار قبل از آنها شیطان پرستی وجود داشته و چیزی به عنوان شیطان مسلما وجود دارد زیرا اگر وجود نداشت هیچگاه آدم و حوا به زمین سقوط نمیکردند! پس نظریه فوق را میتوان نظریه ای مغرضانه نسبت به مسیحیت و کلیسا خواند.
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/3599131118.jpg
شیطان پرستی قدیمی از لحاظ معنی و از لحاظ اعمال انجام شده مسلما با شیطان پرستی کنونی بسیار تفاوت دارد. شاید بتوان گفت چیزی که به عنوان شیطان پرستی امروزه در جوامع گوناگون قرار دارد شیطان پرستی قدیمی یا قرون وسطایی است که این شیطان پرستی به طور کلی محکوم شده است و شیطان پرستی جدید با آن به مبارزه برخواسته است اما خوب هنوز عده زیادی آن را قبول دارند و به آن احترام میگذارند و قوانین آن را اجرا میکنند. شیطان پرستی قدیمی استفاده از کمک شیطان در کارهای زیان آور و کمک به برخی پادشاهان در جنگها بوده است و حتی همسر پادشاه فرانسه در قرن ۱۳ میلادی برای نجات شوهر خود از مرگ مراسم شیطان پرستی قرون وسطایی را انجام داد. شیطان پرستی قدیمی اعتقاد دارد که شیطان وجود دارد و قدرت او عظیم ترین قدرت بر روی جهان است.
اصل شهوترانی و ارضای جنسی اصل لاینفک این مراسم است. شیطان پرستی قدیمی مخالف با مسیحیت و کلیسا است و دقیقا در مراسم خود اعمال ضد مسیحیت را انجام میدهد. آنها به مسیحیت و کلیسا اعتقادی ندارند و آنها را عامل بدبختی مردم میدانند. آنها میگویند مسیح پیامبری بود که باید زمین را آباد میکرد و مردم را به راه راست میبرد اما تنها کاری که انجیل انجام داده دروغگویی و رواج بدی در جامعه است ! آنها قربانی انسان را امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان میدانند و در این میان دختر بچه ها بهترین قربانی برای شیطان هستند. ریختن خون در این مراسم نشانه تقدس این مراسم است ( همانند نوشیدن شراب در عشای ربانی مسیحیت که به عنوان نشانه تقدس و خون مسیح است ! ) . انجام اعمال شهوترانی در این مراسم اعمالی است که باید حتما بدان پرداخته شود چون در شیطان پرستی قدیمی ارضای حس جنسی یکی از مهمترین عوامل است و البته با توجه به اینکه شیطان پرستان قدیمی بدترین اعمال را برای مبارزه با خدا، مسیح و شیطان انجام میدادند لذا امور جنسی نیز به بدترین و فجیع ترین نوع خود انجام میگرفت. آنها به جهنم اعتقادی نداشتند و میگفتند جهنم همین دنیایی است که در آن زندگی میکنیم لذا بدترین گناهان را در مراسم خود انجام میدادند. شیطان پرستان قدیمی شیطان را موجودی با هویت خارجی میدانند.
شیطان پرستی جدید
شیطان پرستی جدید در انگلستان به وجود آمد و البته زیاد نیز تعجب برانگیز نیست زیرا انگلیس یکی از کشورهایی است که جادوگرانی بسیاری را داشته است و البته وجود اهالی باستانی آسیای میانی و خاورمیانه و همچنین اهالی یونان باستان در انگلیس ثابت شده است زیرا از اکتشافات به دست آمده در برخی محل های برگزاری مراسم شیطان پرستی و جادوگری در انگلیس نظیر محل استون هنج آثاری از تمدن ایران و یونان پیدا شده است و همچنین در کتب شیطان پرستی و جادوگری کلمات عبری، یونانی و فارسی ( البته هیچکدام نه به صورت کنونی ) وجود دارد. شیطان پرستی جدید بر خلاف شیطان پرستی قدیمی اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارد بلکه شیطان پرستی جدید شیطان را در طبیعت و در وجود هر انسانی میداند و این باطن هر کسی است که شیطان در آن وجود دارد و مراسم شیطان پرستی جدید مراسمی است برای دعوت از شیطان باطنی و حس اهریمنی درونی است که با اعمال جنسی آرام و ارضا میشود. آنها جسم پرست هستند و اعتقاد دارند هر آنچه که وجود دارد مدیون آلت تناسلی آدمیست و دیگر اینکه انسان باید کاملترین لذت جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد. آنها معتقدند به زندگی پس از مرگ و آن اینکه بعد از مرگ روح کسانی که در دنیا لذت جسمانی لازم را نبرده اند به این دنیا برمیگردد و لذت جنسی خود را کامل میکند. در مراسم شیطان پرستی جدید مخلوطی از اسپرم به همراه ادرار به عنوان آب مقدس بر روی حاضرین پاشیده میشود ( همانند آب مقدس در مراسم عشای ربانی مسیحیت ) و البته در شیطان پرستی جدید اعتقادی به قربانی کردن انسان و حتی حیوان وجود ندارد.
آنتوان لاوِي هرگز انتظار بنيان گذاري آئين جديدي را نداشت.
Admin
6th November 2009, 11:42 PM
-- قسمت چهارم --
تاریخچه شیطان پرستی - 2
آنتوان لاوِي هرگز انتظار بنيان گذاري آئين جديدي را نداشت.
بلانچ بورتون کاهنه کلیسای شیطان و معشوقه آنتوان اس زاندر لاوِي (بنیانگذار شیطان پرستی نوین) در کتاب The church of Satan (کليساي شيطان) با اشاره به موضوعات مختلف، شيطان پرستي را از زواياي متعدد بررسي کرده و براي آن آينده نگري خاصي را ترسيم مي کند. در بخشي از اين کتاب با عنوان اصلي کتاب يعني The church of Satan (کليساي شيطان)، مي نويسد:
«آنتوان اس زاندر لاوِي در شب 30 آپريل و روز يکم ماه مي، در سال 1966.م و در فصل بهار، کليساي شيطان را در حالي که جادوگران شيطاني در زمين پرسه مي زدند، بنيان نهاد.
لاوِي در حالي که سر خود را تراشيده بود، (مانند مراسمات قرون وسطايي) تشريفات را آغاز کرده و عده اي از جادوگران نيز براي منافع شخصي خود، دور او را گرفتند. تا بتوانند نيروي شيطان را دريافت کنند.
در جادوي تثليث، توجه معنوي به روح و فداکاري براي جهنم، پيگيري مي گردد. تراشيدن سر در مراسم شيطان، از فرامين اساسي است که بايد انجام گيرد. همانند تراشيدن سر با تيغ و شستشو با آب زمزم در اسلام، که نخستين جريان برج هفتم شيطان است.
سال 1966.م اولين سال سلطنت شيطان بر فرزندان آدم بود. اين مکتب بزرگترين انقلاب از نوع خود، در سرتاسر جهان تا به امروز است، که مخلوطي از جادو- منطق و دين مبتني بر شهوات است.
حالا اينجا (آمريکا) بعد جاهاي ديگر. شهوت در عوض انکار. سپس خودپسندي در حکم دوست داشتن. اين در زماني است که زمين گسسته شود و همه به شيطان گرويده شوند.»
مي بينيد که او در کتاب خود، حتي به آئين اسلام نيز اشاره کرده و سعي مي کند اعمال شيطان پرستي را در مقايسه با اديان الهي به نوعي توجيه کند. آنگاه به فراگير بودن مکتب شيطان پرستي مي پردازد.
لذا هيچ عجيب نيست که در کنار اعمال و مناسک شيطان پرستي، (در سايتهاي مربوط به اين فرقه) عکسها و گوشه هايي از مراسم قمه زني که به مناسبت عزاداري امام حسين (ع) انجام مي پذيرد هم قرار گرفته و آن را به نوعي به شيطان پرستي ملحق کرده و با اين ترفند اعمال وحشيانه خود را توجيه مي کنند. (البته همه خوب می دانیم که قمه زنی یک بدعت است که در اسلام وارد شده و ایرادات واضح و آشکاری به آن وارد است.)
در ادامه باب ديگـري گشوده شده و دلايـل ايجـاد مکتب شيطان پرستي از نگاه لاوِي را مطـرح مي سازد. بورتون از اين باب با عنوان «Modern Prometheus» (پرومتئوس جديد) ياد مي کند و مي افزايد:
«آنتوان لاوِي هرگز انتظار بنيان گذاري آئين جديدي را نداشت. اما او براي مردم احساس نياز کرد که چيزي براي مقابله با رکود مسيحيت ايجاد کند. و فهميد که اگر او نتواند آن را انجام دهد، هرگز کسي نخواهد توانست. يا شايد کمتر کسي شايستگي آن را داشته باشد.(در اینجا شخصا از ایشان به خاطر دلسوزی برای مردم سرگردان زمین که هیچ دین کاملی در اختیار نداشتند، تشکر می کنم.)
لاوِي بايد نشان مي داد که عدالت، برگرفته از رنج و عذاب براي انسانهاست. و کسي بايد با نيرو در مقابل آن بايستد. او شروع کرد به تحقق بخشيدن آن. او از ما براي پيشرفت علم و فلسفه استفاده کرد و به آن نيز دست يافت. و آن فلسفه ايستادن در برابر خدا و کليسا بود. و همچنين يک قرارداد جديد اجتماعي به وجود آورد.
ما بايد نشان دهيم براي آن انقلاب بزرگ آفريده شده ايم. و نبايد از ورود آن به روح خود جلوگيري کنيم .
شيطان با يک نام يا نامهاي ديگر شبيه انسان است، که انسان را با چشاندن لذات شيرين وسوسه مي کند.
شيطان، با پنهان کاري بيان مي کند که او تنها نامزد خداوندي است. او کسي بود که توانست براي پاداش، درخواست قدرت کند و چه کسي سزاوار پاداش است. (اشاره به رانده شدن شيطان از درگاه خداوند. و اينکه به خداوند عرض کرد که خدايا در عوض عبادتهاي چند هزار ساله قدرتهايي را به من عطا کن. خداوند نيز به او قدرتهايي را بخشيد.)
شيطان در عوض خلقت معاصي و گناهان، ضمانت گناهکاران را قبول کرد و تشويق کرد زياده روي و افراط را. و او همان کسي بود که خدا مي توانست ما را به سمت او هدايت کند.»
توجه داشته باشيـد که بورتون چگونه به دفاع از لاوِي پـرداخته و او را توجيـه و تقديس مي کنـد. و شيطـان پرستي را مـوهبتي الهـي مي شمارد.
در بخش ديگر کتاب با اشاره به بازي لاوِي در فيلم بچه رزماري، فيلم را به عنوان سرباز کليساي شيطان معرفي مي کند. به اين بخش توجه فرماييد.
«Hell on reels» (جهنم در حلقه هاي فيلم)
«هنگاميکه فيلم بچه رزماري در سال 1968.م در حال ساخت بود، لاوِي در اين فيلم مشغول ايفاي نقش بود. و جمعي از مسئولين فرهنگي از جمله رئيس اداره تبليغات آمريکا نيز نظاره گر بازي او بودند. در اين ميان همه متوجه لاوِي بودند که در حال تمرين اعمال مذهبي شيطاني بود. او درباره فيلم گفت: فيلم بچه رزماري براي کليساي شيطان مثل انجمنku klux klan (سازمان سري سياه پوستان آمريکا) به عنوان يک سرباز براي ملت آمريکاست.»
اين فيلم در کمال وقاحت آداب مسيحيت را به سخره گرفته و تصويري زشت از مريم مقدس به نمايش گذاشت. مفاهيم شيطاني در آن به صورت کاملاً آشکار ولي توجيه شده براي همگان به نمايش درآمد.
باز در ادامه کتاب به بخش ديگري مي رسيم.
«Lucifer rising» (طالع شيطان).
اين بخش به شرح آينده شيطان پرستي پرداخته و برخي آداب موبوط به عضويت در کليساي شيطان را مطرح مي کند. بخشي از اين متن را بخوانيد.
«عضويت در کليساي شيطان پيوسته در حال افزايش است. لاوِي براي اين عضويت شرايطي دارد.
اولين شرط، ملاقات حضوري است. که جزء اصلي آن، تجمع پيرامون گوي است. که هر کجا برود برکت را با خود مي برد. و ملاقات در سرداب صورت مي گيرد.
لاوِي در آن زمان (زمان آغاز به کار کليساي شيطان)، بعد از گذشت چند سال کليساي شيطان را رسماً تثبيت کرد. و بعد از مدتي همگان از وجود کليساي شيطان آگاهي يافتند و روز به روز بر جمعيت پيروان لاوِي افزوده شد.
اکنون کليساي شيطان وضعيتي مطلوب دارد. البته از دنياي بيرون تحت فشار قرار دارد، ولي با نيروي مضاعف و فشار کاري بيشتر و انجام تشريفات مذهبي، ديگران به پذيرش اين آئين تشويق خواهند شد.»
نويسنده کتاب باز نگاهي به گذشته اين مکتب انداخته و در ادامه چنين يادآور مي شود:
«در دوره اي پيروزي نسبتاً با لاوِي بود. اما اين مقطع گذرا و کوتاه بود و بـراي مدتي بيشتر مراسمات مذهبي، شبانه و در خفا صورت مي گرفت. ولي به مرور بر پيروان شيطان پرستي افزوده شد.
در سال 1970.م انجام مراسمات و سخنراني ها و رفتار و عملکرد فردي لاوِي، باعث شد، گرايش عمومي به او بيشتر گردد. در سال 1972.م مراسمات در خانه سياه انجام مي شد. و اين به خاطر آن بود که کليساي شيطان ديگر مکان مناسبي براي انجام مراسمات مذهبي نبود، لذا مراسمات در غار مرکزي، معروف به خانه سياه انجام مي گرفت.
(نام خانه سياه را لاوِي براي اولين بار بر غار زيرزميني مرکزي نهاد) و تنها طبق دستور، کليساي شيطان را با پرده سياه پوشاندند.
سرانجام در سال 1975.م مجدداً فعاليت کليساي شيطان آغاز گرديد و کساني که با لاوِي تماس داشتند، دوباره فرا خوانده شدند. اما تعاليم کفر آميز مسيحيت، به شدت فعاليت لاوِي را محدود کرده بود. لکن تحت رهبري و هدايت لاوِي، امور به سرعت انجام گرفت و لاوِي براي قانع کردن ديگران نامه هايي را براي برخي افراد نوشت. در نتيجه با تدبير لاوِي راهي براي پاکي خانه گشوده شد.»
بورتون در ادامه دوستان لاوِي را دسته بندي کرده و مي نويسد:
«بسياري از کساني که گرد لاوِي جمع شده بودند، يا به خاطر دوستي با او بوده يا به خاطر کسب شهرت و بزرگي. و همچنين عده اي نيز براي کسب لباس مخصوص براي ورود به خانه شيطان.»
حال که از «لاوي» مؤسس فرقه سيطنيسم سخن به ميان آمد، بد نيست که درباره زندگي او و هم کيشانش، در مطالب آتي مطالبي ارائه کنيم. البته اين نگـاه مختصـر مي تواند تا حدودي تناقض هاي دنياي تاريک شيطان پرستي را آشکار سازد. يک زندگي کاملاً شهواني و دور از انسانيت.
Admin
13th November 2009, 11:15 AM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت پنجم --
شيطـان در اديـان توحيدي
يهـود:
شيطان در عهد عتيق در نقش يك مار به عنوان زيرك ترين حيوان به سراغ آدم و حوا ميآيد و پس ازآن كه خداوند آنها را از خوردن درخت معرفت خوب و بد منع ميكند تا مبادا بميرند، به آنها مژده ميدهد كه اگر از درخت نيك و بد بخوريد چشمان شما باز خواهد شد و عارف نيك و بد خواهيد شد و پس از آنكه حرف شيطان را پذيرفته و از آن درخت خوردند چشمانشان به معرفت باز شد، در اين جا خداوند گفت همانا انسان مثل يكي از ما شده است.
و لذا برخي در صدد توجيه بر آمدند و گفتند اين عمل والدين اوليه ما اشتباهي معمولي يا خطايي از سر بي فكري نبوده است بلكه عصيان عمدي بر ضد خالق بود، به عبارت ديگر آنها ميخواستند خدا شوند، آنها مايل نبودند مطيع اراده خدا گردند، ميخواستند اميال خود را انجام دهند و خدا هم با اخراج آنها از بهشت آنها را مجازات نمود.
http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/farvardin/06/131119.jpg
مسيحيـت:
در عهد جديد شيطان وسوسه گر حضرت مسيح است كه در نهايت او فريب وسوسههاي شيطان را نخورد همچنين تاكيد شده بايد بيدار و هوشيار بود و از طريق ايمان جلوي تيرهاي او را گرفت و در مقابل او مقاو مت نمود.
با توجه به اينكه مسيحيان هر دو عهد را قبول دارند، به نظر ميآيد تأثيرپذيري آنان از آموزههاي عهد قديم درباره شيطان در زندگي سياسي و اجتماعي به ويژه پس از رنسانس بيش از عهد جديد بوده است. زيرا طبق برداشت تورات شيطان وسوسه گر همان عقل است و شجره ممنوعه همان درخت آگاهي است كه انسان با تمرد از دستورات خدا به آگاهي و معرفت ميرسد و به همين دليل از بهشت خدا رانده ميشود.
اسـلام:
شيطان از ماده شطن به معناي دور شده از رحمت و لطف خداست كه در آيات متعددي ( 70 بار به صورت مفرد و 18بار به صورت جمع ) به آن اشاره شده است.و ابليس اسم خاص است كه در حديث امام رضا(ع) به همان معناي دور شده از رحمت خدا و موجودي كه حق را باطل و باطل را حق جلوه ميدهد،. و وعدههاي فريبنده ميدهد و از نظر تقدس ومأموريتهاي الهي در عداد ملائكه به حساب نميآيد و موجودي بوده هرچند اهل عبادت فراوان بوده اما عدم تعبد و تسليم او در مقابل اوامر الهي موجب طغيان و عصيان و سپس مغضوب درگاه الهي شد و دشمن قسم خورده انسان گرديد. و لذا همواره براي رهايي از شرآن بايد به خدا پناه برد.
Admin
11th December 2009, 09:13 AM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت ششم --
نگاهی بر عقاید شیطان پرستی
قدرتی که بشر امروز با شیطانپرستی به دنبال آن است با اقتدار معنوی تفاوت دارد، قدرت شیطانپرستی، قدرت زودگذری است که در فضاهای مختلف نمیتواند خودش را در بالاترین جایگاه قرار دهد اما اقتدار معنوی به واسطه پشتوانه و جایگاهی که نسبت به خداوند عالم و نسبت به وحی الهی دارد، همیشه در بالاترین موقعیت میایستد.
شیطانپرستی جدید آیینی است دارای شباهتهایی به اومانیسم که انسان را برترین موجود می داند و او را تنها در برابر خود مسئول می داند: آنتون لاوی یکی از سردمداران این آیین میگوید: " خدای باعظمت و با شکوهی وجود ندارد، و جهنمی که در آن گناهکاران کباب میشوند هم نیست . اینجا و حالا روز شکنجه و سختی ماست ! حالا و اینجا روز خوشی ماست ! اینجا و حالا فرصت ماست ! این روز، این ساعت را انتخاب کن که زندگی رهاییبخشی نیست ! "
شیطانپرستی جدید به خدایی اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی کهننماد (archetype ) میداند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول میداند و اعتقاد دارد که انسان به تنهایی می تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد به همین دلیل هم این اعتقاد بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته می شود . شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت ، طبیعت شهوانی ، مرگ ، بهترین نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است.
این اعتقاد دارای شاخههای متعددی است اما میتوان گفت جز یکی دو نوع آن همگی دارای اصول زیر هستند:
Atheism: خدایی در شیطان پرستی وجود ندارد.
Not dualistic: روح و جسم غیرقابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.
Autodeists: خود پرستی ، خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست.
Materialistic: اعتقاد به اصالت ماده.
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2271131120.jpg
- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدایی است .
- ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند.
- عدم پرستش شیطان زیرا شیطان جسم نیست و وجود خارجی ندارد.
- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلای آن زیرا تمام خوشی دنیایی است و این خوشی ها خصوصا لذات جنسی پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده میکنند و به هر شکلی انجام آنها لازم و ضروری است .
حجتالاسلام "ادبی" دانشجوی دوره دکترای دین شناسی تطبیقی است، که به صورت تخصصی مکاتب نوپدید دینی را مطالعه میکند. او نویسنده چندین کتاب در زمینه عرفان و ادیان است که از آن جمله میتوان به کتابهای «آشنایی با دایرهالمعارفهای ادیان» و «اسلام، تعامل یا تقابل با جهانی شدن» اشاره کرد.
"ادبی" میگوید: انسان، به فطرت خود وابسته است و در پی تمنای این فطرت به معنویتهای نوگرا گرایش مییابد. این معنویتها به دنبال چه هستند؟ چه چیزی را میپرستند و چه آیینهایی دارند؟ مباحثی چون دینهای نوظهور، فرقههای جدید و مکاتب نوپدید دینی، اولینبار در علوم اجتماعی پس از جنگ جهانی دوم مطرح شدند. این ادیان سعی میکردند به برخی پرسشهای غایی بشر و پرسشهای وجودشناسی انسان پاسخ دهند.
"از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود، به کجا میروم، آخر ننمایی وطنم" به پرسشهای این شعر در ادیان الهی پاسخهای روشنی داده شده است، اما برخی از زمینهها باعث شد که برخی از ادیان کلاسیک به پسزمینه زندگی انسان مدرن رانده شوند و توانایی پاسخ دادن به سؤالات امروزی بشر را نداشته باشند. زمینه را برای مکاتب نوپدید دینی فراهم کرد تا به پرسشهای غایی انسان پاسخ دهند. پرسشهایی که میکوشید، خدا را در درون انسانها حاضر کند و در پاسخهای خود تلاش میکرد، فضای زندگی بشر امروز را به نوعی آرامش زودگذر ارتباط دهد. مکاتب نوپدید دینی در پی پاسخهای غایی انسان بوده و هستند، اما این پاسخ با مسیر ادیان الهی و یا ادیان کلاسیک یکی نبود ، بلکه راه متفاوتی را در پیش گرفتند. ادیان کلاسیک به واسطه برخی مسائل نتوانستند خود را بهروز کنند و یا بهروز شدنشان با مسائل زندگی امروز هماهنگ نشد و انسان امروزی نتوانست، به سادگی از یهودیت، مسیحیت، بودایسم و.... برداشتهای دوران مدرن خود را استیفاد کند، یک نقبی به عالم معنا زد، اما با روشی جدید که در مکاتب نوپدید دینی وجود داشت. مکاتب نوپدید دینی پاسخ وجود شناسانه به پرسشهای بشری میدهد، اما به این پرسشها در ادیان کلاسیک پرداخته نشده است. هرچه پیش میرویم،ادیان نوظهور، حضورشان را در زندگی امروز، بیشتر تحمیل میکنند؛ اولاً به دلیل اینکه شریعت خاصی ندارند، ثانیاً بخش خاصی از جامعه را هدف قرار نمیدهند و ادعای جهانی دارند. ثالثاً آیینها و آموزههایشان بسیار ساده و با زبان امروزی و در دسترس است، رابعاً مدعیاند، راهی که پیامبران کلاسیک نتوانستند فراهم کنند، در دوران مدرن با پیامبران جدید پیشروی انسان قرار دارد. در دایرهالمعارف ادیان جدید که به تازگی در انگلستان منتشر شده، بیش از 2500 دین و مرام جدید که هر کدام متدینین و مؤمنین خاص خود را دارند شناسایی شده است. برخی از این ادیان و مکاتب بسیار فعال هستند مانند، «کلیسای شیطان»، «شاهدان یهووه»، «کلیسای علمشناسی»، «فرزندان خداوند»، «اکنکار» (دیننور و صورت)، «مورمونها» و «جامعه بینالمللی وجدان کریشنا»، که فضای عینی و تبلیغات رسمی را در سطح جهان دارند. برخی دیگر هم مانند، زیرمجموعه ذن و بودیسم، که در ایران تحت عنوان اوشو تبلیغ میشوند وجود دارند. دستهدگیری از این ادیان هم بیشتر مجازیاند و در اینترنت فعالیت میکنند و در فضاهای عینی حضور ندارند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا آماری در زمینه شیطانپرستی و جایگاه و تعداد آنان در کشور وجود دارد، گفت: آمارهای رسمی و غیررسمی که در این زمینه در دسترس پژوهشگران وجود دارد، نمایانگر این است که در کشور، مجالس و مهمانیهایی به نام شیطان و شیطانپرستی برگزار میشود. در این مهمانیها بیشتر، موسیقیهای راک، هوی متال و موسیقیهایی که خشونت در آن مجازند به همراه رقصهای آتش، استفاده از مشروبات الکلی، مواد مخدر صنعتی و روانگردان نمایان است. البته، آمارهای دقیقی در برخی زمینهها وجود دارد. اما شیطانپرستی آنگونه در انگلستان، آمریکا و کشورهای غربی وجود دارد به هیچوجه و با آن شدت و گستردگی در ایران وجود ندارد.
شیطانپرستی در ایران در سطح نمایش و نمادها جلوهگری میکند. تعداد افرادی که به معنای خاص شیطانپرست باشند بسیار ناچیز و انگشتشمار است. وی افزود: شاخههایی از شیطان پرستی و حتی برخی مکاتب نوپدید دینی با صهیونیسم در ارتباط هستند به لحاظ مالی از صهیونیستها کمک میگیرند. البته نمیتوان همه مکاتب نوپدید دینی را به صهیونیسم ارتباط داد. نگاهی که همه چیز را در این عرصه توطئهآمیز ببیند پژوهشگرانه و علمی نیست. مدارکی وجود دارد که گواهی میدهند صهیونیستها در کمک و مساعدت به شیطان پرستی و دیگر فرقههای نوظهور، از هیچ کوششی دریغ نمیکنند. عرفان یهودی که تحت عنوان قباله یا اصطلاح انگلیسی آن «کابالا» است، زمینههای، مکاتب نوپدید دینی و از جمله شیطانپرستی را فراهم میکند. عرفان عدد، عرفان نماد، عرفان قدرت پیدا کردن در هستی، عرفان تصرف در کائنات در معنای منفی خودش، از جمله مواردی است که بشر گسسته از عالم معنا به دنبال آن است. بشر گسسته از خدا، به دنبال نوعی اقتدار مجازی است که البته هیچگاه به آن دست نخواهد یافت، به دلیل اینکه تنها وهم و سرابی از این اقتدار را تجربه کرده است.
وی در مورد عناوینی چون کلیسای شیطان، انجیل سیاه و... که برگرفته از مسیحیت است، گفت: اناجیل اربعه، تنها دستاورد جدی و قابل پذیرش در عالم مسیحیت هستند. انجیل 70سال پس از مصلوب شدن عیسی، نوشته شده است. یک فاصله تاریخی بین عیسی (ص) و انجیل وجود دارد. در کنار انجیلهای قانونی، شاهد انجیلهای غیرقانونی و غیر رسمی (اپوکریفا) هم هستیم. این انجیلها که تعداد فراوانی هم دارند، در میان «مورمونها»، «متدیستها» و حتی در فضاهای غیر رسمی پروتستانها هم وجود دارد، میتوان یک کتاب جدید به نام انجیل شیطان (bible of satan) هم وجود داشته باشد. حوزه اناجیل این فرصت را فراهم میکند تا هرکسی بتواند به نام انجیل و عیسی سخنی بگوید و از حقیقت ندایی در بیاورد!
ادامه دارد...
Admin
11th December 2009, 09:38 AM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت هفتم --
انجیل و کلیسای شیطانی
انجیل شیطانی کتابی است که شیطان پرستان از آن برای عبادت و دعاهای خود و همچنین استفاده در مراسم خود استفاده میکنند . این کتاب شامل کلمات عبری و یونانی و انگلیسی است که برخی از این کلمات هنوز معنی دقیق آن کشف نشده است اما چیزی که میتوان فهمید اسامی شیطان و دعوت از او برای قدرت دادن به شیطان پرستان است. در این کتاب بسیاری از دعاهای آن بر خلاف دعاهای مسیحیت و انجیل است و همچنین بسیاری از شعائر آن برای قدر نهادن به عظمت و قدرت شیطان به عنوان قدرت مطلق است.
کلیسای شیطان پرستی در قرون وسطا به عنوان مکانی برای انجام مراسم شیطان پرستی استفاده میشد و جایی بود که در آن تنها و تنها محل قرارهای شیطان پرستان قدیمی و انجام مراسم خود در آن بود. اما امروزه کلیسای شیطان پرستی محلی است برای عبادت شیطان پرستان که اکثرا به صورت زیر زمینی به کار خود ادامه میدهند و در شیطان پرستی جدید این مکان به نام کلیسای شیطان برای انجام مراسم ارضای جنسی مورد استفاده قرار میگرفت که اکنون محلیست برای انجام اکثر مراسم شیطان پرستی جدید.
به قسمتهای از انجیل شیطان پرستان که از کتاب The Witches گردآوری شده اشاره میشود. البته مانند همه کتب در ادیان مختلف، این کتاب نیز به ستایش شیطان و قدرت طلبی از او میپردازد. همانطور که گفته شد در این کتاب کلمات و جملات عبری نیز وجود دارد. این دعا ها اکثرا در مراسم های شیطان پرستی مورد استفاده قرار میگیرد:
( به نام خدای بزرگ ما؛ شیطان؛ به شما فرمان میدهد که از دنیای سیاه بیرون آیید. به نام چهار شهریار سیاه جهنم؛ پیش آیید. شیطان؛ جام باده لذت را بردار. این جام پر از اکسیر زندگی است؛ و آنرا با نیروی جادوی سیاه انباشته کن . این نیرو در سراسر عالم کائنات وجود دارد و حامی آن است. )
( ای دوست و همدم شب؛ تو از صدای سگ ها و ریختن خون شاد میشوی؛ تو در میان سایه های قبور میگردی؛ تو تشنه خون هستی و بشر را تهدید میکنی گور گومورو؛ ماه هزار چهره؛ به قربانیان ما با نظر مساعد بنگر. دروازه های جهنم را بگشا و بیرون بیا ... ) همانطور که مشخص است انجیل شیطان پرستی کتاب خاصی نیست و همانند همه کتب ادیان به ستایش و تسبیح و درخواست کمک از پروردگار خود میکند. لذا نمیتوان گفت این کتاب نوشته های پیچیده ای است که هیچکس توان فهم آن را ندارد. البته این درست است که جملات عبری و یونانی در این کیش وجود دارد اما مسلما آن چنان مورد توجه نیست زیرا اکنون انجیل مسیحیت نیز در خود حاوی کلمات عبری است که دکترین کلیسای رم آن را بسیار رواج میدهند.
ادامه دارد...
Admin
11th December 2009, 09:39 AM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت هشتم --
انواع شیطان پرستی
شیطان پرستی به چهار دسته شیطان پرستی فلسفی، شیطان پرستی لاوی، شیطان پرستی دینی و شیطان پرستی گوتیک(شرپرستی) تقسیم می شود.
Òشیطان پرستی فلسفی
این نوع گرایش عبارت است از اینكه" محور و مركز عالم، انسان است" این شاخه از شیطانپرستی به پایهگذاری این فرقه به نام « آنتوان لاوی» نسبت داده میشود .
این نوع شیطانگرایی نیز مانند سه نوع دیگر آن، با نام های دینی و گوتیك، از مبنای اعتقادی یهودیت نشات گرفته است .
نام كامل وی" آنتوان شزاندر لاوی " (Anton Szandor Lavey) میباشد . وی در یازدهم آوریل سال 1930 میلادی در شیكاگو آمریكا متولد و به همراه خانوادهاش به سانفرانسیكو عزیمت نموده و تا زمان مرگش در آنجا ساكن میشود .
وی شخصیتی ناهنجار و ناسازگاری داشته است و در سن 17 سالگی ضمن فرار از تحصیل و حضور در خانه به عنوان خدمه و دلقك به یك سیرك میپیوندد .
لاوی در سال 1950 میلادی در دایره جنایی پلیس آمریكا به عنوان عكاس جنایی مشغول به كار میشود، كه تاثیرات عمدهای را نیز میپذیرد .
آنتوان در سال 1952 با « كارول لنسیگ » ازدواج میكند اما بنابر دلایلی اعم از عدم التزام به اصول اولیه اخلاقی و پایبندی به روابط خانوادگی و شیفتگی به زن دیگری به نام « داین هگارتی » از همسر اولش جدا شده و از سال 1960 به بعد روابط نامشروعی را با وی آغاز میكند . لاوی یك فرزند نامشروع از هگارتی كه هرگز با وی ازدواج نكرد، را به دست میآورد .
وی همچنین علاقه وافری به نوازندگی پیانو داشته و طبق اطلاعات موجود در همین سالها روابط جدی و پردامنه را با برخی عناصر سازمان (CIA) همچون " مایكل آكینو" برقرار میكند .این فرد مرتبط با سازمان جاسوسی آمریكا در تاریخ 30 آوریل 1966 در حالی كه برای جمعی از اعضای حلقههای سری « دایره اسرارآمیز » با سری تراشیده سخن میگفت ، مدعی بنیانگذاری « كلیسای شیطان » شد .
نامبرده كتابی را تحت عنوان « انجیل شیطان » و كتاب دیگری نیز با نام « آئین پرستش شیطانی » به چاپ رساند . روز مرگ لاوی با نام " هالووین " در آمریكا شناخته میشود .
Òشیطانپرستی لاویی
این نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفهٔ آنتوآن لاوی که در کتاب "انجیل شیطان" و دیگر آثارش آمده است تشکیل شده است. لاوی موسس کلیسای شیطان (۱۹۶۶) بود و تحت تأثیر نوشتههای فردریک نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارک د سید، ویندهام لویس، چارلز داروین، آمبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بوده است. "شیطان" در نظر لاوی موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم خداجویانه کلیساها را مورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی نداشت.
یک شیطان پرست لاویی، خود را خدای خود میداند، آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میجیک کراولی با دیدی جلو برنده به سمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست لاویی مدعی آن است که کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف میدانند باید به طرز فکر گروهی خواص وفادار نباشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند. و در ازای آن گرایشات انفرادی داشته باشند و من تبع باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی میدانند و در بشر دوستی خود، بدون تامل عمل کنند.
Òشیطان پرستی دینی
گرایشات شیطان پرستی دینی اغلب مشابه گرایشات شیطان پرستی فلسفی است، گرچه معمولاً پیش نیازی برای خود قائل میشوند و آن پیشنیاز اینست که شیطان پرست باید یک قانون ماوراء الطبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است که همه شیطانی هستند یا به وسیله شیطان شناخته میشوند قبول داشته باشد. شیطانی که در گروه اخیر تعریف شده است میتواند تنها در ذهن یک شیطان پرست تعریف شود یا از یک دین (معمولاً قبل از مسیح) اقتباس شوند.
بسته به اینکه کدام نوع شیطان پرستی مد نظر باشد، خدا یا خدایان میتوانند از انواع مختلفی از معبودها باشند، بعضی از آنها از ادیان بسیار قدیمی نشئت گرفته شده اند، انواع معمول شیطان پرستی خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهههای باستانی بینالنهرینی و بعضا از الهههای رومی و یونانی (به عنوان مثال مارس-خدای جنگ) اقتباس کرده اند. بقیه شیطان پرستان ادعای پرستش خدای اصلی را دارند ولی بیشتر شیطان پرستان میگویند خدای معبود آنها در واقع قدمت بسیار قدیمی دارد، شاید از دوران ماقبل تاریخ و شاید اولین خدایانی باشد که توسط انسان مورد پرستش قرار گرفته است.
مابقی گروهها تعبیری سخت گیرانه تر از اینها را میپرستند. آنهایی که سیمای فرشتهٔ سقوط کرده از انجیل مسیحی را میپرستند، در حالی که بسیاری آن را به عنوان شر، طبق تعریف کلیسای مسیحی، میپندارند. این گروه در مقابل آن را به عنوان محق و کسی که در مقابل خدا شورش کرده است قبول دارند. تمام این ادیان با هم و با شیطان پرستان فلسفی مشترک هستند چرا که خود شخص را در اولویت اول قرار داده اند. این نظریه نیز معمولاً توسط کسانی که خدا را به دید شیطانی مینگرند (کسانی که دیده شده است اشخاص را به آزادی اندیشه تشویق میکنند و تلاش میکنند خود را بهوسیله فلسفههایی چون میجیک و فلسفههای مشابه "تمایل به قدرت" نیچه بالا بکشند) حمایت شده است. یک پند رایج شیطانی به این معلول اینست که: "هر خدای ارزشمندی بهتر است به جای یک برده پست و بخاک افتاده، یک شریک در قدرت خود داشته باشد."
یک مثال از این مطلب، شیطان ابراهیمی است، مانند ابلیسی که در کتاب تورات آمده است و بشریت را به چیدن میوه درخت شناخت خوب از بد تشویق میکند:" تو مطمئنا نمیمیری، چرا که خدا در همان روزی که این کار را کنی از آن خبر خواهد داشت، سپس چشمانت باز خواهد شد و شما مانند خدا خواهید شد و خوب را از شر تشخیص خواهید داد". استفاده از این مفهوم، شیطان پرستان خود را بهتر از هر خدای دیگری، دارای قدرت تشخیص خوب از بد میپندارند. از آنجا که این گروه از شیطان پرستان خود را بسیار قدیمی و قدیمی تر از بقیه میدانند، نام "شیطان پرستان سنتی" را بر خود گذاشتهاند و به شیطان پرستان فلسفی، "شیطان پرستان معاصر" میگویند.
Òشیطان پرستی گوتیک
این فرقه از شیطان پرستان، به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط میشوند. این نوع شیطان پرستان معمولاً متهم هستند به اعمالی از قبیل "خوردن نوزادان"، " بزکشی "، "قربانی کردن دختران باکره" و "نفرت از مسیحیان" هستند. این طرز فکر در کتاب "مالیوس مالیفیکاروم" دسته بندی شده است. (کتابی که در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا (۱۴۹۰م) تالیف شد و در واقع هرگز به طور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت) کتاب حاوی مطالب خرافی از جن گیری و جادوگری و مطالبی از این دست است. ترجمه لغوی نام کتاب پتک جادوگران است..
شیطان پرستی نزدیکی زیادی به جادوگری دارد و دنیای آن پر از افسانه های گوناگون، شیاطین متعدد و افراد مختلف خصوصا جادوگران در ارتباط با آنهاست. در دنیای امروز هم کشورهای مختلفی دارای کلیسای شیطان هستند مانند کشورهای امریکا، انگلیس و آلمان و همچنین چین و بر خلاف ادعای شیطان پرستان جدید که بر اساس متون انجیل شیطانی بر عدم کودک آزاری و آزار حیوانات پافشاری می کنند اما وحشتناک ترین اعمال توسط آنها تنها برای مقابله با دستورات الهی انجام می شود.
Òشر پرستان
این نوع شیطانگرایی نیز مانند نوعی كه در گذشته اشاره شده، نوعی از شرپرستی با اشاره به تاریكی و از كثیفترین فرق انحرافی به حساب میآید . در موسیقی متالیكا نیز سبكی به نام گوتیك وجود دارد .كثیفترین اعمال مانند خوردن نوزادان ، تجاوزات جنسی و ... به این گروه نسبت داده میشود. (گرچه گفتنی است برای تمام گروههای شیطانی این اعمال از واجبات به حساب میآید.) میل و درخواست به « برگشت تاریكی » در این شاخه بارز است . همانند اعضای گروه « آكنكار » كه با لباسهای تیره به غارها و تاریكیها برای فریاد كشیدن پناه میبرد.
جريان ديگر شيطان پرستي مدرن
امروزه علاوه بر شيطانگرايي لاوايي يا سِيتنيسم( Satenism)، جريان ديگري به نام سِتيانس (Setians)وجود دارد.
مايكل آكينو در آغاز كار دوست و همكار آنتوان لاوي بود كه در پي اختلاف عقيده با لاوي از او جدا شد و معبد ست را در سال 1975 در سانفرانسيسكو تاسيس كرد. و جريان ستيانيست(Setians) را به راه انداخت.
معبد سِت يكي از مشهورترين و مخفي ترين سازمانهاي شيطان پرستي است و تعاليم آن شامل فلسفه شيطان و تمرينات سحر است.
اين جنبش امروزه در ابعاد وسيعي به ويژه در عرصههاي فرهنگي مثل نشر كتاب و نشريات و سينما فعاليت ميكند.
البته جريان ستيانيست علاوه بر ايجاد معبد در مقابل كليساي شيطاني،كتاب اختصاصي ديگري با همان عنوان انجيل شيطاني درتقابل با گروه رقيب تدوين نموده اند.
سِيتِ نامي است مأخوذ از انجيل به عنوان پادشاه تاريكي؛ ولي سِت (Set) نام يكي از خدايان مصر و نام خداوند مرگ و عالم اموات در باستان است.6
Òمعبد ست
معبد سِت (Temple of Set) یکی از مخوف ترین، مشهورترین و مخفی ترین سازمانهای شیطان پرستی است. معبد سِت اولین جامعه مخفی است که ادعای رهبری جهانی «طریقت دست چپ» در جهان را دارد. تعالیم آن شامل فلسفه شیطان و تمرینات سحر است.
سِت (Set) نام یکی از خدایان مصر باستان است.
معبد ست در سال ۱۹۷۵ توسط مایکل آکینو (Michael Aquino) در سانفرانسیسکو بنیان گذاری شد. او و گروهی دیگر ار کشیشان کلیسای شیطان به خاطر اختلافات فلسفی و مدیریتی، همچنین به خاطر فساد موجود در کلیسای شیطان، از آن جدا شده و سازمان معبد ست را تشکیل دادند. در همان سال، معبد سِت به عنوان یک کلیسای بی فایده در کالیفرنیا به ثبت رسید.
تفاوت میان کلیسای شیطان و معبد ست
بارز ترین تفاوت میان کلیسای شیطان (Church of Satan) و معبد ست مربوط به مفهوم شیطان است.
معتقدین به کلیسای شیطان (C.o.S)، که سِیتنیست (سیطنیست Saitanist) نامیده میشوند بر این باورند که شیطان موجودی نمادین است، و وجود خارجی ندارد. آنها از شیطان برای نشان دادن توجهات خود و به استهزاء گرفتن مسیحیت بهره میگیرند.
در حالی که پیروان معبد سِت که سِتیانس (Setians) نامیده میشوند معتقدند که شیطان واقعی وجود دارد که به آن «پادشاه تاریکی (The Prince of Darkness)» میگویند.
آنها او را «سِت، پادشاه حقیقی تاریکی» ("Set" the TRUE Prince of Darkness) مینامند. سِیتِن (Satan) نامی است مأخوز از انجیل به عنوان پادشاه تاریکی؛ ولی سِت (Set) نام خداوند مرگ و عالم اموات در مصر باستان است.
ادامه دارد...
Admin
11th December 2009, 10:58 AM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت نهم --
قوانین و عقاید
شیطان پرستان دارای یك سری اعتقادات هستند كه در كتاب انجیل شیطانی آمده است و همچنین دارای كلیسای شیطان نیز میباشند كه در 30 آوریل 1966 توسط آنتون لاوی تاسیس شد و در پس از مرگش اداره آن به همسرش بلانش بارتون رسید و در حال حاضر نیز توسط یكی از اعضای قدیمی آن یعنی پیتر گیلمور اداره میشود . این كلیسا تنها مكانی است كه بر اساس قوانینش با استفاده از كمكهای مالی دولتها برقرار نیست و اعضای آن براي ورود به آن باید پول بپردازند در ضمن كودكان نیز تا زمانی كه توانایی درك فلسه آنها را پیدا نكرده اند اجازه ورود به آنجا را ندارند .در ضمن ورود افراد غیرشیطان پرست به آنجا بدون ایراد میباشند.
انجیل شیطانی شامل 4 بخش است : "كتاب شیطان" ،"كتاب لوسیفر"،"كتاب بلیل Book of Belial " و" كتاب لویتان Book of Leviathan" که هر کدام شامل مطالب خاص خود ميباشند فصل اول اين کتاب احکام 9 گانه شيطان پرستي است . خوب است نگاهي به اين 9 حکم بيندازيم :
1. شیطان به جای ریاضت نماینده افراط است.
2. شیطان به جای اینكه نمایاننده توهم های معنوی باشد نماینده زندگی مادی است.
( همه مسائل و تجارب غيرمادي و معنوي از ديد آنها توهم و دروغ و تظاهر خوانده ميشود.)
3. شیطان نشان دهنده عقل پاك است به جای خودفریبی متظاهرانه.
4. شیطان نشانه عشق به افرادی است كه لیاقتش را دارند نه هدر دادن آن براي افراد نمك نشناس .
(درست برعکس مسيحيت و ساير اديان که عشق به انسانها را به انسانها آموزش ميدهد)
5. شیطان به ما انتقام جویی را به جای برگرداندن طرف دیگر صورت نشان میدهد.
(درست برخلاف کلام حضرت عيسي(ع) ؛ در اسلام نيز در برابر ظلم سکوت نميکند اما پاسخ يک سيلي را فقط يک سيلي ميداند و بس!)
6. شيطان به ما مسئوليت در برابر مسئول را به جاي مسئوليت در برابر موجودات ترسناک خيالي را مي آموزد.( يعني اعتقاد به معاد و بهشت و جهنم را تنها عامل انسانيت افراد با ايمان ميداند و همچنين خود را فقط دربرابر کسي مسئول ميداند که در برابرش مسئوليت دارد نه ساير افرادي که ممکن است درگير عملي شوند که او انجام ميدهد.)
7. شيطان ميگويد که انسان حيوان ديگري است، گاه برتر و اکثر مواقع به دليل " روح خدايي و پيشرفت ذهني اش که از او بدطينت ترين حيوان را ساخته است " پست تر است. (دقت کنيد که روح خدايي که به اعتقاد اديان منشاء و دليل بزرگي و خوبي انسانهاست در اين نظريه دليل بدطينت ترين موجود بودن اوست.)
8. شيطان آنچه را که گناه مينامند را عواملي برای ارضاي نيازهاي فيزيکي ، حسي و ذهني ميداند.
( يعني گناهان را برای ارضاء نيازهاي انساني لازم ميداند)
9. شيطان بهترين دوست کليساست زيرا آن را سالها مشغول کرده.
بد نيست برخي قسمتهاي اين کتاب را بخوانيم :
" به نام خدای بزرگ ما ؛ شيطان ؛ به شما فرمان ميدهم که از دنيای سياه بيرون آييد . به نام چهار شهريار سياه جهنم ؛ پيش آييد . شيطان ؛ جام باده لذت را بردار . اين جام پر از اکسير زندگی است ؛ و آنرا با نيروی جادوی سياه انباشته کن . اين نيرو در سراسر عالم کائنات وجود دارد و حامی آن است . آمين "
ای دوست و همدم شب ؛ تو از صدای سگ ها و ريختن خون شاد ميشوی ؛ تو در ميان سايه های قبور ميگردی ؛ تو تشنه خون هستی و بشر را تهديد ميکنی گور گومورو ؛ ماه هزار چهره ؛ به قربانيان ما با نظر مساعد بنگر . دروازه های جهنم را بگشا و بيرون بيا ... "
و در مقایسه با این جملات، لاوی ۹ گناه شیطانی را نیز نام برده است:
حماقت، ادعا و تظاهر، نفس گرایی، انتظار بازپس گرفتن از دیگران،(آنچه به آنها داده اید)، خود را فریب دادن، پیروی از رسوم و عقاید دیگران، روشن بینی نا کافی، فراموش کردن ارتدکسی گذشته (به طور مثال، قبول کردن چیزی قدیمی در بسته بندی جدید، به عنوان نو)، غرور و افتخار بی حاصل (مانند غروری که هدف شخصی را از درون میپوساند) و کمبود محسنات !
لاوی سپس ۱۱ قانون شیطانی را نیز وضع کرد، که در حالی که نظام نامهای اخلاقی نیست، ولی راهنماییهای کلی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کرده است:
۱- هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
۲- هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
۳- وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
۴- اگرمهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
۵- هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیدهای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
۶- هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
۷- اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هایت استفاده کردهای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواسته هایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.
۸- هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
۹- کودکان را آزار نده.
۱۰- حیوانات (غیر انسان) را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفتهای یا برای شکارشان.
۱۱- وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.
ادامه دارد...
Admin
11th December 2009, 11:23 AM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت دهم --
مراحل ورود به شيطانپرستي
این مراحل از منابع خود شیطان پرستان استخراج شده است:
" كسب قدرت تاريكي براي شيطان پرستي / به دست آوردن نيرو هاي نهفته در تاريكي ، كسب قدرتي است دروني و بي پايان انرژي عظيمي كه اين امكان را به شما ميدهد روح خود را ارتقا بخشيد و كمبودهايش را با قدرت جايگزين كنيد. نكته ي مهم در برگزاري اين مراسم اين است كه هرگز نبايد به نتيجه بدگمان باشيد. خالصانه به نيروي روح خود و روح تاريكي ايمان داشته باشيد. آنچه باقي ميماند آرامش و دوري از افكاره بيهوده است كه بايد در خود ايجاد كنيد.
* مقدمات
محراب :
مقابل ديوار غربي قرار گرفته پارچه سياهي به روي آن كشيده ميشود. بالاي سر محراب ( روي ديوار) ستاره 5 پر وارونه نصب كن. روي محراب 2 شمع سياه روي پايه ، خنجر مخصوص مراسم ، جمجمه انسان ، يك زنگ ، يك آتشدان و يك جام بگذار / براي نور بيشتر ميتوان از شمع هاي سياه در گوشههاي اتاق استفاده كرد / ميتوانيد از جمجمه انسان ساخته شده از مواد مصنوعي نيز استفاده كنيد.
خون :
جام را با مايعي به رنگ قرمز پر كن.ماهيت مايع اهميتي ندارد زيرا كه اين مايع نماد خون قربانيست.
آتش :
آتشدان را درست در مركز محراب قرار ده.
پوشش :
تماماً سياه همراه با ستاره 5 پر وارونه آويخته بر گردن.
آداب مراسم :
به ترتيب ذيل زنگ را به صدا درآور : شش بار در جهت جنوب ، شش بار در جهت شرق ، شش بار در جهت شمال.حال خنجر را بدست گير به سمت پنتاگرام وارونه نشانه برو و با لحني دعايي نيايش كن :
بنام شيطان بزرگ و افتخار او ، لوسيفر من نيروهاي تاريكي و قدرت شيطان را به درون فرا مي خوانم.
با خنجر پنتاگرام وارونهيي در هوا رسم كن و آتش را بيافروز ، نيايش را ادامه بده : آتش سياه برافروخته و درهاي تاريكي بر پاشنه خود چرخيده اند. روح سياه و شيطاني كاين ظاهر شده ، كسي كه از دوردست مي آيد تا خواست خود را بر فراز هستي بنا كند.بر حذر باش از گمراهي انسان كه همواره همراه اوست از ابتدا تا نهايت. نظاره كن. اين منم خداي ديروز ، امروز و فرداها. نگهبان زمان و ابديت.بي مانند.غرق در دانايي. بي همتا در توانايي.عناصر را بخوان تا مرا خدمت كنند و نيروهاي طبيعت را امر كن تا تجلي آمال من شوند.بپاخيز من تو رامي خوانم. دوباره خنجر را به سمت پنتاگرام وارونه نشانه برو و ادامه بده : كاين ، شيطان ، من قلهها را تصرف كردهام. قدرت تاريكي در دستان من است. اكنون من در قالب تو خواستههاي شيطانيام را تجلي مي بخشم ؛ پندار مرا با شكوه و عظمت باستاني تسخير كن. مرا در لايه هاي نامريي و رمزآلودش تنها گزار. جام را در مقابل پنتاگرام وارونه بالا ببر ( بمنظور پيشكش ) و انگشت اشاره دست راست را درون ظرف ببر. انگشت را از ظرف خارج كرده ، دور لبه جام بگردان (در جهت گردش عقربههاي ساعت) و همزمان بخوان : من از اين جام مي نوشم.من از زندگي مي نوشم. قدرتهاي نهفته در تاريكي مرا در بر گيريد.
جام را يك نفس تا انتها بنوش و ادامه بده : همراه با برترين نيروهاي شيطاني و عميقترين قدرتهاي تاريكي به جهان ماده باز مي گردم تا شبي ديگر را تسخير كنم. آتش را خاموش كن ، زنگ را در خلاف جهت ابتدايي به صدا در آور، شمعها را خاموش كن.
* اعمال و زمان شيطان پرستي :
زمان شيطان پرستي در زمانهاي بسيار قديم و قرون اوليه آدمي در چندين زمان انجام ميگرفت : اولين زمان هنگام كسوف و خسوف بود ؛ بر اين تصور كه شيطان و خداي تاريكي از انسانها عصباني هستند و منتظر هديه خود و اگر براي آنها قرباني انجام نميگرفت خداي تاريكي و شيطان تمام انسانها را قتل عام ميكردند لذا براي آرامش شيطان قرباني كردن انسان انجام ميشد. اين مراسم به خصوص در قبايل آمريكاي جنوبي بسيار فراوان ديده شده است به گونه اي كه اكتشافات به دست آمده وجود اين قرباني كردنها را تصديق ميكند و اتاقهاي مخصوص قرباني كردن نيز به شيوهاي خاص بنا شده بود و تزئينات خاص خود را داشت. البته قرباني كردن انسان در زمانهاي ديگر نيز انجام ميشد كه اكنون قرباني كردن انسان در دوره كنوني در يك شب كاملا تاريك انجام ميشود.اعمال مراسم شيطان پرستي نيز بسيار زياد است و به ذكر چند مورد بسنده مي كنم.مهمترين اعمال آنها اعمالي است كه هميشه انجام ميدهند و در آن به انجام امور جنسي ميپردازند و همچنين از شيطان براي پيشبرد اهداف حاضرين كمك ميخواهند و اگر كسي مشكلي داشته باشد براي حل مشكل وي دعا مي شود. مراسم بعدي ؛ مراسم عضويت يك عضو جديد به اين هيئت و مجموعه است كه اين كار توسط كشيش كليساي شيطان و يا همسر وي ( بستگي به مذكر يا مونث بودن عضو جديد دارد ) انجام ميشود.
* مراسم قرباني كردن :
در شيطان پرستي جديد قرباني كردن مفهومي ندارد اما براي آنان كه هنوز پيرو شيطان پرستي قديمي و قرون وسطايي هستند اين كار در شبي تاريك انجام ميشود. قرباني توسط آب مقدس غسل داده ميشود و بر روي محراب خوابانده ميشود. البته اصولاً قربانيها قبل از انجام مراسم بيهوش ميشوند. و در كاملترين مراسم قرباني كردن براي شيطان ؛ قرباني پس از كشته شدن و نوشيدن خون وي توسط آتش سوزانده ميشود. در اين مراسم خواندن اوراد مخصوصي به زباني كاملا بي معني و گاها عبري انجام ميگيرد.
مراسم معروف نماز سياه يا نماز جماعت سياه :
شايد معروفترين مراسم آنان باشد. اين مراسم در كليساي شيطان پرستي انجام ميشود و دقيقا همان مراسم عشاي رباني مسيحيت است با اين تفاوت كه تمام كارها برعكس انجام ميشود و البته كارهايي نيز در آن مراسم انجام ميگيرد كه از ذكر آنها خودداري ميكنم.
مراسم پيوستن عضو جديد :
در مراسم پيوستن عضو جديد به شيطان پرستان كه البته همچنين عملي در جادوگري نيز وجود دارد بوسه مقدس است. اين بوسه توسط همسر يا خود كشيش به بدن شخص عضو شونده زده ميشود.
ادامه دارد...
Admin
11th December 2009, 02:27 PM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت يازدهم --
زمينههاي پيدايش شيطان پرستی
زمينههاي پيدايش شيطان پرستی را به صورت اختصار در عوامل زير ميتوان جستجو كرد:
اول
پس از رنسانس و برداشته شدن سختگيريهاي افراطي و متعصبانه ارباب كليسا، ناهنجاريهاي متعددي فراهم آمد به ويژه گرايش به شيطان پرستي عملاً نوعي نه گفتن و كنار گذاشتن رويكرد كليسا محوري در طول قرون وسطا بوده است. و لذا ميبينيم مقدسات مسيحيان پسوند شيطاني ميگيرند. مانند انجيل و كليساي شيطاني.
دوم
تلاش براي جايگزيني اومانيسم و نگرشهاي تجربه گرايانه را نيز نميتوان ناديده گرفت، زيرا محوريت دادن به انسان و اميال و لذات او تنها از راه دينهاي خواسته و ساخته بشري ممكن خواهد بود و شيطانگرايي بهترين جلوه براي بازگشت به سياهيها و تاريكيها است.
سوم
رهبري يهوديان به ويژه صهيونيسم نيز در پيدايش و گسترش اين فرقه چشمگير و آشكار است هم از نظر تاريخي و تبارشناسي،شيطانيسم قديمي و مدرن ريشه در دين يهود دارد و هم از نظر سياسي و اجتماعي امروزه يهوديت با ابزار و امكانات گسترده به ويژه از طريق دنياي كتاب و سينما تلاش در ترويج همه جانبه اين فرقه دارد.
افزون بر اينكه سنخيت ميان عرفان يهود يعني كابالا با پديده شيطانگرايي به وضوح مشهود است كه اشتراك در نمادها مانند پنتاگرام يا ستاره پنجپر يكي از نمونههاي روشن آن است.
چهارم
استفاده از شور و انگيزه جوانان به ويژه در كشورهاي مسلمان از ديگر مؤلفههاي فراگيري اين گرايش است. فعاليتها از طريق پارتيهاي شبانه، گروههاي موسيقي و ميهمانيهاي دوستانه آغاز ميگردد در ادامه با تبليغ نمادها و مشخصههاي ظاهري و در نهايت زمينه آشنايي آنها با انديشهها و رويكردهاي شيطاني را فراهم ميكنند، كه نمونهاي از فعاليتهاي داخلي آنان در شبكه سوم سيما تحت عنوان برنامه شوك پخش گرديد.
پنجم
علاوه بر موارد پيش گفته كه ميتوان آنها را عوامل خارجي در ترويج شيطانگرايي نام نهاد، عدم اطلاع كافي از عرفان حقيقي و اسلامي نيز آسيب ديگر پيدايش تمام نحلههاي نوپديد است.
از اين رو ميتوان گفت علاوه بر اينكه دستگاههاي تبليغي و فرهنگي كشور موظف به تبيين ماهيت شوم پديده شيطانگرايي و عرفانهاي نوظهورند بايد خود را ملزم به ارائه و ترويج جلوههاي زيبا و فطرت طلب عرفان اسلامي نمايند كه اين از طريق تدوين آثار و نوشتههاي روان، دلنشين و قابل فهم عموم و تهيه فيلمهاي كوتاه و بلند و راهاندازي سايت و وبلاگهاي اينترنتي و برگزاري جلسات در فضاهاي علمي به ويژه جهت دانشجويان و جوانان امكانپذير است.
نتيجه آنكه در اسلام شريعت، طريقت و حقيقت اركان اساسي حركت و كمال بشري به حساب ميآيند كه ناديده انگاشتن هر كدام از آنها باعث خلل در رسيدن به مقصود ميگردد. همان چيزي كه خلأ آن به ويژه شريعتزدايي در مكاتب وارداتي به وضوح ديده ميشود، به قول مولانا، شريعت چراغ، طريقت راه و حقيقت مقصد است و به قول شبستري در گلشن راز:
شريعت پوست، مغز آمد حقيقت
ميان اين و آن باشد طريقت
خلل در راه سالك نقض مغز است
چو مغزش پخته بيپوست نغز است
ادامه دارد...
Admin
31st December 2009, 07:25 PM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت دوازدهم --
دعا در ادیان توحیدی و شیطان پرستی
در این بخش قصد داریم یک مقایسه گذرا در باب دعاهای ادیان الهی با مکتب نو ظهور و مادی شیطان پرستی داشته باشیم.
البته شاید این مقایسه درست نباشد. ولی چاره ای نیست، جز اینکه برای بیان حقیقت، گاهی کلام حق در کنار کلام کفر قرار گرفته و مقایسه شود. چه اینکه خداوند بندگان خود را اینگونه معرفی می نماید.
قرآن در این باره می فرماید:
الذین یستمعون القول و یتبعون احسته اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوا الالباب «کسانی که سخنان را بشنوند و از نیکوترین آنها تبعیت می کنند. آنها کسانی هستند که خداوند آنان را هدایت کرده و آنان صاحبان عقل و خرد هستند»
بنابراین امیدواریم که این مقایسه خود سبب ارج نهادن به کلام الهی شود. و صاحبان خرد و درایت با مطالعه و مقایسه این دعاها حقیقت را دریابند.
چه اینکه قرآن می فرماید: لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی « هیچ اجباری در پذیرفتن دین نیست. حقیقتاً هدایت از گمراهی آشکار است.»
اینک پیش از هر چیز نمونه هایی از دعاهای کتاب مقدس شیطان پرستی و سپس نمونه هایی از تورات و انجیل را می آوریم. و آنگاه در مقایسه با کلام الهی ملاحظه خواهید فرمود که چه تفاوتی میان لفظ دعای الهی و دعای شیطان پرستی وجود دارد.
دعاهای شیطان پرستی (سیطنیسم):
«به نام شیطان. ای فرمانروای زمین، ای پادشاه جهان، من گردن می نهم نیرویی از تاریکی را که امانت گذارده فرمانروای دوزخی بر روی دوش من. باز کن پهنای دروازه های جهنم را. و برسان اکنون، از عمق وجودم سلامم را به برادرت (خواهرت) و دوستت.
ببخش مرا به خاطر سخنان زیادم که از همه جا گفته ام.
من تحیر دارم از نام تو. چون که بخشی از خود من است. من زندگی می کنـم همانند چهارپایـان در مزرعه و شاد هستم از این زنـدگی حیوانی و شهوانی. من طرفدار عدالتم و نفرین می فرستم بر پوسیدگی.
کنار تمام خدایان درون چاه؛ مـن گردن می نهـم چیزهایی را که باید بگویم رخ خواهد داد. بیرون بیا و به نام خودت به این نامه و خواسته های من جواب بده»
« پیش بفرست پیامبر شهوت و لذت را و بگذار زشتی ها در تاریکی من جلوه گر شوند، تا بتوانم آنها را انجام دهم.
اکنون می خواهم، نشانه های خود را جمع آوری کنم و تصویری از آفرینش بکشم. اژدهای بالدار منتظر رهایی است.»
لاوِی دعا را تا اینجا ادامه می دهد که مرد و زن هر کدام باید جملات مخصوص خود را بگویند. که متأسفانه با توجه به مستهجن بودن مضامین دعا، آن را وا می گذاریم.
در یکی دیگر از نیایشهای کتاب شیطان پرستی در برابر شیطان، می توان به این مورد اشاره کرد.
« با برآشفتگی از خشم و اضطراب ناشی از سکوت، فریادم را بلند کنم. که بپیچد همچون صاعقه در آسمان، تا همگان بشنوند؛ ای پنهان شده در تاریکی، ای نگهبان جاده ها، ای کسی که نیروی تو همه جا ظاهر می گردد، آماده کن برای لطف خود، ارادتمند خود را. کسی را که اعتقاد به تو دارد و دچار عذاب شده است.
جدا کن او را بـرای خـودت و حفـاظت نما او را. نه به خـاطر بـی لیاقتیش، و مضطـرب نساز او را. کمک کن او را در میان آتش و آب و زمین و باد، تا دوباره گمشده اش را باز یابد.
قوی کن با آتش، استخوانهای ما را برای دوستی و همراهی خود. و در جاده های تنگ یاورمان باش. اجازه بده از میان نیروهای شیطانی که در زمین از آن توست، هم اکنون لذت آن را دریابیم. و اجازه بده لذت آن را در آینده نیز بچشیم. نیروی خود را به ما برگردان تا لذت بی پایان حکومت بر آنچه هست را بچشیم.»
در اینجا لاوِی از طرف خود ادامه می دهد:
« این است پیام ما. به نام شیطان. این لطف شامل کسی می شود که حکومت شیطان را بر خود بپذیرد. پس باید نام شیطان را بر خود قرار داده. و در رگ و گوشت خود جریان دهد، تا در زمین برای ابد زندگی کند، زیستنی جاوید. درود بر شیطان.»
دعاهای یهودیت
« ای خدای عادل من، وقتی نزد تو فرياد بر می آورم، مرا اجابت فرما. زمانی که در سختی و تنگنا بودم تو به داد من رسيدی، پس اکنون نيز بر من رحم فرموده، دعايم را اجابت فرما.»
« ای خداوند عادل، راه خود را به من نشان ده و مرا هدايت نما تا دشمنانم نتوانند بر من چيره شوند. دهان ايشان لبريز از دروغ است و دلشان مملو از شرارت.
حـرفهـايشـان پر از تملـق و فـريب است و بـه مـرگ منتهـی می شود. ای خدا، تو آنها را محكوم کن و بگذار خود در دامهايشان گرفتار شوند!.»
« ای خدا، تو مرا می بينی. تو رنج و غم مردم را می بينی و به داد آنها می رسی. تو اميد بيچارگان و مددکار يتيمان هستی. دست اين بدکاران را بشكن. آنها را به سزای اعمالشان برسان و به ظلم آنها پايان بده.»
« ای خداوند، اين تو بودی که مرا از رحم مادرم بدنيا آوردی. وقتی هنوز در آغوش مادرم بودم، تو از من مراقبت نمودی. از شكم مادرم، تو خدای من بوده ای. و مرا حفظ کرده ای. اکنون نيز مرا ترک مكن، زيرا خطر در کمين است و غير از تو کسی نيست که به داد من برسد.
دشمنانم مانند شیر مرا محاصره کرده اند. همچون شيران درنده دهان خود را باز کرده اند تا مرا بدرند. نیرویی در من نمانده است. تمام بندهای استخوانهايم از هم جدا شده اند.
دلم مانند موم آب می شود. گلويم همچون ظرف گلی خشک شده و زبانم به کامم چسبيده.
دشمنانم مانند سگ، دور مرا گرفته اند. مردم بدکار و شرور مرا احاطه نموده اند. دستهـا و پاهـای مرا سـوراخ کرده اند. از فـرط لاغـری تمـام استخـوانهايم ديده می شوند؛ بـدکاران بـر من چيره شده اند. رَخت مرا در ميان خود تقسيم کردند و بر ردای من قرعه انداختند.
ای خداوند، از من دور مشو؛ ای قوت من، به ياری من بشتاب. جانم را از دم شمشير برهان. جان عزيز مرا از دست بدکاران نجات ده. مرا از دهان اين شيران برهان؛ مرا از شاخهای اين گاوان وحشی نجات ده!»
دعاهای مسیحیت:
« ای پدر ما که در آسمانی، نام مقدس تو گرامی باد.
ملکوت تو برقرار گردد. خواست تو آنچنان که در آسمان مورد اجراست، بر زمین نیز اجرا شود.
نان روزانه ما را امروز نیز به ما ارزانی دار. خطاهای ما را بیامرز، چنانکه ما نیز آنان را که با ما بدی کرده اند، می بخشیم.
ما را از وسوسه ها دور نگه دار و از شیطان حفظ فرما؛ زیرا ملکوت و قدرت و جلال تا ابد از آن توست. آمین»
« اعتراف می کنم به تو ای پروردگار یکتای ما، که نه تو را آغاز و نه تو را انجام است. زیرا که تو به رحمت خود به همه چیز آغاز دادی و زود باشد که بعدل خود همه را نیز انجامی دهی. میان بشر همتایی نداری. زیرا که بجود خود دستخوش حرکت و عوارض نیستی. بما رحم کن، چون تو ما را آفریده ای و ما ساخته شده دست توایم.»
« ای پروردگار توانای مهربان، که ما بندگان را به رحمت خود آفریده ای، و به ما رتبه بشریت و آئین پیغمبر حقیقی خود را مرحمت نموده ای، همانا تو را شکر می کنیم بر تمام انعامهایت. و دوست داریم که عبادت کنیم تو را در تمام روزهای زندگی مان ... پس ای پرودگار، ما را از شر شیطان و گرایش جسم و آرایش جهان نجات بده. چنانکه برگزیده خود را نجات داده ای.»
دعاها در اسلام
در این مبحث، ابتدا به فـرازهایی از دعاهای ائمه معصـومین علیهم السلام اشـاره کرده و سپس دعاهای قرآن را یادآور می شویم. تا عمق کلام خداوند مشخص گردد. تا بر همگان مبرهن گردد که چه تفاوتی میان کلام خداوند و در ذیل آن کلام ائمه معصومین علیهم السلام، با سایر دعاها وجود دارد!.
هر چند قیاس در این باره دور از انصاف است. و نمی توان کـلام پـوچ شیـطان پـرستان را در کنـار کلام خداوند عالـم قـرار داد، اما چاره ای نیست. و پیشاپیش از محضر مقدس ائمه معصـومین علیهم السلام عذر خواهی نموده و به خداوند تبارک و تعالی عرضه می داریم که، »خداوندا آنچه را که خود می دانی انجام داده و قصد جسارت به کلام قدسی حضرتت را نداریم.«
ابتدا به دعاهای امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه توجه فرمایید. (البته دعاها در ارتباط با خود مقوله شیطان پرستی انتخاب شده اند. و حتماً خوانندگان گرامی خود آگاه به موضوعات مختلف ادعیه صحیفه سجادیه هستند.)
امام سجاد علیه السلام در این کتاب شریف به این مقوله (شیطان پرستی) اینگونه اشاره می فرمایند:
« بار خدایا! در دلهای ما راه ورودی برای شیـطان قرار مده و منزلگاهی برایش در آنچه نزد ماست آماده مکن.
بار پروردگارا! آنچه را از باطل به ما جلوه می دهد، به ما بشناسان. و چون شناساندی ما را از (انجام آن باطل) نگه دار. از خواب غفلت که موجب اعتماد به اوست، بیدارمان فرما.
بار خدایا! تسلط او را از ما دور کن و امیدش را از ما قطع نما.
خداوندا! آنچه را شیطان (درکار ما) گره می زند، بگشا و آنچه را که (برای فریب ما) می اندیشد، باطل نما. آنگاه که قصد اغفال ما را دارد او را باز بدار. سپاهش را شکست داده و مکرش را باطل فرما.
بار خدایا! ما را در صف دشمنانش قرار ده و از دوستانش برکنار دار، کـه وقتـی ما را می خواند اطاعـتش نکنیم، و چـون ما را فـرمان دهد اجابتش نکنیم.»(صحیفه سجادیه دعای 17)
حال به دعاهای سایر ائمه اطهار توجه فرمایید.
« بارخدایا بیامرز از من گناهانی را که پرده ها را می درند. خداوندا بیامرز از من گناهانی را که بدبختیها را فرو می فرستند. خدایا بیامـرز از من گناهانی را که نعمتها را تغییر می دهند ... خدایا جـز تو آمرزنده ای را برای گناهانم و پوشاننده ای برای زشتیهایم نمی یابم ...
پاک و منزهی تو و به ستایش تو مشغولم. به خودم ظلم کرده ام و بی پروایی کرده ام به واسطه نادانیم ... پروردگارا به ضعف بدنم و نازکی پوستم و باریکی استخوانم، رحم کن. آیا باور کنم که تو مرا عذاب کنی بعد از اعتقاد به یگانگیت. و بعد از اینکه در دل نهادم معرفت تو را. و بعد از اینکه زبانم به ذکر تو گویا بوده است ...
ای معبود من، و ای پروردگار و آقای من و ای سرور من، برای کدام مورد به تو شکوه کنم. و برای کدام یک از آنها شیون و گریه کنم؟ برای دردمندی عذاب و سختی اش، یا برای طولانی بودن عذاب و مدتش، وای که اگر مرا هـم ردیف دشمنانت در عقوبتهـا قرار دهی و با اهـل بلایت جمع نمایی و بین من و دوستانت جدایی افکنی.
خدایا و ای سرور و مولای من و ای پروردگارم، گیرم که بر عذاب تو صبر کنم، چگـونه بر دوری تـو صبر کنم. و گیرم که بر حرارت آتش عذابت صبر کنم، چگونه بر چشم پوشی از کرامت تو صبر کنم...» (مفاتیح الجنان، دعای کمیل)
« خداوندا مرا طوری قرار بده که از هیبت تو هراسناک باشم، گو اینکه تو را می بینم. و خوشبختم کن به تقوای خودت. و بدبختم مگردان بسبب معصیتت. و برایم از تقدیر خودت خیر قرار بده. و به قدر خود برکتم ده ...
خدایا بی نیازیم را در وجودم و یقین را در قلبم و اخلاص را در عملم و نور را در چشمم و بینایی را در دینم قرار بده و مرا از توانایی خودم بهره مندم نما.
خداوندا تو نزدیک هر کسی هستی که تو را بخواند. و زودتر اجابت می کنی. و کریمترین کسی هستی که می بخشد. و وسیعتر از هر کس دیگری عطا می کنی. و شنونده ترین هستی برای کسی که درخواست می کند. ای بخشاینده در دنیا و آخرت و مهربان در هر دو...»( مفتایح الجنان، دعای عرفه امام حسین علیه السلام)
اینک به دعاهای قرآن کریم توجه فرمائید، که چه زیبا بر کرانه دل آدمی می نشیند.
«پروردگارا همانا تـو هر که را به آتش افکنی، او را خـوار ساخته ای. و برای ستمکاران هیچ یاوری نیست.
پـروردگارا ما صدای منادی تـو را شنـیدیم که به ایمان دعـوت می کرد، « به پروردگار خود ایمان بیاورید» و ما ایمان آوردیم. پروردگارا گناهان ما را ببخش و بدیهای ما را بپوشان، و ما را با نیکان بمیران.
پروردگارا آنچه را بوسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودی، به ما عطـا کن و ما را در روز رستاخیز رسـوا مگردان. زیرا تو هیچگاه از وعده خود تخلف نمی کنی.»( قرآن کریم، سوره آل عمران آیات 192 الی 194)
«... خداوندا، این شهر (مکه) را مکان امنی قرار ده. و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار.
پروردگارا آنها (بتها) بسیاری از مردم را گمراه ساخته اند. هر کس از من پیروی کند از من است و هر کس نا فرمانی من کند، تو بخشنده و مهربانی.
پروردگارا، تو می دانی آنچه را ما پنهان و یا آشکار می کنیم. و چیزی در زمین و آسمان بر خداوند پوشیده نیست.
پروردگارا مرا و فرزندانم را از بر پا کنندگان نماز قرار ده و دعای مرا بپذیر.
پروردگارا، من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در آن روز که حساب بر پا می شود بیامرز.» (قرآن کریم، سوره ابراهیم آیات 35 الی 41)
نیازی به تفسیر نیست. خودتان قضاوت کنید و تفاوت را دریابید، که چگونه دعاهای اسلام فراگیر بوده و تمام جوانب زندگی را شامل می شود. و چه روحی بر آنها حاکم است.
آیا دعاهای صحیفه سجادیه را در ابتدای همین بخش به خاطر دارید؟ که امام سجاد علیه السلام، چه زیبا با خداوند صحبت فرموده بودند. به راستی کدام یک از دعاهای مذکور در شیطان پرستی یا یهودیت و مسیحیت، حتی از لحاظ ادبی ارزش دعاهای صحیفه را دارد. حال قیاس کنید با ادعیه قرآن که دیگر شاهکار کلام، در تمام تاریخ خلقت است.
ادامه دارد...
Admin
31st December 2009, 09:04 PM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت سیزدهم --
سمبل هـا و نمادهـا - 1
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/3805131127.jpg
شیطان پرستان دارای سمبل ها و نشانه هایی هستند که حتما همه ما بعضی از آنها را بروی تیشرت ها، زیورآلات و بدلیجات، کمربند، دستبند، بازوبند، کلاه و ... دیده ایم، بد نیست تا معانی برخی از این علائم را بدانیم.
پنتاگـــرام (ستاره پنج ضلعي وارونه)
از جمله معروف ترين نمادهاي شيطانگراها پنتاگـــرام است، نشانه ستاره صبح، نامي كه به شيطان تعلق دارد. اين علامت در مراسمهاي مخفيانه و جادوگري براي احضار ارواح شيطاني استفاده ميشود.
پنتاگرام شيطاني نمادي پيچيده است كه از تركيب ستاره پنج پَر با سر بز به وجود آمده است و اين نوع استفاده درعين اين كه جديدترين مورد استفاده از پنتاگرام است به همان اندازه شناخته شده ترين و جدال آميزترين نوع استفاده از پنتاگرام نيز به شمار ميآيد. پنتاگرام شيطاني هميشه وارونه است با يك رأس رو به پايين و دو رأس رو به بالا. اين علامت نشاني از جادوي سياه است كه حاكي از پيروزي ماده و آرزوهاي فردي بر عقايد و تعصبات ديني و مذهبي است.
پنتاگـــرام:
ستاره پنج پر یا پنتاگرام یکی از مهمترین، قدرتمندترین و ماندگارترین سمبل ها در تاریخ بشر است. این علامت در فرهنگ و تمدن باستان مایان های امریکای لاتین، هند، چین، مصرو یونان از مهمترین و پرمعناترین علامتها بوده است. ابتدایی ترین شکل پنتاگرام بر روی دیوارهای غارهای عصر حجر کنده کاری شده بوده و در نقاشی های مردم بابل به عنوان الگوی ترسیم سیاره ونوس به چشم می خورد. رازهایی مابین سیر استفاده از این علامت، طراحی های قدیمی از مدار حرکت سیاره ونوس و رب النوع معروف بیشتر وجود دارد که گاهی باعث این تفکر غلط میشود که پنتاگرام سمبل ایشتر است. در کتب آسمانی مخصوصا کتابهای یهودیان بسیار زیاد به پنتاگرامها اشاره شده است.
پنتاگرام در جهان کهن
پنتاگرام های اولیه اشکالی زمخت با شکل هندسی ناهمگون به صورت کنده کاری روی سنگهای عصر حجر داشتند. مردم آن زمان اعتقاد داشتند که این علامت معنایی روحانی و غیرمادی دارد. اعتقاد آنان بر این بود که رازی در شکل قرار گرفتن ستاره ها وجود دارد که بر انسان پوشیده است، آنها پنتاگرام را از روی شکل قرار گیری پنج سیاره برداشت کرده بودند که وقتی با خطی فرضی به هم اتصال پیدا می کردند به صورت مبهم شکل پنتاگرام را به خود می گرفت. نسل های بعدی بشر معانی مختلفی را از این شکل برداشت کردند معانی بسیار زیاد و اغلب مقدس و خداپرستانه.
پنتاگرام ها به سومری ها برای نوشتن و استفاده از متون کمکهای زیادی کردند. این علامت نشان دهنده پنج سیاره مهم بود که با چشم غیر مسلح قابل رویت بودند. بعدها پنتاگرام به عنوان سمبل رب النوع زیبایی ونوس نیز شهرت یافت.
برطبق نظریات ریاضی دان و فیلسوف یونانی فیثاغورث عدد پنج نماد انسان بود چون اعضای بدن انسان به پنج طرف تمایل داشتند، ( اگر دستها و پاها را ازهم باز کنید به شکل یک ستاره پنج پر در می آید)، او این تفکر را برای اولین بار در یونان پایه گذاری کرد که پنتاگرام نماد روح انسانی است و البته چون در آن زمان آفرینش انسان تابــع عناصر پنجگانه بود ( آتش ، آب ، خاک ، هوا ، روح ) پنج گوشه پنتاگرام اینگونه توصیف شد. طبق این تفکر انسان از این پنج عنصر به وجود می آمد.
پیروان مکتب فیثاغورث طلسم پنج پر را به صورت آیینی مقدس حفظ کردند. آنها نام این آئین را HGIEIA نامیدند.
و معتقدند ترکیبی از ابتدای نام یونانی عناصر آب، خاک، روح، آتش و هواست.
خصوصیت منحصر به فردی که این سمبل را تا به امروز ماندگار کرده وابستگی شدید و همه جانبه آن به مسائل مقدس و خدایی آن است که در مقاطع زمانی مختلف و بین اقشار و نسلهای گوناگون کاربرد داشته است، چه این خدا خدای یگانه بوده یا خدایان متعدد. سپس با ظهور مسیح پنتاگرام جامه کریستین به تن کرد.
می گویند بر تن مسیح با خنجر ستاره ای زخم زدند که پنج گوشه داشت (شاید به همین خاطر می باشد که آنتی کریست های امروزی از پنتاگرام زیاد استفاده می کنند، ممکن است منظورشان این باشد که ما بر پیکر مسیح این زخم را زدیم.)
مورخان زیادی سعی در پیدا کردن رابطه میان زخم زنندگان این علامت بر پیکر مسیح و پیروان مکتب فیثاغورث داشتند که هنوز شاهدی بر این مدعا پیدا نکرده اند.
در دوره رنسانس اعتقادات عجیب و خرافات گونه نسبت به طلسم ستاره پنج پر به بیشترین حد خود رسید و باورهای مردم تا جایی پیش رفت که پنتاگرام را علامتی الهی از سوی خدا پنداشتند. از سویی نیز این علامت را مرتبط با علم کیمیاگری و علم جادو قلمداد کردند.
پنتاگــرام در جــادو
در آیین پرستش جادوگران یونانی پنتاگرام به عنوان جهان کوچک ( بدن انسان ) شناخته می شود. این باور باعث بوجود آمدن احساسی در بین جادوگران می شد که توسط آن ارتباطی میان خود، جهان و سمبولیسم ایجاد می کنند.
هدف از این احساس درک عمیق شیطان است که مهارتش در ارتباط برقرار کردن میان جهان فعال (جهان بیرونی) و جهان ساکن (روح انسان) است. یکی از جادوگران مشهور در این زمینه، جیوردانو برونو است که در مورد سوءاستفاده از پنتاگرام در جادوهای سیاه هشدار داده است. ( پنتاگرام هنوز هم به عنوان شاخص اصلی رسوم پرستش جادوگران به کار می رود، ضمن اینکه عامل پدید آمدن رسوم وتشریفات دیگری نیز در ادیان مختلف شده است.)
پنج نیروی پاک از فروپاشی روح جلوگیری می کنند و هیچکس را یارای شکست آنها نیست مگر خود روح، عدالت ، رحمت ، معرفت ، ادراک و شکوه متعالی .
پنتاگــرام مسیحیــان
کابالیستهای مسیحی در دوره رنسانس علاقه وافری به پنتاگرام پیدا کردند. آنها اعتقاد داشتند که پنتاگرام علامتی رازگونه است که در دست نوشته های مسیح مشاهده شده و پیامی از سوی خداست. آنان می گفتند این سمبلی است که آشکار می کند مسیح نیز پیرو امیال حیوانی ( شهوت ) خود بوده است. کاری که بسیار رواج یافته بود نوشتن نامه هایی به زبان عبری با مهر پنتاگرام بر ساق پا بود، این نامه ها که در مورد آتش بود، سمبل اعیاد پنجاهه است.
در کتاب مقدس یهودیان چهارنامه وجود دارد که با نام خداوند مهر شده اند
YHVH تلفظ غیر دستوری کلمه JEHOVAH ، ( یهوه خدای بنی اسرائیل )، Yahveh
YHSHVH - Yehoshua یا جسوس، ( عیسی )، ( Jesus )
این رازی متصل به کتب آسمانی است. نتیجه این بیان آنست که نام اعیاد پنجاهه مسیحیان با خدا و مسیح مرتبط می شود. چندین رابطه بین پنتاگرام و مسیحیت وجود دارد. پیش از به صلیب کشیده شدن مسیح، پنتاگرام یک نشان رجحان یافته برای آرایش کردن و زینت دادن جواهرها و طلسم های مسیحیان اولیه بود. این علامت که به راحتی و در یک حرکت پیوسته قلم کشیده می شد، با پنج زخم مسیح آمیخته شده بود.
پنتاگرام همچنین برای یک فرقه نهانی عرفانی مسیحی نمادی از Isis ( الهه حاصل خیزی ) و Venus ( اصلی ترین رب النوع مونث، الهه عشق و زیبایی ) بود. فرقه ای که به صورت پنهان در نقاط مختلف در سراسر تاریخ مسیحیت وجود داشت.
پنتاگــرام در ویکـا و عقایـد نئوپگـان
درحال حاضر رایج ترین مذاهبی که پیروان آن از پنتاگرام استفاده می کنند گروه های ویکان ها، نئوپاگان ها و شیطان پرستان هستند. در اغلب عقاید و رسوم ویکان ها و نئوپاگان ها معنای نمادی پنتاگرام از مراسم جادوی تشریفات قرون وسطی و چهار عنصری که به وسیله روح حکومت می شدند نتیجه می شود.در برخی از این رسوم همچنین پنتاگرام می تواند نمایانگر یگانگی نوع بشر و قلمرو روح باشد. ستاره پنج پر پایین رأس، نمادی از خدای شاخدار ویکا است.
در عقیده کابالیست های یهودی که بسیاری از اندیشه ها و ایده های فیثاغورثی را قرض گرفته اند، پنتاگرام نشان دهنده پنج حقیقت برتر در زندگی است:عدالت، رحمت، دانش، ادراک ، شکوه ماورایی و مافوق جهان مادی.
تفاوت پنتاگــرام در قله رو به بالا یا قله رو به پاییـن
پنتاگرام هایی که نوک آنها رو به پایین است در اولین ظهور خود لزوما نشان شیطان پرستی نبودند. طبق تاریخ پنتاگرامهایی که فرقشان در نقطه بالا یا پایینشان است ابتدا توسط دو فرهنگ مختلف پایه گذاری شدند، دو فرهنگی که بنا به مقتضیات آیینی سعی در جدائی از همدیگر را داشتند.امروزه هرکجا با پنتاگــرام رو به پایین روبرو شویم ناخودآگاه به یاد شیطان پرستی می افتیم. شاید دلیل این موضوع آنست که پنتاگرام رو به پایین بسیار شبیه علامت ماسونیک ها و فراماسونها می باشد. واقعیت اینست که چون سر آن رو به پایین است یادآور امور وارونه و خلاف جهت است.
ویکان ها گاهی ادعا می کنند هر پنتاگرام رو به پایینی علامت شیطان پرستان است که این تفکر نابجاست. با این حال این سمبل در طول زمان معرف خدای شاخدار ویکان ها شد و امروزه نیز در درجه دوم به آن باغبان ویکا میگویند.
ادامه دارد...
Admin
1st January 2010, 12:49 AM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت هجدهم --
-- قسمت چهاردهم --
سمبل هـا و نمادهـا - 2
شپنتاگــرام در شیطان پرستـی
پنتاگرام شیطانی نمادی پیچیده است که از ترکیب ستاره پنج پر با سر بز به وجود آمده است و این نوع استفاده درعین این که جدیدترین مورد استفاده از پنتاگرام است به همان اندازه شناخته شده ترین و جدال آمیزترین نوع استفاده از پنتاگرام نیز به شمار می آید. پنتاگرام شیطانی همیشه وارونه است با یک رأس رو به پایین و دو رأس رو به بالا. استفاده از پنتاگرام به عنوان یک نشان و علامت شیطانی به نیمه دوم قرن بیستم برمی گردد. جایی که شیطان پرستی مدرن توسط Anton Lavey موسس و بنیانگذار کلیسای شیطان پایه گذاری شد. این علامت نشانی از جادوی سیاه است که حاکی از پیروزی ماده و آرزوهای فردی بر عقاید و تعصبات دینی و مذهبی است.
البته پنتاگرام متشابه و قابل قیاس با صلیب برعکس نیست. صلیب برعکس نماد جنبش Anti Christ و نشانی از طغیان، سرکشی در برابر فرهنگ مسیحی است.
همچنین پنتاگرام نباید با هگزاگرام اشتباه شود. هگزاگرام، ستاره شش پر است که به صورت دو مثلث درون هم نشان داده می شود و نمونه آن ستاره داوود می باشد. این ستاره با اعتقادات یهودیان پیوند دارد.شیطان پرستی، شکل ظاهری شیطان تشکیل شده است از سر بز، بالا تنه انسان، پای جن و با دم کوتاه. در شیطان پرستی مدرن، شاهد اتخاذ کردن روش های فردی و توجه بیشتر به شخص هستیم. توجه بیشتر به ضمیر و خود بجای توجه به خدا و عالم بالا، تمایلات جنسی آزاد که شیطان پرستی آن را تمجید می کند. علامتی که به رایج ترین صورت با عقاید شیطانی SabbaticGoat یا بز طلسم ستاره پنج سر Mendes است.
استفاده از بز به خرافات قرون وسطی برمی گردد. آنان همواره در توصیف ساحره ها، آنان را همراه با بزها می دانستند. آنان اغلب بز را نماینده شیطان می دانستند. بز در این مفهوم اغلب به عنوان نمادی از سرکوبی جنسی در نظر گرفته می شود. نماد باستانی پنتاگرام در شیطان پرستی مدرن نمادی است از آزادی در برابر مسائل جنسی.
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/3901131127.jpg
پنتاگرام در بالا و بافومت در پایین
به تر تیب از بالا ستاره 5 پر، ستاره 6 پر، آدجت
ستاره 5 پر
در جادوگری استفاده میشود و برای آنها نشانگر عناصر آب، خاک، آتش و روح اطراف آنهاست.
آدجت :
اين هم علامت لوسیفر(پادشاه جهنم!)، اشك زیرچشم هم نماد محیط محزون و افسرده اطرافش است.
هگزاگرام (ستاره شش پر)
هگزاگرام به صورت دو مثلث درون هم نشان داده ميشود و نمونه آن ستاره داوود ميباشد. كه با اعتقادات يهوديان پيوند دارد.اين نماد تشكيل شده است از سر بز، بالا تنه انسان، پاي جن و با دم كوتاه.
اين دو مثلث وقتي به صورت معناداري روي هم قرار ميگيرد، معناي عشق ـ البته از نوع جنسي آن ـ را بيان ميكند و اين همان ستارة داوود است كه امروزه در وسط پرچم اسرائيل ديده ميشود.
عدد 666 و FFF
عدد 666 و FFF ششمين حرف انگليسي كه متناظر عدد666 است. از نمادهاي شيطانپرستي است. 666 علامت انسان، نشانه جانور (هيولا) اين عدد به گفتة مكاشفة يوحنا كه يك يهودي تازه مسيحي بود، عدد شيطان معرفي شده است. در مكاشفات نوشته شده: "جانور عجيب ديگري ديدم كه از زمين بيرون آمد. اين جانور دو شاخ داشت مانند شاخهاي بره و صداي وحشتناكش مثل صداي اژدها بود... بزرگ و كوچك، فقير و غني، برده و آزاد را وادار كرد تا علامت مخصوص را روي دست راست يا پيشاني خود بگذارند. و هيچ كس نميتوانست شغلي به دست آورد يا چيزي بخرد مگر اينكه علامت مخصوص اين جانور يعني اسم يا عدد او را بر خود داشته باشد. اين خود معمايي است و هركس با هوش باشد ميتواند عدد جانور را محاسبه كند. اين عدد اسم يك انسان است كه مقدار عددي آن به 666 ميرسد. (انجيل. مكاشفات يوحنا/11-18: 13)
بافومت(Baphomet)
يكي ديگر از اين نمادها كه در عرفان كابالا( عرفان يهودي) نيز جايگاهي دارد، بز يا قوچي به نام بافومت است كه هم با جانور شاخ دار يوحنا همانندي دارد و هم در اسطورههاي مصري خداي هوش و دانايي معرفي شده و آفرينش انسان به وسيلة چرخ سفالگري را به او نسبت ميدهند. و دو ماه سياه و سفيد در طرفين او نشانة تركيب روشنايي و تاريكي است. سر بافومت معمولاً در ميان ستارة پنج پر (پنتاگرام) طراحي ميشود.
استفاده از بز به خرافات قرون وسطي برمي گردد. آنان همواره در توصيف ساحرهها، آنان را همراه با بزها ميدانستند. آنان اغلب بز را نماينده شيطان ميدانستند. بز در اين مفهوم اغلب به عنوان نمادي از سركوبي جنسي در نظر گرفته ميشود.
Ankh : سمبل باروری و شهوات در انسانها. روح شهوت قدرت این جمع زنان ومردان می باشد.
wastika or Sun Wheel (صلیب شکسته یا چرخ خورشید): یک علامت مذهبی باستانی است که سالها قبل از قدرت گرفتن هیتلر به کار میرفت. این علامت در کتیبه های بودایی و مقبره های سلتی و یونانی استفاده شده است. در آیین پرستش خورشید، این علامت به نظر می رسد نشانه مسیر حرکت خورشید در آسمان باشد.
All Seeing Eye (چشمی که به همه جا می نگرد): آنها معتقدند که این چشم لوسیفر (شیطان) است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارایی ها حکومت میکند. این علامت در پیشگویی ها به کار میرود. جادوها ، نفرین ها ، کنترل های روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت کار میکنند. این علامت روشنفکران است . به پول رایج ایالات متحده نگاهی بیندازید .این علامت اساس نظم نوین جهانی است.
Upside Down Cross صلیب وارونه: نشانه استهزاء و رد کردن مسیح میباشد. گردنبندهای آن توسط شیطان پرستان زیادی به کار میرود. این علامت را میتوان همراه خواننده های راک و روی آلبوم های آنها دید.
Goat Head (سر بز): بز شاخدار ، بز مندس mendes (همان ba'al بعل خدای باروی مصر باستان) ، بافومت ، خدای جادو ، scapegoat (بز طلیعه یا قربانی). این یکی از راههای شیطان پرستان برای مسخره کردن مسیح است زیرا گفته میشود که مسیح مانند بره ای برای گناهان بشر کشته شد.
Anarchy (هرج و مرج): این علامت به معنای از بین بردن تمام قوانین میباشد. به عبارت دیگر " هرچه تخریب کننده است تو انجام بده " یعنی همان قانون شیطان پرستی، این علامت توسط پانک ها، هوی متالها و راک ها به کار میرود.
Justice Anti (ضدعدالت): تبر رو به بالا علامت عدالت روم قدیم بوده است که علامت واژگون شده آن نشانه ضدعدالت یا شورش و طغیان می باشد. فمنیست ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر سالاری باستانی استفاده می نمایند.
ابليسك(obelisk)
مشهودترين نماد شيطانگرايي ستون چهار ضلعي بلندي است به نام ابليسك، كه سمبلي از "رع" خداي خورشيد در مصر بوده است. بزرگترين ابليسك دنيا در واشنگتن ساخته شده كه ارتفاع آن به 555 متر ميرسد اين ابليسك در نزديكي كنگره و خانه اصلي فراماسونري است و رئيس جمهورهاي آمريكا سوگند خود را در پاي آن ياد ميكنند.8
مشخصه های ظاهری
گذشته از اعتقادات، اعمال و سنبل ها، شیطان پرستان ظاهری متفاوت با دیگران دارند که می توان آنها را به راحتی از جمع تشخیص داد.
بطور مثال مدل موهایشان عجیب و غریب است اکثرا ابروهایشان را می تراشند یا به سمت بالا طراحی می کنند، رنگ آرایششان اغلب مشکی، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه، صورتک های شیطانی و سنبل ها خال کوبی می کنند، لباسهایشان از جنس جیر و چرم و اکثرا به رنگ مشکی و قرمز می باشد، چکمه های چرمی ساق بلند که اغلب با فلز تزئین شده است می پوشند.
ادامه دارد...
Admin
28th January 2010, 06:54 PM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت پانزدهم --
شیطان پرستی در کردستـان عراق - 1
به غیر از شیطان پرستی که در غرب وجود دارد و در لا به لای این سلسله مقالات به آن پرداخته می شود، به بررسی شیطان پرستی در نقاط مختلف جهان از جمله ایران نیز خواهیم پرداخت.
شیطان پرستی در کردستـان عراق:
Þریشه ادبـی و وجـه تسمیـه یزیدیـه
یزیدیه به کردی Êzidî (تلفظ: إزدی) یا یزیدیان از ادیان باستانی رایج در کردستــان است.در زبان پهلوی اسم " یزته " در وهله ی اول به " یزت " تخفیف یافته، تا به دال تبدیل شده و بشکل یزد در آمده و جمع آن یزدان (یزتان) می باشد و سپس در دوران اسلامی تخفیف دیگری در آن داده شده و یه " یزدان " مبدل گردیده است و عربها چون معنی یزدان را نمی دانستند آنرا به یزید تعبیر کردند. لذا آنها را به یزید بن معاوبه نسبت داده و آنها را یزیدی نامیدند.
بنابر روایات واژه یزیدی مشتق از کلمه " ایزد" یا "یزته" است که در پارسی باستان به معنای دین خدایی است. در باب وجه تسمیه نام ایشان اختلافاتی هست و بعضاً نام آن را منسوب به یزید بن معاویه یا یزید بن انیسه خارجی نیز دانستهاند، اما بنظر میرسد نام پارینهٔ این کیش و اشارهاش به مفهوم" ایزد " در دین زرتشت، صحیحتر باشد. یزیدیان از واژه داسنی نیز برای نامیدن خود استفاده میکنند.
در باور یزیدی، شیطان دشمن اصلی بشریت نیست، بلکه مقربترین فرشته خداوند و نخستین آفریده اوست و ملک طاووس نام دارد
Þتاریخچــه
پیشینه این دین پیش از ورود اسلام در مناطق یاد شده، وجود داشته است و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشتهاند. تأثیراتی از دین یهود و فرقهٔ «نسطوری» و عقاید صوفیه (پس از اسلام) نیز در منابع برشمرده شدهاند. در منابع مربوط به فرقههای اسلامی آن را فرقهای از جمله غلاة شیعه دانستهاند.
اولین دانشمندی که توجه محققان را به آنها جلب کرد، احمد تیمور پاشا بود که در کتاب «الیَزیدیه و مَنشاء نحلَتِهِم» به این مساله اشاره میکند که از این قوم پیش از قرن ششم هجری قمری نامی در تاریخ نیامده بود که این زمان همان زمانی است که شیخ عدی به میان آنها آمده و طریقهٔ «عدویه» را در میان آنها بنیان نهادهاست. ابوفراس در کتاب خود که به سال ۷۵۲ هجری قمری تالیف شدهاست آنها را به همین نام خوانده است.محقق دیگر، «ابوسعید محمد بن عبدالکریم سمعانی» در کتاب الانساب مینویسد:
" جماعت بسیاری را در عراق در کوهستان حلوان و نواحی آن دید که یزیدی بودند و در دیههای آنجا به صورت مردم زاهد اقامت داشتند و گِلی به نام «حال» میخورند. این گل را برای تبرک از مرقد شیخ عدی برمیدارند و آن را با نان خمیر میکنند و بصورت قرص درآورده و گاه گاه میخورند و آن را «برات» نامند.
Þزبان و محل سکونت
زبان اکثر یزیدیها کردی است، پس از گسترش اسلام در کشور ایران، ایزدیان ارتفاعات کوهستانی حلوان و شهروز را پناهگاه خود ساختند تا بتوانند به کیش باستانی خود باقی بمانند و دور از چشم مسلمین، به راه و روشهای آیینی خود سرگرم گردند، اما انتشار اسلام در ایران باعث شد که گروه کثیری از آنان اسلام بیاورند کردان ایزدی اکنون در اطراف موصل، حلب، هکاری، دیاربکر، وان، ارض روم، سنجار، شیخان، بغداد، قره باغ، لاچین و سرزمینهای بین آذربایجان شوروی و ارمنستان، و شمار نسبتاً زیادی نیز در کشورهای اروپایی (به ویژه آلمان) زندگی می کنند.
Þشیـخ عـدی بـن مسافـر هکـاری
برخی او را که نام کامل و کنیهاش «شرفالدین ابوالفضائل عدی بن مسافر بن اسماعیل بن موسی بن مروان بن حسن بن مروان» است را منصوب به مروان بن حکم میدانند و در امویت او اتفاق نظر دارند. او را مردی صالح و باتقوا دانستهاند که در بعلبک سوریه به دنیا آمدهاست از شام به منطقه سی جار آمده و به انتشار طریقه عدویه پرداخته و توانسته یزیدیها را بدور خود جمع نموده و به خدا پرستی و رعایت برنامه های اسلامی وادار نماید.بعدها در کوهستان حکاری در کردستان و موصل سکنی گزیدهاست. در این زمان او به «شیخ عدی حکاری» موسوم میگردد.
آرامگاه شیخ عدی بن مسافر در روستای لالش در 36 کیلومتری موصل قبله گاه یزیدیان به شمار می رود
یزیدیها او را به عنوان مرشد خود می پذیرند و تا حد زیادی از عقاید گذشتگان خود بیگانه می شوند. او بین سال ۵۵۵ تا ۵۵۸ هجری قمری در حالی که نزدیک به ۹۰ سال سن داشتهاست از دنیا میرود و وی را در زاویهٔ خود در حکاری دفن میکنند.مقبرهٔ او در نزدیکی اربیل (هه ولیر) واقع است و بر روی سنگ قبر وی چنین نوشته شدهاست:
" بسم الله الرحمن الرحیم خالق السماء و الارض، اخفض هذه المنزل محل الشیخ العدی الحکاری، شیخ یزیدیه. "
پس از وفات شیخ عدی و دفن او در کوه " لالش " واقع در شهرستان سی جار برادرزاده اش «ابوالبرکات بن صخر» جانشین وی گردید و بعد از او عدی بن بوالبرکات رئیس یزیدیها شد. او هم مرد مسلمانی بود. چون درگذشت پسرش «حسن ملقب به تاج العارفین» به ریاست یزیدیها انتخاب گردید. میگویند در زمان شیخ حسن در عقیدهی اسلامی یزیدیها شبهاتی حاصل شد و دوباره دین باستانی در میان آنها جان گرفت و به شیخ عدی بن مسافر مقام الوهیت دادند و گفتند خدا در وی حلول نموده است. در سلسله مراتب آنها مثل هر سلسله مراتب دیگرى شیخ یا پیر، فرا دست است و مرید، فرو دست.
Þکتابهـای مقـدس
تا مدتها پیش داشتن سواد خواندن و نوشتن براى یزیدیان تابو محسوب میشد و یکى از دلائل کمبود چشمگیر اسناد در مورد این مذهب همین امر باید باشد. به هر حال دو کتاب را میتوان نام برد که به این آئین تعلق دارند کتاب« جلوه » منصوب به شیخ عدى و کتاب « سیاه » یا « مصحفه ره ش » منصوب به پسر اوکه هر دو به زبان منظوم کردی است که از سال ۱۸۹۵ میلادی به بعد در حدود سیزده بار با متن و ترجمهی آنها به زبانهای مختلف به چاپ رسیده است. ترجمه یکی از نیایشهای پس از نمازهای ششگانه ایزدیان چنین است:
(( ای ایزد بزرگ! حقا که تو پادشاه جهانی، و یزدان مهر و ماهی روزی دهنده جن و آدمیزادی و خداوندگار جهان بالا، ای مزدا مردم کردستان را مژده یاری ده که دفتر ایمان را پخش نمایند و گمراهان را نابود کنند و شورشی در کردستان بر پا نمایند و عظمت ایران را پا بر جا و استوار نگهدارند و سرزمین کفر را نابود سازند.))
Þاعتقــادات
بنا به کتابهای خطی ایزدی و نوشتههای برخی از مورخان، ایزدیان از بازماندگان آیین مانی هستند و ادیان دیگر ایرانی از قبیل آئین زرتشت و مزدک در مسلک آنان نفوذ پیدا کرده است. معتقد به خدایی هستند که آفریدگار جهان است ولی پس از خلق جهان کاری به کارجهان و جهانیان ندارد.
گویند خدا نخستین موجودی را که خلق کرد ملک طاووس بوده است. ذات ملک طاووس با ذات خدا یکی است و پس از ملک طاووس شش ملک دیگر قائلند که رابط بین خدا و خلق هستند ولی ملک طاووس اولین ملک محسوب می شود.در اینجا عقاید زردشتیان در ذهن متبادر می شود که پس از ذات باری به وجود خرد مقدس یا اسپنتامینو عقیده دارند که اولین موجود است و بعد از او شش امشاسپند دارند و اسپنتامینو گاهی جــزو امشاسپنـدان محسوب می شود و عده آنها به هفت می رسد و گاهی او را به اعتبار ا لوهیت می نگرند و امشاسپندان شش تا می شوند.
بنا بر رای مستشرقینی مثل "هورتن" کیش یزیدی نور پرستی است و منشا آن ثنویت ایران قدیم است که به غلبه نور بر ظلمت منتهی می شود.
ملک طاووس اهریمن نیست بلکه تشخص اصل شــر است که دنباله خیــر محسوب می شود. و به این معنی است که شر از لوازم خیر و مخلوف بالعرض است و جزو نقشه آفرینش است. پس ملک طاووس هم از ارکان آفرینش به شمار می رود.یزیدی ها شیطان را به عنوان معارض و خصم خدای متعال نمی پرستند بلکه ملک طاووس یا شیطان را ملکی می دانند که هرچند سبب طغیان و سرکشی و مغضوب درگاه الهی شد و به جهنم افتاد ولی ۷۰۰۰ سال در آنجا بگریست چندانکه هفت خم از اشک دیدگانش پر شد و آنگاه خدا او را بخشید.یزیدیان هم مثل بسیاری از پیروان ادیان باستانی اعتقاد دارند که جهان و هرچه در او هست از چهار عنصر اصلی یعنی «آب، باد، خاک و آتش» ترکیب یافتهاست.
خداوند به ادعای خود، مشابه باور معمول ادیان سامی، انسان را از آب و خاک آفرید در حالیکه فرشتگان درگاه ابدیت همه از جنس آتشند؛ و آتش به باور آنها بر گل ﴿ممزوج آب و خاک﴾ ارجحیت دارد. از این رو وقتی خداوند از همه فرشتگان بارگاهش ﴿از جمله ملک مقرب، طاووس﴾ میخواهد که در مقابل ساخته دست او، آدم، تعظیم کنند، ملک طاووس «شیطان» از این دستور ایزدی سر میپیچد و از همان زمان سر به شورش میگذارد، شورشی که تا روز حشر ادامه خواهد داشت و یزیدیان آن را شورشی بر حق و از روی حکمت خداوند میدانند و شیطان را لعن نمیکنند و معتقدند که در آخرالزمان او مشمول لطف و بخشش پروردگار خواهد گشت.
محققین و متکلمین اسلامی آنها را بدلیل باور به نسخ اسلام در آخرالزمان، جزو غلاة دانستهاند.یزیدیها به شیطان یا بقول خودشان ملک طاوس ارادت دارند و چون در قرآن و دیگر کتابهای مذهبی به شیطان و ابلیس لعن شده، او را ملک طاوس می نامند که رئیس تمام ملائکه می باشد. در فرهنگ اعلام معین آمده است که چون در آن زمان ﴿یعنى در زمان زندگى شیخ عدى﴾ عادت لعن و سب شیوع داشت "شیخ عدى دستور داد لعن را مطلقا ترک کنند حتى لعن بر ابلیس را".
علاوه بر یزیدیها بعضی از عرفای مشهور، یکتا پرستی ابلیس را ارج می نهند. بقول ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، (ج ۱ ص ۳۵) ابوالفتوح احمد بن محمد غزالی برادر ابو حامد محمد بن محمد غزالی روزی در بغداد بر بالای منبر گفت: اگر کسی توحید را از ابلیس یاد نگیرد زندیق است. زیرا او مامور شد که بغیر از خدا را سجده کند ولی نپذیرفت.
ایزدیان به تناسخ ارواح عقیده دارند و معتقدند انسان چنانچه در جهان نیکوکار و خیر باشد، هنگامیکه میمیرد روحش مجدداً به تن کودکی نیکوکار حلول میکند، اما اگر انسان بدکار و شریری باشد، هنگامیکه روحش آزاد میشود به بدن جانواران و حشرات موذی چون کژدم و مار راه مییابد.
به عقیده آنها ارواح دو قسمند:
اول – شریره که در حیوانات بد جنس حلول می کنند و همیشه در عذابند.
دوم – ارواح پاک که در فضا پرواز می نمایند تا برای مردم زنده اسرار کائنات و مغیبات را کشف نمایند و این ارواح با عالم غیب در تماس دائم هستند.
Þمحرمـات
خوردن کاهو، کلم، لوبیا و سبزیهائی که با کود انسانی تقویت شوند حرام می دانند و از گوشتها هم گوشت خوک، ماهی و آهو را حرام می شمارند.
برای شیوخ و پیشوایان آنها خوردن گوشت خروس هم حرام است زیرا " ملک طاوس " به شکل خروس است.
تراشیدن سبیل را هم حرام ولی سبک کردن آنرا مستحب می دانند.
اما قوالها و فقرا و پیشوایان روحانی نباید ریش را بتراشند.
یزیدی حق ندارد بیش از یکسال از محل خود دور شود و نباید در مجالس انس و طرب حاضر گردد، تا نفس خود را ذلیل نماید.
نگاه کردن به زن غیر یزیدی و شوخی کردن با او را حرام می دانند. به عقیده ی آنها چون در ماه نیسان دهه ی دوم وسوم فروردین و دهه اول اردیبهشت ملائکه با هم اتصال می نمایند نباید ازدواج کرد و تعمیر خانه را هم در این ماه نباید انجام داد.
یزیدی حق ندارد در داخل مسجد مسلمانان شده و نماز خواندن آنها را در یک جا ببیند. درکتاب مصحفه ره ش چنین آمده است :
نام شیطان یعنی ملک طاوس بر هیچ کس از ما جایز نیست ببریم، یا اسمی شبیه به آن مانند کلمه ی شیطان، قیطان، شر و شط و شبیه اینها و نیز لفظ ملعون یا لعنت یا فعل را هم نباید بر زبان بیاوریم.
یزیدی حق ندارد آب دهان خود را بر زمین بریزد، زیرا این عمل اهانت به طاوس ملک است و نباید از اسب و مادیان برای بارکشی استفاده نماید ونباید لباس آبی بپوشد.
یزیدیها اطفال خود را ختنه می کنند. از کوزه و ظرف دسته دار آب نمی نوشند و نیم خورده ی مازاد شخصی غریب را نمی خورند.
Þدرجات افـراد
اول: امیر- فردی مصون و غیر مسئول است و او را معصوم دانسته و معتقدند که جزئی از خداوند در او حلول نموده و حق قضاوت مطلق بر رعیت خود دارد زیرا او وکیل شیخ عدی است. امیر کنونی آنها سلیمان سور می باشد.
دوم: بابا شیخ – وظایف او منحصر به قضایای دینی است و ناظر ساختمان مرقد شیخ عدی و حفظ سجاده منسوب به شیخ می باشد و اوست که ایام روزه و عدد رکعات نماز و نصاب زکات را تعیین می کند.
سوم: شیخ – او با سواد یزیدی هاست که باید از سه خانواده ی آدانیه، شمسانیه و قابانیه باشد، ازدواج افراد این سه طایفه با هم حرام است.
چهارم: پیر- اینها در مقام بعد از شیخ هستند که وظایف ارشاد مریدان را دارند. مریدان باید پنج درصد از عواید خود را به آنها بپردازند و انتظار شفاعت بیماران را از پیر دارند.
پنجم: فقیر- به زاهدان یزیدیه فقیر می گویند. فقرای یزیدیه خرقه ی پشمی سیاهی می پوشند که تا پاره نشود آن را از بدن بیرون نمی آورند. خرقه ی کهنه را در جایی می آویزند و آنرا به هنگام مرگ با صاحبش دفن می کنند. فقرا رشته طنابی را هم به گردن خود می بندند و کلاه نیز به سر می گذارند و این سه وصله موجب احترام است.
ششم: قوال- به کسانی گفته می شود که سرودهای دینی را در مراسم دینی یا در ایام عید می خوانند. غالبا قوالها شعرای محلی خوبی هستند که گویا شیخ عدی به آنها حق انشاء قصیده و مدیحه را داده است و به حفظ اسرار شریعت و حوادث تاریخ ماخوذ نموده و نیز به مصاحبت طاوس ملک مفتخر داشته است.
قوالها مامور جمع آوری نذورات و جاروب کردن مقبره و لباس زائران نیز می باشند و این کارها را موروثی می دانند و به فرزندان خود رقص دینی و نواختن دف و نی و سرنا و قصاید و سرود می آموزند، آنها با غیر از سلسله خود ازدواج نمی کنند.
هفتم: کوچک ها- عده ی آنها زیاد است. لباسشان سفید و کمربند پشمی سیاه یا سرخی دارند که حلقه دار است.
وظایف دینی آنها غسل و کفن و دفن مردگان و انجام کارهای سختی در مقبره شیخ عدی از قبیل انتقال سگها و بریدن درختان می باشد.
چنانچه یزیدی به مقام کوچک ها رسید می تواند عاقبت مردم را پیش بینی کند و با ارواح مکاشفه داشته باشد و این اشخاص باید بر چهل منبر رفته و چهل چراغ زیارت کنند و قسم بخورند که نسبت به شیخ عدی بن مسافر وفادار باشند و چهل روز روزه بگیرند.
هشتم: مرید- مریدهای یزیدیه که مردم عوام و گدایان این طایفه هستند، کورکورانه اوامر روسای روحانی خود را انجام می دهند. هر مرد یا زن یزیدی باید پیر و شیخ داشته باشد و صدقات و نذر و نیاز خود را به او بدهند و از وی تعلیم بگیرد.
ادامه دارد...
Admin
28th January 2010, 07:50 PM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت شانزدهم--
شیطان پرستی در کردستـان عراق - 2
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/4376131128.jpg
@اعیـاد
عید اول سال- سال یزیدیه اول ماه نیسان شرقی برابر ۱۴ نیسان غربی می باشد که روز چهارشنبه را جشن می گیرند و اگر اتفاقا روز اول نیسان پنج شنبه باشد عید آنها به روز چهارشنبه هفتم ماه که بیستم نیسان غربی است موکول می شود که با اواخر فروردین مصادف است
روزه – معتقدند که روزه ســه روز است و مسلمانــان اشتباهــا سـی روز را روزه می گیرند و روز جمعه را عید عمومی دانسته و آنرا عید روزه ی یزد می نامند.
@مراسم و تشریفـات
جشنهاى یزیدیان بر منباى تقویم زرتشتى/ میترائى استوار است و مهمترین آنها همان مراسم جامائیه یا جام است که هر ساله در اواسط تابستان در روستاى " لالش" در مرکز کردستان عراق برگزار میشود که با ایام جشن پاییزی مهرگان، نزدیکی عجیبی دارد این مراسم البته به مدت هفت روز ادامه دارد و در آن علاوه بر زیارت مرقد شیخ عدى و دیدار از دوزخ، مجسمه بزرگى از طاووس میسازند که سمبل ملک طاووس "شیطان" است.
باور این مردم از جهان ملغمه ایست از باور زرتشتى، میترائى و صوفى. در این باور "یزدان" در آغاز مرواریدى آفرید که پس از گذشت چهل هزار سال شکست و ملک طاووس، فرشته مقرب یزدان، از خرده ریز همین مروارید جهان مادى را خلق کرد. پس از آن بود که فرشتگان دیگر توسط یزدان خلق شدند. در این باور، شیطان نه دشمن خدا که شریک او در خلقت جهان است.
روایت "یزیدى" از خلقت انسان به روایت یهودى/ مسیحى از خلق آدم و حوا نزدیک است با این تفاوت که "شیطان" نه فرشته مغضوب وسوسه گر که آموزگارى خردمند براى انسان است. در این باور خدا پس از خلق انسان خودش را از ماجرا کنار کشیده و دخالتى در نیکى و بدى او ندارد. آنکه راه نیک و بد را نشان انسان میدهد همانا ملک طاووس است.
در این جشن، مراسم و نیایشهــای گوناگونی انجام میشود که تعدادی شرح داده می شود:
مراسم سما که توسط گروهی متشکل از بیست نفر در محوطه مقابل مقبره شیخ عدی بدور یک شمعدان بنام چقالته که در وسط حیاط قرار گرفته انجام میگیرد. بر بالای شمعدان یک ظرف پر از روغن زیتون دیده میشود که در اطراف آن هفت فتیله قرار دارد. در وسط ظرف فتیله دیگری که به فرم گل رز بزرگی ساخته شده جای دارد. مراسم با چرخش کند و آهسته بدور شمعدان در حال سوختن، هر چهار ساعت سه بار، در حالی که قوالها در جلوی درب مقبره و مشغول نوحه سرایی و نواختن دف و نای هستند، اجرا میشود.
مراسم قباغ ویژه پنجمین روز جشن است که در آن عدهای به قله کوه مقابل رفته با تفنگهای خود شروع به تیر اندازی میکنند و سپس در میان هلهله و شادی فراوان به مقبره شیخ باز میگردند که مردان و زنان همراه دف و نای دور آنها در حال رقص هستند در اینحال میر شیخان گاو بزرگی را آماده کرده و از آنان میخواهد تا آنرا در مقابل هر گونه آسیب محفوظ بدارند. جوانان مسلح گاو را تحویل گرفته و با خود به مقبره شیخ شمس مقبرهای دیگر از پارسیان در فاصلهای دورتر میبرند و تعهد میکنند که آنرا صحیح و سالم به مقبره شیخ عدی برگردانند. زمانی که آنها دعا و مناجات را که برای غیر ایزدیها نامعلوم مینماید تکرار میکنند دو نفر ایزدی، مخفیانه به داخل صف آنان نفوذ کرده و یکی از آنها با زرنگی خاص گاو را میدزدد، ناگهان صدای داد و فریاد از هر طرف بلند میشود و حاضرین بی آنکه اهمیت بدهند چه کسی دزد است شروع به جستجوی گاو میکنند و ایندر حالی است که وانمود میکنند که هم نام و هم حضور وی را فراموش کردهاند.
آنها سپس گاو را در میان احساسات شدید خود به مقبره شیخ عدی باز میگردانند.
افراد قبائل و عشایر در محلی بنام میدان جهاد گردهم جمع میشوند و سپس ده مرد شجاع و نترس قبیله جلوتر میآیند تا از گاو پاسداری کنند. اما در این موقع میر اعلام میکند که احتیاج به وجود آنها نیست چرا که گاو، فراری شده است این بدان علت است که دو مردی که قبلاً گاو را دزدیده بودند بداخل مقبره وارد شده و خود را بجای مردان میر که قصد پاسداری از گاو را داشتند جا زده بودند آنها سپس همراه با گاو به آرامگاه شیخ شمس فرار میکنند در آنجا یزیدیها با چوب و شلاق گاو را شدیداً میزنند و پس از چندی ذبح میکنند.
این مراسم یک سرگرمیمخصوص جشن نیست بلکه رد اصل یک آیین مذهبی است که ایزدیان به روش سنتی آنرا انجام میدهند تا برکت و فراوانی را نصیب کشاورزی خود بکنند این مراسم در واقع فرم خلاصه شدههای است از نحوه دستگیری گاو و ذبح آن توسط میترا از مراسم مهر پرستان.
@مراسـم عـزاداری
هنگامی که یک ایزدی به حال احتضار میافتد، همه اقوام و کسان او دورش جمع میشوند شیخ نیز میآید و کمی از خاک آرامگاه شیخ عدی که آن را برات مینامند، در آب ریخته حل میکند و قطره قطره در دهان وی میریزند و هنگامیکه جان بسپارد با زیباترین جامه او را میپوشانند و سپس کفنش میکنند و آنرا بر روی تختهای مینهند و تا سه روز در خانه نگاه میدارند سپس جنازه را به گورستان میبرند و خویشاوندان و کسان مرده برایش مویه میکنند و قوالان هم با نواهای حزین و اندوهناک و با آوای نی لبک همراه مردم به گورستان میروند تا متوفی را به خاک بسپارند.
مراسم عزاداری تا سه روز طول میکشد و زنان و دختران ، روزی دوبار بر سر آرامگاه در گذشته میروند و دف و نی میزنند و سرودهایی را زمزمه میکنند و به شیون و گریه میپردازند و پس از فرو نشستن آفتاب به خانههای خود باز میگردند. پس از سه روز عزاداری، غذا درست میکنند و روی آرامگاه میگذارند و بر این عقیدهاند که مرده احتیاج به غذا دارد.
روزهای هفتم و چهلم نیز دارای مراسم ویژهای است. ایزدیان روستانشین پس از مرگ هر کدام از عزیزانشان، اسب او را میآورند و لباسهای فاخر و کلاه و دستار و تپانچهاش را بر روی زمین میگذارند، اگر مرده پیر باشد پارچهای سیاه به گردن اسبش میگذارند و اگر جوان باشد پارچهای رنگین به گردن اسب مینهند و همراه با آوای نی و دف در میان مردم میگردانند و دلاوریها و جوانمردیها و بخشندگیها و اوصاف مرده را با شعر برای مردم بیان میکنند اینگونه اشعار را (لاواندنه وه) میگویند.
فشارهـایـی که بـر یزیدیــان وارد شـده است :
۱- خفه شدن شیخ حسن در موصل در سال ۶۴۴ هجری.
۲- بریده شدن سر صد نفر از یزیدیها و اعدام امیر آنها و نبش قبر شیخ عدی و سوزاندن استخانهایش توسط صاحب موصل در سال ۶۵۲ هجری، در این زمان به آنها عدویه می گفتند.
۳- قتل و غارت یزیدیها در سال ۸۱۷ به تحریک جلال الدین محمد بن غزالدین یوسف حلوانی که از شافعیه و از علما و فقهای ایران بود توسط حاکم جزیره ابن عمر و کردهای دیگر.
۴- در سال ۱۱۲۷ هجری توسط ملا حیدر کرد و ملک مظفر نام به یزیدیه حمله برده شد و زن و فرزندانشان اسیر گردید و اموالشان به یغما رفت. مهاجمان، زنان آنها را فروختند و کنیزان و دخترانشان را برای خود نگاه داشتند.
۵- در سال ۱۲۴۷ هجری برابر ۱۷۳۱ میلادی محمد پاشا معروف به میر کویر (کور) روانداز به قلمرو یزیدیها حمله برد و ۴/۳ آنها را نابود کرد.
۶- در سال ۱۳۰۸ ه . ق- دولت ترکیه عثمانی برای مطیع کردن یزیدیها جهت خدمت سربازی، بسر لشکر عمر وهبی دستور داد دست بکار شود. وی عده ای از یزیدیهای شیخان را بزور مسلمان کرد و به پسرش نایب اول عاصم بگ دستور داد به کشتار و غارت یزیدیها بپردازد. وی مجسمه های آنها را برد و گنبدهای قبور پیشوایان ایشان را خراب کرد و به مقبره ی شیخ عدی بی احترامی های فراوانی روا داشتند.
۷- در سال ۱۳۵۴ بعلت تمرد یزیدیها از خدمت سربازی، حکومت پادشاهی عراق آنها را متهم به سازش با مسیحیان و فعالیت برای فرانسویان مقیم سوریه نمود و به سرکوبی آنها پرداخت. در نتیجه صد نفر از آنها کشته و عده ای زندانی و تبعید و فراری شدند و عده ای هم به اعدام محکوم گردیدند.
@خاطرات رضا علامه زاده از شرکت در مراسم حج یزیدیان
لالش روستائى است در مرکز کردستان عراق که از شهر دهوک نزدیک به سه ساعت با ماشین فاصله دارد پرستشگاه لالش که به آتشکدهاى بزرگ میماند در مرکز این روستا بر فراز تپهاى بنا شده که ظاهرا باید خیلى قدیمى باشد. وقتى به لالش رسیدیم روستا مملو از جمعیت بود، میگفتند در طول این سه روز چندین هزار نفر به زیارت خواهند آمد،. زنها به پخت و پز در دیگهاى مسى بزرگ بر اجاقهاى سنگى مشغول بودند و فضا دقیقا فضاى سیزده بدر خودمان بود.
پرستشگاه لالش از سه قسمت تشکیل می شود: شبستان، محوطه حیاط و صحن دوزخ جائیکه مراسم حج در آن برگزار می شود. وقتى من به شبستان رسیدم نزدیک به صد نفر مرد، اکثرا در لباس کردى و بعضا با سر و وضع شیک، دور سالن بزرگ نشستهاند و دو بدو و چند به چند دارند با هم اختلاط می کردند. مردى از قهوهجوشى دسته بلند در استکانهائى به کوچکى انگشتانه قهوهاى به تیرگى قیر و به تلخى زقوم می ریزد ﴿زقوم: گویند درختى است در جهنم داراى میوهاى بسیار تلخ که دوزخیان از آن خورند - فرهنگ معین﴾ و دور می گرداند. سر در عمارت مربوطه مثل سر در همه مساجد و کلیساهــا پر از نقش و نگار است. اما آنچه جلب توجه می کنــد نام "طاووس ملک" است که به صورت سنگ برجسته بر دیوار نقش بسته است. و اما دوزخى که من در پرستشگاه لالش دیدم تنها چند دخمه غار مانند تار و تیره بود با خمرههائى که کنار هم چیده شده بودند و رویشان رنگ مشکى ریخته بودند تا فضا را مرموزتر و ترسناکتر کنند. درهاى دخمه آنقدر کوتاه بودند که باید خمیده ازآنان می گذشتى و اگربی دقتی میکردى ممکن بود سرت به دیوار ناصاف غار بخورد.
بخش مهم و تعیین کننده این مراسم، جدا از گره زدن به پارچههائى که به ستونهائى بسته شدهاند ﴿مثل دخیل بستن﴾ یا طواف کردن دور مقبرهاى که لابد گور یکى از قدیسان یزیدى است، پرتاب دستمال به سنگ برجستهاى است که از دیواره غار بیرون زده است. اصلىترین مرحله حاجى شدن این است که با چشمان بسته از فاصله شش هفت مترى دستمال سیاهى را که به بزرگى چارقد زنان کرد است به طرف این سنگ پرتاب کنى. اگر در سه بار موفق شوى دستمال را به برجستگى سنگ گیر بدهى حجت قبول شده است وگرنه باید روز دیگر برگردى و دوباره تلاش کنى. بسیارى از زوار موفق نشدند از این آزمایش بگذرند.
@گزارشـی از تعصبـات یزیدیـان
در ۷ آوریل 2007 در کردستان عراق جنایتی غیر قابل تصور و وحشیانه اتفاق افتاد. خبر بیست روز بعد از حادثه، زمانی در جهان انعکاس یافت که چند صحنه از فاجعه بصورت فیلمی که با یک تلفن همراه گرفته شده بود پخش شد. Asuda، سازمان مبارزه با خشونت علیه زنان در بیانیه اش در تاریخ ٢٦ آوریل برای اولین بار خبر را به گوش جهانیان رساند. WADI هم یک سازمان کمک به کردستان عراق، که مقرش در اطریش است و سازمان عفو بین الملل در ٢٧ آوریل خبر را انتشار دادند. شبکه تلویزیونی CNN در دو مرحله اقدام به پخش فیلم این جنایت که توسط تلفن همراه تصویر برداری شده نمود . و سایت یاهو در قسمت کلیپ های ویدویی این جنایت را به نمایش گذاشت .
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز، دعا خلیل اسود نوجوان ۱۷ ساله از فرقه ایزدی یا یزیدی، که به جرم دوست داشتن یک پسر عرب سنی از طرف اطرافیان و جوانان متعلق به فرقه یزیدی سنگسار شد . (در این فرقه عاشق جوانی مسلمان شدن گناهی نابخشودنی است. جرمی که جز مرگ تاوانی ندارد. ) این واقعه در مرکز شهر موصل و یا شهر بشیقه در کردستان عراق و با حضور عده زیادی از جمله پلیس محلی اتفاق افتاد. گویی در این جامعه نیرو و یا افرادی نبودند که دعای نوجوان را از زیر دست مشتی متعصب و جانی خلاص کنند. در حالی که چندین نفر با تلفن همراه از این واقعه فیلم و عکس می گرفتند٬ تعدادی با سر و صدا و داد و فریاد او را سنگسار کردند. اما آنچه اتفاق افتاد سنگسار نبود، بلکه حیوانی ترین عملی بود که می توانست توسط انسان انجام شود.
دعا دختر ۱۷ ساله کرد در وسط میدان به وسیله افرادی با لگد ، سنگ و بتون مورد حمله قرار گرفت متاسفانه خانواده و بستگان دعا در جلوی صف بودند. جرم این نوجوان ۱۷ ساله فقط عاشقی بود.
@ماجرا چگونه اتفاق افتـاد؟
دعا برای ازدواج با پسر عمویش انتخاب شده بود اما به خاطر عشق به جوان عرب مسلمان میشود. حتی به شوق دیدن معشوق از روستا فرار می کند. اما جوان عرب دعا را نمیپذیرد.
دعا سرافکنده باز می گردد. اما به کجا ؟؟!! دعا جایی را برای رفتن ندارد. می داند که گناه غیر قابل بخششی مرتکب شده و بازگشتش به روستا برایش چیزی به جز پایانی سیاه نخواهد داشت. ولی دعا باز می گردد. شاید از گناهش بگذرند. دعا برای نجات جانش به نیروهای پلیس عراق در شهر پناه می برد تا شاید آنها بتوانند از آتش تعصب کور نجاتش دهند.اما پلیس به جای حفاظت از جان دعا، او را برای انجام حیوانیترین رسم انسان، به قبیله اش تحویل میدهد. فردی از قبیلهاش دعا را ۵ روز پناه میدهد. اما مردان قبیله اش مَردند. متعصبند. دعا جدای از آنکه عاشق مردی مسلمان شده، خود نیز به دین اسلام ایمان آورده ، او را باید سنگسار کرد. مردان خانوادهاش دعا را از خانه بیرون میکشند. روز مراسم فرا می رسد. هفتم آوریل ۲۰۰۷، دعا را با لباس گرمکن قرمز روی زمین میاندازند. ۹مرد برای سنگ سار- سنگ سار نه، لگد سار - آماده اند. صدها مرد هم برای تماشا ایستاده اند. دعا روی زمین افتاده است و با سنگ و لگد بر جان نحیفش میکوبند.
مراسم سنگسار دعا در حالی انجام میشود که سه مرد پلیس عراقی با لباس نظامی ایستادهاند و این صحنه جنایتکارانه را تماشا میکنند. دعای ۱۷ ساله زیر دست و پای مردان خانوادهاش لگد مال می شود. با دو دست صورتش را میپوشاد تا سنگ و لگد بر صورتش فرود نیاید. نیم ساعت است و هنوز دعا نفس میکشد. دستانش تکان میخورند. تا آنکه عمو زادهاش(نامزذش) بلوک سیمانی را جلوی چشم صدها تماشاگر بر سر دعا میکوبد . دعا غرق خون می شود…………………
صحنه هایی از این مراسم حیوانی توسط موبایلها ضبط و یک هفته بعد منتشر میشود و موجی از خشم و نفرت را در جامعه کردها و در تمام دنیا بر میانگیزد.
دعا دختر نوجوان به دلیل عبور از خط قرمزی که مردان متحجر طایفهاش ترسیم کردهاند، به دلیل عمل نکردن به قوانین غلطی که مردان مرتجع تیرهاش وضع نمودهاند، به دلیل پشت کردن به سنتهای عقب ماندهای که مردان متعصب قبیلهاش باور داشتهاند، آری تنها و تنها به خاطر عشق ورزیدن و بر سر پیمان عشق ماندن از سوی اعضای خانوادهاش مجرم شناخته میشود، در دادگاه ریش سپیدان خشک اندیش قومش محکوم میگردد، سلیمان سیو رهبر کنونی یزیدیان که حاکمیت مطلق را در دست دارد حکم مرگ او را صادر می کندو حکم توسط مردان فامیل اجرا میشود. دعا کشته میشود تا هم تاوان جسارت خویش را داده باشد و هم برای دیگر دختران ایل آینه عبرتی گردد .
ادامه دارد...
Admin
28th January 2010, 08:59 PM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت هفدهم--
شیطان پرستی در مصـر
افکار و عقاید پیروان گروه شیطان پرستان که بر اساس آنچه تحقیقات نشان داده وابسته به طبقه ثروتمند و مرفه مصر و از آن جمله فرزندان برخی از مسئولان سیاسی، هنرمندان و روزنامه نگاران هستند، عقاید آنان بر این اساس استوار است که خداوند به شیطان ظلم کرده و بدون اینکه اجازه دفاع از خود بدهد، او را از بهشت بیرون کرده از این رو باید او را پرستش کرد زیرا به گفته آنان او برای پرستش، شایسته تر از خداست چون با شجاعت با خدا مخالفت کرد .
رهبر این گروه که جوانی به نام «عماد الدین حمدی » هست و لقب خدمتگزار شیطان دارد و تاکید کرده است که بارها توانسته شیطان را فراخواند و با او به گفتگو بپردازد و شیطان همه خواسته های او را بر آورده کرده است. این گروه مراسم و برنامه های خاص نیایش را دارند.
اجتماعات و مراسم شیطان پرستان در روزهای شنبه برگزار میشود. این روز از نظر یهود روزی مقدس است. پیروان این فرقه علامتها و نشانه های خاص دارند که از آن جمله دایره ای است که در درون ستاره ای وارونه به اضافه دو صلیب وارونه و ستاره داودی قرار دارد.
اعضای این گروه به گورستانها و مخصوصاً به گورستان «کومنولث» شهرک مصر در قاهره میروند و اجساد مردگان را از قبرها بیرون می آورند و صلیب شکسته و ستاره شش پرداودی یا ستاره پنج پر را در جسد مرده فرو میکنند و سپس برای تقرب به شیطان دور آن میگردند. همچنین قربانی هایی برای شیطان تقدیم میکنند که عبارت بود از «ذبح گربه ماده یا سگ که پس از کشتن این حیوانات خون آنها را به صورتها و دستهای خود می مالند و در یک دایره ای می چرخند تا شیطان از آنها راضی شود و اگر حیوانی برای قربانی نیابند دست خود را زخمی میکنند تا خون جاری شود و سپس خون را به صورت های خود می مالند و آنگاه نسخه ای از قرآن مجید را پاره، پاره میکنند و بعد در حالی که صدای موسیقی «راک» نواخته میشود به استعمال مواد مخدر می پردازند.
گروه شیطان پرستی در مصر از سال ۱۹۹۳ میلادی به صورت پنهانی در مصر تاسیس شد و با کمال آزادی به فعالیت خود ادامه دادند تا اینکه در جشنی که شرکت تولید سیگار «مالبورو» ترتیبت داده بود، شرکت کرده و هویت و عبادات خود را اعلام کردند و زیر پوشهایی پوشیدند که بر روی آنها نا سزا و اهانت به ذات مقدس خدای تبارک و تعالی و ادیان آسمانی نوشته شده بودکه سبب شد موسسات اسلامی مصر و گروهای سیاسی و نیروهای ملی این کشور، این گروه را سخت مورد انتقاد قرار دهند و تاکید کنندکه پوچ گرایی و خلاء دینی که افراد این گروه به آن گرفتار شده است، موجب ارتداد آنان از اسلام شد.
ادامه دارد...
Admin
29th January 2010, 01:03 AM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت هجدهم --
شیطان پرستی در ايران - 1
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/451131130.jpg
* دروزيها
به دليل آزارهاي حكومت وقت بر عليه شيعيان فراري شده و در مناطقی از فلسطين اشغالي ، سوريه ، لبنان و سكني گزيده اند .
برخي از مورخان و كارشناسان اديان بر اين باورند كه دروزهاي " درونگرا " نوعي از شيطانپرستي را اختيار كردهاند و ريشههايي از ايشان نيز در عراق و ايران (مناطق غرب كشور ايران) مستقر هستند و داراي معبد مقدس ميباشند .
* گنوسيها
با فرض صحيحتر استنادهاي تاريخي دقيق انتصاب شيطانپرستي به فرقه گنوسي منشعب از اهل حق ميباشد كه آشكارا به شيطانپرستي روي آوردهاند.
در اين رابطه بايد متذكر شد بانيان " تقديس ابليس " در تصوف داراي قدرت تاريخي زيادي ميباشند و آنچنانكه در تاريخ و توسط ايشان آورده شده افرادي همچون احمد غزالي ، ذوالنون مصري و سنايي از پايهگذاران اوليه شيطانيسم در ميان مسلمانان بودهاند .
طبيعي است فرق تصوف نيز مجموعا تحت تاثير اين اقطاب بوده و شكلگيري شيطانپرستي در ميان ايشان (آنگونه كه در فرقه گنوسي ديده ميشود) امري بديهي است .
لكن گنوسيها از جذب ،معاشرت و رويارويي با ساير مردم پرهيز داشته و در چند دسته كوچك به مراسمات خاص شيطانپرستي همچون قرباني و حج شيطان و... ميپردازند .
ورود شيطانپرستي به ايران (از سال 1370 به بعد)
نوع جديد شيطانپرستي طي يك بازة زماني 10ساله با چند وقفه به ايران ورود يافته است .
*نحوه ورود
چند گروه عامل و حامل ورود شيطانپرستي به ايران بوده اند كه در بند بعدي به آنها اشاره خواهد شد . اما به صورت كلي و از منظر عوامل چند اقدام نقش بسزايي را در خصوص ورود جريان مذكور ايفا كرده است .
مهمترين ورود شيطانپرستي به ايران رواج يافتن ميل جوانان به استفاده از موسيقي متاليكا و ساز گيتار بوده است .
طي 10 سال گذشته موسيقي متاليكا به صورت زيرزميني و غيرمجاز وارد كشور شده و در چارچوب آن مفاهيم نحله انحرافي مورد بحث در اختيار جوانان قرار گرفتهاست .
اقدام تاملبرانگيز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت ایران در زمان آقای خاتمی( اصلا قصد سوء استفاده انتخاباتی از این موضوع وجود ندارد. اما این موضوع واقعیتی است.) در صدور مجوز براي گروهها ، آلبومها و كتاب هاي اشعار موسيقي متاليكا نيز نقش اساسي را در جلب توجه عموم مخاطبين جوان به اين نحله انحرافي فراهم آورد .
در واقع بايد تاكيد كرد كه در كنار موسيقي زيرزميني ،وزارت فرهنگ و ارشاد وقت نقش دروازبان ورود يك جريان با شرايط مورد اشاره ايفا كرد .
گفتني است " هوي متال " ، " متال تاريك " ، " گوتيك متال يا متال گوتيك " چند سبك از موسيقي شيطاني متاليكا بود كه به يمن غفلت اعجابانگيز مسئولين فرهنگ كشور كه جدال و " اصلاحات " سياسي را پيشه خود قرار داده بودند وارد كشور شد ، نمونه اي از متون ترجمه شدهاي كه به صورت قانوني ! در كشور به فروش رسيد در ادامه ميآيد :
uniting our tearful eyes...
enchanting
At night... I kiss the serpent in thy tears
For years... thy sorrow I've mourned
تاريكي ... قلب خون آلود مرا در آغوش مي گيري
روياهايم .... چشمان اشكبارمان را متحد مي كند
فريبنده
در شب .... ابليس را در اشكهايم مي بوسم
براي سالها ... غم هاي تو سوگواري من است
Harken my moonchilds cry
yearning for another night
Mourning my once beloved
mezmorized and ravendark
گوش كن به صداي گريه فرزندان ماه من
كه آرزوي شبي ديگر را دارند
ماتم مورد علاقه من
هيپنوتيزم و تاريكي
My pale enchantress of the night
at last my candle's burning down
The wintermoon is shining bleak
for thee my enchantress
جادوگر زنداني شب
از آخرين شمع سوزانم
ماه پاييزي سياه غم انگيز مي درخشد
جادوگر من براي تو
Enchanting all my dreams
a beauty and her flood of tears
Nightfall embrace my heart
mezmerized and ravendark
روياهايم را فريب بده
زيبا و سيل اشكهايش
سقوط شب قلب مرا در آغوش مي گيرد
هيپنوتيزم و تاريكي
My pale enchantress of the night
I desire thee
جادوگر زنداني شبهاي من
من تو را آرزو مي كنم
Fearful I walk with thee... through dusk
Through winds of loss... Her beauty and her
با ترس با تو قدم مي زنم ... به سوي خاك
به سوي بادهاي گمراهي ... او زيباست
flood embrace my bleeding heart
Tearful I fall with thee... at last
Lead me there... to where thy shadows cast
طوفان در آغوش مي گيرد قلب خونين مرا
با اشك سقوط مي كنم با تو ... در آخر
مرا راهنمايي كن ... به جايي كه سايههايت پخش مي شوند
They dance in velvet darkness lost
آنها مي رقصند در مخمل از دست رفته تاريكي
Rise... bleak winterfullmoon
Rise...
برخيز اي ماه غمگين
برخيز ...
*حاملان شيطانگرايي
آورندگان شيطانپرستي به ايران شامل افراد و گروه هاي ذيل ميباشند:
تحصيلكردگان و سرخوردگان اجتماعي در خارج از كشور كه عمدتا دچار خسارت و شكستها سنگين مادي معنوي شدهاند.
فرزندان منافقين فراري ، سلطنتطلبها ، مفسدان اقتصادي رژيم پهلوي كه قبل و بعد از انقلاب موفق به فرار از كشور و محاكمه انقلابي شدند .
افرادي از خانوادههاي بسيار ثروتمند ساكن و مقيم داخل كشور كه عمدتا داراي روابط خانوادگي و .. با خارج نيز ميباشند .
جاسوسان فرهنگي سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي آمريكا و رژيم صهيونيستي كه با هدف استحاله فرهنگي وارد كشور شدند . فعالان حوزه هنر و موسيقي كه با كشورهاي ديگر عليالخصوص آمريكا ، انگليس ، كانادا و استراليا در ارتباط بوده و بنابر دلايل حرفهاي و شغلي مسافرت هاي متعددي داشتهاند .
اما نكته اساسي و قابل ملاحظهاي كه دريافتهاي اين پژوهش دلالت بر اين مهم دارد كه حداقل 90% از افراد شاخص وارد كننده شيطانپرستي به ايران فاقد تحصيلات دانشگاهي و خانواده سالم ميباشند .
در ادامه نامهاي به قلم عنصر وارد كننده اي كه به احوالات آنها اشاره شد به منظور آشنايي بيواسطه خوانندگان با آراء ، نظريات ، خاستگاه اجتماعي و سياسي اين گونه افراد مي آيد ،كه در شبكه اينترنت منتشر شده است .
اگرچه متن اين نامه خطاب به خداوند كمي طولاني است لكن از ارزش " هرمنوتيك " فراواني برخوردار است .
" خداي عزيز سلام عليكم :
حقيقتا ما نمي دانيم چگونه ترا مورد خطاب قرار دهيم. بنا براين ما از همان طريق كه به پيامبر مورد علاقهات ياد دادي با تو احوالپرسي مي كنيم. همچنين براي ما خيلي مشكل است كه بدانيم تو كجايي. چون تو براي ارتباط برقرار كردن با امتت توسط وزير اطلاعات خود يعني جبرئيل در 1400 سال پيش با محمد ارتباط برقرار كردي. و از آن موقع تا به حال ما از تو چيزي نشنيدهايم اين براي ما خيلي ناراحت كننده است . در طول اين هزار و چهارصد سال خيلي از چيزها در دنيا عوض شده است. ما كاملا مطمئنيم كه تو از همة اين تغييرات مطلعي . ما اين ايميل را براي تو مي فرستيم به اين اميد كه در جايي از اين فضاي بزرگ اينترنتي تو را پيدا كنيم. خدايا اين بي ادبي ما را ببخش. ما سعي كرديم كه با تو توسط نماز و روزه و حج و تسبيح و زكات ارتباط برقرار كنيم. اما افسوس كه همة تلاش ما بي نتيجه ماند. شايد تو سرت خيلي شلوغ است يا مسائل ديگري داري كه بايد به آنها بپردازي. هزاران سال صبر كرديم كه به وعدههايت وفا كني اما تا به حال چيزي دريافت نكرديم. به اين دليل است كه در كمال نااميدي اين ايميل اضطراري را براي تو مي فرستيم. خداي عزيز آيا تو يك دستگاه فاكس داري. ما مطمئنيم كه تو حتما يك دستگاه فاكس داري چون حتي آفريده هاي تو توانسته اند ماشين فاكس اختراع كنند. پس تو حتما يك دستگاه فاكس و يك خط تلفن داري. بنا براين مي توانيم هر وقت كه ضرورت ايجاب كند با تو ارتباط برقرار كنيم.
خدايا ما از اين كه به دنيا آمدهايم و بزرگ شدهايم اصلا خوشحال نيستيم. چون ما مجبوريم كه با فقر و بي عدالتي' بيماري و نبود آينده اي روشن براي خود و بچههايمان مواجه بشويم. ما فكر مي كرديم كه تو ايمان ما را بوسيلة آن بلايا مي سنجي. بنا براين ما راهي پيدا كرديم كه به سرزمين كفار مهاجرت كنيم. خدايا ما مي دانيم كه اگر تو از نيت اصلي ما از اين مهاجرت مطلع بشوي حتما ما را مي بخشي. ما مي خواستيم اين كافران را به اسلام دعوت كنيم و در كنار آن زندگي راحتي را براي خود و فرزندانمان حداقل از نظر مادي تامين كنيم. همچنين ما مي خواستيم مساجدي را در اطراف شهرهاي اين كافران بسازيم .اين بزرگترين آرزوي ما بود .خدايا تو فكر نمي كني كه اين يك فكر مبتكرانه بود .به اين وسيله ما مي توانستيم با يك تير دو نشان بزنيم. ما اينجا ديديم كه زنان حجاب ندارند. اول خجالت مي كشيديم به اين زنهاي بي حجاب نگاه كنيم. ما قويا به راهنمايي تو. عمل كرديم. نظير اين آيه:
سورة نور24:30 : بگو مردان مومن چشمهايشان را بپوشانند . و فروج و اندامشان را محفوظ دارند. و خدا به هر چه مي كنيد آگاه است.
ما فكر كرديم اينها مثل فاحشهها هستند و خود را در معرض تجاوز فرار مي دهند. ولي با كمال تعجب ديديم اين زنان بي حجاب در سرزمين كفار به ندرت مورد اذيت و آزار و يا تجاوز جنسي قرار مي گيرند. چطور همچنين چيزي امكان دارد؟ چون زنهاي ما با وجود اينكه حجاب را رعايت مي كنند اما هنوز احساس امنيت نمي كنند. چرا بايد اينطور باشد.
اي خدا ما در طول زندگي غذا هاي حلال خورديم. ما هرگز غذاهايي را كه از طرف تو ممنوع شده بود نخورديم. حتي در سرزمين كفار ما هر روز حدود چند مايل رانندگي مي كرديم تا غذاي حلال بخوريم. هر چند كه ممكن بود آن غذاهاي حلال سالم نباشند. ولي ما ترجيح مي داديم كه غذاهاي حلال بخوريم تا اينكه غذاهاي بهداشتي و سالم اين كافران را بخوريم .بنا بر اين ما به ندرت مك دونالد. مرغ كنتاكي بريان ... و يا غذاهاي آمادة ديگر را خورديم. ما افتخار مي كنيم كه اين غذاها را اگر چه سالم و بهداشتي بودند نخورديم. ما افتخار مي كنيم كه به فرمايشاتت گوش فرا داديم.
خدايا مي داني چرا اين كار را كرديم؟ به اين دليل كه خودت گفتي كافران نجس هستند. ببين اين چيزي هست كه تو خودت به ما گفتي.
سورة توبه9:28: اي اهل ايمان حقيقتا كافران نجس مي باشند. پس بنا براين از امسال به آنها اجازه ندهيد كه به مسجدالحرام وارد شوند. و اگر از فقر مي ترسيد خدا اگر بخواهد به زودي از مرحمت خود شما را بي نياز مي كند. و خدا دانا و عاقل است. خدايا ما ايمان كامل به گفته هاي تو داريم . وقتي كه اين كافران براي يك ميهماني ما را به خانههايشان دعوت مي كنند. وانمود مي كنيم كه افق فكري ما باز است. وقتي ما به اين ميهمانيها مي رفتيم به دقت دنبال علائمي كه حرام بودن اين غذا ها را مشخص كند مي گشتيم .بيشتر اوقات ما فقط آبميوه مي خورديم و لب به هيچ غذايي نمي زديم.. به ميزبان مي گفتيم گرسنه نيستيم يا اينكه مي گفتيم مريضيم. خدايا تو فكر نمي كني اين يك از خود گذشتگي بزرگ از طرف ما براي بزرگداشت فرامين تو بود؟. اگر به اشتباه ما غذاي حرام مصرف كرديم ما را به خاطر اين اشتباه ببخش.
فكر مي كنيم اينچنين خطاهايي از طرف تو بخشودني است. ببين خودت در قرآن چه گفتي
سورة بقره:2:173: به تحقيق خدا بر شما حرام گردانيد مردار و خون و گوشت خوك و هر كشته اي كه به غير از نام خدا ذبح شده باشد. ولي اگر به دليل احتياج به خوردن آن مجبور شود. در صورتي كه تمايل نداشته باشد. و از اندازة سد رمق نيز تجاوز نكند. گناهي بر او نخواهد بود. كه به قدر احتياج صرف كند كه محققا خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.
ولي خدايا. چيزي كه براي ما معما شده اين است كه چرا اين حرام خورها به نظر خيلي سالم به نظر مي رسند. اما خيلي از ماها علي رغم اينكه در زندگي فقط به خوردن حلال مي پردازيم به اندازة آنها سالم و با نشاط نيستيم. ما فكر مي كرديم كه بهترين راه سلامتي و كسب طول عمر خوردن غذاهاي حلال است. اما چرا اين حرامخورها خيلي بهتر به نظر مي رسند.
خدا جان تو به ما گفتي كه به دليل اينكه ما دنباله رو بهترين مذهب دنيا هستيم. بهترين مردم دنيا هستيم. براي تصديق آنچه خودت به ما گفتي بهتر است به فرمايشات خودت در قرآن توجه كني:
سورة آل عمران3:110: شما نيكوترين امتي هستيد كه قيام كردند. مردم را به نيكو كاري دعوت كنند و از بدكاري باز دارند و ايمان به خدا آورند. و اگر اهل كتاب همه ايمان آورند. بر آنان چيزي در عالم بهتر از آن نيست. ليكن برخي از آنان با ايمان و بيشتر فاسق و بد كارند.
و در آيه 85 همين سوره فرمودي: هر كس غير از اسلام ديني اختيار كند هرگز از او پذيرفته نيست. و او در آخرت از زيان كاران است.
خدا يا بنا بر آنچه خودت گفتي ما از هر نظر بهترين مردم روي اين كرة خاكي هستيم. اما با كمال تعجب مي بينيم كه تمام دستاوردهاي امروزه. توسط اين كافران بدست مي آيد .از وقتي تو پيغام دادن را توسط پيامبرت قطع كردي خيلي چيزها تغيير كرده كه نمي توان آنها را در يك ايميل گنجاند. خدايا چرا ما نمي توانيم با تو يك ارتباط راديويي داشته باشيم. در حالي كه اين كافران تمام نقاط اين كرة خاكي را به طريق الكترونيكي به هم متصل كرده اند. چگونه اين كافران در حال پاگذاري به كرات ديگري كه تو خلق كرده اي مي باشند اما ما عاجزيم كه حتي ردي از محل اقامت تو پيدا كنيم. چرا تو به پيروان حقيقي خودت اين توانايي را نمي دهي كه به موفقيت هاي غير قابل باور اين كافران دست يابند. موضوع ديگري كه ما را سردرگم مي كند موضوع داروست. همة داروهاي مدرن نجات دهنده ' و اختراعات پزشكي نظير "پني سيلين "،" انتي بيوتيك ،"اشعه ايكس "."شيمي درماني" , "سي تي اسكن" ،"سونو گرافي" ،" ماموگرافي "و.....بوسيلة كافران اختراع شده اند. ما از گفتن اينها نفرت داريم. ما اي خدا ما چارة ديگر نداريم چون زندگي ما كاملا به اين كفار بستگي دارد. اي خدا چرا بايد اينطور باشد. خدايا حداقل اين توانايي را به ما بده كه بتوانيم در موقع مواجه شدن با بيماري جان خود را نجات دهيم. خدايا به نظر مي رسد كه تو به تدريج ما را به دست فراموشي سپرده اي . خدايا بگو چه خطايي از ما سر زده. تا آنجا كه مي دانيم گناهي از ما سر نزده است.
در حقيقت تعدادي از هموطنان ما در بهشتهاي اسلامي تو در حال به اجرا گذاري دستورات ناب تو مي باشند. اما با وجود اين تو هنوز از آنها راضي نيستي. و انواع بلاياي طبيعي و رنج هاي غير قابل قياس را براي آنها فرو مي فرستي.. ما فكر مي كرديم اين بلاياي طبيعي نظير سيل و قحطي و طوفان را لايق آن كافران ميداني. خدايا آيا اين عادلانه است كه آنهايي را كه به تو ايمان دارند در رنج نگه داري و كافران از بلايا كاملا مصون باشند.
ادامه دارد...
Admin
29th January 2010, 09:32 AM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت نوزدهم --
شیطان پرستی در ايران - 2
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/5514medium_Time017.jpg
... ادامه از شماره پيشين:
خدا جان ما كارهايمان بي نتيجه مانده. ما هر روز از طرف آزاد انديشها و سكولارها مورد تهاجم قرار مي گيريم. ما فكر مي كرديم اينترنت(هديه تو به بشر) در اختيار ما خواهد بود. ما مبلغ هنگفتي را براي ساختن سايتهايي كه به تو اختصاص داشته باشد خرج كرديم.. ما فكر مي كرديم اينترنت چون اسلحه اي بدست ما خواهد بود تا به وسيلة آن همة مردم كرة زمين را به اسلام دعوت كنيم. ما فكر مي كرديم ميتوانيم با انديشة روشنمان يك در ده از اين دگر انديشان و كافران را از بين ببريم. از مقالهها بحثها و نويد هاي زندگي جاويدان و بهشت سخن رانديم. در همة اين سايتها از اين چرخهها استفاده كرديم. افراد ما به دليل پيروي از دستورات تو نظير خواندن نماز و روزه و حج و اجراي آن در داخل و خارج بسيار مشغولند.. به اين دليل است كه آنها قادر نيستند مقاله هاي جديد و اصيل بنويسند.. خدا جان چه اشكالي دارد كه ما مطالبمان را همانند يك چرخه مرتب در سايتها تكرار كنيم. نوشته هاي خودت هم خيلي تكراريست.. بعضي اوقات اين دگر انديش ها و سكولارها از ما سوال مي كنند براي چه مطالب قرآن اين همه تكراري است. ما با گفتن اينكه اين تكرارها براي تاكيد بيشتر است آنها را ساكت مي كنيم. ما همان كاري را كه خودت انجام دادي تكرار مي كنيم يعني سپردن به حافظة موقت و چسباندن در جاي ديگر cut and paste , cut and paste , cut and paste,.....
ما به مطالب جديد دسترسي نداريم كه يك سايت جديد براي تو درست كنيم.. در اين بهشتهاي اسلامي تو پولهاي زيادي خرج اسلام مي شود. ما اين قدر به كپي كردن و چسباندن در جاي ديگر ادامه مي دهيم تا سايتهاي برادران اسلامي همه مثل هم بشوند .شبيه آيه هاي قرآن خودت. تنها چيزي كه ما كم داريم اين است كه آنقدر قدرت مغزي نداريم كه اين سكولارها و دگر انديشها را ساكت كنيم ..به اين دليل هست كه ما به انجام تكاليف بيشتري نيازمنديم .ما شب و روز مشغول انجام دادن تكاليفمان هستيم در حقيقت ما آنقدر مشغول انجام تكاليفمان هستيم كه نه تنها در خانه بلكه در بيرون از منزل نيز به انجام تكاليف خود مي پردازيم. ببين چقدر ما با استعداد و با هوش هستيم .سكولار ها و آزاد انديشها هرگز تكاليفشان را انجام نمي دهند.. براي همين است كه ما براي آنها صحبت مي كنيم كه چگونه يك مقاله بنويسند. وقتي ما اين كار را مي كنيم خيلي به ايمان خودمان مي باليم.. اما به نظر مي رسد كه اين جنگ اينترنتي نيز به نفع سكولارها و دگر انديشها تمام شود.. حقيقتا اينترنت ما را به آتش كشانده. يك روز در ميان ما در اين سايتهاي اينترنتي كه متعلق به سكولارها و دگر انديشان هست به مطالب جديدي بر مي خوريم كه پيروان تو قادر نيستند از پس آنها بر بيايند. خيلي براي ما شرم آور است وقتي كه متوجه مي شويم اين دگر انديشها و سكولارها روزي يكي از پيروان تو بوده اند. اگر دوست داري در مورد آنها بيشتر بداني مي توانيم آدرس ايميل آنها را همراه با مقالات كفر آميزي كه جرات به نوشتن آن كردند براي تو بفرستيم. خدايا آيا تو خودت عقيدة آنها را نسبت به خود تغيير دادي؟. ما اين مطلب را از گفته هاي بي شمار خودت استنباط كرديم. اگر فراموش كردي چند نمونه از اين آيهها را براي ياد آوري در اينجا متذكر مي شويم:
سورة يونس10:100: هيچ كدام از نفوس بشر را تا خداي رخصت ندهد ايمان نياورند. و پليدي را خدا براي مردم بي خرد كه عقل را به كار نبندند مقرر داشته است
سورة فاطر35:8: خدا هر كه را خواهد گمراه كرده و هر كه را خواهد هدايت سازد. پس تو نفس شريف خود را براي هدايت اين مردم به غم و حسرت نينداز كه خدا به هر چه اينان كنند آگاه است.
سوزة انعام6:125: پس هر كه را كه خدا هدايت او را طالب باشد قلبش به نور اسلام روشن و منشرح گردانيد. و هر كه را خواهد گمراه گرداند. و دل او را تنگ و سخت گرداند كه گويي مي خواهد از زمين به آسمان رود. اين است كه خدا آنان را كه به حق نمي گروند مردود و پليد مي گرداند.
خدا جان در ايميلي كه در جوابمان ميدهي علت ترسمان را تصديق بكن. اگر اين مطالب از جانب تو تصديق شد بهتر است ما وقتمان را براي اين كافران و دگر انديشان به هدر ندهيم. چون اين خواستة خودت بوده است.
خدا جان باور كن ما هر روز شاهديم كه اين دگرانديشها و كافران به آهستگي اما با اطمينان در اين جنگهاي اينترنتي بر ما فائق مي آيند اما كاري از دست ما بر نمي آيد. .براي اينكه موقعيت را دشوارتر كنند اين كافران و دگر انديشها از اسمهاي جعلي استفاده مي كنند. و هويت واقعي خود و محل زندگيشان را پنهان مي كنند. . خدا جان لطفا سوء تفاهم نشود .ما خيلي تلاش كرديم كه پرده از چهره اين دشمنان اسلام برداريم ما آنها را مرتد ناميديم و حكم جهاد بر عليه آنها صادر كرديم .ما هرگز فرمايشات تو را در مورد اين كافران فراموش نكرديم .به عنوان يك حرفه اي نكاتي از فرمايشات خودت را خاطر نشان مي كنيم.
سورة نساء4:137: آنان كه به غيب ايمان آوردند و سپس كافر شدند باز ايمان آورده و دگر بار كافر شدند. پس بر كفر خود افزودند اينان را خدا نخواهد بخشيد. و به راهي هدايت نخواهد فرمود
سورة نحل 16:106:هر آن كس بعد از اينكه به خدا ايمان آورده باز كافر شد نه آنكه به زبان از روي اجبار كافر شود و دلش در ايمان ثابت باشد . بلكه به اختيار كافر شود وبا رضا و رغبت و با هواي نفس . دلش آكنده به ظلمت كفر گشت.. بر آنها خشم و غضب خدا و عذاب سخت دوزخ خواهد بود.
سوره الشوري 42:16: و آنان كه در دين خدا جدل و احتجاج بر گزينند. پس از آنكه خلق دعوت او را پذيرفتند. حجت آنها نزد خدا لغو و باطل است. و بر آنها قهر و عذاب سخت خواهد بود.
خدايا ما تعدادي ايميل انزجار" تهديد" و اخطار آميز به آنها فرستاديم. در بعضي از اين ايميلها ما آنها را تهديد كرديم كه سرشان را مي بريم . همانطور كه آموزش خودت بوده و پيامبرت نيز به آن عمل كرده. اما آنها اصلا اهميت نمي دهند. آنها از سلمان رشدي و تسليمه نسرين خطرناك تر شده اند. خدا جان به ما كمك كن كه اين مرتدها را پيدا كنيم.. تو گفتي كه از همه داناتري. ما مطمئنيم كه تو فراموش نكردي كه در فرمايشاتت هر ورق از قرآن را تحسين كردي.
آيا تو يك ظبط صوت داري. لطفا اين نوار را برگردان به 1400 سال پيش. ما مي دانيم كه در آيه ذيل فرمودي در مورد ايمان نبايد هيچگونه سوالي بكنيد
سورة المائده5:101 : اي اهل ايمان هرگز از چيزهايي مپرسيد كه اگر فاش شود شما را زشت و بد مي آيد. و غمناك مي شويد. و اگر پرسش آن را هنگام نزول قرآن واگذاريد. قرآن براي شما هر آنچه مصلحت است بيان مي دارد. و خدا از اعقاب سوالات بيجاي شما در گذشت. كه خدا بخشنده و بردبار است.
سورة مائده5:102: قومي پيش از شما هم سوال از آن امور نمودند. آنگاه كه برايشان بيان شد كافر شدند.
خدايا اين خيلي مسخره است كه اگر ما سوالي در مورد اسلام بكنيم منجر به بي ايمانيمان بشود.
حالا ما مي فهميم كه چرا تو مجازاتهاي سختي را براي آنها كه سوال مي كنند نظير كافران و دگر انديشان در نظر گرفته اي.
خدايا ما به راستي خيلي كنجكاويم كه بدانيم آيا تو براي جلو گيري از كج فهميها جايي را براي ضبط بياناتت نظير يك سي دي يا يك كاست يا يك دي.وي .دي در نظر گرفته اي يا نه. خدايا لطفا ما را به خاطر چنين تقاضاهايي ببخش. ما به وحي تو به طور اضطراري نيازمنديم. لطفا به ما بگو سلمان رشدي و تسليمه نسرين كجا هستند.. آنها هر روز دارند چند برابر مي شوند.. وقتي ايميلت را دريافت كرديم فورا آن را به طرفدارانت نظير گروه هاي طالبان و ديگر گروه هاي اسلامي مي دهيم كه حساب آنها را برسند. ما خيلي سعي كرديم كه با عقل و منطق اين دشمنان اسلام را سركوب كنيم. اما نتوانستيم. بنا بر اين چاره اي نداريم جز اينكه آنها را از نظر جسمي نابود كنيم.
اين همان چيزي است كه معمولا تو به وسيلة آن پيروز مي شدي. اينطور نيست؟ كشتار در ايران ' بنگلادش' افغانستان و سودان را به ياد مي آوري؟ اين تنها زباني است كه تو در قرآن بوسيلة آن با كافران و دگرانديشان سروكار داري. خدايا نگاه كن در كلام پاكت چه نوشته اي:
سوره بقره 2:193 با كافران جهاد كنيد تا فتنه و فساد از روي زمين برطرف شود. و همه را آيين خدا باشد. و اگر فتنه و جنگ دست كشيدند ستم جز بر ستمكاران روا نيست
المائده5:33 : همانا كيفر آنان كه با خدا و رسول او به جنگ برخيزند و به فساد كوشند در زمين جز اين نباشد كه آنها را به قتل رسانند و يا دست و پايشان به خلاف ببرند و يا با نفي بلد و تبعيد از سرزمين صالحان دور كنند. اين ذلت و خواري عذاب دنيوي آنهاست و اما در آخرت باز به عذابي بزرگ گرفتار خواهند شد.
محمد47:4: شما مومنان چون با كافران روبرو شويد بايد آنها را گردن بزنيد تا آنگاه از خونريزي زياد دشمن را از پا در آوريد. پس از آن اسيران جنگ را محكم به بند كشيد كه بعدا آنها را آزاد كنيد يا فدا بگيريد. تا جنگ سختيهاي خود را فرو گذارد. اين حكم فعلي است و اگر خدا مي خواست خود از كافران انتقام مي كشيد و همه را هلاك مي كرد. و ليكن اينها براي امتحان خلق به يكديگر است. و آنها كه در راه خدا كشته شوند خدا هرگز رنج اعمالشان را ضايع نگرداند.
خدا جان همان طور كه قبلا گفتيم خيلي حرفها داريم كه با تو بزنيم. اگر زبان ما را متوجه ميشوي و مي تواني به ما جواب بدهي منتظر جوابت هستيم. ارادتمند و بندة تو هل-لوم-ونا. به دليل امنيتي ما از حروف رمزي شبيه آنچه خودت در قرآن استفاده مي كني (الم 'طه 'حم و ....)
خدا جان من مطمئن هستم كه تو مي تواني اين حروف را از رمز در بياوري . "
از خوانندگان محترم به واسطه درج اين مطالب كفرآميز عذرخواهي ميكنيم اين مطالب گوشهاي از شبهاتي است كه به طور دائم از طرف معاندين و مخالفان اسلام و انقلاب در سايتها نوشته ميشود و قلب و روح و ايمان مسلمانان را مورد هجمه قرار ميدهد .
شيطانپرستي به مثابه يك تهديد
در اين بخش به دنبال آن هستيم تا به تبيين "تهديد" آميز بودن فعاليت گروههاي شيطانپرست در داخل كشور بپردازيم .
1. همكاريهاي جاسوسي
با توجه به اينكه در 4 كشور آنگلو ساكسون مكانهاي مقدس شيطانپرستان با نام
" كليساي شيطان " واقع شده است و در همين كشورها نيز بنابر بر دلايل سياسي از گروههاي ناهنجار اجتماعي و سياسي مهاجر و مسافر بهره برداري جاسوسي مي شود لازم است كه به صورت ويژه به همكاريهاي جاسوسي عناصر مربوط اشاره داشت.
2. جرائم باندي
در جهان كنوني جرايم در دو دستهبندي كلي يعني جرايم فردي و غيرسازماني و جرايم باندي يا سازماندهي شده ، ارزيابي و تحليل ميشوند .
مصاديق جرايم باندي يا سازماني بمبگذاري ، اقدام براي ترور ،قاچاق مواد مخدر عليالخصوص مواد مخدر شيميايي ،راهاندازي مراكز فساد و.. ميباشد كه طبق تحقيقات به عمل آمده شيطانپرستان با تمامي جرايم مذكور ارتباط داشته و عمدتا از طريق مشاركت در آنها بودجههايي را دريافت مينمايند .
3. روابط سازماني
روابط سازماني در ادامه جرايم سازماني و بلكه به عنوان عامل زيربنايي بر آن تعريف ميشود . از سوي ديگر ايجاد برخي ناامنيهاي عمومي و اجتماعي در اثر عنصر روابط سازماني جهت مييابد .
البته نگاهي جامعتر به ساير بخشهاي مورد اشاره در پژوهش ميتواند هرچه بيشتر گوياي اين مطلب باشد ، لكن تاكيد بر اين نكته ضروري است كه اعضاي اين گروهها عميقاً سازمانگرا و سازمانمحور ميباشند.
4. ارتباط خارجي
همانطور كه در بند اول اشاره شد ، شيطانپرستان در 4 كشور آنگلو ساكسون ، يونان و رژيم صهيونيستي داراي تشكيلات سازماني اماكن مقدس و ... ميباشند كه زمينهساز ارتباطات مختلف از مجراهاي گوناگون را براي ايشان فراهم ميآورد .
حجم روابط به خودي خود مي تواند منشا تهديدات امنيتي متعددي براي كشورهاي اسلامي بخصوص نظام اسلامي باشد . همچنين نبايد از نظر دور داشت بقا و استمرار فعاليت اينگونه گروهها به لحاظ ماهيت و اهداف عميقاً نياز به روابط با خارج از كشور دارد . در اين باره بايد عنايت ويژهاي نيز به ارتباط اين افراد با خانوادههايشان در ساير كشورها عليالخصوص كشورهاي آمريكايي و اروپايي داشت .
5. سرقت
اغلب جوانان كه به شيطانپرستان مي پيوندند حتي چنانچه از خانواده هاي ثروتمند نيز باشند از اعضاء مطرود خانواده به حساب ميآيند ، لذا حضور ايشان در جمع گروه اجتماعي ميتواند زمينه جرايمي را همچون سرقت براي تامين منابع مالي فراهم آورد كه اين سرقتها در ابعاد مسلحانه طبيعتا تهديدي براي امنيت اجتماعي به شمار ميآيند .
در اين خصوص مجدداً تاكيد ميشود كه هرگونه دامن زدن به فساد چون از باورهاي شيطانگرايان ميباشد . بديهي است كه بخشي از اين مفاسد نيز در پوشش سرقتهاي متعدد انجام ميپذيرد ، بايد در نظر داشت كه سرقت نيز عاملي است براي نزديكي به شيطان .
6. تجاوز جنسي
در جمع شيطانپرستان اصولا تجاوز جنسي يك ارزش و شرط براي ورود و استمرار حضور در گروه به حساب ميآيد .
اين تجاوز كه عمدتا با قتل ،تجاوز به همجنسان و كودكان نيز همراه است عنصر اصلي ايراد خسارت و انتقامگيري از فرد متجاوز جنسي است . تصور شيوع يافتن اين ضد فرهنگ مخرب نيز ميتواند مرزهاي امنيت اخلاقي را در جامعه درنوردد .
تجاوز جنسي از ضدارزشهاي تبليغي اين دست گروههاست كه دائماً با ساخت نماهنگ ، تنظيم آلبومهاي موسيقي ، ترويج فكري و از طريق فيلمهاي مبتذل دنبال ميشود . در حقيقت شيطانگرايان مدعياند " تجاوز " تنوع در كسب لذت جنسي است .
7. قتل
قتل يك عمل شيطاني بزرگ به حساب آمده و شيطانپرستي كه تعداد و كيفيت قتلهايش بيشتر باشد به درگاه شيطان نزديكتر خواهد شد . ناگفته پيداست كه اين مولفه نيز تاثيرات سوء امنيتي را به همراه خواهد داشت .
افزايش تعداد قتل در جوامع مختلف يكي از معيارهاي بينالمللي و تعيينكننده درخصوص وضعيت امنيتي هر كشور به شمار ميآيد ، حال اگر اين جرم كلان با يك انديشه سازماندهي شده و تقدسزا همراه شود و حاشيههايي چون تجاوز جنسي را نيز با خود همراه سازد ، ناگفته پيداست كه ميتواند تاثيرات گستردهاي را در خدشهدار نمودن مقوله مهم امنيت به همراه داشتهباشد .
ادامه دارد...
Admin
1st February 2010, 07:10 AM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت بيستم --
شیطان پرستی در ايران - 3
... ادامه از شماره پيشين:
شيوههاي تبليغ
انتشار سيدي ، كاست و پوستر مربوط به خوانندگان متاليكا
گسترش يافتن سايتها وبلاگهاي مربوط به شيطان پرستي
تبليغ و اطلاعرساني از طريق پارتيهاي شبانه و گفتگوهاي دوستانه عليالخصوص در مناطق مرفه شهرهاي تهران ، شيراز و ...
تبليغ در تالارهاي گفتگوهاي مجازي
زمينههاي جذب
بايد يادآور شد كه علاوه بر تمامي موارد مورد اشاره در اين بخش يعني زمينه جذب" بايد به تكرار برخي از آنها پرداخت ،كه در كشورمان داراي بازخورد مثبت بوده است .
موسيقي متال :
اين موسيقي در ايران نيز مانند بسياري از كشورهاي اسلامي و عربي به گونهاي كه شرح آن رفت ، وارد شد و توانست پس از مدت كوتاهي به دانشگاههاي بزرگ كشور همچون دانشگاه تهران ، دانشگاه شهيد بهشتي ، دانشگاه فردوسي و ... راه يابد .
با توجه به وفور موسیقی های مبلغ این گروه ها در ایران و رویکرد برخی جوانان بی اطلاع به این نوع موسیقی و حتی چاپ کتاب حاوی متن این موسیقی ها و سرمایه گذاری زیاد دشمن در این باره بررسی و تحقیق پیرامون این موضوع و اطلاع رسانی و آگاهی افکار عمومی امری ضروری به نظر می رسد. به عنوان مثال خبر گزاری فارس طی خبری در 20مورخ /10/1383پرده از این فعالیتها برداشت .
خبر گزاری فارس در این باره گزارش داد :
"امین" دانشجوی یکی از رشتههای گروه پزشکی دانشگاه که از افراد موثر گروه شیطان پرست هوی متال در ایران است، مدتی پیش به صورت اتفاقی و بر اساس درخواست یکی از دوستان خود که قصد بازدید از جبهههای جنوب کشور در کاروانهای راهیان نور داشت به همراه جمعی از دانشجویان عازم این مناطق شد که تاثیرات روحی این سفر، زمینهساز رویگردانی وی از فعالیت در گروههای فعال شیطان پرست و بیان حقایقی قابل توجه درباره آنها شده است.
وی افزود: به گفته این فرد، عناصری از رژیم صهیونیستی که درکشور امارات حضور دارند شبکه اصلی هدایت گروههای هوی متال را در ایران در دست دارند.
به گفته این منبع آگاه بر اساس اسناد ارائه شده توسط "امین" در حسابهای ارزی این گروه در شبکه بانکی کشور که از طریق شبکه اینترنت هدایت میشود، در سال گذشته حدود "هشت میلیون دلار آمریکا" واریز شده است که بین گروههای شیطان پرست در شهرهای مختلف ایران توزیع میگردد.
وی با بیان اینکه تعداد اعضای این گروه در برخی شهرهای کشور به دو هزار نفر بالغ میشود، اضافه کرد: مطالب ارائه شده نشان میدهد که برخی فعالیتهای ضد امنیتی نیز توسط برخی عناصر خاص در این گروهها برای رژیم صهیونیستی انجام میشود.
این منبع آگاه با یادآوری اینکه مجوزهای ارائه شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای چاپ گسترده کتابهای گروههای هویمتال در کشور زمینه ارتباط نزدیک فکری اعضای این جریان در سراسر کشور را فراهم ساخته است، افزود: در سالهای اخیر به دلیل عدم وجود هرگونه نظارت و کنترل واقعی در کشور، گروههای اجتماعی معارض کارکرد سیاسی و ضد امنیتی پیدا کرده و زمینه سوء استفادهههای ضد ملی بیگانگان از آنها فراهم شده است…در حال حاضر گروه متال با قدیمی شدن علاقه به رپ در ایران، طرفداران بیشتری را به خود جذب نموده است. ))
افول معنويت:
اگرچه در بسياري موارد ، ايران اسلامي در جايگاه بالاتري از معنويات قرار دارد . لكن
سير جهاني و فراگير تلاش هاي قدرتهاي بزرگ فرامنطقهاي براي استحاله فرهنگي و از سوي ديگر ماشيني و صنعتي شدن مناسبات جاري و تاثيرپذيري مردم كشورمان از شرايط جهاني زمينهاي براي رشد چنين جرياناتي را فراهم نموده است .
بايد عنايت داشت روند رو به رشد استفاده از شبكههاي ماهوارهاي نيز عامل تعيينكننده در جذب و گرايش يافتن به اين گروهها ميباشد .
سرمايهگذاري:
در بخشهاي قبل اشاره كرديم كه سازمان هاي جاسوسي كشورهاي غربي تلاش سازمان يافتهاي را براي استحاله فرهنگ جمهوري اسلامي ايران تدارك ديده و مدتهاست كه ميكوشند تا به " تهيسازي فرهنگي " جوانان كشور عزيزمان بپردازند . دشمن در اين راه مبالغ هنگفتي را نيز تدارك ديدهاست . از جمله بايد اشاره كرد كه طبق گزارش برخي از رسانههاي مستقل در سال گذشته مبلغ هشت ميليون دلار آمريكا به فعاليت تبليغات گروههاي شيطان پرست از سوي دولت آمريكا اختصاص يافته است .
اينترنت:
رشد تعداد مخاطبين شبكه جهاني اينترنت طي ساليان اخير آسيبهايي را متوجه نظام فرهنگي كشور نموده است كه از جمله ميتوان به فعاليت شيطان گرايان اشاره كرد .
اما عمده فعاليت اين افراد در قالب وبلاگنويسي صورت ميپذيرد ،
اين دست از وبلاگها همزمان با اعلام موجوديت " جنبش شيطانگرايان ايران " فعاليت خود را آغاز كرده و اظهار مينمايند كه توسط فردي به نام مستعار " اهريمن " در ايران هدايت ميشوند .
روند ارتباطگيري و فعاليت وبلاگهاي مذكور بدين صورت است . افراد پس از تكميل فرم ثبتنام يك ايميل در صندوق پست الكترونيك خود با موضوع خوش آمدگويي دريافت ميكنند و پس از برقراري ارتباط با ايشان و در صورت جلب اعتماد به برخي از مهمانيهاي شبانه و يا پاركها براي آشنايي دعوت شده و مورد راهنمايي قرار ميگيرند .
اين وبلاگها عمدتا فعاليت خود را در چندين محور : انتشار عكسهاي شيطان گرايان جهان ، انتشار نامه شبيه به نامه هاي مسيحيان شيطان پرست خطاب به خداوند متعال كه بار سياسي نيز دارد ، دنبال مينمايند . به صورت مثال وبلاگ شيطان در اين خصوص مينويسد :
" چرا چيزهايي را كه به اطرافيانم دادي به من ندادي؟ و چرا ميخواهي بدبختي مرا ببيني ؟ چرا منو ازين دنياي كثيف و از بين كساني كه ازشون نفرت دارم رها نمي كني ؟ حالم از زندگي بين اين لجن به هم ميخوره . جلوي پاي من كم سنگ انداختي ؟ كم آدمهايي رو مثل من بدبخت كردي . "
اين وبلاگ همچنين در ادامه ميآورد : " هميشه لحظه شماري مي كردم براي سال نو عيدي پدر و مادر از همه چيز لذت بخش تر بود ولي الان سال نو بوي تنفر مي ده بوي مرده ميده وقتي كسي رو مي بينم كه خدارو ستايش مي كنه تفو لعنتش مي كنم نفرينش ميكنم از هيچ چيز خبر نداره آنقدر خوشه كه هيچ چي حس نمي كنه چرا پدر مادرم منو ترك كردن چرا منو نفرين مي كنن بهم مي خندن مگه من شاخ دارم لباس نو برام ارزش نداره چون بوي كفنو دارم حس مي كنم تو خدا نيستي تو هيچي نيستي اصلا من بهت اعتقاد ندارم چون براي من بي ارزشي پستي من به هيچ چيز اعتقاد ندارم هيچ كس هم نه مي پرستم نه قبول دارم بعد اين دنيا هم دنيايي نيست ميميريم و ميپوسيم از لاشه ي ما گلي سبز ميشه كه خار نداره هيچ شيطاني وجود نداره ولي آنقدر آدمها بهش اعتقاد دارن قبولش دارن و فكر مي كنن كه شيطان پروردگار ما هست كه يك نيرويي به وجود اومده كه خيلي چيز هارو مي تونه نابود كنه. اگر Black Metal نبود من مي مردم اي كاش نبود چون وقتي گوش مي دم ميرم به دوران (خلسه) به جايي ميرم كه هيچ كس وجود نداره گناهي نيست ثوابي نيست آدم احمق نيست خدا نيست پيامبران دروغين نيست شهوت و هزار تا چيز ديگه اي كه اين جا هست يا چيزي كه هست و اين جا وجود نداره اونجا نيست فقط يك نور سياهي هست كه چشمتو نميزنه بوي همون گلي كه گفتم از لاشه آدمها سبز ميشه مياد كه مست مي كنه ترس و وحشت نيست چيزي نيست كه بهش فكر كني خودتي . "
سردار حسين ذوالفقاري با اشاره به اينکه بيش از سه هزار فرقه تخديري و شيطان پرستي در جهان وجود دارد که حدود 50 تا از آنها وارد ايران شده اند، گفته است؛ نيمي از فرقه هاي وارد شده به کشور در حال حاضر فعالند و در رابطه با اين موضوع قريب به 200 عنوان کتاب ترجمه و چاپ و توزيع شده است.
جانشين فرمانده انتظامي، با اشاره به اينکه اصول مشترک اين فرقه ها انحراف از اديان حنيف و التقاط در اعتقادات و وعده هاي کاذب و سوءاستفاده از گرايش جوانان به مبدا هستي و سوءاستفاده جنسي است، ماموريت اخير اين افکار وارداتي را اسلام ستيزي، مسلمان گريزي و تخدير اصول پاک ناب محمدي و نفي واژه هاي ايثار و شهادت دانسته است.
بسياري از کارشناساني که حوزه اجتماعي را رصد مي کنند بر اين باورند که انتخاب چنين روش هايي براي اطلاع رساني آرامش مردمان را برمي آشوبد و به نگراني هاي خانواده ها دامن مي زند. چنانکه حجت الله ايوبي معاون اجتماعي وزير کشور در واکنش نسبت به انتشار چنين اخباري مي گويد؛ «بنده که در حوزه معاونت اجتماعي و فرهنگي فعاليت مي کنم معتقدم بايد تا مي توانيم به ترويج خداپرستي بپردازيم. من طرفدار کارهاي ايجابي هستم و معتقدم اگر کارهاي ايجابي با قدرت انجام شود کارهاي سلبي رنگ مي بازد و از بين مي رود. به نظر من براي خيلي از مردم ايران باور کردني نيست که عده يي به نام شيطان پرست داشته باشيم و حتي اگر چنين عده يي وجود هم داشته باشند اشاعه آن را صلاح نمي دانم. چنانکه معتقدم طرح چنين موضوعاتي خودش قباحت امر را از بين مي برد و حرمت ها را فرو مي ريزد.» در سخنان سردار ذوالفقاري مشخصات اين گروه ها به شرح زير آورده شده است؛ «شيطان پرست ها ضمن برگزاري مراسم خاصي، تبليغ پوشيدن لباس خاص به عنوان لباس مقدس منقوش به نمادهاي شيطان پرستي، از گردنبند (صليب شکسته يا صليب برعکس) انگشتر با نقوش استخواني و جمجمه انسان استفاده کرده و در برگزاري اين مراسم ضمن شرب خمر، اقدام به رقص و پايکوبي مي کنند. اين افراد بر اين باورند که بايد برخلاف اديان به ويژه اسلام، عمل کرد و با انجام اعمال دلخواه و کارهاي خلاف، دنيا را به هرج و مرج و آشوب کشاند.»
سردار ذوالفقاري با اشاره به اينکه افراد عضو گروه هاي شيطان پرست در برخي رشته هاي ورزشي، مهارت خاصي دارند و به منظور جذب نوجوانان و جوانان هنگام ورزش از موزيک هاي خاص شيطان پرستي استفاده مي کنند، گفته است؛ «اين گروه ها داراي کتاب هايي به زبان لاتين بوده و با تجمع در پارک ها و تفرجگاه ها درباره رخدادهاي جديد در سطح کشور در رابطه با شيطان بحث و گفت وگو مي کنند. بنا به گفته جانشين فرمانده نيروي انتظامي، يکي از فرقه هاي انحرافي تحت عنوان TSM توسط فردي به نام «الف» که خارج از کشور زندگي مي کند، هدايت مي شود. اين فرد با لابي صهيونيست ها مرتبط است و محبوبيت زيادي در بين جوانان دارد، به طوري که صدها جوان در کلاس هاي او شرکت کرده و در مقابل او اشک ريخته و به گناهان خود اعتراف مي کنند. فرد ديگري به نام « الف.ر.» داراي مريداني است که حاضرند براي مراد خود، هر کاري انجام دهند، به طوري که دختران زيادي به خاطر او ازدواج نمي کنند و ادعا مي کنند او همسر عرفاني شان است. «الف.ر.» ادعا کرده قادر به زنده کردن مردگان است و اين فرد عمدتاً در تاريکي زندگي مي کند.
حسن يوسفي اشکوري فعال اجتماعي در باب اينکه نبايد چنين مسائلي را به اين شکل اطلاع رساني کرد با معاون وزير کشور هم نظر است؛ «مساله يي که که نه در سطح علمي شناخته شده است و نه مردم در جامعه با آن آشنا هستند نبايد درباره آن به اين شکل اطلاع رساني تبليغي و غيرکارشناسانه انجام داد. به نظر من صحبت کردن درباره برخي از جوانان به اين شکل باعث مي شود برخي از افراد نسبت به يکديگر دچار سوء ظن شوند. مثلاً اگر پدري ببيند پسر يا دخترش يکي از اين نشانه ها را دارد نسبت به او شک مي کند و همين مساله کوچک موجب بي اعتمادي مردم و خانواده ها مي شود. اگر نيروي انتظامي مطمئن است چنين افرادي وجود دارند و مرتکب جرم هم شده اند بايد دادگاه هاي دقيق همراه با حضور کارشناسان و اهل نظر براي آنها ترتيب دهد تا چرايي پيوستن جوانان و علت گرايش شان روشن شود و پس از آن براي مردم اطلاع رساني کنند تا مردم هم آگاهي لازم را در اين زمينه کسب کنند.»
سياست اسراييل
رژيم اشغالگر قدس كه سلامت اخلاقي و روحي و رواني انسانها را همواره به منزله تهديدي جدي براي منافع ملي خود ميبيند ، در اقداماتي گوناگون و پي در پي مبادرت به ساخت جريانهاي مسموم فرهنگي نموده و اين جريانات مسموم را به شراين حياتي جوامع از طريق جاذبههاي مجازي تزريق مينمايد.
در يك نگاه جامع ارتباط رژيم صهيونيستي و نقش آن در سازماندهي گروه هاي شيطانپرست در محورهاي ذيل قابل اشاره ميباشد .
الف) اين گروهها به لحاظ فلسفه اوليه و بسترهاي معرفتي دامنه وسيعي از ارتباط با اين رژيم داشته و خواهند داشت.
ب) نحلههاي مختلف شيطاني توسط دو سازمان عمده جاسوسي يعني CIA و موساد سازماندهي ،هدايت و تغذيه ميشوند .
ج) بودجه ، نظارت ، پشتيباني و ... شيطانپرستان فعال در جمهوري اسلامي ايران به صورت مستقيم توسط سازمان موساد تامين شده و اين سلسله اقدامات با اهداف امنيتي دنبال ميشود.
د) رژيم صهيونيستي از اعضاي گروهها براي مقاصد شوم سياسي و جاسوسي بهره ميبرد ، به گونه اي كه خشونتبارترين اعمال به دست اين گروهها واگذار ميشود .
ادامه دارد...
Admin
5th February 2010, 06:09 PM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت بيست و یک --
علل گرايش جوانان به شيطان پرستي - 1
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/8514214wq40.jpg
حميد رضا مظاهري سيف، رئيس مركز مطالعات و پژوهشهاي اسلامي دانشگاه صنعتي شريف و پژوهشگر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي دفتر تبليغات حوزة علمية قم و نويسنده هفت كتاب و هفتاد و سه مقاله در نشريات علمي است، آخرين اثر وي با نام "جريانشناسي انتقادي عرفانهاي نوظهور" بوده كه از سوي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي منتشر شده است. مظاهري سيف در اين گفتوگو به بررسي علل گرايش جوانان به شيطان پرستي پرداخته است و از نقش صهيونيسم جهاني در گسترش و ترويج شيطان پرستي سخن به ميان ميآورد، وي معتقد است: امروزه در دنيا تبليغات زيادي براي عرفان يهود يا همان قبالا صورت ميگيرد. شخصيتهاي مشهوري نظير مادونا كاباليست ميشوند و آموزههاي كابالا در رمانهاي كوئيليو نقش پررنگي پيدا ميكند، در رمانهاي كوه پنجم، بريدا، شيطان و دوشيزه پريم و حتي كيمياگر به روشني تعاليم كابالا ديده ميشود. مشروح اين گفتوگو را با هم ميخوانيم:
* با توجه به شرايط فعلي، علل گرايش جوانان ايراني به برخي اديان نوپديد از جمله شيطان پرستي چيست؟
بسم الله الرحمن الرحيم، در مصاحبههاي قبلي با برخي از خبرگزاريها و نشريات درباره علل و زمينههاي پيدايش و گسترش اديان و معنويتهاي نوظهور سخن گفتهام. تمام آنها در مورد گرايشهاي شيطان پرستي نيز معني دار و صادق اند. اما در خصوص گرايشهاي شيطاني عوامل ديگري هم وجود دارد كه اگر اجازه بدهيد به آنها بپردازيم.
اولين و مهمترين عامل اين است كه شيطانگرايي در وجود تمام انسانها ريشهدارد. در روايتي از امام صادق عليه السلام ميخوانيم كه قلب هر انسان دو گوش دارد در يكي شيطاني نشسته و همواره به سوي شر و پليدي دعوت ميكند و در گوش ديگر فرشتهاي است كه به خير و نيكي ميخواند. درون انسان عرصة جنگ ميان شيطان و فرشته درون است. اگر شخص ارادة خود را به سوي فرشته معطوف كند، شيطان را شكست داده و تسليم خواهد كرد، اما در صورتي انسان به پيروي از شيطان درون روي آورد، فرشتة دروني را تضعيف خواهد كرد و صد البته كه فرشتة درون هيچگاه شكست نميخورد، انسان تنها ميتواند صداي او را نشنيده بگيرد ولي امكان از بين بردنش را ندارد؛ چون دعوت فرشتة دروني همان نداي فطرت است كه تغيير و تبدّلي پيدا نميكند.(روم/30) به همين علت دنبال كردن نداي شيطان جنگ دروني را پايدار ميكند و چنين كسي هيچ گاه به آرامش نخواهد رسيد، و همواره با تضاد و تعارض دروني و احساس ناكامي زندگي خواهد كرد.
ممكن است ما از شنيدن انجام يك گناه احساس نفرت كنيم، اما گاهي نيز رغبتي در قلبمان ايجاد ميشود، ما انسانها گاهي از گناه و خطا و ضايع كردن حق ديگران براي منافع خود خوشمان ميآيد و به آن ميل پيدا ميكنيم، اينها نشانة فعاليت شيطان دروني است. جنبش شيطانگرايي و شيطان پرستي بر همين خصلت آدمي تكيه ميكند و سستي اراده و بيتوجهي به رسول باطني يا تمايلات متعالي فطرت سبب اقبال به دعوت شيطان از لحاظ روانشناختي و استقبال از جنبشهاي شيطانگرا به لحاظ جامعهشناختي ميشود.
جنبش شيطانگرايي ميخواهد با تقديس و مشروعيت دادن به شرارت و شيطنت، تضاد دروني و آشفتگي رواني را بكاهد و حتي وعدة از بين بردن آن را ميدهد، اما اين وعدة دروغي است كه هيچگاه محقق نخواهد شد. انسان هرچه قدر هم خطا كند و با فطرت و خرد و فرشتة درون خود مبارزه كند، نميتواند وجود خود را از حضور آنها تهي سازد، زيرا فطرت در حقيقت نداي خالق و هستي بخش ماست كه درون ما حضور دارد و تا هستيم او با ماست.
به همين منظور شيطانگرايان از مرگ خدا سخن ميگويند تا بتوانند فرشتة درون را نابود كنند و البته اين توهمي بيش نيست. در اين مرحله كه به نتيجه نرسند ممكن است پايان دادن به هستي را پيش نهاد كنند و فكر كنند با خودكشي ميتوان از هستي و هستي بخش رو گرداند. ولي با مرگ به او نزديكتر ميشوند، در حاليكه قادر متعالي را از خود ناخشنود كرده و براي دريافت عشق بيكران او آماده نشدهاند. از اين رو با قهر و غضب مواجه خواهند شد.
بنابراين يكي از علل گرايش به شيطان پرستي پيروي از شيطان درون است كه عاقبت آن به جاهاي بسيار ناخوشايندي ميرسد.
* هدف از وجود، شيطان چيست؟
خداوند مهربان اين شيطان دروني را قرار داد تا در مصاف با او نيروهاي عظيم خرد و اراده در انسان شكوفا شود و به مراتب برتر از فرشتگان راه يابد. و با حسن اختيار، صلاحيت جانشيني خداوند و فرمانفرمايي بر تمام عالم را پيدا كند.
* چه عوامل ديگري در گرايش به شيطان پرستي موثر است؟
يكي ديگر از علل گرايش به جنبشهاي شيطاني استفادة وسيع آنها از نمادهاست. انتقال و نشر انديشهها از طريق گفتن يا نوشتن دشوار است و تعداد محدودي از مردم با آن ارتباط برقرار ميكنند. اما نمادها به راحتي جايگاه خود را در فرهنگ عمومي پيدا ميكنند و به خاطر اينكه ظرفيت كار هنري دارند، به صورت جذابي در جامعه، به خصوص بين جوانان و زنان گسترش مييابند.
نمادها همواره حامل معنا و پيام هستند و نوعي نگرش يا فكر را تداعي ميكنند و رفتار خاصي را يادآور ميشوند. مثلاً مردم با ديدن گلدسته ياد مسجد و نماز ميافتند. با ديدن چراغ قرمز احساس خطر ميكنند و ميايستند. جنبش شيطانگرايي با استفاده وسيع از نمادها و به كارگيري ظرفيتهاي هنري نظير گرافيك، سينما و از همه بيشتر موسيقي به عرصه آمده است.
نمادها و سمبولهاي شيطاني روي لباسها، گردنبندها و دستبندها، انگشترها و ساعتها، از كفش تا كلاه همه جا ديده ميشود. اين نمادها با طراحيهاي متنوع و زيبا افراد را جذب ميكنند، پس از اينكه استفاده از آنها تكرار شد و به عنوان بخشي از رفتار و سليقة شخص در آمده و به نوعي هويت و خودپندارة فرد را تشكيل ميدهد، در اين شرايط با افراد ديگري كه نمودهاي رفتاري و ذوقي همانندي را دارند، احساس همزاد پنداري كرده و خود را از آنها و آنها را از خود ميپندارد و در رفتار و گفتار و افكار به طور ناخودآگاه شبيه به آنها ميشود. به قول ارنست كاسيرر انسان حيوان نمادساز است و به خاطر قدرت تفكر و معناجويي يا معنا بخشي، كنشهاي متقابل انسانها به صورت نمادين شكل ميگيرد. و از اين راه معاني را به هم منتقل ميكنند. مثلاً دو نفر كه به هم ميرسند براي هم دست تكان ميدهند و اين حركت نماد توجه، محبت و احترام است.
معاني كه به صورت نمادين در روابط انساني جريان پيدا ميكند، به واسطة هنر بسيار مؤثرتر ميشود و سينما يكي از تأثير گذارترين هنرهاست. هنگامي كه فيلم شيطان در تاريخ 6/6/1976 پخش شد كسي فكر نميكرد كه چقدر مؤثر واقع شود به طوري كه هنگام پخش نسخة دوم اين فيلم در تاريخ 6/6/2006 بسياري از مردم از خانه بيرون نيامدند تا پر شيطان به آنها نگيرد و عدهاي هم كارهاي مهم خود را نظير عروسي و غيره به اين روز انداخته بودند تا از نيروي شيطان بهرهمند شوند!
* گويا اعتقاد به نيروي شيطان نيز در اين بين نقش مهمي دارد؟
يكي ديگر از عوامل گسترش شيطانگرايي و شيطانپرستي اين است كه شيطان را منشأ قدرت معرفي ميكنند و كاميابي و موفقيت در زندگي را در روزگار غلبة شيطان در گرو دست دادن با او و سپردن روح خود به شيطان اعلام ميكنند. شيطانگرايان ميگويند ما در دوران غلبة شر بر خير زندگي ميكنيم و اين نشانة غلبة شيطان بر خداست، پس نيروي غالب نيروي شيطان است و در صورت همراهي با او ميتوان به نيروي لازم براي رسيدن به اهداف و آرزوها دست يافت.
در حاليكه واقعيت چيز ديگري است. ما در دورة مهلت يافتن شيطان و متأسفانه سستي انسان به سر ميبريم. شيطان نه تنها رقيب خداوند نيست، بلكه رقيب انسان هم نيست و اگر انسان به خود بيايد و به خدا پناه ببرد شيطان در برابر او عاجز و ذليل خواهد شد. قرآن كريم ميفرمايد: نيرنگ شيطان ضعيف است.(نساء/76) و سلطهاي بر اهل ايمان و توكل كنندگان ندارد،(نحل/99) سلطة او فقط بر كساني است كه به او دل سپرده و فرمانش را ميپذيرند و او را شريك پروردگارشان ميپندارند. (نحل/100)
جنبش شيطانگرايي در راستاي جا انداختن اين دروغ بزرگ كه در دوران غلبة نيروي شيطان به سر ميبريم، دست به فعاليتهاي تبليغي گستردهاي زده است. از جمله توليد فيلمهايي نظير كودك رزماري، دروازه نهم و گابريل. رومن پولانسكي در فيلم كودك رزماري (1968) تولد شيطان را اعلام كرد، تولدي كه همه از آن خوشحال اند و او را فرزند قدرتمندترين قدرتمندان ميدانند. سپس در فيلم دروازه نهم (1999) شيطان را به صورت نيرويي كه غلبه يافته معرفي ميكند. نيرويي كه خيلي از مردم و حتي افراد شاخص نظير اساتيد دانشگاه و ثروتمندان در جستجوي راهي براي سپردن روح و جسم خود به او و متقابلاً برخورداري از قدرت او هستند.
سرانجام در فيلم گابريل توليد سال 2008، ميبينيم كه زمين را ظلمت و پليدي فرا گرفته و خداوند فرشتگان را براي نجات زمين ميفرستد؛ اما آنها نيز آلوده ميشوند و در پايان گابريل كه همان جبرئيل است با دلخوري از خداوند، دست از زمين ميكشد و به آسمان صعود ميكند، تا نگذارد كه خدا فرشتگان ديگر را به زمين بفرستد. اين فيلمها كه با تكنيكهاي بالا و جذابيتهاي زياد داستاني توليد ميشود، در نهايت باور يا دست كم اين احتمال را تقويت ميكند كه نيرويي به نام نيروي شيطان وجود دارد و پيوستن به او بسيار مفيد و مؤثر است.
يكي ديگر از عوامل جذابيت و رويآوري به جنبش شيطاني كه بسيار شيطنت آميز به كار گرفته شده، ميل به انتقاد و اعتراض در جوانان است. بدون شك مدل زندگي ما كه بر اساس اهداف و برنامههاي تمدن غرب شكل گرفته با فطرت و طبيعت انسان ناسازگار و خيلي آزار دهنده است. نظام اقتصادي، سياسي، آموزشي، فرهنگي و اجتماعي ما - منظورم از ما تمام مردم دنياست - ظالمانه و سرشار از تباهي است. در اينجا نميخواهم به اين موضوع بپردازم و در جاهاي ديگر توضيح دادهام. اما نشانههاي اين تباهي كه در تار و پود تمدن معاصر و زندگي ما پيچيده، افسردگيها، اضطرابها، رنجهاي بيهوده، ارزشهاي پوچ نظير پول، مدرك، مدالها و جوايز مسخرة بين اللمللي و هزاران پديدة موهوم و بيمعناي ديگر است.
نوجوان و جواني كه تازه با اين عرصه آشنا ميشود و هنوز اين هنجارهاي بيمعنا را دروني نكرده ستم و تجاوز به حريم خود را كاملاً احساس ميكند و به سركشي رو ميآورد. دقيقاً به همين علت در دهة 1960شاهد جنبشهاي دانشجويي وسيع در آمريكا و اروپا بوديم. دقيقاً در اوج اين جنبشها بود كه پديدهاي به نام موسيقي متال به عنوان موسيقي اعتراض به وجود آمد. آن جنبشها و اين سبك موسيقي در ابتدا اهداف بسيار درستي داشت. اهدافي نظير مخالفت با مصرفگرايي، فاصلة فقير و غني، سرمايهداري، جنگ، فرسايش روابط انساني و... مثلا ً جوانان ميرفتند و از زبالهها لباسهاي پاره پيدا ميكردند و ميپوشيدند تا به اختلاف طبقاتي و بيعدالتي اعتراض كنند، داد و فرياد راه ميانداختند، ويژگي موسيقي متال فرياد، حرفهاي اهانت آميز و سروصداي بلند است. البته روشهايي كه از سوي اين جوانان به كار برده ميشد هميشه درست نبود اما اهداف خوبي در كار بود.
ديري نگذشت كه اين جنبش به جهات انحرافي سوق پيدا كرد. در بين شعارهايي نظير عشق به مردم و عدالت، دعوت به استفاده از ماريجوانا و ساير مواد مخدر پيدا شد، گروهايي موسيقي خود جوش مورد حمايت شركتهاي سرمايهداري قرار گرفتند و گروههايي نظير هندريكس و گروه كِريم موسيقي متال را به سوي تجاري شدن سوق دادند، تاجايي كه امروزه خوانندگان معروف مثل مرلين منسون و گروههاي مطرح متال كاملاً در خدمت نظام سرمايه داري قرار گرفتهاند و لباسهاي پاره با قيمت گزاف در بوتيكهاي شيك به فروش ميرسد.
اين گروهها از آنجا كه خلاف ارزشهاي اجتماعي حركت ميكردند و تندي و اهانت ورد زبانشان بود و نهادهاي اجتماعي نظير اقتصاد، حكومت، آموزش، خانواده و دين را مورد حمله قرار ميدادند، ظرفيت خوبي براي گرايشهاي شيطاني داشتند و از سوي دستهاي پنهان سرمايهداري به همين سمت منحرف شدند، "ازي آزبورن" خوانندة گروه "بلك سبث" كه شايد بتوان آن را پايه گذار سبك متال معرفي كرد، در مصاحبهاي در سال 1976 اعلام كرد كه ما يك گروه موسيقي هويمتال هستيم و هرگز به دنبال تفكرات شيطاني نرفتهايم. اين موضع گيري براي آن بود كه نشريات زيادي آنها را به عنوان گروه شيطاني معرفي ميكردند و عدهاي با حالات، آداب و لباسهاي شيطانگرايي در كنسرتهاي آنها حاضر ميشدند.
به تدريج گروههايي كه ديدند حال و هواي شيطاني مورد استقبال و تبليغات خوبي قرار ميگيرد و مي تواند ثروت و شهرت خوبي براي آنها به ارمغان بياورد، دست به كارهاي شيطاني زدند، از اينجا بود كه بلك متال يا متال جادويي و ساير شاخههاي موسيقي هوي متال شكل گرفت. مثلاً گروهي مثل "نيروانا" كه نام خود را از بوديسم برگرفته و به طور نااميدانهاي از رنج و پليدي سخن ميگويد، با پشتيباني شبكه "ام.تي.وي" سبك متال آلترناتيو را مطرح كرد و به شهرت و ثروت فراواني رسيد. و تا زمان خودكشي "كرت كوبين" (خوانندة اين گروه) پول هنگفتي را به جيب تهيه كنندگان تلوزيوني خود سرازير كرد.
* اين سودهاي سرشار، در ديگر كشورها نيز با استقبال مواجه شد؟
هدفي كه شركتهاي بزرگ در چند سال اخير دنبال كردهاند اين است كه مدل بومي اين گروهها را در هر كشوري ايجاد كنند. گروههايي مثل "هدهانتز" در آلمان و گروههاي "آنگرا" و "راپسودي" در آسياي جنوب شرقي و نسخههايي از گروه "ديسايد" در ايران، نمونههاي قابل توجهي هستند.همانطور كه ميبينيد، كارتلهاي سرمايهداري و سياسي با برنامه ريزي حساب شده و سوء استفاده از بيتوجهي مردم توانستند يك تهديد جدي عليه خود را به فرصت تبديل كنند. و جواناني را كه ممكن بود نظام سلطه را در هم بريزند و مدل ديگري براي زندگي بيابند، به سمت داد و فريادهاي بيهوده و اعتراض بدون فكر و برنامه جهت دادند و همتشان اين شد كه چگونه پابهپاي گيتار الكتريك فرياد بكشند و به زمين و زمان فحش بدهند. در واقع با استعداد و پول همين جوانان، نيروي تحول و اعتراض فعال را از آنها گرفتند!. در راستاي كشف و حمايت و البته بهرهبرداري از استعدادهاي درخشان در اين زمينه از سال 2000 جشنواره گروههاي زير زميني برگزار شد. و همانطور كه ميبينيم حركت اعتراضي و تحولخواهانة جوانان با فريادهاي مأيوسانه، و سرگرميهاي نيرو زدا و فكر سوز، و تلاش براي به دست آوردن جوايز جشنوارهها به ارزش موهوم ديگري تبديل شده كه خاصيتي جز تداوم، ظلم و بيعدالتي و بيرحمي در دنيا ندارد. بنابراين يكي ديگر از علل جذابيت شيطانگرايي مخالفت و اعتراض به نظم موجود و ارزشهاي رايج اجتماعي است، كه براي جوانان هيجانزا و جالب است.
* شيطان پرستي و گرايش به آن علل مختلفي دارد، نقش فطرت انسان را در اين زمينه چگونه ارزيابي ميكنيد؟
عامل ديگر گرايش به شيطانگرايي ريشة عميق فطري دارد. روح ما انسانها پيش از پيوستن به تن مادي و حضور دراين دنيا، در عالم ملكوت و در محضر خداوند بوده و پروردگار خود را با تمام جلوهها مشاهده كرده و با تمام صفات عالي ميشناخته است. روح ما از آن جهت كه خداوند را با صفات جمال و لطف و رحمت ديده و شناخته به او عشق ميورزد و از جهتي كه او را با صفات جلال و جبروت و عظمت و قهاريت ديده، خشيت و هيبت را تجربه كرده است.
در اين دنيا كه ازآن تجربة والا و ملكوتي دور شدهايم هم در جستجوي زيبايي و عشق هستيم و هم فطرتاً مايل به خوف و هيبت و خشيت. همانطور كه اگر زيبايي حقيقي را نبينيم و عشق حقيقي را نيابيم، زيباييهاي موهوم و عشقهاي پوچ قلبمان را فراميگيرد، اگر عظمت و شكوه بيكران الاهي را نشناسيم، با خوف و عظمت موهوم دل خود را به تپش وا ميداريم. جنبش شيطاني با خشم و خشونت و ايجاد ترس براي لحظاتي قلب انسان را ميلرزاند و به اين نياز عميق فطري پاسخي موهوم و منحرف ميدهد. در موسيقيهاي شيطان پرستي، گريمهاي وحشتناك خواننده، اشعار تند و پرنفرت، صداي بلند و حجم بالاي صدا، سرعت ريفها و ملودي، استفاده از تكنيكهاي پالم ميوت، افكتهاي ديستروشن و صحنه پردازي هول انگيز و نعرههاي دلخراش، هر بيننده و شنوندهاي را تحت تأثير قرار ميدهد و قلب او را ميلرزاند. اين هيجان براي عدهاي از جوانان دلپذير است. به ويژه اگر تصور كنيم كه جوان امروز سالهاي پرشور زندگي خود را بدون توجه به نيازهاي طبيعي در مدلي تحميلي و تكراري و ميگذراند، جواني كه ناگزير است تا اواسط دهة سوم زندگي درسهاي بيارزشي را بخواند كه در آينده به هيچ دردي نخواهد خورد و در اوج استعداد و غرور و توانايي به عنوان يك شهروند كامل شناخته نميشود، نه شغل، نه ازدواج و نه هيچ يك از خواستههاي او به موقع تعريف نشده است. در اين شرايط اگر به معنويت ناب و معرفت خداوند هم دستي نداشته باشد، فضاي موسيقي شيطانگرا و هراس و هيجان آن تنوع جالبي به زندگي او ميدهد. و پاسخي موقت و دروغي خوشايند خواهد بود.
ادامه دارد...
Admin
15th February 2010, 06:00 AM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت بيست و دو --
علل گرايش جوانان به شيطان پرستي - 2
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/4441213859091_4_resize_2.jpg
* از ويژگي هاي بارز شيطان پرستي در ايران و تفاوت شيطان پرستان در ايران با ساير كشورها بگوييد؟
شيطانپرستي يا شيطانگرايي در كشور ما هنوز در دورة نمادين به سرميبرد و به ايدئولوژي تبديل نشده است. اما در كشورهاي غربي با توجه به شبكه فراماسونري و نيز مباني عرفان يهودي (قبالا يا كابالا) به يك ايدئولوژي سياسي و مذهبي تبديل شده و كاملاً با آرمانهاي صهيونيسم هماهنگي دارد. ولي بايد توجه داشت كه با كاركردي كه نمادها دارند، بعد از مرحلة ترويج نمادها، نوبت به انتقال ايدئولوژي خواهد رسيد.
خيلي روشن عرض كنم وقتي سلام و عليك جوانان ما اشاره به نماد سرشيطان شد و آنگاه ديدند كه فلان هنرپيشة صهيونيست، فلان ورزشكار كاباليست و رئيس جمهور آمريكا نيز دستش را آنطور بالا ميبرد، به طور ناخودآگاه با آنها احساس همانندي كرده و ارزشها و انديشههاي آنها را از آن خود ميداند.
حالت سرشيطان نمادي از بافومت است كه به صورت يك بز روي كره زمين نشسته و به معناي تحقق حكومت شيطان در زمين است.
متأسفانه مسئولين به اين ابعاد موضوع توجه ندارند و جنبش شيطاني را فقط از منظر انحرافات اجتماعي ميبينند و از لايههاي عميقتر تغافل ميكنند. با در نظر گرفتن لايههاي عميق اين بحث مواجهه با آن تنها كار نيروي انتظامي نيست، بلكه سازمانهاي فرهنگي و سياسي كشور بايد براي آن فكر كنند و برنامه داشته باشند.
موضوع ديگر در مورد شيطانگرايي در ايران و بلكه دنياي اسلام اين است كه در فرهنگ يهودي - مسيحي ايمان در برابر عقل و دانش قرار دارد و شيطان نماد عقلگرايي است. البته در آنجا عقل محدود به عقل منفعتجو و دنياگراست. اما به هر حال شيطان نماد عقل و دانش قلمداد ميشود كه با دعوت آدم و حوا به خوردن از ميوة درخت دانش با انسان از بهشت رانده شد. و اين موضوع زمينة جذب خيلي از افراد به شيطان بودهاست. اما در دنياي اسلام اين حنا رنگ ندارد و شيطان نماد جهل و وهم است و ايمان بر شالودة خرد و معرفت استوار ميشود. از اين جهت جنبش شيطانگرايي اگر بخواهد توفيقاتي را كه در ساير كشورها داشته، در ايران و جهان اسلام تجربه كند، ناگزير است كه به تحريف در دين اسلام دست بزند. و البته اقداماتي را در اين راستا آغاز كرده و برخي از آموزههاي عرفاني را كه با سوء تفسير به عقلستيزي تبديل ميشود، برجسته ميكنند. به خصوص با حمايت از برخي فرقههاي منحرف صوفيه، عرفان ناب اسلامي را در چهرهاي مسخ شده مينمايند.
* دربارة ريشههاي شيطانگرايي در عرفان يهود توضيح دهيد.
به اعتقاد يهوديان، بنياسرائيل قوم برتر هستند و هيچ غير يهودي، در جامعه يهوديان پذيرفته نميشود، بنابراين يهوديان نميتوانند مثل پيروان ساير اديان ديگران را به دين خود دعوت كنند، آنها اين خلاء را با عرفان يهودي پر كردهاند. يعني اگرچه شما به عنوان يك مسلمان يا مسيحي نميتوانيد يهودي شويد ولي ميتوانيد به عرفان يهود بپيونديد. امروزه در دنيا تبليغات زيادي براي عرفان يهود يا همان قبالا صورت ميگيرد. شخصيتهاي مشهوري نظير مادونا كاباليست ميشوند و آموزههاي كابالا در رمانهاي كوئيليو نقش پررنگي پيدا ميكند، در رمانهاي كوه پنجم، بريدا، شيطان و دوشيزه پريم و حتي كيمياگر به روشني تعاليم كابالا ديده ميشود.
البته عرفان يهود سر سفرة تعاليم انبياي بزرگ الاهي نشسته است و مطالب صحيح آن زياد است و در همين مطالب صحيح با عرفان اسلامي همانندي پيدا ميكند. اما تحريفات وحشتناكي هم در آن صورت گرفته كه مشكل از همين تحريفات آغاز ميشود.
يكي از تحريفات عرفان يهود اين است كه آنها خدا را داراي تجليات يا سفيراهاي خير و شر ميدانند و در واقع جلوههاي جلال و قهر و سخط الاهي را جلوههاي شر كه منشأ پيدايش شر در عالم است، معرفي ميكنند. رهبري نيروهاي شر به دست فرشتهاي به نام "سَمائيل" سپرده شده و در فيلم "گابريل" وقتي "جبرئيل" به زمين ميآيد، ميبيند كه سمائيل يعني يكي از فرشتگاني كه در بهشت باهم بودند، بر زمين حكومت ميكند. جهان شر الاهي "سيترا احرا" نام دارد.
بر همين خشت كج، آموزة ديگري را مينهند و آن آموزة "شميطاها" يا ادوار تاريخ است. براساس قبالا جلوههاي خداوند در ادوار مختلف تغيير ميكند، گاهي در دوران تجلي لطف و رحمت و به سر ميبريم و گاهي در عصر قهر و غضب و جلال و جبروت الاهي، چنانكه در تورات ميبينيم قوم بنياسرائيل گاهي مشمول رحمت خداوند بودهاند و گاهي گرفتار قهر و غضب او. دوران قهر و غضب كه حتي دامن پيامبران را ميگيرد، دورهاي است كه ميل انسان به گناه زياد ميشود و انسان سر به عصيان ميگذارد.
دوران تجلي قهر و جبروت عصر غلبة شيطان است و با نگاه توحيديتر در واقع شيطان دست چپ خداست. در مكتب كابالا ظهور مسيح سرآغاز تجليات رحمت و لطف الاهي است و تا پيش از آن يا به عبارتي در آخرالزمان دورة غلبة ضد مسيح يا همان شيطان است كه آن را عصر آكواريوس مينامند. "آكواريوس" انعكاس "سيترا احرا" در زمين است و ما امروز در عصر آكواريوس به سر ميبريم. بنابراين اگر ميخواهيد، به قدرت و نيروي زندگي و كاميابي برسيد بايد با شيطان همراه شويد، حتي اگر ميخواهيد در عصر شيطان با تجلي خدا هماهنگ باشيد، بايد شيطاني شويد.
* در حاليكه نگرش اسلامي در اين زمينه متفاوت است؟
در نگرش اسلامي تمام صفات خداوند عين ذات او و خير مطلق است.(خطبة اول نهج البلاغه را ببينيد.) نبايد صفات الاهي را تكهتكه كرد. صفات و اسماء الاهي كمالات ذات او هستند كه ما در تحليل عقلي براي شناخت خود آنها را متعدد ميكنيم، اما تمام آن صفات پاك يك حقيقت دارد و آن ذات اقدس احدي است. انسان به عنوان خليفة خدا و آيينة تمام نماي او بايد تمام صفات خدا را با هم در قلب خويش متجلي سازد و ميان لطف و قهر و جمال و جلال جمع كند؛ در اين حال به نوعي عشق سرشار از هيبت و خوف همراه با رجاء و بندگي و خدمت عاشقانه به پروردگار خويش ميرسد.
در كابالا بر اثر تمايز ميان نامهاي و صفات خداوند به نوعي شرك پنهان معتقد شدهاند و به جاي ذات كامل صفات را ميپرستند. و اين كاري بود كه قوم عاد كردند و حضرت هود به آنها فرمود: "أَ تُجادِلُونَني في أَسْماءٍ سَمَّيتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكمْ ما نَزَّلَ اللّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنّي مَعَكمْ مِنَ الْمُنْتَظِرينَ" آيا در نامهايي كه شما و پدرانتان ناميدهايد با من جدال ميكنيد در حاليكه خداوند هيچ برهاني را بر آن فرو نفرستاده است. پس منتظر باشيد، من هم با شما منتظر هستم."اعراف/71 "
قوم عاد از نظر علمي بسيار پيش رفته بودند و قرآن ميفرمايد به آنها قدرت و تمكني داديم كه به شما نداديم. (انعام/6) به همين جهت خداوند معجزة خاصي به حضرت هود نداد و ميخواست تا آنها با انديشه و خرد خود و نگريستن به آن همه نعمتي كه خداوند به آنها داده است حق را بفهمند. ولي آنها خدا را در نامها و صفاتش تجزيه كرده بودند و به جاي خداوند يكتا، نامهاي او را ميپرستيدند. و اين دقيقاً راهي است كه در قبالا پيموده ميشود و عاقبت آن هم روشن است.
* با اين تفاسير، دقيقاً كدام نهادها و سازمانها ( اعم از رسمي يا غير رسمي) مسئول و نقش بازدارنده را در گرايش به اين امر دارند؟
بدون شك در مرحلة اول يك نقش ستادي بايد تعريف شود تا برنامههاي هماهنگي را براي تمام سازمانهايي كه ظرفيت حركت در اين جهت را دارند، طراحي و ارائه نمايد. اين نقش قانوناً به عهده سازمان ملي جوانان يا شوراي فرهنگ عمومي وزارت ارشاد است.
سپس رسانهها به ويژه رسانه ملي بايد با كارهاي كارشناسي اساسي وارد صحنه شوند و اقدام كنند. دوست دارم در اينجا درد دلي را مطرح كنم. سال گذشته دربارة معنويتهاي نوظهور طرحي نوشتيم، كه يكي از شبكهها اين طرح را پذيرفت و در حد خوبي تصويب كرد. بعد خودشان گفتند كه اين برنامه يك بخش پژوهشي ميخواهد، وقتي طرح پژوهشي ارائه شد و آنها مجوز پژوهش را پيش از مجوز توليد صادر كردند، به تهيه كننده گفتند كه بودجه پژوهش را از سازمانهاي ديگر جذب كنيد تا بعد از انجام و تأييد پژوهش، مجوز توليد را صادر كنيم و اين پروژه عملاً متوقف شد.در اين موارد بايد در يك طرح كلان تقسيم وظايف روشن باشد، اگر قرار است كه صدا و سيما بودجههاي پژوهشي نداشته باشد، با يك معرفي نامه به طور مشخص و با روند تعريف شده، تهيه كننده را به سازمان مربوطه مثلاً معاونت پژوهشي سازمان تبليغات معرفي كند كه تكليف روشن باشد و آنها هم وظيفة خود بدانند كه به اين معرفي نامه و در خواست آن ترتيب اثر بدهند. اگر هم هماهنگي بين سازمانها كار محالي است، خود سازمان صدا و سيما هماهنگي دروني برقرار كنند و اين موارد را در يك گردش كار روشن و سريع به مركز پژوهشهاي سازمان ارجاع دهد. تا اين مسائل روي زمين نماند.
مسألة ديگر اين است كه برخي سازمانها، كارشناسان منفصل از خودشان را در جريان اطلاعات لازم قرار دهند. ما بايد دعوا كنيم تا اجازه دهند كه به بخشي از مطالب، حتي مطالبي كه خودمان دنبال كرديم دسترسي داشته باشيم. اين شكاف بين كارشناسان و سازمانهاي دولتي باعث ميشود كه هم كارشناسان دست از مطالعه دراين زمينهها بردارند، و حرفي براي گفتن نداشته باشند و هم سازمانهاي مربوطه كارهاي غير كارشناسي انجام دهند، كه بعضاً مخل امنيت ملي است و خودشان فكر ميكنند كه كار درستي انجام دادهاند. اين مشكلات باعث شده كه ظرفيتهاي عظيم علمي و معنوي حوزة علميه و حتي اساتيد دانشگاهها در موضوعاتي مثل جنبشهاي نوپديد معنوي و ديني يا شيطانگرايي و شيطان پرستي مورد استفاده قرار نگيرد. بنده با اطلاع عرض ميكنم كه سازمانهاي توانمند در اين زمينه يا هيچ كاري نميكنند يا كارهاي بيهوده و بيخاصيتي را انجام ميدهند كه اگر اثر منفي نداشته باشد، بيترديد تأثير مثبتي هم ندارد.
* به تازگي نهاد نمايندگي مقام رهبري نسبت به اشاعه اين گرايش (شيطان پرستي) در دانشگاهها و در ميان دانشجويان هشدار داده است، به نظر شما به عنوان يك كارشناس از چه سازوكارهايي ميتوان براي مهار اين نحله فكري استفاده كرد؟
روشنترين راه اين است كه بينش بدهيم. وقتي يك دانشجو بداند كه از نيروي او چه سوء استفادههايي ميشود و با برنامهاي شيطاني توانايي اعتراض و قدرت تغيير زندگي را در او تباه ميكنند. اگر يك جوان بداند كه تصور بنيانگذاران و مروجان جنبش شيطاني اين است كه ميتوانند مردم را مثل يك گوسفند در جهت اهداف و اميال خود مهار كنند و به خدمت بگيرند، اگر بدانند كه با برنامهريزي نه تنها توان فكري و نيروي بدني او بلكه ذائقة زيباشناسي و ارزشهاي انسانياش را بازيچه خود ساخته و به لايههاي عميق معنوي و فطري او تعرض ميكنند، هيچ كس به آن روي نخواهد آورد.
* به نظر شما چرا نسبت به پيامدهاي نامطلوب اين گونه تفكرات در كشور ما اطلاع رساني نميشود؟
چه كسي اطلاع رساني كند، در حاليكه كساني كه اين مسئوليت را به عهده دارند، چيزي از آن نميدانند. آسيب بزرگ خود كارشناس پنداري مسئولين به ويژه مسئولين فرهنگي باعث شده است كه نه كارشناسان به خوبي رشد كنند و كارآيي داشته باشند، و نه خود مسئولين عملكرد مفيد و مؤثري ارائه دهند. در شوراي فرهنگ عمومي كه نمايندگان سازمانهاي فرهنگي و ساير سازمانهاي مربوطه حضور دارند، چند ماه پيش جلسهاي تشكيل شد و بحث شيطان پرستي را به جهت عدم شناخت و تقليل به انحرافات اجتماعي، از شمار معنويتهاي نوظهور خارج كردند، در حاليكه اين جنبش مهمترين جنبش معنوي و ديني روزگار ماست و اگر برنامههاي ابرفرهنگ استكباري موفق شود در آيندة نهچندان دور مذهب بسياري از مردمان زمين خواهد شد. و شاهد خواهيم بود كه شيطانپرستان يهودي، مسيحي، مسلمان و بودايي در همايشهاي سالانة خود براي دنيايي شيطاني بيانية اخلاقي، اجتماعي، سياسي و حقوقي صادر كنند. و براساس اصول اعتقادي خود در در ساحتهاي گوناگون زندگي به بسط ايدئولوژي شيطاني بپردازند.
اصول اعتقادي شيطانگرايي كه توسط آنتوان لاوي بيان شده، عبارت اند از:
1- دست و دلبازي به جاي خساست
2- زندگي حياتي به جاي نقشه خيالي و موهومي روحاني
3- دانش معصوم به جاي فريب دادن رياكارانه
4- صحبت كردن با كساني كه لياقت آنرا دارند به جاي عشق ورزيدن به نمك نشناسان
5- انتقام و خونخواهي كردن به جاي برگرداندن صورت
6- شيطان به ما مسئوليت در برابر مسئول را به جاي مسئوليت در برابر موجودات ترسناك خيالي مي آموزد
7- انسان مانند ديگر حيوانات است , گاهي بهتر ولي اغلب بدتر
8- شيطان تمام آن چيزهايي كه گناه شناخته مي شود را ارائه مي دهد , چون كه تمام آنها به يك لذت و خشنودي فيزيكي , رواني يا احساسي منجر ميشوند .
9 - شيطان بهترين دوست كليسا است چرا كه در تمام اين سالها وجود شيطان دليل ماندگاري كليساهاست.
در اين اعتقادات حرفهاي درست و نادرست به هم آميخته شده و ايدئولوژي شيطاني به جهت اينكه حرفهاي درستي هم دارد، امكان تحقق و تداوم در دنياي آينده را خواهد داشت و در كنار آن نگرشهاي باطل، خشونتآميز، هوس مدارانه و غير انساني خود را نيز عملي خواهد ساخت. و سالها طول ميكشد تا پس از تجربة زندگي بر اساس طرح شيطاني به تعارضها و رنجها و ناكاميهاي آن پيببريم و در جستجوي طرح ديگري براي زندگي برآييم. و به همان نقطهاي برسيم كه انسان ناكام امروز رسيده است.
حال چه كسي ميخواهد نسبت به اين امور روشنگري و اطلاع رساني كند. بدون وجود هستههاي قوي پژوهشي با مطالعات ميان رشتهاي و رويكرد آينده پژوهانه، مگر ميتوان اين توطئة بزرگ را شناخت، تا در گام بعد به ترويج اين شناخت انديشيد.
ادامه دارد...
Admin
23rd February 2010, 12:35 AM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت بيست و سه --
بررسي خبرها
در ادامه بحث، برخی اخبار قرار گرفته بر روی خروجی خبرگزاریها در مورد شیطان پرستی را از نظر می گذرانیم.
مدتی پیش،این خبر بر روی خروجی برنا نیوز قرار گرفت.
ترويج شيطان پرستي و انتشار تصاوير مستهجن زنان به بهانه اطلاع رساني
يک سايت خبري - تحليلي در حالي به انتشار عكسهاي مستهجن و غير اخلاقي زنان گروههاي شيطانپرست خارجي آن هم بدون هيچ فيلتري اقدام كرده كه اين اقدام خلاف قانون مطبوعات بوده و در حكم توقيف و يا فيلتر شدن يك رسانه محسوب ميشود.
به گزارش خبرنگار باشگاه جواني برنا، در پي افشاگري هاي برنا از فعاليت هاي گسترده شيطان پرستان در ايران که بازتابهاي متعدد و متفاوتي را در پي داشت، يک سايت اینترنتی به ترويج جشن ها، آداب و رسوم و جديدترين تيپهاي اين گروه هاي انحرافي پرداخت.
به گزارش خبرنگار ما، اطلاع رساني در خصوص فعاليت هاي گروه هاي شيطان پرست از آنجا آغاز شد که برنا از فعاليت 70 فرقه و گروه شيطان پرست در ايران خبر داد که اين اطلاع رساني زنگ خطري را براي مسئولان به صدا در آورد. اما در کنار اين اطلاع رساني، سايت فوق در کمال ناباوري و به جاي اينکه به اقداماتي در خصوص اطلاع رساني مفيد در خصوص اين هشدار و هشدارهاي كارشناسان بپردازد، طي روزهاي گذشته به انتشار تصاوير مستهجن از زنان شيطان پرست در کشور ايتاليا پرداخت.
اگرچه به زعم مديران سايت اين اقدام در راستاي اطلاع رساني(؟!) صورت گرفته است، اما انتشار تصاوير نيمه عريان زنان حاضر در راهپيمايي شيطان پرستان هيچ گونه جاي شکي باقي نمي گذارد که اقدام فوق آگاهانه يا ناآگاهانه به ترويج فعاليت ها و به خصوص پوشش هاي مخصوص اين گروه پرداخته است.
بنابر اين گزارش، تصاويري نيمه عريان و عکس هايي از روابط دوستانه چند شيطان پرست مرد و زن از ديگر جذابيت هاي(!) اين گزارش تصويري است که حتي مخاطبان اين سايت را هم به اين شيوه اطلاع رساني معترض کرده است. عدم هيچ فيلتر و يا پوشش بر روي اين عكس ها اين شائبه را تقويت ميكند كه سايت مذكور تنها و تنها با هدف جذب مخاطب بيشتر با ذوقزدگي خاصي اين گزارش تصويري را اينچنين عريان روي خروجي سايت خود قرار داده است.
برنا از انتشار تصاوير مذكور براي تكميل خبر خود معذور است اما اعتراض برخي بازديد كنندگان اين سايت و همچنين برخي مسئولان در خصوص آزادي بي حد و حصر سايت هاي به اصطلاح خبري – تحليلي كه هيچ و نام و نشاني از گردانندگان و حاميان فكري و مادي آنان در كار نيست باعث شد خبر فوق را منتشر كند مضاف بر اينكه اين اقدام تامل براگيز كه كاملا خلاف مواد قانوني قانون مطبوعات بوده و حداقل به توقيف و يا فيلتر شدن يك سايت ميانجامد، جاي خالي نظارت دستگاههاي متولي از جمله ارشاد و قوه قضائيه بر فعاليت سايت هاي اينترنتي را بيش از پيش عيان ميكند خصوصا كه بيش از دو سال از طرح ساماندهي سايتهاي اينترنتي ميگذرد اما...
يك كارشناس رسانه با اعلام انزجار از انتشار اين تصاوير مستهجن و غير اخلاقي در سايتهاي داخلي، عدم نظارت صحيح بر سايت هاي خبري و به وجود آمدن بازار سياه جذب مخاطب را از جمله دلايل اصلي دانست که مديران اينگونه سايت هاي مدعي را به انتشار چنين تصاويري وا مي دارد.
این خبر را نیز که مدتی پیش بر روی خبر گزاری ها رفت، بخوانید:
تهران – خبرگزاری ایسکانیوز : اعلام رسمی خبر بازداشت 80 زن و مرد شیطان پرست در یک محفل جهنمی در کرج ، بازتاب گسترده ای داشته و این معضل با واکنش های فراوانی رو به رو شده است.
معاون امنیتی و سیاسی دادستان کل کشور گفت: به زودی کارگروهی متشکل از وزارء و رؤسای برخی دستگاهها و سازمانها تشکیل خواهد شد و مصادیق مجرمانه جرائم رایانه ای و همچنین سایتهای شیطان پرستی بررسی و تعیین خواهد شد.
ناصر سراج در ارتباط با نحوه برخورد قضائی با سایتهای شیطان پرستی در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: تشکیل چنین سایتهایی به طور حتم از اعمال مجرمانه است و به شدت با فعالان در این گونه سایتها برخورد خواهد شد.
چندی پیش دکتر مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی در گفتگو با خبرگزاری مهر از فعالیت ۶۶۶ سایت شیطان پرستی در کشور خبر داده بود. این در حالی است که هم اکنون بیش از ۷۰ فرقه شیطانپرستی در کشور فعال است.
شیطان پرستان استفاده از مواد مخدر روانگردان و آزادی بی بند و باری جنسی را جزو مراسم هفتگی خود قرار می دهند.
رئیس پلیس امنیت اخلاقی ناجا نیز چندی پیش از افزایش اقدامات گروههای شیطان پرستی خبر داده و اطمینان داده گروهها و فرقههای مبتذل شناسایی شده غربی مانند شیطان پرستی، رپ و غیره که در داخل کشور دانسته یا نادانسته و یا به طور سازمان یافته فعالیت میکنند برخورد قانونی و قضایی خواهد شد.
معاون امنیتی و سیاسی دادستان کل کشور همچنین به تشکیل “کارگروه تشخصی جرم های رایانه ای” اشاره کرد و در ادامه افزود: در لایحه جرایم رایانه ای پیش بینی شده کارگروهی به منظور بررسی مصادیق مجرمانه جرم رایانه ای به مسئولیت دادستان کل کشور تشکیل شود که در این کارگروه مصادیق مجرمانه سایت های شیطان پرستی نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
سراج اعضای این کارگروه را متشکل از وزاری اطلاعات، تحقیقات و فناوری، فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش ، وزیر دادگستری ، فرمانده ناجا، یک فرد خبره در امور فناوری اطلاعات و دو نماینده مجلس برشمرد.
این هم خبری دیگر.
۲۴اسفند ۱۳۸۷
رئيس پليس اطلاعات و امنيت عمومي فارس گفت: مبلغ شيطانپرستي در استان فارس دستگير شد.
به گزارش فارس به نقل از معاون اجتماعي فرماندهي انتظامي استان فارس، ماموران پليس اطلاعات و امنيت عمومي فارس در چند عمليات جداگانه ضمن دستگيري يك مبلغ شيطانپرست مقادير زيادي مشروبات الكي كشف كردند.
رئيس پليس اطلاعات و امنيت عمومي فارس درخصوص اين خبر گفت: ماموران ما مطلع شدند خانمي به نام «رضوان ـ ح» ، در يك واحد پوشاك فروشي واقع در شمال شيراز بهروش سمبل گروههاي افراطي نژادپرست و منحرف(شيطانپرستي) و گروههاي مبتذل غربي اقدام به ترويج خرافهگرائي ميكند.
مسعود روستا افزود: با انجام تحقيقات و اطمينان از صحت موضوع ماموران از آن واحد صنفي بازرسي و تعداد 387 عدد نمادهاي گروههاي شيطاني كشف و متهمه را تحويل مقام قضايي دادند.
وي در ادامه از كشف مقادير قابل توجهي مشروبات الكي در شيراز خبر داد و گفت: ماموران ما از ورود يك محموله مشروبات الكلي خارجي از استانهاي ديگر به شيراز و قصد فروش آن توسط قاچاقچيان در اين شهرستان مطلع شدند.
رئيس پليس اطلاعات و امنيت عمومي فارس اظهار كرد: پس از انجام تحقيقات لازم، دو نفر از اين قاچاقچيان به نامهاي «رضا ـ ت»، و «حسين ـ ج»، شناسايي و ماموران متوجه شدند اين افراد با دو دستگاه خودرو پيكان و پژو 405 قصد فروش مشروبات الكلي را در شيراز دارند.
روستا گفت: با هماهنگي مقام قضايي هر دو متهم دستگير و در بازرسي از منزل يكي از آنها مقادير زيادي از مشروبات الكلي كشف شد و متهمان دستگير شدند.
حال با توجه به مطالب درج شده در بالا، می توان نتیجه گرفت که شیطان پرستی اگرچه در ایران وارد شده است، اما اقداماتی برای مقابله با این پدیده چه از طرف مسئولان و چه از طرف سایتهای اینترنتی و وبلاگ نویسان، در حال انجام است. هر چند به نظر برخی افراد ممکن است کافی نباشد.
ادامه دارد...
Admin
4th March 2010, 01:29 PM
-- قسمت بيست و چهارم --
صهیونیسم، مذهب سازی و جوانان
بنیانگزار فرقه شیطان پرستی یک یهودی از خاندان لوی به نام آنتوان لوی است و در کلیسای شیطان آنتوان لوی ، مناسک جنسی جایگاه خاصی دارد. همان رقص ها و کار های جنسی که به وسیله فرانکسیست ها ، به طور مخفی انجام می شد ، امروز از طریق گروه های شیطان پرست مثل متالیکا در سطح عموم رواج داده می شود.
صنعت سکس و بازرگانی تن که در ردیف سود آورترین تجارت های جهان است به همراه صنایع مشروب سازی ، قاچاق مواد مخدر ، قمار و صنعت سینما در انحصار یهود است.
شبکه وسیعی از کلوبهای شبانه و فاحشه خانه ها توسط ویلیام ساموئل رزنبرگ ، مشهور به بیلی رز ، که از یهودیان مهاجر به آمریکا است ، تاسیس شد.
سران صهیونیسم جهانی عزم جدی بر نابودی هر عقیده ای دارند ، آنان تمامی اصول و تئوریها را بهم می ریزند ، نظامها و حاکمیت ها را لرزان می سازند ، خانواده ها را ویران و نقش مدیریتی پدرها و مادرها را لگدمال می کنند .
آنان تصمیم گرفته اند که به هیچ کس اجازه اظهار وجود ندهند ، رسما اعلام می کنند همه باید تحت اداره یهود باشند ، همه باید به شنیدن صدای آنان عادت کنند . همه چیز را آنگونه که خود می پسندند ، می خواهند .
جوانان را در دنیایی از خیالات و اوهام شاعرانه گرفتار می سازند و به وقت استیصال و سر خوردگی لحظه ای که جوان به هر چیزی چنگ می زند تا خود را از مهلکه نجات دهد ، مذهب جعلی ای که سران یهودی از پیش طراحی کرده اند در اختیار او می گزارند .
بر این اساس می گوییم :
شیطان پرستی مذهبی است ساختگی که توسط سران یهودی ای که مدیریت افکار و اندیشه ها را در انحصار خود می پندارند بوجود آمده است .
یهود با صرف مبالغ هنگفت و با خدمت گرفتن هنرپیشگان ، خوانندگان ، نوازندگان ، انتشار سی دی های آموزشی ، مجلات ، روزنامه ها و کاباره ها ... در صدد پر کردن خلاء روحی و معنوی جوانان
غرب و به تبع جوانان شرق برآمده است .
تا جایی که بگفته رئیس بیمارستان نوجوانان نیویورک ، شیطان پرستی یکی از شایع ترین تهدیداتی است که در مقابل بچه های امروز قرار گرفته است .
پر واضح است وقتی کلیسا نتواند در مقابل خواسته های معنوی جوانان الگوی مناسبی ارائه دهد ، آنانی که خود را گرگ می خوانند هدایت گله های گوسفند را بعهده خواهند گرفت .
و کیست که متوجه استخوانهای شکسته کلیسا نشده باشد .
رئیس بخش تحقیقات سری پلیس ایالات متحده می گوید : می توانید مرگ را در بیشتر کلیسا ها لمس کنید ، چیزی برای ادامه حیات وجود ندارد .
شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می کند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست . به همین جهت شیطان پرستی را جهان تاریک نیز میگویند.
شیطان پرستی آنگونه که خود می گوید حقیقتی را جستجو می کند که در این جهان یافت نمی شود . خود کشی که از موارد رایج این آیین است ، توجیهی اینگونه دارد : اگر بپرسی چرا خودت را می کشی ؟ می گوید می خواهم به حقیقت برسم و حقیقت در این دنیا به دست نمی آید .
پیامبر عزیز اسلام (ص) عبارتی دارد که می فرمایند : در آخر الزمان ، دنباله روها از نابخردان پیروی می کنند .
مذهب سازان عصر جدید بسیار زیرک هستند . آنان به این حقیقت رسیده اند که همیشه گروهی در دنیا وجود دارند که از هیچ گونه استقلال فکری برخوردار نیستند و متاسفانه این گروه کمتر به خردمندان تمایل دارند ، بلکه میل بیشترشان به کسانی است که هوی و هوس را سر لوحه کار خود قرار داده اند . پروتکل های دانشوران یهود به صراحت به تربیت و آموزش افراد اشاره دارد ، می گوید : تا زمانی که افراد جوامع مختلف مطابق الگو و انگاره های تربیتی ما دوباره تربیت نشوند ، نمی توانیم برنامه هایمان را در این گونه جوامع مطابق با روشی کلی و یکسان پیاده کنیم . اما اگر برنامه ها را محتاطانه و توام با آموزش آغاز کنیم می توانیم در کمتر از یک دهه منش و خلق و خوی سر سخت ترین افراد را تغییر داده و آنها را مانند افرادی که از پیش مطیع ساخته ایم به زیر سلطه خویش در آوریم .
به شیطان پرست تفهیم می کنند که دنیای شیطان پرستی زندگی در میان لجن است و هیچ وقت نمی شود در لجن زندگی کرد و به لجن آلوده نشد و هیچ چاره ای برای پاک شدن نیست جر مردن و رهایی از این دنیا .
به شیطان پرست می فهمانند زندگی در این دنیا بر پایه دروغ است و همه باورهای مردم بر پایه همین دروغ شکل گرفته است ، همه عادت کرده اند دروغ بگویند ، لذا اگر حرف راست هم بزنید کسی آن را باور نمی کند .
شیطان پرستی آیینی است که همه چیز را منفی ارائه می دهد . آدم شیطان پرست عمر شب را بلند می داند . او حتی خورشید را مانع از تابش نور می پندارد . آنان همه چیز را منفی می خواهند ، اگر به باغ سیب بروند همه سیب ها را کال می بینند و اگر به تئاتر بروند همه بازیگر ها را لال می پندارند. به شیطان پرست می گویند چشمهایت را باز کن ، فقط ببین . مغزت را ببند ، فکر نکن . نقش تو ، نقش تماشا چی تئاتر در این دنیاست .
آدم وقتی در دام ابلیس هایی که طراح و مدیران اجرایی احکام شیطان پرستی اند قرار می گیرد ، به مثابه مواد خامی خواهد بود که هر شکلی را اراده کنند ، از او می سازند.
پروتکلهای دانشوران صهیونیسم جهت دادن به فکر و اندیشه مردم غیر یهودی را به کمک سخن پردازی و تئوریهای وسوسه انگیز ، کار متخصصان و مدیران یهودی می داند.
آنان آنچنان به تبدیل آدمها می پردازند که بسیاری از افراد از اینکه موجود دیگری شده اند که خودشان نیستند ، خبر دار نمی شوند.
حتی آنانی که فکر می کنند مدیر و طراح و برنامه ریز حداقل بخشی از شیطان پرستها هستند ، تنها عاملی ناچیز و بی مقدارند که کورکورانه در خدمت ابلیس بزرگ قرار گرفته اند.
راهی که برای شیطان پرست ترسیم می کنند معجونی است که هر آدم گرفتاری را به وحشی گری و نفرت سوق می دهد. اولا راه نیست ، کوره راه است. مسیری است که به هیچ جا راه ندارد. بن بست است. رسما اعلام می کنند ما به مقصد نمی رسیم. برای شیطان پرست تفهیم می کنند جاده ای که در آن قرار دارد پر از خط کشی های در هم و بر هم است. و او در یافتن راه خروج تا سر حد جنون و دیوانگی پیش می رود و سر انجام مطمئن می شود راه بازگشتی وجود ندارد.
احیاء اخلاق مصیبت بار قوم لوط امروز از طریق گروههای شیطان پرست و وابسطه به آن ترویج می شود. پیشرفت هم جنس خواهی باور کردنی نیست. حمایت مقامات ارشد کلیسای انگلیس ، پارلمان اتحادیه اروپایی ، انجمن اطلاعات جنسی و انجمن آموزش و پرورش ایالات متحده ... ننگ آور است.
امروز دیگر صلیب های وارونه ، ستاره پنج پر ، خفاش ، صورتهای نقاشی شده ، ماسک های حیوانات درنده ی شاخ دار ، برهنه پوشی ... تنها نشانه ها و سمبل های شیطان پرستی نیست. عمده ترین نشانه شیطان پرستی را در تجاوز و قتل به ویژه در تجاوز به کودکان و نوجوانان به همراه قتل آنان باید دید. مدتی پیش روزنامه های آمریکا نوشتند جمعی شیطان پرست دستگیر شدند که نوجوانان و حتی کودکان را وحشیانه مورد تجاوز قرار داده و با ساتور تکه تکه می کرده اند. استفاده افراطی از مشروبات الکلی ، مواد مخدر ، قرص های روان گردان و انرژی زا ، استفاده و استعمال آلات مصنوعی ، خوردن و آشامیدن ادرار و مدفوع ... معجونی از بیماری های روحی ، روانی و جسمی بخصوص بیماری های عفونی و ایدز را برای شیطان پرست ها به ارمغان آورده است. ایدز شایع ترین بیماری نزد شیطان پرستان است. و 75 در صد عامل آلودگی شش هزار نفری که روزانه مبتلا به این درد بی درمان می شوند انتقال از طریق تماس جنسی است.
توصیه ای که شیطان پرست ها ناگزیر به انجام آنند. شنیدن آهنگ های تند همراه با خشونت است. که وحشت و نفرت را با خود دارد. آنان موظفند همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح و سایر مقدسات اعلام کنند. خود را بی خانمانی بیابانگرد بپندارند که از عشق و محبت متنفرند. آنان خوانندگان بسیار خشنی ، که در صدایشان می توان غرش حیوانات وحشی را شنید ، سمبل قدرت شیطان پرستی می دانند. که کمبود و نیاز خود را با خشونت زیاد رفع می کنند. اهانت به ادیان به عنوان آزادی بیان در تصنیف های خوانندگان شیطان پرست ترویج و تبلیغ می شود. اکنون موسیقی بی ریشه جاز که از موسیقی Yidish یهودیان گرفته شده در همه زوایای ذهن جوان آمریکایی و ... رخنه کرده ، به طوری که مایکل جکسون یهودی را از تمام مقدسین کلیسا بر تر می دانند. روزی گروه بیتل ها از سر مزاح اعلام کرده بود که از خدا نیز معروف تر است و امروز گروه های موسیقی شیطان پرست عملا پرچم جنگ با خدا را بر افراشته اند.
بنیانگزار فرقه شیطان پرستی یک یهودی از خاندان لوی به نام آنتوان لوی است و در کلیسای شیطان آنتوان لوی ، مناسک جنسی جایگاه خاصی دارد. همان رقص ها و کار های جنسی که به وسیله فرانکسیست ها ، به طور مخفی انجام می شد ، امروز از طریق گروه های شیطان پرست مثل متالیکا در سطح عموم رواج داده می شود.
صنعت سکس و بازرگانی تن که در ردیف سود آورترین تجارت های جهان است به همراه صنایع مشروب سازی ، قاچاق مواد مخدر ، قمار و صنعت سینما در انحصار یهود است.
شبکه وسیعی از کلوبهای شبانه و فاحشه خانه ها توسط ویلیام ساموئل رزنبرگ ، مشهور به بیلی رز ، که از یهودیان مهاجر به آمریکا است ، تاسیس شد.
غول صنایع مشروب سازی ، یهودی مهاجر ، ساموئل برنفمن است. که امروزه دفتر مرکزی کمپانی مشروبات الکلی برونفمن ها ، به نام سیگرام در نیویورک است و در 120 کشور جهان شعبه دارد و فروش سالانه آن بیش از یک میلیارد دلار است.
سلطان دنیای پنهان شخصی است یهودی ، به نام روچیلد ، که بزرگترین امپراطوری قمار را در ایالات متحده ایجاد کرد او در قاچاق مشروبات الکلی و مواد مخدر ، سرمایه گزاری عظیمی نمود.
اولین فیلم تاریخ سینما که در آن حریم اخلاق شکسته شد ، ماه آبی است نام دارد که توسط یک یهودی به نام اتوپرمینگر بسال 1953 کارگردانی شد و برای اولین بار واژه هایی مانند ، آبستن و باکره را بکاربرد.
سه سال بعد همین کارگردان یهودی فیلم مردی با دست های طلایی را عرضه کرد و یک تابوی اخلاقی دیگر را شکست. او برای اولین بار به نمایش اعتیاد به هرویین پرداخت.
پرمینگر در فیلم بعدی اش که در سال 1959 ساخته شد برای نخستین مرتبه ، صحنه تجاوز جنسی را به نمایش درآورد.
انسانیت زدایی ، هدف اصلی همه فیلم های این کارگردان یهودی بوده است.
و اینک شیطان پرستی با اسطوره سازی و با ارائه مطالب گمراه کننده و پورنوگرافیک سعی در تحقیر جوانان و برده داری نوین دارد.
ادامه دارد...
Admin
4th April 2010, 04:38 PM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/2307sheitan-parsti.jpg
-- قسمت بيست و پنجم --
توضیحات پایانی
در این بخش توضیحاتی در مورد چند مورد ارائه خواهیم کرد تا جزئیاتی باقی نمانده باشد ان شاء الله.
آنتوان شزاندر لاوِی
http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/farvardin/06/131135%20%281%29.jpg
آنتوان شزاندر لاوِیْ (به انگلیسی: Anton Szandor LaVey)، مؤسس و کاهن اعظم کلیسای شیطان. نویسنده کتاب انجیل شیطانی و بنیان گذار شیطان پرستی لاویی.
در ۱۱ آوریل سال ۱۹۳۰ در شهر شیکاگو ایالت ایلی نویز متولد شد. سپس خانواده اش به سانفرانسیسکو نقل مکان کردند و بیشتر دوران رشد وی همانجا سپری شد.
پس از رها کردن دبیرستان و فرار از خانه در ۱۷ سالگی ابتدا به سیرک پیوست و بعد به نوازندگی روی آورد.
در ۱۹۵۰ به عنوان عکاس در دایره جنائی پلیس استخدام شد.
ازدواج
در سال ۱۹۵۲ (میلادی) با کارول لَنسینگ (Carole Lansing) ازدواج کرد. نتیجه این ازدواج اولین دختر او کلارا لاوی بود. ازدواج آنها بعد از اینکه آنتوان بسیار شیفته داین هگارتی شده بود در ۱۹۶۰ (میلادی) منجر به طلاق شد. آنتوان و داین هرگز ازدواج نکردند ولی رابطه آنها بعد از سالهای طولانی به تولد دختر دوم وی زنا لاوی در سال ۱۹۶۴ (میلادی) منجر شد.
موفقیتهای او به عنوان یک پیانیست ادامه داشت و از مشهور ترین افراد زمان خود در سانفرانیسکو بود.
شیطان پرستی
لاوی ارائه سخنرانیهای سرّی خود در شبهای جمعه را که « دایره اسرار آمیز» نامیده بود آغاز کرد. یکی از اعضای همین حلقه بود که به وی پیشنهاد تأسیس آیین جدید را داد.
در ۳۰ آوریل ۱۹۶۶ در حالی که سر خود (به عنوان رسم آئین جدید) را تراشیده بود، بنیان گذاری کلیسای شیطان را اعلام کرد.
همچنین سال ۱۹۶۶ را به عنوان آنو ساتانس (سال اول Anno Satanas) سال اول عهد شیطان اعلام کرد.[۱]
وی خود را کاهن اعظم کلیسای شیطان نامید.
چندی بعد با انتشار کتاب انجیل شیطانی در سال ۱۹۶۹ به اظهار تعالیم کلیسای شیطان پرداخت و اظهار داشت که شیطان فرمانروای زمین است.
در ادامه انتشار انجیل شیطانی لاوی کتاب آئین پرستش شیطانی را در ۱۹۷۲ انتشار داد. در این کتاب جزئیات بیشتری از آئین پرستش، رسوم و تشریفات دینی پرستش شیطان (از جمله مراسم عشاء تاریک Black Mass) را ذکر کرد.
هگرتی و لاوی در اوسط ۱۹۸۰ از هم جدا شدند و آخرین همراه لاوی بلانچ بارتون (Blanche Barton) بود. نتیجه این همراهی تنها پسر لاوی سیتن سرکیس کرنکی لاوی (Satan Xerxes Carnacki LaVey) شد.
مرگ
آنتوان لاوی در ۲۹ اکتبر ۱۹۹۷ در بیمارستان سنت ماری شهر سانفرانسیسکو بر اثر تورم ریه مرد. روز مرگ لاوی به عنوان روز هالووین شناخته میشود.در تدفین شیطانی لاوی که به صورت مخفی انجام شد، جسدش سوزانده و خاکستر شد.
خاکسترش دفن نشد ولی بین وارثانش تقسیم شد و با این فرض که دارای قدرت اسرارآمیز است در آیین پرستش اسرارآمیز شیطانی استفاده میشود.
آثار
کتاب
http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/farvardin/06/131135%20%282%29.jpg
انجیل شیطانی (۱۹۶۹)
ساحرهٔ تمامعیار - یا- وقتی پاکدمنی شکست خورد چه کنیم (۱۹۷۱)
آئین پرستش شیطانی (۱۹۷۲)
دفتر یادداشت شیطان (۱۹۹۲)
گفتگوهای شیطان (۱۹۸۸)
فیلم
نیایش برادر اهریمنی من (۱۹۶۹)
سیتنیس (Satanis): عشاء ربانی شیطان (۱۹۷۰)
باران شیطان (۱۹۷۵)
اتومبیل (۱۹۷۷)
دکتر دراکولا، اکا سونگالی (۱۹۸۱)
سوپرستار کارلز منسون (۱۹۸۹)
مرگ صحنه (۱۹۸۹)
گفتگوی شیطان (۱۹۹۵)
موسیقی
مراسم عشاء شیطانی
موسیقی بیگانه
شیطان به تعطیلات میرود
انجیل شیطانی
کتاب انجیل شیطانی (به انگلیسی: The Satanic Bible) توسط آنتوان لاوی در ۱۹۶۹ نوشته شد.
این کتاب شامل ۴ کتاب (فصل) است که به نامهای ۴ شیطان (چهار ارباب دوزخ) نامیده شده:
کتاب شیطان (Satan)
معرفی شاعرانهای از مشخصات و تجاوزات شیطان پرستی، برگرفته از عبارات رَگنر ربرد (Ragnar Rebeard)
کتاب لوسیفر (Lucifer)
روشنگری، مبانی فلسفی و تصوری شیطان پرستی.
خواسته: خدا، مرده یا زنده.
برخی شواهد عصر شیطانی جدید
دوزخ، اهریمن، و چگونه روح خود را واگذار کنید
عشق و نفرت
روابط جنسی شیطانی
همه خونخوارن، خون نمیمکند
لطف، نه اجبار
انتخابی از قربانی بشر
زندگی پس از مرگ در طول تکمیل ضمیر نفس
تعطیلات مذهبی
مراسم عشاء تاریک
کتاب بلیال (Belial)
شامل اصول نظری و تمرینات آئین پرستش شیطانی، جادوگری و رونشناسانه.
نظریه و تمرین سحر شیطانی (تعریف و هدف)
انواع سه گانه آئین پرستش شیطان
آئین پرستش شیطان، یا « اتاقک شریح »
اجزای کربردی در سحر شیطانی
آئین پرستش شیطانی
کتاب لویتن (Leviathan)
شامل متنهایی برای استفاده در آئین پرستش شیطان.
پیتر گیلمور
پیتر گیلمور (Peter H. Gilmore) در سال ۲۰۰۱ توسط موبده بلانچ بارتون به عنوان کاهن اعظم کلیسای شیطان تعیین شد.
وی هم اکنون به عنوان موبد اعظم در کلیسای شیطان فعالیت میکند.
وی به عنوان نماینده کلیسای شیطان در برنامههای متعددی که در رادیو و تلوزیون راجع به شیطان پرستی پخش میشود حضور فعالی دارد.
در ۱۹۸۹ همراه با همسرش پگی نارامیا (Peggy Nadramia) شروع به انتشار مجله شعله سیاه (The Black Flame) کردند. در ۲۰۰۵ مقدمهای بر انجیل شیطانی آنتوان لاوی نوشت. آخرین اثر او کتاب مقدس شیطانی (The Satanic Scriptures) است که در اواسط ۲۰۰۷ منتشر شد.
http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/farvardin/06/131135%20%283%29.jpg
پیتر گیلمور در 2007
سرمد کاشانی
وی که گفته می شود بعد از عمر خیام بهترین رباعیها را در زبان فارسی از آن خود دارد(اکثر قریب به اتفاق آنها در مدح شیطان هستند) در ابتدا یهودی بوده که بعدها تحت تأثیر ملاصدرا و در شهر شیراز به دین اسلام گرویده. پس از این در طی پاره ای از توهمات اعلام می دارد که از سوی شیطان به وی وحی می رسد و خود را مرید و پیرو شیطان میخواند. او به منظور تجارت به دربار پادشاه دانشمند هند دارا شکوه می رود و در آنجا در اثر رفتارهای عجیب و غیر اخلاقی خود(از جمله اینکه برهنه در دربار تردد میکرده) به دستور شاه سر از تنش جدا میسازند. نقل است در هنگام جدا شدن سر ، بدن آن را برداشته چند قدمی راه می رود و سپس به زمین میافتد.
نمونه اشعار
سرمد تو حدیث کعبه و دیر مکن / در کوچه شک چو گمرهان سیر مکن
رو شیوه معرفت ز شیطان آموز / او را بپرست و طاعت غیر مکن
***
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند / لاغر صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز / مردار بود هرآنکه او را نکشند
مایکل آکینو
مایکل آکینو (Michael Aquino) متولد ۱۸ اکتبر ۱۹۴۶ یکی از بنیانگذاران «معبد سِت» (سازمان جدا شده از کلیسای شیطان) است.
همچنین او در ارتش و سازمان سیا (CIA) مشغول فعالیت بوده است.
وی به خاطر اختلافاتش با آنتوان لاوی، معبد ست را در ۱۹۷۵ تأسیس کرد.
پايان
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.