LaDy Ds DeMoNa
5th November 2009, 07:52 AM
بدترین ۱۰ فیلم تاریخ سینما
این فیلما رو به كی نشون میدین؟
سینمای ما - در طول عمر ۱۰۰ ساله سینما، بیشمار فیلمهای بد وجود داشته است. با اندكی دقت درمییابیم از هر پنج فیلمی كه در دنیا ساخته میشود، چهار تای آن بیارزش و مهمل است. در مورد آن یكی دیگر هم قدری مشكوكیم! تا به حال هر جا از آثار سینما سخن به میان آمده، اشاره به بهترینها بوده است اما اینبار ما میخواهیم بدترینهای تاریخ سینما را اعلام كنیم.
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/1(64).jpg
▪ زمین میدان جنگ [Battlefield Earth]
به هیچ شكلی نمیشود قبول كرد كه دانشمندان تا این حد بتوانند آدمها را مغزشویی كنند ولی آقای جان تراولتا به سادگی- و البته با حرارت تمام- موفق شده است كتاب علمی/ تخیلی ال.ران هوبارد را درباره ماجرای خیالی موجودات بیگانهای در هزاره بعد كه بر زمین سلطه یافتهاند، چنین ابلهانه بر پرده نشان دهد. او به نقش مضحك رئیس بخش امنیتی آن موجودات كه با زمینیها در ستیز است، گویی ۹ جان دارد و «گودزیلا» را به یاد میآورد!
(۲۰۰۰- كارگردان: راجر كریستین).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/2(41).jpg
▪ بتمن و رابین [Batman & Robin]
این خفاش چهارم (با نقش نامناسب جرج كلونی) به كمك رابین بینوا (با نقش نامناسب بعدی برای كریس اودانل) و آرنولد شوارتزنگر فریز شده و همینطور الیشا سیلورستون به ریخت نامربوط بتگرل، دست به دست هم دادهاند و از طریق داستانی "مگو و مپرس" مافوق قهرمانی چون بتمن را نابود كردهاند!
(۱۹۹۷- كارگردان: جول شوماكر).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/3(25).jpg
▪ جزیره دكتر مورو [the Island of Dr. Moreau]
حتی اگر كسی هم قصد كند تا یك قصه تخیلی را به كریهترین و فجیعترین وجه ممكن به فیلم برگرداند نمیتواند مثل مرحوم فرانكنهایمر چنین بلایی سر یك داستان معروف فانتزی بیاورد. نهتنها كارگردان در عالم دیگری سیر میكرده بلكه مارلون براندو هم با آن قیافه مهیب و هیكل بدقواره و آرایش و پوشش مسخره در نقش دكتر مورو گویا نمیدانسته دارد چه میكند؟
(۱۹۹۶- كارگردان: جان فرانكن هایمر).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/4(20).jpg
▪ روانی (روح) [Psycho]
معلوم میشود اگر شات به شات هم یك اثر كلاسیك را بازسازی كنید، جز خجلت و شرمسازی چیزی نصیبتان نمیشود! فیلم بزرگ ۱۹۶۰ هیچكاك بدل به فیلمی بیآبرو با یك نورمن بیتس احمقانه شده است. تنها امتیاز برجسته نسخه جدید این است كه كارگردان هنرمند طوری آن هیچ (به جای جنت لی) را در صحنه حمام زیر دوش نشان داده كه آدم خیال میكند یك پسربچه ۱۰ ساله است!
(۱۹۹۸- كارگردان: گاس ون سانت).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/5(12).jpg
▪ پستچی [The Postman]
وقتی كوین كاستنر از ساخت آثار هنری غریبی چون «جام حلبی» و «بادیگارد» (محافظ) فارغ شد، به كارگردانی و نویسندگی و بازیگری فیلمی رو آورد بر مبنای افسانه نامهرسانی و پست در دوران كهن اما همچنان در قالب یك مافوق قهرمان در مقابل مشتی آدمبدكار دردسرساز با یك عشق آبكی الكی، به نظر آشنا نمیرسد؟ بله، درست حدس زدید. «دنیای آب» است روی خاك!
(۱۹۹۷- كارگردان: كوین كاستنر.)
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/6(11).jpg
▪ آرماگدن [Armageddon]
سیارهای به اندازه تگزاس به طرف زمین سرازیر میشود و ناسا ماموریتی از قبل معلوم را به عهده ۱۲ مرد خبیث (یا كمتر) میگذارد تا این سیاره را دود كنند... این داستان ابلهانه به اضافه شخصیتهایی كه معلوم نیست از كجا آمدهاند و تنها شباهتی كه ندارند به آدمیزاد است، تا دلتان بخواهد پر از صحنههای انفجار و عملیات بیربط است. به همراه صحنه دلانگیز عاشقانه میان لیتنیلر و بنافلك كه واقعا تاریخی است!
(۱۹۹۸- كارگردان: مایكل بی).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/7(10).jpg
▪ هوك [ Hook]
ساده و راحت پیترمن - آن پسربچهای كه در هوا پرواز میكرد و اتفاقا كارتون خوبی هم بود- در دست استاد تخریب قصههای رویا برانگیز، با سر به زمین خورده است. رابین ویلیامز با پروازهایش مضحك است و مضحكتر از او داستینهافمن است در نقش كاپیتان هوك با دستی كه قلاب به آن است و در حقیقت باید گردن كارگردان را هدف قرار دهد!
(۱۹۹۱- كارگردان: استیون اسپیلبرگ).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/8(10).jpg
▪ سولاریس [solaris]
علمی و تخیلی تیره و تار و برداشت سست و لق از حماسه خوابآلود آندرهای تاركوفسكی به سال ۱۹۷۲ـ هر دو اقتباسی از رمان استانیسلالم ـ در مایههای آثار هنری سبك ۷۰ و شاید هم نگاه به مسابقه برای اسكار، به نظر میرسید نسخه جدی و روانكاوانه فیلم معروف «روح» (Ghost) باشد. قصه سردرگم آن نشان میداد یك روانكاو تنها (جورج كلونی) وارد یك ایستگاه ماهوارهای شده و در آنجا همسرش (ناتاشا مكالمون) را مییابد، زنی كه سالها قبل خود را كشته است.
آیا این زن واقعا دوباره به زندگی بازگشته؟ یا توهمی از ذهنیت آن مرد است؟ یا سایهای از ماوراءالطبیعه كه به وسیله سیاره سولاریس نمودار شده است؟ اما فیلم ساكن و خشك و بیمعنا در این زمینه تراژیك رمانتیك پایان میگیرد
(۲۰۰۲ – كارگردان: استیون سودربرگ).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/9(6).jpg
▪ پدرخوانده، قسمت سوم [The Godfather Part ۳]
طفلكی آلپاچینو سرگردان در میان موضوعی كه با هزار من سریش هم به هم نمیچسبد در قالب مایكل كورلئونه از پا افتاده و كوپولا كه بیهوده ارزش دو «پدرخوانده» قبل را هم زیر سوال میبرد. نطفهای بدون رابرت دووال با یك سوفیا كاپولای متلاشی كه مُرده به دنیا آمده است!
(۱۹۹۰ – كارگردان: فرانسیس فورد كوپولا).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/10(7).jpg
▪ جنگ ستارگان: اپیزود ۱ و ۲ و ۳ [Star Wars: Episode ۱.۲.۳]
هنوز سهگانه اول فراموش نشده، آقای لوكاس پشتبند آنها و تكرار همان الگو، سه تای دیگر پخت كرد! یكی «تهدید شبح» با وقایع مجهول و بازگشت به اول قصه با اسكای واكر ۹ ساله به اضافه ملكه سابق سیاره خاموش و یك جانور زشت، دومی «حمله كلونها» و ادامه قصه كه سرگرم نمیكرد هیچ بلكه آدم را شدیدا عصبی میكرد با قصد و منظوری نامعلوم كه نشان میداد داستانگویی در سینما چقدر پسرفت كرده است و سومی «انتقام سیت» فیلمی بود با دیالوگهای بیمعنا و شخصیتهای بیحس و حال و البته اسپشل افكتهای بیتفاوت و بدون تاثیر
(۲۰۰۱ – ۲۰۰۳ – ۲۰۰۵ – كارگردان: جورج لوكاس)
پرویز نوری
منبع : روزنامه اعتماد ملی
این فیلما رو به كی نشون میدین؟
سینمای ما - در طول عمر ۱۰۰ ساله سینما، بیشمار فیلمهای بد وجود داشته است. با اندكی دقت درمییابیم از هر پنج فیلمی كه در دنیا ساخته میشود، چهار تای آن بیارزش و مهمل است. در مورد آن یكی دیگر هم قدری مشكوكیم! تا به حال هر جا از آثار سینما سخن به میان آمده، اشاره به بهترینها بوده است اما اینبار ما میخواهیم بدترینهای تاریخ سینما را اعلام كنیم.
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/1(64).jpg
▪ زمین میدان جنگ [Battlefield Earth]
به هیچ شكلی نمیشود قبول كرد كه دانشمندان تا این حد بتوانند آدمها را مغزشویی كنند ولی آقای جان تراولتا به سادگی- و البته با حرارت تمام- موفق شده است كتاب علمی/ تخیلی ال.ران هوبارد را درباره ماجرای خیالی موجودات بیگانهای در هزاره بعد كه بر زمین سلطه یافتهاند، چنین ابلهانه بر پرده نشان دهد. او به نقش مضحك رئیس بخش امنیتی آن موجودات كه با زمینیها در ستیز است، گویی ۹ جان دارد و «گودزیلا» را به یاد میآورد!
(۲۰۰۰- كارگردان: راجر كریستین).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/2(41).jpg
▪ بتمن و رابین [Batman & Robin]
این خفاش چهارم (با نقش نامناسب جرج كلونی) به كمك رابین بینوا (با نقش نامناسب بعدی برای كریس اودانل) و آرنولد شوارتزنگر فریز شده و همینطور الیشا سیلورستون به ریخت نامربوط بتگرل، دست به دست هم دادهاند و از طریق داستانی "مگو و مپرس" مافوق قهرمانی چون بتمن را نابود كردهاند!
(۱۹۹۷- كارگردان: جول شوماكر).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/3(25).jpg
▪ جزیره دكتر مورو [the Island of Dr. Moreau]
حتی اگر كسی هم قصد كند تا یك قصه تخیلی را به كریهترین و فجیعترین وجه ممكن به فیلم برگرداند نمیتواند مثل مرحوم فرانكنهایمر چنین بلایی سر یك داستان معروف فانتزی بیاورد. نهتنها كارگردان در عالم دیگری سیر میكرده بلكه مارلون براندو هم با آن قیافه مهیب و هیكل بدقواره و آرایش و پوشش مسخره در نقش دكتر مورو گویا نمیدانسته دارد چه میكند؟
(۱۹۹۶- كارگردان: جان فرانكن هایمر).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/4(20).jpg
▪ روانی (روح) [Psycho]
معلوم میشود اگر شات به شات هم یك اثر كلاسیك را بازسازی كنید، جز خجلت و شرمسازی چیزی نصیبتان نمیشود! فیلم بزرگ ۱۹۶۰ هیچكاك بدل به فیلمی بیآبرو با یك نورمن بیتس احمقانه شده است. تنها امتیاز برجسته نسخه جدید این است كه كارگردان هنرمند طوری آن هیچ (به جای جنت لی) را در صحنه حمام زیر دوش نشان داده كه آدم خیال میكند یك پسربچه ۱۰ ساله است!
(۱۹۹۸- كارگردان: گاس ون سانت).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/5(12).jpg
▪ پستچی [The Postman]
وقتی كوین كاستنر از ساخت آثار هنری غریبی چون «جام حلبی» و «بادیگارد» (محافظ) فارغ شد، به كارگردانی و نویسندگی و بازیگری فیلمی رو آورد بر مبنای افسانه نامهرسانی و پست در دوران كهن اما همچنان در قالب یك مافوق قهرمان در مقابل مشتی آدمبدكار دردسرساز با یك عشق آبكی الكی، به نظر آشنا نمیرسد؟ بله، درست حدس زدید. «دنیای آب» است روی خاك!
(۱۹۹۷- كارگردان: كوین كاستنر.)
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/6(11).jpg
▪ آرماگدن [Armageddon]
سیارهای به اندازه تگزاس به طرف زمین سرازیر میشود و ناسا ماموریتی از قبل معلوم را به عهده ۱۲ مرد خبیث (یا كمتر) میگذارد تا این سیاره را دود كنند... این داستان ابلهانه به اضافه شخصیتهایی كه معلوم نیست از كجا آمدهاند و تنها شباهتی كه ندارند به آدمیزاد است، تا دلتان بخواهد پر از صحنههای انفجار و عملیات بیربط است. به همراه صحنه دلانگیز عاشقانه میان لیتنیلر و بنافلك كه واقعا تاریخی است!
(۱۹۹۸- كارگردان: مایكل بی).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/7(10).jpg
▪ هوك [ Hook]
ساده و راحت پیترمن - آن پسربچهای كه در هوا پرواز میكرد و اتفاقا كارتون خوبی هم بود- در دست استاد تخریب قصههای رویا برانگیز، با سر به زمین خورده است. رابین ویلیامز با پروازهایش مضحك است و مضحكتر از او داستینهافمن است در نقش كاپیتان هوك با دستی كه قلاب به آن است و در حقیقت باید گردن كارگردان را هدف قرار دهد!
(۱۹۹۱- كارگردان: استیون اسپیلبرگ).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/8(10).jpg
▪ سولاریس [solaris]
علمی و تخیلی تیره و تار و برداشت سست و لق از حماسه خوابآلود آندرهای تاركوفسكی به سال ۱۹۷۲ـ هر دو اقتباسی از رمان استانیسلالم ـ در مایههای آثار هنری سبك ۷۰ و شاید هم نگاه به مسابقه برای اسكار، به نظر میرسید نسخه جدی و روانكاوانه فیلم معروف «روح» (Ghost) باشد. قصه سردرگم آن نشان میداد یك روانكاو تنها (جورج كلونی) وارد یك ایستگاه ماهوارهای شده و در آنجا همسرش (ناتاشا مكالمون) را مییابد، زنی كه سالها قبل خود را كشته است.
آیا این زن واقعا دوباره به زندگی بازگشته؟ یا توهمی از ذهنیت آن مرد است؟ یا سایهای از ماوراءالطبیعه كه به وسیله سیاره سولاریس نمودار شده است؟ اما فیلم ساكن و خشك و بیمعنا در این زمینه تراژیك رمانتیك پایان میگیرد
(۲۰۰۲ – كارگردان: استیون سودربرگ).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/9(6).jpg
▪ پدرخوانده، قسمت سوم [The Godfather Part ۳]
طفلكی آلپاچینو سرگردان در میان موضوعی كه با هزار من سریش هم به هم نمیچسبد در قالب مایكل كورلئونه از پا افتاده و كوپولا كه بیهوده ارزش دو «پدرخوانده» قبل را هم زیر سوال میبرد. نطفهای بدون رابرت دووال با یك سوفیا كاپولای متلاشی كه مُرده به دنیا آمده است!
(۱۹۹۰ – كارگردان: فرانسیس فورد كوپولا).
http://jahan.cinemaema.com/upload/Image/10(7).jpg
▪ جنگ ستارگان: اپیزود ۱ و ۲ و ۳ [Star Wars: Episode ۱.۲.۳]
هنوز سهگانه اول فراموش نشده، آقای لوكاس پشتبند آنها و تكرار همان الگو، سه تای دیگر پخت كرد! یكی «تهدید شبح» با وقایع مجهول و بازگشت به اول قصه با اسكای واكر ۹ ساله به اضافه ملكه سابق سیاره خاموش و یك جانور زشت، دومی «حمله كلونها» و ادامه قصه كه سرگرم نمیكرد هیچ بلكه آدم را شدیدا عصبی میكرد با قصد و منظوری نامعلوم كه نشان میداد داستانگویی در سینما چقدر پسرفت كرده است و سومی «انتقام سیت» فیلمی بود با دیالوگهای بیمعنا و شخصیتهای بیحس و حال و البته اسپشل افكتهای بیتفاوت و بدون تاثیر
(۲۰۰۱ – ۲۰۰۳ – ۲۰۰۵ – كارگردان: جورج لوكاس)
پرویز نوری
منبع : روزنامه اعتماد ملی