diamonds55
29th September 2008, 06:29 AM
:: اتلاف وقت بينندگان يا سرمايهاندوزي آگهيسازان ! ::
در 20 دقيقه صرف شده در آگهيهاي بازرگاني شبکه دوي تلويزيون آلمان، مسئولان اين اجازه را ندارند که يک محصول خارجي را بر محصول آلماني ترجيح داده و يا بدتر از آن، محصول آلماني را تحقير کنند...بايد دست کم به روش کشورهاي مسلمان و شبکههاي تلويزيوني آنها تيزر غذا و خوردنيهاي خاص را در اين ماه در روز روي آنتن نميبردند!
شبکه «zdf» آلمان که در اصطلاح به اين نام معروف شده و در واقع شبکه دوي ملي اين کشور است، به دليل اين که هزينههاي آن از بودجه عمومي کشور و به تعبيري، بهتر از ماليات مردم تأمين ميشود، اين اجازه را دارد که تنها 20 دقيقه در شبانه روز از تبليغات بازرگاني استفاده کند!
به گزارش خبرنگار «تابناک»، اما با نگاهي اجمالي، بسيار کوتاه و خوشبينانه به زمان صرف شده براي آگهيهاي بازرگاني در شبکههاي سراسري و استاني رسانه ملي، به رقم وحشتناکي بين 200 تا 500 دقيقه در شبانه روز خواهيم رسيد.
اين در شرايطي است که در 20 دقيقه صرف شده در آگهيهاي بازرگاني شبکه دوي تلويزيون آلمان، مسئولان اين اجازه را ندارند که يک محصول خارجي را بر محصول آلماني ترجيح داده و يا بدتر از آن، محصول آلماني را تحقير کنند. اما از اين سو و در رسانه ملي کشورمان، وقتي کميت فداي کيفيت ميشود، به راحتي شاهد اين هستيم که يک کارخانه دست چندم توليد موکت، به راحتي فرش ايراني را در طراحي دکور داخلي منزل به تمسخر گرفته و پس از تحقير آن، به مخاطب القا ميکند که موکت تنها زيبا کننده اين محل بوده است.
يا در تبليغ ديگري ميبينيم که به مخاطب چنان القا ميشود که نبايد با کفش روي موکت رفت، اما در بسياري از سريالهاي تلويزيوني، بازيگران با کفش روي فرشهاي نفيس ابريشمي که محصول عمر و چشم هزاران انسان با ذوق است، راه ميروند؛ اتفاقي كه نميافتد هيچ، شاخصي براي روشنفکري و کلاس فرهنگي نيز به شمار ميرود! حال با وضعيت اسفبار فرش ايران در بازارهاي جهاني و راه افتادن شهرهاي کاشان و نايين در چين و کپي غيرمجاز نقشههاي فرش اصيل ايراني، اين تبليغات حکم شوکران را بر بدنه اصيل توليدکننده اين محصول جهاني کشورمان ندارد؟
در همين زمينه، القاي تشريفات، تجملات و زندگي غربي به عاملي كارساز در تيزرهاي بازرگاني تبديل شده است. القاي يخچال سايدبايسايد، تلويزيون پلاسما، ويلاهاي چند ميلياردي، وسايل منزل خاص، ابزارهاي ورزشي گران و نمايش در فضاي طراحي شده براي زندگي و منازلي که تيزر در آن ساخته ميشود، خودروهاي گران قيمت، خانههاي مجلل، وسايل مدرن ارتباطي مانند لپتاپ چنان شده که بيشتر به نظر ميرسد، به جاي پخش پيام آگهي طراحان به نوعي جامعه را به مسخره گرفتهاند.
در تيزر يکي از بانکهاي کشور، آپارتماني بسيار مجلل، خانمي با لباسهاي بسيار گران وارد آشپرخانه کاملا غربي با محصولات خارجي ميشود، لپتاپ خود را روشن ميکند و گويي در قلب ايالات متحده يا کشورهاي اروپاي غربي به اينترنت پرسرعت وصل شده و در مدت زمان تأکيد شده دو دقيقه، همزمان با چايساز اروپايي خود، قسط منزل را هم پرداخت ميکند!
حال پرسش اين است کسي که با وام هجده ميليون توماني خانهاي خريده، آيا ميتواند در آپارتماني پانصد ميليوني اقامت کرده، صد ميليون تومان وسايل منزل دست و پا کند و با لپتاپ دو ميليوني قسط 250 هزار توماني وام خود را پرداخت کند؟ هنگامي كه در جامعهاي زندگي ميکنيم که نقاط محروم متعددي در کشور داريم، چه ضرورتي است که هر روز و هزاران بار غذاهاي رنگين و نوشيدنيهاي رنگارنگ و خوردنيهاي جورواجور به بهانهها و روشهاي گوناگون به نمايش درآيد؟
متأسفانه، بحث تبليغات بازرگاني به سيلي تبديل شده که ظاهرا اين روزها خود متوليان رسانه ملي هم از پس آن برنميآيند، چون اگر چنين بود، بايد دست کم به روش کشورهاي مسلمان و شبکههاي تلويزيوني آنها تيزر غذا و خوردنيهاي خاص را در اين ماه در روز روي آنتن نميبردند!
در 20 دقيقه صرف شده در آگهيهاي بازرگاني شبکه دوي تلويزيون آلمان، مسئولان اين اجازه را ندارند که يک محصول خارجي را بر محصول آلماني ترجيح داده و يا بدتر از آن، محصول آلماني را تحقير کنند...بايد دست کم به روش کشورهاي مسلمان و شبکههاي تلويزيوني آنها تيزر غذا و خوردنيهاي خاص را در اين ماه در روز روي آنتن نميبردند!
شبکه «zdf» آلمان که در اصطلاح به اين نام معروف شده و در واقع شبکه دوي ملي اين کشور است، به دليل اين که هزينههاي آن از بودجه عمومي کشور و به تعبيري، بهتر از ماليات مردم تأمين ميشود، اين اجازه را دارد که تنها 20 دقيقه در شبانه روز از تبليغات بازرگاني استفاده کند!
به گزارش خبرنگار «تابناک»، اما با نگاهي اجمالي، بسيار کوتاه و خوشبينانه به زمان صرف شده براي آگهيهاي بازرگاني در شبکههاي سراسري و استاني رسانه ملي، به رقم وحشتناکي بين 200 تا 500 دقيقه در شبانه روز خواهيم رسيد.
اين در شرايطي است که در 20 دقيقه صرف شده در آگهيهاي بازرگاني شبکه دوي تلويزيون آلمان، مسئولان اين اجازه را ندارند که يک محصول خارجي را بر محصول آلماني ترجيح داده و يا بدتر از آن، محصول آلماني را تحقير کنند. اما از اين سو و در رسانه ملي کشورمان، وقتي کميت فداي کيفيت ميشود، به راحتي شاهد اين هستيم که يک کارخانه دست چندم توليد موکت، به راحتي فرش ايراني را در طراحي دکور داخلي منزل به تمسخر گرفته و پس از تحقير آن، به مخاطب القا ميکند که موکت تنها زيبا کننده اين محل بوده است.
يا در تبليغ ديگري ميبينيم که به مخاطب چنان القا ميشود که نبايد با کفش روي موکت رفت، اما در بسياري از سريالهاي تلويزيوني، بازيگران با کفش روي فرشهاي نفيس ابريشمي که محصول عمر و چشم هزاران انسان با ذوق است، راه ميروند؛ اتفاقي كه نميافتد هيچ، شاخصي براي روشنفکري و کلاس فرهنگي نيز به شمار ميرود! حال با وضعيت اسفبار فرش ايران در بازارهاي جهاني و راه افتادن شهرهاي کاشان و نايين در چين و کپي غيرمجاز نقشههاي فرش اصيل ايراني، اين تبليغات حکم شوکران را بر بدنه اصيل توليدکننده اين محصول جهاني کشورمان ندارد؟
در همين زمينه، القاي تشريفات، تجملات و زندگي غربي به عاملي كارساز در تيزرهاي بازرگاني تبديل شده است. القاي يخچال سايدبايسايد، تلويزيون پلاسما، ويلاهاي چند ميلياردي، وسايل منزل خاص، ابزارهاي ورزشي گران و نمايش در فضاي طراحي شده براي زندگي و منازلي که تيزر در آن ساخته ميشود، خودروهاي گران قيمت، خانههاي مجلل، وسايل مدرن ارتباطي مانند لپتاپ چنان شده که بيشتر به نظر ميرسد، به جاي پخش پيام آگهي طراحان به نوعي جامعه را به مسخره گرفتهاند.
در تيزر يکي از بانکهاي کشور، آپارتماني بسيار مجلل، خانمي با لباسهاي بسيار گران وارد آشپرخانه کاملا غربي با محصولات خارجي ميشود، لپتاپ خود را روشن ميکند و گويي در قلب ايالات متحده يا کشورهاي اروپاي غربي به اينترنت پرسرعت وصل شده و در مدت زمان تأکيد شده دو دقيقه، همزمان با چايساز اروپايي خود، قسط منزل را هم پرداخت ميکند!
حال پرسش اين است کسي که با وام هجده ميليون توماني خانهاي خريده، آيا ميتواند در آپارتماني پانصد ميليوني اقامت کرده، صد ميليون تومان وسايل منزل دست و پا کند و با لپتاپ دو ميليوني قسط 250 هزار توماني وام خود را پرداخت کند؟ هنگامي كه در جامعهاي زندگي ميکنيم که نقاط محروم متعددي در کشور داريم، چه ضرورتي است که هر روز و هزاران بار غذاهاي رنگين و نوشيدنيهاي رنگارنگ و خوردنيهاي جورواجور به بهانهها و روشهاي گوناگون به نمايش درآيد؟
متأسفانه، بحث تبليغات بازرگاني به سيلي تبديل شده که ظاهرا اين روزها خود متوليان رسانه ملي هم از پس آن برنميآيند، چون اگر چنين بود، بايد دست کم به روش کشورهاي مسلمان و شبکههاي تلويزيوني آنها تيزر غذا و خوردنيهاي خاص را در اين ماه در روز روي آنتن نميبردند!