توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله نانوالکترونیک
*مینا*
2nd November 2009, 10:16 PM
آشنایی با فیزیک حالت جامد (1)
1- مقدمه
مشاهدهی پدیدههای جدید در اوایل قرن بیستم میلادی و عدم توجیه این پدیدهها با قوانین فیزیک آن روز، موجب شد تا دانشمندان برخی نظریههای مرسوم فیزیک را دوباره بررسی کنند. نتیجهی این اتفاقات، ظهور دو نظریهی مهم و بنیادی در فیزیک به نام نظریهی نسبیت و نظریهی کوانتوم است.
یکی از این مشاهدات، پدیدهی رسانایی الکتریکی در جامدات بود. دانشمندان میتوانستند بخشهايی از اين پديده را با استفاده از نظریههای فیزیک کلاسیک توجیه کنند؛ اما آزمایشات جدید، آنها را با وقایعی روبرو کرد که با قوانین قبلی قابل پیشبینی و توجیه نبودند.
2- رسانا یا نارسانا؟!
همانطور که میدانیم اتم از دو بخش اصلی به نام هسته و ابرِ الکترونی پیرامون هسته تشکیل شده است. الکترون¬ها اطراف هسته در حال حرکتاند و توسط نیروی جاذبهی الکتروستاتیکی که بین هسته و الکترونها موجود است، در قید جاذبهی هستهی اتم قرار دارند. حال اگر الکترون یا الکترونهایی در اتم موجود باشند که بتوانند خود را از قید جاذبهی الکتروستاتیکی هسته رها کنند و آزادانه حرکت کنند، الکترونهای آزاد نامیده میشوند. از آنجاییکه الکترونها دارای بار الکتریکی منفی هستند، با حرکت خود موجب انتقال بار الکتریکی میشوند. ازاينرو مواد جامدی را که دارای الکترون آزاد هستند، رسانا یا هادی الکتریکی میگوییم چرا که الکترونها میتوانند درون آنها جابهجا شوند. از سويي دیگر اگر هیچ الکترونی در اتم نتواند خود را از قید جاذبهی الکتروستاتیکی هستهی اتم رها کند، ديگر عاملی برای انتقال بار الکتریکی وجود ندارد و آن ماده، نارسانا یا عایق الکتریکی ناميده میشود.
مقاومت ویژهی الکتریکی به بیان ساده یعنی میزان مقاومت مقدار معینی از یک مادهی خاص در مقابل رسانایی الکتریکی. مقاومت ویژهی الکتریکی در مواد گوناگون متفاوت است و در مورد هر ماده عدد ویژهای است. مثلا مقاومت ویژهی الکتریکی نقره، که یک رسانای خوب محسوب میشود، 1.6 * 10-8 اهم متر است و مقاومت ویژهی الکتریکی تفلون، که یک نارسانای قوی است، 1014 اهم متر است. (توجه کنید که چه تفاوت زیادی دارند!) در جدول 1 مقاومت ویژهی الکتریکی برخی مواد در دمای اتاق (27 درجهی سانتیگراد) داده شده است.
جدول 1 مقاومت ویژهی الکتریکی چند ماده در دمای اتاق بر حسب اهم متر
نام ماده
مقاومت ویژهی الکتریکی (اهم متر)
نقره
1.6 * 10-8
مس
1.7 * 10-8
آلومینیوم
2.8 * 10-8
آهن
10 * 10-8
ژرمانیوم
4.6 * 10-1
سیلیسیوم
100 - 1000
شیشه
1010 - 1014
تفلون
1014
همانطور که در جدول1 نیز مشخص است، رساناها دارای مقاومت ویژهی الکتریکی بسیار کم و نارساناها دارای مقاومت ویژهی الکتریکی بسیار زیاد هستند. با دقت در اين جدول به موادی مانند سیلیسیوم و ژرمانیوم برمیخوریم که مقاومت ویژهی الکتریکی آنها بین مقاومت ویژهی الکتریکی رساناها و نارساناها است. اين مواد را که مقاومت ویژهی الکتریکی آنها نه شبيه رساناها و نه شبيه نارساناها است، نیمهرسانا یا نیمههادی میگوییم.
همهی آنچه تاکنون گفته شد مطابق آن چیزی است که در فیزیک کلاسیک بیان میشود. همانطور که میبینیم فیزیک کلاسیک میتواند تفاوت بین رسانا و نارسانا را با بیانی ساده و به خوبی مشخص کند؛ اما آيا میداند که چرا رسانایی الکتریکی در رساناهای گوناگون متفاوت است؟ چرا الماس و گرافیت که هر دو از عنصر کربن تشکیل شدهاند، یکی نارسانا و دیگری رسانا است؟ چرا مقاومت ویژهی الکتریکی رساناها با افزایش دما بیشتر میشود، اما مقاومت ویژهی الکتریکی نيمهرساناها همانطور که در آزمایش هم دیده میشود با افزایش دما، کمتر میشود؟ و ... . اينها چند نمونه از پدیدههايي است که در فيزيک کلاسيک بدون پاسخ میماند.
3- یک نظریهی جدید!
.
.
.
نظریهی نواری؟!
همانطور که میدانیم الکترونها در مدارهای معینی که هر یک انرژی ویژهای دارند، در اطراف هستهی اتم حرکت میکنند. این مقدار انرژی را تراز انرژی آن مدار میگوییم. به هر یک از این مدارها و تراز انرژی وابسته به آن، یک حالت کوانتومی برای الکترونهای آن اتم میگوییم.
در يک اتم الکترونها ابتدا ترازهای پایینتر انرژی را پر میکنند. به بیان دیگر حالتهای کوانتومی در هر اتم از تراز پایین به بالا توسط الکترونهای آن اتم اشغال میشود. (این ماجرا مشابه آن است که شما درون یک کاسه تعدادی تیله بریزید، واضح است که تیلههایی که ابتدا میریزید در تَهِ کاسه قرار میگیرند و تیلههای بعدی به تدریج روی تیلههای پایینی میایستند.)
هنگامیکه همهی الکترونها به ترتیب ترازهای انرژی را از پایین به بالا پر میکنند، میگوییم اتم در حالت پایهی خود قرار دارد. از طرف دیگر، الکترون میتواند با جذب مقداری انرژی، تراز خود را ترک کند و به تراز بالاتری که خالی است برود که در این حالت میگوییم اتم برانگیخته شده است. مقدار این انرژی دقیقا برابر مقدار اختلاف انرژی دو تراز است.
خُب، آنچه تاکنون بیان شد مربوط به یک اتمِ تنها بود. اما در اجسام جامد که متشکل از تعداد بسیار زیادی اتم است، ترازهای انرژیِ الکترونها چگونهاند؟ پاسخ این پرسش همان چیزی است که به آن نظریهی نواری میگوییم و مبتنی بر اصول مکانیک کوانتوم است. (ادامهی ماجرا را با دقت بیشتری بخوانید!)
در جسم جامد به جای یک اتم، با مجموعهای از اتمهای نزدیک به هم سر و کار داریم. بنابراین دیگر فقط با یک هسته (با بار مثبت) و تعدادی الکترون (با بار منفی) که اطراف هستهی اتم حرکت میکند، روبرو نيستيم؛ بلکه اکنون تعداد بسیار زیادی الکترون هستند که تحت تاثیر نیروهای حاصل از تمام هستههای مثبت قرار دارند. دانشمندان مدتهای طولانی این مسئلهی بسیار پیچیده را بررسی کردند تا بالاخره نتايج زير را بدست آورند:
· ترازهای انرژی الکترونها در جسم جامد، مانند ترازهای انرژی الکترونها در یک اتم، مقدار انرژی ویژهای دارند.
· ترازهای انرژی الکترونها در جسم جامد، مانند ترازهای انرژی الکترونها در یک اتم، مقدارهايي گسستهاند. (یعنی ترازهای انرژی الکترونها در جسم جامد هر مقداری نمیتواند باشد و فقط مقادیر خاصی هست. بنابراین میگوييم اين مقدار پیوسته نیست و گسسته است. به این نوع کمیتها در مکانیک کوانتومی، کمیت کوانتیده گفته میشود.)
· هر تراز انرژی تنها توسط یک الکترون میتواند پر شود. (در بعضی کتابها میگویند هر تراز انرژی توسط دو الکترون با اسپین مخالف پر میشود. البته این دو، متناقض هم نیستند و فقط بیانها در مورد تراز انرژی با یکدیگر متفاوت است!).
· و مهمتر از همه اینکه ترازهای انرژی الکترونها در جسم جامد، نوارهای مشخصی را تشکیل میدهند. هر نوار انرژی شامل تعداد بسیار زیادی ترازهای گسسته است که از نظر مقدار انرژی بسیار به هم نزدیکاند. تفاوت انرژی برخی نوارها بسيار زياد است. یعنی بین آخرین تراز انرژی نوار پایین با اولین تراز انرژی نوار بالا، اختلاف انرژی زیادی وجود دارد. در این فاصله هیچ تراز انرژی وجود ندارد، یعنی الکترونها در این فاصله نمیتوانند قرار بگیرند. این ناحیه را ناحیهی ممنوع یا گاف انرژی میگوییم (شکل 1).
شکل 1 : نحوه قرارگيری ترازها، نوارها و گاف انرژی
http://www.nanoclub.ir/images/RNT/028.png
.
با توجه به اين توضيحات، به نظر شما الکترونها چگونه در جسم جامد توزيع میشوند؟ در جسم جامد الکترونها به ترتیب از پایینترین تراز انرژی در پایینترین نوار توزیع میشوند. از آنجاییکه در هر تراز انرژی فقط یک الکترون میتواند قرار بگیرد، ترازهای انرژی به ترتیب توسط الکترونها پر میشوند تا یک نوار انرژی کاملا پر شود. الکترونهای بعدی در ترازهای انرژی نوار بالاتر قرار میگیرند و این ماجرا ادامه مییابد تا همهی الکترونها در ترازهای انرژی جا بگیرند. بدین ترتیب آخرین نوار انرژی یا کاملا از الکترون پر است و یا نیمهپر است. واضح است نوارهای انرژی پایینتر همگی پر هستند و نوارهای انرژی بالاتر همگی خالی هستند.
همانطور که بیان شد در یک اتم الکترونها میتوانند با جذب مقداری انرژی، که دقیقا برابر اختلاف دو تراز انرژی است، از یک تراز انرژی پایینتر به تراز انرژی بالاتر بروند. در جسم جامد هم الکترونها با جذب انرژی میتوانند از تراز انرژی پایینتر به تراز انرژی بالاتر در همان نوار منتقل شوند. اما برای تغییر تراز انرژی از یک نوار به نوار بالاتر، انرژی بسیار زیادی لازم است که در شرایط معمولی، اتفاق نمیافتد. بنابراین گذار الکترون از یک تراز انرژی به تراز انرژی دیگر، تنها در صورتی انجام میشود که نوار نیمهپر باشد؛ چون الکترونها فقط میوانند به ترازهای انرژی بالاتر در همان نوار گذار کنند و گذار از یک نوار به نوار بالاتر امکانپذیر نیست
از آنجاییکه الکترونهای موجود در نوارهای پر، امکان گذار از یک تراز انرژی به تراز انرژی بالاتر را ندارند، بنابراین سهمی در رسانایی الکتریکی ندارند. به بیان دیگر تنها الکترونهایی که در نوارهای نیمهپر قرار دارند و امکان گذار از یک تراز انرژی به تراز انرژی بالاتری در همان نوار را دارند، در رسانایی الکتریکی جسم جامد نقش دارند. دقت کنید وقتی میگوییم الکترون از یک تراز انرژی به تراز انرژی بالاتری رفته، منظور افزایش سطح انرژی الکترون است، نه حرکت فیزیکی! (یعنی تلاش نکنید زیر میکروسکوپ دنبال ترازها و نوارهای انرژی بگردید!!!)
4- رسانا، نارسانا و نیمهرسانا در نظریهی نواری
الف) ساختار نواری اجسام رسانا
اگر در ساختار نواری جسم جامد، نوار نیمهپر وجود داشته باشد، آن جسم رسانا است. زیرا الکترونهای نوار نیمهپر به آسانی و تحت تاثیر اختلاف پتانسیل الکتریکی که دو سر رسانا اِعمال میشود، میتوانند تراز انرژی خود را تغییر دهند و در رسانایی الکتریکی شرکت کنند. این الکترونها را الکترونهای رسانش و نوار نیمهپر را نوار رسانش میگوییم. پس مشخصهی اصلی رساناها، وجود نوار نیمهپر در ساختار نواری آنها است (شکل 2).
شکل 2: نحوه قرارگيری ترازها، نوارها و گاف انرژی در يک جسم رسانا
http://www.nanoclub.ir/images/RNT/029.png
ب) ساختار نواری اجسام نارسانا
در ساختار نواری جامدات نارسانا، نوار نیمهپر وجود ندارد. گاف انرژی در جامدات نارسانا بسیار بزرگ است و بنابراین هیچ الکترونی نمیتواند از نوار پر به نوار خالی گذار کرده و موجب رسانایی الکتریکی شود. در این مواد رسانایی الکتریکی انجام نمیشود (شکل 3).
شکل 3: نحوه قرارگيری ترازها، نوارها و گاف انرژی در يک جسم نارسانا
http://www.nanoclub.ir/images/RNT/030.png
پ)ساختار نواری اجسام نیمهرسانا
در ساختار نواری جامدات نیمهرسانا، همانند نارسانا، نوار نیمهپر وجود ندارد. اما گاف انرژی در نیمهرساناها بسیار کمتر از نارساناها است. در نیمهرسانا، بالاترین نوار پر را نوار ظرفیت و پایینترین نوار خالی را نوار رسانش میگوییم. کوچک بودن گاف انرژی در جامدات نیمه¬رسانا موجب میشود که تعدادی از الکترونهای نوار ظرفیت حتی در دمای اتاق برانگیخته شده، به نوار رسانش بروند و در رسانایی الکتریکی شرکت کنند. با افزایش دما، الکترونهای بیشتری امکان گذار از نوار ظرفیت به نوار رسانش مییابند و بنابراین رسانایی الکتریکی بیشتر میشود (شکل 4).
شکل 4: نحوه قرارگيری ترازها، نوارها و گاف انرژی در يک جسم نيمهرسانا
http://www.nanoclub.ir/images/RNT/031.png
نویسنده اسماعیل کلانتری
باشگاه نانو
*مینا*
2nd November 2009, 10:17 PM
آشنايي با فيزيک حالت جامد (2)
1- مقدمه
گفتيم برای توجیه پدیدهی رسانایی الکتریکی در جامدات، دیگر نظریهی کلاسیکِ الکترون آزاد پاسخگو نیست و نظریهی نواری، که مبتنی بر فیزیک کوانتوم است، برای تفسير اين پديده استفاده میشود. در مقالهی قبل اندکی دربارهی اين نظريه صحبت کرديم و با ساختار نواری جامدات رسانا، نارسانا و نیمهرسانا آشنا شدیم. در ادامه مطلب قبلی، در این مقاله دربارهی برخی ویژگیهای مواد نیمهرسانا سخن میگوییم.
2- برخی ویژگیهای نیمهرساناها
یکی از ویژگیهای جالب مواد نیمهرسانا، که آنها را از مواد رسانا متمایز میکند، چگونگی تغییر مقاومت ویژهی الکتریکی آنها با تغییرات دما است. همانطور که میدانیم افزایش دما موجب افزایش مقاومت ویژهی الکتریکی مواد رسانا میشود. علت این پدیده نیز افزایش تعداد و شدت برخورد الکترونهای آزاد با اتمهای در حال نوسان در جسم رسانا است. با افزایش دما، جنبشِ ذراتِ تشکیلدهندهی جسم بیشتر میشود و بنابراین تعداد و شدت برخورد الکترونهای آزاد با اتمهای جسم افزایش مییابد. یعنی الکترونها که حاملان بار الکتریکی در جسم جامد رسانا هستند، برای انتقال بار الکتریکی با موانع بیشتری برخورد میکنند و در نتيجه رسانایی الکتریکیِ جسم کاهش مییابد.
آزمایش نشان میدهد، برخلاف رسانا، در نیمه رسانا افزایش دما موجب کاهش مقاومت ویژهی الکتریکیِ نیمهرسانا میشود. توجیه این پدیده در نیمهرسانا تنها با استفاده از نظریهی نواری امکانپذیر است.
در تصویر 1 ساختار نواری يک نیمهرسانا نشان داده شده است. همانگونه که در تصویر میبینیم در دماهای پایین نوار ظرفیت نیمهرسانا کاملا پُر از الکترون و نوار رسانش کاملا خالی از الکترون است. از این رو نه نوار ظرفیت در رسانش نقشی دارد (چون نوار کاملا پر است و هیچ الکترونی امکان گذار درون نوار را ندارد) و نه در نوار رسانش الکترونی هست تا موجب رسانایی الکتریکی شود. بنابراین در دماهای پایین، نیمهسانا مشابه نارسانا رفتار میکند. با افزایش دما، تعدادی از الکترونهای نوار ظرفیت به نوار رسانش گذار میکنند. بدین ترتیب هم الکترونهایی که در نوار رسانش قرار میگیرند، موجب رسانایی الکتریکی میشوند و هم تعدادی تراز خالی در نوار ظرفیت ایجاد میشود. ازاينرو امکان گذار برای الکترونهای نوار ظرفیت نيز (در همان نوار) فراهم میشود. به بیان دیگر، در این حالت هم نوار رسانش در رسانایی الکتریکی نقش دارد و هم نوار ظرفیت. به همین ترتیب با افزایش دما هم تعداد الکترونهای نوار رسانش بیشتر میشود و هم ترازهای خالی نوار ظرفیت افزایش مییابد. اين مسئله سبب افزايش رسانایی الکتریکی نیمهرسانا میشود. اما مسئله به همينجا ختم نمیشود.
شکل 1: ساختار نواری يک جسم نيمهرسانا
http://www.nanoclub.ir/images/RNT/031.png
آزمایشهای گوناگون نشان میدهد که مقدار جریان الکتریکی در نیمهرسانا بیشتر از آن است که فقط با عبور الکترونها ایجاد شده باشد. این پدیده ایدهی وجود ذرات دیگری را به عنوان حامل بار الکتریکی مطرح میکند. به عبارت ديگر ما تا کنون فقط الکترونها را به عنوان حاملان بار الکتریکی در نظر میگرفتیم، اما آزمایشهای دقیقتر نشان میدهد ذراتی با بار مثبت و همجرم الکترون نیز در رسانایی الکتریکی نیمهرساناها نقش دارند.
این اتفاق با استفاده از نظریهی نواری اینچنین توجیه میشود؛ در نیمهرسانا علاوه بر الکترونهایی که در نوار رسانش قرار میگیرند و در رسانایی الکتریکی نقش دارند، جای خالی ایجاد شده در نوار ظرفیت نیز (که به دلیل گذار الکترونها به نوار رسانش تشکیل شده)، موجب رسانایی الکتریکی میشود.
با گذار الکترون از نوار ظرفیت به نوار رسانش، تعدادی جای خالی الکترون در نوار ظرفیت ایجاد میشود. جای خالی الکترون در نوار ظرفیت را حفره میگوییم. حالا با ايجاد اين جاهای خالی در نوار ظرفیت، الکترونهای اين نوار هم میتوانند گذار انجام دهند و از تراز انرژی پایینتر به تراز انرژی بالاتر بروند. اين مسئله موجب رسانایی الکتریکی میشود.
گذار الکترون از تراز اولیهی خود به تراز خالی، مشابه آن است که بگوییم حفره از تراز بالاتر به تراز اولیهی الکترون گذار کرده است. بنابراین به جای آنکه بگوییم الکترون درون نوار ظرفیت گذار کرده است، میگوییم حفره تراز خود را تغییر داده است. در واقع زیاد بودن تعداد الکترونها، بررسی گذار آنها را دشوار میکند؛ اما چون تعداد حفرهها کم است، در نظر گرفتن آنها سادهتر است. نکته ديگری که بايد به آن اشاره کرد، نحوه تعيين بار حفرههای نوار ظرفیت است. از آنجاييکه حفرهها، برخلاف الکترونها، از تراز بالاتر به تراز پايينتر گذار میکنند؛ قرارداد میکنيم که بار آنها را مثبت در نظر بگيريم.
پس در نیمهرسانا دو نوع حامل بار الکتریکی داریم؛ یکی الکترونهای نوار رسانش و دیگری حفرههای نوار ظرفیت.
3- آلایش نیمهرسانا
نیمهرسانایی را که ناخالصی نداشته باشد، نیمهرسانای ذاتی میگوییم. در نیمهرسانای ذاتی تعداد الکترونهای موجود در نوار رسانش با تعداد حفرههای موجود در نوار ظرفیت با هم برابرند.
همانطور که متوجه شدیم با افزایش دما میتوان تعداد حاملان بار الکتریکی و در نتیجه رسانایی الکتریکی را در مواد نيمهرسانا افزایش داد. علاوه بر افزایش دما، با اضافه کردن مقادیر کمی ناخالصی به مادهی نیمهرسانا نيز میتوان تعداد حاملان بار الکتریکی را به طور قابل ملاحظهای افزایش داد. منظور از ناخالصی، اتمهای غیرهمجنس با اتمهای نیمهرسانا است. به عمل اضافه کردن ناخالصی به نیمهرسانا، "آلایش نیمهرسانا" میگوییم و نیمهرسانایی را که به آن اتمهای ناخالصی اضافه شده است، نیمهرسانای غیرذاتی مینامند. با افزودن ناخالصی به نیمهرسانا، مقاومت ویژهی الکتریکی آن کاهش مییابد و در نتيجه رسانایی الکتریکی نیمهرسانا به صورت قابل توجهی بیشتر میشود.
آلایش نیمهرسانا به دو روش مختلف انجام میشود. یک روش آن است که اتم ناخالصی یک الکترون ظرفیت بیشتر از اتمهای نیمهرسانای ذاتی داشته باشد و روش دیگر آن است که اتم ناخالصی یک الکترون ظرفیت کمتر از اتمهای نیمهرسانای ذاتی داشته باشد. به عنوان مثال دو نیمهرسانای معروف که در بسیاری از قطعات الکترونیکی استفاده میشوند، عناصر سیلیسیوم (Si) و ژرمانیوم(Ge) هستند که هر دو چهار الکترون ظرفیت دارند. با اضافه کردن مقادیری ناخالصی از جنس فسفر(P) یا ارسنیک(As) که دارای پنج الکترون ظرفیت هستند به سیلیسیوم یا ژرمانیوم، نیمهرسانا را به روش اول آلایش کردهایم. همچنین با افزودن مقادیری ناخالصی از جنس بور (B) یا آلومینیوم (Al) که دارای سه الکترون ظرفیت هستند به سیلیسیوم یا ژرمانیوم، نیمهرسانا را به روش دوم آلایش کردهایم.
نیمهرسانایی را که به روش اول آلاییده میشود، یعنی اتم ناخالصی یک الکترون ظرفیت بیشتر از اتم نیمهرسانا داشته باشد، نیمهرسانای نوع n میگوییم و نیمهرسانایی را که به روش دوم آلاییده میشود، یعنی اتم ناخالصی یک الکترون ظرفیت کمتر از اتم نیمهرسانا داشته باشد، نیمهرسانای نوع p میگوییم.
الف) نیمهرسانای نوع n
با افزودن مقادیر کمی ناخالصی از جنس یک اتم پنج ظرفیتی مانند ارسنیک به نیمهرسانای سیلیسیوم که دارای چهار الکترون ظرفیت هست، نیمهرسانای نوع n تشکیل میشود. همانگونه که در تصویر 2 مشاهده میکنیم، چهار تا از الکترونهای ظرفیت اتم ارسنیک با اتمهای سیلیسیومِ همسایه پیوند تشکیل میدهند و در واقع این چهار الکترون به جای الکترونهای اتم سیلیسیوم، نوار ظرفیت را پُر میکنند.
شکل 2: آلايش سیلیسیوم با ارسنیک
http://www.nanoclub.ir/images/RNT/033.jpg
با ورود ناخالصی به نیمهرسانا، ساختار نواری نیز تغییر میکند و یک تراز انرژی به نام "تراز دهنده" در فاصلهی بسیار کمی، زیر نوار رسانش تشکیل میشود که الکترون پنجمِ اتم ارسنیک در آن قرار میگیرد (تصویر 3). چون فاصلهی این تراز از نوار رسانش بسیار کم است، الکترونهای موجود در آن با جذب مقدار کمی انرژی وارد نوار رسانش میشوند و در رسانایی الکتریکی شرکت میکنند. اتمهای ناخالصی را که یک الکترون اضافی به نوار رسانش میدهند، "ناخالصی دهنده" مینامیم. همانطور که متوجه شدیم در این نوع نیمهرسانا حاملان بار الکتریکی بیشتر از نوع الکترونهای نوار رسانش هستند و از آنجاییکه الکترونها دارای بار الکتریکی منفی (negative) هستند، این نوع نیمهرسانا را نیمهرسانای نوع n مینامیم.
شکل 3: ساختار نواری سیلیسیوم آلايش شده با ارسنیک
http://www.nanoclub.ir/images/RNT/034.jpg
ب) نیمهرسانای نوع p
اگر به نیمهرسانایی از جنس سیلیسیوم مقادیر کمی ناخالصی از یک اتم سه ظرفیتی مانند بور اضافه کنیم، مطابق آنچه در تصویر 4 مشاهده میکنیم، سه الکترون اتم بور با اتمهای سیلیسیومِ همسایه پیوند تشکیل میدهند. برای تکمیل شدن پیوند، الکترونهای موجود در نوار ظرفیت نیمهرسانا، جای یک الکترون ناقص را پر میکنند تا پیوند کامل شود. بدین ترتیب یک حفرهی اضافی در نوار ظرفیت نیمهرسانا تشکیل میشود.
شکل 4: آلايش سیلیسیوم با بور
http://www.nanoclub.ir/images/RNT/035.jpg
در اين نوع آلايش، برخلاف نوع قبل، تراز انرژی به نام "تراز پذیرنده" در فاصلهی کمی بالای نوار ظرفیت نیمهرسانا تشکیل میشود؛ بهگونهای که الکترونها با جذب مقدار کمی انرژی و به منظور کامل کردن پیوند اتمی، به این تراز گذار میکنند و موجب تشکیل حفرههای اضافی در نوار ظرفیت نیمهرسانا میشوند.
این نوع اتمهای ناخالصی را که یک الکترون اضافی از نوار ظرفیت میگیرند، "ناخالصی پذیرنده" مینامیم. از آنجاییکه حاملان بار الکتریکی در این نوع نیمهرسانا بیشتر از نوع حفرههای نوار ظرفیت و با بار الکتریکی مثبت (positive) هستند، این نوع نیمهرسانا را نیمهرسانای نوع p مینامیم.
شکل 5: ساختار نواری سیلیسیوم آلايش شده با بور
http://www.nanoclub.ir/images/RNT/036.jpg
به منظور درک بیشتر اهمیت آلایش نیمهرسانا و تاثیر آن بر میزان رسانایی الکتریکی نیمهرسانا یک مثال ذکر میکنیم. در هر سانتیمتر مکعب از نیمهرسانای ذاتی سیلیسیوم تقریبا 1010 حامل بار الکتریکی وجود دارد. با افزودن تعداد 1015 ناخالصی از جنس اتم آنتیموان (Sb) که یک اتم پنج ظرفیتی است، نیمه رسانای نوع n تشکیل میشود. با اين روش مقاومت ویژهی الکتریکی نیمهرسانا از 105 * 2 اهم سانتیمتر به 5 اهم سانتیمتر کاهش مییابد. به بیان دیگر با افزودن مقادیری ناخالصی به نیمهرسانا، مقاومت ویژهی نیمهرسانای غیرذاتی تشکیل شده به اندازهی 104 * 4 برابر کاهش مییابد، که مقدار قابل ملاحظهای است.
*مینا*
2nd November 2009, 10:18 PM
آشنايي با فيزيک حالت جامد (3)
1- مروری بر گذشته
در مقالههای قبلی با مواد نیمهرسانا و برخی ویژگیهای آن آشنا شدیم و اين مواد را از دیدگاه نظریهی نواری بررسی کرديم. همچنین آموختیم که در نیمهرسانا میتوان با افزودن مقادیر کمی ناخالصی رسانش الکتریکی را به صورت شگفتانگیزی افزایش داد. گفتیم سیلیسیوم (Si) و ژرمانیوم (Ge) دو نیمهرسانای معروف هستند که هر کدام 4 الکترون ظرفیت دارند. اگر آنها را با عناصری که اتمهايشان 5 الکترون ظرفیت دارند، نظیر ارسنیک (As) یا فسفر (P) آلایش دهیم، نیمهرسانای نوع n تولید میشود و اگر آنها را با عناصری که اتمهايشان 3 الکترون ظرفیت دارند، نظیر بور (B) یا آلومینیوم (Al) آلایش دهیم، نیمهرسانای نوع p تولید میشود.
اشاره کرديم که در نیمهرسانای نوع n، الکترونهای نوار رسانش بیشتر از حفرههای نوار ظرفیت نقش حاملهای بار الکتریکی را دارند. بنابراین میگوییم در نیمهرسانای نوع n الکترونها حامل اکثریت هستند (در مقابل حفرهها حامل اقلیت هستند). در نیمهرسانای نوع p، حفرههای نوار ظرفیت بیشتر از الکترونهای نوار رسانش نقش حاملهای بار الکتریکی را دارند. بنابراین میگوییم در نیمهرسانای نوع p حفرهها حامل اکثریت هستند (در مقابل الکترونها حامل اقلیت هستند). اکنون در ادامهی مباحث قبل میخواهیم دربارهی یک ویژگی بسیار جالب نیمهرسانا صحبت کنیم. این ویژگی اساسِ کارِ بسیاری از قطعات الکترونیکی است که ما در رایانه، تلفن همراه، حافظه و ... از آنها استفاده میکنیم.
2- یک ماجرای جالب
.
.
.
لطفا وارد نشوید!
اگر یک نیمهرسانای نوع n را به یک نیمهرسانای نوع p متصل کنیم، قطعهای حاصل میشود که آن را پیوند p-n میگوییم. پیوند p-n ویژگی جالب توجهی دارد که شنيدن آن خالی از لطف نيست.
همانگونه که میدانیم حاملهای اکثریت در نیمهرسانای نوع n از جنس الکترونهای آزاد و در نیمهرسانای نوع p از جنس حفرههای آزاد هستند. در اثر اتصال این دو نیمهرسانا به یکدیگر، تعدادی از الکترونهای نیمهرسانای نوع n به سمت نیمهرسانای نوع p میروند و تعدادی از حفرههای نیمهرسانای نوع p به سمت نیمهرسانای نوع n منتقل میشوند. علت این انتقال پدیدهای به نام نفوذ است که ما بارها آن را پیرامون خود مشاهده کردیم.
فعالیت1
مواد و وسایل مورد نیاز: مقداری جوهر رنگی، مقداری آب، یک ظرف شیشهای مثل بِشِر یا لیوان، یک قطرهچکان.
شرح فعالیت: مقداری آب درون ظرف شیشهای بریزید به گونهای که ظرف تقریبا پُر شود. با استفاده از قطرهچکان یک قطره جوهر رنگی درون آب بیاندازید. چه روی میدهد؟
http://www.nanoclub.ir/contents/Nanelectronic3/2.JPG
http://www.nanoclub.ir/contents/Nanelectronic3/1.JPG
تصویر1: لحظات اوليه چکاندن قطره
تصویر2: توزيع يکنواخت قطره رنگی در آب
همانگونه که در تصویر1 مشاهده میکنیم ذرات جوهر از جایی که تعدادشان بیشتر است به جایی که تعدادشان کمتر است منتقل میشوند؛ به گونهای که به تدریج در همه جا به یک اندازه توزیع میشوند و تمامی آب رنگی میشود (تصویر2). به این پدیده، یعنی انتقال خودبخودی ذرات از جایی که تعدادشان بیشتر است به جایی که تعدادشان کمتر است، نفوذ میگوییم.
هنگام اتصال دو قطعهی نیمهرسانای نوع n و pبه یکدیگر، تعدادی از الکترونها که در نیمهرسانای نوع n حامل اکثریت هستند، در اثر پدیدهی نفوذ به سمت نیمهرسانای نوع p میروند. همچنین تعدادی از حفرهها که در نیمهرسانای نوع p حامل اکثریت هستند نیز در اثر پدیدهی نفوذ به سمت نیمهرسانای نوع n میروند.
http://www.nanoclub.ir/contents/Nanelectronic3/3.JPG
تصویر3- یک پیوند p-n
به تصویر3 نگاه کنید. در اثر انتقال الکترونها از n به p، تعدادی از اتمهای نیمهرسانا در سمت n که یک الکترون خود را از دست دادهاند، به یونی با بار مثبت تبدیل میشوند. همچنین به صورت برعکس، در اثر انتقال حفرهها از p به n، تعدادی از اتمهای نیمهرسانا در سمت p که یک حفره از دست دادهاند، به یونی با بار منفی تبدیل میشوند. میدانیم که بر خلاف الکترونها و حفرهها که میتوانند آزادانه حرکت کنند، یونها در جای خود ثابت میمانند و حرکت نمیکنند. الکترونهای آزاد و حفرههای آزاد که از دو طرف میآیند با یکدیگر ترکیب میشوند و اثر هم را خنثی میکنند. بنابراین تعداد حاملان بار الکتریکی، که همان الکترونها و حفرهها هستند، در این ناحیه کم میشود. این ناحیه را که تعداد حاملان بار الکتریکی در آن بسیار کم است، ناحیهی تهی میگوییم.
فعالیت2
مواد و وسایل مورد نیاز: 2 میلهی کوچک شیشهای (در همهی آزمایشگاهها میتوانید پیدا کنید)، مقداری پارچهی پشمی، تکههای کوچک کاغذ.
شرح فعالیت:
1- یک میلهی شیشهای را با پارچهی پشمی مالش دهید و سپس آن را به تکههای کاغذ نزدیک کنید. چه روی میدهد؟
2- هر دو میلهی شیشهای را با پارچهی پشمی مالش دهید و آن ها را به یکدیگر نزدیک کنید. این بار چه روی میدهد؟
فضایی که پیرامون اجسام باردار الکتریکی شکل میگیرد و در این فضا به اجسام دیگر نیروی جاذبه یا دافعه الکتریکی وارد میشود را میدان الکتریکی میگوییم. قرار میگذاريم (قرارداد میکنيم) که جهت میدان الکتریکی از بار مثبت به سمت بار منفی باشد. اگر جسمی باردار درون میدان الکتریکی قرار گیرد، از بار همنام خود دفع شده و به بار ناهمنام خود جذب میشود. اين سبب میشود که اجسام با بار مثبت درون میدان الکتریکی همجهت میدان (به سمت بار منفی) حرکت کنند و اجسام با بار منفی، خلاف جهت میدان (به سمت بار مثبت) حرکت کنند.
http://www.nanoclub.ir/contents/Nanelectronic3/4.JPG
تصویر4- میدان الکتریکی- بار منفی خلاف جهت میدان و بار مثبت همجهت میدان حرکت میکند. جهت میدان الکتریکی با بردارهای آبی مشخص شده است.
همانگونه که بیان کردیم در اثر پدیدهی نفوذ، حاملهای اکثریت بار الکتریکی از هر دو طرف به سمت یکدیگر حرکت میکنند و اثر هم را خنثی میکنند. بنابراین یونهای ثابت با بار مثبت در سمت n و یونهای ثابت با بار منفی در سمت p باقی میماند. این ناحیه را ناحیهی تهی نامیدیم. ناحیهی تهی دارای عرض محدودی است. زیرا در اثر وجود یونهای ثابت مثبت و منفی در طرفین آن، یک میدان الکتریکی داخلی در ناحیهی تهی به وجود میآید. از آنجاییکه جهت میدان الکتریکی از مثبت به منفی است، پس جهت این میدان داخلی از سمت یونهای مثبت به سمت یونهای منفی است، یعنی از n به p. وجود این میدان الکتریکی داخلی، مانع ادامهی نفوذ الکترونهای آزاد به سمت p و حفرههای آزاد به سمت n میشود (زیرا الکترونها بار الکتریکی منفی دارند و به صورت خودبخودی خلاف جهت میدان الکتریکی حرکت میکنند. همچنین حفرهها بار الکتریکی مثبت دارند و به صورت خودبخودی همجهت میدان الکتریکی حرکت میکنند). تصویر5 را ببینید.
http://www.nanoclub.ir/contents/Nanelectronic3/5.JPG
تصویر5- ایجاد ناحیه تهی و جهت میدان الکتریکی داخلی
بنابراین نفوذ الکترونهای آزاد و حفرههای آزاد تا جایی ادامه مییابد که میدان الکتریکی داخلی دیگر اجازهی نفوذ حاملان بار را ندهد. در این هنگام عرض ناحیهی تهی دیگر بیشتر نمیشود و تقریبا ثابت میماند.
اين ویژگی جالب سبب میشود که که هرگاه پیوند p-n در مدار الکتریکی قرار بگیرد، جریان الکتریکی را فقط از یک سو عبور دهد. در واقع الکترونها از یک سو اجازهی عبور دارند و از سوی دیگر اجازهی عبور ندارند! (لطفا وارد نشوید!)
همانگونه که بیان کردیم میدان الکتریکی داخلی در ناحیهی تهیِ پیوندِ p-n، مانع از ادامهی نفوذ حاملان بار الکتریکی در دو طرف میشود و بنابراین جریان الکتریکی نمیتواند از آن عبور کند. اکنون اگر یک میدان الکتریکی قویتر از میدان الکتریکی داخلی و خلاف جهت آن، به دو طرف پیوند p-n اعمال کنیم، اثر میدان داخلی از بین میرود و در اثر این میدان الکترونهای آزاد میتوانند منتقل شوند. برای این کار کافی است پایانهی مثبت منبع ولتاژ (نظیر یک باتری) را به سمت p و پایانهی منفی منبع ولتاژ را به سمت n متصل کنیم. در پیوندهای p-n که از ماده نیمهرسانای سیلیسیوم ساخته میشوند و در قطعات الکترونیکی استفاده میشود، برای غلبه بر میدان الکتریکی داخلی، تقریبا ولتاژ 7/0 ولت کافی است. بنابراین با این کار الکترونهای آزاد میتوانند همجهت میدان الکتریکی داخلی (در واقع خلاف جهت میدان الکتریکی خارجی که بزرگتر است) حرکت کنند و موجب رسانش الکتریکی شوند (تصویر6).
http://www.nanoclub.ir/contents/Nanelectronic3/6.JPG
تصویر6- اتصال منبع ولتاژ الکتریکی به یک پیوند p-n به صورتی که پایانه مثبت به p و پایانه منفی به n متصل است.
اما اگر جهت پایانههای باتری را برعکس متصل کنیم، یعنی پایانهی منفی را به p و پایانهی مثبت را به n اتصال دهیم، میدان الکتریکی خارجی همجهت میدان الکتریکی داخلی ایجاد میشود و جریان الکتریکی برقرار نمیشود (تصویر7).
http://www.nanoclub.ir/contents/Nanelectronic3/7.JPG
تصویر7- اتصال منبع ولتاژ الکتریکی به یک پیوند p-n به صورتی که پایانه مثبت به n و پایانه منفی به p متصل است.
در الکترونیک به قطعهای که دارای یک پیوند p-n هست، دیود میگوییم. در تصویر8 یک دیود واقعی را مشاهده میکنیم.
http://www.nanoclub.ir/contents/Nanelectronic3/8.JPG
تصویر8- یک دیود واقعی که از یک پیوند p-n تشکیل شده است.
*مینا*
2nd November 2009, 10:20 PM
آشنايي با ساختار و عملکرد ترانزيستورها
1- مقدمه
در سه مقالهی قبلی به صورت مختصر با فیزیک حالت جامد آشنا شدیم. در مقالهی اول نظریهی نواری را به منظور توجیه پدیدهی رسانایی جامدات آموختیم. در مقالهی دوم با نیمهرسانا و ویژگیهای متمایز آن و همچنین مفهوم آلایش نیمهرسانا با عناصر دیگر آشنا شدیم. در مقالهی سوم نیز مشاهده کردیم که با اتصال دو نوع نیمهرسانای n و p و تشکیل پیوند p-n، قطعهای حاصل میشود که از یک سو جریان الکتریکی را عبور میدهد و از سوی دیگر نه! این قطعه را دیود نامیدیم.
پس از آشنایی مقدماتی با مفاهیم بیان شده در مقالات قبل، اکنون میتوانیم دربارهی مهمترین عنصر مدارات الکترونیکی یعنی ترانزیستور صحبت کنیم. اهمیت ترانزیستور در مدارات الکترونیکی همانند اهمیت آجر در ساختن یک ساختمان است!!! به بیان دیگر، همانطور که آجر جزء اساسی در ساختن یک ساختمان است، ترانزیستور نیز جزء اصلی ساختن يک مدار الکترونیکی است. در مقالات بعدی دربارهی کاربرد و اهمیت ترانزیستور در مدارهای الکترونیکی مطالبی را همراه با مثال بیان خواهیم کرد.
ترانزیستور دارای انواع گوناگونی است که مهمترین آن BJT و MOSFET نام دارد. ما در این مقاله دربارهی ساختار و چگونگی عملکرد MOSFET مطالبی را خواهیم آموخت. کاربرد MOSFET درمدارهای الکترونیکی امروزی بسیار بیشتر از BJT است، بنابراین فعلا سراغ MOSFET میرویم. برای اختصار این نوع ترانزیستور را، ترانزیستور MOS مینامیم.
2- ساختار ترانزیستور MOS
ترانزیستور MOS دارای دو نوع گوناگون است. یکی NMOS و دیگری PMOS نام دارد. در ترانزیستور NMOS الکترونهای آزاد حامل بار الکتریکی هستند و در ترانزیستور PMOS حفرههای آزاد حامل بار الکتریکی میباشند. ابتدا ساختار ترانزیستور NMOS را شرح میدهیم. سپس با استفاده از تشابهاتِ موجود، ساختار ترانزیستور PMOS را نیز بیان میکنیم.
در تصویر1 ساختار یک ترانزیستور NMOS را مشاهده میکنیم. همانطور که در تصویر1 میبینیم ترانزیستور NMOS از سه ناحیه تشکیل شده است. هر سه ناحیه بر روی یک بدنه بنا شده است. در ترانزیستور NMOS، بدنه از جنس نیمهرسانای نوع p است. بر روی بدنه قطعهای قرار گرفته که شامل دو ناحیهی نیمهرسانای نوع n است. اين ناحيهها با فاصلهی معینی از یکدیگر قرار گرفتهاند و بین آنها، نیمهرسانای نوع p قرار دارد.
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectoronics-04/p1%20copy.jpg
تصویر1- ساختار یک ترانزیستور NMOS
جنس ترانزیستور NMOS، مانند بسیاری از قطعات الکترونیکی دیگر، از عنصر سیلیسیوم (Si) است که با افزودن ناخالصی از عناصر سه ظرفیتی و پنج ظرفیتی به ترتیب به نیمه¬رسانای نوع p و نوع n آلاییده میشود. بر روی نیمهرسانای نوع p که در بین دو ناحیهی n قرار دارد، یک لایهی نازک از اکسید سیلیسیوم (SiO2) قرار گرفته که مادهای نارسانا است. یک لایهی رسانا (که در گذشته از جنس فلز بوده و در فناوری جدید از جنس سیلیسیومِ غیربلورین است) نیز بر روی لایهی نازکِ اکسید قرار دارد.
بدنهی ترانزیستور NMOS را زیربنا یا بدنه مینامیم. یکی از ناحیههای نیمهرسانای نوع n را دِرِین (Drain) و دیگری را سورس (Source) میگوییم. لایهی رسانای روی اکسید را هم گِیت (Gate) مینامیم.
در تصویر2 یک ترانزیستور PMOS را مشاهده میکنیم. همانطور که در تصویر2 میبینیم ترانزیستور PMOS بر روی زیربنايي از جنس نیمهرسانای نوع n، بنا شده است. ترانزیستور PMOS از دو ناحیهی نیمهرسانای نوع p تشکیل شده که با فاصلهی معینی از یکدیگر قرار دارند. این دو ناحیه را دِرِین و سورس مینامیم. در بین دو ناحیهی درین و سورس، ناحیهای از جنس نیمهرسانای نوع n قرار دارد. مشابه ترنزیستور NMOS، در ترانزیستور PMOS نیز بر روی ناحیهی بین سورس و درین، یک لایهی نازک از اکسید سیلیسیوم قرار دارد. بر روی این لایهی اکسید، یک لایهی رسانا از جنس سیلیسیوم غیربلورین وجود دارد که آنرا گیت مینامیم.
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectoronics-04/p2%20copy.jpg
تصویر2- ساختار یک ترانزیستور PMOS
توجه کنید که هر دو ترانزیستور NMOS وPMOS، نسبت به سورس و درین ساختار متقارنی دارند. در هر دو ترانزیستور طول گیت را در امتداد مسیر بین سورس و درین است، طول کانال و راستای عمود بر آن را پهنای کانال مینامیم.
3- عملکرد ترانزیستور MOS
در این بخش نیز ابتدا عملکرد ترانزیستور NMOS را شرح میدهیم. و سپس بهطور مشابه عملکرد ترانزیستور PMOS را از روی آن شرح خواهیم داد. بسيار خوب، یک ترانزیستور NMOS را در نظر میگیریم که مطابق تصویر3 به منبع ولتاژ متصل شده است (گیت را به پتانسیل مثبت متصل میکنیم. همچنین درین را به پتانسیل مثبت و سورس را به زمین متصل میکنیم).
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectoronics-04/p3%20copy.jpg
تصویر3- یک ترانزیستور NMOS متصل به منبع ولتاژ
همانطور که در تصویر3 مشاهده میکنیم با افزایش ولتاژ پایانهی گیت، بار مثبت در این پایانه تجمع میکند (در واقع بار مثبت به دلیل اتصال به پایانهی مثبت منبع ولتاژ، در گیت جمع میشود). به دلیل وجود یک لایهی اکسید که نارسانای الکتریکی است، بار در محل گیت باقی میماند و جمع میشود. در اثر پدیدهی القای الکتریکی، حفرههای موجود در زیربنای نوع p، که دارای بار مثبت هستند، از زیر سطح گیت رانده میشوند و یونهای منفی به جای میماند (تصویر4 را ببینید). این ناحیه را که تعدادی از حاملهای بار الکتریکی از آن رانده شده است، ناحیهی تهی مینامیم.
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectoronics-04/p4%20copy.jpg
تصویر4- در اثر پدیدهی القای الکتریکی، حفرههای موجود در زیربنای نوع p از زیر سطح گیت رانده میشوند و یونهای منفی به جای میماند
تا کنون و تحت این شرایط هیچ جریان الکتریکی به وجود نیامده است. زیرا مسیر بین سورس و درین به اندازهی کافی دارای حامل بار الکتریکی نیست. با افزایش ولتاژ گیت به تدریج تعدادی از الکترونهای آزاد که در ناحیهی سورس قرار دارند به محدودهی زیر اکسید گیت وارد میشوند (دلیل این اتفاق آن است که ولتاژ گیت و همچنین درین مثبت است و بار الکترونها منفی است. بنابراین با افزایش ولتاژ مثبت، الکترونها به دلیل نیروی جاذبهی الکتریکی تمایل پیدا میکنند که به سمت درین حرکت کنند). چنانچه ولتاژ گیت را باز هم بیشتر کنیم، با توجه به اینکه ولتاژ درین نیز مثبت (تصویر3) است و الکترونها را به سمت خود جذب میکند، الکترونهای آزاد از سورس به درین منتقل میشوند و جریان الکتریکی ایجاد میشود. به این ترتیب یک کانال یا مسیر از حاملهای بار الکتریکی، که در اینجا از نوع الکترونهای آزاد است، بین سورس و درین و زیر لایهی نازک اکسید، تشکیل میشود (تصویر5). در این حالت میگوییم ترانزیستور روشن است. مقدار ولتاژِ گیت را که به ازای آن این اتفاق میافتد، ولتاژ آستانه مینامیم.
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectoronics-04/p5%20copy.jpg
تصویر5- با افزایش ولتاژ گیت به تدریج تعدادی از الکترونهای آزاد که در ناحیهی سورس قرار دارند به محدودهی زیر اکسید گیت وارد میشوند
عملکرد ترانزیستور PMOS و پدیدهی روشن شدن در آن مشابه ترانزیستور NMOS است، با این تفاوت که همهی ولتاژها معکوس میشود. همانطور که در تصویر6 مشاهده میکنیم، اگر ولتاژ گیت به اندازهی کافی منفی شود، لایهای وارون حالت قبل (تصویر 5) در زیر لایهی اکسید تشکیل میشود. این لایه که شامل حاملهای بار الکتریکی از نوع حفرههای آزاد است، برای برقراری جریان الکتریکی مسیری بین درین و سورس فراهم میکند.
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectoronics-04/p6%20copy.jpg
تصویر6- اگر ولتاژ گیت به اندازهی کافی منفی شود، یک لایهی وارون از حفرهها در زیر لایهی اکسید تشکیل میشود
4- ترانزیستور MOS به عنوان کلید
همان طور که گفتيم پدیدهی روشن شدن ترانزیستور NMOS و PMOS یک پدیدهی تدریجی است. در ترانزیستور NMOS اگر ولتاژ گیت بالا باشد، سورس و درین به یکدیگر متصل هستند و اگر ولتاژ گیت پایین باشد، سورس و درین از یکدیگر جدا هستند. این پدیده مشابه عملکرد یک کلید است. همانگونه که اگر کلید را در یک جهت فشار دهیم، لامپ روشن می¬شود و اگر در جهت دیگر فشار دهیم لامپ خاموش میشود.
در ترانزیستور PMOS اگر ولتاژ گیت پایین باشد، سورس و درین به یکدیگر متصل هستند و اگر ولتاژ گیت بالا باشد، سورس و درین از یکدیگر جدا هستند. میبینیم که عملکرد ترانزیستور NMOS و PMOS به عنوان کلید دقیقا برعکس یکدیگر است.
عملکرد ترانزیستور MOS به عنوان کلید، ویژگی بسیار مهمی است که اساس ساخت صدها مدار الکترونیکی پیچیده و حافظهها است. در مقالات بعدی به صورت ملموستر و کاربردیتر، مختصری از اهمیت ترانزیستورها خواهیم گفت.
5- نشانههای مداری ترانزیستور MOS
در پایان این نوشتار، نشانههای مداری ترانزیستور NMOS و PMOS را معرفی میکنیم. در مقالات بعدی با این نشانهها بیشتر سر و کار خواهیم داشت. در تصویر اول دو نوع از نشانههای مداری ترانزیستور NMOS و در تصویر دوم دو نوع از نشانههای مداری ترانزیستور PMOS را میبینیم.
نشانههای مداری ترانزیستور NMOS
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectoronics-04/p7%20copy.jpg
نشانههای مداری ترانزیستور PMOS
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectoronics-04/p8%20copy.jpg
*مینا*
2nd November 2009, 10:22 PM
نقش ترانزیستور در الکترونیک (1)
1- مقدمه
در مقالههای قبل، ابتدا با اصول و مبانی اولیهی فیزیک حالت جامد آشنا شدیم: نظریهی نواری، فیزیک نیمهرسانا و پیوند pn را با هم مرور کردیم. سپس دربارهی ساختار و عملکرد یک نوع ترانزیستور به نام ترانزیستور MOS مطالبی را آموختیم. در مقالهی «آشنایی با ساختار و عملکرد ترانزیستور» گفتیم اهمیت ترانزیستور در مدارهای الکترونیکی همانند اهمیت آجر در ساختن یک ساختمان است! یعنی همان طور که آجر جزء اساسی در ساختن یک ساختمان است، ترانزیستور هم جزء اساسی در طراحی و ساخت يک مدار الکترونیکی است. همچنین قول دادیم تا دربارهی کاربرد و اهمیت ترانزیستور در مدارهای الکترونیکی، مطالب بیشتری را همراه با مثال بیان کنیم.
ترانزیستور کاربردهای بسیار زیاد و متنوعی در الکترونیک دارد، که شرح آن موضوع رشتهی مهندسی الکترونیک است. در این مقاله میخواهیم از یک بُعدِ خاص، به اهمیتِ نقش و کاربرد ترانزیستور در الکترونیک بپردازیم. ما در این نوشتار، ترانزیستور را به عنوان یک کلید نگاه میکنیم و از این دریچه، اهمیت آن را توضيح میدهيم. یادتان باشد در مقالهی "آشنایی با ساختار و عملکرد ترانزیستور" توضیح دادیم که چرا ترانزیستور را میتوانیم بصورت یک کلید در نطر بگيريم و اکنون ادامهی ماجرا ...
2- رایانههای دیجیتال و نقش ترانزیستور
هیچ کس نمیتواند مُنکر نقش ابداع رایانه در پیشرفت و توسعهی دانش و فناوری جدید شود. همان طور که میدانیم رایانه یک سیستم دیجیتال است. یعنی اطلاعات را به صورت رقمی دریافت میکند، تجزیه و تحلیل میکند و نگهداری میکند. ما در زندگی روزمره با اعداد در مبنای 10 بیشتر سر و کار داریم، اما همانطور که احتمالاً میدانید در سیستم رایانه، همهی اعداد در مبنای 2 هستند. فکر میکنید چرا در رایانه مبنای 2 را انتخاب کردهایم؟ چون واحدهای گوناگونِ حافظه و پردازش رایانه از ترانزیستور تشکیل شدهاند و ترانزیستور هم مانند یک کلید دو حالت دارد؛ قطع یا وصل؛ یعنی یا جریان عبور میکند یا جریان عبور نمیکند، به بیان دیگر یا ولتاژ خروجی ترانزیستور بالا است یا پایین است. میبینید، فقط دو حالت. پس مبنا در رایانهها، مبنای دو است.
در واقع رایانه، اطلاعاتی را که از راه های گوناگون نظیر صفحه کلید، ماوس، اسکنر و ... دریافت میکند، به صورت اعدادی در مبنای 2 ذخیره میکند. سپس عملیات پردازش مورد نظر را بر روی این اطلاعات انجام میدهد. در آخر نیز اين اطلاعات پردازش شده را یا در محل مناسبی از حافظهی خود ذخیره میکند و یا از طریق صفحه نمایش، چاپگر، بلندگو و ... به کاربر تحویل میدهد.
همان طور که گفتیم واحدهای گوناگونِ پردازش و حافظهی رایانه از ترانزیستور تشکیل شده است. ما در این مقاله و مقالات بعدی قصد داریم با ساختار و عملکرد این واحدها بیشتر آشنا شویم. اما قبل از آن، لازم است با چند مثال سادهتر شروع کنیم.
3- ساختار ترانزیستوری چند گیت مهم
از اتصال چند ترانزیستور به یکدیگر، قطعه ای حاصل میشود که آن را گیت (Gate) مینامیم. سادهترین گیت در الکترونیک، گیت معکوسکننده یا NOT است که ساختار آن را در تصویر1 مشاهده میکنیم.
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectoronics-05/1.JPG
تصویر1- ساختار ترانزیستوری گیت NOT
همان طور که میبينيد، گیتِ NOT از دو ترانزیستور تشکیل شده است. ترانزیستور بالایی PMOS و ترانزیستور پایینی NMOS است. اگر ورودی، ولتاژ بالایی داشته باشد، ترانزیستور M1 قطع و ترانزیستور M2 وصل میشود (زيرا گفتيم که در ولتاژهای بالا تراتزيستورهای NMOS روشن هستند). در اين حالت بخش پائینی مدار بسته است و در نتيحه ولتاژ صفر ولت به خروجی منتقل میشود. اگر ورودی، ولتاژ پایینی داشته باشد، ترانزیستور M1 وصل و ترانزیستور M2 قطع میشود (زيرا گفتيم که در ولتاژهای پایین تراتزيستورهای PMOS روشن هستند). در اين حالت بخش بالایی مدار بسته است و در نتيحه ولتاژ پنج ولت به خروجی منتقل میشود. میبینیم که اگر ولتاژ ورودی بالا باشد، ولتاژ خروجی پایین است و اگر ولتاژ ورودی پایین باشد، ولتاژ خروجی بالا است. بنابراین این گیت را معکوس کننده یا NOT مینامیم. فقط برای یادآوری میگوییم که ولتاژ بالا در مدارهای الکترونیکی از یک نسل به نسل دیگر تغییر میکند. ما در اینجا ولتاژ بالا را پنج ولت در نظر میگیریم. همچنین ولتاژ پایین را صفر ولت فرض میکنیم.
در تصویر2، گیت دیگری را مشاهده میکنیم که از 6 ترانزیستور (3 ترانزیستور PMOS و 3 ترانزیستور NMOS) تشکیل شده است. در مقالهی قبل با نمادهای مداری ترانزیستور PMOS و NMOS آشنا شدیم و همانطور که از روی تصویر مشخص است، 3 ترانزیستور بالایی از نوع PMOS و 3 ترانزیستور پایینی از نوع NMOS هستند.
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectoronics-05/2.JPG
تصویر2- ساختار ترانزیستوری گیت OR
در نگاه اول ظاهر اين گيت کمی پيچيده به نظر میرسد. اما اگر دقيقتر نگاه کنيم در بخشی از اين گيت، يک گيت NOT میبينيم. اين گيت توسط ترانزیستورهای M5 و M6 تشکیل شده است و نقش آنها معکوس کردن خروجی است. با وجود اين گيت، خروجی نهایی معکوس خروجی 1 است.
اگر ورودی1 ولتاژ بالا و ورودی2 ولتاژ پایین داشته باشد، ترانزیستورهای M1 و M4 قطع می شوند و چون از طریق ترانزیستور M3 یک مسیر بین ولتاژ صفر و خروجی 1 ایجاد شده اشت، در خروجی1 ولتاژ صفر شده و خروجی نهایی پنج ولت میشود.
اگر ورودی1 ولتاژ پایین و ورودی2 ولتاژ بالا داشته باشد. با استدلالی مشابه آنچه بیان شد، خروجی نهایی باز هم ولتاژ پنج ولت خواهد داشت. همچنین اگر هر دو ورودی 1 و 2 ولتاژ بالا داشته باشند، خروجی نهایی ولتاژ پنج ولت خواهد داشت. فقط درصورتی خروجی نهایی ولتاژ صفر دارد که هر دو ورودی 1 و2 ولتاژ پایین داشته باشند (جدول 1). دقت کنیم که در الکترونیک ولتاژ بالا را ولتاژ1 و ولتاژ پایین را صفر در نظر میگیریم. البته همانطور که قبلا هم بیان شد، به این معنی نیست که ولتاژ بالا یک ولت است. چون ولتاژ بالا در نسلهای گوناگون مدارهای الکترونیکی مقدار متفاوتی است. این گیت را، گیتِ OR مینامیم (میدانیم که در زبان انگلیسی واژهی OR یعنی "یا"). زیرا خروجیِ نهایی در صورتی 1 است که یا ورودی اول 1 باشد یا ورودی دوم 1 باشد یا هر دو ورودی 1 باشد.
جدول1- جدول ورودی_خروجی گیت ORورودی اولورودی دومخروجی اولخروجی نهایی1001010111010010
در تصویر 3، گیت دیگری را با 6 ترانزیستور مشاهده میکنیم. در این گیت نیز دو ترانزیستور M5 و M6 نقش معکوسکننده دارند. توضیح چگونگی عملکرد این گیت بر عهدۀ خودتان! پس از اینکه پاسخ را یافتید، جدول 2 را ببینید و درستی پاسختان را کنترل کنید.
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectoronics-05/3.JPG
تصویر3- ساختار ترانزیستوری گیت AND
جدول 2-جدول ورودی_خروجی گیت ANDورودی اولورودی دومخروجی اولخروجی نهایی0010011010101101
این گیت را، گیتِ AND می نامیم (میدانیم که در زبان انگلیسی واژهی AND یعنی "وَ"). زیرا خروجی نهایی درصورتی 1 است که هم ورودی اول و هم ورودی دوم، 1 باشند.
4- نمادهای مداری
در مدارهای بزرگتر به منظور پرهیز از پیچیدگی، برای هرکدام از گیتهای مذکور نمادهای استانداردی را در نظر میگیریم. این نمادها را در تصویر 4 مشاهده میکنیم.
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectoronics-05/4.jpg
تصویر 4- نمادهای مداری گیتهای NOT, OR, AND
ما در این مقاله مختصری از نقش ترانزیستور در الکترونیک بیان کردیم. اکنون که با گیتهای ابتدایی آشنایی مختصری پیدا کردیم، میتوانیم دربارهی ساختارهای پیچیدهتر و کاربردیتر نیز صحبت کنیم. در مقالهی بعد دربارهی یکی از واحدهای پردازشگر رایانه که بسیار پر کاربرد است، صحبت میکنیم.
*مینا*
2nd November 2009, 10:25 PM
این مقاله، ششمين مقاله از مجموعه مقالات نانوالکترونیک است!
1- مقدمه
گفتیم یکی از اصلیترين نقشهای ترانزیستور در مدارهای الکترونیکی، استفاده به عنوان کلید است. این ویژگیِ ترانزیستور آن قدر مهم و پرکاربرد است که اساس کار بسیاری از قطعات الکترونیکی نظیر پردازشگر مرکزی رایانه (CPU)، انواع حافظه (RAM, ROM, FLASH) و ... است. در مقالهی «نقش ترانزیستور در الکترونیک(1)» ساختار ترانزیستوری چند گیتِ NOT، AND و OR را بیان کردیم و دربارهی عملکرد هر یک از آنها به صورت مختصر سخن گفتیم.
در این مقاله میخواهیم دربارهی ساختار و عملکرد یک واحد پردازش اصلی و بسیار پرکاربرد در رایانه صحبت کنیم. اما قبل از آن لازم است علاوه بر سه گیتِ NOT ، AND و OR با گیت دیگری هم آشنا شویم. نام این گیت، XOR است.
2- عملکرد گیتهای پایه
قبل از آشنایی با گیت XOR، به منظور یادآوری، یک بار دیگر عملکرد سه گیتِ NOT ، AND و OR را مرور میکنیم.
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectronics-06/1.JPG
تصویر1- تصویر شماتیک عملکرد گیتهای NOT ، AND و OR
تصویر1 را مشاهده کنید. گیتِ NOT (ستون اول تصوير 1)، یک ورودی دارد. اگر ورودیِ آن صفر باشد، خروجی یک میشود و اگر ورودیِ آن یک باشد، خروجی صفر میشود. گیتِ AND (ستون دوم تصوير 1)، حداقل دو ورودی دارد. برای این که خروجی آن یک باشد، باید همهی ورودیها، یک باشند. در غیر این صورت خروجی آن صفر خواهد بود. گیتِ OR (ستون سوم تصوير 1) نيز حداقل دو ورودی دارد. برای این که خروجی آن یک باشد، کافی است حداقل یکی از ورودیها یک باشد. به بیان دیگر خروجی آن فقط در صورتی صفر است که همهی ورودیها صفر باشند (در تصویر1 یک گیتِ OR را با دو ورودی مشاهده میکنیم).
گیتِ XOR، مانند گیتِ OR حداقل دو ورودی دارد. نماد مداری گیت XOR را در تصویر2 میبينيم. ما در این مقاله، به علت سعی در خلاصهگویی، به ساختار ترانزیستوری گیت XOR اشاره نمیکنیم اما لازم است که نحوه عملکرد آنرا بدانيم. برای این که خروجیِ اين گيت یک باشد، باید تعداد یکهای ورودی عددی فرد باشد. یعنی اگر تعداد یکهای ورودی عددی زوج باشد، خروجی آن صفر خواهد بود. در تصویر2، عملکرد شماتیک یک XOR با دو ورودی و یک XOR با سه ورودی را مشاهده میکنیم.
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectronics-06/2.JPG
تصویر2- عملکرد شماتیکِ گیت XOR با دو ورودی و سه ورودی
3- ساختار و عملکرد یک جمعکننده
خُب همان طور که قول داده بودیم اکنون که با عملکرد گیتهای پایه آشنا شدیم، میخواهیم دربارهی یکی از اصلیترین واحدهای پردازش، یعنی جمعکننده، صحبت کنیم. جمعکننده یک واحد پردازش اصلی است که در پردازشگر مرکزی همهی رایانهها به صورت فراوان مورد استفاده قرار میگیرد. البته جمعکننده در سایر وسایل الکترونیکی نظیر ماشین حساب و ... نیز کاربرد بسیاری دارد.
در تصویر3 ساختار یک جمعکننده را مشاهده میکنیم. اين تصوير، جمعکننده را در حال جمع زدن دو عددِ سه رقمی با یکدیگر نشان میدهد (ما در این مقاله دربارهی مبحث گسترده طراحی این جمعکننده و سایر واحدهای پردازش صحبت نمیکنیم. علاقهمندان میتوانند برای آشنایی بیشتر به کتابهای طراحی دیجیتال یا مدار منطقی رشتهی مهندسی برق یا کامپیوتر مراجعه کنند!). این دو عدد در مبنای 2 با یکدیگر جمع میشوند.
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectronics-06/3.JPG
تصویر3- ساختار یک جمعکننده
با استفاده از یک مثال ساده میتوانيم عملکرد این جمعکننده را توضیح دهیم. فرض کنید میخواهیم دو عددِ و را که دو عدد در مبنای 2 هستند، با یکدیگر جمع کنیم. در تصویر4 فرآیند جمع کردنِ دستیِ این دو عدد را مشاهده میکنیم.
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectronics-06/4.JPG
تصویر4- فرآیند جمع کردنِ دستیِ دو عددِ سه رقمی در مبنای 2
اکنون همین دو عدد را در ساختار جمعکننده قرار میدهیم. تصویر5 را ملاحظه کنید. در این تصویر ورودیهای مورد نظر اعمال شده و خروجی هر گیت نیز در تصویر مشخص شده است. خروجی مورد نظر مطابق آن چه انتظار داشتیم، تولید شده است. آیا میتوانيد بگوييد که اين خروجی چگونه توليد شده است؟
http://www.nanoclub.ir/contents/nanoelectronics-06/p5.JPG
تصویر5- فرآیند جمع کردن دو عدد سه رقمی در یک جمعکننده
به تصویر5 نگاه کنید. از سمت راست شروع میکنیم؛ خروجی اول (اولین عدد صفر که با رنگ سبز در سمت راست مشخص شده) خروجی یک XOR است. چون در ورودی XOR دو عدد یک وجود دارد، پس خروجی آن صفر میشود. (یادتان هست که خروجی XOR در صورتی یک میشود که تعداد یکهای ورودی فرد باشد.) پس از آن 3 گیت AND هست. خروجی AND اول، یک است، چون هر دو ورودی آن یک است. اما خروجی AND دوم و سوم برابر صفر است، چون در هر دو، یک ورودی یک و ورودی دیگر صفر است. خروجی گیت OR هم یک می¬شود، چون برای یک شدن خروجی OR، یک بودنِ یکی از ورودیها کافی است.
به این ترتیب عملکرد یک سوم جمعکننده را ملاحظه کردیم. عملکرد بقیهی جمعکننده نیز نظیر همین قسمت است. فقط کافی است عملکرد گیتهای AND، OR و XOR را به یاد داشته باشید. برای این منظور می¬توانید از تصاویر1 و 2 استفاده کنید.
فعالیت1
به منظور تسلط بیشتر بر عملکرد جمعکننده، دو عددِ و را یک بار به صورت دستی و یک بار با استفاده از ساختار جمعکننده که در تصویر3 رسم شده، با یکدیگر جمع کنید. نتیجهی دو فرآیند را با هم مقایسه کنید.
فعالیت2
همانطور که مشاهده میکنید ساختار جمعکننده یک ساختار تکراری است. یعنی یک ساختار ساده که در يک جمعکنندهی سه رقمی، سه بار تکرار شده است. اکنون خودتان ساختار یک جمعکنندهی چهار رقمی را حدس بزنید و ترسیم کنید.
در یک رایانه عملیاتهای پردازشی بسیارِ دیگری نيز نظیر تفریق، ضرب، تقسیم، مقایسه و ... انجام میشود. همهی این عملیاتهای پردازشی در واحدهای پردازش گوناگونی انجام میشود که همگی آن ها از ترانزیستورها تشکیل شدهاند. علاوه بر این، عملیاتهای منطقی و کنترل قسمتهای گوناگون رایانه نیز توسط قطعات الکترونیکی انجام میشود که همگی از ترانزیستور ساخته شدهاند. همچنین حافظهها نیز که از عناصر اصلی رایانهها هستند، نوعی قطعات الکترونیکی هستند که با توجه به حجمشان از هزاران، صدها هزار یا حتی میلیونها ترانزیستور تشکیل شدهاند.
فعالیت3
به منظور آشنایی بیشتر با ساختار ترانزیستوری (Transistor Level) و گِیتی (Gate Level) واحدهای پردازش و حافظهی گوناگون، واژگان زیر را در اینترنت جستجو کنید. هم ساختار آن را مشاهده کنید و هم سعی کنید از عملکرد آن سر در بیاورید!:
Multiplexer, Multiplier, Adder, Subtracter, Comparator, Decoder, Encoder, Latch, Flip Flop
به منظور طراحی واحدهای پردازش، روشهای متنوع و گوناگونی وجود دارد، که بیان آن ها در موضوع این مقاله نمیگنجد. ما در این مقاله قصد داشتیم به منظور درک بیشتر نقش و اهمیت ترانزیستور، یک مثال واقعی را بیان کنیم. همان طور که در این مثال دیدیم، ترانزیستور سنگ بنای اصلی ما در طراحی و ساخت بسیاری قطعات الکترونیکی است.
ما در مقالهی بعد دربارهی اندازهی ابعاد ترانزیستور صحبت خواهیم کرد. همچنین خواهیم گفت که ظهور فناورینانو موجب چه تغییراتی در ابعاد ترانزیستور شده است. چرا تلاش میکنیم ابعاد ترانزیستور را به محدودهی نانو متر نزدیک کنیم؟ از فواید بسیار فناورینانو در این گستره از الکترونیک میگوییم و چالشهای روبروی آن را مختصری بیان میکنیم.
*مینا*
11th February 2010, 06:39 PM
ترانزيستورها کوچک و کوچکتر میشوند
- مقدمه
در سال 1958 میلادی اولین مدار مجتمع الکترونیکی ساخته شد. یک مدار مجتمع شامل تعداد زیادی ترانزیستور و البته تعدادی قطعهی دیگر الکترونیکی است و معمولا برای انجام کار خاصی طراحی و ساخته میشود. در بسیاری از وسایلی که ما امروزه در زندگی استفاده میکنیم، مدارهای مجتمع الکترونیکی جزئی اصلی و مهم هستند. رایانهها، خودروها، تلفنهای همراه و ثابت، بسیاری از تلویزیونها، رادیوها، پخشکنندههای موسیقی و فیلم، دوربینهای دیجیتال، یخچال و فریزر، ماشینهای لباسشویی، آسانسورها، دربهای الکترونیکی و سیستمهای حفاظتی آنها، سیستمهای کنترل در کارخانجات و بسیاری قطعات دیگر همگی دارای مدارهای مجتمع هستند. 2- قانون مور
به تصویر(1) نگاه کنيد. در این تصوير نموداری آمده که در آن، تعداد ترانزیستورهای واحد پردازشگر مرکزی رایانه بر محور عمودی و سال تولید آن بر محور افقی نشان داده شده است. پیشبینی مور با یک خطچین مورب رسم شده و اعداد واقعی با نقطه نمايش داده شدهاند. بدین ترتیب میتوان ملاحظه کرد که پیشبینی قانون مور تا چه اندازه به واقعیت نزدیک است. توجه کنید که در تصویر(1) ، به منظور پرهیز از پیچیدگی، نام همهی انواع CPU نوشته نشده است. (CPU یا واحد پردازشگر مرکزی، مخفف واژهی Central Processing Unit است. اين بخش اصلیترین و مهمترین قسمت یک رایانه است. CPU یه منزلهی مغز رایانه انجام عملیات پردازشی، منطقی، ریاضی و کنترلی را بر عهده دارد. به بیان دیگر همهی کارهای رایانه توسط واحد پردازشگر مرکزی مدیریت و کنترل میشود.)
http://nanoclub.ir/contents/NE7/Picture1.jpg
تصویر1- مقایسهی قانون مور و تعداد ترانزیستورهای CPU از سال 1971 تا 2008.
در این تصویر قانون مور به صورت خطچین نشان داده شده است.
3- چرا ترانزیستورِ بیشتر ؟
.
.
.
چرا ترانزیستورِ کوچکتر ؟!
گفتیم مور پیشبینی کرد که تعداد ترانزیستورهای مدارهای مجتمع هر دو سال تقریبا دو برابر میشود. البته اين قانون مور را میتوان به گونهای دیگر نیز بیان کرد؛ در اين بيان جديد هر دو سال ابعاد ترانزیستورهای موجود در مدارهای الکترونیکی تقریبا نصف میشود. اما به نظر شما چرا سازندگان مدارهای مجتمع به دنبال قرار دادن تعداد بیشتری ترانزیستور در يک مدار مجتمع هستند؟ یا به بیان دیگر، چرا سازندگان مدارهای مجتمع به دنبال کوچکتر کردن ابعاد ترانزیستور هستند؟ آیا این کار مزیتی دارد؟
همان گونه که قبلا در مقالهی «آشنایی با ساختار و نحوهی عملکرد ترانزیستور» به صورت مفصل شرح دادیم، ترانزیستورها از طریق الکترونهای آزاد یا حفرههای آزاد مسیر رسانش الکتریکی را برقرار میکنند. ما از این ویژگی ترانزیستور که مشابه یک کلید است، استفاده میکنیم و مدارهای الکترونیکی را طراحی میکنیم و میسازیم. هر چه تعداد ترانزیستورها در مدارات مجتمع بیشتر باشد، یا به بیان دیگر هر چه ترانزیستورها کوچکتر باشند، الکترونها و حفرههای آزاد برای رسانش الکتریکی مسیر کمتری را میپیمایند و این یعنی سرعت پردازش اطلاعات بیشتر میشود.
همچنین همان طور که در مقالهی «نقش ترانزیستور در الکترونیک (2)» بیان کردیم، واحدهای حافظهها نظیر RAM ، ROM ، FLASH و ... همگی از ترانزیستور ساخته شده است. بنابراین هر چه تعداد ترانزیستورها در مدارهای مجتمع بیشتر شود، اندازه حافظهها نیز بیشتر میشود.
به همین جهت است که سرعت واحد پردازشگر مرکزی در رایانهها مرتب افزایش مییابد. تا چند سال پیش سرعت رایانهها حداکثر چند صد مگا هرتز بود، در حالی که امروزه سرعت رایانهها به چند گیگا هرتز رسیده است و مرتب نیز در حال افزایش است. يا اينکه اندازهی ظاهری حافظهها تغییری نمیکند و حتی در مواردی کوچکتر هم میشود، اما میزان حافظهی آنها به سرعت در حال افزایش است.
اکنون ممکن است این پرسش در ذهن شما شکل بگیرد که چرا با این همه مزایا، از همان ابتدا ترانزیستورهایی با ابعاد کوچک نساختیم؟ چرا دانشمندان تقریبا هر دو سال، ابعاد ترانزیستور را نصف میکنند؟ پاسخ این پرسش ساده است. در اواخر دههی 60 میلادی که برای اولین بار از ترانزیستور برای ساخت مدارهای مجتمع استفاده شد، فناوری ساخت آن ها در ابعاد کوچک موجود نبود. در واقع دانشمندان به تدریج و با استفاده از روشهای نوین و فنون خاصی توانستند ابعاد ترانزیستورها را کوچک کنند و این کوچک شدن همچنان ادامه دارد.
4- چقدر کوچکتر ؟!
ابعاد ترانزیستور را معمولا با طول کانال ترانزیستور، یعنی فاصلهی بین سورس و درین مشخص میکنند (اگر این مفاهیم را یادتان رفته، به مقالهی «آشنایی با ساختار و نحوهی عملکرد ترانزیستور» مراجعه کنید). طول کانال ترانزیستور تا چند سال پیش حدود 25/0 میکرومتر بود. این طول سپس به 18/0 میکرومتر و پس از آن به 90 نانومتر کاهش یافت، یعنی کمتر از 100 نانومتر. از این مرحله، ترانزیستور در حوزه مورد نظر فناورینانو قرار میگیرد. در مدارهای مجتمع امروزی طول کانال ترانزیستور حدود 65 نانومتر است.
پیشبینی میشود تا سال 2010 میلادی ترانزیستورهایی با طول کانال 45 نانومتر در مدارهای مجتمع مورد استفاده قرار بگیرند. همچنین برآوردها نشان میدهد طول کانال ترانزیستورها در سل 2013 میلادی به 32 نانومتر و در سال 2016 میلادی به 22 نانومتر برسد. همان طور که ملاحظه میکنیم، ابعاد ترانزیستور مرتب کوچک و کوچکتر میشود و نقش فناورینانو در الکترونیک بیش از پیش مهم جلوه میکند.
البته ماجرا به این سادگی هم نیست. رسیدن به ابعاد کوچکی که بیان شد، نیازمند حل مسائل و مشکلات بسیاری است. همان گونه که میدانیم، زمانی که از ابعاد چند ده نانومتر صحبت میکنیم، با تعداد محدودی اتم سر و کار داریم. اندازهی اتم سیلیسیوم که عنصر اصلی در ساخت مدارهای الکترونیکی امروزی است، حدود 2/0 نانومتر است. اگر فاصلهی مربوط به پیوند اتمی را هم در نظر بگیریم، میبینیم که در این ابعاد مطرح شده برای طول کانال، کار بسیار دشواری را پیش رو داریم. چرا که کار با چند ده اتم، مسائل پیشبینی نشدهی بسیاری به دنبال خواهد داشت. در واقع در این ابعاد اتفاقاتی میافتد که در ابعاد بزرگتر به سادگی قابل صرف نظر کردن است. ولی اکنون نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. این مشکلات را مسائل کوانتومی میگوییم.مشکل دیگر، فناوری ساخت ترانزیستور در این ابعاد است. فنون و ابزارهای ساخت مدارهای مجتمع باید تغییرات اساسی بیابند. در این راه باید ابداعات و خلاقیتهای زیادی انجام گیرد تا دسترسی به آن چه پیشبینی شده، امکانپذیر شود. برای اینکه بتوانیم در این باره دقیقتر صحبت کنیم، لازم است ابتدا با فناوری ساخت مدارهای مجتمع الکترونیکی آشنا شویم. ما در چند مقالهی بعدی دربارهی فناوری ساخت مدارهای مجتمع بیشتر صحبت میکنیم.
نانو کلوب
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.