ميترا جون
31st October 2009, 11:36 PM
آئروسل هاي عوامل شيميايي
در اين فصل مکانيسم جذب آئروسل ها در مجاري
تنفسي فوقاني و تحتاني مورد بررسي قرار گرفته و
تاثيرات فيزيو پاتولوژيکي به کار گيري عوامل
شيميايي به شکل آئروسل تشريح مي شود
آئروسل به جو اطلاق مي شود که حاوي ذراتي است که در مدت زمان در هوا معلق مي مانند . به عبارت ديگر ، آئروسل سيستم کلوئودي است که فاز پيوسته آن گاز باشد . مه نمونه از يک آئروسل است . وقتي دماي اتاق اشباع از رطوبت ، کاهش مي يابد ، تجمع آب بر روي ذرات غبار باعث تشکيل مه مي شود . وقتي لايه اي از هواي اشباع شده از رطوبت در نزديکي سطح زمين در مدت شب سرد مي شود ، شبنم شکل مي گيرد .
فشار بخار اعمال شده توسط يک سطح منهني بالا تر از يک سطح صاف است . اين تاثير انحناء سطح به اثر کلوين معروف است و در پايداري و دوام قطرات کوچک مايع مهم مي باشد . اگر يک قطره خيلي کوچک در فضايي که نسبت به سطح صاف فشار بخار ماکزيمم را دارا است قرار گيرد ، به علت فشار بخار بيشتر ، تبخير سطح قطره صورت مي گيرد . به اين ترتيب قطره
کوچک تر شده و انحناي سطح افزايش پيدا مي کند و تبخير ادامه دارد . اثر کلوين بايد در مورد پايداري قطرات آئروسل مايع کوچک در مجراي تنفسي مورد نظر قرار گيرد . از طرفي ديگر از قطره اي از يک محلول مائي که فشار بخاري کمتر از فشار بخار آب خالص را دارد ، در مجاورت هواي اشباع از بخار آب قرار گيرد اندازه آن افزايش مي يابد . اين
عمل را رشد هيگروسکپيک مي نامند . قطره اي از محلول ماده ي حل شدني غير فعال که فشار بخار کمتري از هوايي که در معرض آن است ، دارا مي باشد . در اثر تجمع آب بر روي سطحش رشد مي کند . به همين علت غلظت محلول در قطره کاهش يافته و فشار بخار اعمال شده توسط آن افزايش مي يابد . وقتي فشار بخار محلول با فشار بخار مساوي شود ، قطره پايدار مي گردد . شايد تعجي آور باشد که با وجود اثر کلوين چگونه مي توان يک قطره را پايدار در نظر گرفت .
تبخير با سردي و تجمع با گرمي هواي اطراف قطره همراه است . در شرايطي که جريان هوا متلاتم است هدايت گرما از اطراف سطح قطره يا ذرات شدت يافته و سرعت رشد هيگروسکپيک بيشتر از شرايط جرجيان هواي آرام مي باشد 3-1- مکانيسم جذب آئروسل ها در مجاري تنفسي
بخشي از ذرات اتنشاق شده در مجاري تنفسي رسوب مي کنند . توجه به شيوه رسب ذرات به دليل احتمال رسوب ذرات راديو اکتيو بعد از جنگ جهاني دوم شدت يافت . در مدل هايي که در اينزمينه ارائه شده ، مجراي تنفسي به سه بخش تقسيم شده است . مجراي بيني (مجراي فوقاني) . ناي و نايژه ها (مجاري مياني) و ريه (مجاري تحتاني) . اين نتايج مشخص مي کند که براي ذرات کروي به فقر بيش از 2 ميکرون ، بيشتر حجم رسوب در مجاري بيني صورت مي گيرد . اگر چه بخش قابل ملاحظه اي جذب ريه مي شوند که به تدريج با افزايش قطر ذرات افزايش مي يابند . رسوب ذرات با قطر 0.01 ميکرون در ناي و نايژه قابل ملاحظه بوده ولي در مورد قطر هاي بلاتر به شدت کاهش مي يابد .
ته نشين شدن :
در اين شيوه رسوب ذرات با چگالي بالاتر از هوا تحت نيروي جاذبه ته نشين مي شوند . هنگامي که يک يک ذره سقط مي کند ، سرعتش افزايش مي يابد تا اينکه نيروي مقاوم هوا برابر نيروي جاذبه زمين شود . در اين حالت سقوط آزاد ذره با سرعت ثابت (سرعت نهايي) ادامه مي يابد .
بر خورد :
اگر جريان هوا به طور ناگهاني تعقير جهت دهد ، نيرويي بر ذره وارد شده آن را در ميان جريان هوا به حرکت در مي آورند و ممکن است در اين بين به ديواره مجاري که هوا در آن جريان داد
برخورد کند و رسوب به وابسطه بر خود تعقير تحقق يابد . البته ذره با زاويه قائمه در ميان جريان هوا تعقير جهت نمي دهد ولي يک مسير انحرافي را طي خواهد کرد . به اين ترتيب در صورتي که ذره در مرکز جزيان هوا قرار داشته باشد ، به فرض اينکه به ديواره مجاري تنفسي برخورد نکند ، در نهايت در فاصله اي از جريان هوا قرار گرفته و به حرکت خود در وضعيت جديد ادامه مي دهد .
انتشار :
مولکول هاي هوا در حرکت مداوم هستند و با ذرات آئروسل برخورد مي کنند . اگر اين ذرات کوچک باشند و به وسيله برخورد با مولکول هاي هوا آشفته شده و به شکل نامنظمي به حرکت خود ادامه مي دهند . ذراتي که به اين شکل حرکت مي کنند ممکن است به ديواره مجاري تنفس برخورد و رسوب کنند .
بازداشت (جلوگيري) :
بازداشت يا جلوگيري وقتي که الياف طويل از ميان جريان هوا مي گذرند به وقع مي پيومدند . اين الياف با تعقيرات جريان هوا خم نتمي شوند . به جداري مجاري هوايي برخورد مي کنند . اين شيوه رسوب در مورد مواد ليفي شکل مانند پنبه نسوز با اهميت است . ولي در مورد عوامل شيميايي صادق نيست .
رسوب الکترو استاتيکي :
در صورتي که مقداري بار ممثبن يا منفي بر روي ذرات و سطوح وجود داشته باشد ، آنها را مي توان به شکل باردار تصور نمود . ذرات بار دار به سمت سطحي که داراي بار مخالف هستند
جذب مي شوند . اين نوع رسوب براي ذرات با بار بيش از 10 با اهميت است . ذرات بار دار در هوا بار خود را از دست مي دهند و رسوب الکترو استاتيکي در مجاري تنفسي تنها در مورد ذرات تازه ايجاد شده با بار الکتريکي بالا اهميت مي يابد .
رطوبت نسبي مجاري تنفسي 99.5% است و قطرات کوچک رشد سريع تري نسبت به قطرات بزرگ تر دارند و سريعتر به اندازه و قطر تعادلي مي رسند . قابل ذکر است که در ميان قطرات با غلظت هاي مشابهي ، آنهايي که شعاع کوچکتري دارند ، زود تر به شعاع تعادلي مي رسند . اين امر به دليل اهميت بيشتر اثر کلوين در مورد قطرات کوچک است که باعث توقف رشد مي شود .
3-2- ذارت حامل عوامل شيميايي
پس از جنگ جهاني اول ايده کاربرد ذرات بي اثر به عنوان حامل عوامل شيميايي زود به زود قوت گرفت . زندانياني که در اثر کاربرد کاز هاي شيميايي توسط آلماني ها مسموم شده بودند ، گزارشاتي مبني بر کاربرد نوعي ذرات جامد متخلل آغشته به فسفژن دارند . اين عمل به منظور افزايش پايداري و دوام فسفژن در منطقه عملياتي صورت گرفت . از طرفي ديگر در همين مدت مشخص شده که اگر ابري از ذرات جامد تهوع آور يا عدسه آور که قادر به نفوذ در ماکسهاي محافظ باشند . به همراه عوامل کشنده مانند (مانند فسفژن) موزد استفاده قرار گيرند . نيرو هاي درگير مجبور به برداشتن ماکس شده و کارايي عوامل شيميايي افزايش مي ياد . دراين مورد ذرات به عنوان حامل عامل شيميايي در نظز گرفته
نمي شود و علاوه بر ناتوان سداختن نيروي زمينه را براي تاثير عوامل کشنده فراهم مي سازند . به همين دليل عوامل ارثي مانند تهوع آور در طي جنگ جهاني اول به کار گرفته شده اند . توسعه ذرات آغشته به عوامل شيميايي کم و بيش فرار درطي سال هاي 1930و 1940 ادامه يافت . غبار آغشته به خردل در طي اين مدت در آلمان مورد مطالعه قرار گرفته و نتايج قابل توجيهي به دست آمد . براي مثال مشخص شده اگر موش در معرض گاز خردل با غلظت 25 و در مدت 30 دقيقه قرار گيرد ، علائمي مبني بر مسموميت يا اختلالات تنفسي نشان نمي دهد و فقط در روز هاي بعد تحريک مخاطهاي بيني ، چشم و گوش صورت مي گيرد که بعد از سه هفته کاملا بهبود مي يابد . ولي وقتي همين عمل در مدت زمان با غلظتي از خردل و در حضور ذرات بسيار ريز زغال فعال انجام مي شود موجب بروز عوارض شديد ريوي شده که در نهايت منجر به مرگ اغلب موش ها در کمتر از 6 ساعت مي شود .
نظر به افزايش سميت خردل گوگردي در حضور ذرات زير بي اثري در مدت جنگ ايران و عراق که در آن بمب هاي شيميايي در سطح گسترده اي به کار گرفته شدند دوباره مطرح شد . اين مو ضوع از جهات مختلف داراي اهميت استاافزايش سميت عوامل شيميايي به واسطه جذب در ذرات بسيار ريز به طريق زير قابل توجه است :
خردل گوگردي عمدتا در مجاري تنفسي و فوقاني جذب مي شود و صدمات ايجاد شده منجر به ناتواني مي شوند ولي به ندرت مرگ آور هستند . جذب خردل گوگردي به داخل ذرات و آزاد سازي آهسته آنها قادر است از مجاري تنفسي فوقاني عبور کرده و صدمات جدي را در قسمت ريه به وجود آورد .
آزاد سازي ترکيبات سمي توسط ذرات جاذب مي تواند به غظت منطقه اي اين ترکيبات انجاميده و موجب صدمات جديد در ناحيه اي مشخص گردد .
مدت زمان تماس با بافت ها با عوامل شيميايي ، در اثر آزاد سازي آهسته آنها افزايش مي يابد . با وجود اين جذب عوامل شيميايي توسط ذرات بدون آزاد سازي بعدي منجر به کاهش سميت عامل شيميايي مي شود . در مورد ترکيباتي که به طور سيستماتيک عمل کرده و موجب صدمات ريوي نمي شوند ، ذرات جاذبه کاربرد چنداني ندارد. گزارشات و جذابيات کمي در زمينه مطالعه تجربي انجام يافته در مورد جذي ترکيبات سموم بر روي ذرات وجود دارد .
با توجه به موارد فوق الذکر ، بررسي پتانسيل کاربرد عوامل شيميايي به شکل آئروسل و قابليت هايي که در زمينه حاصي مي شود به جهت آگاهي از اثرات مخرب ان و شيوه هاي مقابله با آن (پتافند) الزامي به نظر مي رسد . اطلاعات منتشر شده در اين زمينه بسيار کم است ولي مطالعات انجات انجام شده روي آئروسل ها به طور کلي نشان مي دهد که اندازيه ذارت ، ريتم تنفسي (فعاليت يا عدم فعالين فرد) ، شيوه تنفسي (از طريق بيني يا دهان) رشد و واکنش ذرات ، رسوب آنها رادر نقاط مختلف مجاري تنفسي تحت تاثير قرار مي دهد . به اين ترتيب در مورد رسوب ذرات در محجاري تنفسي مي تاول نتيجه گرفت که :
ــ رسوب ذرات در مجاري تنفسي بهستگي به ريتم تنفسي دارد .
ــ افزايش هواي استنشاق شده باعث نفوذ هر چه بيشتر ذرات به طرف ريه مي شود .
ــ در هنگام فعاليت از طريق دهان ، رسوب ذرات در ريه افزايش مي يابد .
ــ ذرات بزرگ در مجاري تنفسي فوقاني رسوب ميکنند .
ــ ذرات بسيار کوچک اغلب به روش انتشار در مجاري تنفسي تحتاني رسوب مي کنند .
با توجه به اينکه اثرات مخرب عوامل شيميايي عمدتا منطقه خالص از مجاري تنفسي را تحت شعاع قرار مي دهند . (تاولزا ، خون ، خفه کننده و ...(مجاري تنفسي تحتاني يا ريه) تهوع آور ،
عطسه آور و ...(مجاري تنفسي فوقاني يا بيني)) . بنا بر اين موارد فوق در تاثير عوامل شيميايي به شکل آئروسل در منطقه خاص از مجاري تنفسي تاسير گذار خواهد بود .
از طرف ديگر بررسي رشد و هيگروسکپسک ذرات مائي عوامل (مانند محلول هاي آبي ترکيبات مختلف يون سيانيد) و واکنش هايي که آن ها در مجاري تنفسي يا آمونياک به انجام مي رساند ، از اهميت خاصي برخوردار است و بايد مورد توجه قرار گيرد .
تحول مهم ديگر در زمينه کاربرد عوامل شيميايي را بايد درکار با ذرات جامد و اثرات فزاينده آنها جست و جو نمود . اين امر بعد از دهه 1940 به شدت مورد توجه قرار گرفته و ممکن است در حال حاظر بسيار از عوامل بدون شکل مورد استفاده قرار گيرند .
بررسي اين موضوع و نوع ذرات حامل براي عوامل شيميايي خاص ، علاوه بر آگاهي آن توان بالقوه و بالفعل ارتش هاي دنيا در اين زمينه مقدمات لازم را براي اتخاذ تداپير پدافندي موثر فراهم مي سازد .
در اين فصل مکانيسم جذب آئروسل ها در مجاري
تنفسي فوقاني و تحتاني مورد بررسي قرار گرفته و
تاثيرات فيزيو پاتولوژيکي به کار گيري عوامل
شيميايي به شکل آئروسل تشريح مي شود
آئروسل به جو اطلاق مي شود که حاوي ذراتي است که در مدت زمان در هوا معلق مي مانند . به عبارت ديگر ، آئروسل سيستم کلوئودي است که فاز پيوسته آن گاز باشد . مه نمونه از يک آئروسل است . وقتي دماي اتاق اشباع از رطوبت ، کاهش مي يابد ، تجمع آب بر روي ذرات غبار باعث تشکيل مه مي شود . وقتي لايه اي از هواي اشباع شده از رطوبت در نزديکي سطح زمين در مدت شب سرد مي شود ، شبنم شکل مي گيرد .
فشار بخار اعمال شده توسط يک سطح منهني بالا تر از يک سطح صاف است . اين تاثير انحناء سطح به اثر کلوين معروف است و در پايداري و دوام قطرات کوچک مايع مهم مي باشد . اگر يک قطره خيلي کوچک در فضايي که نسبت به سطح صاف فشار بخار ماکزيمم را دارا است قرار گيرد ، به علت فشار بخار بيشتر ، تبخير سطح قطره صورت مي گيرد . به اين ترتيب قطره
کوچک تر شده و انحناي سطح افزايش پيدا مي کند و تبخير ادامه دارد . اثر کلوين بايد در مورد پايداري قطرات آئروسل مايع کوچک در مجراي تنفسي مورد نظر قرار گيرد . از طرفي ديگر از قطره اي از يک محلول مائي که فشار بخاري کمتر از فشار بخار آب خالص را دارد ، در مجاورت هواي اشباع از بخار آب قرار گيرد اندازه آن افزايش مي يابد . اين
عمل را رشد هيگروسکپيک مي نامند . قطره اي از محلول ماده ي حل شدني غير فعال که فشار بخار کمتري از هوايي که در معرض آن است ، دارا مي باشد . در اثر تجمع آب بر روي سطحش رشد مي کند . به همين علت غلظت محلول در قطره کاهش يافته و فشار بخار اعمال شده توسط آن افزايش مي يابد . وقتي فشار بخار محلول با فشار بخار مساوي شود ، قطره پايدار مي گردد . شايد تعجي آور باشد که با وجود اثر کلوين چگونه مي توان يک قطره را پايدار در نظر گرفت .
تبخير با سردي و تجمع با گرمي هواي اطراف قطره همراه است . در شرايطي که جريان هوا متلاتم است هدايت گرما از اطراف سطح قطره يا ذرات شدت يافته و سرعت رشد هيگروسکپيک بيشتر از شرايط جرجيان هواي آرام مي باشد 3-1- مکانيسم جذب آئروسل ها در مجاري تنفسي
بخشي از ذرات اتنشاق شده در مجاري تنفسي رسوب مي کنند . توجه به شيوه رسب ذرات به دليل احتمال رسوب ذرات راديو اکتيو بعد از جنگ جهاني دوم شدت يافت . در مدل هايي که در اينزمينه ارائه شده ، مجراي تنفسي به سه بخش تقسيم شده است . مجراي بيني (مجراي فوقاني) . ناي و نايژه ها (مجاري مياني) و ريه (مجاري تحتاني) . اين نتايج مشخص مي کند که براي ذرات کروي به فقر بيش از 2 ميکرون ، بيشتر حجم رسوب در مجاري بيني صورت مي گيرد . اگر چه بخش قابل ملاحظه اي جذب ريه مي شوند که به تدريج با افزايش قطر ذرات افزايش مي يابند . رسوب ذرات با قطر 0.01 ميکرون در ناي و نايژه قابل ملاحظه بوده ولي در مورد قطر هاي بلاتر به شدت کاهش مي يابد .
ته نشين شدن :
در اين شيوه رسوب ذرات با چگالي بالاتر از هوا تحت نيروي جاذبه ته نشين مي شوند . هنگامي که يک يک ذره سقط مي کند ، سرعتش افزايش مي يابد تا اينکه نيروي مقاوم هوا برابر نيروي جاذبه زمين شود . در اين حالت سقوط آزاد ذره با سرعت ثابت (سرعت نهايي) ادامه مي يابد .
بر خورد :
اگر جريان هوا به طور ناگهاني تعقير جهت دهد ، نيرويي بر ذره وارد شده آن را در ميان جريان هوا به حرکت در مي آورند و ممکن است در اين بين به ديواره مجاري که هوا در آن جريان داد
برخورد کند و رسوب به وابسطه بر خود تعقير تحقق يابد . البته ذره با زاويه قائمه در ميان جريان هوا تعقير جهت نمي دهد ولي يک مسير انحرافي را طي خواهد کرد . به اين ترتيب در صورتي که ذره در مرکز جزيان هوا قرار داشته باشد ، به فرض اينکه به ديواره مجاري تنفسي برخورد نکند ، در نهايت در فاصله اي از جريان هوا قرار گرفته و به حرکت خود در وضعيت جديد ادامه مي دهد .
انتشار :
مولکول هاي هوا در حرکت مداوم هستند و با ذرات آئروسل برخورد مي کنند . اگر اين ذرات کوچک باشند و به وسيله برخورد با مولکول هاي هوا آشفته شده و به شکل نامنظمي به حرکت خود ادامه مي دهند . ذراتي که به اين شکل حرکت مي کنند ممکن است به ديواره مجاري تنفس برخورد و رسوب کنند .
بازداشت (جلوگيري) :
بازداشت يا جلوگيري وقتي که الياف طويل از ميان جريان هوا مي گذرند به وقع مي پيومدند . اين الياف با تعقيرات جريان هوا خم نتمي شوند . به جداري مجاري هوايي برخورد مي کنند . اين شيوه رسوب در مورد مواد ليفي شکل مانند پنبه نسوز با اهميت است . ولي در مورد عوامل شيميايي صادق نيست .
رسوب الکترو استاتيکي :
در صورتي که مقداري بار ممثبن يا منفي بر روي ذرات و سطوح وجود داشته باشد ، آنها را مي توان به شکل باردار تصور نمود . ذرات بار دار به سمت سطحي که داراي بار مخالف هستند
جذب مي شوند . اين نوع رسوب براي ذرات با بار بيش از 10 با اهميت است . ذرات بار دار در هوا بار خود را از دست مي دهند و رسوب الکترو استاتيکي در مجاري تنفسي تنها در مورد ذرات تازه ايجاد شده با بار الکتريکي بالا اهميت مي يابد .
رطوبت نسبي مجاري تنفسي 99.5% است و قطرات کوچک رشد سريع تري نسبت به قطرات بزرگ تر دارند و سريعتر به اندازه و قطر تعادلي مي رسند . قابل ذکر است که در ميان قطرات با غلظت هاي مشابهي ، آنهايي که شعاع کوچکتري دارند ، زود تر به شعاع تعادلي مي رسند . اين امر به دليل اهميت بيشتر اثر کلوين در مورد قطرات کوچک است که باعث توقف رشد مي شود .
3-2- ذارت حامل عوامل شيميايي
پس از جنگ جهاني اول ايده کاربرد ذرات بي اثر به عنوان حامل عوامل شيميايي زود به زود قوت گرفت . زندانياني که در اثر کاربرد کاز هاي شيميايي توسط آلماني ها مسموم شده بودند ، گزارشاتي مبني بر کاربرد نوعي ذرات جامد متخلل آغشته به فسفژن دارند . اين عمل به منظور افزايش پايداري و دوام فسفژن در منطقه عملياتي صورت گرفت . از طرفي ديگر در همين مدت مشخص شده که اگر ابري از ذرات جامد تهوع آور يا عدسه آور که قادر به نفوذ در ماکسهاي محافظ باشند . به همراه عوامل کشنده مانند (مانند فسفژن) موزد استفاده قرار گيرند . نيرو هاي درگير مجبور به برداشتن ماکس شده و کارايي عوامل شيميايي افزايش مي ياد . دراين مورد ذرات به عنوان حامل عامل شيميايي در نظز گرفته
نمي شود و علاوه بر ناتوان سداختن نيروي زمينه را براي تاثير عوامل کشنده فراهم مي سازند . به همين دليل عوامل ارثي مانند تهوع آور در طي جنگ جهاني اول به کار گرفته شده اند . توسعه ذرات آغشته به عوامل شيميايي کم و بيش فرار درطي سال هاي 1930و 1940 ادامه يافت . غبار آغشته به خردل در طي اين مدت در آلمان مورد مطالعه قرار گرفته و نتايج قابل توجيهي به دست آمد . براي مثال مشخص شده اگر موش در معرض گاز خردل با غلظت 25 و در مدت 30 دقيقه قرار گيرد ، علائمي مبني بر مسموميت يا اختلالات تنفسي نشان نمي دهد و فقط در روز هاي بعد تحريک مخاطهاي بيني ، چشم و گوش صورت مي گيرد که بعد از سه هفته کاملا بهبود مي يابد . ولي وقتي همين عمل در مدت زمان با غلظتي از خردل و در حضور ذرات بسيار ريز زغال فعال انجام مي شود موجب بروز عوارض شديد ريوي شده که در نهايت منجر به مرگ اغلب موش ها در کمتر از 6 ساعت مي شود .
نظر به افزايش سميت خردل گوگردي در حضور ذرات زير بي اثري در مدت جنگ ايران و عراق که در آن بمب هاي شيميايي در سطح گسترده اي به کار گرفته شدند دوباره مطرح شد . اين مو ضوع از جهات مختلف داراي اهميت استاافزايش سميت عوامل شيميايي به واسطه جذب در ذرات بسيار ريز به طريق زير قابل توجه است :
خردل گوگردي عمدتا در مجاري تنفسي و فوقاني جذب مي شود و صدمات ايجاد شده منجر به ناتواني مي شوند ولي به ندرت مرگ آور هستند . جذب خردل گوگردي به داخل ذرات و آزاد سازي آهسته آنها قادر است از مجاري تنفسي فوقاني عبور کرده و صدمات جدي را در قسمت ريه به وجود آورد .
آزاد سازي ترکيبات سمي توسط ذرات جاذب مي تواند به غظت منطقه اي اين ترکيبات انجاميده و موجب صدمات جديد در ناحيه اي مشخص گردد .
مدت زمان تماس با بافت ها با عوامل شيميايي ، در اثر آزاد سازي آهسته آنها افزايش مي يابد . با وجود اين جذب عوامل شيميايي توسط ذرات بدون آزاد سازي بعدي منجر به کاهش سميت عامل شيميايي مي شود . در مورد ترکيباتي که به طور سيستماتيک عمل کرده و موجب صدمات ريوي نمي شوند ، ذرات جاذبه کاربرد چنداني ندارد. گزارشات و جذابيات کمي در زمينه مطالعه تجربي انجام يافته در مورد جذي ترکيبات سموم بر روي ذرات وجود دارد .
با توجه به موارد فوق الذکر ، بررسي پتانسيل کاربرد عوامل شيميايي به شکل آئروسل و قابليت هايي که در زمينه حاصي مي شود به جهت آگاهي از اثرات مخرب ان و شيوه هاي مقابله با آن (پتافند) الزامي به نظر مي رسد . اطلاعات منتشر شده در اين زمينه بسيار کم است ولي مطالعات انجات انجام شده روي آئروسل ها به طور کلي نشان مي دهد که اندازيه ذارت ، ريتم تنفسي (فعاليت يا عدم فعالين فرد) ، شيوه تنفسي (از طريق بيني يا دهان) رشد و واکنش ذرات ، رسوب آنها رادر نقاط مختلف مجاري تنفسي تحت تاثير قرار مي دهد . به اين ترتيب در مورد رسوب ذرات در محجاري تنفسي مي تاول نتيجه گرفت که :
ــ رسوب ذرات در مجاري تنفسي بهستگي به ريتم تنفسي دارد .
ــ افزايش هواي استنشاق شده باعث نفوذ هر چه بيشتر ذرات به طرف ريه مي شود .
ــ در هنگام فعاليت از طريق دهان ، رسوب ذرات در ريه افزايش مي يابد .
ــ ذرات بزرگ در مجاري تنفسي فوقاني رسوب ميکنند .
ــ ذرات بسيار کوچک اغلب به روش انتشار در مجاري تنفسي تحتاني رسوب مي کنند .
با توجه به اينکه اثرات مخرب عوامل شيميايي عمدتا منطقه خالص از مجاري تنفسي را تحت شعاع قرار مي دهند . (تاولزا ، خون ، خفه کننده و ...(مجاري تنفسي تحتاني يا ريه) تهوع آور ،
عطسه آور و ...(مجاري تنفسي فوقاني يا بيني)) . بنا بر اين موارد فوق در تاثير عوامل شيميايي به شکل آئروسل در منطقه خاص از مجاري تنفسي تاسير گذار خواهد بود .
از طرف ديگر بررسي رشد و هيگروسکپسک ذرات مائي عوامل (مانند محلول هاي آبي ترکيبات مختلف يون سيانيد) و واکنش هايي که آن ها در مجاري تنفسي يا آمونياک به انجام مي رساند ، از اهميت خاصي برخوردار است و بايد مورد توجه قرار گيرد .
تحول مهم ديگر در زمينه کاربرد عوامل شيميايي را بايد درکار با ذرات جامد و اثرات فزاينده آنها جست و جو نمود . اين امر بعد از دهه 1940 به شدت مورد توجه قرار گرفته و ممکن است در حال حاظر بسيار از عوامل بدون شکل مورد استفاده قرار گيرند .
بررسي اين موضوع و نوع ذرات حامل براي عوامل شيميايي خاص ، علاوه بر آگاهي آن توان بالقوه و بالفعل ارتش هاي دنيا در اين زمينه مقدمات لازم را براي اتخاذ تداپير پدافندي موثر فراهم مي سازد .