kamanabroo
30th October 2009, 11:20 PM
در محضر امام صداقت (http://shia-online.ir/article.asp?id=7729&cat=3)
آیت الله جوادی آملی
http://shia-online.ir/images/apctrs7729.jpg امام صداقت صادق سلام الله علیه گذشته از مزایای عامّه امامت و ولایت، ویژگی خاصی دارد که همانند هر یک از ائمه علیهم السّلام مظهر نامی مخصوص از اسماء حسنای حقاند. حضرتش که به صادق ملقّب شد، انسانها را به فراگیری صدق دعوت میکند و چنین میگوید : تعلّموا الصّدق قبل الحدیث (1)؛ قبل از سخن گفتن، ادب صداقت را بیاموزید.
خواه سخن مربوط به امور نظری باشد، حقّ بگوئید؛ خواه مربوط به امور عملی باشد، صادق باشید. تا انسان میزان صدق نشد، آگاه نیست. وقتی به صداقت آگاه نشد، معیار سخن در اختیار او نیست. نه میتواند سخن بگوید، نه میتواند سخن سخنوران را بسنجد. زیرا معیار سخن، صدق است و این صدق با جان انسان صادق عجین است و تا روح صادق نبود، هرگز انسان میزان سخن نخواهد داشت.
تعلّموا الصّدق قبل الحدیث. و این صدق چون همان حق است و تنها محور تشخیص حق، عقل است، حضرتش ما را به تعیین محور صدق که عقل است فراخواند؛ فرمود: دعامه الانسان العقل (2). یعنی زیر بنای حیات انسان، اندیشه است. اگر در مسائل نظر گفتهاند ای برادر! تو همان اندیشهای، در مسائل عمل نیز گفتهاند که ای برادر! تو همان اراده و نیتی.
یک انسان باید خوب بفهمد و فهمیدهها را خوب عمل کند. لذا امام ششم؛ هم ستون اندیشه را عقل میداند و هم ستون عمل را عقل میداند که عقل چیزی است؛ به یعبد الرّحمن و یکتسب الجنان (3). و این امامان، عقل منفصل امت اسلامیاند که در زیارت جامعه به پیشگاه شان عرض میکنیم: بکم یعبد الرّحمن(4). اگر عقل هر انسانی معیار عبادت اوست، امامان معصوم (علیهم السّلام) عقل امّت اسلامیاند، و اگر امّت اسلامی توفیق عبادت دارند، در پرتو ارتباط با امامان است که بهم یعبد الرّحمن.
آنگاه برای اینکه انسان؛ هم در بعد نظر عاقلی نیرومند و هم در بعد عمل صاحب ارادهای قوی باشد، به همه ما آموخت: اصل المرء لبّه (5). یعنی انسان مرکب از دو حقیقت همسان به نام جسم و روح نیست. انسان یک حقیقت دارد که اصلش را روح و فرعش را بدن میسازد.
قدرت اراده یا قوت جسم؟
اگر در بلندای سخن امیر سخن علیّ بن أبیطالب علیه أفضل صلوات المصلّین میخوانید که ما قلعت باب خیبر بقوّه جسدانیّه و لا قوّه غذائیه و لکن بقوّه ملکوتیه و نفس بنور ربّها مضیئه(6)؛ روی قدرت اراده است. اگر حضرت فرمود: من در خیبر را با نیروی بدن نکندم، با قدرت اراده این در را از جای کندم؛ یعنی اگر اراده نیرومند شد، بدن توانمند میشود. قدرت روح است که بدن را نیرومند میکند، چه اینکه ضعف روح است که در بدن پیدا میشود.
این بیان امام صادق (سلام الله علیه) به هر انسانی دستور تقویّت اراده میدهد که به چیزی جز خدا نیندیشد. قدرت اراده در مسائل کمّی او نیست. آنکه در مسائل مادّی نیرومند است، این گرفتار ضعف اراده و قدرت بدن است. اینکه در گناه نیرومند است، چون اسیر است و انسان اسیر، ذلیل. آنکه ستم میکند، خواه ستم به خود، خواه ستم به غیر، او فرومایه است و انسان فرومایه از قدرت اراده محروم! فرمود: الظالم ذلیل؛ ستمکار فرومایه است. ذلّت در ظلم ظهور میکند و عزت در اطاعت جلوه میکند.
فرمود: ظلم را جز انسان فرومایه، احدی نمیپذیرد. اگر ستم میکند، ذلیل است و اگر ستم میپذیرد، ذلیل. و قدرت اراده انسان را به عدل میخواند که نه سلطهگر باشد و نه سلطهپذیر؛ و اگر انسان توانست هر ستمی را در پرتو اتکای به قدرت حق حل کند، چرا از میدان وسیع اراده مدد نگیرد و بالا نیاید و دست ستم را از آستین ستمکار قطع نکند؟! که امام ششم فرمود: دعوه المظلوم تصعد الی السّماء (7). آه مظلوم و دعای ستم دیده به آسمان صعود میکند.
این کلمه طیّبه است؛ اگر خدا فرمود: الیه یصعد الکلم الطیّب (8)، امام ششم مبین قرآن است، میگوید: دعای انسان ستم دیده به آسمان میرود. این آسمان نه یعنی فضای بالا ! آن آسمانی که رزق ما آنجاست. و فی السّماء رزقکم (9). آن آسمانی که این آسمانها در آنجاست. آن آسمانی که درهایش به روی مؤمنین باز است و هرگز به چهره کفار گشوده نمیشود. لا تفتّح لهم ابواب السّماء(10). آن آسمانی که فرشتگان خاصّ صاحبان آنهایند، گیرندگان وحی آسمانیاند، و اوحی فی کلّ سماء امرها (11). آن آسمان جای صعود دعای ستم دیدگان است. یعنی اگر یک کسی بداند دعای او به درون آسمانها راه پیدا میکند، او هرگز ستم نمیپذیرد، چه اینکه حاضر نیست ستم بکند.
اینها را امام ششم به ما آموخت و راه تقویت اراده را که همان اصالت عقل است در میدان عبادت خلاصه کرد. به ما فرمود: تنها راه قدرت اراده، عبادت است. راهی برای نیرومند کردن نیت جز عبادت نیست. فرمود: آنچنان از خدا بترس که گویا خدا را می بینی.
منبع: کتاب نيوز
آیت الله جوادی آملی
http://shia-online.ir/images/apctrs7729.jpg امام صداقت صادق سلام الله علیه گذشته از مزایای عامّه امامت و ولایت، ویژگی خاصی دارد که همانند هر یک از ائمه علیهم السّلام مظهر نامی مخصوص از اسماء حسنای حقاند. حضرتش که به صادق ملقّب شد، انسانها را به فراگیری صدق دعوت میکند و چنین میگوید : تعلّموا الصّدق قبل الحدیث (1)؛ قبل از سخن گفتن، ادب صداقت را بیاموزید.
خواه سخن مربوط به امور نظری باشد، حقّ بگوئید؛ خواه مربوط به امور عملی باشد، صادق باشید. تا انسان میزان صدق نشد، آگاه نیست. وقتی به صداقت آگاه نشد، معیار سخن در اختیار او نیست. نه میتواند سخن بگوید، نه میتواند سخن سخنوران را بسنجد. زیرا معیار سخن، صدق است و این صدق با جان انسان صادق عجین است و تا روح صادق نبود، هرگز انسان میزان سخن نخواهد داشت.
تعلّموا الصّدق قبل الحدیث. و این صدق چون همان حق است و تنها محور تشخیص حق، عقل است، حضرتش ما را به تعیین محور صدق که عقل است فراخواند؛ فرمود: دعامه الانسان العقل (2). یعنی زیر بنای حیات انسان، اندیشه است. اگر در مسائل نظر گفتهاند ای برادر! تو همان اندیشهای، در مسائل عمل نیز گفتهاند که ای برادر! تو همان اراده و نیتی.
یک انسان باید خوب بفهمد و فهمیدهها را خوب عمل کند. لذا امام ششم؛ هم ستون اندیشه را عقل میداند و هم ستون عمل را عقل میداند که عقل چیزی است؛ به یعبد الرّحمن و یکتسب الجنان (3). و این امامان، عقل منفصل امت اسلامیاند که در زیارت جامعه به پیشگاه شان عرض میکنیم: بکم یعبد الرّحمن(4). اگر عقل هر انسانی معیار عبادت اوست، امامان معصوم (علیهم السّلام) عقل امّت اسلامیاند، و اگر امّت اسلامی توفیق عبادت دارند، در پرتو ارتباط با امامان است که بهم یعبد الرّحمن.
آنگاه برای اینکه انسان؛ هم در بعد نظر عاقلی نیرومند و هم در بعد عمل صاحب ارادهای قوی باشد، به همه ما آموخت: اصل المرء لبّه (5). یعنی انسان مرکب از دو حقیقت همسان به نام جسم و روح نیست. انسان یک حقیقت دارد که اصلش را روح و فرعش را بدن میسازد.
قدرت اراده یا قوت جسم؟
اگر در بلندای سخن امیر سخن علیّ بن أبیطالب علیه أفضل صلوات المصلّین میخوانید که ما قلعت باب خیبر بقوّه جسدانیّه و لا قوّه غذائیه و لکن بقوّه ملکوتیه و نفس بنور ربّها مضیئه(6)؛ روی قدرت اراده است. اگر حضرت فرمود: من در خیبر را با نیروی بدن نکندم، با قدرت اراده این در را از جای کندم؛ یعنی اگر اراده نیرومند شد، بدن توانمند میشود. قدرت روح است که بدن را نیرومند میکند، چه اینکه ضعف روح است که در بدن پیدا میشود.
این بیان امام صادق (سلام الله علیه) به هر انسانی دستور تقویّت اراده میدهد که به چیزی جز خدا نیندیشد. قدرت اراده در مسائل کمّی او نیست. آنکه در مسائل مادّی نیرومند است، این گرفتار ضعف اراده و قدرت بدن است. اینکه در گناه نیرومند است، چون اسیر است و انسان اسیر، ذلیل. آنکه ستم میکند، خواه ستم به خود، خواه ستم به غیر، او فرومایه است و انسان فرومایه از قدرت اراده محروم! فرمود: الظالم ذلیل؛ ستمکار فرومایه است. ذلّت در ظلم ظهور میکند و عزت در اطاعت جلوه میکند.
فرمود: ظلم را جز انسان فرومایه، احدی نمیپذیرد. اگر ستم میکند، ذلیل است و اگر ستم میپذیرد، ذلیل. و قدرت اراده انسان را به عدل میخواند که نه سلطهگر باشد و نه سلطهپذیر؛ و اگر انسان توانست هر ستمی را در پرتو اتکای به قدرت حق حل کند، چرا از میدان وسیع اراده مدد نگیرد و بالا نیاید و دست ستم را از آستین ستمکار قطع نکند؟! که امام ششم فرمود: دعوه المظلوم تصعد الی السّماء (7). آه مظلوم و دعای ستم دیده به آسمان صعود میکند.
این کلمه طیّبه است؛ اگر خدا فرمود: الیه یصعد الکلم الطیّب (8)، امام ششم مبین قرآن است، میگوید: دعای انسان ستم دیده به آسمان میرود. این آسمان نه یعنی فضای بالا ! آن آسمانی که رزق ما آنجاست. و فی السّماء رزقکم (9). آن آسمانی که این آسمانها در آنجاست. آن آسمانی که درهایش به روی مؤمنین باز است و هرگز به چهره کفار گشوده نمیشود. لا تفتّح لهم ابواب السّماء(10). آن آسمانی که فرشتگان خاصّ صاحبان آنهایند، گیرندگان وحی آسمانیاند، و اوحی فی کلّ سماء امرها (11). آن آسمان جای صعود دعای ستم دیدگان است. یعنی اگر یک کسی بداند دعای او به درون آسمانها راه پیدا میکند، او هرگز ستم نمیپذیرد، چه اینکه حاضر نیست ستم بکند.
اینها را امام ششم به ما آموخت و راه تقویت اراده را که همان اصالت عقل است در میدان عبادت خلاصه کرد. به ما فرمود: تنها راه قدرت اراده، عبادت است. راهی برای نیرومند کردن نیت جز عبادت نیست. فرمود: آنچنان از خدا بترس که گویا خدا را می بینی.
منبع: کتاب نيوز