LaDy Ds DeMoNa
28th October 2009, 08:44 AM
روزی مردی داخل چاله ای افتادوبسياردردش آمد ...
یک روحانی اورادیدوگفت :حتماگناهی انجام داده ای!
یک دانشمندعمق چاله و رطوبت خاک آنرااندازه گرفت!
یک روزنامه نگاردرمورددردهایش بااومصاحبه کرد!
یک یوگيست به اوگفت : این چاله وهمچنين دردت فقط درذهنتوهستنددرواقعيت وجودندارند!!!
یک پزشک برای اودوقرص آسپرین پایين انداخت!
یک پرستارکنارچاله ایستادوبااوگریه کرد!
یک روانشناس اوراتحریک کردتادلایلی راکه پدرومادرش اوراآماده افتادن به داخل چاله کرده بودندپيداکند!
یک تقویت کننده فکر اورانصيحت کردکه : خواستن توانستن است!
یک فردخوشبين به اوگفت : ممکن بودیکی ازپاهات روبشکنی!!!
سپس فرد بیسوادی گذشت ودست اوراگرفت واوراازچاله بيرون آورد...!
یک روحانی اورادیدوگفت :حتماگناهی انجام داده ای!
یک دانشمندعمق چاله و رطوبت خاک آنرااندازه گرفت!
یک روزنامه نگاردرمورددردهایش بااومصاحبه کرد!
یک یوگيست به اوگفت : این چاله وهمچنين دردت فقط درذهنتوهستنددرواقعيت وجودندارند!!!
یک پزشک برای اودوقرص آسپرین پایين انداخت!
یک پرستارکنارچاله ایستادوبااوگریه کرد!
یک روانشناس اوراتحریک کردتادلایلی راکه پدرومادرش اوراآماده افتادن به داخل چاله کرده بودندپيداکند!
یک تقویت کننده فکر اورانصيحت کردکه : خواستن توانستن است!
یک فردخوشبين به اوگفت : ممکن بودیکی ازپاهات روبشکنی!!!
سپس فرد بیسوادی گذشت ودست اوراگرفت واوراازچاله بيرون آورد...!