kamanabroo
25th October 2009, 01:52 AM
نظریه های شهید مطهری
http://img.tebyan.net/big/1386/02/3497164161199187603421714024510712521921745.jpg
کاربران گرامی سلام
قبلا گفتیم که، بخش جدیدی به مطالب دین و اندیشه افزودایم، دراین بخش پژوهش های دانشگاهی و حوزوی مرتبط با علوم اسلامی و متناسب با سطح و نیاز کاربران ارائه خواهد گردید. شما نیز می توانید تحقیقات و آثار پژوهشی خود را برای ما ارسال نموده وپس از بررسی در سایت با نام مولفان به نمایش گذاشته خواهد شد. در سر آغاز این امر با نام زیبای امام خمینی (ره) و قله آموزه های اسلامی یعنی اخلاق آغاز کردیم، در ادامه به بررسی آموزه های اخلاقی در آثار شهید مطهری می پردازیم.برای مشاهده قسمت پیشین اینجا (http://www.tebyan.net/religion_thoughts/thelearned/religiousscientists/contemporary/2009/10/22/105553.html) کلیک کنید.
ارزش كار اخلاقی
كارهایی كه ما به آنها میگوئیم كار اخلاقی ، میبینیم فرقشان با كار عادی این است كه قابل ستایش و آفرین و تحسین اند به عبارت دیگر بشر برای این گونه كارها ارزش قائل است تفاوت كار اخلاقی با كار طبیعی در این است كه كار اخلاقی در وجدان هر بشری دارای ارزش است یعنی یك كار ارزشمند و گرانبها است و بشر برای خود این كار ، قیمت قائل است آن قیمتی هم كه برایش قائل است نه از نوع قیمت و ارزشی است كه برای كار یك كارگر قائل است كه ارزش مادی به اصطلاح ایجاد میكند و استحقاق مبلغی پول یا كالا در مقابل كار خودش پیدا میكند ، بلكه یك نوع ارزش ما فوق این ارزشهاست كه با پول و كالای مادی قابل تقویم نیست آن سربازی كه جان خودش را فدای دیگران میكند ، كارش كار با ارزشی است ولی ارزش آن از نوع ارزشهای مادی نیست كه مثلا بگوئیم فلان عمله كارش ساعتی بیست و پنج تومان ارزش دارد ، معمار هشتاد تومان ، مهندس صد و پنجاه تومان ، آن دیگری پانصد تومان ، و خیلی بالا باشد ، مثلا میگویند فلان كس آمد چاه نفت را خاموش كرد و برای هر ساعت كارش پنج هزار تومان ارزش قائل بودند ، بالاخره قابل تقویم به ارزشهای مادی است. كارهای اخلاقی ، در ذهن و وجدان بشر دارای ارزش و قیمت است، گرانبها است ولی نوع ارزشش با ارزشهای مادی مقیاس را هر اندازه بالا بگیرد متفاوت است آن یك ارزش دیگری است ارزشی است مافوق ارزشهای مادی قضایایی كه از علی علیه السلام نقل كردیم ، قابل این نیست كه بگوئیم این كار علی را حساب بكنید ببینید چند میلیون تومان یا چند میلیارد دلار قیمت دارد این با تومان و دلار قابل تقویم نیست البته ارزش و قیمت دارد ولی نوع ارزشش اساسا با این ارزشها متفاوت است.[1]
بعد از آنكه ثابت شد كه در میان كارهای انسان یك سلسله كارها هست دارای ارزش و قیمت ، آن هم نوعی ارزش كه با ارزشهای مادی متفاوت است ، قهرا این سوال پیش میآید كه توجیه این ارزشها چگونه است ؟ یعنی با چه فلسفه ای ، با چه مكتبی میتوانیم این ارزشها و قیمتها را برای كارهای اخلاقی بشر توجیه بكنیم ؟ به عبارت دیگر كدام مكتب میتواند ارزش اخلاقی كار بشر را تفسیر و توجیه و تایید كند ؟ آیا همه مكتبها قادرند این گونه كارها را توجیه كنند ؟ خود مكتب قادر است ؟ همه مكتبها قادر نیستند اكنون نمیخواهم این مطلب را بسط بدهم این را عرض كردم برای اینكه از حالا ذهن شما آماده باشد برای این مطلب كه ارزشهای اخلاقی را كدام مكتب از مكتبها میتواند توجیه كند ، و كدام مكتب قادر به توجیه نیست ؟ مكتبهایی كه قادر به توجیه نیستند بعضی صراحت دارند ، به روی خودشان میآورند ، خجالت هم نمیكشند، انكار میكنند.
" اصلا " اخلاق " حرف مفت است ، كار اخلاقی انجام دادن از ساده دلی است ، آدم عاقل دنبال كار اخلاقی نمیرود ، دنبال خوشی و لذت میرود جز سود و لذت هیچ چیز دیگری در عالم منطقی نیست " باز این خوب است.
میگویند : " اصلا " اخلاق " حرف مفت است ، كار اخلاقی انجام دادن از ساده دلی است ، آدم عاقل دنبال كار اخلاقی نمیرود ، دنبال خوشی و لذت میرود جز سود و لذت هیچ چیز دیگری در عالم منطقی نیست " باز این خوب است ، بالاخره میگوید من مكتبی دارم كه نتیجه اش همین است ولی پاره ای از مكتبها ، جهان بینی شان ، فلسفه و اساس فكرشان همین نتیجه را میدهد یعنی به همین جا میرسد اما به روی خودشان نمیآورند بلكه بر عكس ، میگویند : ما هم به ارزشهای اخلاقی قائل هستیم و برای انسانیت ارزش قائلیم ولی با كدام مكتب ؟ ! اینها با آن اساسی كه تو چیدی جور در نمیآید به هر حال ما بعدا روی این مطلب بحث میكنیم
حال میپردازیم به مثالهای دیگر برای اخلاقی بودن بعضی از كارها :
عفو و گذشت
http://img.tebyan.net/big/1386/02/11414542003223927271362517814014113207134.jpg
این خودش یك مسئله ای است حدیث پیغمبر هم هست : « ثلاث من مكارم الاخلاق : تصل من قطعك و تعطی من حرمك و تعفو عمن ظلمك » یك كسی درباره شما مرتكب خطا یا جنحه و یا جنایتی میشود البته در اینجا بخشی از عمل مربوط به شخص شماست ، و بخش دیگر مربوط به جامعه مثل اینكه قاتلی میآید انسانی را میكشد ، كه این عمل ، هم جنبه جنایتی دارد و هم جنبه اجتماعی سخن در آنجا است كه آن عمل به جامعه ارتباط ندارد و حقی در جامعه تولید نمیشود : یك كسی به شما تهمتی زده ، دروغی بسته ، از شما غیبتی كرده و از این نوع كارها ، یا از همان كارها ولی نه از جنبه اجتماعیش بلكه از جنبه شخصی و فردی اش ، شما عفو و گذشت میكنید ، او تقاضای بخشش میكند ، شما هم میبخشید ، میگذرید این عمل نیز یك عمل اخلاقی تلقی میشود ما فوق عمل عادی ، و یك نوع عمل قهرمانانه.
حق شناسی و وفا
دیگری به انسان ، احسان و نیكی كرده عكس العمل انسان در مقابل او دو جور میتواند باشد یكی اینكه بعد كه فهمید دیگر به اصطلاح خرش از پل گذشته ، اصلا اعتنا نمیكند ، فراموش میكند و كاری به كار او ندارد ، و دیگر اینكه در مقابل او تا آخر عمر حق شناسی میكند ، نیكی او را فراموش نمیكند ، تشكر میكند و وفا به خرج میدهد ، بعد از بیست سال هم اگر یك وقتی پیش بیاید كه آن شخص احتیاجی داشته باشد ، فورا به حكم « هل جزاء الاحسان الا الاحسان » كه خود همین یك اصل اخلاقی فطری است كه قرآن ذكر كرده است - در مقام پاداش و احسان او بر میآید این عمل یك عمل اخلاقی است.
احسان و نیكی كرده عكس العمل انسان در مقابل او دو جور میتواند باشد یكی اینكه بعد كه فهمید دیگر به اصطلاح خرش از پل گذشته ، اصلا اعتنا نمیكند ، فراموش میكند و كاری به كار او ندارد ، و دیگر اینكه در مقابل او تا آخر عمر حق شناسی میكند.
ترحم به حیوانات
حتی حیواناتی كه از یك نظر پلیدند ، آن پلیدی منافات ندارد با ترحم به آنها مثلا سگ به دلیل میكروبی كه در لعاب دهانش یا در همه بدنش هست ، میگوئیم پلید است یعنی با او مانند شیئی كه دارای یك میكروب خطرناك هست رفتار میكنیم این منافات ندارد با اینكه در عین حال این حیوان قابل ترحم باشد ، و هست انسان حیوان گرسنه یا تشنه ای میبیند یك نفر ممكن است بی تفاوت باشد ، یك نفر دیگر او را تیمار میكند در حدیث است كه مردی در بیابان میگذشت ، سگی را دید كه از شدت تشنگی زبانش را به خاكهای نمناك میمالد در آنجا چاه آبی بود خف خودش را ، یعنی كفش خودش را به دستار یا شالی بست فرستاد داخل چاه و از آن آب كشید و بعد ظاهرا با دست خودش به این حیوان آب داد و او را سیراب كرد و از مرگ نجات داد .
وحی رسید به پیغمبر زمانش كه خدا كار این انسان را شكر كرد ، یعنی قدر این كار را دانست ( یعنی این كار نزد خدا قدر دارد ) : « شكر الله له و ادخله الجنه » خدا قدر كار این شخص را شناخت یعنی عملا شناخت ، به این معنی كه به اوپاداش داد : او را به بهشت برد . همین [ حدیث ] است كه سعدی در بوستان آورده :
یكی در بیابان سگی تشنه یافت
برون از رمق در حیاتش نیافت
سعدی میگوید "كله دلو كرد" ولی حدیث میگوید كفش خودش را دلو كرد
كله دلو كرد آن پسندیده كیش
چو حبل اندر آن بست دستار خویش [2]
به خدمت میان بست و باز و گشاد
سگ ناتوان را دمی آب داد
خبر داد پیغمبر از حال مرد
كه داور گناهان او عفو كرد
رمز مطلب در كجاست كه این كار نزد خدا و خلق خدا ارزش دارد ؟
نوشته: سمیرا لشكربلوكی
تنظیم برای تبیان: ابوذر سلطانی
[1]فلسفه اخلاق، ص14.
[2] شال سرش را
http://img.tebyan.net/big/1386/02/3497164161199187603421714024510712521921745.jpg
کاربران گرامی سلام
قبلا گفتیم که، بخش جدیدی به مطالب دین و اندیشه افزودایم، دراین بخش پژوهش های دانشگاهی و حوزوی مرتبط با علوم اسلامی و متناسب با سطح و نیاز کاربران ارائه خواهد گردید. شما نیز می توانید تحقیقات و آثار پژوهشی خود را برای ما ارسال نموده وپس از بررسی در سایت با نام مولفان به نمایش گذاشته خواهد شد. در سر آغاز این امر با نام زیبای امام خمینی (ره) و قله آموزه های اسلامی یعنی اخلاق آغاز کردیم، در ادامه به بررسی آموزه های اخلاقی در آثار شهید مطهری می پردازیم.برای مشاهده قسمت پیشین اینجا (http://www.tebyan.net/religion_thoughts/thelearned/religiousscientists/contemporary/2009/10/22/105553.html) کلیک کنید.
ارزش كار اخلاقی
كارهایی كه ما به آنها میگوئیم كار اخلاقی ، میبینیم فرقشان با كار عادی این است كه قابل ستایش و آفرین و تحسین اند به عبارت دیگر بشر برای این گونه كارها ارزش قائل است تفاوت كار اخلاقی با كار طبیعی در این است كه كار اخلاقی در وجدان هر بشری دارای ارزش است یعنی یك كار ارزشمند و گرانبها است و بشر برای خود این كار ، قیمت قائل است آن قیمتی هم كه برایش قائل است نه از نوع قیمت و ارزشی است كه برای كار یك كارگر قائل است كه ارزش مادی به اصطلاح ایجاد میكند و استحقاق مبلغی پول یا كالا در مقابل كار خودش پیدا میكند ، بلكه یك نوع ارزش ما فوق این ارزشهاست كه با پول و كالای مادی قابل تقویم نیست آن سربازی كه جان خودش را فدای دیگران میكند ، كارش كار با ارزشی است ولی ارزش آن از نوع ارزشهای مادی نیست كه مثلا بگوئیم فلان عمله كارش ساعتی بیست و پنج تومان ارزش دارد ، معمار هشتاد تومان ، مهندس صد و پنجاه تومان ، آن دیگری پانصد تومان ، و خیلی بالا باشد ، مثلا میگویند فلان كس آمد چاه نفت را خاموش كرد و برای هر ساعت كارش پنج هزار تومان ارزش قائل بودند ، بالاخره قابل تقویم به ارزشهای مادی است. كارهای اخلاقی ، در ذهن و وجدان بشر دارای ارزش و قیمت است، گرانبها است ولی نوع ارزشش با ارزشهای مادی مقیاس را هر اندازه بالا بگیرد متفاوت است آن یك ارزش دیگری است ارزشی است مافوق ارزشهای مادی قضایایی كه از علی علیه السلام نقل كردیم ، قابل این نیست كه بگوئیم این كار علی را حساب بكنید ببینید چند میلیون تومان یا چند میلیارد دلار قیمت دارد این با تومان و دلار قابل تقویم نیست البته ارزش و قیمت دارد ولی نوع ارزشش اساسا با این ارزشها متفاوت است.[1]
بعد از آنكه ثابت شد كه در میان كارهای انسان یك سلسله كارها هست دارای ارزش و قیمت ، آن هم نوعی ارزش كه با ارزشهای مادی متفاوت است ، قهرا این سوال پیش میآید كه توجیه این ارزشها چگونه است ؟ یعنی با چه فلسفه ای ، با چه مكتبی میتوانیم این ارزشها و قیمتها را برای كارهای اخلاقی بشر توجیه بكنیم ؟ به عبارت دیگر كدام مكتب میتواند ارزش اخلاقی كار بشر را تفسیر و توجیه و تایید كند ؟ آیا همه مكتبها قادرند این گونه كارها را توجیه كنند ؟ خود مكتب قادر است ؟ همه مكتبها قادر نیستند اكنون نمیخواهم این مطلب را بسط بدهم این را عرض كردم برای اینكه از حالا ذهن شما آماده باشد برای این مطلب كه ارزشهای اخلاقی را كدام مكتب از مكتبها میتواند توجیه كند ، و كدام مكتب قادر به توجیه نیست ؟ مكتبهایی كه قادر به توجیه نیستند بعضی صراحت دارند ، به روی خودشان میآورند ، خجالت هم نمیكشند، انكار میكنند.
" اصلا " اخلاق " حرف مفت است ، كار اخلاقی انجام دادن از ساده دلی است ، آدم عاقل دنبال كار اخلاقی نمیرود ، دنبال خوشی و لذت میرود جز سود و لذت هیچ چیز دیگری در عالم منطقی نیست " باز این خوب است.
میگویند : " اصلا " اخلاق " حرف مفت است ، كار اخلاقی انجام دادن از ساده دلی است ، آدم عاقل دنبال كار اخلاقی نمیرود ، دنبال خوشی و لذت میرود جز سود و لذت هیچ چیز دیگری در عالم منطقی نیست " باز این خوب است ، بالاخره میگوید من مكتبی دارم كه نتیجه اش همین است ولی پاره ای از مكتبها ، جهان بینی شان ، فلسفه و اساس فكرشان همین نتیجه را میدهد یعنی به همین جا میرسد اما به روی خودشان نمیآورند بلكه بر عكس ، میگویند : ما هم به ارزشهای اخلاقی قائل هستیم و برای انسانیت ارزش قائلیم ولی با كدام مكتب ؟ ! اینها با آن اساسی كه تو چیدی جور در نمیآید به هر حال ما بعدا روی این مطلب بحث میكنیم
حال میپردازیم به مثالهای دیگر برای اخلاقی بودن بعضی از كارها :
عفو و گذشت
http://img.tebyan.net/big/1386/02/11414542003223927271362517814014113207134.jpg
این خودش یك مسئله ای است حدیث پیغمبر هم هست : « ثلاث من مكارم الاخلاق : تصل من قطعك و تعطی من حرمك و تعفو عمن ظلمك » یك كسی درباره شما مرتكب خطا یا جنحه و یا جنایتی میشود البته در اینجا بخشی از عمل مربوط به شخص شماست ، و بخش دیگر مربوط به جامعه مثل اینكه قاتلی میآید انسانی را میكشد ، كه این عمل ، هم جنبه جنایتی دارد و هم جنبه اجتماعی سخن در آنجا است كه آن عمل به جامعه ارتباط ندارد و حقی در جامعه تولید نمیشود : یك كسی به شما تهمتی زده ، دروغی بسته ، از شما غیبتی كرده و از این نوع كارها ، یا از همان كارها ولی نه از جنبه اجتماعیش بلكه از جنبه شخصی و فردی اش ، شما عفو و گذشت میكنید ، او تقاضای بخشش میكند ، شما هم میبخشید ، میگذرید این عمل نیز یك عمل اخلاقی تلقی میشود ما فوق عمل عادی ، و یك نوع عمل قهرمانانه.
حق شناسی و وفا
دیگری به انسان ، احسان و نیكی كرده عكس العمل انسان در مقابل او دو جور میتواند باشد یكی اینكه بعد كه فهمید دیگر به اصطلاح خرش از پل گذشته ، اصلا اعتنا نمیكند ، فراموش میكند و كاری به كار او ندارد ، و دیگر اینكه در مقابل او تا آخر عمر حق شناسی میكند ، نیكی او را فراموش نمیكند ، تشكر میكند و وفا به خرج میدهد ، بعد از بیست سال هم اگر یك وقتی پیش بیاید كه آن شخص احتیاجی داشته باشد ، فورا به حكم « هل جزاء الاحسان الا الاحسان » كه خود همین یك اصل اخلاقی فطری است كه قرآن ذكر كرده است - در مقام پاداش و احسان او بر میآید این عمل یك عمل اخلاقی است.
احسان و نیكی كرده عكس العمل انسان در مقابل او دو جور میتواند باشد یكی اینكه بعد كه فهمید دیگر به اصطلاح خرش از پل گذشته ، اصلا اعتنا نمیكند ، فراموش میكند و كاری به كار او ندارد ، و دیگر اینكه در مقابل او تا آخر عمر حق شناسی میكند.
ترحم به حیوانات
حتی حیواناتی كه از یك نظر پلیدند ، آن پلیدی منافات ندارد با ترحم به آنها مثلا سگ به دلیل میكروبی كه در لعاب دهانش یا در همه بدنش هست ، میگوئیم پلید است یعنی با او مانند شیئی كه دارای یك میكروب خطرناك هست رفتار میكنیم این منافات ندارد با اینكه در عین حال این حیوان قابل ترحم باشد ، و هست انسان حیوان گرسنه یا تشنه ای میبیند یك نفر ممكن است بی تفاوت باشد ، یك نفر دیگر او را تیمار میكند در حدیث است كه مردی در بیابان میگذشت ، سگی را دید كه از شدت تشنگی زبانش را به خاكهای نمناك میمالد در آنجا چاه آبی بود خف خودش را ، یعنی كفش خودش را به دستار یا شالی بست فرستاد داخل چاه و از آن آب كشید و بعد ظاهرا با دست خودش به این حیوان آب داد و او را سیراب كرد و از مرگ نجات داد .
وحی رسید به پیغمبر زمانش كه خدا كار این انسان را شكر كرد ، یعنی قدر این كار را دانست ( یعنی این كار نزد خدا قدر دارد ) : « شكر الله له و ادخله الجنه » خدا قدر كار این شخص را شناخت یعنی عملا شناخت ، به این معنی كه به اوپاداش داد : او را به بهشت برد . همین [ حدیث ] است كه سعدی در بوستان آورده :
یكی در بیابان سگی تشنه یافت
برون از رمق در حیاتش نیافت
سعدی میگوید "كله دلو كرد" ولی حدیث میگوید كفش خودش را دلو كرد
كله دلو كرد آن پسندیده كیش
چو حبل اندر آن بست دستار خویش [2]
به خدمت میان بست و باز و گشاد
سگ ناتوان را دمی آب داد
خبر داد پیغمبر از حال مرد
كه داور گناهان او عفو كرد
رمز مطلب در كجاست كه این كار نزد خدا و خلق خدا ارزش دارد ؟
نوشته: سمیرا لشكربلوكی
تنظیم برای تبیان: ابوذر سلطانی
[1]فلسفه اخلاق، ص14.
[2] شال سرش را