kamanabroo
25th October 2009, 01:28 AM
آثار و بازتابهای شهادت آیتالله حاج آقا سید مصطفی خمینی
http://img.tebyan.net/big/1388/08/301385417161962331652041395617268980160.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1388/08/3222712932171871522322969137866820019431.jpg)
انقلاب اسلامی ایران به رهبری یگانه دوران حضرت امام - سلامالله علیه - همواره مورد بحث و بررسی افراد، محافل و مجامع فکری و سیاسی دنیا بوده است . شاید جای تعجب باشد که تا سال 73 نزدیک به 2100 عنوان کتاب در تحلیل انقلاب اسلامی ایران در اروپا و امریکا منتشر شده است (1) . این تعداد کتاب که تنها بخشی از تلاش صورتگرفته در پشت مرزهای جغرافیایی این مرزوبوم است در مقایسه با آنچه که در مهد انقلاب اسلامی یعنی ایران صورت پذیرفته است قابل مقایسه نیست . بویژه آنکه امکان تحقیق و تالیف پیرامون انقلاب اسلامی بواسطه دسترسی به منابع و افراد موثر در شکلگیری انقلاب بمراتب در مقایسی بیشتر فراهم بوده است . اما متاسفانه به رغم دسترسی به منابع اسنادی و نیروهای فکری آنچه که تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است انجام اقداماتی در راستای تدوین تاریخ انقلاب و جمعآوری خاطرات نیروهای مبارز انقلابیست . این تلاشها اگرچه به رغم نارساییهای متعدد قابل تقدیر و ستایش میباشد . لکن همه آنچه که باید تحقق یابد نیست . بویژه آنکه با فرض تدوین درست تاریخ انقلاب بلافاصله این سوال مطرح میشود که آیا تدوین درست، تحلیل درست را نیز درپی خواهد داشت و آیا قرآن کریم که از تحریف مصون ماند از تحلیلهای نادرست و تفسیرهای غلط بدور ماند . (البته قصد مقایسه قرآن و انقلاب در این میان مطرح نیست و صرفا به منظور روشن شدن موضوع به این نکته اشاره شد) . لذا ضروری است پیش از آنکه کار تفسیر و تحلیل ریشههای انقلاب بدست نامحرمان و نااهلان بیفتد انقلاب اسلامی را همانگونه که بوقوع پیوسته تعریف و تحلیل کنند . در این میان کنگره شهید آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی را میتوان از جمله همان اقدامات شایستهای دانست که در بازشناسی و معرفی بیشتر چهرههای اصلی نهضت امام خمینی - سلامالله علیه - موثر خواهد بود . یقینا بررسی ابعاد شخصیتی این سید مظلوم علاوه بر معرفی ویژگیهای علمی، اخلاقی و معنوی او به بازنگری در تاریخ انقلاب اسلامی از ابتدا تا آستانه پیروزی نیز منتهی میشود که فصل مربوط به شهادت ایشان خود از اهمیتخاصی برخوردار است . شهادت آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی در اول آبان سال یک هزار و سیصد و پنجاه و شش را میتوان فرازی مهم و استثنایی در تاریخ انقلاب اسلامی دانست . مبارزین و مجاهدینی که سالهای سال مرارتهای مبارزه و درد هجران پیشوای خود را تحمل نموده بودند به نیکی در یاد و خاطره خود دارند که برکات شهادت آن سید عزیز چگونه و تا چه اندازه در گسترش روند روبه رشد انقلاب موثر واقع شد . حضرت امام قبلا آثار و نتایج این شهادتها را به دشمنان ملک و دین یادآور شده بود اما به همان دلیلی که هشدارهای قبلی آن سید جلیلالقدر را به فراموشی سپرده بودند اینبار نیز بدون پندآموزی از تجربیات گذشته دستبه جنایتی جدید زدند و همانگونه که حضرت امام بعدها فرمودند: " بکشید ما را ملت ما بیدارتر میشود" شهادت فرزند برومندش چراغ هدایتی شد برای بیداری ملت مسلمان ایران!
در چنین شرایطی وقتی آحاد مردم خبر شهادت فرزند برومند حضرت امام را شنیدند بیش از پیش به صداقت، تعهد، اخلاص، مظلومیت و نقش محوری امام پی بردند و پس از گسترش نام و یاد آن حضرت از تجلیل نسبتبه آن پیر مجاهد لحظهای رویگردان نشدند
بعد از روشنایی این چراغ ظلمتافروز بحث و بررسی پیرامون آثار و نتایج آن که با فرصتبیشتر و مطالعه عمیقتر در اطراف آن صورت میگیرد امری ضروری و اساسی تلقی میشود . به همین منظور برخی از آثار و نتایجشهادت آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی در این مقاله مورد بازنگری قرار خواهد گرفت . در این مقاله سعی شده است تا آثار و نتایجشهادت فرزند گرامی حضرت امام با استفاده از اظهارات مفسر رادیو بیبیسی و مصاحبهشوندگان برنامه رادیویی داستان انقلاب و مطالب دیگر رسانههای داخلی و خارجی و همچنین با رجوع به برخی از اسناد ساواک مورد تحلیل قرار گیرد .
ذکر این نکته ضروری است که توجه و استناد به مطالب منابع مذکور هیچگاه به معنی تایید آنها نمیباشد بلکه هدف از آن بررسی آثار و پیامدهای شهادت آیتالله حاج آقا مصطفی از زاویهای متفاوت با سایر زوایا یعنی رجوع به مطالب رسانهها و اظهارات افراد میباشد . ضروری است پیش از شروع بحث توضیحاتی پیرامون برنامه رادیویی داستان انقلاب ارائه گردد .
http://img.tebyan.net/big/1388/08/2031102308812516112942112471914519238111100.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1388/08/2022531351361536812723681651620122717225546.jpg)
در طلیعه دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بنگاه سخن پراکنی بیبیسی که از مهمترین و بزرگترین رسانههای اردوگاه امپریالیستخبری صهیونیستها میباشد اقدام به پخش سلسله برنامههایی تحت عنوان "داستان انقلاب" نمود . این مجموعه برنامه که از 22 بهمن ماه سال 1367 تا 31 اردیبهشت ماه سال 1368 ادامه داشت طی 28 قسمت در روزهای جمعه از ساعت 30/19 پخش گردید . هنوز چند ماه از پایان این برنامه نگذشته بود که بیبیسی آن را از تاریخ 7 مهرماه سال 1368 و اینبار با تفصیل بیشتری مجددا آغاز نمود . پخش مجدد بیانگر میزان اهمیت این برنامه برای مدیران بیبیسی و تا حدودی حاکی از تلاش این بنگاه سخنپراکنی برای جذب شنوندگان بیشتر بود .
در این برنامه سعی شده بود، تاریخ انقلاب اسلامی ابتدا از نهضت ملی شدن صنعت نفت و در بخش دوم از نهضت مشروطیت مورد بحث و بررسی قرار گیرد . گفته میشود تهیه چنین برنامه مفصلی از سوی یک شبکه خبری خارجی که در نوع خود بیسابقه میباشد در راستای طرحیست که دانشگاه هاروارد امریکا در سال 1365 تحت عنوان تاریخ شفاهی انقلاب ایران در دست اجرا دارد و در این رابطه به گردآوری و ضبط خاطرات افراد مختلفی بالغ بر 50 نفر از ایرانیان مقیم خارج که در تاریخ معاصر ایران بنوعی در متن و یا حاشیه آن بودهاند پرداخته است .
در این مجموعه برنامه از اظهارات شخصیتهای مختلف انقلاب و نظام که نوار سخنرانی آنان به دستبیبیسی رسیده و همچنین اظهارات و دیدگاههای افراد مطلع و مرتبط با مسائل ایران نظیر پارسونز (2) ، ونس (3) ، برژینسکی (4) ، سولیوان (5) ، گریسیک (6) ، دنیسرایت (7) ، کارتر (8) و غیره نیز استفاده شده است .
صرفنظر از برخی قضاوتهای مغرضانه و غیرصادقانه تعدادی از مصاحبهشوندگان که ناشی از مخالفت و کینه آنان از انقلاب و رهبری آن میباشد لکن به لحاظ برخی ویژگیها توجه به مطالب این مجموعه برنامه خالی از فایده نخواهد بود .
برخی از این ویژگیها عبارتند از:
1 - تعداد زیاد مصاحبهشوندگان ایرانی و خارجی . 2 - استفاده از سخنان و اظهارات شخصیتهای درون نظام . 3 - تسلط تهیهکنندگان برنامه و توجه آنان به زوایای مختلف تاریخ انقلاب اسلامی . 4 - بررسی ریشههای انقلاب از سالها پیش از آغاز نهضت . 5 - ساخت آن توسط یک رسانه امپریالیستی خارجی که در نوع خود بیسابقه است . 6 - بیانکننده برخی از دیدگاهها پیرامون زوایای مختلف تاریخ انقلاب، موجود در خارج از کشور . 7 - ارائهدهنده تحلیلهای این شبکه خبری پیرامون انقلاب . 8 - روشن کننده برخی از اظهارات پنهانی که در سخنان مصاحبهشوندگان بیان میگردد .
لذا با توجه به نکات ذکر شده به نظر میرسد نگاهی هرچند کوتاه به مباحث مطرح شده پیرامون شهادت آیتالله حاج آقا سیدمصطفی خمینی در این مجموعه برنامه نکات مفیدی را به همراه داشته باشد (9) . و اما آثار و نتایجشهادت آیتالله حاج سید مصطفی خمینی:
1 . ترویج نام و یاد حضرت امام سلام الله علیه:
بیتردید یکی از مهمترین آثار شهادت حاج آقا مصطفی، ترویج نام و یاد حضرت امام (س) و تحکیم موقعیت رهبری نهضت در یکی از مقاطع حساس تاریخ انقلاب است . در مبارزات سیاسی، همواره برای زنده نگه داشتن نام و یاد رهبری مبارزه از لوازم و ابزارهای مختلفی استفاده میشود که برخی از آنها بصورت اتفاقی و دفعتا بوقوع میپیوندد . شهادت فرزند گرامی حضرت امام (س) یکی از این عوامل است که در گسترش نام رهبری نهضت نقش تعیینکنندهای داشت . در آن برهه تاریخساز که گفته میشود درپی فشار رژیم ذکر نام حضرت امام در محافل و مجامع مختلف حداقل با شش ماه زندان همراه بود (10) و انواع شیوههای سیاسی و فرهنگی به خدمت گرفته شده بود تا نام و یاد رهبری انقلاب در اذهان فراموش گردد به یکباره همه آن تلاشهای مذبوحانه نقش بر آب شد . ساواک طی گزارشی از مجالس بزرگداشتحاج آقا مصطفی و ذکر نام حضرت امام در این مجالس مینویسد: "در تعدادی از این مجالس شعارهایی به طرفداری از روحالله خمینی داده شده است (11) " .
http://img.tebyan.net/big/1388/08/731191761881361371331213624699132131631222.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1388/08/187107111242416541671632542291417912117599.jpg)
علاوه بر گزارشنویس ساواک، مفسر بیبیسی درباره گسترش نام امام، در پی شهادت حاج آقا مصطفی میگوید: "آیتالله خمینی که از تبعیدگاهش در نجف نه تنها اکثر تشکیلات مذهبی بلکه نبض سیاسی کشور را در دست داشت ناگهان ... نام ممنوعالذکرش بار دیگر پس از سالها و در پی فوت ناگهانی فرزند ارشدش مصطفی بر سر زبانها افتاد (12) " .
وی در جای دیگری میگوید: "از عصر روز 13 آبان ماه 1343 که اطلاعیه چند سطری سازمان امنیتخبر تبعید آیتالله خمینی را منتشر کرد تا 13 سال بعد که اطلاعیه مجالس ترحیم فرزندش سیدمصطفی در مطبوعات ایران منتشر شد ذکر نام آیتالله خمینی رسما ممنوع بود (13) " .
در این اظهارات گوینده ضمن اعتراف به رهبری و هدایت انقلاب توسط حضرت امام از تبعیدگاه خود، خبر درگذشتحاج آقا مصطفی را عامل مهمی در ترویج نام حضرت امام و در حقیقت استحکام موقعیت رهبری نهضت در میان تودههای مختلف مردم دانسته است . این در حالیست که امام از سال 1343 به بعد در میان مردمی که رهبری او را پذیرفته بودند حضور نداشت و مستقیما با آنان در ارتباط نبود که همین نکته بصورت جداگانه محل تامل است .
در ادامه همین روند و در شرایطی که همراه داشتن رساله علمیه حضرت امام جرم محسوب میشد و رژیم درصدد تبلیغ برخی دیگر از مراجع بود تعدادی از سخنرانان مجالس ختم حاج آقا مصطفی، حضرت امام را به عنوان مرجع مسلم شیعیان به مردم معرفی مینمودند .
آیتالله خمینی که از تبعیدگاهش در نجف نه تنها اکثر تشکیلات مذهبی بلکه نبض سیاسی کشور را در دست داشت ناگهان ... نام ممنوعالذکرش بار دیگر پس از سالها و در پی فوت ناگهانی فرزند ارشدش مصطفی بر سر زبانها افتاد
ساواک طی گزارشی در همین زمینه مینویسد: "در این مجالس ... سخنرانان مذهبی از روحالله خمینی به عنوان مرجع مسلم عالم تشیع نام میبردهاند (14) " .
همچنین در خارج از ایران خبرگزاری فرانسه نیز در گزارشی که در 24 اکتبر همان سال مخابره نمود به نقل از بیانیه یک گروه ایرانی مخالف رژیم شاه مینویسد: "آیتالله مصطفی خمینی فرزند ارشد بزرگترین مرجع شیعیان روز 23 اکتبر به طور اسرارآمیزی در کربلا درگذشته است (15) " .
روزنامه "المجاهد" چاپ الجزایر نیز در 8 دسامبر سال 1977 از شهید آیتالله مصطفی خمینی بعنوان فرزند امام روحالله خمینی مقام مذهبی مسلمانان شیعه در ایران یاد میکند (16) و روزنامه "ارشاد" چاپ پاکستان نیز در 29 اکتبر سال 1977 از حضرت امام با تعابیری نظیر مجاهد اعظم، مرجع دینی، اعلم دوران آیتالله العظمی آقای روحالله موسوی خمینی - مدظله العالی - نام میبرد (17) .
به این ترتیب میتوان ترویج نام و یاد رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی در ایران و اقصی نقاط بلاد اسلامی و تبلیغ مرجعیت آن حضرت را یکی از آثار مهم شهادت فرزند فاضل ایشان دانست .
2 . ایجاد وحدت و یکپارچگی در میان نیروهای مخالف رژیم:
مبارزات اقشار مختلف مردم ایران در طول سالیان حاکمیت رژیم ستمشاهی شامل گروههای مختلف سیاسی میشد، لذا ایجاد وحدت و یکپارچگی در میان نیروهای مبارز به لحاظ تعدد گرایشهای سیاسی و مذهبی کار سخت و دشواری مینمود، اما به اعتراف بسیاری از آگاهان سیاسی در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شهادت آیتالله حاج آقا مصطفی نقش تعیینکنندهای را در این راستا به همراه داشت .
مهندس مهدی بازرگان در تحلیلی از مجلس ختم آن فقید سعید در کتاب انقلاب ایران در دو حرکت میگوید: "مجلس ختمی در مسجد ارک برقرار شد . تا آن زمان نه مسجد ارک چنین هجوم جمعیت را در شبستانها، حیاط، ایوانها و پشتبامها و خیابانهای خارج بخود دیده و پلیس را تسلیم ساخته بود و نه چنان اعلامیه دعوتی با امضاهای مختلط از طریق ملیون، روشنفکران، روحانیون و بازاریها بصورت یکجا منتشر شده بود . توفیق در این امر کار آسانی نبود ... دعوتنامه جامع که با اسامی بدون القاب و عناوین و بترتیب الفبا صادر گردید بسیار پرمعنی بود و آن مجلس باشکوه، با چنان صاحب مجلسها مظهری از تجمع کلیه قشرها در نارضایتی و مخالفتبا دستگاه و تمایل به وحدت در عمل به رهبری آیتالله خمینی مرد مبارز روحانی شد (18) " .
با دقت در اظهارات آقای بازرگان و تامل در فضای سیاسی آن روز ایران بیش از پیش به حساسیت موضوع میتوان پی برد و یقینا اگر فرصتبدست آمده پس از شهادت حاج آقا مصطفی نبود چنین اتحاد و اتفاقی نیز در آن مقطع زمانی به راحتی حاصل نمیشد بویژه آنکه طبق اظهارات آقای بازرگان این مجلس یادبود اعلام تبعیت و پذیرش رهبری نهضت نیز بشمار میآمد .
داریوش همایون وزیر اطلاعات در کابینه جمشید آموزگار در قسمتی از اظهارات خود در مصاحبه با رادیو بیبیسی میگوید: " پس از مرگ پسر [آیتالله] خمینی آن مجلس یادبودی که برایش در مسجد ارک برگزار کردند نقطه تجمعی شد برای همه قشرهای پیشرو و لیبرال و آزادیخواه و جبهه ملی و چپ، هرچه که بود، غیر از نظام حکومتی چهرههای برجستهاش آنجا ظاهر شدند، پیدا بود که رهبری مذهبی توانسته است که همه اینها را جمع بکند و بسیجبکند (19) " .
اظهارات داریوش همایون اعتراف به این نکته مهم است که همه نیروها اعم از گروههای مذهبی و غیرمذهبی در پی شهادت آیتالله حاج آقا مصطفی، مجلس یادبود او را بهترین مکان برای تجمع یافته و این تجمع از یک طرف حاکی از میزان سعه صدر نیروهای فعال کشور و از سوی دیگر بیانگر جایگاه رهبری مذهبی نهضتبود . صرفنظر از اظهارات داریوش همایون، مفسر برنامه داستان انقلاب نیز در قسمتی از سخنان خود با اشاره به آگهی تسلیت این مراسم میگوید: "آگهی تسلیتی که به این مناسبت در مطبوعات تهران چاپ شد به امضای بسیاری از روشنفکران، روحانیان، بازاریان و دانشگاهیان رسیده بود (20) " .
تاکید گوینده بر امضاهای موجود در آگهی تسلیت اعتراف تلویحی به همان نکته مهم یعنی برقراری اتحاد و وفاق عمومی در میان اقشار مختلف جامعه در پی شهادت آن شهید سعید میباشد . و به واقع میتوان گفت در نتیجه چنین اتحاد و یکپارچگی عمومی بود که روند مبارزات از رشد چشمگیری برخوردار شد و پس از چند ماه اقتدار رژیم خودکامه پهلوی را درهم پیچید .
3 . تجلیل از حضرت امام:
پس از تبعید حضرت امام در سال 42 تا سالهای آخر عمر حاکمیت طاغوت مردم مسلمان ایران ذرهای از مجاهدت باز نایستاد . تودههای مختلف مردم که تعهد و مظلومیت رهبری نهضت را درک کرده بودند اندوه دوری او را با صبر و مصیبت تحمل مینمودند . در چنین شرایطی وقتی خبر شهادت فرزند برومند حضرت امام را شنیدند بیش از پیش به صداقت، تعهد، اخلاص، مظلومیت و نقش محوری امام پی بردند و پس از گسترش نام و یاد آن حضرت از تجلیل نسبتبه آن پیر مجاهد لحظهای رویگردان نشدند .
در همین رابطه مفسر برنامه داستان انقلاب در قسمتی از اظهارات خود میگوید: "ادامه مجالس ترحیم برای سیدمصطفی خمینی تبدیل به مجالس تجلیل از آیتالله خمینی شد (21) " .
تجلیل از حضرت امام در حقیقت تجلیل از مجاهدت، صداقت، تعهد، شجاعت و مظلومیت اوست که به شایستهترین شیوه ممکن که همان حضور جدی در مراسم بزرگداشت فرزند گرامیش بود خود را نشان داد .
4 . تشدید روحیه مبارزه و دادخواهی ملی اسلامی:
بدون شک یکی از مهمترین آثار شهادت حاج آقا مصطفی ایجاد تحرک و شور انقلابی روزافزون در میان مردم بود . براساس برخی اطلاعات موجود حداقل در شهرهای: قم، تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، یزد، همدان، خرمآباد، تبریز، مراغه، ارومیه، اراک، کاشان، سمنان، گرمسار، قزوین، کرج، خمین، زاهدان، بهشر، بهبهان، اهواز، آبادان و خرمشهر مجالس سوگواری با همان ویژگیهای خاص و انقلابی خود برگزار شده است (22) . حتی براساس برخی اسناد ساواک در پایان اکثر مجالس ختم حاج آقا مصطفی معیتشرکتکننده در مراسم به راهپیماییهای پرشور در حمایت از حضرت امام و محکومیت جنایتبوقوع پیوسته توسط رژیم میپرداختند (23) . در حقیقت میتوان این واقعه را مستمسکی جدید برای خشم انقلابی مردم بر علیه رژیم دانست .
محمد شانهچی یکی از عناصر وابسته به جبهه ملی طی تحلیلی از شهادت حاج آقا مصطفی و نتایج آن در مصاحبه خود با رادیو بیبیسی ضمن اشاره به این واقعه میگوید: "یک جریان سیاسی بود، نه اینکه در گذشت پسر آقای خمینی اینقدر جنجال به ظاهر بپا کند چون مردم به دنبال یک مستمسکی، یک علتی میگشتند که یک تظاهراتی کنند، یک جریانی راه بیندازند فوت پسر آقای خمینی یک موضوعی بود که بسیار عالی بود برای جنجال بپا کردن و کار راه انداختن، حرکت ایجاد کردن (24) " .
وی با اشاره به چگونگی برپایی جلسات ختم و سوگواری و وقایع مربوط به دستگیری مردم شرکتکننده در مراسم چهلم مرحوم آقا مصطفی تاکید میکند که: "ذات فوت پسر آقای خمینی، این محرک نبود . خود مردم دنبال یک دلیل مستمسکی میگشتند، یک کاری بکنند، این فوت پسر آقای خمینی از همه بهتر بود، خیلی خوب بود، خوب اینها ازش استفاده کردند و بهرهبرداری کردند (25) " .
با این اظهارات مصاحبهشونده سعی نموده است تا با کاستن از ابعاد سیاسی اجتماعی این واقعه اسفبار، حساسیت مردم برای استفاده و بهرهبرداری از وقایع سیاسی اجتماعی بر علیه رژیم را یادآور شود . در حقیقت وی معترف است که مبارزین و توده مردم دستبه دست هم دادند و با استفاده از نتایج این شهادت موج جدیدی را بر علیه حاکمیتبه راه انداختند .
در همین زمینه دو سند گویا از پروندههای ساواک جلبنظر میکند . در یکی از این اسناد آمده است: "در فاصله برگزاری مجالس مذکور (مجالس ختم حاج آقا مصطفی) و مجالسی که به مناسبت چهلمین روز درگذشت مصطفی خمینی برگزار گردید، فعالیتهای وسیعتری نیز از طرف عناصر متعصب مذهبی طرفدار روحانیون افراطی و وابسته به گروههای برانداز انجام گرفت و عدهای در شهرهای تهران، شیراز و مشهد در دستجات 30 تا 50 نفری به تظاهرات خیابانی، حمل شعارهای پارچهای مضره و شکستن شیشههای چند شعبه بانک، سینما، مشروبفروشی و همچنین شرکت هواپیمایی ملی ایران در شهر شیراز مبادرت نمودند (26) " . ساواک همچنین در جای دیگری آورده است:
"بعد از مراسم چهلمین روز درگذشت مصطفی خمینی، افراطیون مذهبی در دنباله فعالیتهای اخلالگرانه خود در ماه محرم، بار دیگر فرصتی پیدا کردند که تلاشهای مضره را در مقیاس وسیعتر تعقیب نمایند و در چند مورد گروههای 15 الی 20 نفری در شهرهای مشهد و اهواز به تظاهرات خیابانی و شکستن چند جام از شیشههای دو شعبه بانک صادرات مبادرت نمودهاند (27) " .
با دقت در متن این دو سند باید اذغان نمود که جریان بوجود آمده درپی شهادت حاج آقا مصطفی تنها به روزهای اول شهادت وی محدود نگشتبلکه در فاصله زمان شهادت تا چهلم و حتی پس از چهلم آن فقید سعید ادامه داشت . ضمن آنکه حرکت مردم بصورت گروههای متشکل و با حمل انواع لوازم تبلیغی و حتی حمله به مراکز اقتصادی و فرهنگی رژیم که کار چندان سادهای نیست همراه بوده است .
5 . عوامل و مسببین اصلی این واقعه:
بدیهی است که پس از هر واقعه دلخراش، اذهان بیدار مردم به دنبال عوامل بروز آن حادثه خواهد بود و طبیعتا مردم مسلمان ایران نیز پس از شهادت فرزند رشید امام به سراغ عناصر اصلی، طراحان و مجریان این جنایتبودند . پزشکی که در بیمارستان کوفه پیکر پاک آیتالله شهید حاج آقا مصطفی خمینی را معاینه میکند بلافاصله اظهار میدارد که وی مسموم شده است و اگر به او اجازه کالبدشکافی دهند این حقیقت را ثابت میکند ... نکته شایان توجه این است که پزشک مذکور پس از این اظهارنظر بیدرنگ از طرف سازمان امنیت عراق بازداشتشد و بعد از 24 ساعت آزاد گردید که پس از آن از هرگونه اظهارنظری پیرامون این موضوع خودداری ورزید (28) ! بهرحال با توجه به جنایات متعددی که رژیم مرتکب شده بود مردم دست رژیم را مستقیما در این جریان مشاهده مینمودند .
مفسر برنامه داستان انقلاب طی تحلیلی در همین خصوص میگوید: "آنچنانکه در جو پر از بدگمانی آن روز ایران معمول بود بسیاری، سازمان امنیت را در مرگ سید مصطفی خمینی دخیل میدیدند (29) " .
مفسر بیبیسی به این نکته اشاره نمیکند که آیا وی نیز همین عقیده را دارد یا نه؟ بویژه آنکه هیچیک از مصاحبهشوندگان برنامه داستان انقلاب حاضر نشدهاند تا پیرامون قاتل و یا طراحان قتل آن سید شهید سخنی گفته و یا از قول سایرین مطالبی را بیان کنند و نکته درخور توجه این است که به رغم اهمیت مسئله و توجه سازندگان برنامه به زوایای مختلف تاریخ انقلاب و حتی همین واقعه تاسفبار لکن از پرداختن به چگونگی وقوع و یا احتمالات مطرح شده پیرامون آن پرهیز نمودهاند . برخی دیگر از رسانههای گروهی خارجی در همین زمینه به بیان مطالبی پرداختهاند:
روزنامه المجاهد چاپ الجزایر مینویسد: "مصطفی خمینی فرزند روحالله خمینی مقام مذهبی مسلمانان شیعه در ایران به ستساواک به قتل رسیده است (30) " .
خبرگزاری فرانسه نیز در تاریخ 24 اکتبر 1977 اینچنین گزارش میدهد: "این خبر موجب تاثر شدید ایرانیان شده و مردم این فرضیه را که ممکن است رژیم ایران مسئول مرگ مصطفی خمینی باشد بعید نمیدانند (31) " .
همین خبرگزاری در گزارش دیگری به نقل از خبرگزاری فلسطینی وفا در تاریخ 6 دسامبر 1977 گزارش میکند: "سیدمصطفی خمینی پسر امام روحالله خمینی مقام مذهبی مسلمانان شیعه ایران چهل روز پیش در نتیجه بدرفتاریهای ساواک (پلیس مخفی ایران) جان خود را از دست داده است (32) " .
روزنامه ارشاد چاپ پاکستان نیز در مقالهای که در 29 اکتبر 1977 منتشر شد به مرموز بودن شهادت آقا مصطفی اشاره میکند (33) .
روزنامه السفیر چاپ لبنان نیز طی گزارشی به انتشار بیانیه رهبران مذهبی ایران که در آن ساواک را مسئول شهادت حاج آقا مصطفی دانستهاند مبادرت میورزد (34) .
6 . مواضع امام (س):
حضرت امام به عنوان پیشوای نهضت که هدایت و رهبری انقلاب را به عهده داشتبه عنوان فقیهی آگاه به زمان و مکان همواره سعی مینمود تا با شناخت کامل از وضعیت جامعه ایران در اجرای مسئولیت محوری و حساس خود تلاش کند .
بدیهیست در پی شهادت آیتالله حاج آقا مصطفی و حضور جدی مردم در صحنه، حضرت امام علیرغم اینکه از شهادت فرزند گرامی خود که او را امید آینده اسلام میدانست ناراحت و اندوهگین شده بود، ذرهای در حرکت انقلابی خویش عقب ننشست و حتی در چنین شرایطی که دشمن در آرزوی مشاهده ضعف، ناامیدی و ضربهپذیری امام بود آن حضرت حتی حاضر به تغییر برنامههای معمول خود در درس و بحث نیز نگردید و از موقعیتبوجود آمده برای ایجاد تحرک و همبستگی بیشتر سود جست .
بنیصدر در مصاحبه خود با رادیو بیبیسی طی تحلیلی از این واقعه با اشاره به اقدامات حضرت امام میگوید: "وقتی که دید آن فاتحهها شد و آن ترتیب اقبال عمومی، دوباره دلگرم شد، بعد که مردم راه افتادند و به حرکت افتادند ... اولین اعلامیهاش درآمد (35) " .
ملاحظه میشود که وی حضور مردم در صحنه را یکی از عوامل دلگرمی حضرت امام دانسته و تلویحا به استفاده حضرت امام از موقعیتبوجود آمده برای صدور اعلامیههای انقلابی اذعان میکند و دقیقا از همین مقطع به بعد میباشد که امام به رغم دوری چندین ساله از ایران بواسطه شناخت دقیق و ارتباط عمیق عاطفی با مردم پیدرپی اعلامیههای پرمحتوا و روحیهبخش خود را خطاب به مبارزین و اقشار مختلف مردم در داخل و خارج از کشور صادر میکند . مولفین کتاب سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج در اینباره مینویسند: "در طول این دوران اعلامیههای آیتالله خمینی که ایستادگی در مقابل این رژیم سفاک را توصیه میکرد، بیش از پیش به ایران میرسید (36) " . مفسر بیبیسی نیز طی تحلیلی در همین زمینه مدعیست: "استقبال مردم بر تندی لحن آیتالله خمینی افزود و در اینجا بود که آیتالله خواستار سرنگونی دودمان پهلوی شد (37) " .
پرواضح است که حضرت امام همواره با عنایت و توجه به محور مردم بود که کشتی انقلاب را در امواج و طوفانهای سهمگین سیاسی و فرهنگی هدایت نمود و به ساحل پیروزی رهنمون شد .
گفتنی است مواضع حضرت امام در همین جا ختم نمیشد . بلکه آن حضرت به واسطه اهمیتی که برای نهضت جهانی اسلام قائل بود از همین فراز تاریخی برای پرداختن به مسائل و مشکلات جهانی اسلام نیز بهره برد .
خبرگزاری فرانسه به نقل از خبرگزاری وفا در 6 دسامبر 1977 پیرامون پاسخ حضرت امام به تلگرام تسلیت عرفات گزارش داد: " امام اذعان میدارد که بین رژیم شاه، صهیونیسم و امپریالیسم امریکا رابطهای وجود دارد (38) " . خبرگزاری فرانسه ادامه میدهد: " روحالله خمینی همچنین در پیام خود بار دیگر پشتیبانی خود را از مبارزه و جنبش مقاومت فلسطین برای آزادی میهنش اعلام داشته است (39) " . ملاحظه میشود که آن مجاهد خستگیناپذیر چگونه هر فرصتی را برای پرداختن به موضوعات مختلف سیاسی در ایران و سایر کشورهای اسلامی مغتنم میشمرد .
7 . تاثیر در جنبش مقاومت اسلامی:
از آنجا که حضرت امام از نخستین روزهای نهضت همواره مسائل جهان اسلام را در کنار مسائل و مشکلات ایران مطرح نمود و سرمنشا همه مشکلات جهان اسلام را از امریکا و صهیونیسم میدانست . بیشتر گروهها و محافل سیاسی و نیروهای مبارز کشورهای اسلامی حرکت جهادی حضرت امام را الگو قرار داده و دیدگاهها و بیانات آن حضرت را راهنمای عمل خویش قرار دادند . در این میان نقش حاج آقا مصطفی در برقراری تماس مستقیم با مبارزین مسلمان کشورهای اسلامی بویژه نهضت مقاومت اسلامی فلسطین و همچنین آموزش، سازماندهی و اعزام نیروهای مبارز به جنوب لبنان بسیار تعیینکننده بود . در چنین شرایطی خبر شهادت حاج آقا مصطفی بلافاصله در کشورهای اسلامی منعکس شد و غم و اندوه فراوان را بر دل نیروهای مسلمان برجای نهاد . اما خبر این شهادت مظلومانه همانگونه که در داخل ایران موجی از خشم انقلابی را به همراه داشت در میان مجاهدین کشورهای اسلامی نیز به تقویت روحیه جهاد و مبارزه انجامید .
سفارت ایران در لبنان متن گزارش روزنامه امل ارگان "حرکت المحرومین" را درباره مراسم بزرگداشت آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی که از طرف امام موسی صدر و گروهی از روحانیون و شیعیان لبنان برگزار شده بود را چنین ترجمه میکند: "در این یادبود دردناک که رنج فقدان علامه سیدمصطفی فرزند امام مجاهد آیتالله خمینی غم و اندوه میآفریند هدفهایمان بهم میپیوندند و حالتی بوجود میآورد که سرشار از رایحه شهادت است و منعکسکننده اراده عملی در زندگی است که در پرتو ایمان به کنه وجود، چشم حقیقتبه تغییر و تحول دوخته تا از اصالتخود عنصر مبارزهاش را بسازد و از ایمانش عنصر پایداری و از آگاهیش نسبتبه ارزشهایش عنصر جهاد و فداکاری ... بدین ترتیب دامنه جنبش وسعت مییابد و تبدیل به یک هجرت دائمی میگردد که مرزهای جغرافیایی را پشتسر میگذارد تا چهره جاویدان اسلام را رسم نماید .
ای برادر شهید روز یادبود تو در لبنان با رحلتی حسینی در جنوب به هم میآمیزد، هجرتی در راه خدا و دو هجرت به هم میپیوندند تا جنبش، نور انقلاب خود را از آن الهام گیرد و معادله مبارزه را به زبان خون تجسم نماید، خونی که همانا با ندای آسمانی لاالهالاالله و الله اکبر و ایمانی صادقانه ریخته شد و در روز یادبودت دوباره جان میگیرد تا جهشی به جنبشی بخشد و به سوی پدر مجاهد مومنت آیتالله خمینی سوق دهد و با خداوند خویش تجدیدپیمان کند که راه همه ما را آماده سازد تا مرگ را بصورت شهادت پذیرا باشیم (40) " .
8 . اقدام عاجزانه رژیم:
پس از شکست طرح مذبوحانه رژیم و مشاهده روند رو به رشد حرکت انقلاب که در پی ترویج نام و یاد حضرت امام، ایجاد وحدت و یکپارچگی نیروهای مخالف رژیم، تجلیلهای باشکوه از حضرت امام، تشدید روحیه مبارزه و دادخواهی ملی اسلامی، تشدید جو بدنامی رژیم و بالاخره مواضع صریح و تند حضرت امام بر علیه حکومت، شاه که خود را شکستخورده میدید ناچار بود تا طرح شوم دیگری را به اجرا بگذارد و اینبار نیز رهبری مقتدر نهضت اسلامی را هدف حمله خود قرار داد و به انتشار مقاله توهینآمیزی نسبتبه ساحتحضرت امام در روزنامه اطلاعات مبادرت ورزید . این ترفند غیراخلاقی که ناشی از افزایش حرکت انقلاب و رشد محبوبیتحضرت امام در پی شهادت حاج آقا مصطفی بوجود آمده بود نیز با شکست مواجه شد .
مفسر بیبیسی در همین زمینه میگوید: "سال 1356 سال آغاز رویارویی شاه و مخالفان بود ... در پاییز همان سال رگذشتسیدمصطفی خمینی فرصتی تازه پیش آورد . در بحبوحه این جریانات شاه دستور داد مقالهای توهینآمیز علیه آیتالله خمینی بنویسند که در اطلاعات چاپ شد (41) " .
گوینده با این اظهارات به نکات مهمی اشاره میکند . وی شهادت حاج آقا مصطفی را فرصتی تازه و مقاله منتشره در روزنامه اطلاعات را نتیجه وقایع پس از این جنایت دانسته است ضمن آنکه دخالت مستقیم شاه در تهیه و انتشار مقاله را نیز عنوان مینماید . با این مقدمه میتوان نتیجه گرفت که اقدام مذبوحانه شاه در هتک حرمتبه ساحتحضرت امام تلاشی برای خارج شدن از گردبادی بود که طوفان خشم انقلابی مردم بر علیه رژیم شاه و در پی شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی براه انداخته بود که اینبار نیز ترفند پلید حکومتبر علیه او به نفع نهضت اسلامی حضرت امام تمام شد . احسان نراقی چگونگی انتشار این مقاله را از قول یکی از مسئولین ساواک که در زندان پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای وی نقل کرده است در مصاحبه با رادیو بیبیسی چنین تعریف میکند: [آن مسئول ساواک] گفت: "پس از اینکه آقا سیدمصطفی خمینی در نجف فوت شد و این جریان وسیلهای شد که در ایران مجامع ترحیم مرتبا تشکیل بشود و خلاصه عدم رضایتسیاسی به این قسم خودش را بیان میکرد که شاه را از این بابتخیلی عصبانی کرده بود . این جلسات و مجالس ترحیم، در این بین یاسر عرفات یک تلگراف تسلیتی به آقای خمینی در نجف مخابره میکند . آقای خمینی در جواب به یاسر عرفات میگوید که درد و محنت من روزی پایان میگیرد که ملت ایران از شر این آدم جابر مثلا فارغ بشود، راحتبشود ... این مسئول ساواک به من میگفت نصیری این متن را برده برای شاه، به شاه نشان میدهد و شاه میگوید حالا دیگه باید جنگ علنی کرد با روحانیون، بخصوص با آقای خمینی، بروید یک مقاله تهیه کنید . میروند، دستگاه ساواک مقالهای تهیه میکند مقاله را برای شاه میبرد نصیری، شاه میگوید نه، این را تندترش کنید که بعد هم وقتی مقاله حاضر میشود میگوید از طریق دربار بگویید که همان دربار هویدا میفرستد برای وزیر اطلاعات که خودش هم گفته، او هم میدهد به روزنامه اطلاعات و اطلاعات نمیخواهد چاپ کند و خلاصه چاپ میکنند، و آن جریان که در قم و رفتند تظاهرات کردند در برابر روزنامه اطلاعات و طلاب و آن درگیری و خونریزی و اینها که بعد هم دیگه همینطور چهلمها ادمه داشت (42) " .
اگر اظهارات احسان نراقی را حتی با چند درصد صحت نیز مورد مداقه قرار دهیم اینگونه استنباط میشود که شاه پس از شهادت حاج آقا مصطفی و برپایی پیدرپی مراسم ختم آن شهید عزیز با آن ویژگیها و شرایط ذکر شده در چنان گردابی غرق شد که نه تنها از انجام حرکتی برای پاک کردن دامن خود از این اقدام ناتوان بود بلکه در اقدامی مانند تهیه یک مقاله توهینآمیز نیز شخصا وارد عمل شد و این عملیات سخیف را فرماندهی کرد تا شاید ذرهای از عظمت و محبوبیتحضرت امام را در انظار مردم بکاهد که اینبار نیز همچون موارد قبلی نه تنها نفعی برای او نداشتبلکه به روند رو به رشد انقلاب اسلامی شتاب بیشتری بخشید و تحقق آیه و مکرو و مکر الله و الله خیر الماکرین را به مردم نشان داد .
والسلام
پاورقی:
1 . برگرفته از مصاحبه دکتر محمد صدر معاون عربی و افریقایی وزارت خارجه با مجله صبح ویژه دهه فجر 75 .
2 . پارسونز، آنتونی: سفیر بریتانیا در ایران از 1974 تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی .
3 . ونس، سایروس: وزیر خارجه امریکا در زمان ریاست جمهوری کارتر .
4 . برژینسکی، زبیگنف: مشاور امنیت ملی امریکا در زمان ریاست جمهوری کارتر .
5 . سولیوان، ویلیام: سفیر امریکا در ایران از 1977 تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی .
6 . سیک، گری: عضو شورای امنیت ملی امریکا در زمان ریاست جمهوری کارتر .
7 . رایت، دنیس: سفیر بریتانیا در ایران از 1963 تا 1971، وی بعد از کودتای 28 مرداد از طرف دولت انگلستان به ایران آمد تا روابط ایران و انگلستان را مجددا برقرار کند .
8 . کارتر، جیمی: رئیس جمهور امریکا از 1977 تا 1981 .
9 . متن کامل این مجموعه بصورت مستقل در قالب یک کتاب به همین نام به همت آقای عمادالدین باقی از طرف نشر تفکر منتشر شده است که مطالب ذکر شده در این مقاله از همین کتاب تهیه گردیده است .
10 . فصلنامه 15 خرداد، شماره 4، ص 27 .
11 . ساواک و روحانیت، ص 202 .
12 . داستان انقلاب، ص 230 .
13 . همان، ص 253 .
14 . ساواک و روحانیت، ص 201 .
15 . فصلنامه 15 خرداد، شماره 16 - 15، ص 124 .
16 . همان، ص 125 .
17 . همان .
18 . انقلاب ایران در دو حرکت، ص 24 .
19 . داستان انقلاب، ص 261 .
20 . همان .
21 . همان .
22 . فصلنامه 15 خرداد، شماره 16 - 15، ص 132 .
23 . ساواک و روحانیت، ص 198 .
24 . داستان انقلاب، ص 262 .
25 . همان .
26 . ساواک و روحانیت، ص 199 .
27 . همان، ص 202 .
28 . فصلنامه 15 خرداد، شماره 4، ص 25 .
29 . داستان انقلاب، ص 261 .
30 . فصلنامه 15 خرداد، شماره 16 - 15، ص 125 .
31 . همان، ص 124 .
32 . همان .
33 . همان، ص 125 .
34 . همان، ص 129 .
35 . داستان انقلاب، ص 262 .
36 . سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی، ص 318 .
37 . داستان انقلاب، ص 262 .
38 . فصلنامه 15 خرداد، شماره 16 - 15، ص 124 .
39 . همان .
40 . همان، ص 128 .
41 . داستان انقلاب، ص 263 .
42 . همان، ص 264 .
http://img.tebyan.net/big/1388/08/301385417161962331652041395617268980160.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1388/08/3222712932171871522322969137866820019431.jpg)
انقلاب اسلامی ایران به رهبری یگانه دوران حضرت امام - سلامالله علیه - همواره مورد بحث و بررسی افراد، محافل و مجامع فکری و سیاسی دنیا بوده است . شاید جای تعجب باشد که تا سال 73 نزدیک به 2100 عنوان کتاب در تحلیل انقلاب اسلامی ایران در اروپا و امریکا منتشر شده است (1) . این تعداد کتاب که تنها بخشی از تلاش صورتگرفته در پشت مرزهای جغرافیایی این مرزوبوم است در مقایسه با آنچه که در مهد انقلاب اسلامی یعنی ایران صورت پذیرفته است قابل مقایسه نیست . بویژه آنکه امکان تحقیق و تالیف پیرامون انقلاب اسلامی بواسطه دسترسی به منابع و افراد موثر در شکلگیری انقلاب بمراتب در مقایسی بیشتر فراهم بوده است . اما متاسفانه به رغم دسترسی به منابع اسنادی و نیروهای فکری آنچه که تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است انجام اقداماتی در راستای تدوین تاریخ انقلاب و جمعآوری خاطرات نیروهای مبارز انقلابیست . این تلاشها اگرچه به رغم نارساییهای متعدد قابل تقدیر و ستایش میباشد . لکن همه آنچه که باید تحقق یابد نیست . بویژه آنکه با فرض تدوین درست تاریخ انقلاب بلافاصله این سوال مطرح میشود که آیا تدوین درست، تحلیل درست را نیز درپی خواهد داشت و آیا قرآن کریم که از تحریف مصون ماند از تحلیلهای نادرست و تفسیرهای غلط بدور ماند . (البته قصد مقایسه قرآن و انقلاب در این میان مطرح نیست و صرفا به منظور روشن شدن موضوع به این نکته اشاره شد) . لذا ضروری است پیش از آنکه کار تفسیر و تحلیل ریشههای انقلاب بدست نامحرمان و نااهلان بیفتد انقلاب اسلامی را همانگونه که بوقوع پیوسته تعریف و تحلیل کنند . در این میان کنگره شهید آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی را میتوان از جمله همان اقدامات شایستهای دانست که در بازشناسی و معرفی بیشتر چهرههای اصلی نهضت امام خمینی - سلامالله علیه - موثر خواهد بود . یقینا بررسی ابعاد شخصیتی این سید مظلوم علاوه بر معرفی ویژگیهای علمی، اخلاقی و معنوی او به بازنگری در تاریخ انقلاب اسلامی از ابتدا تا آستانه پیروزی نیز منتهی میشود که فصل مربوط به شهادت ایشان خود از اهمیتخاصی برخوردار است . شهادت آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی در اول آبان سال یک هزار و سیصد و پنجاه و شش را میتوان فرازی مهم و استثنایی در تاریخ انقلاب اسلامی دانست . مبارزین و مجاهدینی که سالهای سال مرارتهای مبارزه و درد هجران پیشوای خود را تحمل نموده بودند به نیکی در یاد و خاطره خود دارند که برکات شهادت آن سید عزیز چگونه و تا چه اندازه در گسترش روند روبه رشد انقلاب موثر واقع شد . حضرت امام قبلا آثار و نتایج این شهادتها را به دشمنان ملک و دین یادآور شده بود اما به همان دلیلی که هشدارهای قبلی آن سید جلیلالقدر را به فراموشی سپرده بودند اینبار نیز بدون پندآموزی از تجربیات گذشته دستبه جنایتی جدید زدند و همانگونه که حضرت امام بعدها فرمودند: " بکشید ما را ملت ما بیدارتر میشود" شهادت فرزند برومندش چراغ هدایتی شد برای بیداری ملت مسلمان ایران!
در چنین شرایطی وقتی آحاد مردم خبر شهادت فرزند برومند حضرت امام را شنیدند بیش از پیش به صداقت، تعهد، اخلاص، مظلومیت و نقش محوری امام پی بردند و پس از گسترش نام و یاد آن حضرت از تجلیل نسبتبه آن پیر مجاهد لحظهای رویگردان نشدند
بعد از روشنایی این چراغ ظلمتافروز بحث و بررسی پیرامون آثار و نتایج آن که با فرصتبیشتر و مطالعه عمیقتر در اطراف آن صورت میگیرد امری ضروری و اساسی تلقی میشود . به همین منظور برخی از آثار و نتایجشهادت آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی در این مقاله مورد بازنگری قرار خواهد گرفت . در این مقاله سعی شده است تا آثار و نتایجشهادت فرزند گرامی حضرت امام با استفاده از اظهارات مفسر رادیو بیبیسی و مصاحبهشوندگان برنامه رادیویی داستان انقلاب و مطالب دیگر رسانههای داخلی و خارجی و همچنین با رجوع به برخی از اسناد ساواک مورد تحلیل قرار گیرد .
ذکر این نکته ضروری است که توجه و استناد به مطالب منابع مذکور هیچگاه به معنی تایید آنها نمیباشد بلکه هدف از آن بررسی آثار و پیامدهای شهادت آیتالله حاج آقا مصطفی از زاویهای متفاوت با سایر زوایا یعنی رجوع به مطالب رسانهها و اظهارات افراد میباشد . ضروری است پیش از شروع بحث توضیحاتی پیرامون برنامه رادیویی داستان انقلاب ارائه گردد .
http://img.tebyan.net/big/1388/08/2031102308812516112942112471914519238111100.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1388/08/2022531351361536812723681651620122717225546.jpg)
در طلیعه دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بنگاه سخن پراکنی بیبیسی که از مهمترین و بزرگترین رسانههای اردوگاه امپریالیستخبری صهیونیستها میباشد اقدام به پخش سلسله برنامههایی تحت عنوان "داستان انقلاب" نمود . این مجموعه برنامه که از 22 بهمن ماه سال 1367 تا 31 اردیبهشت ماه سال 1368 ادامه داشت طی 28 قسمت در روزهای جمعه از ساعت 30/19 پخش گردید . هنوز چند ماه از پایان این برنامه نگذشته بود که بیبیسی آن را از تاریخ 7 مهرماه سال 1368 و اینبار با تفصیل بیشتری مجددا آغاز نمود . پخش مجدد بیانگر میزان اهمیت این برنامه برای مدیران بیبیسی و تا حدودی حاکی از تلاش این بنگاه سخنپراکنی برای جذب شنوندگان بیشتر بود .
در این برنامه سعی شده بود، تاریخ انقلاب اسلامی ابتدا از نهضت ملی شدن صنعت نفت و در بخش دوم از نهضت مشروطیت مورد بحث و بررسی قرار گیرد . گفته میشود تهیه چنین برنامه مفصلی از سوی یک شبکه خبری خارجی که در نوع خود بیسابقه میباشد در راستای طرحیست که دانشگاه هاروارد امریکا در سال 1365 تحت عنوان تاریخ شفاهی انقلاب ایران در دست اجرا دارد و در این رابطه به گردآوری و ضبط خاطرات افراد مختلفی بالغ بر 50 نفر از ایرانیان مقیم خارج که در تاریخ معاصر ایران بنوعی در متن و یا حاشیه آن بودهاند پرداخته است .
در این مجموعه برنامه از اظهارات شخصیتهای مختلف انقلاب و نظام که نوار سخنرانی آنان به دستبیبیسی رسیده و همچنین اظهارات و دیدگاههای افراد مطلع و مرتبط با مسائل ایران نظیر پارسونز (2) ، ونس (3) ، برژینسکی (4) ، سولیوان (5) ، گریسیک (6) ، دنیسرایت (7) ، کارتر (8) و غیره نیز استفاده شده است .
صرفنظر از برخی قضاوتهای مغرضانه و غیرصادقانه تعدادی از مصاحبهشوندگان که ناشی از مخالفت و کینه آنان از انقلاب و رهبری آن میباشد لکن به لحاظ برخی ویژگیها توجه به مطالب این مجموعه برنامه خالی از فایده نخواهد بود .
برخی از این ویژگیها عبارتند از:
1 - تعداد زیاد مصاحبهشوندگان ایرانی و خارجی . 2 - استفاده از سخنان و اظهارات شخصیتهای درون نظام . 3 - تسلط تهیهکنندگان برنامه و توجه آنان به زوایای مختلف تاریخ انقلاب اسلامی . 4 - بررسی ریشههای انقلاب از سالها پیش از آغاز نهضت . 5 - ساخت آن توسط یک رسانه امپریالیستی خارجی که در نوع خود بیسابقه است . 6 - بیانکننده برخی از دیدگاهها پیرامون زوایای مختلف تاریخ انقلاب، موجود در خارج از کشور . 7 - ارائهدهنده تحلیلهای این شبکه خبری پیرامون انقلاب . 8 - روشن کننده برخی از اظهارات پنهانی که در سخنان مصاحبهشوندگان بیان میگردد .
لذا با توجه به نکات ذکر شده به نظر میرسد نگاهی هرچند کوتاه به مباحث مطرح شده پیرامون شهادت آیتالله حاج آقا سیدمصطفی خمینی در این مجموعه برنامه نکات مفیدی را به همراه داشته باشد (9) . و اما آثار و نتایجشهادت آیتالله حاج سید مصطفی خمینی:
1 . ترویج نام و یاد حضرت امام سلام الله علیه:
بیتردید یکی از مهمترین آثار شهادت حاج آقا مصطفی، ترویج نام و یاد حضرت امام (س) و تحکیم موقعیت رهبری نهضت در یکی از مقاطع حساس تاریخ انقلاب است . در مبارزات سیاسی، همواره برای زنده نگه داشتن نام و یاد رهبری مبارزه از لوازم و ابزارهای مختلفی استفاده میشود که برخی از آنها بصورت اتفاقی و دفعتا بوقوع میپیوندد . شهادت فرزند گرامی حضرت امام (س) یکی از این عوامل است که در گسترش نام رهبری نهضت نقش تعیینکنندهای داشت . در آن برهه تاریخساز که گفته میشود درپی فشار رژیم ذکر نام حضرت امام در محافل و مجامع مختلف حداقل با شش ماه زندان همراه بود (10) و انواع شیوههای سیاسی و فرهنگی به خدمت گرفته شده بود تا نام و یاد رهبری انقلاب در اذهان فراموش گردد به یکباره همه آن تلاشهای مذبوحانه نقش بر آب شد . ساواک طی گزارشی از مجالس بزرگداشتحاج آقا مصطفی و ذکر نام حضرت امام در این مجالس مینویسد: "در تعدادی از این مجالس شعارهایی به طرفداری از روحالله خمینی داده شده است (11) " .
http://img.tebyan.net/big/1388/08/731191761881361371331213624699132131631222.jpg (http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img.tebyan.net/big/1388/08/187107111242416541671632542291417912117599.jpg)
علاوه بر گزارشنویس ساواک، مفسر بیبیسی درباره گسترش نام امام، در پی شهادت حاج آقا مصطفی میگوید: "آیتالله خمینی که از تبعیدگاهش در نجف نه تنها اکثر تشکیلات مذهبی بلکه نبض سیاسی کشور را در دست داشت ناگهان ... نام ممنوعالذکرش بار دیگر پس از سالها و در پی فوت ناگهانی فرزند ارشدش مصطفی بر سر زبانها افتاد (12) " .
وی در جای دیگری میگوید: "از عصر روز 13 آبان ماه 1343 که اطلاعیه چند سطری سازمان امنیتخبر تبعید آیتالله خمینی را منتشر کرد تا 13 سال بعد که اطلاعیه مجالس ترحیم فرزندش سیدمصطفی در مطبوعات ایران منتشر شد ذکر نام آیتالله خمینی رسما ممنوع بود (13) " .
در این اظهارات گوینده ضمن اعتراف به رهبری و هدایت انقلاب توسط حضرت امام از تبعیدگاه خود، خبر درگذشتحاج آقا مصطفی را عامل مهمی در ترویج نام حضرت امام و در حقیقت استحکام موقعیت رهبری نهضت در میان تودههای مختلف مردم دانسته است . این در حالیست که امام از سال 1343 به بعد در میان مردمی که رهبری او را پذیرفته بودند حضور نداشت و مستقیما با آنان در ارتباط نبود که همین نکته بصورت جداگانه محل تامل است .
در ادامه همین روند و در شرایطی که همراه داشتن رساله علمیه حضرت امام جرم محسوب میشد و رژیم درصدد تبلیغ برخی دیگر از مراجع بود تعدادی از سخنرانان مجالس ختم حاج آقا مصطفی، حضرت امام را به عنوان مرجع مسلم شیعیان به مردم معرفی مینمودند .
آیتالله خمینی که از تبعیدگاهش در نجف نه تنها اکثر تشکیلات مذهبی بلکه نبض سیاسی کشور را در دست داشت ناگهان ... نام ممنوعالذکرش بار دیگر پس از سالها و در پی فوت ناگهانی فرزند ارشدش مصطفی بر سر زبانها افتاد
ساواک طی گزارشی در همین زمینه مینویسد: "در این مجالس ... سخنرانان مذهبی از روحالله خمینی به عنوان مرجع مسلم عالم تشیع نام میبردهاند (14) " .
همچنین در خارج از ایران خبرگزاری فرانسه نیز در گزارشی که در 24 اکتبر همان سال مخابره نمود به نقل از بیانیه یک گروه ایرانی مخالف رژیم شاه مینویسد: "آیتالله مصطفی خمینی فرزند ارشد بزرگترین مرجع شیعیان روز 23 اکتبر به طور اسرارآمیزی در کربلا درگذشته است (15) " .
روزنامه "المجاهد" چاپ الجزایر نیز در 8 دسامبر سال 1977 از شهید آیتالله مصطفی خمینی بعنوان فرزند امام روحالله خمینی مقام مذهبی مسلمانان شیعه در ایران یاد میکند (16) و روزنامه "ارشاد" چاپ پاکستان نیز در 29 اکتبر سال 1977 از حضرت امام با تعابیری نظیر مجاهد اعظم، مرجع دینی، اعلم دوران آیتالله العظمی آقای روحالله موسوی خمینی - مدظله العالی - نام میبرد (17) .
به این ترتیب میتوان ترویج نام و یاد رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی در ایران و اقصی نقاط بلاد اسلامی و تبلیغ مرجعیت آن حضرت را یکی از آثار مهم شهادت فرزند فاضل ایشان دانست .
2 . ایجاد وحدت و یکپارچگی در میان نیروهای مخالف رژیم:
مبارزات اقشار مختلف مردم ایران در طول سالیان حاکمیت رژیم ستمشاهی شامل گروههای مختلف سیاسی میشد، لذا ایجاد وحدت و یکپارچگی در میان نیروهای مبارز به لحاظ تعدد گرایشهای سیاسی و مذهبی کار سخت و دشواری مینمود، اما به اعتراف بسیاری از آگاهان سیاسی در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شهادت آیتالله حاج آقا مصطفی نقش تعیینکنندهای را در این راستا به همراه داشت .
مهندس مهدی بازرگان در تحلیلی از مجلس ختم آن فقید سعید در کتاب انقلاب ایران در دو حرکت میگوید: "مجلس ختمی در مسجد ارک برقرار شد . تا آن زمان نه مسجد ارک چنین هجوم جمعیت را در شبستانها، حیاط، ایوانها و پشتبامها و خیابانهای خارج بخود دیده و پلیس را تسلیم ساخته بود و نه چنان اعلامیه دعوتی با امضاهای مختلط از طریق ملیون، روشنفکران، روحانیون و بازاریها بصورت یکجا منتشر شده بود . توفیق در این امر کار آسانی نبود ... دعوتنامه جامع که با اسامی بدون القاب و عناوین و بترتیب الفبا صادر گردید بسیار پرمعنی بود و آن مجلس باشکوه، با چنان صاحب مجلسها مظهری از تجمع کلیه قشرها در نارضایتی و مخالفتبا دستگاه و تمایل به وحدت در عمل به رهبری آیتالله خمینی مرد مبارز روحانی شد (18) " .
با دقت در اظهارات آقای بازرگان و تامل در فضای سیاسی آن روز ایران بیش از پیش به حساسیت موضوع میتوان پی برد و یقینا اگر فرصتبدست آمده پس از شهادت حاج آقا مصطفی نبود چنین اتحاد و اتفاقی نیز در آن مقطع زمانی به راحتی حاصل نمیشد بویژه آنکه طبق اظهارات آقای بازرگان این مجلس یادبود اعلام تبعیت و پذیرش رهبری نهضت نیز بشمار میآمد .
داریوش همایون وزیر اطلاعات در کابینه جمشید آموزگار در قسمتی از اظهارات خود در مصاحبه با رادیو بیبیسی میگوید: " پس از مرگ پسر [آیتالله] خمینی آن مجلس یادبودی که برایش در مسجد ارک برگزار کردند نقطه تجمعی شد برای همه قشرهای پیشرو و لیبرال و آزادیخواه و جبهه ملی و چپ، هرچه که بود، غیر از نظام حکومتی چهرههای برجستهاش آنجا ظاهر شدند، پیدا بود که رهبری مذهبی توانسته است که همه اینها را جمع بکند و بسیجبکند (19) " .
اظهارات داریوش همایون اعتراف به این نکته مهم است که همه نیروها اعم از گروههای مذهبی و غیرمذهبی در پی شهادت آیتالله حاج آقا مصطفی، مجلس یادبود او را بهترین مکان برای تجمع یافته و این تجمع از یک طرف حاکی از میزان سعه صدر نیروهای فعال کشور و از سوی دیگر بیانگر جایگاه رهبری مذهبی نهضتبود . صرفنظر از اظهارات داریوش همایون، مفسر برنامه داستان انقلاب نیز در قسمتی از سخنان خود با اشاره به آگهی تسلیت این مراسم میگوید: "آگهی تسلیتی که به این مناسبت در مطبوعات تهران چاپ شد به امضای بسیاری از روشنفکران، روحانیان، بازاریان و دانشگاهیان رسیده بود (20) " .
تاکید گوینده بر امضاهای موجود در آگهی تسلیت اعتراف تلویحی به همان نکته مهم یعنی برقراری اتحاد و وفاق عمومی در میان اقشار مختلف جامعه در پی شهادت آن شهید سعید میباشد . و به واقع میتوان گفت در نتیجه چنین اتحاد و یکپارچگی عمومی بود که روند مبارزات از رشد چشمگیری برخوردار شد و پس از چند ماه اقتدار رژیم خودکامه پهلوی را درهم پیچید .
3 . تجلیل از حضرت امام:
پس از تبعید حضرت امام در سال 42 تا سالهای آخر عمر حاکمیت طاغوت مردم مسلمان ایران ذرهای از مجاهدت باز نایستاد . تودههای مختلف مردم که تعهد و مظلومیت رهبری نهضت را درک کرده بودند اندوه دوری او را با صبر و مصیبت تحمل مینمودند . در چنین شرایطی وقتی خبر شهادت فرزند برومند حضرت امام را شنیدند بیش از پیش به صداقت، تعهد، اخلاص، مظلومیت و نقش محوری امام پی بردند و پس از گسترش نام و یاد آن حضرت از تجلیل نسبتبه آن پیر مجاهد لحظهای رویگردان نشدند .
در همین رابطه مفسر برنامه داستان انقلاب در قسمتی از اظهارات خود میگوید: "ادامه مجالس ترحیم برای سیدمصطفی خمینی تبدیل به مجالس تجلیل از آیتالله خمینی شد (21) " .
تجلیل از حضرت امام در حقیقت تجلیل از مجاهدت، صداقت، تعهد، شجاعت و مظلومیت اوست که به شایستهترین شیوه ممکن که همان حضور جدی در مراسم بزرگداشت فرزند گرامیش بود خود را نشان داد .
4 . تشدید روحیه مبارزه و دادخواهی ملی اسلامی:
بدون شک یکی از مهمترین آثار شهادت حاج آقا مصطفی ایجاد تحرک و شور انقلابی روزافزون در میان مردم بود . براساس برخی اطلاعات موجود حداقل در شهرهای: قم، تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، یزد، همدان، خرمآباد، تبریز، مراغه، ارومیه، اراک، کاشان، سمنان، گرمسار، قزوین، کرج، خمین، زاهدان، بهشر، بهبهان، اهواز، آبادان و خرمشهر مجالس سوگواری با همان ویژگیهای خاص و انقلابی خود برگزار شده است (22) . حتی براساس برخی اسناد ساواک در پایان اکثر مجالس ختم حاج آقا مصطفی معیتشرکتکننده در مراسم به راهپیماییهای پرشور در حمایت از حضرت امام و محکومیت جنایتبوقوع پیوسته توسط رژیم میپرداختند (23) . در حقیقت میتوان این واقعه را مستمسکی جدید برای خشم انقلابی مردم بر علیه رژیم دانست .
محمد شانهچی یکی از عناصر وابسته به جبهه ملی طی تحلیلی از شهادت حاج آقا مصطفی و نتایج آن در مصاحبه خود با رادیو بیبیسی ضمن اشاره به این واقعه میگوید: "یک جریان سیاسی بود، نه اینکه در گذشت پسر آقای خمینی اینقدر جنجال به ظاهر بپا کند چون مردم به دنبال یک مستمسکی، یک علتی میگشتند که یک تظاهراتی کنند، یک جریانی راه بیندازند فوت پسر آقای خمینی یک موضوعی بود که بسیار عالی بود برای جنجال بپا کردن و کار راه انداختن، حرکت ایجاد کردن (24) " .
وی با اشاره به چگونگی برپایی جلسات ختم و سوگواری و وقایع مربوط به دستگیری مردم شرکتکننده در مراسم چهلم مرحوم آقا مصطفی تاکید میکند که: "ذات فوت پسر آقای خمینی، این محرک نبود . خود مردم دنبال یک دلیل مستمسکی میگشتند، یک کاری بکنند، این فوت پسر آقای خمینی از همه بهتر بود، خیلی خوب بود، خوب اینها ازش استفاده کردند و بهرهبرداری کردند (25) " .
با این اظهارات مصاحبهشونده سعی نموده است تا با کاستن از ابعاد سیاسی اجتماعی این واقعه اسفبار، حساسیت مردم برای استفاده و بهرهبرداری از وقایع سیاسی اجتماعی بر علیه رژیم را یادآور شود . در حقیقت وی معترف است که مبارزین و توده مردم دستبه دست هم دادند و با استفاده از نتایج این شهادت موج جدیدی را بر علیه حاکمیتبه راه انداختند .
در همین زمینه دو سند گویا از پروندههای ساواک جلبنظر میکند . در یکی از این اسناد آمده است: "در فاصله برگزاری مجالس مذکور (مجالس ختم حاج آقا مصطفی) و مجالسی که به مناسبت چهلمین روز درگذشت مصطفی خمینی برگزار گردید، فعالیتهای وسیعتری نیز از طرف عناصر متعصب مذهبی طرفدار روحانیون افراطی و وابسته به گروههای برانداز انجام گرفت و عدهای در شهرهای تهران، شیراز و مشهد در دستجات 30 تا 50 نفری به تظاهرات خیابانی، حمل شعارهای پارچهای مضره و شکستن شیشههای چند شعبه بانک، سینما، مشروبفروشی و همچنین شرکت هواپیمایی ملی ایران در شهر شیراز مبادرت نمودند (26) " . ساواک همچنین در جای دیگری آورده است:
"بعد از مراسم چهلمین روز درگذشت مصطفی خمینی، افراطیون مذهبی در دنباله فعالیتهای اخلالگرانه خود در ماه محرم، بار دیگر فرصتی پیدا کردند که تلاشهای مضره را در مقیاس وسیعتر تعقیب نمایند و در چند مورد گروههای 15 الی 20 نفری در شهرهای مشهد و اهواز به تظاهرات خیابانی و شکستن چند جام از شیشههای دو شعبه بانک صادرات مبادرت نمودهاند (27) " .
با دقت در متن این دو سند باید اذغان نمود که جریان بوجود آمده درپی شهادت حاج آقا مصطفی تنها به روزهای اول شهادت وی محدود نگشتبلکه در فاصله زمان شهادت تا چهلم و حتی پس از چهلم آن فقید سعید ادامه داشت . ضمن آنکه حرکت مردم بصورت گروههای متشکل و با حمل انواع لوازم تبلیغی و حتی حمله به مراکز اقتصادی و فرهنگی رژیم که کار چندان سادهای نیست همراه بوده است .
5 . عوامل و مسببین اصلی این واقعه:
بدیهی است که پس از هر واقعه دلخراش، اذهان بیدار مردم به دنبال عوامل بروز آن حادثه خواهد بود و طبیعتا مردم مسلمان ایران نیز پس از شهادت فرزند رشید امام به سراغ عناصر اصلی، طراحان و مجریان این جنایتبودند . پزشکی که در بیمارستان کوفه پیکر پاک آیتالله شهید حاج آقا مصطفی خمینی را معاینه میکند بلافاصله اظهار میدارد که وی مسموم شده است و اگر به او اجازه کالبدشکافی دهند این حقیقت را ثابت میکند ... نکته شایان توجه این است که پزشک مذکور پس از این اظهارنظر بیدرنگ از طرف سازمان امنیت عراق بازداشتشد و بعد از 24 ساعت آزاد گردید که پس از آن از هرگونه اظهارنظری پیرامون این موضوع خودداری ورزید (28) ! بهرحال با توجه به جنایات متعددی که رژیم مرتکب شده بود مردم دست رژیم را مستقیما در این جریان مشاهده مینمودند .
مفسر برنامه داستان انقلاب طی تحلیلی در همین خصوص میگوید: "آنچنانکه در جو پر از بدگمانی آن روز ایران معمول بود بسیاری، سازمان امنیت را در مرگ سید مصطفی خمینی دخیل میدیدند (29) " .
مفسر بیبیسی به این نکته اشاره نمیکند که آیا وی نیز همین عقیده را دارد یا نه؟ بویژه آنکه هیچیک از مصاحبهشوندگان برنامه داستان انقلاب حاضر نشدهاند تا پیرامون قاتل و یا طراحان قتل آن سید شهید سخنی گفته و یا از قول سایرین مطالبی را بیان کنند و نکته درخور توجه این است که به رغم اهمیت مسئله و توجه سازندگان برنامه به زوایای مختلف تاریخ انقلاب و حتی همین واقعه تاسفبار لکن از پرداختن به چگونگی وقوع و یا احتمالات مطرح شده پیرامون آن پرهیز نمودهاند . برخی دیگر از رسانههای گروهی خارجی در همین زمینه به بیان مطالبی پرداختهاند:
روزنامه المجاهد چاپ الجزایر مینویسد: "مصطفی خمینی فرزند روحالله خمینی مقام مذهبی مسلمانان شیعه در ایران به ستساواک به قتل رسیده است (30) " .
خبرگزاری فرانسه نیز در تاریخ 24 اکتبر 1977 اینچنین گزارش میدهد: "این خبر موجب تاثر شدید ایرانیان شده و مردم این فرضیه را که ممکن است رژیم ایران مسئول مرگ مصطفی خمینی باشد بعید نمیدانند (31) " .
همین خبرگزاری در گزارش دیگری به نقل از خبرگزاری فلسطینی وفا در تاریخ 6 دسامبر 1977 گزارش میکند: "سیدمصطفی خمینی پسر امام روحالله خمینی مقام مذهبی مسلمانان شیعه ایران چهل روز پیش در نتیجه بدرفتاریهای ساواک (پلیس مخفی ایران) جان خود را از دست داده است (32) " .
روزنامه ارشاد چاپ پاکستان نیز در مقالهای که در 29 اکتبر 1977 منتشر شد به مرموز بودن شهادت آقا مصطفی اشاره میکند (33) .
روزنامه السفیر چاپ لبنان نیز طی گزارشی به انتشار بیانیه رهبران مذهبی ایران که در آن ساواک را مسئول شهادت حاج آقا مصطفی دانستهاند مبادرت میورزد (34) .
6 . مواضع امام (س):
حضرت امام به عنوان پیشوای نهضت که هدایت و رهبری انقلاب را به عهده داشتبه عنوان فقیهی آگاه به زمان و مکان همواره سعی مینمود تا با شناخت کامل از وضعیت جامعه ایران در اجرای مسئولیت محوری و حساس خود تلاش کند .
بدیهیست در پی شهادت آیتالله حاج آقا مصطفی و حضور جدی مردم در صحنه، حضرت امام علیرغم اینکه از شهادت فرزند گرامی خود که او را امید آینده اسلام میدانست ناراحت و اندوهگین شده بود، ذرهای در حرکت انقلابی خویش عقب ننشست و حتی در چنین شرایطی که دشمن در آرزوی مشاهده ضعف، ناامیدی و ضربهپذیری امام بود آن حضرت حتی حاضر به تغییر برنامههای معمول خود در درس و بحث نیز نگردید و از موقعیتبوجود آمده برای ایجاد تحرک و همبستگی بیشتر سود جست .
بنیصدر در مصاحبه خود با رادیو بیبیسی طی تحلیلی از این واقعه با اشاره به اقدامات حضرت امام میگوید: "وقتی که دید آن فاتحهها شد و آن ترتیب اقبال عمومی، دوباره دلگرم شد، بعد که مردم راه افتادند و به حرکت افتادند ... اولین اعلامیهاش درآمد (35) " .
ملاحظه میشود که وی حضور مردم در صحنه را یکی از عوامل دلگرمی حضرت امام دانسته و تلویحا به استفاده حضرت امام از موقعیتبوجود آمده برای صدور اعلامیههای انقلابی اذعان میکند و دقیقا از همین مقطع به بعد میباشد که امام به رغم دوری چندین ساله از ایران بواسطه شناخت دقیق و ارتباط عمیق عاطفی با مردم پیدرپی اعلامیههای پرمحتوا و روحیهبخش خود را خطاب به مبارزین و اقشار مختلف مردم در داخل و خارج از کشور صادر میکند . مولفین کتاب سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج در اینباره مینویسند: "در طول این دوران اعلامیههای آیتالله خمینی که ایستادگی در مقابل این رژیم سفاک را توصیه میکرد، بیش از پیش به ایران میرسید (36) " . مفسر بیبیسی نیز طی تحلیلی در همین زمینه مدعیست: "استقبال مردم بر تندی لحن آیتالله خمینی افزود و در اینجا بود که آیتالله خواستار سرنگونی دودمان پهلوی شد (37) " .
پرواضح است که حضرت امام همواره با عنایت و توجه به محور مردم بود که کشتی انقلاب را در امواج و طوفانهای سهمگین سیاسی و فرهنگی هدایت نمود و به ساحل پیروزی رهنمون شد .
گفتنی است مواضع حضرت امام در همین جا ختم نمیشد . بلکه آن حضرت به واسطه اهمیتی که برای نهضت جهانی اسلام قائل بود از همین فراز تاریخی برای پرداختن به مسائل و مشکلات جهانی اسلام نیز بهره برد .
خبرگزاری فرانسه به نقل از خبرگزاری وفا در 6 دسامبر 1977 پیرامون پاسخ حضرت امام به تلگرام تسلیت عرفات گزارش داد: " امام اذعان میدارد که بین رژیم شاه، صهیونیسم و امپریالیسم امریکا رابطهای وجود دارد (38) " . خبرگزاری فرانسه ادامه میدهد: " روحالله خمینی همچنین در پیام خود بار دیگر پشتیبانی خود را از مبارزه و جنبش مقاومت فلسطین برای آزادی میهنش اعلام داشته است (39) " . ملاحظه میشود که آن مجاهد خستگیناپذیر چگونه هر فرصتی را برای پرداختن به موضوعات مختلف سیاسی در ایران و سایر کشورهای اسلامی مغتنم میشمرد .
7 . تاثیر در جنبش مقاومت اسلامی:
از آنجا که حضرت امام از نخستین روزهای نهضت همواره مسائل جهان اسلام را در کنار مسائل و مشکلات ایران مطرح نمود و سرمنشا همه مشکلات جهان اسلام را از امریکا و صهیونیسم میدانست . بیشتر گروهها و محافل سیاسی و نیروهای مبارز کشورهای اسلامی حرکت جهادی حضرت امام را الگو قرار داده و دیدگاهها و بیانات آن حضرت را راهنمای عمل خویش قرار دادند . در این میان نقش حاج آقا مصطفی در برقراری تماس مستقیم با مبارزین مسلمان کشورهای اسلامی بویژه نهضت مقاومت اسلامی فلسطین و همچنین آموزش، سازماندهی و اعزام نیروهای مبارز به جنوب لبنان بسیار تعیینکننده بود . در چنین شرایطی خبر شهادت حاج آقا مصطفی بلافاصله در کشورهای اسلامی منعکس شد و غم و اندوه فراوان را بر دل نیروهای مسلمان برجای نهاد . اما خبر این شهادت مظلومانه همانگونه که در داخل ایران موجی از خشم انقلابی را به همراه داشت در میان مجاهدین کشورهای اسلامی نیز به تقویت روحیه جهاد و مبارزه انجامید .
سفارت ایران در لبنان متن گزارش روزنامه امل ارگان "حرکت المحرومین" را درباره مراسم بزرگداشت آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی که از طرف امام موسی صدر و گروهی از روحانیون و شیعیان لبنان برگزار شده بود را چنین ترجمه میکند: "در این یادبود دردناک که رنج فقدان علامه سیدمصطفی فرزند امام مجاهد آیتالله خمینی غم و اندوه میآفریند هدفهایمان بهم میپیوندند و حالتی بوجود میآورد که سرشار از رایحه شهادت است و منعکسکننده اراده عملی در زندگی است که در پرتو ایمان به کنه وجود، چشم حقیقتبه تغییر و تحول دوخته تا از اصالتخود عنصر مبارزهاش را بسازد و از ایمانش عنصر پایداری و از آگاهیش نسبتبه ارزشهایش عنصر جهاد و فداکاری ... بدین ترتیب دامنه جنبش وسعت مییابد و تبدیل به یک هجرت دائمی میگردد که مرزهای جغرافیایی را پشتسر میگذارد تا چهره جاویدان اسلام را رسم نماید .
ای برادر شهید روز یادبود تو در لبنان با رحلتی حسینی در جنوب به هم میآمیزد، هجرتی در راه خدا و دو هجرت به هم میپیوندند تا جنبش، نور انقلاب خود را از آن الهام گیرد و معادله مبارزه را به زبان خون تجسم نماید، خونی که همانا با ندای آسمانی لاالهالاالله و الله اکبر و ایمانی صادقانه ریخته شد و در روز یادبودت دوباره جان میگیرد تا جهشی به جنبشی بخشد و به سوی پدر مجاهد مومنت آیتالله خمینی سوق دهد و با خداوند خویش تجدیدپیمان کند که راه همه ما را آماده سازد تا مرگ را بصورت شهادت پذیرا باشیم (40) " .
8 . اقدام عاجزانه رژیم:
پس از شکست طرح مذبوحانه رژیم و مشاهده روند رو به رشد حرکت انقلاب که در پی ترویج نام و یاد حضرت امام، ایجاد وحدت و یکپارچگی نیروهای مخالف رژیم، تجلیلهای باشکوه از حضرت امام، تشدید روحیه مبارزه و دادخواهی ملی اسلامی، تشدید جو بدنامی رژیم و بالاخره مواضع صریح و تند حضرت امام بر علیه حکومت، شاه که خود را شکستخورده میدید ناچار بود تا طرح شوم دیگری را به اجرا بگذارد و اینبار نیز رهبری مقتدر نهضت اسلامی را هدف حمله خود قرار داد و به انتشار مقاله توهینآمیزی نسبتبه ساحتحضرت امام در روزنامه اطلاعات مبادرت ورزید . این ترفند غیراخلاقی که ناشی از افزایش حرکت انقلاب و رشد محبوبیتحضرت امام در پی شهادت حاج آقا مصطفی بوجود آمده بود نیز با شکست مواجه شد .
مفسر بیبیسی در همین زمینه میگوید: "سال 1356 سال آغاز رویارویی شاه و مخالفان بود ... در پاییز همان سال رگذشتسیدمصطفی خمینی فرصتی تازه پیش آورد . در بحبوحه این جریانات شاه دستور داد مقالهای توهینآمیز علیه آیتالله خمینی بنویسند که در اطلاعات چاپ شد (41) " .
گوینده با این اظهارات به نکات مهمی اشاره میکند . وی شهادت حاج آقا مصطفی را فرصتی تازه و مقاله منتشره در روزنامه اطلاعات را نتیجه وقایع پس از این جنایت دانسته است ضمن آنکه دخالت مستقیم شاه در تهیه و انتشار مقاله را نیز عنوان مینماید . با این مقدمه میتوان نتیجه گرفت که اقدام مذبوحانه شاه در هتک حرمتبه ساحتحضرت امام تلاشی برای خارج شدن از گردبادی بود که طوفان خشم انقلابی مردم بر علیه رژیم شاه و در پی شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی براه انداخته بود که اینبار نیز ترفند پلید حکومتبر علیه او به نفع نهضت اسلامی حضرت امام تمام شد . احسان نراقی چگونگی انتشار این مقاله را از قول یکی از مسئولین ساواک که در زندان پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای وی نقل کرده است در مصاحبه با رادیو بیبیسی چنین تعریف میکند: [آن مسئول ساواک] گفت: "پس از اینکه آقا سیدمصطفی خمینی در نجف فوت شد و این جریان وسیلهای شد که در ایران مجامع ترحیم مرتبا تشکیل بشود و خلاصه عدم رضایتسیاسی به این قسم خودش را بیان میکرد که شاه را از این بابتخیلی عصبانی کرده بود . این جلسات و مجالس ترحیم، در این بین یاسر عرفات یک تلگراف تسلیتی به آقای خمینی در نجف مخابره میکند . آقای خمینی در جواب به یاسر عرفات میگوید که درد و محنت من روزی پایان میگیرد که ملت ایران از شر این آدم جابر مثلا فارغ بشود، راحتبشود ... این مسئول ساواک به من میگفت نصیری این متن را برده برای شاه، به شاه نشان میدهد و شاه میگوید حالا دیگه باید جنگ علنی کرد با روحانیون، بخصوص با آقای خمینی، بروید یک مقاله تهیه کنید . میروند، دستگاه ساواک مقالهای تهیه میکند مقاله را برای شاه میبرد نصیری، شاه میگوید نه، این را تندترش کنید که بعد هم وقتی مقاله حاضر میشود میگوید از طریق دربار بگویید که همان دربار هویدا میفرستد برای وزیر اطلاعات که خودش هم گفته، او هم میدهد به روزنامه اطلاعات و اطلاعات نمیخواهد چاپ کند و خلاصه چاپ میکنند، و آن جریان که در قم و رفتند تظاهرات کردند در برابر روزنامه اطلاعات و طلاب و آن درگیری و خونریزی و اینها که بعد هم دیگه همینطور چهلمها ادمه داشت (42) " .
اگر اظهارات احسان نراقی را حتی با چند درصد صحت نیز مورد مداقه قرار دهیم اینگونه استنباط میشود که شاه پس از شهادت حاج آقا مصطفی و برپایی پیدرپی مراسم ختم آن شهید عزیز با آن ویژگیها و شرایط ذکر شده در چنان گردابی غرق شد که نه تنها از انجام حرکتی برای پاک کردن دامن خود از این اقدام ناتوان بود بلکه در اقدامی مانند تهیه یک مقاله توهینآمیز نیز شخصا وارد عمل شد و این عملیات سخیف را فرماندهی کرد تا شاید ذرهای از عظمت و محبوبیتحضرت امام را در انظار مردم بکاهد که اینبار نیز همچون موارد قبلی نه تنها نفعی برای او نداشتبلکه به روند رو به رشد انقلاب اسلامی شتاب بیشتری بخشید و تحقق آیه و مکرو و مکر الله و الله خیر الماکرین را به مردم نشان داد .
والسلام
پاورقی:
1 . برگرفته از مصاحبه دکتر محمد صدر معاون عربی و افریقایی وزارت خارجه با مجله صبح ویژه دهه فجر 75 .
2 . پارسونز، آنتونی: سفیر بریتانیا در ایران از 1974 تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی .
3 . ونس، سایروس: وزیر خارجه امریکا در زمان ریاست جمهوری کارتر .
4 . برژینسکی، زبیگنف: مشاور امنیت ملی امریکا در زمان ریاست جمهوری کارتر .
5 . سولیوان، ویلیام: سفیر امریکا در ایران از 1977 تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی .
6 . سیک، گری: عضو شورای امنیت ملی امریکا در زمان ریاست جمهوری کارتر .
7 . رایت، دنیس: سفیر بریتانیا در ایران از 1963 تا 1971، وی بعد از کودتای 28 مرداد از طرف دولت انگلستان به ایران آمد تا روابط ایران و انگلستان را مجددا برقرار کند .
8 . کارتر، جیمی: رئیس جمهور امریکا از 1977 تا 1981 .
9 . متن کامل این مجموعه بصورت مستقل در قالب یک کتاب به همین نام به همت آقای عمادالدین باقی از طرف نشر تفکر منتشر شده است که مطالب ذکر شده در این مقاله از همین کتاب تهیه گردیده است .
10 . فصلنامه 15 خرداد، شماره 4، ص 27 .
11 . ساواک و روحانیت، ص 202 .
12 . داستان انقلاب، ص 230 .
13 . همان، ص 253 .
14 . ساواک و روحانیت، ص 201 .
15 . فصلنامه 15 خرداد، شماره 16 - 15، ص 124 .
16 . همان، ص 125 .
17 . همان .
18 . انقلاب ایران در دو حرکت، ص 24 .
19 . داستان انقلاب، ص 261 .
20 . همان .
21 . همان .
22 . فصلنامه 15 خرداد، شماره 16 - 15، ص 132 .
23 . ساواک و روحانیت، ص 198 .
24 . داستان انقلاب، ص 262 .
25 . همان .
26 . ساواک و روحانیت، ص 199 .
27 . همان، ص 202 .
28 . فصلنامه 15 خرداد، شماره 4، ص 25 .
29 . داستان انقلاب، ص 261 .
30 . فصلنامه 15 خرداد، شماره 16 - 15، ص 125 .
31 . همان، ص 124 .
32 . همان .
33 . همان، ص 125 .
34 . همان، ص 129 .
35 . داستان انقلاب، ص 262 .
36 . سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی، ص 318 .
37 . داستان انقلاب، ص 262 .
38 . فصلنامه 15 خرداد، شماره 16 - 15، ص 124 .
39 . همان .
40 . همان، ص 128 .
41 . داستان انقلاب، ص 263 .
42 . همان، ص 264 .