ØÑтRдŁ§
23rd October 2009, 06:16 PM
در شمال شهر مونیخ و میان تپهها و علفزارهای بیرون شهر (مابین شهر و فرودگاه مونیخ)، پیکره مشبک فشردهای با عنوان استادیوم آلیانز قرار گرفته است. هیجان حاصل از این پیکره نورانی که از فاصله بسیار دور نیز قابل رویت است، به قدری است که افرادی را که علاقهای به رویدادهای ورزشی ندارند را نیز به سوی خود جذب میکند.
ایده اصلی معماران استادیوم، هرتزوگ و دمورن، سنت شکنی در شیوه طراحی رایج استادیومهای ورزشی بود. آنها قاعده کلی طراحی استادیوم را که تقریبا از سال 1972 (زمانی که فرای اتو (Frei Otto) استادیوم المپیک مونیخ را طراحی کرد)، شروع شده بود و روش غالب در طراحی پوشش سقف استادیومهای ورزشی و شیوه پایداری آن (فرمهای سازه) بهشمار میرفت، کنار نهادند.
http://khakzad.com/images/stories/AllianzArena3.jpgاستادیوم آلیانز آرنا مونیخ
آنها با استناد به این که طراحی استادیوم یک امر انسانساز فرهنگی است نه یک کار مهندسی صرف، کار طراحی را آغاز کردند. منبع الهام آنها در طراحی استادیوم، معماری بر مبنای فرم سازههای کششی و سیستمهای خرپایی یا ایدهای چون سازه یک پل معلق نبود، بلکه تصویر کلاژ شدهای از نمایش بازیکنان فوتبال در یک تئاتر باروک بود.
همچنین هرتزوگ و دمورن بر این باور بودند که، استادیومها تنها مکانهایی برای تماشای یک مسابقه ورزشی نیستند، بلکه همچون یک شهر کوچک دارای رستورانها، فروشگاهها، تسهیلات برگزاری همایشها و امکانات رفاهی دیگر برای برگزارکنندگان و رسانههای گروهی میباشند که در این میان شیوه پوشش سقف و گاه خودنمایی سازه آن به عنوان ویژگی منحصربفرد استادیوم تنها بخشی از معماری آن را شکل میدهد.
در خصوص فضای داخلی استادیوم نیز، اولین مسئله مورد توجه آنها، ایجاد نزدیکترین رابطه و هیجان ممکن میان بازیکنان و تماشاگران فوتبال بود. فضایی که هرتزوگ و دمورن آن را به تئاتر های گلوب شکسپیری یا دهانه آتشفشان (به سبب وجود حرارت و التهاب ناشی از گدازهها) تشبیه میکنند. زمانی که استادیوم در طی یک مسابقه مملو از تماشاگر است، در این صورت است که معماری به کنار رفته و تماشاگران و بازیکنان برای تجربهای از جنس هیجان به جزئی از بنا تبدیل میشوند. این فضا (سکوهای تماشاگران) به مثابه مکانی است که کیفیتهای فضایی آن به وسیله شیب قرارگیری صندلیها، حس پیوستگی میان قسمتهای زیرین و بالایی، ایجاد حالت انحنا و خمیده در ردیفهای صندلیها برای القا حس بیشتری از احاطهداشتن بر بازی، و پوشش سازه پشت تماشاگران و سپس صفحات مات ETFE، تعیین میشود.
برای رسیدن به چنین کیفیتی که مورد نظر هرتزوگ و دمورن بود، آنها 66000 صندلی تماشاگران را در سه تراز به شکل مورد نظر خود آرایش دادند. پوشش نقرهای صندلیهای استادیوم که از نوع استاندارد تاشو، صندلی های VIP و صندلی لژ (The Box Seat) میباشند، سبب میشود که صندلیها بسته به زاویه برخورد نور، رنگمایههای مختلفی منعکس کنند و این عامل حالتهای بصری مختلفی را در استادیوم ایجاد مینماید. البته تعداد 10000 صندلی که در هرکدام از دو جایگاه شمالی و جنوبی قرار گرفتهاند به صورت صندلیهای متحرک می باشند که در موارد ضروری برچیده شده و تماشاگران به صورت ایستاده تماشا خواهند نمود.
پوشش سقف (سقف استادیوم مساحتی حدود 37600 مترمربع را پوشش میدهد) و نمای بیرونی استادیوم، که به صورت پیوسته میباشند، پوستهای تشکیل یافته از سیستم ETFEEthylene Tetrafluoroethylene) است که به صورت تودههای لوزی شکل قرار گرفتهاند. (تصویر 4) سیستم ETFE از یک سری المانهای نورانی رنگی همانند یک صفحه عظیم LEDLight Emitting Diodes) میباشد که قابلیت تغییر و تبدیل به رنگهای مختلف را دارد.
این سیستم مطابق با برنامه تیمهای فوتبال مونیخی که در زمین مسابقه دارند، یعنی قرمز و سفید برای باشگاه بایرن مونیخ (FC Bayern Munich) که لباسهای قرمز دارند و سفید و آبی برای باشگاه مونیخ 1860(TSV 1860) که لباسهای آبی دارند، به وسیله سیستم دیجیتالی ارسال کنترل شده گازهای رنگی در تودههای لوزی شکل ETFE، تغییر رنگ میدهد. این پوشش طی روز، سفیدی مرواریدسانی دارد و در طول شب به صورت پیکرهای سرخفام میدرخشد، و چنان که گفته شد بسته به بازی تیم به رنگ های سفید و آبی و سفید و قرمز تبدیل میشود.
هرتزوگ و دمورن معتقدند که نمای بیرونی استادیوم تجسمی از یک ایده ناپایدار و بیثبات است، که با پویایی و تغییر خود هیجان درون استادیوم را همزمان به بیرون نیز منتقل میکند. علاوه بر این، نوع پوسته نمای بیرونی و توانایی آن در تغییر رنگ، این امکان را میدهد تا استادیوم جلوه چشمگیرتری داشته باشد و احساس سبکی و بی وزنی نسبت به سازه سنگین بتنی بنا ایجاد نماید.
لنداسکیپ استادیوم نیز با تپهها و علفزارهای موجود ترکیب شده و نحوه قرارگیری استادیوم در سایت آلیانز به گونهای است که استادیوم همچنان که (از سمت شهر) به سایت نزدیک میشویم به آرامی پدیدار میشود. مجموعه استادیوم آلیانز علاوه بر تسهیلات و امکانات لازم برای یک استادیوم، دارای دو رستوران اختصاصی هرکدام با ظرفیت 1500 نفر برای تیم مونیخ 1860 در شمال استادیوم و برای تیم بایرن مونیخ در جنوب آن میباشد.
بیشک میتوان استادیوم آلیانز مونیخ و استادیوم المپیک پکن را، به دلیل طراحی استادیوم دو رویداد بزرگ تاریخ ورزش جهان و هم به دلیل نقطه اوجی در طراحی خاص این دو معمار سوئیسی یعنی تاکید بر طراحی سطح و پوسته بیرونی که پیش از این دو پروژه نیز در کارهای قبلی این دو معمار میتوان مشاهده نمود، نقطه عطفی در میان پروژههای هرتزوگ و دمورن قلمداد نمود.
استادیوم آلیانز مونیخ که عملیات ساخت آن از 21 اکتبر 2002 شروع شده بود، در 30 می 2005 بازگشایی و با بازی دوستانه دو تیم همشهری مونیخ 1860 و بایرن مونیخ، در 2 جولای 2005 به طور رسمی فعالیت خود را آغاز نمود.
منبع: (http://khakzad.com/) ماهنامه صنعت ساختمان داریس
ایده اصلی معماران استادیوم، هرتزوگ و دمورن، سنت شکنی در شیوه طراحی رایج استادیومهای ورزشی بود. آنها قاعده کلی طراحی استادیوم را که تقریبا از سال 1972 (زمانی که فرای اتو (Frei Otto) استادیوم المپیک مونیخ را طراحی کرد)، شروع شده بود و روش غالب در طراحی پوشش سقف استادیومهای ورزشی و شیوه پایداری آن (فرمهای سازه) بهشمار میرفت، کنار نهادند.
http://khakzad.com/images/stories/AllianzArena3.jpgاستادیوم آلیانز آرنا مونیخ
آنها با استناد به این که طراحی استادیوم یک امر انسانساز فرهنگی است نه یک کار مهندسی صرف، کار طراحی را آغاز کردند. منبع الهام آنها در طراحی استادیوم، معماری بر مبنای فرم سازههای کششی و سیستمهای خرپایی یا ایدهای چون سازه یک پل معلق نبود، بلکه تصویر کلاژ شدهای از نمایش بازیکنان فوتبال در یک تئاتر باروک بود.
همچنین هرتزوگ و دمورن بر این باور بودند که، استادیومها تنها مکانهایی برای تماشای یک مسابقه ورزشی نیستند، بلکه همچون یک شهر کوچک دارای رستورانها، فروشگاهها، تسهیلات برگزاری همایشها و امکانات رفاهی دیگر برای برگزارکنندگان و رسانههای گروهی میباشند که در این میان شیوه پوشش سقف و گاه خودنمایی سازه آن به عنوان ویژگی منحصربفرد استادیوم تنها بخشی از معماری آن را شکل میدهد.
در خصوص فضای داخلی استادیوم نیز، اولین مسئله مورد توجه آنها، ایجاد نزدیکترین رابطه و هیجان ممکن میان بازیکنان و تماشاگران فوتبال بود. فضایی که هرتزوگ و دمورن آن را به تئاتر های گلوب شکسپیری یا دهانه آتشفشان (به سبب وجود حرارت و التهاب ناشی از گدازهها) تشبیه میکنند. زمانی که استادیوم در طی یک مسابقه مملو از تماشاگر است، در این صورت است که معماری به کنار رفته و تماشاگران و بازیکنان برای تجربهای از جنس هیجان به جزئی از بنا تبدیل میشوند. این فضا (سکوهای تماشاگران) به مثابه مکانی است که کیفیتهای فضایی آن به وسیله شیب قرارگیری صندلیها، حس پیوستگی میان قسمتهای زیرین و بالایی، ایجاد حالت انحنا و خمیده در ردیفهای صندلیها برای القا حس بیشتری از احاطهداشتن بر بازی، و پوشش سازه پشت تماشاگران و سپس صفحات مات ETFE، تعیین میشود.
برای رسیدن به چنین کیفیتی که مورد نظر هرتزوگ و دمورن بود، آنها 66000 صندلی تماشاگران را در سه تراز به شکل مورد نظر خود آرایش دادند. پوشش نقرهای صندلیهای استادیوم که از نوع استاندارد تاشو، صندلی های VIP و صندلی لژ (The Box Seat) میباشند، سبب میشود که صندلیها بسته به زاویه برخورد نور، رنگمایههای مختلفی منعکس کنند و این عامل حالتهای بصری مختلفی را در استادیوم ایجاد مینماید. البته تعداد 10000 صندلی که در هرکدام از دو جایگاه شمالی و جنوبی قرار گرفتهاند به صورت صندلیهای متحرک می باشند که در موارد ضروری برچیده شده و تماشاگران به صورت ایستاده تماشا خواهند نمود.
پوشش سقف (سقف استادیوم مساحتی حدود 37600 مترمربع را پوشش میدهد) و نمای بیرونی استادیوم، که به صورت پیوسته میباشند، پوستهای تشکیل یافته از سیستم ETFEEthylene Tetrafluoroethylene) است که به صورت تودههای لوزی شکل قرار گرفتهاند. (تصویر 4) سیستم ETFE از یک سری المانهای نورانی رنگی همانند یک صفحه عظیم LEDLight Emitting Diodes) میباشد که قابلیت تغییر و تبدیل به رنگهای مختلف را دارد.
این سیستم مطابق با برنامه تیمهای فوتبال مونیخی که در زمین مسابقه دارند، یعنی قرمز و سفید برای باشگاه بایرن مونیخ (FC Bayern Munich) که لباسهای قرمز دارند و سفید و آبی برای باشگاه مونیخ 1860(TSV 1860) که لباسهای آبی دارند، به وسیله سیستم دیجیتالی ارسال کنترل شده گازهای رنگی در تودههای لوزی شکل ETFE، تغییر رنگ میدهد. این پوشش طی روز، سفیدی مرواریدسانی دارد و در طول شب به صورت پیکرهای سرخفام میدرخشد، و چنان که گفته شد بسته به بازی تیم به رنگ های سفید و آبی و سفید و قرمز تبدیل میشود.
هرتزوگ و دمورن معتقدند که نمای بیرونی استادیوم تجسمی از یک ایده ناپایدار و بیثبات است، که با پویایی و تغییر خود هیجان درون استادیوم را همزمان به بیرون نیز منتقل میکند. علاوه بر این، نوع پوسته نمای بیرونی و توانایی آن در تغییر رنگ، این امکان را میدهد تا استادیوم جلوه چشمگیرتری داشته باشد و احساس سبکی و بی وزنی نسبت به سازه سنگین بتنی بنا ایجاد نماید.
لنداسکیپ استادیوم نیز با تپهها و علفزارهای موجود ترکیب شده و نحوه قرارگیری استادیوم در سایت آلیانز به گونهای است که استادیوم همچنان که (از سمت شهر) به سایت نزدیک میشویم به آرامی پدیدار میشود. مجموعه استادیوم آلیانز علاوه بر تسهیلات و امکانات لازم برای یک استادیوم، دارای دو رستوران اختصاصی هرکدام با ظرفیت 1500 نفر برای تیم مونیخ 1860 در شمال استادیوم و برای تیم بایرن مونیخ در جنوب آن میباشد.
بیشک میتوان استادیوم آلیانز مونیخ و استادیوم المپیک پکن را، به دلیل طراحی استادیوم دو رویداد بزرگ تاریخ ورزش جهان و هم به دلیل نقطه اوجی در طراحی خاص این دو معمار سوئیسی یعنی تاکید بر طراحی سطح و پوسته بیرونی که پیش از این دو پروژه نیز در کارهای قبلی این دو معمار میتوان مشاهده نمود، نقطه عطفی در میان پروژههای هرتزوگ و دمورن قلمداد نمود.
استادیوم آلیانز مونیخ که عملیات ساخت آن از 21 اکتبر 2002 شروع شده بود، در 30 می 2005 بازگشایی و با بازی دوستانه دو تیم همشهری مونیخ 1860 و بایرن مونیخ، در 2 جولای 2005 به طور رسمی فعالیت خود را آغاز نمود.
منبع: (http://khakzad.com/) ماهنامه صنعت ساختمان داریس