توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آیا اسلام، دین غم و اندوه است؟
تاری
4th October 2009, 10:56 PM
یارب
امروزه بیشتر جوانان و نوجوانان که به مرحله پرسشهای ریشه ای از دین رسیده اند این سوال برایشان مطرح است که :" آیا دین اسلام، دین غم و اندوه است؟"
بنده مطلبی را از کانون پرسمان دریافت کردم که اینجا بدون دخل و تصرف می آورم..
" پرسش : من 18 سالمه، چند تا سؤال دارم راجع به دین و دستورات اسلام:
1- چرا اسلام انسان ها را همواره به غم و اندوه دعوت کرده تا نشاط؟
پاسخ:
1. این که حضرت عالی احساس می کنید دین اسلام ، دین غم و اندوه است، شاید به این سبب است که حضرت عالی دین را نه با خود دین بلکه با دینداران شناخته اید ؛ اگر آشنایی شما با دین ، بیشتر ، از هیئتهای عزاداری و امثال آنها باشد طبیعی است که چهره اندوه آلود دین را خواهید دید ؛ و اگر شما بیشترین تماسّتان با دیندارانی می بود که بیشتر ، اهل دعا و عبادتند ، در آن صورت احساس می کردید که دین اسلام بیشتر از همه چیز ، به دعا و عبادت اهمیّت داده است ؛ و اگر بیشترین ارتباط شما با طلاب علوم دینی بود ، این احساس به شما دست می داد که دین اسلام بیشتر از هر چیزی ، به علم و تقوا توصیه کرده است ؛ و... درحالی که هیچکدام اینها چهره تمام نمای دین اسلام نیستند . هر کدام اینها ، چهره اسلام از یک زاویه خاصّ هستند .
برای این که بتوانید یک تصویر جامع و تمام رخ از دین اسلام و مذهب تشیّع به دست آورید باید دین اسلام و مذهب تشیّع را از خود متون دینی ( قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع) مثل کتاب نهج البلاغه ) به دست آورید. آن هم نه یک قسمت از قرآن یا یک کتاب روایی موضوعی ، بلکه باید کلّ قرآن کریم را همراه با کلّ یک کتاب روایی جامع مطالع فرمایید تا معلوم شود که آیا در دین اسلام ، غم واندوه اصالت دارد یا نشاط و سرزندگی ؛ و عقیده ما این است که در اسلام نشاط و سرزندگی اصل است ؛ و غمهایی هم که در اسلام توصیه شده اند گرچه به ظاهر غمند ولی در اصل از سنخ نشاط بوده و موجب انبساط روح می شوند ؛ همچنین با مطالعه متون دین این مطلب برای شما معلوم می شود که آیا گریه و غمی که در دین توصیه شده به معنی گریه و غم سازنده است یا به معنی غم و گریه رکود آور ؛ چون هم گریه اقسامی دارد هم غم ؛ کما این که شادی و نشاط هم اقسامی دارد ؛ و بعضی از اقسام آن نه تنها مفید نیست بلکه مضرّ است.
خلاصه مطلب این که:
1) هم غم اقسامی دارد هم شادی و نشاط . 2) بعضی از اقسام شادی و نشاط مفید و رشد آورند و برخی دیگر مضرّ و رکود آور ؛ همین طور بعضی از اقسام غم و غصه هم مفید و رشدآور بوده و برخی دیگر مضرّ و رکود آورند. 3) دین ، هم با غم رکود آور مخالف است هم با شادی رکود آور ؛ و برعکس ، هم به شادی و نشاط رشدآور توصیه می کند هم به غم رشد آور . 4 ) آنچه در اسلام اصل است ، احساس انبساط روح و احساس نورانیّت و صعود به سمت ملکوت عالم است ؛ و نشاط و شادی حقیقی همین است ؛ لذا اگر این حالت با نوع خاصی از غم حاصل شود ، باطن آن غم شادی است ؛ و چنین غمی غم مقدّس است ؛ و اگر این حالت با شادی و نشاط ظاهری هم به دست آید باز آن نشاط وشادی مقدّس و مطلوب است ؛ لذا اسلام اصالتاً فقط شادی و نشاط را توصیه می کند ؛ لکن شادی حقیقی را نه فقط شکل و قالب شادی را....... "
جوابها خوب بود ولی تا اینجای مسئله می بینیم جواب قانع کننده ای برای سوال کننده که جوانی جستجوگر هست داده نشده است.
جوان امروز دین را از کجا بشناسد.
1. خود دین را چه کسانی تفسیر می کنند تا جوان بی سواد مطالعه کند؟
2. چهره ی اصلی اسلام کجاست؟ آیا جوان باید دنبالش بگردد یا نه! باید در کشور اسلامی، مکتب چهره ی اصلی را جزو دروس گرداند؟ چگونه؟
3. این قسمت را برای علت اصلی ایجاد این تاپیک که آشنایی کودکان با مفهوم غم عاشورا بود می نویسم "غمی که از عاشورا ما می شنویم بالواقع غم افسردگی روحی به همراه دارد وقتی زمینه ی افسردگی با مشکلات صف کشیده ی اجتماعی همراه است. پس مضر است!"
......
البته این نظر بنده بود و هر نظری از دفتر آفرینش برای خود محترم بوده مگر اینکه با دلایل قانع کننده ای تغییر کند.
هر گونه نظری در این مورد دارید مشتاق شنیدنیم.
یا علی
تاری
4th October 2009, 11:11 PM
یارب
علت ایجاد این تاپیک:
http://njavan.com/forum/showpost.php?p=48120&postcount=52 (http://njavan.com/forum/showpost.php?p=48120&postcount=52)
یا علی
Amir
4th October 2009, 11:21 PM
با تشكر تاپيك خيلي خوبيه .. و جاي بحث زياد داره .. البته بنده هم معتقدم كه اصل اسلام دين غم و اندوه نيست ولي مسئله اينكه دين اسلام رو چطوري بهمون معرفي كردند .. نگاه اجمالي به كل قضيه بندازيم .. صدا و سيما چهره زن محجبه رو غمگين گريان و پردرد نشون ميده نماز رو با گريه .. نيايش و مناجات رو با گريه .. خدا ما رو دعوت ميكنه كه شاديها رو به خودمون حروم كنيم تا به او نزديكتر بشيم چرا ؟ كدوم صفت خدا اقتضا ميكنه كه بندش بشكنه .. مسئله اينكه اسلام متعالي رو نبايد از نگاه تك بعدي كوته نگران به دين نگاه كرد ... توجه اسلام به نظافت تميزي و زيبايي و شادي هم بوده و تاكيد زيادي بهش داشته .. در ضمن اينكه جوان امروز رو بايد درك كرد كه همگام با تكنولوژي همراه با معنويت از فساد و بيخودي رايج در غرب فاصله گرفته و در عين حال همگام از نظر فناوري و ابزارهاي زندگي حركت ميكنه .. چيزي كه من ميبينم اينكه شادي و نشاط از متن جامعه گرفته شده عادت مردم به غم و غم پرستي و گناه دانستن شادي و معرفي غم پرست به عنوان دين دار فاجعه جامعه ماست .. دين اسلام دين تعادل در منش و عملكرد هستش و هيچ وقت كسي با اسلام با عرصه غم و بدبختي و فلاكت و گوشه نشيني كشيده نشده كه مبلغان ما اسلام رو دين گريه و غم معرفي كردند ..
تاری
5th October 2009, 10:54 PM
.... بنده هم معتقدم كه اصل اسلام دين غم و اندوه نيست ولي مسئله اينكه دين اسلام رو چطوري بهمون معرفي كردند .. نگاه اجمالي به كل قضيه بندازيم .. صدا و سيما چهره زن محجبه رو غمگين گريان و پردرد نشون ميده نماز رو با گريه .. نيايش و مناجات رو با گريه .. خدا ما رو دعوت ميكنه كه شاديها رو به خودمون حروم كنيم تا به او نزديكتر بشيم چرا ؟ كدوم صفت خدا اقتضا ميكنه كه بندش بشكنه .. مسئله اينكه اسلام متعالي رو نبايد از نگاه تك بعدي كوته نگران به دين نگاه كرد ... توجه اسلام به نظافت تميزي و زيبايي و شادي هم بوده و تاكيد زيادي بهش داشته .. در ضمن اينكه جوان امروز رو بايد درك كرد كه همگام با تكنولوژي همراه با معنويت از فساد و بيخودي رايج در غرب فاصله گرفته و در عين حال همگام از نظر فناوري و ابزارهاي زندگي حركت ميكنه .. چيزي كه من ميبينم اينكه شادي و نشاط از متن جامعه گرفته شده عادت مردم به غم و غم پرستي و گناه دانستن شادي و معرفي غم پرست به عنوان دين دار فاجعه جامعه ماست .. دين اسلام دين تعادل در منش و عملكرد هستش و هيچ وقت كسي با اسلام با عرصه غم و بدبختي و فلاكت و گوشه نشيني كشيده نشده كه مبلغان ما اسلام رو دين گريه و غم معرفي كردند ..
یارب
با سلام و تشکر
خیلی به مسائل جالبی اشاره داشته اید. سپاسگزارم.
آره واقعا چرا؟
مقصر کیه؟
به نظر من فقط تعصب. تعصب. تعصب.
حالا چرا صدا و سیما در کشش جوانان به برنامه هایش اینگونه عمل می کند جای بسی بحث است. جوان با طراوت نباید به سوی رسانه های غرب کشیده شود و شادی کذایی را از آنجا به وام گیرد. که خود بحث دیگری است.
بنده که دل پری از صدا و سیما داشتم یک ماه پیش مسیرم به جام جم افتاد و رفتم تو و کلی با مدیری صحبت کردم. به مسائل خوبی اشاره کردند که خیلی چرا ها در نظر بنده صف کشید.
مگر اسلام دین دافعه است که اینگونه برنامه ریزی می شود و به کار گرفته می شود.
یکی از گفته ها ( در واقع اعترافات) مدیر این بود : مثلا نگرشی که برنامه ها از یک زن محجبه برای بیننده ایجاد کرده، پایین شهری ، فقیر و مستاجر و در کل بدبخت .... و اهل نماز
وقتی پرسیدم: خب حالا که خوب می دانید چرا اقدامی نمی شه که برای خانمهای واقعا محجوب در شغل مورد علاقه ی شان مشکلی پیش نیاد. روی نگرشها کار بشه. صدا و سیما واقعا رسالت بزرگی به دوش داره نباید کوتاهی کنه.
چرا برای روزهای شهادت ائمه اطهار، رسانه ها همه یالان و غم می ریزد. بدون گفتن حتی شخصیتی از زندگی آن امام و دوره ی تاریخ آن که چشمگیر باشد.
حالا روزهای تولد امامان عزیزمان، عزیزتر از جانمان، گلهای اسلاممان، تلوزیون را ببندی خیلی آروم می شی تا روشن بمونه و حرص بخوری. چی نشون می ده. برنامه ی آکروباتیکهای دور انداخته شده ی غرب را، بند بازان و شعبده بازان و سیرک بازان بی مزه ی غرب را و دوربین مخفی های مثلا خنده دار غرب را، سگ و گربه بازی های خانوادگی غرب را. لرر هاردی و چارلی چاپلین تکرای را...... ( برای خود بنده که واقعا گریه آوره) اینم شادی ماست. نمی دونم کی تعریف کرده.
آخه، مجبور نیستین که مردمو شاد کنین، بی زحمت همون برنامه های تعریف شده هر روز را ردیف کنید خوشحال می شیم. البته برای کسانی که بیننده ی ثابت تلوزیون هستند.
کلی بحث ........ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چرا؟
....
در مورد غم پرستی مردم. جای بسی تاسفه که جوان دانشجو و تحصیل کرده ای که به بن بست می رسه به رَمّالها و دعا نویسان روی می آورد برای حل مشکلش. تحصیل کرده های کنونی!!!!!
اسلام به این زیبایی را چرا مخفی کردیم.
چرا گریه هایش را برای تشدید افسردگی جوانان تفسیر می کنیم.
اصلا اسلام کجا تشریف دارد تا عموما بشناسیم. نه به دینداران.
همیشه به خاطردارم زمان جنگ اگر که بحران کشوری همه جا را گرفته بود ولی همه شاد بودند. خانواده هایی که در جبهه عزیزانی داشتند و شهید داشتند ولی شادی و شعف و گردشها و تفریحات، همیشه از ته دلِ مردم نشأت می گرفت نه کذایی بود چون کنون. شادیهای امروزه ظاهری است و با غمها همراهه. چرا؟
هر چه قران می خوانیم حدیث می خوانیم ولی صبر ایوب را نمی فهمیم. چرا جوان امروزی به اسلام هم شک می کند.
چنان پیش رفته که خدا را هم زیر سوال می برد.
پوچ گرایی متاسفانه دامن جوانان ما را هم می گیرد چرا اسلام دستش را نمی گیرد که هیچ ماتمهایش را فریاد می کند.
دلم خیلی پره چون درد کشیده دیدم و شاید بنده هم یکی از اونها باشم می گم. مزار شهدایمان را به گلستان تبدیل می کنند با هزینه های گزاف که نه مادر شهیدی راضی است نه خواهرش و ....... مقدساتمان را به مزارها رهنمون می کنند. اونوقت دنبال شادی باشیم. عوض فرهنگ سازی و تبلیغ متن ساده و رسای اسلام، اشک ریختن را بر چشمان همیشه گریان مردم عادت داده اند. چرا؟
.....
وقتی هنوز موسیقی در گناه بودن و نبودنش توی شک افتاده .... خُب نوحه ها با همان آهنگها، بی شبهه جلو می روند!!!
روز عاشورا آهنگهای استانبولی را در هیئت عزاداریها با متن مصیبتها می شنویم. همه چیز بهم ریخته. فعلا دیگه حرفی برای گفتن ندارم....
یاعلی
kamanabroo
5th October 2009, 11:58 PM
سلام
مي بينم اينجا يه بحث داغ شكل گرفته
با بيشتر، شايدهم با همه حرفهايي كه زده شد موافقم
متاسفانه زندگي اسلامي رو طوري نشون دادن كه الان جوونا عارشون مياد زندگي ديني داشته باشن.
اين خيلي جاي تاسفه كه هنوز نتونستيم يه راهي پيدا كنيم كه دين رو از منظر زيباتري به مردم بشناسونيم
البته اين رو هم بگم در همين صدا و سيما كارهاي قشنگي هم صورت گرفته كه جاي تامل و تشكر داره
اين رو منكر نمي شم
ولي همه چيز تي وي نيست
بيشترين تاثير پذيري جوونا از سينما و ... است كه متاسفانه انگار البته انگار هيچ دستي روي دست نيست.
kamanabroo
6th October 2009, 12:04 AM
مسلما اسلام دين اندوه و غم نيست.
شايد تعجب كنيد كه در سفر چقدر به شوخي و شادابي توجه شده
بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي
اين توصيه اسلامي هست
اما همين سفر رو نگفته كه بايد خشك باشه ، بلكه يكي از شرايط همسفر خوب اينه كه شاداب و بذله گو باشه و دل همسفر رو در طول سفر خوش نگه داره.
كلا در دين اسلام شاد كردن مومن بسيار تاكيد شده .
در روايات از بدست آوردن دل برادران و خواهران ديني استقبال عجيبي شده
در مقابل دل شكستن از بدترين هتك حرمتها به مومن به حساب مياد.
اما به قول شما اين شاد كردن و شادابي ديني رو چطور بايد انتقال داد
اينجاست كه بايد ساعتها بشينن و برنامه ريزي كنن
اين هم اونقدر اهميت داره كه چند تا نخبه بشينن براش راه هاي خوب و ... پيدا كنن
حتما كه نبايد موشك هوا كرد كه اسمشو بزارين نخبه
اين هم يك راهشه
بهترين راه براي تبليغ شادي و شادابي ديني رو پيدا كنيم.
تاری
8th October 2009, 12:58 AM
با سلام و تشکر
(از بابت تاخیر عذرخواهی می کنم. شاد تکرار بشه.)
سلام
مي بينم اينجا يه بحث داغ شكل گرفته
....
البته اين رو هم بگم در همين صدا و سيما كارهاي قشنگي هم صورت گرفته كه جاي تامل و تشكر داره
اين رو منكر نمي شم
ولي همه چيز تي وي نيست
بيشترين تاثير پذيري جوونا از سينما و ... است كه متاسفانه انگار البته انگار هيچ دستي روي دست نيست.
اول اینکه بحث داغ بودنشو تشخیص دادید ممنون. چون از دل سوخته ی نسل سوخته داره بر می خیزه.....
مسلما اسلام دين اندوه و غم نيست.
شايد تعجب كنيد كه در سفر چقدر به شوخي و شادابي توجه شده
بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي
اين توصيه اسلامي هست
اما همين سفر رو نگفته كه بايد خشك باشه ، بلكه يكي از شرايط همسفر خوب اينه كه شاداب و بذله گو باشه و دل همسفر رو در طول سفر خوش نگه داره.
كلا در دين اسلام شاد كردن مومن بسيار تاكيد شده .
بهترين راه براي تبليغ شادي و شادابي ديني رو پيدا كنيم.
بنده مخالف برنامه های خوب رسانه های داخلی نیستم. موافقم خیلی برنامه های خوب داره که جای تشکر داره اما بحث اصلی اینه که اسلام چطور شادی رو معرفی کرده که ساده ترین رسانه ی داخلی یعنی تلوزیون در حکومت اسلامی نمی تونه، واقعا نمی تونه برای اعیاد اسلامی و مذهبی برنامه های شادی تعریف کنه و روز کسالت آوری است اگر پای تلوزیون بنشینی. شما حرف از سینما می زنید در مقابل این حرفتون یه سوال دارم چرا اکثر روستاهامون ماهواره دارن اینجا که خانه ی سینمایی نیست. لب مرزی ها هم که دیگه با یه آنتن معمولی مشتاق دیدن برنامه های اون ور مرز هستند در چه روزهایی در روزهای جشن اسلامی . چرا؟
رسالت تلوزیون خیلی بالاست مخصوصا شبکه ی یک و دو که همه ی نقاط کشور دارند. نباید روز مولود امامی بیاد سیاه و سفید و برنامه های دور انداختنی غرب و نشون بده
.....
به سفر اشاره کردید که تا حدودی تجربه ی زیادی در این زمینه دارم.
اگر سفر از طرف انجمن دینی باشه باید جوان را در جذب به دین بیشتر مشوق باشد تا اینکه امر و نهی و موهاتو بزار تو و چادر چرا نداری و .... برای سفر زیارتی چون مشهد و مناطق جنگی، چنان برخوردهای بدی از خواهر برادرهای مثلا حزب اللهی دیدم که خیلی از بچه ها توبه کردند در سفر بعدی شرکت کنند. چرا؟
مناطق جنوب می ری از اهداف و چگونگی جنگ بگید نه اینکه یکسره نوار نوحه رو باز کنید و روحیه ی جوان مردمو سیم خارداریش کنید.
مخصوصا جوانان امروز طالب محبت اند اگر از طرف کانون اسلامی این رفتار دیده بشه جذب اسلام می شن نه دور بشن.
متاسفانه در کشور ما اسلام فقط دست روی ناله ها گذاشته و از شادیها و تفریحات زمانِ امامان چیزی نگفته.
فعلا
یا علی
تاری
9th October 2009, 02:58 PM
یارب
در ادامه ی پاسخ هموطن 18 ساله مون در پرسمان این هم آمده است. که درکش مشکله. بعدا" بیشتر بازش می کنیم. که سوال چی بود و پاسخ دهنده به کجا کشیده جواب را؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یاعلی
(((( غمهای مقدّس در اسلام
1.غم دین خوردن : یعنی مومن باید غمخوار دین خدا باشد ؛ وبرای دین خدا دل بسوزاند و از اینکه دین خدا پایمال می شود ناراحت باشد. روشن است که چنین غمی نه تنها باعث افسردگی و رکود نمی شود بلکه باعث ترقّی روحی انسان می شود ؛ و انسان را وامی دارد تا برای اعتلای دین خدا زحمت بکشد ؛ چنین غمی بود که امام حسین (ع) را واداشت تا برای نجات دین خدا از چنگال یزید قیام کند ؛ و شهدای کربلا را چنین غمی واداشت تا در مقابل سی هزار نفر مردانه مبارزه کنند و خم به ابرو نیاورند ؛ و چنین غمی بود که امام راحل(ره) را واداشت تا دربرابر رژیم طاغوت قدعَلَم کند ؛ و نتیجه این کار، پیروزی مردم و اسلام بر طاغوت بود ؛ و چنین غمی است که مجاهدین اسلام را در طول تاریخ واداشته است تا از حریم اسلام دفاع کنند. و چنین غمی است که علمای دین را واداشته تا با تحمّل مشکلات فراوان ، در طول تاریخ ، مرزهای اعتقادی دین را حفظ و حراست نمایند.
2) غم آخرت : یعنی مومن مؤظف است که غم آخرت داشته باشد ؛ یعنی برای آخرت خود تلاش کند ؛ و از کم کاری خود برای آخرت غمگین باشد ؛ روشن است که چنین غمی نیز انسان را به تلاش برای آباد ساختن آخرت وامی دارد. چنین غمی است که در طول تاریخ ، انسانهای پرتلاش و خستگی ناپذیر را پدید آورده است ؛ انسانهایی که از هیچ کارخداپسندانه ای روی گردان نبستند.
3) غم بندگان خدا : در روایات اهل بیت (ع) توصیه شده است که مومن باید غم بندگان خدا را داشته باشد ؛ یعنی باید نسبت به دردها و رنجهای دیگران بی تفاوت نباشد. امام صادق (ع) از پیامبر (ص) روایت نمودند که آن حضرت فرمودند: « مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ- وَ مَنْ یَسْمَعْ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم» (بحارالانوار ؛ ج71 ؛ص 339) (هر كس شب را صبح كند در حالی که توجه به امور مسلمانان ندارد مسلمان نیست ، و هر كس بشنود مردى فریاد می زند که، اى مسلمانان به داد من برسید و به ندای او پاسخ ندهد مسلمان نیست. )
4) غم خدا: یعنی مومن باید از هجران خود نسبت به محبوب و معشوق خود که خداوند متعال است ؛ غمگین باشد ؛ و از دوری او بسوزد ؛ و در طلبش بگدازد ؛ این نیز غم عشق است ؛ و سازندگی آن نیازی به گواه ندارد ؛ و اگر گواه طلب کردید ، دیوان عارفانی چون حافظ و مولانا و حضرت امام راحل را مطالعه فرمایید تا مشاهده فرمایید که غم هجران از خدا ، بنده را تا چه مرتبه ای ترقی می دهد.
5) غم اولیاء خدا : باز به ما امر شده است که در مصیبت اهل بیت (ع) غمگین باشیم ؛ امّا نه به این معنی که زانوی غم در بغل گیریم و چشمانمان را تر کنیم ؛ بلکه از ما خواسته اند که به بهانه این غم ، حکایت جنگ حق و باطل را دائماً در خاطر داشته باشیم و بدانیم که جنگ حق و باطل در همه زمانها و مکانها جاری است ؛ به ما امر شده است تا جریان کربلا را زنده نگه داریم ؛ چون کربلا نمایشگاه تمام فضائل و رذائل است ؛ صحنه ایست که در آن برای هر کسی الگویی برای خوب بودن وجود دارد ؛ و نمونه ای از تمام بدهای جهان ، در آن موجود است . هر کدام از شهدای و اسرای کربلا الگویی هستند برای اقشار مختلف مردم ؛ لذا جریان کربلا حجّت را برای تمام انسانها ، تمام کرده است ؛ و با وجود این طیف گوناگون انسانهای اسوه ، هیچ کس نمی تواند برای بد بودن خود عذری بیاود. بنا براین ، این غم از سنخ غمهای دنیایی نیست ؛ از سنخ غم انسانیت و غم حماسه و غم فضیلت است. و همه غمهای پیشین در این غم مقدّس نهفته اند.
اینها غمهای مقدّسی است که دین توصیه کرده است ؛ حال با انصاف بنگرید که کدام یک از این غمها از سنخ غمهای دنیایی و از سنخ غمهای رکودآور و افسرده کننده است ؛ همه این غمها ، باعث گشادی سینه و احساس انبساط روح می شوند ؛ و انسان ، احساس می کند، وجودش شفّاف و نورانی شده است ؛ و اساسا نام گذاری این امور با عنوان غم ، خود یک اشتباه است ؛ غم آن است که وجود انسان را تاریک و گرفتار رکود می کند ؛ مانند غم مال و غم مقام و غصه ناشی از حقد و حسد و امثال آن ؛ لذا اسم این حالتها را یا نباید غم و غصه گذاشت یا باید آنها را غم و غصه مقدّس نامید ؛ چرا که انسان را رو به بالا و رو به روشنی می برند ؛ اگر تاریخ بشریّت را در ذهن خود ،خوب تجسم فرمایید ؛ خواهید یافت که در طول تاریخ ، انسانهای دارنده این نوع غمها بوده اند ، که دنیا را از فرو رفتن و غوطه ور شدن در ظلمت و تاریکی نجات داده اند ؛ و اگر نبودند چنین انسانهایی ، افراد سرخوش و باده خور و عیّاشی چون هیتلر و موسیلینی و صدام و یزید و معاویه و چنگیز و بوش و ... دنیا را به تباهی می کشیدند.)))
تاری
13th October 2009, 12:34 AM
یارب
در ادامه ی پاسخ هموطن 18 ساله مون در پرسمان این هم آمده است. که درکش مشکله. بعدا" بیشتر بازش می کنیم. ؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یاعلی
(((( غمهای مقدّس در اسلام
1.غم دین خوردن : یعنی مومن باید غمخوار دین خدا باشد ؛ وبرای دین خدا دل بسوزاند و از اینکه دین خدا پایمال می شود ناراحت باشد. روشن است که چنین غمی نه تنها باعث افسردگی و رکود نمی شود بلکه باعث ترقّی روحی انسان می شود ؛ و انسان را وامی دارد تا برای اعتلای دین خدا زحمت بکشد ؛ چنین غمی بود که امام حسین (ع) را واداشت تا برای نجات دین خدا از چنگال یزید قیام کند ؛ و شهدای کربلا را چنین غمی واداشت تا در مقابل سی هزار نفر مردانه مبارزه کنند و خم به ابرو نیاورند ؛ و چنین غمی بود که امام راحل(ره) را واداشت تا دربرابر رژیم طاغوت قدعَلَم کند ؛ و نتیجه این کار، پیروزی مردم و اسلام بر طاغوت بود ؛ و چنین غمی است که مجاهدین اسلام را در طول تاریخ واداشته است تا از حریم اسلام دفاع کنند. و چنین غمی است که علمای دین را واداشته تا با تحمّل مشکلات فراوان ، در طول تاریخ ، مرزهای اعتقادی دین را حفظ و حراست نمایند.
یارب
چرا همیشه حرفهای خوب می زنیم. چرا همیشه باید لالایی برای خواب کودک مدام بر سینه ی کودک بکوبیم که چی. به نظر ینده این کار فقط خواب کودک را بیشتر می کند و عمیق، نه اینکه بیدار بشه و واقعا مرد میدان عمل باشه.
چرا اسلاممان، مومن غمخوار در این زمان بر دفتر خود نمی بیند.
غمی که امامان عزیزمان می خوردند و موجب حرکت اسلام در مسیر خود شد غمی نبود که با گریه شروع بشه. غم درونی و نهفته در دل این عزیزان بود و در تاریخ ثبت شد. و یارانش در گفتن اهداف این عزیزان می توانند به نتیجه برسانند حرکت اسلام را.
همیشه برای خود بنده این جای سواله که؛ چاه نخلستان چرا معروف شد و تاکنون هم می جوشد اندرونش.
چرا مولایمان علی (ع) گریه می کرد در نخلستان که کسی نبیند و حال همه ی رسانه هایمان گریه ها را نماد کنند. و دنیا بخندند و بگویند تازه خبرش به شما رسیده؟ چرا؟
یادمه، همیشه تا اونجایی که ماه محرم می رفتیم مسجد، برای هر روز حرف خاصی سالها تکرار می شد.
مثلا "روز زخم خوردن حضرت علی (ع)؛ ..... امام وارد مسجد شد. ابن ملجم شمشیرش را مخفی کرده بود. امام گفت: می دونم چی زیر عباته. ولی باز گول شیطان را نخور. و رفت سر سجاده. ...... سر نماز ابن ملجم با دستان لرزانش فرق مولا را شکافت و همهمه ای افتاد و ماجرای مصیبت ....."
بلاخره این اتفاق افتاده و تمام شده ولی مصیبت هم تمام شده و در تاریخ ماندگار. ما نباید که این مصیبت را مدام تازه کنیم و فغان بکشیم و گریه کنیم که چی؟! بعد هم عده ای که مصیبت جنگ را دیدند به یاد مصیبت خود گریه کنند و داغ دلشون تازه بشه.. شده؛ و افسردگی و اورژانسی ... ولی مصیبت دیگری زاییده شده که آن را باید ببینیم
من نمی گویم گریه نکنیم ولی.... بنده به شخصه به این یک جمله؛ بدجوری حالم گرفته می شه و صدها بار هم گریه کنم کمه؛ ولی با تامل چرا ها. چرا؟ چرا؟ چرا؟....
این جمله که وقتی کوفیان شنیدند امام علی (ع) زخمی شده اونهم در مسجد. گفتند: علی و مسجد!!!!!
چرا کوفیان علی را نشناخته بودند. چرا عدالت علی در تقسیم بیت المال نمونه ی عدالت بین بشریت شد.
چرا علی باید گریه می کرد؟
چرا حضرت زهرا (س) بر نداری مولا شکایتی نکرد. اصلا ما اسممونو شیعه گذاشتیم و غمها را از دل اسلام کنونی می بینیم.
....
چرا بعد از عاشورا، حضرت زینب (س) ننشست گریه کنه در حالیکه همه ی عزیزانش سر بریده بر نیزه ها جلوی چشمانش بود و هلهله ی دشمن.
بزرگترین درس حضرت زینب این بود که زیر بار حرف دروغ نریم . زیر بار ظلم سکوت نکنیم. شجاعانه بلند شدند و حکومت شاهان را به رسوایی کشاندند.
....
موضوع اصلی به قول مرحوم شریعتی ؛ زخمهای امامانمان را داد زدند که چطوری مشک در دست حضرت عباس افتاد و بچه های تشنه منتظر او ....
عاشوراییان از تشنگی زبانشان بریده شده بود.
حضرت علی اصغر از بی آبی نمی دانست چگونه آب بخواهد.
وقتی جنازه ی علی اکبر آمد ....
و در آخرین لحظه امام حسین جان؛ چگونه از اسب افتاد و شمر حمله ور شد و ....
بنده به عنوان فرد هنری با نقاشی قهوه خانه ای و سقاخانه ای و شبیه خوانی که حرکت عاشورا را به ما رساندند مخالف نیستم و برای اساتید محترم دعای رحمت دارم. ولی آیا روز گفتن چرایی عاشورا نرسیده؟ از گفتن شجاعت یاران روز عاشوارایی امام گفته بشه. از قیامشان نه از خونشان و گودال قتلگاهشان.
حرف برای گفتن زیاده ولی فعلا
یا علی
kamanabroo
13th October 2009, 11:09 AM
تاری جان یه کم فونتت رو کوچک کن
یا از حالت بولد خارج کنی بهتر میشه خوند
نکه من میخوام همه مطالب رو بخونم و همچنین دیگر کاربران
ممنونم
تاری
31st October 2009, 11:06 PM
یارب
خیلی مشتاق بودم به قدر سنم به قول مامانم حرف می زدم (ولی بیسوادی همیشه اذیت کننده ی روحم بوده و هست. تازگی ها هم که با بچه ها مهد کودکی شدیم رشدمون معکوس جلو می ره!!!!) و این بحث رو ادامه می دادم ولی متاسفانه زمان اندک است و یار می طلبد وقت ما را.
دیروز روز ولادت امام رضا (ع) بود تنها موضوعی که منو خوشحال کرد این بود که یکی از دوستان مشهدیم بهم پیغام تبریک ولادت را گفت. واقعا خوشحال شدم چون ازش انتظاری نداشتم.
اسلام شادی را چگونه تعریف کرده؟ چرا همیشه اندوه و غم را می گویند؟
حرف سر این بود که آیا روز گفتن چرایی عاشورا نرسیده؟ از گفتن شجاعت یاران روز عاشوارایی امام گفته بشه. از قیامشان نه از خونشان و گودال قتلگاهشان.
چرا امام حسین (ع) شب را پرده ای بر آبروی یارانش انتخاب کرد تا هر کس به میل خود برای عاشورا بماند. و امروز چه مشتاقانه خوشحالیم پرده دری کنیم و فاش کنیم کوچکترین اشتباهات را........
حضرت مسیح 2000 سال پیش آمدند و آمدن خاتم پیامبران حضرت محمد (ص) را نوید می دادند برای مردمی که در فراموشی رهنمون می شدند. مدام تکرار. مدام تکرار. تا بلاخره زمان آمدن ختم مرسل رسید وکتاب شریعت را بست. ..
..
واما در ادامه آمدن حضرت مهدی را نوید می دهند تا مردم در فراموشی نروند.آیا تاریخ تکرار نخواهد شد بر اساس تجربه اش. این قسمت برای خود بنده خیلی مجهوله؟!
آیا با همین خرافه پرستی ها و عوام فریبی ها در زمان ظهور حضرت مهدی زمان (عج) تاخیر نمی اندازیم؟!
بحث جالبی در مورد چاه جمکران در کانون قران داشتیم که اینجا لینک کردم. ولی هیچ وقت کارشناس محترم و گرامی به سوال بنده جواب ندادند که حقیقت چاه جمکران که فراتر از یک خواب است چیست؟ خیلی اصرار کردم که اگر حرفی می زنید توضیح لطفا.... ولی جز سکوت چیزی نشنیدم. چرا؟
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=11148 (http://www.askquran.ir/showthread.php?t=11148)
باز چشمان مردم را به حقیقت ببندیم! از قتلگاه مولایمان بگوییم. چاه جمکران را محل پرستش کنیم! از غربت حضرت امام رضا (ع) بگوییم و غریب ماندن حضرت معصومه (س)!؟ ولی از چرایی چیزی نگوییم. جوان امروز می خواهد بداند چرا امامانمان تنها ماندند؟!
تاریخ می خوانیم تا عبرت بگیریم از تاریخ، متاسفانه همیشه تاریخ را تکرار می کنیم.
فعلا
یا علی
تاری
31st October 2009, 11:25 PM
یارب
در ادامه ی پاسخ هموطن 18 ساله مون در پرسمان این هم آمده است.
2) غم آخرت : یعنی مومن مؤظف است که غم آخرت داشته باشد ؛ یعنی برای آخرت خود تلاش کند ؛ و از کم کاری خود برای آخرت غمگین باشد ؛ روشن است که چنین غمی نیز انسان را به تلاش برای آباد ساختن آخرت وامی دارد. چنین غمی است که در طول تاریخ ، انسانهای پرتلاش و خستگی ناپذیر را پدید آورده است ؛ انسانهایی که از هیچ کارخداپسندانه ای روی گردان نبستند.
یارب
در شروع تاپیک به سوال و جوابی اشاره کردیم و نقد و تحلیل آن..... در ادامه ی پاسخ کارشناس به غم آخرت می رسیم. باز این نظر بنده ی حقیر است امیدوارم مشتبه نشود که ما علامه ی دهریم. نه! هرگز. ولی به عنوان یکی از هزاران آفریده های خدا حقِ جستجو داریم و نظری.
چرا غم؟
همیشه ما را از بچگی بر گناه ترساندند. مسیر زیبای روشنی را نشانمان نداند.
از نگاه مثبت به قضیه نگاه کنیم. این کارو نکنی جهنم می ری و اون کارو بکنی از آتش عذاب قبر در امان نیستی و ... همه اش ترس چرا؟
چرا نگوییم پله ها اینها هستند اگر می خواهی به نور برسی. به خدا برسی که اصل آفرینش توست. اینگونه عمل کن. چگونگی را بیان کنیم و شوق و ذوق مردم را در رسیدن به خدا، در چشمانشان بیدار کنیم. نه اشکها را روان و روانتر.
به خدا! هیچ دور نمی بینم اگر چنین برنامه ای مثبت ریخته شود برای تبلیغ اسلام، عاشقان صف به صف بر در میخانه عیان خواهند شد.
شوق و اشتیاق مردم در رسیدن به خدا را از صندوقچه ی اسرار آفرینش بگوییم. کسانی که راهی رفته اند و می دانند سوی شمع محفل چه خبر است.
یک مثال ساده، چرا در ماه مبارک رمضان آمار جرائم پایین می آید؟ برنامه های صدا و سیما در حرکت جمعی مردم، به خدا پیش می رود. پس می توان.
درست فردای عید فطر که ماه عزیز تمام شد فیلمها جنایی که روح لطیف شده ی من نوعی را به جدیتِ تمام خط خط می کند که حتی دوام نشستن یک لحظه پای تلوزیون را ندارم.
راهکار چیست؟!
ساده است و ما پیچیده اش کردیم.
یا علی
تاری
31st October 2009, 11:34 PM
یارب
در ادامه ی این تاپیک موضوعی به ذهنم رسید که می خواهم به عنوان تاپیک جداگانه ای باز کنم و نظرات متفاوت مردم را که درونا" چگونه خدا را یافته اند گردآوری کنم.
اگر همراهان سایت هم صادقانه، آری صادقانه به این سوال جوابگو باشند استفاده خواهیم کرد.
http://njavan.com/forum/showthread.php?p=58083#post58083
یا علی
غریبه
1st November 2009, 12:53 AM
نشاط و شادی در سیره معصومان (علیهالسلام)
نشاط و سرور بخشی از سرشت انسان است. بدین جهت قوانین روحبخش اسلام به پیروان خود نشاط و شادمانی میبخشد. پیامبر خاتمنیز همیشه شادمان بود و بر این امر تاكید میورزید. افزونبراین، بعضی از روایات نشان میدهد معصومان(علیهم السلام)دركجا ودر پی چه مسایلی شاد میشدند و برای شاد و بودن چه برنامههاییارائه میكردند.
پیامبر اكرم(صلیاللهعلیهوآل )با یارانش مزاح میكرد، اجازه میداد یاران باوی مزاح كنند و گاه به شوخی یاران با یكدیگر، گوش میسپرد وتبسم میفرمود. او هرگز شادیهای یارانش را برهم نمیزد مگر وقتیسخن یا عملی خارج از محدوده شرع از آنها مشاهده میكرد.
آیا ظاهر شدن آثار آن همه خوشحالی برچهره شریف پیامبر و یادیگر رهبران امت در اثر عملكرد خوب برخی از پیروان وعلاقهمندان دلیل سرور و شادمانی اهلبیت(علیهم السلام)نیست؟
البته این شادمانیها با عربده كشیها و خندههای غیرمُجازی كه گاه به سلامت و امنیت و نشاط و حتی حیثیت یك ملت و مذهب زیان میرساند، تفاوت دارد. آن گونه شادیها را نه دین تایید میكند نه عقل سالم.
• چهره همیشه شاداب پیامبر و علی(علیهما السلام)
چهره مقدس پیامبر(صلیاللهعلیهو له)هرگز درهم كشیده و گرفته نبود مگر هنگام نزول آیات موعظه یا نزول آیات قیامت كه هر شنونده را دچار افسردگی و دگرگونی غیر قابل وصف میكرد.
فیض كاشانی مینویسد: پیامبر(صلیاللهعلیهو له) هنگام ملاقات یارانش چهرهاش بیش از دیگران شاداب و خندان بود. گاه چنان میخندید كه دندانهای مباركش نمایان میشد.
• گشاده رویی و خوش طبعی علی(علیهالسلام)
مرحوم قمی مینویسد: حُسن خلق و شكُفته رویی آن حضرت چنان بودكه دشمنانش بدین سبب بر وی خرده میگرفتند. عمروبن عاص میگفت:
او بسیار خوش طبعی میكند. البته عمرو این سخن را از عمر آموخته بود.
او برای اینكه خلافت را به آن حضرت نسپارد، خوش طبعی را عیبعلی (علیهالسلام) شمرد.
روزی معاویه به قیس بن سعد گفت: خدا رحمت كند ابوالحسن را كه بسیار خندان و شكفته و خوش طبع بود.
قیس گفت: آری چنین بود؛ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نیز با یارانش خوش طبعیمیكرد و خندان بود. ای معاویه! تو به ظاهر او را مدح میكنی اما هدفت بدگویی و خردهگیری است. اما بدان به خدا سوگند، آن حضرت با آن شكُفتگی و خندانی، هیبتش از همه فزونتر بود؛ و آن هیبت به سبب تقوایش بود....
• شوخی و مزاح پیامبر(صلیاللهعلیهو له) با یاران
گاه پیامبر با یارانش مزاح كرده، آنها را شادمان میساخت و میفرمود:
«انی لامزح و لااقول الا الحق.» ، من مزاح میكنم و جز حق چیزی نمیگویم.
طریحی هم مینویسد: «كان رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) یداعب الرجل یرید ان یسره» پیامبر(صلیاللهعلیهو له) با انسان به قصد آن كه شادمانش سازد شوخی میكرد.
نكته قابل دقت این است كه پیامبر(صلی (http://hamdely.ir.mihanblog.com/)اللهعلیهوآله) خود مزاح را آغاز میكرد و برآن بود بدین وسیله سرور و نشاط را در یارانش زنده نگه دارد.
این كار پیامبر بزرگوار اسلام در رفع خستگیها و فشارهای ناشی ازمشكلات زندگی یارانش موثر بود. نمونههای زیر بخشی از لطایفی است كه از آن حضرت ثبت شده و به دست ما رسیده است، بخوانید:
1- آرامتر برو كه بلورها نشكنند
در یكی از مسافرتها، غلام سیاه و خوش صدایی به نام «انجشه» همراه حضرت بود كه به دستور پیامبر(صلیاللهعلیهو له) آواز ویژه تند رفتن شتران میخواند. و در آن كاروان برخی از زنان پیامبر و امسلیم نیز حضور داشتند.
انس میگوید: حضرت گاهی با انجشه شوخی میكرد و میفرمود:
«رویدا یا انجشه لا تكسر القواریر (یعنی ضعفه النساء.»
انجشه! قدری آرامتر بران تا بلورها خرد نشود.(یعنی زنان آزار نبینند).
2- چه كسی این بنده را میخرد!
روزی حضرت بازوی یكی از یارانش را از پشتسرگرفته و فرمود:
چه كسی این بنده را میخرد؟ [یعنی بنده خدا را و مراد پیامبر از این كاری مزاح بود].
3- پیر زنها به بهشت نمیروند.
روزی پیامبراكرم(صلیاللهعلیه وآله)به پیرزنی از طایفه اشجع فرمود: ایاشجعیه! بدان هرگز پیرزن داخل بهشت نمیگردد.
پیرزن از شنیدن این حرف اندوهگین شد. بلال از راه رسید و با مشاهده آن صحنه، وضعیت زن را برای پیامبر نقل كرد. حضرت به بلال فرمود: سیاه چهرگان هم به بهشت نمیروند. بلال نیز مانند پیر زن اندوهگین گشت. عباس، عموی پیامبر، بر آنها گذشت و پس از آگاهی از حالشان، ماجرا را برای پیامبر بازگفت. پیامبر فرمود: پیرمردها هم به بهشت گام نمینهند.
آنگاه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) هرسه را طلبید و فرمود: خداوند اینان را بابهترین شكل ظاهری داخل بهشت میگرداند. سپس فرمود: خداوند آنهارا در قالب جوانانی نورانی وارد بهشت میسازد.
4- او همان نیست كه در چشمانش سفیدی هست؟!
ابن شهرآشوب مینویسد: روزی آن حضرت به زنی كه از همسرش سخنمیگفت، فرمود: آیا او همان نیست كه در چشمانش سفیدی است؟ زنبلافاصله گفت: نه. آنگاه به خانه رفته، ماجرا را برای شوهرش بازگفت. او كه دریافته بود پیامبر مزاح كرده است. به همسرشگفت: آیا نمیبینی سفیدی چشمم از سیاهیاش زیادتر است؟
5- شوخی و مزاح با امیرمومنان(علیهالسلام)
روزی پیامبر(صلیاللهعلیهو له) و علی(علیهالسلا (http://hamdely.ir.mihanblog.com/)م) كنار یكدیگر خرما میخوردند. حضرت هسته خرمایی كه میخورد، نزد علی(علیهالسلام)میگذارد. هنگامی كه از تناول خرما دست كشیدند، تمام هستههای خرما نزد علی(علیهالسلام)جمع شده بود.
پیامبر(صلیاللهعلیهو له) به علی(علیهالسلام) فرمود:
«یا علی انك لاكول.»
ای علی! بسیار میخوری.
علی(علیهالسلام) گفت: «یا رسول الله الاكول من یاكل الرطب و النواه»
ای رسول خدا! بسیار خور كسی است كه خرماها را با هستهاشخورده است.
6- دست گذاردن برچشم برخی یاران
حضرت برخی یاران را از پشتسر بغل میگرفت و دو دستانش را بر چشمانشان میگذارد تا آنها را بیازماید آیا میتوانند با چشمبسته طرف مقابل را تشخیص دهند؟
غریبه
1st November 2009, 01:46 AM
چه ثوابی بالاتر از آنکه بتوانیم لبخندی بر لبان ایتام بیاوریم
نگاه کنید سالهاست از زندگی کمدین ها میگذرد برای نمونه لورل و هاردی
مشهور جهانی واقعا رحمت خدا خداوند هردوی آنها را چقدر دل ها را شاد کردند
دل چه کسانی را
اغلب قشر متوسط و فقیر جامعه را قشر مرفه مه آنقدر تفریح دارد که زیاد احتیاجی به این ماجرا ندارد
چقدر در یتیم خانه ها با یک تلویزیون هنر این دو آنها را خنداند
پس شک نکنیم خداوند لب های خندان را دوست دارد
این چه صفتی است که به خورد مسلمانان دادند هر گاه اندوهگین و ناراحت
بودید سراغ خدا بروید- زیارت معصومین بروید و دعا کنید............
اینها همه و همه دستخوش تفکرات صفوی است
جایی که دین ابزاری شد برای حکومت سیاسی.
واقعا خیلی راحت است حکومت بر مردم اندوهگین و همیشه ناراحت
هر مصیبتی بر سر شان بیاید میگویند امتحان الهی است!!!!
مردم را در فقر نگه میدارند و میگویند خدا فقیران را دوست دارد
مردم را اندوهگین نگه میدارند و میگویند موجب صفای دلهاست
جماعتی که مزه شیرینی را نچشیده باشد و فقط به آن مزه تلخ داده باشند
فکر میکنند این مزه تلخ تنها مزه دنیاست.
جناب مداح .م افتخارش این است مقتل بخواند جماعت با کله بروند توی
شیشه ارگ تهران! لت و پار شوند و بعد پشت بلند گو بگوید اینها عاشقان
واقعی شور حسینی اند ...
جماعت دارند سینه میزنند میگه سینه هاتون صدا نداره!!
مداح معروف داره مولودی میخونه وسط مولودی میزنه زیر گریه میگه فکر نکنی اقا ما خوشیم و....گریه جماعتو در میاره تو روز تولد معصوم(ع)
ببینید فرهنگو چه بلای سرش آوردند با نام اسلام:
عروسی فوقش یک حنا بندان و عروسی و پاتختی(سه روز)
مرگ: روز کفن و دفن- شب اول- سوم- هفت- چهلم- سال - مجلس دومین سال- مجلس سومین سال....
خوب فقط بازار مداحی داغ میشه طرف صدا داشته باشه میگه برای مراسم
عزا میخونم نه میکس میخواد نه .....پول هم میزارند تو پاکت دو دستی تقدیم
میکنند.
طرف عزیزو از دست داده حالا باید پذیرایی از مهمانها و شام و...را به عهده بگیره
واقعا نمیدونم این رسم از کجا اومد که طرف بعد از خاکسپاری جماعتو ببره
ولیمه بده عجیب غریب هستش؟
واقعا خطبه حضرت علی (ع) که اگر خواستید کاملشو با ذکر صفحه می اورم
حالبه:
زمانی میرسد که از اسلام وارونه ای مانده باشدو...مثل ظرف دمر شده
در دینی که رنگ مشکی مکروهه در فرهنگ ما رنگ عشقه؟
کجای مشکی رنگ عشقه؟ بماند
ریشه یابی بهترین کاره ببنید سند این ماجراها از کجا آب میخوره
اصلا داستان را اینطور بررسی میکنیم
طرف سه سال یکبار میرود امام رضا(ع) گریه هایش را میبرد آنجا خوب خنده هایش
را کجا میبرده؟
وقتی میخواهد برود نماز چنان اخم هایش را در هم میکشد انگار دارد میرود جنگ
اگر واقعا داستان عاشق و معشوق است
عاشق لبهایش خندان است د دیدار معشوق خود اگر هم اشکی بریزد داستان اشک
شوق است اشکی بر چهره شادمان در دیدن یار.
روز شهادت امام حسین(ع) سینه زنی و عزاداری بدون شک عبادت است مومن واقعی قلبش پر از اندوه از این ماجراست
اما روز تولد امام حسین (ع) خاندان پاک عصمت طهارت از شگون بدنیا آمدنش خوشحالند دیگر نمیشود آنروز هم گریه کرد. و ماتم گرفت
بهر حال انچه را تاری عزیز اشاره کرد است مطلب مهمی است که متاسفانه
رودربایستی ها و بعضی خرافات باعث میشود بعضی افراد بقول معروف حرفشان
را قورت بدهند.
دینی که آمده اندوه جهالت را از دلها بزداید را نمیشود متهم کرد به دین غم و اندوه
تاری
1st November 2009, 11:48 AM
یارب
با سلام و بسیار بسیار و بی نهایت تشکر از تحلیلتان. جناب غریبه ی گرامی!
اعتراف می کنم در این مباحث واقعا از بیان لحن شما، لذت می برم.
{applause}{applause}{applause}{applause}{applause} {applause}{applause}{applause}{applause}{applause} {applause}{applause}{applause}{applause}{applause} {applause}{applause}{applause}{applause}{applause} {applause}{applause}{applause}{applause}{applause} {applause}{applause}{applause}{applause}{applause} {applause}{applause}{applause}{applause}{applause} {applause}{applause}{applause}{applause}{applause} {applause}{applause}
(یک سالن دنیا )
انسانی که تشنه ی حقیقت است هر روز با قطره آبی تشنه تر می شود.
اگر مزاحم وقتتان نمی شود و ناگفته ای مانده که بسیار است مشتاق شنیدنیم.
این تاپیک را ادامه خواهم داد در ادامه باید راهکارها را بیان کنیم.
با تشکر مخصوص: تاری
غریبه
1st November 2009, 11:45 PM
با سلام و تشکر از لطف شما دوست مهربان
اگر تاپیک بزنی بدون نام کاربری از موضوع مطروحه مشخص است که تاپیک
برای کیست؟
تاپیک هایت همیشه سکوت مرگبار را میشکند و تلنگری است بر فضای جامعه
بسته
تاپیک هایت مرا یاد نوشته های از شهید گرانقدر و معلم بزرگوار دکتر شریعتی
می اندازد و البته جلال ال احمد..
این موضوع شما مرا یاد کتاب شیعه علوی و شیعه صفوی از شریعتی انداخت
ممنونم بابت شجاعتت در طر ح موضوعات فرهنگی بصورت تاپیک.
یکروز داخل ماشین بودم و نزدیک اذان بود رادیو روشن بود و یک عالم بزرگواری
نقل حدیث میکرد از زمان ظهور
ابتدا با نام حدیث و ذکر سند حدیث مورد قبول تمام علمای تشیع و مورخین تسنن
را ذکر کرد و گفت
رسول خدا در جمع یاران ذکر کردند از نسل من مردی ظهور میکند بر علیه ظلم
و ستم و بیداد...مسلمانان زیادی گرد او جمع میشوند و اعتراض میکنند که شما
چرا در حکومتت ضد اسلام عمل میکنی
او در صورتی که کتاب قران را در دست گرفته میگوید
آن چیز که شما از اسلام میدانید و به شما آموختند در اصل وارونه اسلام و دین
رسول خداست این قران است هر سوالی دارید بپرسید تا از این کتاب برای شما
بگویم.
و البته در این حدیث شریف نکات مهمی است برای اهل تفکر
همراهتان هستم در این تاپیک خوب
غریبه
2nd November 2009, 01:29 AM
و اما مسجد جمکران و روایات مختلف میدانم ذهن جستجوگر استارتر تاپیک و دوستان را وادار کرده در گوگل ویا یاهو و..اسناد انرا خوانده اند و رویات انرا دیده اند بهر حال پیگیری شده است..
انسانها از سر اغاز پرستش دنبال راهی بودند برای صحبت با حضرت حق و گرفتن جواب به
سبک و لهجه و فهم خودشان
استخاره با قران- فال مولوی- فال حافظ- استخاره با تسبیح - استخاره ....
و در کشورهای دیگر فال های دیگر
یک در مسجد با خدا صحبت میکند
یکی در حسینیه
یکی در مهدیه
یکی در کلیسا
یکی در بیابان
یکی در کوه
یکی در میکده و........
جایی که حس میکند باید با خدایش صحبت کند این حس مهم است
با دیدن گنبد ایجاد شود یا با دیدن کعبه یا با دیدن و شنیدن ناقوس کلیسا و....
یکی از دلایل خلقت همین است دیدن وجود خدا در دل طبیعت و اسمان و کرات و.....
ملا نصر الدین وقتی مسجد محل را ساختند روز افتتاحیه میرود و سر در مسجد مینویسد
مسجد ملا نصر الدین
به او میگویند برای چی نوشتی؟! میگوید مسجد را برای کی و برای چی ساختید؟
میگوند: برای خدا و برای عبادت او و او خندان میگوید چه فرقی میکند اسم من باشد اینجا
یا شما..
مسجد جمکران هر گذشته ای داشته باشد الان به محلی تبدیل شده که میلیونها نفر به عشق صحبت با او میروند فرض کنیم اصلا داستانش ملغی باشد
اما اگر به امام زمان معتقد باشیم به نظر شما در بیابان جمکران (منطقه ای که خوش آب و هوا نیست) دور هم مردم جمع میشوند به عشق صحبت با او خوب او امام عصر است ایا
به دیدار این جماعت نخواهد آمد؟
ما که انسان های عادی هستیم اگر بگویند در یک سالن بیست نفر جمع شدند با شما صحبت کنند یا شما را ببینند ایا نمیرویم؟!
مقصود توئی کعبه و بت خانه بهانه است
و به لحاظ متا فیزیکی
تجمع افراد با نیات پاک و قلوب پاک فضایی با انرژی مثبت را بوجود می اید مکانی خوب برای
پالایش روح و روان
مسجد که موقعیتش مشخص است حسینیه نیز مکانی برای عشق ورزی به سالار شهیدان
است و مهدیه مکانی برای در دل کردن با امامی که حیات دارد
در دل با امامی که قرار است ارمغانش عدالت باشد
کالای بسیار نادر و کمیاب در دنیای ظالم امروز
هر جا که باشد ارزش انتظار کشیدن دارد
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
انتظار مبحثی است که یعقوب نبی به زیبایی برای تمام نسل ها آموزشش را داد
و پیراهن بها نه ای شد برای بوی ظهور و چشمان کم سو از اشک غربت صحبت از انتظاری بزرگ و عظیم داشت
چند صدم نمره از چشمانمان در فراق او از گریه کم شده است؟
اما او میاید وقتی از ته دل دعوتش کنیم نه با شعار های تو خالی تقلید شده سیاسی
بلکه با حرف دلمان
خواه در مسجد جمکران خواه در کوی و برزن و هر جا یی که دلمان به زبانمان میگوید
منتظریم
وگرنه دعوت کوفیانه یکبار در تاریخ کربلائی را آفرید که غمش هیچگاه از دل مومنان بیرون
نخواهد شد
قرار نیست همیشه غمگین باشیم پس دعوتش کنیم از نوع عاشقانه نه از نوع کوفیانه
تاری
3rd November 2009, 02:05 AM
یارب العالمین! نظرت مدام باشد بر سر ما
با سلام و عرض ادب، خدمت جناب غریبه!
بحث سر این است ما چگونه دینمان را به دیگران تبلیغ کنیم که بابا! دینِ شادی داریم ولی خودمان هم نمی دانیم چرا فقط از غمهاش می دونیم.
چه ثوابی بالاتر از آنکه بتوانیم لبخندی بر لبان ایتام بیاوریم
نگاه کنید سالهاست از زندگی کمدین ها میگذرد برای نمونه لورل و هاردی
مشهور جهانی واقعا رحمت خدا خداوند هردوی آنها را چقدر دل ها را شاد کردند
دل چه کسانی را
اغلب قشر متوسط و فقیر جامعه را قشر مرفه مه آنقدر تفریح دارد که زیاد احتیاجی به این ماجرا ندارد
چقدر در یتیم خانه ها با یک تلویزیون هنر این دو آنها را خنداند
قبول دارم ولی برادر گرامی! للر هاردی و چالین ها چه ربطی به فرهنگ ما داره . اگر چه به هنر، قابل ستودنی است. ولی چه ربطی به اعیاد مذهبی ما داره!!!
توجه داشته باشیم در این زمان حتی بزرگترین هنرمندان غیر شیعی چقدر بر خنداندن ایتام که خاصند تلاش می کنند اونهم مجانی و عشقی.
مثلا مایکل جکسون چقدر برای ایتام خوانندگی کرد که جزو اولین صدای هنری جهان بود. حالا من نوعی از دین و شادیش چه کسی رو بیارم که تونسته ذره ای به شادی مردم، حالا ایتام توجه کرده باشد.
در ایران هم کم نیستند مثلا کنسرتی برای حمایت از بیماران خاص گذاشته بودند رفتیم استقبال واقعا قابل ستودنی بود ولی نمی دونید خانمهایی محجبه بنام مسئول با افرادی که رنگین منگین بودند چه رفتاری داشتند. جز نفرت از حجاب و افراد محجبه در ذهن فردی که اومده برای فی سبیل اللهی در امر خیری شرکت کنه باقی نمی مونه.آیا این رفتار درسته؟!
متاسفانه دین را به ظاهر دینداران می شناسند و قضاوت مردم هم روز به روز به این سو می رود.
آیا خدشه به اسلام نیست؟
یا روز تقسیم شادیها آیا مردمی که می خوان واقعا دل یتیم و فقیری را شاد کنند چه چیزی اهدا می کنند! لباسهای فرد فوت شده ی شان را. اینه اسلام. گفته اول خودت بعد همسایه! اونهم بیرون ریختنی هایت را ببخش.
انکار نمی کنم افراد خیری هم بر اثر بی اعتمادی به واسطه ها، خودشان از وقتشان می گذارند و می روند ایتام را پیدا می کنند و اهدا می کنند و دلی را شاد......
فقط بازار مداحی داغ میشه طرف صدا داشته باشه میگه برای مراسم
عزا میخونم نه میکس میخواد نه .....پول هم میزارند تو پاکت دو دستی تقدیم
میکنند.
تازه مداحان معروف که سینه چاک می کنند و موقع مداحی حجاب و مجاب و لخت شدن دیگه چه مفهومی داره. (به شکافتن فرق سر می ماند که حالا ممنوع شده.) بازار داغتری دارند اگر واقعا به عشق امام حسین (ع) می خونید یه سر هم برید پایین شهر و فی سبیل اللهی بخونید مگه نمی گید عاشقای امام حسین (ع) هستید. دیوانگانشید و ..........
در دینی که رنگ مشکی مکروهه در فرهنگ ما رنگ عشقه؟
در مورد رنگ مشکی می دانید که اولین کسی که بر عزا لباس مشکی پوشید فردی بنام شدوش بود (در دوره ی اشکانی یا ساسانی؟) همزمان با مرگ سیاوش. یعنی به فرهنگ اصیل ایران بر می گرده در حالیکه خبر ندارم معصومین در عزاداری ها چه رنگی می پوشیدند؟ شاید بعدا از ایران وارد فرهنگ اسلام هم شده اگر مشکی رنگ عزای اسلام بوده باشد که بحث جدایی است.
عاشق، لبهایش خندان است د دیدار معشوق خود اگر هم اشکی بریزد داستان اشک
شوق است اشکی بر چهره شادمان در دیدن یار.
آیا واقعا اشکی که مردم می ریزند اشک شوق است سر نماز؟ اون نمازهای جبهه ها رفت شب زنده داری ها رفت در برهه ای از زمان پرونده ای باز شد و بسته شد. اگر چه افرادی بر حسب اتفاق همسفره ی مخلصین شدند در جبهه ها. که بماند....
روز شهادت امام حسین(ع) سینه زنی و عزاداری بدون شک عبادت است مومن واقعی قلبش پر از اندوه از این ماجراست
جناب غریبه! و همراهان گرامی که این تاپیک را می خوانند خواهش می کنم به این یک سوال بنده جواب بدن؛ یه سوال دارم آیا واقعا اونهایی که پی مصیبت آقا امام حسینمان می نشینند و گریه می کنند واقعا بر مصیبت حضرت گریه می کنند؟ از ته دل؟
یاد از دست رفتگان خود نمی افتند؟
یاد شهیدان خود نمی افتند؟ چگونه جسد تکه تکه اش را آوردند؟
یاد مفقودین خود نمی افتند و از هوش برن؟
یاد حاجت خود نمی افتند که توی زندگی کم آوردند و به بن بست رسیدند؟
یاد اجاره خونه شون و آبروشون ....
یاد بیمارشونو ......
گریه گریه گریه.....
مصیبت کربلا فراموش شد ولی محفلی شد تا مردم گریه کنند بر خودشان.!!!!!
.....
جالبه مداح و سر منبری می بینه خانمها گریه شون نگرفته این همه از کربلا گفته، شروع می کنه به مادر و خواهران شهیدانو مخاطب قرار دادن ..... حالا بیا محفلو جمع کن.
چقدر مادر جان بهت بگم نیا اینجور جاها .... دخترت طاقت بیماریتو نداره.
.....
کاش کتابها را ورق بزنیم و کافیه خطبه ی حضرت زینب (س) را فقط یکبار از عمق وجودمان بخوانیم.
همین کافیه به درک خود به مصیبت کربلا برسی.
اما روز تولد امام حسین (ع) خاندان پاک عصمت طهارت از شگون بدنیا آمدنش خوشحالند دیگر نمیشود آنروز هم گریه کرد. و ماتم گرفت
فقط مجازی کف بزنی اونهم بالای سرت. واقعا که کف زدن مجاز و غیر مجاز هم در تاریخ بوجود آوردیم.
مداح که لحنش گریه و ماتمه فقط فرقش اینه حق نداری گریه کنی!!!
تاپیک هایت همیشه سکوت مرگبار را میشکند و تلنگری است بر فضای جامعه بسته
یک دلیل محکمی که هست دنبال سکوت بزرگ مردان جنگ چون پرنده اسیر در قفس بودم و به حقیقت سکوتشان اندازه ی سنم رسیدم برای همین داغم.
ممنونم بابت شجاعتت در طر ح موضوعات فرهنگی بصورت تاپیک.
هر فرد مسلمانی واجبه براش که از رفته هاش بگه بر پشت سریها. ولی نمی دانم چرا جلوتر از ماها، ما را به حساب نمی آورند و تحویلمان هم نمی گیرند که راهو نشونمون بدن؟!!!
احتیاجی به تشکر نیست اتفاقی که مرا به گفتمانها کشاند خود شرح حدیث مفصلی است و الا .... و امروز دود نسل سوخته است که از خاکستر بلند می شود والا شجاعت نیست.
مسجد جمکران هم گذشته ای داشته باشد الان به محلی تبدیل شده که میلیونها نفر به عشق صحبت با او میروند فرض کنیم اصلا داستانش ملغی باشد
اما اگر به امام زمان معتقد باشیم به نظر شما در بیابان جمکران (منطقه ای که خوش آب و هوا نیست) دور هم مردم جمع میشوند به عشق صحبت با او خوب او امام عصر است ایا به دیدار این جماعت نخواهد آمد؟
در مورد مسجد و سایر گفته هایتان موافقم ولی....
بحث اصلی در اینه که چاه چرا مقدس بشه. چرا مردم، مخصوصا خانمها رو به قدیس کردن چاه بکشانند؟!
چرا با آقایون کاری ندارن؟
چرا دور چاه، حصاری بکشند اونهم برای چاه قسمت خانمها .... و دو سه نفر از مسئولین جمکران درون، دور چاه مردمو هدایت کنند که خانم کاغتو بده من بندازم و دستمالتو بده من تبرک کنم.
آخه دادم از اینه مگه میله های بعد ساخته اونهم بر سر چه چه تبرکی داره. چرا خرافاتو افزایش می دیم.
هر جایی باید یه ضریحی بزارند و پول جمع کنند و از سادگی مردم استفاده کنند.
خیلی جمکران رفته بودم. حالا تغیراتو می بینیم که ...
یه روز دیدم ضریحی گوشه گذاشتند که حتما مردم باید آویزون ضریحی بشن و طلب حاجت... ضریح خشک و خالی!!! و مردم توش پول بندازن اگه دست خالی برگردن گناه داره لابد....
یه روز دیدم جلوی محراب میله کشیدند و دو نفر خانم مسئول، خانمها رو هدایت می کنند برای زیارت محراب!!!!
یه خبری شنیدیم که برخی جیب برها توی جمکران با پخش نذری حاوی خواب آور، جیب مردمو خالی می کردند لابد فی سبیل اللهی. مردم می رن دلشونو خالی کنن، جیبشون خالی می مونه.
سادگی و صداقت را از مردم می گیرند این است اصل قضیه نه چیز دیگر...
....
خیلی حرف شد می رم تا....
توی قطار خانمی با دل پاک خاطره ای برام تعریف می کرد که حاجتشو از چاه گرفته. بعد تاکید که چاه واقعا روا کن حاجته و مقدسه.
ظاهر خانم از اون خانمهایی بود که به حجاب مقید نبود ولی دلی صاف داشت که درونش نمایان بود.
خُب اینجا اسم مسجد کجا رفت؟
اسم انتظار امام عزیزمان کجا رفت؟
....
یه بار دیگه خانمی تعریف می کرد خانم! نمی دونی من حاجتمو از چاه جمکران گرفتم.
(ببخشید که این همه رک حرفمو می زنم.)
خانمه می گفت از تنهایی نامه نوشتم و از خدا همسری خواستم و به چاه انداختم. (این حرفها واقعا عذابم می ده همه اش چاه چاه چاه.) درست از قم نیومده با همسرم آشنا شدم و ما ازدواج کردیم.
پرسیدم همینطوری ندیده و نشناخته؟
......
بعد کلی حرف که خودشون مشتاق بودند بگن. معلوم شد خانم تنها زندگی می کنن و مرد دور از خونواده ی 5 نفریشون، ایشونو هم به همسری گرفتن. ماهی یه باری بهش سر می زنند. خانمه شاکی بود که این دفعه تهدیدش کردم اگه مخارجمو نده می خوام به همسرش بگم. اینم شد همسر!!! نمی دانم شاید حکمتی توش بوده یا توان چاه در این حد بوده. واقعا بر این ماجراها گریه ام می گیره و خنده از روحم می پره.
چرا خدا را رها کردیم و دنبال چاهیم؟
چرا خدا را رها کردم و دنبال ضریحیم؟
چرا خدا را از ته ته ته دلمون باورش نداریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟
......
چرا باور خدا را هم از ما گرفتند و ماتمها را سرودند.
منتظریم
وگرنه دعوت کوفیانه یکبار در تاریخ کربلائی را آفرید که غمش هیچگاه از دل مومنان بیرون
نخواهد شد
قرار نیست همیشه غمگین باشیم پس دعوتش کنیم از نوع عاشقانه نه از نوع کوفیانه
ممنون که چون تاپیک ایمان همراه گشتید.
فعلا تا هفته ی بعد
یا علی
غریبه
3rd November 2009, 02:25 AM
اینهم جواب کوتاه خدمت تاری گرامی:
دین ابزار بازی سیاسی نیست که هر گاه خواستیم ماتمش کنیم و هر گاه خواستیم
خندان جلوه اش دهیم
دین اسلام دین حقیقت است و عدالت و عدل برای ظالمان غم انگیزترین کلام است
و اما راه حل
راه مشخص است مشکل ارائه راه نیست مشکل اصلی راه زنان هستند که
طاقت خوشحالی کاروان در این راه را ندارند.
یا حق و الانصاف
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.