diamonds55
8th September 2008, 04:23 PM
حضور تایپوگرافی در نماهای شهری
يكي از بااهميتترين وسيلههاي ارتباطي بين افراد بشر و گستردهترين ابزارهاي انتقال پيام، دانش و اطلاعات، زبان ميباشد. اما اين زبان ميتواند گونههاي مختلف داشته باشد كه يكي از مهمترين و قديميترين آنها زبان تصوير است كه بهترين، گوياترين و عموميترين حالت، توانايي بيشتري را براي انتقال برخي از اطلاعات به خصوص عواطف، احساسات و بسياري از مفاهيم برخوردار است.
http://www.postimage.org/aViO1iA.jpg
امروزه زبان تصوير در قالبهاي مختلف و ابعاد گسترده جاري است و آنچه كه به عنوان طراحي گرافيك مطرح است برگرفته از همين زبان تصويري است. نوعي برقراري ارتباط به گونهاي كه تفكرات خويش را راحت بيان كنيم. گاهي ايدهها ممكن است كه ناهماهنگ و بيهدف و بدون كاربرد به نظر برسند و اين در حالي است كه ميتوان حتي به بيان آنها پرداخت اما آنچه كه مهم است، اين است كه هر ايدهايي هدفي دارد و راهنمايي براي بيان آن كه وابسته به تفكرات خلاق يك طراح گرافيست ميباشد و اين فرآيند و نوآوريها وابسته به خلاقيت در ارتباطات بصري است.
گرافيك يك هنر هدفمند است كه كيفيت و تمامي عوامل ديگري كه به هنر وابستهاند را به خدمت ميگيرد و ادامه ميدهد. يكي از اين عوامل خط است. خط و تصوير دو عامل گرهخورده در طراحي گرافيك هستند. اينكه با وجود در اختيار داشتن عناصر نوشتاري، طراحي براي انتقال و بيان پيام همواره به عناصر بصري پناه ميبرد، روشن و واضح است. تصويرهايي را كه انسان اوليه براي ارسال پيام و بيان مقصد و اهداف خود ترسيم نمود ميتوان از قديميترين خطها دانست. به عبارتي اجداد خطهاي كنوني، تصويرهاي نخستيناند و متون چاپي امروز كه در آنها، مفاهيم، به كمك خط بيان ميشود، تكامل يافتهي تصويرهايي است كه براي مقاصد گوناگون و آسان كردن ادراك مسائل براي مخاطب يا سادهتر منفصل كردن مفاهيم و برقراري ارتباط توسط آدمي ترسيم شده است. در باب اينكه چرا با وجود تبديل خط، تصوير، خود همچنان باقي ماند و راهي دشوار پيمود و به گونهاي يكي از هنرهاي اصلي و نيرومند درآمد، جاي بحث بسيار است. در مجموع ميتوان گفت: انسان از آغاز نگرش و شروع به كتابت با آنكه از نشانههاي استفاه كه دنباله قراردادي از پيش تعيين شده و پذيرفته شده باعث به وجود آمدن تصويرهايي در ذهن مخاطب ميشد. اما به اين نكته آگاهي يافت كه مرزهاي درك كلام و نوشتار بسيار محدودتر از تصوير است. و به منطقهي جغرافيايي خاصي كه بدان زبان تكلم ميكنند، محدود ميشود. از طرفي گروه معدودي «افراد با سواد» ميتوانند متنهاي نوشتاري را بخوانند، اما تقريباً همهي مردم قادرند به كمك تصوير، موضوع مطروحه را دريابند و مهمتر اينكه زبان نوشتاري از عهده بيان وظايف وظرايفي كه تصوير به دوش ميكشيد قاصر بودند و به عبارتي «نوشتار اوليه و ابتدايي» از جذابيت و جادوي تصوير بيبهره بود.
http://www.postimage.org/Pq8kJwJ.jpg
بدين ترتيب «انسان متمدن» كه توانسته بود در يك سير تكامل طولاني مدت از خط «انديشهنگار» تصويرنگاري، به خط «آوانگارد» و در نهايت به اختراع الفبا دست يابد و آن را از لوازم شهرنشيني و اركان تمدن به حساب آورد، اينكه براي برقراري ارتباطي مؤثر _ ايجاد تفهيم و تفاهم و نفوذ هرچه بيشتر در مخاطب _ نه تنها نوشتار را به تنهايي كافي نميدانست بلكه بيش از پيش نياز به تصوير را حس ميكرد.
بدين منظور در ابتدا نوشته را با تصاوير توصيفي همراه كرد يا بالعكس، تصاوير با نوشتههاي توصيفي _ تشريحي همراه شدند، كه اين تلفيق تصوير و نوشتار به يكي از مهمترين شگردهاي «گرافيك» تبديل شد.
«جايگاه حروف و نوشته و خط در هنرهاي ديواري ايران، به دوران كهن باز ميگردد. سابقه ديرين خط و خوشنويسي و استفادههاي آن در صنايع دستي، خطوط كهن قرآني و كاربردهاي حروف و خط در معماري ايراني نمونههايي درخشان از سنت نوشته فارسي و اقبال آن در جامعه است.»
مبحثي كه در اين قسمت مورد بررسي قرار گيرد، مواردي است كه هنرمندان توانستهاند در آثار هنري، از خط و خوشنويسي بهره گيرند و آنها را از حالت دو بعدي كاغذ بيرون كشيده و به حجم تبديل كنند. آنچه در اين زمينه از هنر گذشتگان به چشم ميخورد بيشتر در تزئينات بناهاي معماري جلوهگر شده است.
كلام مكتوب، از نخستين دورهها به عنوان بنياديترين و در مواردي منحصر به فردترين ابزاري بوده است كه براي تزيين ديوارهاي مساجد به كار ميرفته است. بدون وجود هرگونه حضوري از عالم محسوس، كلام مكتوب، به دور از هرگونه تعصبي، در جهان اسلام كه آيات و سورههاي قرآن به مثابه تنها كلام و روحاللهي به شمار ميآيد، به شيواترين و زيباترين وجه ممكن، كه شايسته آن است، غيبت يافته است.
به طور كلي، براي تزيين مساجد، آياتي از قرآن كريم فرازهايي از حيث نبوي و عباراتي كه ذهن انسان را به سوي تقوا و پرهيزكاري سوق ميدهد، انتخاب ميشود و با وجودي كه انتخاب عبارات و پيوند تنگاتنگي با محل استقرارشان دارد، ولي براي هميشه و در همه جا همان آيه يا حديث نبوي به كار رفته است.
يكي از نشانههاي متمايز استفاده از خوشنويسي در معماري مساجد استفاده صرف از حكمه اللهي است كه در سرتاسر بناي اسكي كامي در ادرنه، تركيه بكار رفته است: نحوه استفاده از حروف نه تنها بسيار مشخص و تكان دهنده است كه در عين حال بسيار حرفهاي به منظور ميآيد _ بلكه نظرش كم ترديده شده است.
از نظر خوشنويسي و يا معمار چندان حايز اهميت نيست تا خطوط كه روي ديوار مساجد و يا ديگر بناهاي مذهبي نگارش شدهاند خوانا باشند. به هر تقدير اغلبشان به سادگي خوانا نميباشند. برخي از آنها در مكانهاي تاريك قرار دارند. تعدادي در مكانهاي بسيار بلند كه خواندنشان را مشكل مينمايد و برخي ديگر چنان حروفشان فشرده و در هم پيچيده و يا در هم رفته و بافته شده كه بيرون از توان هر انسان عادي است تا رمزشان را بگشايد.
مساجد اسلام محدود به استفاده از خط كوفي بودند، زيرا تنها خط موجود در اسلام بود: در زمان حكومتهاي خلفاي مجالس، با ابداع خطوطي كه گردش نرمي داشتند و نيز تنظيم تناسبات خط كه منجر به وضع قوانين كلاسيك خط در سريهاي پنجم و ششم هجري گرديد، تدريجاً براي تزئينات مساجد و عمارات مهم خط ثلث، به صورتي فراگير جايگزين خط كوفي شد.
خط كوفي بنايي با تنوعات هندسي بيشماري هم چنان ابقاء شد ولي به مرور زمان ساختار تزييني آن، به واسطه همراه نمودن گرهها شكلهاي هندسي شده، طبيعي و گياهي، فزوني يافت، به نحوي كه خواندن آن دشوار گرديد. از نمونههاي كلاسيك خط، مانند محقق ندرتاً براي تزيين بناي مسجد استفاده ميشد. از خطوط توقيع نيز به مثابه خط مكمل ثلث استفاده شده است و اغلب براي نگارش نام بكار رفته است. از خط تعليق براي نگارش امور ديواني استفاده شده است و به كارگيري خط نستعليق را براي آذين مساجد و حتي كتابت قرآن مناسب نميدانستند؛ هرچند كه مسجد امام در اصفهان، از اين قائده مستثني است.
همان طور كه ذكر شد، عموم آثار تايپوگرافي و استفاده از خط خوشنويسي در گذشته با مفهوم گرافيك محيطي به تعبير امروز بيشتر در تزئينات بناهاي معماري به چشم ميخورد. گويي خوشنويسان و معماران از اين خطوط در هم بافته شده براي معرفي هرچه تمامتر بنا و فضاي مقدس معماري بهره گرفته و در بسياري موارد _ همانطور كه گفته شد _ به عنوان فرم به آنها نگاه شده و نه براي انتقال مفهوم يك كلمه، بلكه به عنوان انتقال يك مفهوم بصري؛
هنرهاي وابسته به معماري شامل: مقرنس، يزدي بندي، كتيبهنويسي، گرهسازي، گچبري، كاشيكاري، حكاكي و... است. در اينجا به تعاريفي مختصر در رابطه با هنرهايي كه خاستگاه خط خوشنويسي بودهاند ميپردازيم.
جايگاه تايپوگرافي در ايران معاصر
متأسفانه تاكنون تايپوگرافي درايران معاصر به دليل عدم شناخت طراحان گرافيك از ويژگيها و چند و چون خط فارسي و نوع نگارش آن در اقلام مختلف خوشنويسي و يا تمايل به شيوهها و ملكهاي زيبايي شناسي و نوع نگارش در تايپوگرافي غرب دچار مشكلات فراواني بوده و ميباشد.
هرچند قصد نداريم حركتهاي درست و اصولي را از جانب طراحان با تجربه و آشنا باخط ولو بسيار از درك را ناديده بگيريم. ولي شايان ذكراست كه بسياري از فعاليتهايي كه تا به امروز در اين رشته در ايران صورت گرفته، خصوصاً نشانههاي نوشتاري، بدليل موارد ذكر شده فاقد اصول زيباييشناسي و قوانين نگارش خط فارسي صورت گرفته است. پيشينة خط فارسي و تلاشهاي صورت گرفته در روند تكامل آن به حتي كه سزاوار توجه بيشتري است.
بررسي و تجزيه و تحليل آثار موفق و ماندگار، بيانگر اين است كه هدف از تايپوگرافي، ارسال هرچه مؤثرتر پيام، برقراري ارتباط لازم، ايجاد تفهيم و تفاهم نفوذ بيشتر _ نسبت به نوشتار عادي _ بوده است.
بعد از گذشت ساليان، هنوز هم اين اهداف كم و بيش در كار تايپوگرافي وجود دارد و هدفهايي را هم كمكم به خود اختصاص داده كه كل اين هدفها را، در مرحلهي اول ميتوان به: اهداف فرهنگي، آموزشي، پرورشي، اهداف موضوعي و اهداف اقتصادي و تجاري بخشبندي كرد.
با گذشت زمان و توجه به هنر گرافيك و گسترش خدمات آن در جهت برقراري ارتباط تصويري به اين قضيه توجه ويژهاي شد و كشف ظرفيتهاي بصري خط و در مواردي همراهي تصاوير با خط در طراحي عناوين با علاقه بيشتري دنبال شد.
از عرصههاي بسيار مناسب براي شكلگيري و بروز كارهاي تايپوگرافي ميتوان به طراحي پوستر، آگهي، روي جلد كتاب، نشريات، نوارهاي كاست ، بيلبوردها و ... اشاره كرد. طراحان گاه به طراحي عناوين آثارشان متناسب با تصوير به كار گرفته شده و در جهت تقويت مفاهيم و محتواي اثر پرداختهاند و يا در بعضي موارد، صرفاً طراحي نوشتار را براي خلق آثار كافي دانسته و براي ارسال هرچه موثرتر پيام با متوسل شدن به فنون تايپوگرافي، كيفيتهاي بصري نوشتار را نمايش دادهاند.
تايپوگرافي در رشتههاي ديگر _ غير از گرافيك _ همچون نقاشي نيز، ظهور كرده است و چه بسا نقاشان در برخي موارد بهتر از اين فرمها بهره جستند و برخوردي متفاوت با آن داشتند. اشخاصي همچون حسين زنده رودي كه يكي از به وجود آورندگان مكتب «سقاخانه» است، از اين خصوصيات حروف به خوبي استفاده كرد.
"زنده رودي در عرصههاي مختلف از جمله معماري، نقاشي، سراميك، مجسمهسازي، قاليبافي و ... كار كرده است. از ميان آثار او كارهاي به ياد ماندنياش در فرودگاه رياض و جده عربستان سعودي معروفاند.
http://www.postimage.org/aViObh9.jpg
با توجه به نكات فوقالذكر ميتوان گفت كه تايپوگرافي و مورد استفاده آن با گذشته متفاوت است، كه البته اين امري بديهي است. ولي عدم استفاده آن در گرافيك محيطي و به خصوصي بناهاي معماري امروز بسيار سوال برانگيز است. زيرا تاريخچهاي كه بررسي شد نشان ميدهد كه اين مسئله پيشينه وسيعي دارد و بسيار مورد توجه بوده است. اينكه امروز هنرمندان از خط و خوشنويسي و تايپوگرافي در گرافيك محيطي بهره نميگيرند مسئلهايست كه بايد مورد بررسي قرار گيرد. البته ممكن است در مواردي معدود به آن پرداخته شده باشد كه اين نتيجه با توجه به محدوديتهاي تحقيق حاضر، حاصل گشته است.
برگرفته از سایت آرونا
يكي از بااهميتترين وسيلههاي ارتباطي بين افراد بشر و گستردهترين ابزارهاي انتقال پيام، دانش و اطلاعات، زبان ميباشد. اما اين زبان ميتواند گونههاي مختلف داشته باشد كه يكي از مهمترين و قديميترين آنها زبان تصوير است كه بهترين، گوياترين و عموميترين حالت، توانايي بيشتري را براي انتقال برخي از اطلاعات به خصوص عواطف، احساسات و بسياري از مفاهيم برخوردار است.
http://www.postimage.org/aViO1iA.jpg
امروزه زبان تصوير در قالبهاي مختلف و ابعاد گسترده جاري است و آنچه كه به عنوان طراحي گرافيك مطرح است برگرفته از همين زبان تصويري است. نوعي برقراري ارتباط به گونهاي كه تفكرات خويش را راحت بيان كنيم. گاهي ايدهها ممكن است كه ناهماهنگ و بيهدف و بدون كاربرد به نظر برسند و اين در حالي است كه ميتوان حتي به بيان آنها پرداخت اما آنچه كه مهم است، اين است كه هر ايدهايي هدفي دارد و راهنمايي براي بيان آن كه وابسته به تفكرات خلاق يك طراح گرافيست ميباشد و اين فرآيند و نوآوريها وابسته به خلاقيت در ارتباطات بصري است.
گرافيك يك هنر هدفمند است كه كيفيت و تمامي عوامل ديگري كه به هنر وابستهاند را به خدمت ميگيرد و ادامه ميدهد. يكي از اين عوامل خط است. خط و تصوير دو عامل گرهخورده در طراحي گرافيك هستند. اينكه با وجود در اختيار داشتن عناصر نوشتاري، طراحي براي انتقال و بيان پيام همواره به عناصر بصري پناه ميبرد، روشن و واضح است. تصويرهايي را كه انسان اوليه براي ارسال پيام و بيان مقصد و اهداف خود ترسيم نمود ميتوان از قديميترين خطها دانست. به عبارتي اجداد خطهاي كنوني، تصويرهاي نخستيناند و متون چاپي امروز كه در آنها، مفاهيم، به كمك خط بيان ميشود، تكامل يافتهي تصويرهايي است كه براي مقاصد گوناگون و آسان كردن ادراك مسائل براي مخاطب يا سادهتر منفصل كردن مفاهيم و برقراري ارتباط توسط آدمي ترسيم شده است. در باب اينكه چرا با وجود تبديل خط، تصوير، خود همچنان باقي ماند و راهي دشوار پيمود و به گونهاي يكي از هنرهاي اصلي و نيرومند درآمد، جاي بحث بسيار است. در مجموع ميتوان گفت: انسان از آغاز نگرش و شروع به كتابت با آنكه از نشانههاي استفاه كه دنباله قراردادي از پيش تعيين شده و پذيرفته شده باعث به وجود آمدن تصويرهايي در ذهن مخاطب ميشد. اما به اين نكته آگاهي يافت كه مرزهاي درك كلام و نوشتار بسيار محدودتر از تصوير است. و به منطقهي جغرافيايي خاصي كه بدان زبان تكلم ميكنند، محدود ميشود. از طرفي گروه معدودي «افراد با سواد» ميتوانند متنهاي نوشتاري را بخوانند، اما تقريباً همهي مردم قادرند به كمك تصوير، موضوع مطروحه را دريابند و مهمتر اينكه زبان نوشتاري از عهده بيان وظايف وظرايفي كه تصوير به دوش ميكشيد قاصر بودند و به عبارتي «نوشتار اوليه و ابتدايي» از جذابيت و جادوي تصوير بيبهره بود.
http://www.postimage.org/Pq8kJwJ.jpg
بدين ترتيب «انسان متمدن» كه توانسته بود در يك سير تكامل طولاني مدت از خط «انديشهنگار» تصويرنگاري، به خط «آوانگارد» و در نهايت به اختراع الفبا دست يابد و آن را از لوازم شهرنشيني و اركان تمدن به حساب آورد، اينكه براي برقراري ارتباطي مؤثر _ ايجاد تفهيم و تفاهم و نفوذ هرچه بيشتر در مخاطب _ نه تنها نوشتار را به تنهايي كافي نميدانست بلكه بيش از پيش نياز به تصوير را حس ميكرد.
بدين منظور در ابتدا نوشته را با تصاوير توصيفي همراه كرد يا بالعكس، تصاوير با نوشتههاي توصيفي _ تشريحي همراه شدند، كه اين تلفيق تصوير و نوشتار به يكي از مهمترين شگردهاي «گرافيك» تبديل شد.
«جايگاه حروف و نوشته و خط در هنرهاي ديواري ايران، به دوران كهن باز ميگردد. سابقه ديرين خط و خوشنويسي و استفادههاي آن در صنايع دستي، خطوط كهن قرآني و كاربردهاي حروف و خط در معماري ايراني نمونههايي درخشان از سنت نوشته فارسي و اقبال آن در جامعه است.»
مبحثي كه در اين قسمت مورد بررسي قرار گيرد، مواردي است كه هنرمندان توانستهاند در آثار هنري، از خط و خوشنويسي بهره گيرند و آنها را از حالت دو بعدي كاغذ بيرون كشيده و به حجم تبديل كنند. آنچه در اين زمينه از هنر گذشتگان به چشم ميخورد بيشتر در تزئينات بناهاي معماري جلوهگر شده است.
كلام مكتوب، از نخستين دورهها به عنوان بنياديترين و در مواردي منحصر به فردترين ابزاري بوده است كه براي تزيين ديوارهاي مساجد به كار ميرفته است. بدون وجود هرگونه حضوري از عالم محسوس، كلام مكتوب، به دور از هرگونه تعصبي، در جهان اسلام كه آيات و سورههاي قرآن به مثابه تنها كلام و روحاللهي به شمار ميآيد، به شيواترين و زيباترين وجه ممكن، كه شايسته آن است، غيبت يافته است.
به طور كلي، براي تزيين مساجد، آياتي از قرآن كريم فرازهايي از حيث نبوي و عباراتي كه ذهن انسان را به سوي تقوا و پرهيزكاري سوق ميدهد، انتخاب ميشود و با وجودي كه انتخاب عبارات و پيوند تنگاتنگي با محل استقرارشان دارد، ولي براي هميشه و در همه جا همان آيه يا حديث نبوي به كار رفته است.
يكي از نشانههاي متمايز استفاده از خوشنويسي در معماري مساجد استفاده صرف از حكمه اللهي است كه در سرتاسر بناي اسكي كامي در ادرنه، تركيه بكار رفته است: نحوه استفاده از حروف نه تنها بسيار مشخص و تكان دهنده است كه در عين حال بسيار حرفهاي به منظور ميآيد _ بلكه نظرش كم ترديده شده است.
از نظر خوشنويسي و يا معمار چندان حايز اهميت نيست تا خطوط كه روي ديوار مساجد و يا ديگر بناهاي مذهبي نگارش شدهاند خوانا باشند. به هر تقدير اغلبشان به سادگي خوانا نميباشند. برخي از آنها در مكانهاي تاريك قرار دارند. تعدادي در مكانهاي بسيار بلند كه خواندنشان را مشكل مينمايد و برخي ديگر چنان حروفشان فشرده و در هم پيچيده و يا در هم رفته و بافته شده كه بيرون از توان هر انسان عادي است تا رمزشان را بگشايد.
مساجد اسلام محدود به استفاده از خط كوفي بودند، زيرا تنها خط موجود در اسلام بود: در زمان حكومتهاي خلفاي مجالس، با ابداع خطوطي كه گردش نرمي داشتند و نيز تنظيم تناسبات خط كه منجر به وضع قوانين كلاسيك خط در سريهاي پنجم و ششم هجري گرديد، تدريجاً براي تزئينات مساجد و عمارات مهم خط ثلث، به صورتي فراگير جايگزين خط كوفي شد.
خط كوفي بنايي با تنوعات هندسي بيشماري هم چنان ابقاء شد ولي به مرور زمان ساختار تزييني آن، به واسطه همراه نمودن گرهها شكلهاي هندسي شده، طبيعي و گياهي، فزوني يافت، به نحوي كه خواندن آن دشوار گرديد. از نمونههاي كلاسيك خط، مانند محقق ندرتاً براي تزيين بناي مسجد استفاده ميشد. از خطوط توقيع نيز به مثابه خط مكمل ثلث استفاده شده است و اغلب براي نگارش نام بكار رفته است. از خط تعليق براي نگارش امور ديواني استفاده شده است و به كارگيري خط نستعليق را براي آذين مساجد و حتي كتابت قرآن مناسب نميدانستند؛ هرچند كه مسجد امام در اصفهان، از اين قائده مستثني است.
همان طور كه ذكر شد، عموم آثار تايپوگرافي و استفاده از خط خوشنويسي در گذشته با مفهوم گرافيك محيطي به تعبير امروز بيشتر در تزئينات بناهاي معماري به چشم ميخورد. گويي خوشنويسان و معماران از اين خطوط در هم بافته شده براي معرفي هرچه تمامتر بنا و فضاي مقدس معماري بهره گرفته و در بسياري موارد _ همانطور كه گفته شد _ به عنوان فرم به آنها نگاه شده و نه براي انتقال مفهوم يك كلمه، بلكه به عنوان انتقال يك مفهوم بصري؛
هنرهاي وابسته به معماري شامل: مقرنس، يزدي بندي، كتيبهنويسي، گرهسازي، گچبري، كاشيكاري، حكاكي و... است. در اينجا به تعاريفي مختصر در رابطه با هنرهايي كه خاستگاه خط خوشنويسي بودهاند ميپردازيم.
جايگاه تايپوگرافي در ايران معاصر
متأسفانه تاكنون تايپوگرافي درايران معاصر به دليل عدم شناخت طراحان گرافيك از ويژگيها و چند و چون خط فارسي و نوع نگارش آن در اقلام مختلف خوشنويسي و يا تمايل به شيوهها و ملكهاي زيبايي شناسي و نوع نگارش در تايپوگرافي غرب دچار مشكلات فراواني بوده و ميباشد.
هرچند قصد نداريم حركتهاي درست و اصولي را از جانب طراحان با تجربه و آشنا باخط ولو بسيار از درك را ناديده بگيريم. ولي شايان ذكراست كه بسياري از فعاليتهايي كه تا به امروز در اين رشته در ايران صورت گرفته، خصوصاً نشانههاي نوشتاري، بدليل موارد ذكر شده فاقد اصول زيباييشناسي و قوانين نگارش خط فارسي صورت گرفته است. پيشينة خط فارسي و تلاشهاي صورت گرفته در روند تكامل آن به حتي كه سزاوار توجه بيشتري است.
بررسي و تجزيه و تحليل آثار موفق و ماندگار، بيانگر اين است كه هدف از تايپوگرافي، ارسال هرچه مؤثرتر پيام، برقراري ارتباط لازم، ايجاد تفهيم و تفاهم نفوذ بيشتر _ نسبت به نوشتار عادي _ بوده است.
بعد از گذشت ساليان، هنوز هم اين اهداف كم و بيش در كار تايپوگرافي وجود دارد و هدفهايي را هم كمكم به خود اختصاص داده كه كل اين هدفها را، در مرحلهي اول ميتوان به: اهداف فرهنگي، آموزشي، پرورشي، اهداف موضوعي و اهداف اقتصادي و تجاري بخشبندي كرد.
با گذشت زمان و توجه به هنر گرافيك و گسترش خدمات آن در جهت برقراري ارتباط تصويري به اين قضيه توجه ويژهاي شد و كشف ظرفيتهاي بصري خط و در مواردي همراهي تصاوير با خط در طراحي عناوين با علاقه بيشتري دنبال شد.
از عرصههاي بسيار مناسب براي شكلگيري و بروز كارهاي تايپوگرافي ميتوان به طراحي پوستر، آگهي، روي جلد كتاب، نشريات، نوارهاي كاست ، بيلبوردها و ... اشاره كرد. طراحان گاه به طراحي عناوين آثارشان متناسب با تصوير به كار گرفته شده و در جهت تقويت مفاهيم و محتواي اثر پرداختهاند و يا در بعضي موارد، صرفاً طراحي نوشتار را براي خلق آثار كافي دانسته و براي ارسال هرچه موثرتر پيام با متوسل شدن به فنون تايپوگرافي، كيفيتهاي بصري نوشتار را نمايش دادهاند.
تايپوگرافي در رشتههاي ديگر _ غير از گرافيك _ همچون نقاشي نيز، ظهور كرده است و چه بسا نقاشان در برخي موارد بهتر از اين فرمها بهره جستند و برخوردي متفاوت با آن داشتند. اشخاصي همچون حسين زنده رودي كه يكي از به وجود آورندگان مكتب «سقاخانه» است، از اين خصوصيات حروف به خوبي استفاده كرد.
"زنده رودي در عرصههاي مختلف از جمله معماري، نقاشي، سراميك، مجسمهسازي، قاليبافي و ... كار كرده است. از ميان آثار او كارهاي به ياد ماندنياش در فرودگاه رياض و جده عربستان سعودي معروفاند.
http://www.postimage.org/aViObh9.jpg
با توجه به نكات فوقالذكر ميتوان گفت كه تايپوگرافي و مورد استفاده آن با گذشته متفاوت است، كه البته اين امري بديهي است. ولي عدم استفاده آن در گرافيك محيطي و به خصوصي بناهاي معماري امروز بسيار سوال برانگيز است. زيرا تاريخچهاي كه بررسي شد نشان ميدهد كه اين مسئله پيشينه وسيعي دارد و بسيار مورد توجه بوده است. اينكه امروز هنرمندان از خط و خوشنويسي و تايپوگرافي در گرافيك محيطي بهره نميگيرند مسئلهايست كه بايد مورد بررسي قرار گيرد. البته ممكن است در مواردي معدود به آن پرداخته شده باشد كه اين نتيجه با توجه به محدوديتهاي تحقيق حاضر، حاصل گشته است.
برگرفته از سایت آرونا