moji5
2nd October 2009, 12:17 PM
يكي از علوم كه در محضر حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) تدريس مي شد علم فيزيك بود اگر در مورد مباني طبي حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) اطلاع مبسوط نداريم ، در عوض در مورد مباني فيزيكي او يعني معلوماتش در رشته فيزيك داراي اطلاعات بالنسبه مبسوط هستيم .
در محضر درس امام محمد باقر (عليه السلام)فيزيك ارسطو تدريس مي شد و بر كسي پوشيده نيست كه فيزيك ارسطو شامل چندين علم مي گرديد ، امروز كسي علوم حيوان شناسي و گياه شناسي و زمين شناسي را جزو علم فيزيك محسوب نمي كند و هر يك از آنها علمي جداگانه است . اما در فيزيك ارسطو راجع به اين علوم بحث شده همانطور که ( مکانيک ) هم وارد فيزيک ارسطو گرديده است .
اگر مفهوم فيزيک را علم الاشياء بدانيم بايد به ارسطو حق داد که مباحث فوق را در فيزيک خود آورده . چون تمام اين مباحث مشمول علم الاشياء مي شود . باحتمال نزديك به يقين فيزيك ارسطو هم از راهي وارد محضر درس امام محمد باقر (عليه السلام) شد كه علوم جغرافيا و هندسه وارد شده بود يعني از راه قبطي هاي مصر ، وارد محضر درس امام محمد باقر (عليه السلام) گرديد . فريد و جدي صاحب دائره المعارف معروف بزبان عربي نوشته است كه علم طب از راه مكتب اسكندريه به حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) رسيد و اين موضوع صحت ندارد . براي اينكه وقتي حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) تحصيل مي كرد مكتب علمي اسنكدريه وجود نداشت تا اينكه علم طب از آنجا به حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام)برسد .
مكتب علمي اسكندريه وابسته به كتابخانه آن بود كه بعد از اشغال مصر از طرف اعراب از بين رفت . شايد كساني كه از كتب كتابخانه اسكندريه استنساخ كردند نسخه هائي از كتب آن كتابخانه را داشتند اما مكتب علمي اسكندريه با معدوم شدن (كتابخانه) از بين رفت .
ليكن آنهائي كه در مكتب علمي اسكندريه پروريده شده بودند تئوري هاي آن مكتب علمي بخصوص تئوري موسوم به فلسفه افلاطونيون جديد را به شاگردان يا مريدان خود آموختند و از آنها به نسل هاي بعد ، تا بما رسيد .
ميتوان احتمال داد كه كتاب يا كتابهايي كه از كتب كتابخانه اسكندريه استنساج شده بود ، از مصر به حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام)رسيد . شايد منظور فريد وجدي ، از مكتب اسكندريه مكتبي كه (كتابخانه) كانون آن محسوب مي گرديد ، نبوده و مي خواسته است بگويد كتاب يا كتابهائي كه يادگار در مكتب اسكندريه بشمار مي آيد به حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) رسيد.
باري ، حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) در محضر پدر با علم فيزيك آشنا شد و همانطور كه در علم جغرافيا به نظريه گردش خورشيد بدور زمين ايراد گرفت قسمتهائي از فيزيك ارسطو را نيز مورد ايراد قرار داد در صورتي كه هنوز به دوازده سالگي نرسيده بود .
روزي در محضر پدرش استاد يعني امام محمد باقر (عليه السلام) ، باين قسمت از فيزيك ارسطو رسيد كه در جهان بيش از چهار عنصر وجود ندارد كه عبارت است از خاك ، آب ، باد و آتش .
حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) ايراد گرفت و گفت : حيرت مي كنم كه مردي چون ارسطو چگونه متوجه نگرديده كه خاك يك عنصر نيست بلكه در خاك عناصر متعدد وجود دارد و هر يك از فلزات كه در خاك مي باشد يك عنصر جداگانه بشمار مي آيد .
از زمان ارسطو تا دوره حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) بتقريب ، هزار سال گذشته بود و در آن مدت طولاني عناصر اربعه ، بطوري كه ارسطو گفت يكي از اركان علم الاشياء محسوب مي شد و كسي نبود كه به آن عقيده نداشته باشد و در انديشه هيچ كس خطور نمي كرد كه باآن عقيده مخالفت نمايد. بعد از هزار سال يك پسر كه هنوز دوازده سال از عمرش نمي گذشت گفت كه خاك يك عنصر نيست بلكه متشكل از عناصر متعدد است . همين پسر بعد از اينكه خود شروع به تدريس كرد عنصر ديگر را هم از لحاظ بسيط بودن تحطئه نمود و گفت باد يك عنصر نيست بلكه متشكل از چند عنصر مي باشد .
حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) هزار و يكصد سال قبل از علماي قرن هيجدهم ميلادي اروپا كه اجزاي هوا را كشف و از هم جدا كردند گفت كه باد ( يا هوا ) يك عنصر نيست ، بلكه از چند عنصر بوجود آمده است .
اگر در مورد خاك بعد از تفكر و تعقل ، مي پذيرفتند كه يك عنصر نيست و چند عنصر است در مورد باد ، كسي از لحاظ اينكه يك عنصر ميباشد ترديد نداشت .
برجسته ترين دانشمندان فيزيكي جهان بعد از ارسطو نمي دانستند كه باد يك عنصر بسيط نيست حتي در قرن هيجدهم ميلادي كه يكي از قرون درخشنده علم بود تا زمان ( لاووازيه ) دانشمندان فرانسوي عده اي از علما باد ( يا هوا ) را يك عنصر بسيط ميدانستند و فكر نمي كردند كه مخلوطي از چند عنصر است و بعد از اينكه لاووازيه ( اكسيژن ) را از ساير گازهائي كه در هوا هست جدا كرد و نشان داد كه لذا آن مرد ، اكسيژن را توليد كرده اما نه بصورت خالص بلكه بشكل تركيب با عناصر ديگر .
از نتايجي كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) بدست آورد و بايد تذكر داد كه جنبه تئوري نداشت اين دو فرمول را وضع كرد :
اول اينكه جزئي از هوا از لحاظ تنفس بيش از اجزاي ديگر داراي اهميت مي باشد و اين جزء هواي حياتي است .
دوم اينكه همين جزء است كه سبب مي شود اشياء بر اثر مرور زمان (بيشتربواسطه) را بايد در خاطر داشت تا اين كه دريافت حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) از لحاظ پي بردن به كيفيت اكسيژن چه نظريه صائب داشته است.
بعد از اينكه لاووازيه فرانسوي پس از پريسنلي انگليسي در مورد اكسيژن تحقيق كرد و به آثاري كه بوجود مي آورد پي برد ، دانشمندان قائل شدند كه تغيير اجسام بر اثر مرور زمان ، و فاسد شدن بعضي از آنها ناشي از اكسيژن است تا اينكه پاستور فرانسوي ميكروب را كشف نمود و او گفت كه فاسد شدن بععضي از اشياء ( مثل مواد غذائي كه با مرور زمان فاسد مي شود ) بر خلاف آنچه تصور كرده اند ناشي از اكسيژن نيست بلكه ناشي از ميكروب است و ميكروب ها به كالبد جانوران مرده و اغذيه حمله ور مي شوند و آن را فاسد مي نمايند .
ولي پاستور بايستي توجه مي نمود كه ميكروب ها بدون اكسيژن قادر به ادامه زندگي نيستند و آنچه آنها را زنده نگاه مي دارد اكسيژن است و لذا همانطور كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) گفت: اكسيژن در تغيير اشياء ( بيشتر بواسطه ) مؤثر است و گاهي هم بدون واسطه اشياء را تغيير مي دهد و آن در زماني است كه بطور مستقيم با فلزات تركيب مي شود و باصطلاح شيميائي آنها را ( اكسيده ) يا اوكسايده ( به لهجه انگليسي ) مي كند .
يك چنين اظهار نظر دقيق از طرف حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) بدون آزمايشهاي عملي امكان نداشته است. ولي زمان اجازه نمي داد كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) از لحاظ شناسائي اكسيژن از آن مراحل جلوتر برود .
اما حدس زده بود آن قسمت از هوا که عامل اصلي تنفس مي باشد و اشيا را تغيير مي دهد سنگين نيز هست و نوع بشر بايستي هزار سال ديگر صبر كند تا اينكه لاووازيه بگويد كه اكسيژن از حيث وزن هشت نهم آب است و از هر 9 كيلو گرم آب از حيث وزن هشت كيلوگرم آن اكسيژن مي باشد ولي از حيث حجم در آب ، هيدروژن ، دو برابر اكسيژن است .
بااينكه لاووازيه ازلحاظ شناسائي اكسيژن آن اندازه جلو رفت نتوانست اين گاز حياتي را مبدل به مايع نمايد. او در فكر اين بود كه اكسيژن را مايع كند اما دو چيز مانع از حصول منظورش شد:
اول اينكه در دوره وي كه پايان قرن هيجدهم ميلادي بود ، صنعت و تكنيك آنقدر وسعت نداشت كه آن مرد محقق ، بتواند به منظور برسد . دوم اينكه نگذاشتند آن قدر بماند تا اين كه كار خود را به سامان برساند و جانش را گرفتند .
بعد از او ، تا مدتي دانشمندان مي گفتند كه اكسيژن را نمي توان مايع كرد تا اينكه تكنيك آنقدر توسعه يافت كه توانستند برودت هاي زياد را بوجود بياورند . معهذا تا قرن بيستم ميلادي نتوانستند اكسيژن را به مقدار زياد ، بطوريكه در صنعت قابل استفاده باشد مبدل به مايع نمايند.
در قرن بيستم ، تكنيك بوجود آوردن برودت هاي شديد بيش از قرن نوزدهم به تكامل رسيد و با ايجاد برودت 183 درجه زير صفر بدون اينكه احتياج به فشار زياد داشته باشد ، در فشار هواي معمولي اكسيژن را مبدل به مايع كردند .
امروز مي توانند اكسيژن را به مقدار زياد مايع كنند و در صنايع از آن استفاده نمايند و برودت 183 درجه زير صفر را نبايد يك برودت كم به حساب آورد چون فقط 90 درجه با برودت مطلق كه اسم ديگر آن برودت صفر مطلق است فاصله دارد و برودت صفر مطلق -16 ر 273 - درجه زير صفر مي باشد و در اين برودت ، بطوريكه دانشمندان مي گويند حركتي كه درون ماده هست ، متوقف مي شود .
در هر حال ، زمان اجازه نداد كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) از لحاظ شناسائي قسمت حياتي و مولد الحموضه هوا از آنچه گفتيم جلو تر برود . ولي همان اندازه كه پي برد او را از لحاظ شناسائي اكسيژن بر همه مقدم مي كند و نشان ميدهد كه در اين قسمت از فيزيك ، هزار سال از معاصران خود جلو بوده است .
در بعضي از روايات هست كه شاگردان حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) بعد از او گفتند كه مي توان هوا يا اكسيژن را مايع كرد . ولي آنچه شاگردان حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) در اين خصوص گفته اند يك نظريه كلي است و از ازمنه قديم ، حتي قبل از ارسطو ،دريافته بودند كه هر بخار ( گاز ) را مي توان مايع كرد ولي وسيله براي مايع كردن گازها نداشتند .
بر كسي پوشيده نيست كه از ازمنه قديم ، يك قسمت از علوم امروزي بشكل تئوري ابراز شد بدون اينكه وسيله اي وجود داشته باشد تا به آن تئوري ها جامه عمل بپوشاند . دموكريت ( ذيمقراطيس ) يوناني در پانصد سال قبل از ميلاد مسيح تئوري مربوط به ( اتم) را به همين شكل كه ما امروز مي شناسيم بيان كرد و گفت كه :
ماده از اتم ها ساخته شده و درون هر اتم، حركاتي سريع وجود دارد اگر از اسامي ( الكترون ) و ( پروتون ) و ( نوترون ) و ساير اجزاي اتم بگذريم كه از موضوعات قرن نوزدهم و قرن بيستم ميلادي مي باشد دموكريت راجع به وصف اتم از لحاظ تئوري چيزي فرو گزار نكرد .
معهذا نوع بشر نتوانست تا اين قرن از اتم استفاده عملي بكند و هر گاه جنگ جهاني دوم پيش نمي آمد و علماي آلمان بفكر استفاده از نيروي اتم نمي افتادند و آمريكا ، از بيم آلمان ، در صدد بر نمي آمد جلو بيفتد شايد تا پايان اين قرن هم استفاده از نيروي اتم وارد مرحله عمل نمي گرديد.
آنچه شاگردان حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) در مورد امكان مايع كردن هوا يا اكسيژن گفته اند يك تئوري مي باشد كه از قديم وجود داشته ولي آنچه خود حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) در مورد اكسيژن گفت از حدود تئوري تجاوز مي كند و نشان ميدهد كه وي در مورد شناسائي اكسيژن وارد مرحله عمل شده بود .
در محضر درس امام محمد باقر (عليه السلام)فيزيك ارسطو تدريس مي شد و بر كسي پوشيده نيست كه فيزيك ارسطو شامل چندين علم مي گرديد ، امروز كسي علوم حيوان شناسي و گياه شناسي و زمين شناسي را جزو علم فيزيك محسوب نمي كند و هر يك از آنها علمي جداگانه است . اما در فيزيك ارسطو راجع به اين علوم بحث شده همانطور که ( مکانيک ) هم وارد فيزيک ارسطو گرديده است .
اگر مفهوم فيزيک را علم الاشياء بدانيم بايد به ارسطو حق داد که مباحث فوق را در فيزيک خود آورده . چون تمام اين مباحث مشمول علم الاشياء مي شود . باحتمال نزديك به يقين فيزيك ارسطو هم از راهي وارد محضر درس امام محمد باقر (عليه السلام) شد كه علوم جغرافيا و هندسه وارد شده بود يعني از راه قبطي هاي مصر ، وارد محضر درس امام محمد باقر (عليه السلام) گرديد . فريد و جدي صاحب دائره المعارف معروف بزبان عربي نوشته است كه علم طب از راه مكتب اسكندريه به حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) رسيد و اين موضوع صحت ندارد . براي اينكه وقتي حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) تحصيل مي كرد مكتب علمي اسنكدريه وجود نداشت تا اينكه علم طب از آنجا به حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام)برسد .
مكتب علمي اسكندريه وابسته به كتابخانه آن بود كه بعد از اشغال مصر از طرف اعراب از بين رفت . شايد كساني كه از كتب كتابخانه اسكندريه استنساخ كردند نسخه هائي از كتب آن كتابخانه را داشتند اما مكتب علمي اسكندريه با معدوم شدن (كتابخانه) از بين رفت .
ليكن آنهائي كه در مكتب علمي اسكندريه پروريده شده بودند تئوري هاي آن مكتب علمي بخصوص تئوري موسوم به فلسفه افلاطونيون جديد را به شاگردان يا مريدان خود آموختند و از آنها به نسل هاي بعد ، تا بما رسيد .
ميتوان احتمال داد كه كتاب يا كتابهايي كه از كتب كتابخانه اسكندريه استنساج شده بود ، از مصر به حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام)رسيد . شايد منظور فريد وجدي ، از مكتب اسكندريه مكتبي كه (كتابخانه) كانون آن محسوب مي گرديد ، نبوده و مي خواسته است بگويد كتاب يا كتابهائي كه يادگار در مكتب اسكندريه بشمار مي آيد به حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) رسيد.
باري ، حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) در محضر پدر با علم فيزيك آشنا شد و همانطور كه در علم جغرافيا به نظريه گردش خورشيد بدور زمين ايراد گرفت قسمتهائي از فيزيك ارسطو را نيز مورد ايراد قرار داد در صورتي كه هنوز به دوازده سالگي نرسيده بود .
روزي در محضر پدرش استاد يعني امام محمد باقر (عليه السلام) ، باين قسمت از فيزيك ارسطو رسيد كه در جهان بيش از چهار عنصر وجود ندارد كه عبارت است از خاك ، آب ، باد و آتش .
حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) ايراد گرفت و گفت : حيرت مي كنم كه مردي چون ارسطو چگونه متوجه نگرديده كه خاك يك عنصر نيست بلكه در خاك عناصر متعدد وجود دارد و هر يك از فلزات كه در خاك مي باشد يك عنصر جداگانه بشمار مي آيد .
از زمان ارسطو تا دوره حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) بتقريب ، هزار سال گذشته بود و در آن مدت طولاني عناصر اربعه ، بطوري كه ارسطو گفت يكي از اركان علم الاشياء محسوب مي شد و كسي نبود كه به آن عقيده نداشته باشد و در انديشه هيچ كس خطور نمي كرد كه باآن عقيده مخالفت نمايد. بعد از هزار سال يك پسر كه هنوز دوازده سال از عمرش نمي گذشت گفت كه خاك يك عنصر نيست بلكه متشكل از عناصر متعدد است . همين پسر بعد از اينكه خود شروع به تدريس كرد عنصر ديگر را هم از لحاظ بسيط بودن تحطئه نمود و گفت باد يك عنصر نيست بلكه متشكل از چند عنصر مي باشد .
حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) هزار و يكصد سال قبل از علماي قرن هيجدهم ميلادي اروپا كه اجزاي هوا را كشف و از هم جدا كردند گفت كه باد ( يا هوا ) يك عنصر نيست ، بلكه از چند عنصر بوجود آمده است .
اگر در مورد خاك بعد از تفكر و تعقل ، مي پذيرفتند كه يك عنصر نيست و چند عنصر است در مورد باد ، كسي از لحاظ اينكه يك عنصر ميباشد ترديد نداشت .
برجسته ترين دانشمندان فيزيكي جهان بعد از ارسطو نمي دانستند كه باد يك عنصر بسيط نيست حتي در قرن هيجدهم ميلادي كه يكي از قرون درخشنده علم بود تا زمان ( لاووازيه ) دانشمندان فرانسوي عده اي از علما باد ( يا هوا ) را يك عنصر بسيط ميدانستند و فكر نمي كردند كه مخلوطي از چند عنصر است و بعد از اينكه لاووازيه ( اكسيژن ) را از ساير گازهائي كه در هوا هست جدا كرد و نشان داد كه لذا آن مرد ، اكسيژن را توليد كرده اما نه بصورت خالص بلكه بشكل تركيب با عناصر ديگر .
از نتايجي كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) بدست آورد و بايد تذكر داد كه جنبه تئوري نداشت اين دو فرمول را وضع كرد :
اول اينكه جزئي از هوا از لحاظ تنفس بيش از اجزاي ديگر داراي اهميت مي باشد و اين جزء هواي حياتي است .
دوم اينكه همين جزء است كه سبب مي شود اشياء بر اثر مرور زمان (بيشتربواسطه) را بايد در خاطر داشت تا اين كه دريافت حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) از لحاظ پي بردن به كيفيت اكسيژن چه نظريه صائب داشته است.
بعد از اينكه لاووازيه فرانسوي پس از پريسنلي انگليسي در مورد اكسيژن تحقيق كرد و به آثاري كه بوجود مي آورد پي برد ، دانشمندان قائل شدند كه تغيير اجسام بر اثر مرور زمان ، و فاسد شدن بعضي از آنها ناشي از اكسيژن است تا اينكه پاستور فرانسوي ميكروب را كشف نمود و او گفت كه فاسد شدن بععضي از اشياء ( مثل مواد غذائي كه با مرور زمان فاسد مي شود ) بر خلاف آنچه تصور كرده اند ناشي از اكسيژن نيست بلكه ناشي از ميكروب است و ميكروب ها به كالبد جانوران مرده و اغذيه حمله ور مي شوند و آن را فاسد مي نمايند .
ولي پاستور بايستي توجه مي نمود كه ميكروب ها بدون اكسيژن قادر به ادامه زندگي نيستند و آنچه آنها را زنده نگاه مي دارد اكسيژن است و لذا همانطور كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) گفت: اكسيژن در تغيير اشياء ( بيشتر بواسطه ) مؤثر است و گاهي هم بدون واسطه اشياء را تغيير مي دهد و آن در زماني است كه بطور مستقيم با فلزات تركيب مي شود و باصطلاح شيميائي آنها را ( اكسيده ) يا اوكسايده ( به لهجه انگليسي ) مي كند .
يك چنين اظهار نظر دقيق از طرف حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) بدون آزمايشهاي عملي امكان نداشته است. ولي زمان اجازه نمي داد كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) از لحاظ شناسائي اكسيژن از آن مراحل جلوتر برود .
اما حدس زده بود آن قسمت از هوا که عامل اصلي تنفس مي باشد و اشيا را تغيير مي دهد سنگين نيز هست و نوع بشر بايستي هزار سال ديگر صبر كند تا اينكه لاووازيه بگويد كه اكسيژن از حيث وزن هشت نهم آب است و از هر 9 كيلو گرم آب از حيث وزن هشت كيلوگرم آن اكسيژن مي باشد ولي از حيث حجم در آب ، هيدروژن ، دو برابر اكسيژن است .
بااينكه لاووازيه ازلحاظ شناسائي اكسيژن آن اندازه جلو رفت نتوانست اين گاز حياتي را مبدل به مايع نمايد. او در فكر اين بود كه اكسيژن را مايع كند اما دو چيز مانع از حصول منظورش شد:
اول اينكه در دوره وي كه پايان قرن هيجدهم ميلادي بود ، صنعت و تكنيك آنقدر وسعت نداشت كه آن مرد محقق ، بتواند به منظور برسد . دوم اينكه نگذاشتند آن قدر بماند تا اين كه كار خود را به سامان برساند و جانش را گرفتند .
بعد از او ، تا مدتي دانشمندان مي گفتند كه اكسيژن را نمي توان مايع كرد تا اينكه تكنيك آنقدر توسعه يافت كه توانستند برودت هاي زياد را بوجود بياورند . معهذا تا قرن بيستم ميلادي نتوانستند اكسيژن را به مقدار زياد ، بطوريكه در صنعت قابل استفاده باشد مبدل به مايع نمايند.
در قرن بيستم ، تكنيك بوجود آوردن برودت هاي شديد بيش از قرن نوزدهم به تكامل رسيد و با ايجاد برودت 183 درجه زير صفر بدون اينكه احتياج به فشار زياد داشته باشد ، در فشار هواي معمولي اكسيژن را مبدل به مايع كردند .
امروز مي توانند اكسيژن را به مقدار زياد مايع كنند و در صنايع از آن استفاده نمايند و برودت 183 درجه زير صفر را نبايد يك برودت كم به حساب آورد چون فقط 90 درجه با برودت مطلق كه اسم ديگر آن برودت صفر مطلق است فاصله دارد و برودت صفر مطلق -16 ر 273 - درجه زير صفر مي باشد و در اين برودت ، بطوريكه دانشمندان مي گويند حركتي كه درون ماده هست ، متوقف مي شود .
در هر حال ، زمان اجازه نداد كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) از لحاظ شناسائي قسمت حياتي و مولد الحموضه هوا از آنچه گفتيم جلو تر برود . ولي همان اندازه كه پي برد او را از لحاظ شناسائي اكسيژن بر همه مقدم مي كند و نشان ميدهد كه در اين قسمت از فيزيك ، هزار سال از معاصران خود جلو بوده است .
در بعضي از روايات هست كه شاگردان حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) بعد از او گفتند كه مي توان هوا يا اكسيژن را مايع كرد . ولي آنچه شاگردان حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) در اين خصوص گفته اند يك نظريه كلي است و از ازمنه قديم ، حتي قبل از ارسطو ،دريافته بودند كه هر بخار ( گاز ) را مي توان مايع كرد ولي وسيله براي مايع كردن گازها نداشتند .
بر كسي پوشيده نيست كه از ازمنه قديم ، يك قسمت از علوم امروزي بشكل تئوري ابراز شد بدون اينكه وسيله اي وجود داشته باشد تا به آن تئوري ها جامه عمل بپوشاند . دموكريت ( ذيمقراطيس ) يوناني در پانصد سال قبل از ميلاد مسيح تئوري مربوط به ( اتم) را به همين شكل كه ما امروز مي شناسيم بيان كرد و گفت كه :
ماده از اتم ها ساخته شده و درون هر اتم، حركاتي سريع وجود دارد اگر از اسامي ( الكترون ) و ( پروتون ) و ( نوترون ) و ساير اجزاي اتم بگذريم كه از موضوعات قرن نوزدهم و قرن بيستم ميلادي مي باشد دموكريت راجع به وصف اتم از لحاظ تئوري چيزي فرو گزار نكرد .
معهذا نوع بشر نتوانست تا اين قرن از اتم استفاده عملي بكند و هر گاه جنگ جهاني دوم پيش نمي آمد و علماي آلمان بفكر استفاده از نيروي اتم نمي افتادند و آمريكا ، از بيم آلمان ، در صدد بر نمي آمد جلو بيفتد شايد تا پايان اين قرن هم استفاده از نيروي اتم وارد مرحله عمل نمي گرديد.
آنچه شاگردان حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) در مورد امكان مايع كردن هوا يا اكسيژن گفته اند يك تئوري مي باشد كه از قديم وجود داشته ولي آنچه خود حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) در مورد اكسيژن گفت از حدود تئوري تجاوز مي كند و نشان ميدهد كه وي در مورد شناسائي اكسيژن وارد مرحله عمل شده بود .