توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کاريزما
B a R a N
26th November 2010, 03:04 PM
كاريزما (Carisma)
كاريزما صفتي فوق العاده در يك شخص است. اين صفت ممكن است واقعاً وجود داشته باشد يا اينكه ادعا شود و يا وجود آن صرفاً فرض شود.
ريشه لغوي كاريزما منشأ كليسايي داشته و به معناي «عطيه الهي» است. «كاريزما» نقطه مقابل عقلاني شدن است چه در مفهوم و چه در معنا؛ كاريزما امري غير عقلاني است كه با كردار ضابطهمند بيگانه است. بنابراين نيرويي است كه در طول تاريخ، خالق ارزش بوده است. بنابراين شخصيت كاريزمايي، شخصيتي است كه به خاطر صفات و سلوك خود مورد توجه و تكريم قرار ميگيرد. چنانچه اين توجه و تكريم جنبه سياسي داشته باشد ميتواند به استقرار «سيادت [حاكميت] كاريزمايي» منتهي گردد.
مفهوم كاريزما آنگونه كه " وبر" آن را مطرح ميكند، شامل كليه تنوعات و تفاوتهاي ماهوي انواع مختلف كاریزما ميشود. شخصيت كاريزمايي در انديشه " وبر" نوعي اهميت فلسفي نيز دارد. " وبر" معتقد است كه: چون دنياي معاصر غرب به علت وجود ژرفترين گرايش نهفته در آن يعني گرايش به عقل و منطق، به جانب استقرار ديوانسالاري در تمامي جوانب حيات اجتماعي پيش ميرود، آزادي فردي و فكري در آن به مخاطره افتاده است؛ بنابراين در چنين شرايطي رهبري كاريزمايي شايد تنها نيرويي باشد كه بتواند راهبري به سوي رهايي باشد.
به طور واضح مشخص نيست كه تحت چه شرايط خاصي كاريزما و جنبش كاريزمايي پديد ميآيد، هر چند كه " وبر" معتقد است در دورههاي فشار و اضطرار فيزيكي، اقتصادي، اخلاقي، مذهبي و سياسي پيدا ميشود. كاريزما اساساً برخاسته از نياز دايمي انسان به تعريف زندگي خويش و واقعيت جامعه و جهان است. به عبارت ديگر كاريزمايان در طي تاريخ غير عقلاني انسان بطور مداوم تعاريف جديدي از جهان و انسان عرضه ميكنند و هرگاه پيرواني پيدا كنند كه خود را به تعريف عرضه شده متعهد سازند، يك جنبش اجتماعي پديد ميآيد. چنين جنبشهايي معمولاً در شرايط تهي شدن زندگي از معنا، پديد ميآيند و نارضايتي از محيط پيرامون، سبب ميشود كه پيروان كاريزمايي جديد بر اين باور برسند كه تعريف و تفسير تازه از جهان و انسان پاسخ بهتري به مسئله خلأ معنوي مزبور ميدهد. ميان پيروان و رهبران كاريزما، كنشي عاطفي از نوع ارادت بر قرار است. مشخصه مهم انديشه كاريزما در آراء " وبر" در واقع تجديد سنت است. سنتها همواره در شرف تجديد هستند و يكي از عوامل اين تجديد، نيروي كاريزما است. جنبش پروتستان در اروپا خود مهمترين نمونه تجديد چنين سنتي بود.
ويژگيهاي رهبران كاريزما (فرهمند)
1- اعتماد به نفس: آنان نسبت به توانايي و قضاوت خود اعتماد كامل دارند؛
2- ديدگاه: هدفِ آرمان گرايانهاي دارند كه آينده را بهتر از وضع موجود متجلي ميسازد. هر قدر بين هدف آرماني و وضع موجود، اختلاف بيشتر باشد، احتمال زيادتري وجود خواهد داشت كه پيروان كاريزما، آن را به ديدگاه خارقالعاده، رهبر كاريزما نسبت دهند؛
3- قدرت بيان: آنان ميتوانند ديدگاههاي خود را به گونهاي كه قابل فهم پيروان باشد، ابراز نمايند. اين قدرت بيان به گونهاي است كه در گيرنده نيازهاي پيروان است. از اين رو از نيروي انگيزش بالايي برخوردار ميباشد؛
4- اعتقاد راسخ به هدف: رهبران كاريزما نسبت به ديدگاه و هدف خود اعتقاد دارند و آماده پذيرش ریسكهاي سنگين هستند. هزينههاي زيادي صرف ميكنند و در جهت جامه عمل پوشانيدن به خواسته خود، از هيچ نوع نياز و خود گذشتگي دريغ نميكنند؛
5- رفتار خارقالعاده: آنها از نوعي جذابيت خاص برخوردارند و از نظر رفتار، پديدهاي نو، غير متعارف و مخالف با هنجارهاي رايج ارايه ميدهند و چون در كار خود پيروز گردند، اين رفتارها موجب تحسين ستايش و تعصب پيروان ميگردد؛
6- عامل تغيير: رهبران كاريزما موجب تغييرات اساسي در وضع موجود جامعهشان ميشوند؛
7- شناخت محيط: اين رهبران ميتوانند محدوديتهاي محيطي را به صورتي واقع گرايانه تعيين كنند و منابع لازم را براي ايجاد تغيير مشخص نمايند.
برخي از جامعهشناسان معتقدند " وبر" مفهوم كاريزما را ابداع نكرده است اما عمدتاً با نفوذ و تأثير آثار او اين مفهوم جزئي از زبان رايج بحثهاي اجتماعي و فرهنگي شده است.
B a R a N
26th November 2010, 03:07 PM
منابع قدرت در مدیریت (تقسیم بندی فرنچ و ریون)
قدرت قانونی
قدرت شخصی (کاریزما)
قدرت اجبار
قدرت پاداش دهی
قدرت تخصصی
یکی از پنج قدرتی که در تقسیم بندی فرنچ و ریون آمدهReferent Power است که در فارسی به تعابیر مختلفی چون قدرت الگویی، قدرت مرجعیت و قدرت منتسب ترجمه شده است.
همچنین برخی از نویسندگان غربی اصطلاح Charismatic Power را در این مورد به کار برده اند. منشأ این قدرت ویژگی های شخصی است. مثل اینکه کسی مدیری را تحسین و ستایش کند و بخواهد درست همانند وی عمل کند تا از این جهت مورد تحسین و ستایش دیگران قرار گیرد، و این که تعدادی از کارمندان مایل اند که رفتار، ارزش و معیار خود را به اراده و خواسته رهبر یا مدیر تغییر دهند، زیرا او را بعنوان مرجع قبول دارند و آرزو دارند نگرش و رفتار او را تقلید کنند.
کارمند با اشتیاق دستورات رئیس خود را اجرا می کند و می خواهد روزی مثل او آدم معروف و محبوبی باشد. بنابراین، منشأ قدرت منتسب صفاتی است که در رهبر و مدیر وجود دارد وآن صفات از نظر زیر دستان و پیروان صفات کمالیه و ویژگی هایی مناسب و در خور تحسین به حساب می آیند و ارزیابی مساعد و مثبتی از آنها در ذهن ایشان وجود دارد.
B a R a N
27th November 2010, 12:58 AM
براي ايجاد كاريزما بايد ياد بگيريد:
با اعتبار بالا عمل كنيد
افرادي كه در رفتار خود متناقض و غير قابل پيش بيني هستند، ديگران را دفع مي كنند. در مقابل افرادي كه در رفتار خود ثابت قدم هستند، ديگران را به سمت خود جذب مي كنند. براي ايجاد كشش در ديگران بايد صداقت داشته باشيد. در مورد اعتقاد خود با ديگران صحبت كنيد و شفاف باشيد، و بر طبق آن عمل كنيد. در اين صورت آنقدر اعتبار اخلاقي داريد كه مورد احترام ديگران واقع شويد.
جري اسپنس يكي از بزرگترين وكلاي ايالات متحده امريكا مي گويد: «اگر سخنراني قدرت سخن پردازي بالا داشته باشد، تيز هوش ترين فرد باشد، از روانشناسي سر در بياورد و از همه ابزارها لازم بهره مند باشد ولي اعتبار نداشته باشد آنگاه بايد براي پليكانها سخنراني كند.»
جذاب باشيد
با شخص مقابل خود به گونه اي برخورد كنيد، گويا مهمترين شخصي است كه امروز ملاقات مي كنيد. به آنها لبخند بزنيد، نه يك لبخند كوتاه از روي اجبار بلكه يك لبخند جادويي 2 يا 3 ثانيه اي.
وقتي لبخند مي زنيد كمي به سمت طرف مقابل متمايل شويد، و با خود بگوييد «چقدر من به تو علاقه مندم. تو انسان بزرگي هستي. من مي خواهم بيشتر در مورد خوبيهاي تو بدانم.»
به عبارت ديگر بايد با ديد مثبت به ديگران بنگريد. و اين جملات به شما در تلقين اين احساس كمك مي كند. شايد اين جملات به نظر شما احمقانه برسد ولي بعد از انجام اين عمل خودتان از ارتباط و اعتماد خلق شده شگفت زده خواهيد شد.
افزايش احترام
براي اين منظور چند مهارت وجود دارد كه با پرورش آنها فضاي احترام متقابل در سازمان شما افزايش مي يابد. مثلاً صحبت كسي را قطع نكنيد، اگر مي خواهيد با افراد صحبت كنيد از آنها بپرسيد آيا براي گفتگو وقت دارند؟ و به عقايد ديگران گوش كنيد.
به خاطر داشته باشيد، هيچگاه خود را شخصي كه همه چيز را مي داند نشان ندهيد. يا در صحبت كردن آنقدر عجله نكنيد تا صحبت ديگران را تمام كنيد. نظر فرد مقابل را تفسير كنيد تا به آنها بفهمانيد كه واقعاً به حرف آنها گوش داده ايد.
بي ريا نظر خود را ابراز كنيد
افرادي كه با شما كار مي كنند به نظر شما در مورد خود اهميت مي دهند. يك يادآوري يا قدرداني از كار خوب كارمندان و همكاران براي آنها ارزشمند است.
در تعريف كردن از افراد از گفتن جملات كلي خودداري كنيد. مثلاً نگوييد: «كارت را بسيار عالي انجام دادي» سعي كنيد آن را شخصي تر كنيد مثل اين جمله: «اين بهترين تحقيقي بود كه در شش ماه گذشته دريافت كرده ام. كارت عالي بود.»
تعاريف را پذيرا باشيد
اگر يكي از اطرافيان از شما تعريف مي كند از گفتن جملاتي مانند «اينكه چيزي نبود.» يا «من اينكار را سالها قبل انجام مي دادم اينكه چيز جديدي نيست» خودداري كنيد.
پس زدن يك ستايش هميشه سبب احساسات ناخواسته و تحقير كردن خود و طرف مقابل مي شود. فقط بگوييد «متشكرم» آنگاه احساس دلپذيرتري در هر دو طرف بوجود مي آيد.
موضع خود را مشخص كنيد ولی در برابر کسی نباشيد
افراد دوست ندارند با كساني كه فكر مي كنند در مقابل آنها هستند همكاري كنند. وقتي كه شما با بعضي از اعمال افراد مخالفت مي كنيد آنها جبهه مي گيرند و فكر مي كنند با شخص آنها مخالفت مي كنيد. وقتي كه مخالفت خود را با عقيده افراد ابراز مي كنيد بخشي از مشكل مي شويد. اين بدان معناست كه اگر جنگ آغاز شود جنگيدن كار درستي به نظر مي رسد. پس بهتر نيست جنگي كه لزومي ندارد شروع نشود.
اگر در فكر عملي كردن كارهايي كه در ذهن خود داريد هستيد، در حال شروع يك فرايند همكاري هستيد. و اگر در آن موفق باشيد تبديل به فرد قدرتمندي شده ايد.
اين بار كه با كسي در تضاد فكري قرار گرفتيد سعي كنيد بيشتر روي نظر فرد مقابل فكر كنيد. شايد احتياجي به مخالفت نباشد و شايد با كمي خلاقيت و رفتار خوش بتوانيد به يك نظر واحد برسيد.
B a R a N
28th November 2010, 08:41 PM
ويژگيها و مؤلفههاي رهبر كاريزماتيك (http://njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2F1farakav.wordpress .com%2F2010%2F07%2F01%2F%25D8%25B1%25D9%2587%25D8% 25A8%25D8%25B1_%25D9%2583%25D8%25A7%25D8%25B1%25D9 %258A%25D8%25B2%25D9%2585%25D8%25A7%25D8%25AA%25D9 %258A%25D9%2583%2F)
پيروان، رهبران كاريزماتيك را براساس كنشهاي متقابل ميشناسند و به آنها هويت ميدهند. به كاريزما بايد به عنوان صف و ويژگي ساخته شده توسط پيروان، يعني كساني كه مجموعهاي از رفتارهاي معيني را در وضعيتها و شرايط سازماني، از رهبر مشاهده ميكنند نگاه كرد.
رفتار مشاهده شده رهبر در سازمان را ميتوان با بيان ويژگيهاي كاريزماتيك پيروان او تفسير كرد و چنين صفات غير وضعيتي، از رفتارهاي مطالعه شده رهبري نتيجه گرفته شده است. كاريزما بودن، صفتي فردي كه حاصل جايگاه فرد در سازمان باشد، نيست بلكه ويژگي خاصي است كه از رفتارهاي رهبر منتج ميشود.
شايد بتوان گفت كه در اين زمينه يكي از عميقترين تحقيقات، دستهبندي “كانگر و كانانگو” است. اين دو محقق، اشاره دارند كه اگر خصلت كاريزما به رفتارهاي مشاهده شده از افراد بستگي دارد، پس يكسري مولفههاي رفتاري وجود دارد كه مسئول اين صفات هستند.
آنها، به بررسي اين مؤلفهها پرداخته و ويژگيها و صفات رهبري را در قالب اين دستهبندي ارائه كردند. جدول صفحات بعد، فهرستي از مؤلفههاي رفتاري قابل تميز از رهبري كاريزماتيك را به نمايش گذاشته است.
اين مؤلفهها به هم پيوسته بوده و وجود يا عدم و نيز شدت آنها در رهبران، متفاوت است. نتايج مؤلفههاي رفتاري تحقيقات نشان ميدهند كه:
مؤلفههاي رفتاري رهبري كاريزماتيك با يكديگر رابطه داشته و يك گروه را با يكديگر تشكيل ميدهند.
رهبران، وقتي كاريزماتيك هستند كه چشماندازهاي آنان بسيار متضاد با وضعيت كنوني باشد، ولي در عين حال بايد براي پيروان آزادي عمل وجود داشته باشد كه آن را بپذيرند يا نه.
رهبران كاريزماتيك، ممكن است ريسكهاي شخصي بالا را بپذيرند و هزينههاي بالايي را متحمل شوند و از خود گذشتگي كنند تا به اهداف مشترك برسند.
رهبران كاريزماتيك، مهارت خود را در فراتر رفتن از نظام موجود از طريق به كار بردن ابزارهاي نامتعارف و استثنايي به اثبات ميرسانند.
رهبران كاريزماتيك، رفتارهايي را كه بديع و غير عادياند به كار ميبرند و ريسكهاي شخصياي را انجام ميدهند كه به احتمال زياد به منافع شخصي آنها ضرر ميزند.
رهبران كاريزماتيك، ارزيابي دقيقي از منابع محيطي خود دارند و درك ميكنند كه محدوديتها در تعيين يا فهم آنها از چشماندازها تأثير ميگذارند. وقتي محدوديتها و فشار منابع محيطي براي رهبران كاريزماتيك مثبت است، آنها راهبردهاي ابتكاري خود را به كار ميگيرند.
رهبر كاريزماتيك، وضعيت حاضر را به عنوان وضعيتي منفي و طاقتفرسا و اهداف آينده را به عنوان جايگزيني جذابتر و قابل حصول توصيف ميكند.
رهبران كاريزماتيك، انگيزههاي خود را به روشني بيان ميكنند تا بتوانند از طريق رفتار جسورانه و اظهار اعتماد به نفس، تخصص، نامتعارف بودن و نگراني در مورد نيازهاي پيروان، رهبري كنند.
نتيجهگيري
با توجه به مطالبي كه ارائه شد، ميتوان نتيجهگيري كرد كه رهبري كاريزماتيك، خصوصيتي نيست كه به صورت ذاتي در تمامي افراد وجود داشته باشد و يا به بياني ديگر، تمامي انسانها واجد اين قابليت باشند.
خصوصيت كاريزماتيك، هميشه همراه فرد نيست و همگان نميتوانند فردي را به عنوان رهبر كاريزماتيك بپذيرند. در مرحله اول، عواملي وجود دارند كه باعث ايجاد و ظهور كاريزما ميشوند. در مرحله بعد، عواملي وجود دارند كه در ثبات، شدت و ضعف صفت كاريزما در رهبر مؤثر هستند.
نكته مهم اين است كه كاريزماتيك بودن، خصوصيتي است كه در واقع از سوي پيروان به رهبران اعطا ميشود. كاريزما بودن خصيصهاي است كه به رفتارهاي مشاهده شده از رهبر بستگي دارد.
مجموعهاي از مؤلفههاي رفتاري در رهبر وجود دارد كه علت ظهور صفات كاريزماتيك در وي ميشوند. با توجه به اين نتيجهگيري، ميتوان اين صفات را شناسايي كرده و حتي آنها را در افرادي ديگر كه از قابليتي ذاتي برخوردارند، پرورش داد .
B a R a N
30th November 2010, 12:54 AM
فَرَهْمَندی (در زبانهای غربی: کاریزما (به یونانی: χάρισμα یا «خاریسما») در لغت به معنی دارا بودن «شکوه خدایی» یا فر ایزدی است.
فرهمندی یکی از ویژگیهای شخصیتی و از راههای نفوذ فرد یا گروه است؛ و از راههای کسب قدرت اجتماعی به شمار میرود. اشخاص فرهمند توانایی جذب تودههای مردم را به سوی خود دارند و میتوانند آنها را به انجام کاری وادار کنند، بدون این که مردم آن را بیعدالتی تلقی نمایند. شخص فرهمند همچنین جاذبه و محبوبیت بسیاری بین مردم دارد؛ و حتی اگر سمت رسمی در اختیار نداشته باشند، میتواند بر رفتار دیگران تأثیر بگذارد. در جوامع سنّتی، فرهمندی یا کاریزما را به عنایات ویژه ماورایی یا خصایل غیرعادی مربوط میکنند در حالی که بسیاری از جامعهشناسان امروز معتقدند که کسب شخصیت فرهمند(کاریزماتیک) ممکن است؛ و میتوان ویژگیهای شخصیت فرهمند را شناخت و آموزش داد.
ویکیپدیا
B a R a N
30th November 2010, 01:10 AM
کاریزما، در اصطلاح به خصوصیت کسی گفته میشود که بشخصه و یا به عقیده دیگران، دارای قدرت رهبری فوقالعاده است. این اصطلاح اغلب در علوم سیاسی و جامعهشناسی به کار برده میشود تا زیرمجموعهای از رهبرانی را که با استفاده از نیروی توانایی شخصی خود میتوانند تأثیراتی عمیق و استثنایی در پیروان خود داشته باشند، توصیف کنند. وبر، کاریزما را چنین توصیف میکند:
ویژگی خاصی از یک شخصیت پدیده
رهبری کاریزماتیک یا رهبری مبتنیبر جاذبه استثنایی، بهگونهای از رهبری گفته میشود که دارای قدرت و توانایی الهامبخشی به پیروان باشد و این در حالی است که تواناییها صرفاً از نیروی شخصیت و تعهد فرد سرچشمه گرفته باشد. در این نوع رهبری، رابطهای بدون استفاده از پاداشهای مالی و اعمال زور برقرار میشود.
عوامل ظهور رهبری کاریزماتیک
به طور کلی، دو دیدگاه در مورد عوامل ظهور رهبری کاریزماتیک وجود دارد:
شرایط اجتماعی و تاریخی: بعضی محققان علم مدیریت گفتهاند شرایط اجتماعی و تاریخی عوامل اصلی بحرانی در ظهور رهبران کاریزماتیک هستند (کانگر و کانانگو، 1987: 2). وبر، رهبری کاریزماتیک را پدیدهای میداند که اغلب در شرایط و وضعیتهای منحصر بفرد و نادر ظهور میکند (حداقل از نظر آماری این چنین است). آقای آبربچ براساس تحلیلهایی که در زمینه بسیاری از رهبران کاریزماتیک صورت گرفته است، میگوید:
رهبران کاریزماتیک، پیش از بحرانهایی که آنها را به قدرت میرساند، اغلب نالایق، معمولی و کمجاذبه به نظر میرسند
وی معتقد است پیوند عمیق احساسی پیروان با رهبران کاریزماتیک، احتمالاً از موقعیتها و وضعیتهایی خاص در سازمان سرچشمه میگیرد. روچ معتقد است زمان اوج شکوفایی رهبران کاریزماتیک اغلب در خلال زمانهایی است که ناآرامی و نارضایتی اجتماعی، بویژه داخل شرکت وجود دارد. در چنین مواقعی، بیتجربگی و ارزشهای ضدانسانی سازمانها باعث میشود تا پیروان، از رهبران اطاعت کنند و واکنشهای روانی تازهای از خود نشان دهند. از نظر آنها، وجود بحران، عامل اصلی رفتارهایی است که به شخصیت رهبر کاریزما (به عنوان هسته مرکزی) پیوند میخورد.
پویاییهای بین رهبر و پیرو: سه نوع رابطه عاطفی و احساسی بین رهبران و پیروان وجود دارد. این روابط در نهایت منجر به شکلگیری رهبران کاریزماتیک در سازمانها و حتی جوامع میشوند. این سه نوع رابطه عبارتند از:
انعکاسی
نمادین (سمبلیک)
توسعهای
1. روابط انعکاسی: این نوع روابط ریشه در مکانیسم روانشناسی فرافکنانه دارد. خصیصه اصلی فرافکنی، در این حقیقت خلاصه میشود که فرایندهای ناخودآگاه رخ داده در روابط متعدد را نشان میدهد. لیند هولم (۱۹۸۸) روابط رهبری را همانند افتادن در دام عشق میداند. در چارچوب این نظریه، طرحهایی مشابه انسان عاشق برای پیروان وجود دارد، نظیر رفتارهای عاشقانه، بزرگنمایی معشوق و یا چشمپوشی و کوچک دیدن اشتباهات او. فروید، به روابط با رهبران در قالب اظهار فرافکنی یک پدر مینگرد. «قاطعیت و قدرت اراده و فعالیت پرانرژی (خصیصههای مرتبط با رهبران) بخشی از تصویر یک پدر است. به بیانی دیگر، مطابق با این توصیف، رهبر لزوماً «شخص واقع» نیست بلکه نتیجه اشتیاق ناخودآگاه پیروان است. البته این که چرا هزاران نفر به سمت شخصی همسو میشوند در نوع خاصی از فرافکنی است که فرافکنی خودشیفتگی نامیده میشود. کسانی که از خودشیفتگی محرومند، ممکن است بعدها در زندگی برای جبران آن، سراغ جهاتی دیگر بروند؛ مثلاً به سراغ کسانی بروند که رهبر نامیده میشوند».
2. روابط نمادین: برخلاف روابط انعکاسی رهبران با پیروان که معمولاً بر مبنای فرایندهای روانشناسی ناخودآگاه بود، روابط نمادین بر مبنای مفاهیم، پیامها، ایدئولوژیها و ارزشهای مفهوم محور یا مضمون محوری رشد میکند که از رهبر انتظار ارائه یا تأکید بر آنها میرود. مثلاً، ستایش ماندلا (رهبر افریقای جنوبی) پیش از آزادی از زندان و پس از آن ستایش یک شخص نبود. او «تجسمی از شخصیت آینده» بود. او همان طوری که هم خودش و هم دوستانش تصریح کردهاند، یک «تمثال» و نمادی از آزادی، استقلال و هویت نوین ملی بود. در روابط نمادین، رهبران بر خود ادراکی پیروان تأثیر گذاشته و انگیزه آنها را برای خود ابرازی برمیانگیزانند. از آنجا که مکانها، مردم، موضوعات و موجودات خاص، مضامین عاطفی گویایی دارند، رهبران خاص هم ممکن است مقاصدی روشن در ارتباط با هویت پیروان خود داشته باشند. بنابراین آنها ابزاری روانی برای ارتقای ارزش پیروان خود هستند. این حقیقت که پیروان، خود را به رهبری خاص پیوند میدهند، آنها را به بخشی از جوهره رهبر تبدیل میکند. افزون بر این، چون ارزشها و هویت، پایهای اجتماعی دارند، رهبری که الگوی این ارزشهاست، در واقع نقش اتصالدهنده بین ادراکهای فردی پیروان و ارزشها و هویت مشترک اجتماع بزرگتر را برعهده دارد. مسینتیر در 1981 نظر جالبی در همین مورد ارائه کرد. از نظر او، رهبر قصد و حکایتی را بیان میکند و هنگامی که مردم خودشان را به رهبر پیوند میدهند، در حقیقت خود را به داستانی پیوند میدهند که همگی بهطور مشترک خویشتن را در آن میبینند. در کل، عنصر عاطفی در روابط نمادین، از طریق طبیعت ایدئولوژیک چشماندازی که رهبر ارائه میکند و نیز تأکید رهبر بر هویت اجتماعی، شکل میگیرد. مثلاً از طریق ارتباط با تاریخ مشترک جمعی و نمادهای مشترک که آن را از دیگر مجموعهها متمایز میسازد.
3. روابط توسعهای: تبیینهای انعکاسی و نمادین در روابط رهبر و پیرو، بیشتر در مورد رهبران سیاسی و اجتماعی رخ میدهد و معمولاً در وضعیتهایی فعال است که با تغییرات زیاد همراهند. مطلب مهم این است که کاریزما به ویژگی عادی تبدیل میشود که فقط مربوط به رهبران سیاسی و اجتماعی نیست بلکه مربوط به سطوح یکنواخت رهبران در سازمانها، مربیها، مسئولان شهری، رهبران تیمهای ورزشی و به بیانی دیگر، هر کسی که بر روی احساسات دیگران تأثیر میگذارد نیز باشد. رابطه توسعهای، این گونه توصیف میشود: «تأثیری عاطفی که باعث میشود افراد روابط خود را با رهبر افزایش داده، رفتار افراد اخلاقیتر شده و کارهایی انجام دهند که این کارها، ماورای هنجارهای پذیرفته شده در محیط هستند، مثل اختراعات و ابداعات». رهبرانی که احساس امنیت را برای پیروان فراهم میکنند، باعث میشوند مجموعهای از انرژیهای بالقوه محسوس رها شود که این انرژیها به کارکردهای توسعهای بشری منجر میشود، مثل پیشرفتهای شخصی و پاسخ به درخواستهای عقلانی جامعه.
ویکی پدیا
B a R a N
30th November 2010, 03:20 PM
ویژگیها و مؤلفههای رهبر کاریزماتیک
پیروان، رهبران کاریزماتیک را براساس کنشهای متقابل میشناسند و به آنها هویت میدهند. به کاریزما باید به عنوان صف و ویژگی ساخته شده توسط پیروان، یعنی کسانی که مجموعهای از رفتارهای معینی را در وضعیتها و شرایط سازمانی، از رهبر مشاهده میکنند نگاه کرد.
رفتار مشاهده شده رهبر در سازمان را میتوان با بیان ویژگیهای کاریزماتیک پیروان او تفسیر کرد و چنین صفات غیر وضعیتی، از رفتارهای مطالعه شده رهبری نتیجه گرفته شده است.
کاریزما بودن، صفتی فردی که حاصل جایگاه فرد در سازمان باشد، نیست بلکه ویژگی خاصی است که از رفتارهای رهبر منتج میشود. شاید بتوان گفت که در این زمینه یکی از عمیقترین تحقیقات، دستهبندی کانگر و کانانگو است. این دو محقق، اشاره دارند که اگر خصلت کاریزما به رفتارهای مشاهده شده از افراد بستگی دارد، پس یکسری مولفههای رفتاری وجود دارد که مسئول این صفات هستند. آنها، به بررسی این مؤلفهها پرداخته و ویژگیها و صفات رهبری را در قالب این دستهبندی ارائه کردند. جدول صفحات بعد، فهرستی از مؤلفههای رفتاری قابل تمیز از رهبری کاریزماتیک را به نمایش گذاشته است. این مؤلفهها به هم پیوسته بوده و وجود یا عدم و نیز شدت آنها در رهبران، متفاوت است. نتایج مؤلفههای رفتاری تحقیقات نشان میدهند که:
مؤلفههای رفتاری رهبری کاریزماتیک با یکدیگر رابطه داشته و یک گروه را با یکدیگر تشکیل میدهند.
رهبران، وقتی کاریزماتیک هستند که چشماندازهای آنان بسیار متضاد با وضعیت کنونی باشد، ولی در عین حال باید برای پیروان آزادی عمل وجود داشته باشد که آن را بپذیرند یا نه.
رهبران کاریزماتیک، ممکن است ریسکهای شخصی بالا را بپذیرند و هزینههای بالایی را متحمل شوند و از خود گذشتگی کنند تا به اهداف مشترک برسند.
رهبران کاریزماتیک، مهارت خود را در فراتر رفتن از نظام موجود از طریق به کار بردن ابزارهای نامتعارف و استثنایی به اثبات میرسانند.
رهبران کاریزماتیک، رفتارهایی را که بدیع و غیر عادیاند به کار میبرند و ریسکهای شخصیای را انجام میدهند که به احتمال زیاد به منافع شخصی آنها ضرر میزند.
رهبران کاریزماتیک، ارزیابی دقیقی از منابع محیطی خود دارند و درک میکنند که محدودیتها در تعیین یا فهم آنها از چشماندازها تأثیر میگذارند. وقتی محدودیتها و فشار منابع محیطی برای رهبران کاریزماتیک مثبت است، آنها راهبردهای ابتکاری خود را به کار میگیرند.
رهبر کاریزماتیک، وضعیت حاضر را به عنوان وضعیتی منفی و طاقتفرسا و اهداف آینده را به عنوان جایگزینی جذابتر و قابل حصول توصیف میکند.
رهبران کاریزماتیک، انگیزههای خود را به روشنی بیان میکنند تا بتوانند از طریق رفتار جسورانه و اظهار اعتماد به نفس، تخصص، نامتعارف بودن و نگرانی در مورد نیازهای پیروان، رهبری کنند.
ویکی پدیا
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.