ابراهیم ناظمی
24th December 2015, 10:38 AM
بهترين متن دنيا ...
به ما گفتند بايد بازي کنيد.
گفتيم با کي؟ گفتند با دنيا.
تا خواستيم بپرسيم بازي چي ؟
سوت اغاز بازي رو زدن, فقط فهميدم خدا تو تيم ماست.
بازي شروع شد و دنيا پشت سر هم به ما گل ميزد ولي نميدونم چرا هر وقت به نتيجه نگاه ميکردم, امتيازها برابر بود.
تو همين فکر بودم که خدا زد به پشتم, خنديد و گفت:
نگران نباش تو وقت اضافه ميبريم حالا بازي کن! گفتم اخه چطوري ؟
بازم خنديد و گفت: خيلي ساده فقط پاس بده به من, باقيش با من. ...
پس الهي به اميد تو...
منبع: نمیدونم کجا خوندم ,
به ما گفتند بايد بازي کنيد.
گفتيم با کي؟ گفتند با دنيا.
تا خواستيم بپرسيم بازي چي ؟
سوت اغاز بازي رو زدن, فقط فهميدم خدا تو تيم ماست.
بازي شروع شد و دنيا پشت سر هم به ما گل ميزد ولي نميدونم چرا هر وقت به نتيجه نگاه ميکردم, امتيازها برابر بود.
تو همين فکر بودم که خدا زد به پشتم, خنديد و گفت:
نگران نباش تو وقت اضافه ميبريم حالا بازي کن! گفتم اخه چطوري ؟
بازم خنديد و گفت: خيلي ساده فقط پاس بده به من, باقيش با من. ...
پس الهي به اميد تو...
منبع: نمیدونم کجا خوندم ,