حسنعلی ابراهیمی سعید
1st December 2015, 10:39 PM
بسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
زندگینامه شیطان قسمت اول
مقدمه:
همیشه در دنیا دو نوع دعوت وجود دارد، از یک سو دعوت به خوبیها و صلاح توسط تمامی پیامبران، کتب آسمانی، عقل و فطرت آدمی و از طرف دیگر دعوت به شر و فساد توسط شیاطین و نفس اماره آدمی قرار دارند و هر دو جبهه انسان را به سوی خود میخوانند و انسان چون موجودی مختار است با اختیار خویش میتواند هر یک از این راهها را برگزیند.اما یک سئوال اساسی وجود دارد و آن اینکه ما شناختی هر چند مختصر، از خدا داریم ولی شیطان کیست؟ آیا واقعیت دارد یا نه یک موجود خیالی است و هر کس شیطان خود میباشد و به بیان خیلی سادهتر اصلا موجودی به این نوع در دنیا وجود ندارد و اگر وجود دارد چرا از درگاه الهی رانده شد؟ قبل از رانده شدن کجا زندگی میکرد و چه مقامی داشت؟
از قدیم الایام ، افسانه شیطان ، همواره انسانها را در دنیایى از وحشت و ابهام فرو برده بود و هم چنان ادامه دارد.
مى گویند: بچه هاى بازى گوش و نافرمان و زیرک شیطان اند، افراد منحرف را شیطان اغوا کرده ، هر کار بد فرجامى از وسوسه هاى شیطان است و در هر کار بدشگونى شیطان دست دارد.
مى گویند: شیطان در همه جا هست ، اعوان و انصارش در همه جا وجود دارند، او با همه مردم کار دارد، در برابر همه قد علم مى کند، هر انسانى را به بهانه اى فریب مى دهد و دام هاى گوناگون در اختیار دارد.
شیطان در ذهن بچه ها عامل وحشت و ترس و وسیله اى براى رام کردن و ترسانیدن آنان است . قصه نویسان ، براى سرگرمى کودکان از شیطان یک موجود خیالى ساخته و از نخستین سال هاى زندگى ، یک شبح وحشتناک و یک قدرت اسرارآمیز در ذهنشان مى آفرینند.
مى گویند: براى بزرگ سالان ، شیطان عامل فریب و گناه است ، انسان را به معصیت وا مى دارد، تمایلات نفسانى را بیدار مى کند، موجب سقوط و لغزش انسان مى شود، خواسته ها نامشروع را پدید مى آورد، باعث تجاوز و تعدى مى گردد، شهوات ویران گر را تحریک مى کند، خشم و غضب را شعله ور مى سازد، مصیبت و رنج مى آفریند، آدمى را به تباهى و فساد مى کشاند، لجاجت و خودسرى را رونق مى دهد.
و نیز: تمامى این صفات از شیطان و کار او است ، انسان از روى ندامت با فریادى بلند مى گوید: نفرین بر شیطان ، لعنت خدا و ملائکه بر او باد، این شیوه از زمان حضرت آدم علیه السلام معمول بوده که شیطان را مسئول هر کارى و عصیانى مى دانسته اند.
در تعریف او گفته اند: شیطان ، قدرتى است نابکار و بسیار بدکردار، نیرو و روحى است پلید و سرکش و طغیان گر؛ حقیقت مطلب این است که شیطان ، اسم خاص نیست تا بر موجودى معین و مشخص دلالت کند و وجود مستقلى ندارد، اسمى است بى نشان ؛ مانند سیمرغ که وجود خارجى ندارد و هیچ نام و نشانى براى او نیست ، اغلب جاها که نام شیطان برده مى شود مراد همان ابلیس است که از دستورهاى خداوند سرپیچى و تکبر کرد.
شیطان و طرف دارانش در طول تاریخ در مقابل نیکان و نیک سیرتان قرار داشته اند و خواهند داشت
در تحقیق زیر سعی شده مطالبی از گوشه وکنار کتابها ومقالات جمع آوری شود تا آشنایی کلی با او داشته باشیم متاسفانه کمتر منبع مهمی را در مورد شیطان می یابیم تا در مورد او به درستی سخن بگوید و سخن قطعی وکاملی در مورد او بدهد ... به هر حال ماتمامی گفته ها را می آوریم هرچند از دید برخی اینها بیشتر به افسانه می ماند تا واقعیت ً!!!!تنها سخنی که میتوانم بگویم این است که ابلیس را باور کنید زیرا در قرآن از او نام برده شده و ماجرای سرکشی او برای عبرت همگان آورده شده ....پس خواهشمندم تمامی قسمتها را بخوانید خالی از لطف نیست ....http://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/39.gif
بیوگرافی شیطان:
شیطان، نخستین کسى بود که بعضى کارها را مرتکب شد و پیش از او کسى آنها را انجام نداده بود. و آنها از این قرارند:
1- اولین کسى که قیاس نمود و خود را از حضرت آدم علیه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت : من از آتشم و او از خاک در حالى که آتش از خاک بالاتر است(1)
2- اولین کسى که در پیشگاه با عظمت الهى تکبر نمود و به دستور خالق خود عمل نکرد (2)
3- اولین کسى که که معصیت و نافرمانى خدا را کرد و آشکارا با او مخالفت نمود(3) .
4- اولین کسى که به دروغ گفت : خدا گفته از این درخت نخورید، چون درخت جاوید است و اگر کسى از آن بخورد تا ابد زنده مى ماند و با خدا شریک مى شود(4) .
5- اولین کسى که که قسم به دروغ خورد و گفت : من شما را نصیحت مى کنم (5)
6- شیطان اولین کسى است که صورت هاى مجسمه و بت را ساخت(6)
7- اولین کسى که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.(7)
8- اولین کسى که که غنا و آواز خواند، همان زمانى که آدم علیه السلام از درخت نهى شده خورد.(8)
9- اولین کسى که نوحه خواند و گریست ؛ چون او را به زمین فرستادند، به یاد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گریه کرد.
10- اولین کسى که لواط کرد آنگاه که به میان قوم لوط آمد.(9)
11- اولین کسى که دستور ساختن منجنیق را داد تا حضرت ابراهیم علیه السلام را با آن در آتش اندازند.
12- اولین کسى که دستور ساختن نوره را در زمان حضرت سلیمان داد، براى این که موهاى اضافى پاى بلقیس پادشاه سبا را از بین ببرند(10)
13- اولین کسى که دستور ساختن شیشه را داد تا حضرت سلیمان علیه السلام آن را روى خندق گذارد و بلقیس را آزمایش کند.(11)
14- اولین کسى که عبادت و بندگى او، فرشتگان را به تعجب در آورد!
15- اولین کسى که به خداى خود اعتراض کرد(12)
16- اولین کسى که شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق کرد(13)
17- اولین کسى که که سحر و جادو کرد و آن دو را به مردم یاد داد.(14).
18- اولین کسى که براى زیبایى ، زلف گذاشت(15)
19- اولین کسى که نقاشى کرد و چهره کشید(16).
20- اولین کسى که آتش حسدش شعله ور شد(17) .
21- اولین کسى که به ناحق مخاصمه و جدال کرد.
22- اولین کسى که خداى تعالى به او لعنت نمود (18).
23- اولین کسى که به خدا کفر ورزید. (19)
24- اولین کسى که گریه دروغى نمود.(20)
25- اولین کسى که عبادت و خلقت خود را ستود.
26- اولین کسی آتش پرستی رامطرح وبنیان آن را نهاد
خلقت شیطان:
خداوند سه گونه موجود عاقل و با شعور آفریده : یک نوع در آسمان ها هستند که همان فرشتگان اند و از نور به وجود آمده اند که شهوت جنسى و خور و خواب و شهوات دیگر ندارند؛ گناه از آنان سر نمى زند، تسلیم محض پروردگار مى باشند و یک لحظه نافرمانى او را نمى کنند، خلقت آنها جلوتر از جن و انس بوده .
نوع دیگر؛ انسان است که خداوند متعال او را با دو دست قدرت خود پدید آورد و ملائکه بر او سجده کردند و استاد آنان شد، هم عقل و هم شهوت در وجودش گذاشت ، و از خاک و آب به وجود آمده است (21) نوع سوم ؛ نژاد جن است که خداوند ایشان را از آتش بى دود(و باد) پدید آورد، و مثل انسان عقل و شهوت به آنها داده شده است . خلقت جن قبل از خلقت آدم و هم زمان با خلقت نسانس بوده است .خداوند درباره خلقت جن چنین فرموده :«والجان خلقناه من قبل من نار السموم »
«ما طایفه جن را قبل از انسان از آتش گرم و سوزان - و شعله ور بدون دود – آفریدیم »(22)
ابلیس فرشته بود ویا جن؟
حال باید پرسید: آیا او مَلَک و از فرشتگان بود یا خیر؟در قرآن به صراحت ذکر شده که او از جِنّ بوده آنجا که میفرماید:« وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا اِلاّ اِبْلِیسَ کانَ مِنَ الجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ...»(23) «چون به فرشتگان گفتیم آدم را سجده کنید، همه سجده کردند مگر ابلیس که از جنّیان بود و از فرمان پروردگارش بیرون شد»..
آیا ابلیس اولین جن بود ؟
در ماجرای خلقت انسان اگر چه آدم اولین انسان از نسل کنونی است لیکن ابلیس اولین جن از نسل جنیان نیست زیرا خداوند درباره او می فرماید :"و ابلیس از جن بود".(سوره کهف آیه ۵۰) از این آیه معلوم می شود که قبل از ابلیس افراد دیگری از جن خلق شده بودند و او یکی از آنهاست ولی ابلیس اولین وسوسه گر و دشمن بشر به شمار آمده و آغازگر عداوت است. همان طور که خداوند، نخست آدم علیه السلام را خلق نمود و همسرش حوا را بعد از او از جنس خودش آفرید، پدر جن ها هم که مارج نام داشت از آتش و سپس همسرش مارجه را نیز از او خلق نمود. مارج و مارجه با هم ازدواج کردند جان متولد شد و فرزندان جان دو طایفه شدند، یک طایفه ، همان جن ها که در میان آنان ، هم مؤمن پیدا مى شود و هم کافر؛ طایفه دوم ؛ شیاطین شدند که پدر بزرگشان ابلیس میباشد. ابلیس یکى از فرزندان جان است وطبق بعضی روایات نام اصلی او حارث بود .
پیشینه خلقت جن وشیطان:
خداوند درقرآن میفرماید :« ولقد خلقناالانسان من صلصال من حمامسنون والجان خلقناه من قبل من نارالسموم» « همانا ماانسان رااز گل ولای سالخورده تغییر یافته بیافریدیم وطایفه جن راپیشتر از آتش گذرانده خلق نمودیم» این آیه شریفه تصریح دارد بر تقدیم خلقت جن وشیطان برانسان ،اما اینکه این مدت چقدر است ظاهرا دلیل معتبری در دست نیست جز اینکه محی الدین ابن عربی میگوید بین خلقت جن وخلقت آدم شش هزار سال فاصله بوده است
مسعودی گفته است موقعی که خدااراده کرد آدم را خلق کند مدت هفت هزار سال برجن ونسناس گذشته بود وابلیس لعین هم قسمتی از زمان راگذرانده بود
اما اگر ابلیس اولین جن نباشد که نیست واز طرفی طبق فرموده امیرالمومنین (ع) که فرموده اند : ابلیس خدا راشش هزار سال عبادت کرده ،سابقه خلقت جن وشیطان بیش از آنچه ابن عربی گفته است خواهد بود از این رو قول مسعودی به واقع نزدیکتر است
شیطان بر خلاف تصور عامیانه از جنس فرشتگان نیست بلکه او از جن است همانطور که قرآن می فرماید فرشتگان سجده کردن به جز ابلیس و او از جن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید (کهف آیه 50) اما چرا او در کنار فرشتگان بوده؟
پیشینه شیطان قبل ازتمرد وچگونگی راهیابی او به محفل فرشتگان :
نام اصلی وی حارث (حرث) بوده که به خاطر عبادتهای طولانی مدتش، او را عزازیل یعنی عزیز خدا، میگفتند. اما پس از تکبر و خودبینیاش، ابلیس نامیده شد، یعنی کسی که از رحمت خدا مایوس گردید و پس از خودداری از سجده بر آدم و رانده شدنش از درگاه الهی، الشیطان یعنی دور شده از رحمت و خیر نام گرفت
درمورد پیشینه او چنین گفتهاند که خداوند متعال قبل از آفرینش آدم، موجودات دیگری خلق نموده بود به نام جن که حارث یکی از آنها بوده و در زمین زندگی میکرد تا اینکه این مخلوقات به سرکشی، فساد، قتل و خونریزی دربین خود ونسانس پرداختند وقتى که فتنه و فساد، کشت و کشتار در میان آنان برپا شد.
در این هنگام خداوند اراده کرد که آنان را نابود فرماید: عده اى از ملائکه را فرستاد تا با شمشیرهاى خود با آنها جنگیدند و همه آنها را کشتند. در این میان ، شیطان جان سالم به در برد و از مرگ نجات پیدا کرد و به دست ملائکه اسیر شد. به فرشتگان گفت : من ، از جمله مؤمنان هستم (و در فتنه و فساد شرکت نداشتم .) شما تمام خویشان و هم نوعان مرا کشتید و من تنها ماندم . مرا با خودتان به آسمان ببرید، تا در آن جا با شما باشم و خداى خود را عبادت کنم .
فرشتگان از خداوند جویاى تکلیف شدند. خداوند به آنها اجازه داد که او را به آسمان ببرند. زمانى که به آسمان رسید به گردش در آسمان ها و بررسى پرداخت . در آن میان لوحى را دید که چیزهایى بر آن نوشته شده ؛ نوشته بود:
« انى لا اضیع عمل عامل منکم . بلا من عمل و اءراد الدنیا اعطاه الله منها و من عمل و اراد الاخرة بلع الله تعالى مناه ) و من یرد حرث الاخرة نزدله فى حرثه ما نشاء و من یرد حرث الدنیا نؤ ته منها و ماله فى الاخرة من خلاق»(24)
« من پاداش هیچ عمل کننده اى را ضایع نمى کنم ؛ بلى ، کسى که کارى کند و اراده دنیا نماید، خدا دنیا را به او مى بخشد و کسى که آخرت را بخواهد، خداوند او را به آرزویش مى رساند. و کسى که پاداش آخرت را بخواهد به او برکت مى دهیم و بر نتیجه اش مى افزاییم و آنها که فقط مال دنیا را مى طلبند، کمى از آن به آنها مى دهیم ، اما در آخرت هیچ نصیبى ندارند» (25) . پیش خود فکر کرد که آخرت نسیه و دنیا نقد است . تصمیم گرفت دنیا را به وسیله عبادت هاى طولانى به دست آورد. لذا در میان ملائکه آن قدر عبادت کرد تا سرور و رئیس همه فرشتگان شد و طاووس ملائکه نام گرفت !
او اولین کسى بود که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.(26)
اما برخی چنین بیان کردند که حارث (ابلیس) در حالی که خردسال بود به اسارت ملائکه در آمد و به همراه آنها به عبادت خدای تعالی مشغول شد. او در آسمان اول، مدتی بین ملائکه، خدا را عبادت کرد. بعد به آسمان دوم و سوم تا بالاخره به آسمان هفتم راه یافت. او در کنار عرش الهی منبری داشت، بالای آن رفته و ملائکه را اندرز میداد؛ و ملائکه در مقابل او با احترام مى ایستادند.چون به این رتبه و مقام رسید، با خود گفت: اگر روزی این امر تبلیغ به دیگری واگذار شود، من از او اطاعت نمیکنم چون خود را در علم و عمل یگانه روزگار و از همه برتر میدانست.
به خاطر عبادتهای زیاد او در درگاه خداوند بود که به او مقامی عطا شد همانند فرشتگان و تا جائی بالا رفت که در زمره فرشتگان قرار گرفت اما از جنس فرشتگان نبود و حتی بعضاً الگوی فرشتگان و پاسخگوی سوالات فرشتگان هم شد از معصوم روایت است ابلیس از جنس فرشتگان نبود اما فرشتگان او را فرشته می دیدند... (27) در روایت آمده که این امتیاز و افتخار بخاطر آن به او رسید که شش هزار سال خداوند تبارک و تعالی را عبادت و بندگی کرده بود شش هزار سالی که ممکن است از سالهای آخرت باشد(28) که به حساب سالهای دنیا بیش از چند میلیون سال است
از امام صادق علیه السلام پرسیدند که آیا ابلیس از ملائکه است یا جزء سایر موجودات آسمانى است؟ فرمود: نه از ملایکه است و نه از سایر موجودات آسمانى؛ بلکه او جن است؛ ولى همراه ملایک بوده است. ملایکه نیز گمان مىکردند او از جنس آنهاست، ولى خداوند متعال مىدانست که چنین نیست. این جریان ادامه یافت تا در جریان سجده بر آدم، راز پنهان ابلیس آشکار گشت(29)
روزی ملائکه در لوح دیدند که به زودی یکی از مقربان درگاه الهی به نفرین ابدی گرفتار خواهد شد پس از حارث با اصرار خواستند که آنها را دعا کند که هیچ یک از ایشان به این بلا مبتلا نشود وی در جواب گفت : این قضیه به من و شما مربوط نیست . من سال ها است بر این معنى اطلاع یافته ام ! ملائکه باز الحاح کردند. او نیز دعا کرد و گفت: خدایا! ایشان را ایمن گردان، ولی خودش را به سبب غروری که داشت، فراموش کرد
روزی وی دید بر در بهشت نوشتهاند: « نزد ما بندهای است که او را به انواع نعمتها، گرامی میداشتیم. اما اگر او را به کاری واداریم، سرپیچی میکند و به لعنت ابدی گرفتار خواهد شد.» حارث سالها او را لعن میکرد ولی نمیدانست که در حقیقت دارد خود را لعن می کند! در آن مدت هر جا سجده اى مى کرد و سر بر مى داشت در آن جا نوشته شده بود لعنه اله على ابلیس - چون اسمش عزازیل بود - نمى دانست که خودش است .
وی روزی دید در لوح نوشته است: « اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» پرسید: خدایا! این ملعون رانده شده کیست؟ خدای تعالی فرمود: بندهای است که او را به انواع نعمتها مخصوص میگرداندم ولی نافرمانیام خواهد کرد و خوار و بدبخت خواهد شد. گفت: او را به من معرفی نما تا هلاکش کنم. فرمود: زود است او را بشناسی. هنوز او تمرد و سرکشی نکرده است، تا مستوجب مجازات باشد
http://tanhamonji.persianblog.ir/post/50/
@کهنه سرباز ارتش ایران@کهنه سرباز ارتش ایران@کهنه سرباز ارتش ایران@کهنه سرباز ارتش ایران@کهنه سرباز ارتش ایران@
http://upload.tehran98.com/upme/uploads/88e1cec26af541351.jpg
زندگینامه شیطان قسمت اول
مقدمه:
همیشه در دنیا دو نوع دعوت وجود دارد، از یک سو دعوت به خوبیها و صلاح توسط تمامی پیامبران، کتب آسمانی، عقل و فطرت آدمی و از طرف دیگر دعوت به شر و فساد توسط شیاطین و نفس اماره آدمی قرار دارند و هر دو جبهه انسان را به سوی خود میخوانند و انسان چون موجودی مختار است با اختیار خویش میتواند هر یک از این راهها را برگزیند.اما یک سئوال اساسی وجود دارد و آن اینکه ما شناختی هر چند مختصر، از خدا داریم ولی شیطان کیست؟ آیا واقعیت دارد یا نه یک موجود خیالی است و هر کس شیطان خود میباشد و به بیان خیلی سادهتر اصلا موجودی به این نوع در دنیا وجود ندارد و اگر وجود دارد چرا از درگاه الهی رانده شد؟ قبل از رانده شدن کجا زندگی میکرد و چه مقامی داشت؟
از قدیم الایام ، افسانه شیطان ، همواره انسانها را در دنیایى از وحشت و ابهام فرو برده بود و هم چنان ادامه دارد.
مى گویند: بچه هاى بازى گوش و نافرمان و زیرک شیطان اند، افراد منحرف را شیطان اغوا کرده ، هر کار بد فرجامى از وسوسه هاى شیطان است و در هر کار بدشگونى شیطان دست دارد.
مى گویند: شیطان در همه جا هست ، اعوان و انصارش در همه جا وجود دارند، او با همه مردم کار دارد، در برابر همه قد علم مى کند، هر انسانى را به بهانه اى فریب مى دهد و دام هاى گوناگون در اختیار دارد.
شیطان در ذهن بچه ها عامل وحشت و ترس و وسیله اى براى رام کردن و ترسانیدن آنان است . قصه نویسان ، براى سرگرمى کودکان از شیطان یک موجود خیالى ساخته و از نخستین سال هاى زندگى ، یک شبح وحشتناک و یک قدرت اسرارآمیز در ذهنشان مى آفرینند.
مى گویند: براى بزرگ سالان ، شیطان عامل فریب و گناه است ، انسان را به معصیت وا مى دارد، تمایلات نفسانى را بیدار مى کند، موجب سقوط و لغزش انسان مى شود، خواسته ها نامشروع را پدید مى آورد، باعث تجاوز و تعدى مى گردد، شهوات ویران گر را تحریک مى کند، خشم و غضب را شعله ور مى سازد، مصیبت و رنج مى آفریند، آدمى را به تباهى و فساد مى کشاند، لجاجت و خودسرى را رونق مى دهد.
و نیز: تمامى این صفات از شیطان و کار او است ، انسان از روى ندامت با فریادى بلند مى گوید: نفرین بر شیطان ، لعنت خدا و ملائکه بر او باد، این شیوه از زمان حضرت آدم علیه السلام معمول بوده که شیطان را مسئول هر کارى و عصیانى مى دانسته اند.
در تعریف او گفته اند: شیطان ، قدرتى است نابکار و بسیار بدکردار، نیرو و روحى است پلید و سرکش و طغیان گر؛ حقیقت مطلب این است که شیطان ، اسم خاص نیست تا بر موجودى معین و مشخص دلالت کند و وجود مستقلى ندارد، اسمى است بى نشان ؛ مانند سیمرغ که وجود خارجى ندارد و هیچ نام و نشانى براى او نیست ، اغلب جاها که نام شیطان برده مى شود مراد همان ابلیس است که از دستورهاى خداوند سرپیچى و تکبر کرد.
شیطان و طرف دارانش در طول تاریخ در مقابل نیکان و نیک سیرتان قرار داشته اند و خواهند داشت
در تحقیق زیر سعی شده مطالبی از گوشه وکنار کتابها ومقالات جمع آوری شود تا آشنایی کلی با او داشته باشیم متاسفانه کمتر منبع مهمی را در مورد شیطان می یابیم تا در مورد او به درستی سخن بگوید و سخن قطعی وکاملی در مورد او بدهد ... به هر حال ماتمامی گفته ها را می آوریم هرچند از دید برخی اینها بیشتر به افسانه می ماند تا واقعیت ً!!!!تنها سخنی که میتوانم بگویم این است که ابلیس را باور کنید زیرا در قرآن از او نام برده شده و ماجرای سرکشی او برای عبرت همگان آورده شده ....پس خواهشمندم تمامی قسمتها را بخوانید خالی از لطف نیست ....http://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/39.gif
بیوگرافی شیطان:
شیطان، نخستین کسى بود که بعضى کارها را مرتکب شد و پیش از او کسى آنها را انجام نداده بود. و آنها از این قرارند:
1- اولین کسى که قیاس نمود و خود را از حضرت آدم علیه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت : من از آتشم و او از خاک در حالى که آتش از خاک بالاتر است(1)
2- اولین کسى که در پیشگاه با عظمت الهى تکبر نمود و به دستور خالق خود عمل نکرد (2)
3- اولین کسى که که معصیت و نافرمانى خدا را کرد و آشکارا با او مخالفت نمود(3) .
4- اولین کسى که به دروغ گفت : خدا گفته از این درخت نخورید، چون درخت جاوید است و اگر کسى از آن بخورد تا ابد زنده مى ماند و با خدا شریک مى شود(4) .
5- اولین کسى که که قسم به دروغ خورد و گفت : من شما را نصیحت مى کنم (5)
6- شیطان اولین کسى است که صورت هاى مجسمه و بت را ساخت(6)
7- اولین کسى که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.(7)
8- اولین کسى که که غنا و آواز خواند، همان زمانى که آدم علیه السلام از درخت نهى شده خورد.(8)
9- اولین کسى که نوحه خواند و گریست ؛ چون او را به زمین فرستادند، به یاد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گریه کرد.
10- اولین کسى که لواط کرد آنگاه که به میان قوم لوط آمد.(9)
11- اولین کسى که دستور ساختن منجنیق را داد تا حضرت ابراهیم علیه السلام را با آن در آتش اندازند.
12- اولین کسى که دستور ساختن نوره را در زمان حضرت سلیمان داد، براى این که موهاى اضافى پاى بلقیس پادشاه سبا را از بین ببرند(10)
13- اولین کسى که دستور ساختن شیشه را داد تا حضرت سلیمان علیه السلام آن را روى خندق گذارد و بلقیس را آزمایش کند.(11)
14- اولین کسى که عبادت و بندگى او، فرشتگان را به تعجب در آورد!
15- اولین کسى که به خداى خود اعتراض کرد(12)
16- اولین کسى که شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق کرد(13)
17- اولین کسى که که سحر و جادو کرد و آن دو را به مردم یاد داد.(14).
18- اولین کسى که براى زیبایى ، زلف گذاشت(15)
19- اولین کسى که نقاشى کرد و چهره کشید(16).
20- اولین کسى که آتش حسدش شعله ور شد(17) .
21- اولین کسى که به ناحق مخاصمه و جدال کرد.
22- اولین کسى که خداى تعالى به او لعنت نمود (18).
23- اولین کسى که به خدا کفر ورزید. (19)
24- اولین کسى که گریه دروغى نمود.(20)
25- اولین کسى که عبادت و خلقت خود را ستود.
26- اولین کسی آتش پرستی رامطرح وبنیان آن را نهاد
خلقت شیطان:
خداوند سه گونه موجود عاقل و با شعور آفریده : یک نوع در آسمان ها هستند که همان فرشتگان اند و از نور به وجود آمده اند که شهوت جنسى و خور و خواب و شهوات دیگر ندارند؛ گناه از آنان سر نمى زند، تسلیم محض پروردگار مى باشند و یک لحظه نافرمانى او را نمى کنند، خلقت آنها جلوتر از جن و انس بوده .
نوع دیگر؛ انسان است که خداوند متعال او را با دو دست قدرت خود پدید آورد و ملائکه بر او سجده کردند و استاد آنان شد، هم عقل و هم شهوت در وجودش گذاشت ، و از خاک و آب به وجود آمده است (21) نوع سوم ؛ نژاد جن است که خداوند ایشان را از آتش بى دود(و باد) پدید آورد، و مثل انسان عقل و شهوت به آنها داده شده است . خلقت جن قبل از خلقت آدم و هم زمان با خلقت نسانس بوده است .خداوند درباره خلقت جن چنین فرموده :«والجان خلقناه من قبل من نار السموم »
«ما طایفه جن را قبل از انسان از آتش گرم و سوزان - و شعله ور بدون دود – آفریدیم »(22)
ابلیس فرشته بود ویا جن؟
حال باید پرسید: آیا او مَلَک و از فرشتگان بود یا خیر؟در قرآن به صراحت ذکر شده که او از جِنّ بوده آنجا که میفرماید:« وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا اِلاّ اِبْلِیسَ کانَ مِنَ الجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ...»(23) «چون به فرشتگان گفتیم آدم را سجده کنید، همه سجده کردند مگر ابلیس که از جنّیان بود و از فرمان پروردگارش بیرون شد»..
آیا ابلیس اولین جن بود ؟
در ماجرای خلقت انسان اگر چه آدم اولین انسان از نسل کنونی است لیکن ابلیس اولین جن از نسل جنیان نیست زیرا خداوند درباره او می فرماید :"و ابلیس از جن بود".(سوره کهف آیه ۵۰) از این آیه معلوم می شود که قبل از ابلیس افراد دیگری از جن خلق شده بودند و او یکی از آنهاست ولی ابلیس اولین وسوسه گر و دشمن بشر به شمار آمده و آغازگر عداوت است. همان طور که خداوند، نخست آدم علیه السلام را خلق نمود و همسرش حوا را بعد از او از جنس خودش آفرید، پدر جن ها هم که مارج نام داشت از آتش و سپس همسرش مارجه را نیز از او خلق نمود. مارج و مارجه با هم ازدواج کردند جان متولد شد و فرزندان جان دو طایفه شدند، یک طایفه ، همان جن ها که در میان آنان ، هم مؤمن پیدا مى شود و هم کافر؛ طایفه دوم ؛ شیاطین شدند که پدر بزرگشان ابلیس میباشد. ابلیس یکى از فرزندان جان است وطبق بعضی روایات نام اصلی او حارث بود .
پیشینه خلقت جن وشیطان:
خداوند درقرآن میفرماید :« ولقد خلقناالانسان من صلصال من حمامسنون والجان خلقناه من قبل من نارالسموم» « همانا ماانسان رااز گل ولای سالخورده تغییر یافته بیافریدیم وطایفه جن راپیشتر از آتش گذرانده خلق نمودیم» این آیه شریفه تصریح دارد بر تقدیم خلقت جن وشیطان برانسان ،اما اینکه این مدت چقدر است ظاهرا دلیل معتبری در دست نیست جز اینکه محی الدین ابن عربی میگوید بین خلقت جن وخلقت آدم شش هزار سال فاصله بوده است
مسعودی گفته است موقعی که خدااراده کرد آدم را خلق کند مدت هفت هزار سال برجن ونسناس گذشته بود وابلیس لعین هم قسمتی از زمان راگذرانده بود
اما اگر ابلیس اولین جن نباشد که نیست واز طرفی طبق فرموده امیرالمومنین (ع) که فرموده اند : ابلیس خدا راشش هزار سال عبادت کرده ،سابقه خلقت جن وشیطان بیش از آنچه ابن عربی گفته است خواهد بود از این رو قول مسعودی به واقع نزدیکتر است
شیطان بر خلاف تصور عامیانه از جنس فرشتگان نیست بلکه او از جن است همانطور که قرآن می فرماید فرشتگان سجده کردن به جز ابلیس و او از جن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید (کهف آیه 50) اما چرا او در کنار فرشتگان بوده؟
پیشینه شیطان قبل ازتمرد وچگونگی راهیابی او به محفل فرشتگان :
نام اصلی وی حارث (حرث) بوده که به خاطر عبادتهای طولانی مدتش، او را عزازیل یعنی عزیز خدا، میگفتند. اما پس از تکبر و خودبینیاش، ابلیس نامیده شد، یعنی کسی که از رحمت خدا مایوس گردید و پس از خودداری از سجده بر آدم و رانده شدنش از درگاه الهی، الشیطان یعنی دور شده از رحمت و خیر نام گرفت
درمورد پیشینه او چنین گفتهاند که خداوند متعال قبل از آفرینش آدم، موجودات دیگری خلق نموده بود به نام جن که حارث یکی از آنها بوده و در زمین زندگی میکرد تا اینکه این مخلوقات به سرکشی، فساد، قتل و خونریزی دربین خود ونسانس پرداختند وقتى که فتنه و فساد، کشت و کشتار در میان آنان برپا شد.
در این هنگام خداوند اراده کرد که آنان را نابود فرماید: عده اى از ملائکه را فرستاد تا با شمشیرهاى خود با آنها جنگیدند و همه آنها را کشتند. در این میان ، شیطان جان سالم به در برد و از مرگ نجات پیدا کرد و به دست ملائکه اسیر شد. به فرشتگان گفت : من ، از جمله مؤمنان هستم (و در فتنه و فساد شرکت نداشتم .) شما تمام خویشان و هم نوعان مرا کشتید و من تنها ماندم . مرا با خودتان به آسمان ببرید، تا در آن جا با شما باشم و خداى خود را عبادت کنم .
فرشتگان از خداوند جویاى تکلیف شدند. خداوند به آنها اجازه داد که او را به آسمان ببرند. زمانى که به آسمان رسید به گردش در آسمان ها و بررسى پرداخت . در آن میان لوحى را دید که چیزهایى بر آن نوشته شده ؛ نوشته بود:
« انى لا اضیع عمل عامل منکم . بلا من عمل و اءراد الدنیا اعطاه الله منها و من عمل و اراد الاخرة بلع الله تعالى مناه ) و من یرد حرث الاخرة نزدله فى حرثه ما نشاء و من یرد حرث الدنیا نؤ ته منها و ماله فى الاخرة من خلاق»(24)
« من پاداش هیچ عمل کننده اى را ضایع نمى کنم ؛ بلى ، کسى که کارى کند و اراده دنیا نماید، خدا دنیا را به او مى بخشد و کسى که آخرت را بخواهد، خداوند او را به آرزویش مى رساند. و کسى که پاداش آخرت را بخواهد به او برکت مى دهیم و بر نتیجه اش مى افزاییم و آنها که فقط مال دنیا را مى طلبند، کمى از آن به آنها مى دهیم ، اما در آخرت هیچ نصیبى ندارند» (25) . پیش خود فکر کرد که آخرت نسیه و دنیا نقد است . تصمیم گرفت دنیا را به وسیله عبادت هاى طولانى به دست آورد. لذا در میان ملائکه آن قدر عبادت کرد تا سرور و رئیس همه فرشتگان شد و طاووس ملائکه نام گرفت !
او اولین کسى بود که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.(26)
اما برخی چنین بیان کردند که حارث (ابلیس) در حالی که خردسال بود به اسارت ملائکه در آمد و به همراه آنها به عبادت خدای تعالی مشغول شد. او در آسمان اول، مدتی بین ملائکه، خدا را عبادت کرد. بعد به آسمان دوم و سوم تا بالاخره به آسمان هفتم راه یافت. او در کنار عرش الهی منبری داشت، بالای آن رفته و ملائکه را اندرز میداد؛ و ملائکه در مقابل او با احترام مى ایستادند.چون به این رتبه و مقام رسید، با خود گفت: اگر روزی این امر تبلیغ به دیگری واگذار شود، من از او اطاعت نمیکنم چون خود را در علم و عمل یگانه روزگار و از همه برتر میدانست.
به خاطر عبادتهای زیاد او در درگاه خداوند بود که به او مقامی عطا شد همانند فرشتگان و تا جائی بالا رفت که در زمره فرشتگان قرار گرفت اما از جنس فرشتگان نبود و حتی بعضاً الگوی فرشتگان و پاسخگوی سوالات فرشتگان هم شد از معصوم روایت است ابلیس از جنس فرشتگان نبود اما فرشتگان او را فرشته می دیدند... (27) در روایت آمده که این امتیاز و افتخار بخاطر آن به او رسید که شش هزار سال خداوند تبارک و تعالی را عبادت و بندگی کرده بود شش هزار سالی که ممکن است از سالهای آخرت باشد(28) که به حساب سالهای دنیا بیش از چند میلیون سال است
از امام صادق علیه السلام پرسیدند که آیا ابلیس از ملائکه است یا جزء سایر موجودات آسمانى است؟ فرمود: نه از ملایکه است و نه از سایر موجودات آسمانى؛ بلکه او جن است؛ ولى همراه ملایک بوده است. ملایکه نیز گمان مىکردند او از جنس آنهاست، ولى خداوند متعال مىدانست که چنین نیست. این جریان ادامه یافت تا در جریان سجده بر آدم، راز پنهان ابلیس آشکار گشت(29)
روزی ملائکه در لوح دیدند که به زودی یکی از مقربان درگاه الهی به نفرین ابدی گرفتار خواهد شد پس از حارث با اصرار خواستند که آنها را دعا کند که هیچ یک از ایشان به این بلا مبتلا نشود وی در جواب گفت : این قضیه به من و شما مربوط نیست . من سال ها است بر این معنى اطلاع یافته ام ! ملائکه باز الحاح کردند. او نیز دعا کرد و گفت: خدایا! ایشان را ایمن گردان، ولی خودش را به سبب غروری که داشت، فراموش کرد
روزی وی دید بر در بهشت نوشتهاند: « نزد ما بندهای است که او را به انواع نعمتها، گرامی میداشتیم. اما اگر او را به کاری واداریم، سرپیچی میکند و به لعنت ابدی گرفتار خواهد شد.» حارث سالها او را لعن میکرد ولی نمیدانست که در حقیقت دارد خود را لعن می کند! در آن مدت هر جا سجده اى مى کرد و سر بر مى داشت در آن جا نوشته شده بود لعنه اله على ابلیس - چون اسمش عزازیل بود - نمى دانست که خودش است .
وی روزی دید در لوح نوشته است: « اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» پرسید: خدایا! این ملعون رانده شده کیست؟ خدای تعالی فرمود: بندهای است که او را به انواع نعمتها مخصوص میگرداندم ولی نافرمانیام خواهد کرد و خوار و بدبخت خواهد شد. گفت: او را به من معرفی نما تا هلاکش کنم. فرمود: زود است او را بشناسی. هنوز او تمرد و سرکشی نکرده است، تا مستوجب مجازات باشد
http://tanhamonji.persianblog.ir/post/50/
@کهنه سرباز ارتش ایران@کهنه سرباز ارتش ایران@کهنه سرباز ارتش ایران@کهنه سرباز ارتش ایران@کهنه سرباز ارتش ایران@
http://upload.tehran98.com/upme/uploads/88e1cec26af541351.jpg