توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کاریکلماتور
Only Math
7th September 2009, 05:53 PM
سلام
هرچی کاریکلماتور دارید اینجا بذارید :
کاریکلماتور کلمهای ترکیب یافته از کاریکاتور و کلمه است که شاملو این نام را برای اولین بار
بر برخی از نوشتههای پرویز شاپور نهاد.
تولد کاریکلماتور در ۲۱ خرداد ۱۳۴۶ در نشریه خوشه به سردبیری احمد شاملو بود.
Only Math
7th September 2009, 06:00 PM
برای اینکه پشهها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشهبند بیرون میگذارم.
گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
دل تنها عضوي است كه با نگاه لمس مي شود.
غرور از فرشته، شيطان، و تواضع از خاك، انسان مي سازد.
چشم دروغگو بيشتر از معمول پلك مي زند.
لیز خوردن بهانه ای است تا دست هایی که دوست داری محکم تر بفشاری.
بعضی ها از ترس پیری جرأت ندارند پا به سن بگذارند.
لبخند طاق نصرتي بر دروازه دل است.
موجودي يافت نمي شود که از عمرش جان سالم به در ببرد.
وقتي به مرگ مي انديشم، زندگي سرزنشم مي کند.
دل تاري است كه وقتي بشكند بهتر مي نوازد.
سنگ آسیاب دلتنگ بود و الاغ او را به گردش برد.
جغد عینک آفتابی زد و به تماشای روز نشست.
جهان بزرگتر از آن است كه با كار تو خراب شود با گناه خود را خراب نكن.
چشم در اثر خستگي آب ريزش بيني پيدا كرد .
آب تشنه سلامتي ماهي را به خطر مي افكند .
ساعتم خراب شده ، یکبار می گوید تیک و دوباره می گوید تاک.
Only Math
7th September 2009, 06:07 PM
اگر بستگان یک کشتیگیر فوت کند...کشتیگیر اورا خاک نمیکند، وارنداز میکنه.
كمترين آمار طلاق متعلق به حلزون هاست ، چون نه مشكل خانه دارند نه ماشين !!!
سر حرف را که میبندی، سر سکوت باز میشود.
اگر بتها را نشکنی، آن ها تو را خواهند شکست.
به گلخانه رفتم تا یک بوته ی فراموشی بخرم.
سبیل گذاشتم تا حرفها را زیر سیبیلی رد کنم.
آدم های سر به زیر حتما در چاله نخواهند افتاد ، اما هیچ گاه هم آسمان آبی را نخواهند دید.
به دست آوردن تجربه های بزرگ معمولا منجر به از دست دادن زندگی عادی می شود.
می گویند چرا دائما تغییر می کنی ، می گویم شما چرا دائما تغییر نمی کنید ؟
من بعضی از دوستانم را از حقیقت بیشتر دوست دارم .
آنقدر مهربان بود برای اینکه مردم در زمستان سرما نخورند, سرشان کلاه میگذاشت و در فصول دیگر کلاهشان را بر میداشت.
برایاینکه پرنده خیالش به پرواز در نیاید، بالهایش را چید.
بعضی وقت ها آن قدر یکی را دوست داری که فراموش می کنی محبوب کسی هم هستی.
مرگ را کاشتم، سبز نشد!
آبجی
25th July 2010, 02:42 AM
- وقتي عكس گل محمدي در آب افتاد ماهيها صلوات فرستادند.
- اگر بخواهم پرنده اي را محبوس كنم قفسي به بزرگي آسمان ميسازم .
- به عقيده گيوتين سر آدم زيادي است .
- به ياد ندارم نابينائي به من تنه زده باشد .
- وقتي بهار ديد با دسته گل انتظارش را ميكشم بابت چيدن گلها مرا سرزنش كرد .
- واژه سلام متواضعترين واژه هاست
- با اينكه گلهاي قالي خار ندارند اغلب مردم با كفش روي آن راه ميروند.
- قلبم پر جمعيت ترين شهر دنياست
-به حال موجودی اشک میریزم که می خواهد با زنگ ساعت از خواب غفلت بیدار شود.
-عاشق سکوتی هستم که از فریاد تقاضای پناهندگی میکند.
-عمر هزار پا کفاف بستن بند کفشهایش را نمیدهد.
-سقوط در آبشار آبتني ميکند.
-مسافر منزوي در جاده متروک سفر میکند.
-گامهایم صدای پایت را نها نمیگذارند.
-عاشق پرنده ای هستم که ازادیش را با آب و دانه معاوضه نمی کند.
- پرواز را نمی شناخت ، هر چه بالاتر رفتم در نگاهش کوچکتر شدم
- قرص ماه را به جای مسکن خوردم !!
- به روی افکار خوابیده ام لحاف انداختم !!
- با یک نسخه از کتابم به داروخانه رفتم !!
- برای رام کردن طبیعت وحشی ، مربی استخدام کردم !!
- مدادي که کلفت بنويسه سرشو مي تراشن
- عينکي که رو چشم نباشه فرصت ديدن نداره
آبجی
25th July 2010, 02:42 AM
- آنقدر مهربان بود برای اینکه مردم در زمستان سرما نخورند, سرشان کلاه میگذاشت و در فصول دیگر کلاهشان را بر میداشت.
- همیشه میگفت تو نیمه گم شده من هستی؛ وقتی ترکم کرد فهمیدم که از شوق پیدا کردن نیمه گم شدهاش, خودش را گم کرد!
- برایاینکه پرنده خیالش به پرواز در نیاید، بالهایش را چید.
- از ترس مجازات ، افکار عریانش را حجاب پوشاند.
- آن قدر تند صحبت کرد ، زبانش سوخت
آبجی
25th July 2010, 02:42 AM
۱ـ بعضی ها تند می نویسند و بعضی ها آرام می خوانند.
۲ـ ویزای سفر افکارم را رویاها صادر می کنند.
۳ـ قلم خسیس هیچ گاه خوب نمی نویسد.
۴ـ آنهایی که مغز ندارند ، دچارمرگ مغزی نمی شوند.
۵ـ وقتی به بالایی ها نگاه می کنم سرگیجه می گیرم.
۶ـ اونهایی که دنبال روابط می گردند ، باید فراماسون باشند.
۷ـ زمان دشمن عمر ماست ، زمانه را چه عرض کنم.
۸ـ از حرفهای سر بسته سردرد گرفتم.
۹ـ راهزنان پائیزی درختان را لخت کردند.
۱۰ـ کوتاهترین راه برای رسیدن به شادی ، لبخند است.
۱۱ـ آدم لال درون حنجره اش تار سکوت می نوازد.
۱۲ـ بعضی ها مشغول ساخت و ساز هستند و بعضی ها مشغول ساخت و پاخت.
۱۳ـ دستهایم حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
۱۴ـ هنوز حقوق بشر پرداخت نشده ، تورم چند برابر شده است.
۱۵ـ پرنده بی بال با فکرش پرواز می کند.
۱۶ـ آدمهای افتاده مواظبند که لگد مال نشوند.
۱۷ـ بعضی ها خوب حرف می زنند و بعضی ها حرف خوب می زنند.
آبجی
25th July 2010, 02:43 AM
۱ـ برای اینکه حرف های پخته بزنم ، به کلاس آشپزی رفتم .
۲ـ وقتی چشم های نخودی اش را دیدم از آبگوشت خوشم آمد .
۳ـ آنقدر آزادی زیاد بود که حتی بدون اجازه می توانست ***که کند .
۴ـ باد دیوانه وار کتابم را ورق زد .
۵ـ کلیه نوشته هایم سنگ ساز شده است .
۶ـ شست پایم گاهی از روزنه جورابم سلام می کند .
۷ـ بعضی ها خنده رو لبشونه ولی دلشون هیروشیماست .
۸ـ از بس مریض بود خط شکسته اش را هم گچ گرفت .
۹ـ چون آسمان شهر آلوده بود ، روحش پس از مرگ به آسمان نرفت .
۱۰ـ گاهی کلمات خوش گذران از میان نوشته هایم فرار می کنند .
۱۱ـ با هجوم کلمات ، نفس قلم به شماره افتاد .
۱۲ـ فریاد را همه می شنوند ، هنر واقعی شنیدن صدای سکوت است .
۱۳ـ گاهی نگاهم در خیابان چشمانش راهپیمایی می کند .
۱۴ـ بعضی ها با نردبان قدرت از دیوار حاشا بالا می روند .
۱۵ـ گاهی کلمات از ترس سانسور ، پشت چند نقطه پنهان می شوند .
۱۶ـ گاهی قلم در حال نوشتن وقایع بر روی کاغذ می گرید
آبجی
25th July 2010, 02:43 AM
۱ـ بعضی ها خنده رو لب هایشان است ولی دلشان هیروشیماست .
۲ـ با گرانی تخم مرغ ، خروس ها وام ازدواج می گیرند .
۳ـ با هجوم کلمات ، نفس قلم به شماره افتاد.
۴ـ بعضی ها قانون را خم میکنند و بعضی ها می شکنند.
۵ـ هیچ وقت فراموش شدگان ، فراموش کنندگان را فراموش نمی کنند.
۶ـ فریاد را همه میشنوند ، هنر واقعی شنیدن صدای سکوت است.
۷ـ بعضی ها باور ها و عقاید خود را از بازار آزاد تهیه میکنند
آبجی
25th July 2010, 02:43 AM
۱ـ آنقدرآزادی زیاد بود که حتی بدون اجازه می توانست سک سکه کند.
۲ـ بیشتر اوقات موهای سرم را با لالائی سشوار می خوابانم.
۳ـ وقتی به بختم لگد زدم ، مچ پایم از ترس در رفت.
۴ـ زبانم سکوت کرده ولی اندیشه ام فریاد میکشد.
۵ـ معمولا میکرب عشق از راه چشم وارد بدن میشود.
۶ـ میکروفن به دهان بسته ام ، دهن کجی میکند.
۷ـ افراد شکمو فقط کتاب آشپزی را میخوانند.
۸ـ با گرانی تخم مرغ ، خروس ها وام ازدواج می گیرند.
۹ـ با هجوم کلمات نفس قلم به شماره افتاد.
۱۰ـ وقتی حواسم را جمع کردم به دارائی هایم اضافه شد.
۱۱ـ بعضی ها قانون را خم می کنند و بعضی ها می شکنند.
۱۲ـ بعضی ها اراده ملی دارند و بعضی ها رسانه ملی
۱۳ـ دروغ غالبا تقصیر سوال کننده است که با سوالش نقل حقیقت را خطرناک میسازد.
۱۴ـ گاهی زیباترین احساسها در سکوت گفته میشود.
۱۵ـ فریاد را همه میشنوند ، هنر واقعی شنیدن صدای سکوت است.
۱۶ـ خودنویسم از بکار بردن تجربه سیاهش ترس دارد.
۱۷ـ در کشورهای جهان سوم ، قانون اراده سینه فرمانرواست.
۱۸ـ بعضی ها با نردبان قدرت از دیوار حاشا بالا می روند.
۱۹ـ گاهی به اسم دموکراسی ، آزادی را تنبیه میکنند.
۲۰ـ بعضی ها باورها و عقاید خود را از بازار آزاد تهیه می کنند.
۲۱ـ بیشتر آدمها ، نگهبان ثروت و انباردار وارث هستند
آبجی
25th July 2010, 02:43 AM
۱ـ گاهي اوقات گونه هايم پيست سرسره بازي اشکهايم مي شود.
۲ـ بعضي ها راه خودشان را باز مي کنند و بعضي ها مي گذارند به مناقصه.
۳ـ دلم هواي تازه مي خواد، همان طور که پشه هاي آن سوي پنجره خون تازه.
۴ـنبض کيف پولم در آخر ماه تندتر مي زند.
۵ـ بيشتر نژاد پرستان سياه فکر مي کنند.
۶ـ آخرين آواز عمرش غزل خداحافظي بود.
۷ـ در اوج قدرت بود، ولي هميشه به حباب فکر مي کرد.
۸ـ تصميم گرفت راه پولدار شدن را آسفالت کند.
۹ـ وقتي پول به صدا در مياد، خيلي ها خاموش مي شوند.
۱۰ـ متفکري که شنا بلد نيست، حتماً در افکارش غرق مي شود.
آبجی
25th July 2010, 02:43 AM
۱ـ شیرین ترین ماه ، ماه عسل است.
۲ـ خیلی از موشها حتی به گربه ها هم محل سگ هم نمی گذارند.
۳ـ شاید کرسی همان بخاری با حجاب باشد.
۴ـ خروپف همان پر حرفی کردن در خواب است!
۵ـ شاید حکیم نظامی پزشک ارتش بوده است.
۶ـ آدمهای بی بته ، چهار شنبه سوری را دوست ندارند.
۷ـ برای گوش های سنگینش نیاز به یک بار بر داشت.
۸ـ کرم شب تاب ، چراغ قوه حیوانات است.
۹ـ لطفا میخ نشوید ، چون چکش ندارم.
۱۰ـ وقتی گفتم حرف دلت را بزن ، گفت گرسنه ام.
۱۱ـ اگر دلتان « قرص » است از « دردسر » نترسید.
۱۲ـ وقتی از ناراحتی منفجر شد ، همه به دنبال پیدا کردن جعبه سیاهش بودند.
۱۳ـ با هجوم کلمات نفس قلم به شماره افتاد.
۱۴ـ عمرم را شکنجه کردم ولی تاریخ وفاتم را فاش نکرد.
۱۵ـ خیلی ها تنها پشت گرمیشان آفتاب داغ است .
۱۶ـ چون مادرش لال بود به زبان پدریش صحبت میکرد.
۱۷ـ خیلی ها در زمستان از گرسنگی سرما خوردند.
۱۸ـ شاید پوست موز هم یک کشتی گیر حرفه ای باشد.
۱۹ـ بازداشتگاه عکسها آلبوم است .
۲۰ـ بی دست و پاترین موجود مار است ولی همه ازش میترسند.
۲۱ـ در هنگام خواب می ترسم عزرائیل ، نفسم را تشویق به اعتصاب کند.
۲۲ـ دیگران کاشتند ولی ما خریدیم و خوردیم .
۲۳ـ تختخواب دونفره بعد از مدتی صاحب فرزندی به نام گهوار شد .
۲۴ـ عاشق با تلسکوپ و حسود با میکروسکوپ به دنیا نگاه میکند.
آبجی
25th July 2010, 02:44 AM
۱ـ هروقت کاسه صبرم لبریز میشود ، جرعه ای از آن را می نوشم.
۲ـ زندگی یعنی سوخت و ساخت و پاخت و نباید باخت.
۳ـ به افکار بیدارم قرص خواب دادند.
۴ـ اعتیاد یعنی حراج زندگی.
۵ـ گاهی قلم به تیز بودن تیغ جراحی می خندد .
۶ـ سخنان شیرینش قند خونم را بالا برد.
۷ـ وقتی مینویسم کاغذ از حرکات قلم احساس قلقلک میکند.
۸ـ نبض کیف پولم در آخر ماه تندتر میزند.
۹ـ وقتی نوشته هایم به پایان رسید ، قلمم از فرط خستگی به خواب رفت.
آبجی
25th July 2010, 02:44 AM
۱ـ در جاده زندگی ، صداقت راهی است هموار اما بعضی ها در این راه لیز میخورند.
۲ـ آمپول ب کمپلکس عشاق ، مهربانی است.
۳ـ بعضی ها خیاط نیستند اما خوب به آدم وصله می چسبانند .
۴ـ با اخلاق سگی که داشت ، گربه ها هم از او می ترسیدند.
۵ـ بیشتر اوقات قصابها آزادانه تر از روزنامه نگارها قلم می زنند.
۶ـ کشاورز عصبانی بادمجان را زیر چشم میکارد .
۷ـ چون دل و دماغ نداشت در انظار ظاهر نمی شد.
۸ـ لذت بخش ترین سکوت ها پس از خداحافظی آدم پر حرف ایجاد میشود.
۹ـ بعضی ها با هم جفتند ولی جور نیستند.
۱۰ـ در آخرین دم ، بازدمی وجود ندارد.
آبجی
25th July 2010, 02:44 AM
۱ـ وقتی هوای آزاد کم شد ، برای پرنده ها هم نوبت پرواز گذاشتند.
۲ـ همیشه افکارم برخلاف وزش باد حرکت میکند.
۳ـ در تولد عشق ، افکارش لباس دامادی پوشید.
۴ـ امید و آرزو تنها دوستان آدمهای فقیر هستند.
۵ـ در هوای ابری،ماه از آفتابی شدن می ترسد.
۶ـ زمستان می لرزاند و بهار می رویاند.
۷ـ شاید اجداد چراغ چشمک زن ، ستاره بودند.
۸ـ از عشق بازی ابرها باران متولد شد.
۹ـ کاریکلماتور اشک را تهدید و لبخند را تمدید میکند.
۱۰ـ با نگاهش دلم را شخم زد.
۱۱ـ چون بی سواد بود رو حرف هیچ کس حساب نمی کرد.
۱۲ـ برای اینکه دستش به دهانش برسد از قاشق کمک گرفت.
۱۳ـ معمولا یک فنجان چای را با کلمات شیرین میخورم.
۱۴ـ با فکر کردن به بهار گل از گلش شگفت.
۱۵ـ شاید پای کت همان شلوار باشد.
۱۶ـ ظاهر سازها با هر سازی میرقصند.
۱۷ـ با دل شکسته اش ، پازلی جدید ساخت.
۱۸ـ برای فقرا ، جاده خوشبختی همیشه در دست تعمیر است.
۱۹ـ هنوز هوا تاریک نشده بود که یک ستاره به من چشمک زد.
۲۰ـ آیینه شکسته ، لبخند را هزار بار تکرار میکند.
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.