PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نفَس آخر



ll
27th October 2015, 02:57 PM
نفَس آخر
http://www.tazohor.com/wp-content/uploads/2015/01/nafas-akhar1.jpg (http://www.tazohor.com/wp-content/uploads/2015/01/nafas-akhar1.jpg)

بیمارستان، کنارِ تخت پدر بزرگش، تخت مرد پیری بود.
نزدیک ساعت ۸ و نیم، حس کرد حال پیرمرد خیلی بد شده؛ نه، خیلی بدتر؛ داشت جان می داد. از نفس کشیدنش معلوم بود.
تخت پیرمرد را رو به قبله گذاشت. پیرمرد چشمهایش را یکی در میان باز می کرد. شهادتین را برایش آرام خواند. پیرمرد تکرار کرد. اسم ائمّه(ع) را یکی یکی آرام می گفت و پیرمرد تکرار می کرد. دست های پیرمرد را گرفت. «یا حسین» گفت. پیرمرد «یا حسین» را گفت و جان داد.
پرستار وارد اتاق شد. با داد و بیداد به جابه جایی تخت اعتراض کرد.
پسر توضیح داد که: «این پیرمرد داشت جان می داد و من فقط برایش شهادتین خواندم و رو به قبله اش کردم.»
پرستار مبهوت نگاه می کرد و با تعجب پرسید: «تکرار کرد؟»
پسر گفت: «آره.»
پرستار اشک توی چشمهایش جمع شد و گفت: «این پیرمرد مسیحی بود…»

http://tazohor.com/%D9%86%D9%81%D9%8E%D8%B3-%D8%A2%D8%AE%D8%B1/

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد