MR_Jentelman
29th August 2009, 10:43 PM
روزگاري «ميراب»ها مهمترين آدمهاي شهر بودند. ميرابها يا سقاها در كوچه و پسكوچهها ميگشتند و به مردم آب ميفروختند. ميراب نقش اجتماعي ويژهاي هم داشت و در بين مردم از احترام عجيبي برخوردار بود.
روزگاري قناتها رونقي داشتند. مهمترين قناتهاي شهر الهيه، ناصريه، بهارستان، بريانك، پامنار، جلاليه، شاه، كريمآباد، يوسفآباد، بهجتآباد و... بودند كه خانههاي نزديكشان ارزش و قيمت بيشتري داشتنداما ماجراي لولهكشي آب شهر تهران قصه سيسالهاي بود كه پشتوانهاي صد ساله داشت. بحث بر سر تامين آب شهر جرياني هميشگي بود كه كش و قوسهاي فراواني داشت. اما اينكه سرانجام آب تهران چند صد هزار نفري چگونه تأمين شد، قصهاي طولاني و پرفراز و نشيب است.
نخستين جرقههاي تأمين آب شهر
از روزي كه آقامحمدخان قاجار شهر تهران را به پايتختي انتخاب كرد، مسئله تأمين آب شهر به موضوع مهمي تبديل شد كه در همان روزها تا حدي فكر دولتمردان را به خود مشغول كرده بود.
حسين ملكي در كتاب تهران در گذرگاه تاريخ تنها راهحل اين مشكل را احداث قنات ميداند و بهترين راه چاره براي مسئله كمآبي در سرزمين نيمه خشك تهران را افزايش تعداد قناتها عنوان ميكند.
در دوران محمدشاه قاجار بود كه حاج ميرزا آقاسي، صدراعظم شاه، براي اولينبار به فكر چاره افتاد و بهرهبرداري از رودخانههاي جاجرود و كرج را پيشنهاد كرد. اما با شروع برنامه انتقال آب از رودخانه جاجرود، دهقانان وراميني كه تصور ميكردند جلگه جنوبي تهران گرفتار كمآبي ميشود، اعتراض كردند و انتقال آب به تهران در همان روزها متوقف شد.
بعد از آن، انتقال آب رودخانه كرج هم به علت چنين توجيههاي مشابهي به حال تعليق درآمد و حاج ميرزا آقاسي در اجراي تصميماش ناكام ماند. حتي اميركبير اصلاحطلب هم در حل مشكل آب تهران كاري از پيش نبرد، جز اينكه مهر او پاي تقسيمنامهاي به چشم ميخورد كه آب رودخانه كرج را به 84 سهم بخش ميكرد و تنها 9 سهم به اهالي تهران اختصاص ميداد. هرچند عمر اميركبير براي ديدن نتيجه تلاشش كوتاه بود، اما پس از مرگ او آب رودخانه كرج به خانه تهرانيها رسيد.
عملي شدن نقشههاي اميركبير
سال 1301 دولتمردان به شكل جدي به صرافت لولهكشي آب شهر تهران افتادند. در همين روزها چنين ايدهاي براي شهرهاي مشهد و آبادان و بيرجند هم به كار رفت كه البته خيلي زود هم به مرحله اجرا رسيد.
آلودگي قناتهاي تهران و رعايت نكردن بهداشت آبهاي چاهها، باعث شد كه مردم روزبهروز با بيماري جديدي روبهرو شوند و باعث مرگ و مير هم ميشد. شيوع تيفوس، وبا و حصبه بر اثر آلودگي آبها بود. بالاخره مردان حكومت در صدد گرفتن تصميمي جدي در اينباره برآمدند؛تصميمي كه تا سالها بعد عملي نشد.
در سال 1303 بود كه بلديه تهران مطالعهاي را آغاز كرد و بررسي آب و برق شهر تهران را در دستور كار خود قرار داد. برنامه پيشنهادي شهرداري اين بود كه اگر سدي روي رودخانه جاجرود بسته شود، هم كمبود آب شهر جبران ميشود و هم برق شهر را تأمين ميكند.
اين طرح در هيأت دولت مطرح شد، اما چون موافقت كميته امتيازات را نداشت، تصويب نشد و موضوع تقريباً مسكوت ماند. سه سال بعد كه آب قناتهاي تهران به دليل كمي باران كاهش يافت، مسئولان را به فكري جدي واداشت.
در نهايت، دولتمردان به اين نتيجه رسيدند كه اجراي نقشه حاج ميرزا آقاسي و اميركبير بهترين راهحل ممكن است. به اين ترتيب، پس از سالها آب رودخانه كرج به تهران رسيد.
منبع:www.hamshahri.org
روزگاري قناتها رونقي داشتند. مهمترين قناتهاي شهر الهيه، ناصريه، بهارستان، بريانك، پامنار، جلاليه، شاه، كريمآباد، يوسفآباد، بهجتآباد و... بودند كه خانههاي نزديكشان ارزش و قيمت بيشتري داشتنداما ماجراي لولهكشي آب شهر تهران قصه سيسالهاي بود كه پشتوانهاي صد ساله داشت. بحث بر سر تامين آب شهر جرياني هميشگي بود كه كش و قوسهاي فراواني داشت. اما اينكه سرانجام آب تهران چند صد هزار نفري چگونه تأمين شد، قصهاي طولاني و پرفراز و نشيب است.
نخستين جرقههاي تأمين آب شهر
از روزي كه آقامحمدخان قاجار شهر تهران را به پايتختي انتخاب كرد، مسئله تأمين آب شهر به موضوع مهمي تبديل شد كه در همان روزها تا حدي فكر دولتمردان را به خود مشغول كرده بود.
حسين ملكي در كتاب تهران در گذرگاه تاريخ تنها راهحل اين مشكل را احداث قنات ميداند و بهترين راه چاره براي مسئله كمآبي در سرزمين نيمه خشك تهران را افزايش تعداد قناتها عنوان ميكند.
در دوران محمدشاه قاجار بود كه حاج ميرزا آقاسي، صدراعظم شاه، براي اولينبار به فكر چاره افتاد و بهرهبرداري از رودخانههاي جاجرود و كرج را پيشنهاد كرد. اما با شروع برنامه انتقال آب از رودخانه جاجرود، دهقانان وراميني كه تصور ميكردند جلگه جنوبي تهران گرفتار كمآبي ميشود، اعتراض كردند و انتقال آب به تهران در همان روزها متوقف شد.
بعد از آن، انتقال آب رودخانه كرج هم به علت چنين توجيههاي مشابهي به حال تعليق درآمد و حاج ميرزا آقاسي در اجراي تصميماش ناكام ماند. حتي اميركبير اصلاحطلب هم در حل مشكل آب تهران كاري از پيش نبرد، جز اينكه مهر او پاي تقسيمنامهاي به چشم ميخورد كه آب رودخانه كرج را به 84 سهم بخش ميكرد و تنها 9 سهم به اهالي تهران اختصاص ميداد. هرچند عمر اميركبير براي ديدن نتيجه تلاشش كوتاه بود، اما پس از مرگ او آب رودخانه كرج به خانه تهرانيها رسيد.
عملي شدن نقشههاي اميركبير
سال 1301 دولتمردان به شكل جدي به صرافت لولهكشي آب شهر تهران افتادند. در همين روزها چنين ايدهاي براي شهرهاي مشهد و آبادان و بيرجند هم به كار رفت كه البته خيلي زود هم به مرحله اجرا رسيد.
آلودگي قناتهاي تهران و رعايت نكردن بهداشت آبهاي چاهها، باعث شد كه مردم روزبهروز با بيماري جديدي روبهرو شوند و باعث مرگ و مير هم ميشد. شيوع تيفوس، وبا و حصبه بر اثر آلودگي آبها بود. بالاخره مردان حكومت در صدد گرفتن تصميمي جدي در اينباره برآمدند؛تصميمي كه تا سالها بعد عملي نشد.
در سال 1303 بود كه بلديه تهران مطالعهاي را آغاز كرد و بررسي آب و برق شهر تهران را در دستور كار خود قرار داد. برنامه پيشنهادي شهرداري اين بود كه اگر سدي روي رودخانه جاجرود بسته شود، هم كمبود آب شهر جبران ميشود و هم برق شهر را تأمين ميكند.
اين طرح در هيأت دولت مطرح شد، اما چون موافقت كميته امتيازات را نداشت، تصويب نشد و موضوع تقريباً مسكوت ماند. سه سال بعد كه آب قناتهاي تهران به دليل كمي باران كاهش يافت، مسئولان را به فكري جدي واداشت.
در نهايت، دولتمردان به اين نتيجه رسيدند كه اجراي نقشه حاج ميرزا آقاسي و اميركبير بهترين راهحل ممكن است. به اين ترتيب، پس از سالها آب رودخانه كرج به تهران رسيد.
منبع:www.hamshahri.org