حسنعلی ابراهیمی سعید
5th March 2015, 07:42 PM
حقوق کودک در برابر رسانهها یکی از مهمترین و جذاب ترین مباحث در زمینه حقوق اطفال است. اهمیت و جذابیت این بحث ناشی از گسترش پر شتاب حضور رسانهها در زندگی انسان و افزایش قدرت و تأثیر آن بر اندیشه و رفتار انسانها و جوامع بشری است.
از قطعات مهم پازل حقوق ارتباطات، مبحث حقوق کودک در این حوزه است. با دکتر اسماعیلی، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران و عضو سابق شورای نگهبان به گفت و گو نشستیم. نگاه دکتر اسماعیلی کمک خوبی به ما در ترسیم این قطعه از پازل حقوق ارتباطات کرد.
- جناب استاد، در آغاز بحث اگر مقدمهای را در رابطه با حقوق کودک در برابر رسانهها بفرمایید، ممنون میشویم.
- حقوق کودک در برابر رسانهها یکی از مهمترین و جذاب ترین مباحث در زمینه حقوق اطفال است. اهمیت و جذابیت این بحث ناشی از گسترش پر شتاب حضور رسانهها در زندگی انسان و افزایش قدرت و تأثیر آن بر اندیشه و رفتار انسانها و جوامع بشری است. علاقه شدید کودکان به رسانهها، خصوصاً از نوع دیداری و به ویژه تلویزیون و از سوی دیگر سرمایه گذاری وسیع مالکان و مدیران رسانههای بزرگ دنیا برای تولید برنامههای مربوط به کودک و نوجوان، امیدها و بیمهای فراوانی را برای اندیشمندان و مصلحان بر انگیخته است.
اهمیت و نقش رسانههای ارتباط جمعی در دنیای امروز نیازمند توضیح و تاکید نیست. پیدایش رسانههای نوین و تحول ارتباطات سنتی چنان در روابط اجتماعی و جنبههای مختلف زندگی بشر تأثیر گذاشت که تمام معادلات پیشین را تغییر داد وبه درستی «انقلاب» ارتباطات نام گرفت. فرهنگ، سیاست، اقتصاد، روابط مدنی و درنتیجة همة اینها حقوق به شدت از این انقلاب عمیق و پر شتاب تأثیر پذیرفت، مرزهای جغرافیایی و عقیدتی کم رنگ شد، مفهوم سنتی حاکمیت ملی با پرسش مواجه شد و دریک کلام دوران ما به رسانهها Age of Media تعلق یافت.
علاوه بر تولد رسانههای جدید، نکته مهم در این باب شتاب حیرت انگیز رشد و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات است. این مولود نوظهور با سرعتی غیرقابل پیش بینی تکامل یافت و بویژه پس از پیدایش صنعت ماهواره و از آن برتر اینترنت و شبکههای اطلاع رسانی جهانی، همه مرزهای محدودکننده را درهم نوردید و خود را بر تمام واقعیتها تحمیل کرد.
امروزه کنترل و نظارت بر رسانهها به تدریج مفهوم خود را از دست داده است و مالکان و مدیران آنها میتوانند با بهره مندی از این ابزار پیامهای مورد نظر خود را به سرعت در دورترین نقاط جهان و در کنج خانهها و جمع خانوادگی مردم دنبال کنند؛ سرعتی که هر روز بیشتر و بیشتر میشود.
این واقعیت در نتیجه پروژه تحقیقاتی «استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن بی
ست و یکم» که در سال ۱۹۹۸ توسط وزارت دفاع این کشور طراحی و مدت سه سال به طول انجامید، چنین بیان شده است: «اگر هزاره ای را که در آستانه پیوستن به تاریخ است، به عنوان دورانی میشناسیم که بشر در آن برای نخستین بار به فضای سیاره ای خود پی برد، سدهٴنخسِت هزارهٴآینده را میتوان قرنی دانست که در آن انسانیت بالقوه (و در غیر این صورت بالفعل)، به ارتباط کامل در زمان حقیقی دست خواهدیافت. ما شاهد آن چیزی خواهیم بود که آن را «مرگ فاصلهها» خواندهاند.»
طبیعی است که در چنین وضعیتی رسانهها از چه تاثیری در دگرگون سازی پایههای اعتقادی و فرهنگی ملتهای مختلف برخوردارند و چگونه از این طریق میتوانند روابط اجتماعی، ساختار و اهداف سیاسی و رفتارهای بشری را متحول ساخته و فرهنگی نوین را برجهان حاکم سازند؛ فرهنگ نوینی که خواه ناخواه نظم جدیدی را نیز در پی داشته و بنیانهای حقوق را نیز دستخوش تغییر و تبدیل میکند؛ بویژه حقوق کودک را که با رسانه ارتباطی جدّی تر برقرار میکند.
کودک و رسانه به دلایل فراوان، ارتباطی دوسویه، مستمر و مؤثر دارند؛ به این معنی که هم کودکان از جدیترین علاقمندان و متقاضیان رسانههای نوین، خصوصاً تلویزیون هستند و هم رسانهها تمایل شدید به سرمایهگذاری برای تولید برنامههای کودک و نوجوان و جذب نسلهای جدید دارند. به گونهای که مطالعات نشان میدهند، کودکان و نوجوانان یکی از اهداف عمده برای مسئولان زمانبندی پخش برنامههای تلویزیونی هستند. سرمایهگذاری هنگفت و شگفتانگیز بنگاههای بزرگ رسانهای در دنیا برای تولید و پخش برنامههای مورد علاقه کودکان و نوجوانان از همین دیدگاه قابل ارزیابی است.
- جناب استاد، تبعات منفی و معضلاتی که ممکن است از طریق رسانهها گریبانگیر کودکان شود، چه مواردی هستند؟
- در کنار همه آثار و کارکردهای مثبت رسانهها در پرورش و رشد شخصیت کودک، نگرانیهایی نیز در این زمینه وجود دارد:
[*=center]تضعیف ارتباط روحی و عاطفی کودک با والذین و دیگر اعضای خانواده: کودکان به میزانی که برای ارتباط رسانهای وقت و علاقه اختصاص میدهند از ارتباطات انسانی و خانوادگی محروم میشوند و در نتیجه مزایای آموزشهای چهره به چهره و شفاهی را از دست میدهند.
[*=center]انزوا گزینی و خیال پردازی: کاهش مراوده با همسالان در اثر اکتفا به سرگرمیها، بازیها و تفریحات رسانهای (خصوصاً از سنخ رایانهای) منجر به محرومیت از مهارتهای برقراری ارتباطات انسانی و تعامل با گروههای همسن میشود و به تدریج گوشه گیری را به صورت خصلت رفتاری به کودک تحمیل میکند.
[*=center]افت تحصیلی: علاقه مفرط به برنامههای رسانهای از فرصت و علاقه آنان برای فعالیتهای آموزشی میکاهد، رغبت آنان را به مدرسه کم میکند و موجب میشود تا از انجام تکالیف درسی به عنوان باری اضافه و مزاحم برای تفریح و سرگرمی خود، متنفر شوند.
[*=center]انفعال و الگوگیری نامناسب: با در نظرگرفتن پخشهای فرامرزی و دسترسی کودکان به تولیدات رسانهای بیگانگان، این نگرانی جدی وجود دارد که آنان الگوهایی نامتناسب با مختصات فرهنگی، اقتصادی، خانوادگی و ملی خویش برگزینند.
[*=center]پرخاشگری و تنشزایی: متاسفانه تولید برنامههای حاوی خشونت از مشکلات رایج دنیای رسانههاست. به دلیل تمنای بازار، هزینه کمتر و ایجاد هیجانات کاذبی که مخاطبان را بیشتر به خود جذب میکند، تولید این گونه محصولات (در قالب فیلم، کارتون، رمان و داستان) در دستور کار شرکتهای بزرگ رسانهای است.
کاهش نرخ مطالعه و ارتباطات نوشتاری، خمودی و زیانهای جسمی و دسترسی به اطلاعات زبانبار (عکسها، تصاویر و مطالب مستهجن، آموزشهای نادرست جنسی، روابط و تفریحات نامشروع و ناسالم و باورها و تبلیغات ضددینی و خلاف اخلاق) از دیگر آسیبهای قابل ذکر است.
- پیشنهاد حضرتعالی در راستای تقابل با آسیبهای گفته شده چیست؟
- در این زمینه نیازمند اقداماتی متوازن و همهجانبه هستیم که تدوین قوانین حمایتی در سطح ملی و بین المللی تنها بخشی از آنهاست. وضع قانون و اجرای قاطعانه آن در این زمینه نیز مانند بقیه مسائل اجتماعی راهگشا و مفید است، اما قطعاً نباید راه حل نهایی تلقی شود. تربیت مدیران شایسته و تولیدکنندگان متعهد برای رسانهها و آموزش آنان در این خصوص، تقویت نظارت عمومی و خصوصاً نهادهای غیردولتی، تدوین راهنمای کاربردی در زمینه حقوق و روانشناسی کودک، تهیه نظامنامه اخلاق حرفهای ارتباطات و نهادینهسازی آن، پیشبینی سیاستهای تشویقی و تنبیهی کارآمد، توجه بیشتر به بخش مدرسه و از همه مهمتر بازنگری در وظایف و کارکرد خانواده از جمله رئوس برنامه جامعی است که باید برای حمایت از حقوق کودک در عرصه رسانهها تدوین شود.
بنابراین برای تنظیم رابطه کودک و رسانه از حقوق اطفال در این زمینه، تدوین سیاستها و برنامه همهجانبه و هماهنگی که خانه، مدرسه و جامعه را دربرگیرد ضروری است و البته این گفته به معنای نادیده گرفتن نیازها و بایستههای حقوقی نیست. این قوانین در مرحله نخست باید ناظر به چگونگی فعالیتهای رسانهای و تعیین معیارها و ضوابط تولید باشد و در مرحله بعد با تبیین حقوق کودک در این عرصه، زمینهساز دفاع قانونی از آنان گردد.
متاسفانه به رغم مبانی و فرهنگ دینی و ملی ایران که دربردارنده متعالیترین نگاهها به خردسالان و بیشترین تاکیدها برای پاسداشت منزلت و حقوق آموزشی و تربیتی آنان است، در قوانین و مقررات کشور اهتمام جدی به این موضوع، به ویژه در زمینه حقوق کودک در برابر رسانهها دیده نمیشود. بیتردید فقدان قواعد الزامآور حقوقی که بتواند از سویی راهنمای رسانهها در تولید محصولات مربوط اطفال باشد و از سویی دیگر به حقوق آنان را کیفر داده و تنبیه کند، نقصی است که زیبنده نظام جمهوری اسلامی ایران نیست و باید هرچه زودتر برطرف شود.
برای این منظور شتاب در بازپژوهی و تدوین شفاف اصول مبتنی بر مبانی دینی، فرهنگ ملی و تجربههای قانونی و عملی داخلی و خارجی ضرورت دارد و از جمله میتوان از کلیات و عمومات برخی اصول قانون اساسی در این این خصوص الهام گرفت.
http://s-gomnam.ir/eslam/showthread.php?tid=13266
از قطعات مهم پازل حقوق ارتباطات، مبحث حقوق کودک در این حوزه است. با دکتر اسماعیلی، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران و عضو سابق شورای نگهبان به گفت و گو نشستیم. نگاه دکتر اسماعیلی کمک خوبی به ما در ترسیم این قطعه از پازل حقوق ارتباطات کرد.
- جناب استاد، در آغاز بحث اگر مقدمهای را در رابطه با حقوق کودک در برابر رسانهها بفرمایید، ممنون میشویم.
- حقوق کودک در برابر رسانهها یکی از مهمترین و جذاب ترین مباحث در زمینه حقوق اطفال است. اهمیت و جذابیت این بحث ناشی از گسترش پر شتاب حضور رسانهها در زندگی انسان و افزایش قدرت و تأثیر آن بر اندیشه و رفتار انسانها و جوامع بشری است. علاقه شدید کودکان به رسانهها، خصوصاً از نوع دیداری و به ویژه تلویزیون و از سوی دیگر سرمایه گذاری وسیع مالکان و مدیران رسانههای بزرگ دنیا برای تولید برنامههای مربوط به کودک و نوجوان، امیدها و بیمهای فراوانی را برای اندیشمندان و مصلحان بر انگیخته است.
اهمیت و نقش رسانههای ارتباط جمعی در دنیای امروز نیازمند توضیح و تاکید نیست. پیدایش رسانههای نوین و تحول ارتباطات سنتی چنان در روابط اجتماعی و جنبههای مختلف زندگی بشر تأثیر گذاشت که تمام معادلات پیشین را تغییر داد وبه درستی «انقلاب» ارتباطات نام گرفت. فرهنگ، سیاست، اقتصاد، روابط مدنی و درنتیجة همة اینها حقوق به شدت از این انقلاب عمیق و پر شتاب تأثیر پذیرفت، مرزهای جغرافیایی و عقیدتی کم رنگ شد، مفهوم سنتی حاکمیت ملی با پرسش مواجه شد و دریک کلام دوران ما به رسانهها Age of Media تعلق یافت.
علاوه بر تولد رسانههای جدید، نکته مهم در این باب شتاب حیرت انگیز رشد و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات است. این مولود نوظهور با سرعتی غیرقابل پیش بینی تکامل یافت و بویژه پس از پیدایش صنعت ماهواره و از آن برتر اینترنت و شبکههای اطلاع رسانی جهانی، همه مرزهای محدودکننده را درهم نوردید و خود را بر تمام واقعیتها تحمیل کرد.
امروزه کنترل و نظارت بر رسانهها به تدریج مفهوم خود را از دست داده است و مالکان و مدیران آنها میتوانند با بهره مندی از این ابزار پیامهای مورد نظر خود را به سرعت در دورترین نقاط جهان و در کنج خانهها و جمع خانوادگی مردم دنبال کنند؛ سرعتی که هر روز بیشتر و بیشتر میشود.
این واقعیت در نتیجه پروژه تحقیقاتی «استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن بی
ست و یکم» که در سال ۱۹۹۸ توسط وزارت دفاع این کشور طراحی و مدت سه سال به طول انجامید، چنین بیان شده است: «اگر هزاره ای را که در آستانه پیوستن به تاریخ است، به عنوان دورانی میشناسیم که بشر در آن برای نخستین بار به فضای سیاره ای خود پی برد، سدهٴنخسِت هزارهٴآینده را میتوان قرنی دانست که در آن انسانیت بالقوه (و در غیر این صورت بالفعل)، به ارتباط کامل در زمان حقیقی دست خواهدیافت. ما شاهد آن چیزی خواهیم بود که آن را «مرگ فاصلهها» خواندهاند.»
طبیعی است که در چنین وضعیتی رسانهها از چه تاثیری در دگرگون سازی پایههای اعتقادی و فرهنگی ملتهای مختلف برخوردارند و چگونه از این طریق میتوانند روابط اجتماعی، ساختار و اهداف سیاسی و رفتارهای بشری را متحول ساخته و فرهنگی نوین را برجهان حاکم سازند؛ فرهنگ نوینی که خواه ناخواه نظم جدیدی را نیز در پی داشته و بنیانهای حقوق را نیز دستخوش تغییر و تبدیل میکند؛ بویژه حقوق کودک را که با رسانه ارتباطی جدّی تر برقرار میکند.
کودک و رسانه به دلایل فراوان، ارتباطی دوسویه، مستمر و مؤثر دارند؛ به این معنی که هم کودکان از جدیترین علاقمندان و متقاضیان رسانههای نوین، خصوصاً تلویزیون هستند و هم رسانهها تمایل شدید به سرمایهگذاری برای تولید برنامههای کودک و نوجوان و جذب نسلهای جدید دارند. به گونهای که مطالعات نشان میدهند، کودکان و نوجوانان یکی از اهداف عمده برای مسئولان زمانبندی پخش برنامههای تلویزیونی هستند. سرمایهگذاری هنگفت و شگفتانگیز بنگاههای بزرگ رسانهای در دنیا برای تولید و پخش برنامههای مورد علاقه کودکان و نوجوانان از همین دیدگاه قابل ارزیابی است.
- جناب استاد، تبعات منفی و معضلاتی که ممکن است از طریق رسانهها گریبانگیر کودکان شود، چه مواردی هستند؟
- در کنار همه آثار و کارکردهای مثبت رسانهها در پرورش و رشد شخصیت کودک، نگرانیهایی نیز در این زمینه وجود دارد:
[*=center]تضعیف ارتباط روحی و عاطفی کودک با والذین و دیگر اعضای خانواده: کودکان به میزانی که برای ارتباط رسانهای وقت و علاقه اختصاص میدهند از ارتباطات انسانی و خانوادگی محروم میشوند و در نتیجه مزایای آموزشهای چهره به چهره و شفاهی را از دست میدهند.
[*=center]انزوا گزینی و خیال پردازی: کاهش مراوده با همسالان در اثر اکتفا به سرگرمیها، بازیها و تفریحات رسانهای (خصوصاً از سنخ رایانهای) منجر به محرومیت از مهارتهای برقراری ارتباطات انسانی و تعامل با گروههای همسن میشود و به تدریج گوشه گیری را به صورت خصلت رفتاری به کودک تحمیل میکند.
[*=center]افت تحصیلی: علاقه مفرط به برنامههای رسانهای از فرصت و علاقه آنان برای فعالیتهای آموزشی میکاهد، رغبت آنان را به مدرسه کم میکند و موجب میشود تا از انجام تکالیف درسی به عنوان باری اضافه و مزاحم برای تفریح و سرگرمی خود، متنفر شوند.
[*=center]انفعال و الگوگیری نامناسب: با در نظرگرفتن پخشهای فرامرزی و دسترسی کودکان به تولیدات رسانهای بیگانگان، این نگرانی جدی وجود دارد که آنان الگوهایی نامتناسب با مختصات فرهنگی، اقتصادی، خانوادگی و ملی خویش برگزینند.
[*=center]پرخاشگری و تنشزایی: متاسفانه تولید برنامههای حاوی خشونت از مشکلات رایج دنیای رسانههاست. به دلیل تمنای بازار، هزینه کمتر و ایجاد هیجانات کاذبی که مخاطبان را بیشتر به خود جذب میکند، تولید این گونه محصولات (در قالب فیلم، کارتون، رمان و داستان) در دستور کار شرکتهای بزرگ رسانهای است.
کاهش نرخ مطالعه و ارتباطات نوشتاری، خمودی و زیانهای جسمی و دسترسی به اطلاعات زبانبار (عکسها، تصاویر و مطالب مستهجن، آموزشهای نادرست جنسی، روابط و تفریحات نامشروع و ناسالم و باورها و تبلیغات ضددینی و خلاف اخلاق) از دیگر آسیبهای قابل ذکر است.
- پیشنهاد حضرتعالی در راستای تقابل با آسیبهای گفته شده چیست؟
- در این زمینه نیازمند اقداماتی متوازن و همهجانبه هستیم که تدوین قوانین حمایتی در سطح ملی و بین المللی تنها بخشی از آنهاست. وضع قانون و اجرای قاطعانه آن در این زمینه نیز مانند بقیه مسائل اجتماعی راهگشا و مفید است، اما قطعاً نباید راه حل نهایی تلقی شود. تربیت مدیران شایسته و تولیدکنندگان متعهد برای رسانهها و آموزش آنان در این خصوص، تقویت نظارت عمومی و خصوصاً نهادهای غیردولتی، تدوین راهنمای کاربردی در زمینه حقوق و روانشناسی کودک، تهیه نظامنامه اخلاق حرفهای ارتباطات و نهادینهسازی آن، پیشبینی سیاستهای تشویقی و تنبیهی کارآمد، توجه بیشتر به بخش مدرسه و از همه مهمتر بازنگری در وظایف و کارکرد خانواده از جمله رئوس برنامه جامعی است که باید برای حمایت از حقوق کودک در عرصه رسانهها تدوین شود.
بنابراین برای تنظیم رابطه کودک و رسانه از حقوق اطفال در این زمینه، تدوین سیاستها و برنامه همهجانبه و هماهنگی که خانه، مدرسه و جامعه را دربرگیرد ضروری است و البته این گفته به معنای نادیده گرفتن نیازها و بایستههای حقوقی نیست. این قوانین در مرحله نخست باید ناظر به چگونگی فعالیتهای رسانهای و تعیین معیارها و ضوابط تولید باشد و در مرحله بعد با تبیین حقوق کودک در این عرصه، زمینهساز دفاع قانونی از آنان گردد.
متاسفانه به رغم مبانی و فرهنگ دینی و ملی ایران که دربردارنده متعالیترین نگاهها به خردسالان و بیشترین تاکیدها برای پاسداشت منزلت و حقوق آموزشی و تربیتی آنان است، در قوانین و مقررات کشور اهتمام جدی به این موضوع، به ویژه در زمینه حقوق کودک در برابر رسانهها دیده نمیشود. بیتردید فقدان قواعد الزامآور حقوقی که بتواند از سویی راهنمای رسانهها در تولید محصولات مربوط اطفال باشد و از سویی دیگر به حقوق آنان را کیفر داده و تنبیه کند، نقصی است که زیبنده نظام جمهوری اسلامی ایران نیست و باید هرچه زودتر برطرف شود.
برای این منظور شتاب در بازپژوهی و تدوین شفاف اصول مبتنی بر مبانی دینی، فرهنگ ملی و تجربههای قانونی و عملی داخلی و خارجی ضرورت دارد و از جمله میتوان از کلیات و عمومات برخی اصول قانون اساسی در این این خصوص الهام گرفت.
http://s-gomnam.ir/eslam/showthread.php?tid=13266