طلیعه طلا
2nd March 2015, 11:10 AM
زماني که ابوبکر تصميم گرفت که فدک را از فاطمه بازستاند و اين مطلب و خبر به فاطمه ي زهرا سلام الله عليها رسيد سر بند خود را بر بست و چادر خويش را برخود فرو پيچيد و با جماعتي از زنان قوم و خدمتکاران خود به سوي مسجد روانه شد.
در حالي که به شدت خويشتن را پوشانده بود و راه رفتنش به عينه و بدون هيچ نقصي به راه رفتن رسول خدا صلي الله عليه وسلم شبيه بود تا بر ابوبکر وارد شد در حالي که وي در ميان عده اي از مهاجرين و انصار و غير آنان نشسته بود. در اين هنگام پرده اي بين او و ديگر مردمان آويختند و ايشان نشستند آنگاه ناله اي جانسوز از دل برآورد که همه ي مردم به گريه افتادند و مجلس و مسجد به سختي به جنبش در آمد آنگاه لختي سکوت فرمود تا فرياد و همهمه خاموش گرديد و صداي گريه مردمان که همراه با ضجه بود ساکت شد و جوش و خروش آنان آرام يافت.
سپس کلام را با حمد و ثناي خدا آغاز فرمود و درود بر رسول خدا فرستاد که مجددا در اين هنگام صداي گريه ي مردم بلند شد وقتي که دوباره ساکت شدند کلام خويش را دنبال و سخن خود را ادامه داد: فاطمه ي زهرا سلام الله عليها چنين فرمود:
آغاز خطبه
حمد خداي را بر آنچه نعمت بخشيده و شکر او را در آنچه الهام نموده و ثنا و شکر بر او، بر آنچه پيشاپيش داده. از عموم نعمت هائي که خلق فرموده ، نعمت هاي فراواني که به انسان ها اعطا فرموده و تمام منت ها و نعمت هائي که پياپي فرو فرستاده. تعداد آن از حوصله ي احصاء و شماره کردن بيرون است و سر حدات آن از جزا و پاداش فراتر و دامنه ي آن تا ابد از ادراک هوش فراختر. مردمان را فراخواند تا با شکر گزاري آنها نعمت هايشان را با پي در پي فرستادن زياده گرداند و ثناي مردم را به خود از راه افزون نمودن نعم خويش متوجه ساخت و با دعوت نمودن به اين نعم، نعمت ها را دو چندان نمود و گواهي دهم به اينکه جز الله خدائي نبوده و شريکي براي او نيست.
کلمه ي بزرگي که اخلاص را تاويل آن قرارداد و قلوب را متضمن وصل آن ساخت و در پيشگاه تفکر و انديشه معني آنرا کاملا معقول و روشن داشت. خداوندي که چشم ها را قدرت ديدنش نيست و زبانها را توان وصف وي نه و نيز وهم و خيال را به چگونگي ذات اقدسش دسترس نيست. اشياء را ايجاد فرمود نه از ماده اي که قبلا موجود باشد. آنها را ساخت بي آنکه از قالبي قالب گيري کرده باشد. آنها را به قدرت خويش موجود فرمود و آنها را به مشيت خويش ايجاد کرد. بي آنکه نيازي براي وي در ساختن آنها باشد و فايده اي در صورت بخشيدن به آنان. مگر تثبيت کردن حکمت و هشيار کردن بر طاعتش و اظهار کردن قدرت خويش و رام کردن خلق به عبوديت خويش و عزت بخشيدن به دعوت خود. سپس پاداش مردمان را بر اساس طاعت آنان مقرر فرمود و عقاب و جزاي خود را در معصيت آنان. و براي بازداشتن بندگان از نعمت خويش و کشاندن آنان به سوي رضوان و گواهي مي دهم که پدرم بنده و فرستاده ي اوست. که وي را قبل ازارسال انتخابش فرمود و پيش از آنکه بيافريند، ناميد و پيش از برانگيختنش او را به پيامبري برگزيد. آن هنگام که هنوز مخلوقات در حجاب غيبت مي بودند و آن هنگام که مردمان در منتهاي تاريکي هاي عدم پوشيده شده بودند و به نهايت عدم مقرون بودند.
از علمي که خدا به عواقب و مآل امور داشت و احاطه اي که پروردگار به حوادث روزگار مي داشت و شناسائي کاملي که به وقوع مقدرات داشت، او را برانگيخت تا امر خود را تمام کرده و امضاء حکم خود را قطعي نموده باشد و مقدرات را انفاد و اجرا فرموده باشد و رسول خدا صلي الله عليه و سلم امت ها را ديد که در آيين ها فرقه فرقه اند و در پيشگاه اتشهاي افروخته خود معتکفند و به بت هاي خود تراشيده ي خويش پرستشگرند و خدا را با وجود اينکه به طور فطري او را مي شناسند منکرند. پس خداي تعالي به وسيله ي محمد صلي الله عليه و آله تاريکي هاي آن را روشن فرمود و از قلب ها مشکلاتش را برطرف نمود و از جلوي ديده ها آنچه که آنها را مي پوشاند برداشت.
به هدايت در ميان مردم قيام فرمود و آنان را از گمراهي رهانيد و از کوري نجاتشان داده و بينايشان کرد و آنان را به سوي دين استوار راهنمائي فرمود و به راه راست خواندشان، تاهنگامي که خداي تعالي وي را بر اساس رافت و رحمت و اختيار به سوي خويش برد. پروردگار راغب به ديدار او بود و خود را به ديدن پيامبرش سزاوارتر از ديگران کرد. پس رسول خدا صلي الله عليه وآله هم اکنون از رنج اين دنيا در راحت است و اينک گرداگرد وي را ملائکه نيکوکار گرفته اند و رضوان و خشنودي پروردگار آمرزنده او را فراگرفته و در جوار رحمت ملک جبار آرميده. درود خدا بر پدرم. آن پدري که نبي و امين خدا و بر وحي و برگزيده ي او بود وهمچنين انتخاب شده از سوي خدا بر مردم و مورد رضاي پروردگار مهربان بود و سلام خدا و رحمت و برکات او بر وي باد. آنگاه روي به جانب اهل مسجد کرد و فرمود: شما اي بندگان خدا پرچمداران امر و نهي اوئيد و حاملان دين خدا و وحي او هستيد و امين هاي خدائيد نسبت به يکديگر و مبلغان اوئيد به سوي امت ها.
زمامدار حق، خود در ميان شماست و پيماني است که از پيش با شما داشته است و باقيمانده اي را براي شما باقي گذاشت. کتاب ناطق خدا و قرآن راستگو نور فروزان و شعاع درخشان. بنيان و حجت هاي آن روشن و اسرار باطن و لطائف دقيقه ي آن آشکار است. ظواهر آن جلوه گر است. پيروان آن مورد غبطه ي جهانند و تبعيت و پيروي از آن، انسان را به سوي رضوان مي کشاند. سخن شنوي از آن، راه به سرانجام نجات است به وسيله ي آن به حجت هاي نوراني خدا مي توان دست يافت و به فرائضي که خداي تعالي واجب فرموده است و به محارمي که انسانها را از ارتکاب آنها بازداشته است و به گواهيهاي جلوه گرش و به براهين کافيه اش و به فضائل پسنديده و مستحسنش و به رخصت هاي بخشنده اش و به قوانين واجبه اش مي توان راه يافت.
پس خداي تعالي ايمان را براي تطهير شما از شرک قرارداد و نماز را براي پاک کردن شما از تکبر و زکات را براي پاک کردن جان و روز افزوني رزقتان و روزه را براي تثبيت اخلاص و حج را براي استحکام بخشيدن دين و عدل عمومي را براي تنظيم قلب ها و اطاعت ما را براي نظم يافتن ملت و امامت را براي در امان ماندن از تفرقه و جهاد را براي عزت اسلام و صبر را براي کمک در استحقاق مزد و امر به معروف را براي مصلحت عامه. نيکي کردن به پدر و مادر را سنگر و سپر حفظ از خشم و صله ي رحم را وسيله ي ازدياد عدد و قصاص را وسيله ي حفظ خونها و وفاي به نذر را براي در معرض مغفرت قرار گرفتن .
کيل و وزنها را به اندازه بخشيدن براي تغيير خوي کم دادن و نهي از شرابخواري را براي پاکيزگي از کثافت. دوري گزيدن از تهمت زدن را براي محفوظ ماندن از لعنت و دور بودن رحمت. ترک سرقت را براي الزام به پاکدامني و شرک را حرام فرمود براي اخلاص و يکسره تن در دادن به ربوبيت او. پس از خدا انگونه که شايسته است بترسيد و از دنيا نرويد مگر آنکه مسلمان باشيد و خدا را در آنچه به آن امر کرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت نمائيد. همانا که فقط دانشمندان از خدا مي ترسند.
در حالي که به شدت خويشتن را پوشانده بود و راه رفتنش به عينه و بدون هيچ نقصي به راه رفتن رسول خدا صلي الله عليه وسلم شبيه بود تا بر ابوبکر وارد شد در حالي که وي در ميان عده اي از مهاجرين و انصار و غير آنان نشسته بود. در اين هنگام پرده اي بين او و ديگر مردمان آويختند و ايشان نشستند آنگاه ناله اي جانسوز از دل برآورد که همه ي مردم به گريه افتادند و مجلس و مسجد به سختي به جنبش در آمد آنگاه لختي سکوت فرمود تا فرياد و همهمه خاموش گرديد و صداي گريه مردمان که همراه با ضجه بود ساکت شد و جوش و خروش آنان آرام يافت.
سپس کلام را با حمد و ثناي خدا آغاز فرمود و درود بر رسول خدا فرستاد که مجددا در اين هنگام صداي گريه ي مردم بلند شد وقتي که دوباره ساکت شدند کلام خويش را دنبال و سخن خود را ادامه داد: فاطمه ي زهرا سلام الله عليها چنين فرمود:
آغاز خطبه
حمد خداي را بر آنچه نعمت بخشيده و شکر او را در آنچه الهام نموده و ثنا و شکر بر او، بر آنچه پيشاپيش داده. از عموم نعمت هائي که خلق فرموده ، نعمت هاي فراواني که به انسان ها اعطا فرموده و تمام منت ها و نعمت هائي که پياپي فرو فرستاده. تعداد آن از حوصله ي احصاء و شماره کردن بيرون است و سر حدات آن از جزا و پاداش فراتر و دامنه ي آن تا ابد از ادراک هوش فراختر. مردمان را فراخواند تا با شکر گزاري آنها نعمت هايشان را با پي در پي فرستادن زياده گرداند و ثناي مردم را به خود از راه افزون نمودن نعم خويش متوجه ساخت و با دعوت نمودن به اين نعم، نعمت ها را دو چندان نمود و گواهي دهم به اينکه جز الله خدائي نبوده و شريکي براي او نيست.
کلمه ي بزرگي که اخلاص را تاويل آن قرارداد و قلوب را متضمن وصل آن ساخت و در پيشگاه تفکر و انديشه معني آنرا کاملا معقول و روشن داشت. خداوندي که چشم ها را قدرت ديدنش نيست و زبانها را توان وصف وي نه و نيز وهم و خيال را به چگونگي ذات اقدسش دسترس نيست. اشياء را ايجاد فرمود نه از ماده اي که قبلا موجود باشد. آنها را ساخت بي آنکه از قالبي قالب گيري کرده باشد. آنها را به قدرت خويش موجود فرمود و آنها را به مشيت خويش ايجاد کرد. بي آنکه نيازي براي وي در ساختن آنها باشد و فايده اي در صورت بخشيدن به آنان. مگر تثبيت کردن حکمت و هشيار کردن بر طاعتش و اظهار کردن قدرت خويش و رام کردن خلق به عبوديت خويش و عزت بخشيدن به دعوت خود. سپس پاداش مردمان را بر اساس طاعت آنان مقرر فرمود و عقاب و جزاي خود را در معصيت آنان. و براي بازداشتن بندگان از نعمت خويش و کشاندن آنان به سوي رضوان و گواهي مي دهم که پدرم بنده و فرستاده ي اوست. که وي را قبل ازارسال انتخابش فرمود و پيش از آنکه بيافريند، ناميد و پيش از برانگيختنش او را به پيامبري برگزيد. آن هنگام که هنوز مخلوقات در حجاب غيبت مي بودند و آن هنگام که مردمان در منتهاي تاريکي هاي عدم پوشيده شده بودند و به نهايت عدم مقرون بودند.
از علمي که خدا به عواقب و مآل امور داشت و احاطه اي که پروردگار به حوادث روزگار مي داشت و شناسائي کاملي که به وقوع مقدرات داشت، او را برانگيخت تا امر خود را تمام کرده و امضاء حکم خود را قطعي نموده باشد و مقدرات را انفاد و اجرا فرموده باشد و رسول خدا صلي الله عليه و سلم امت ها را ديد که در آيين ها فرقه فرقه اند و در پيشگاه اتشهاي افروخته خود معتکفند و به بت هاي خود تراشيده ي خويش پرستشگرند و خدا را با وجود اينکه به طور فطري او را مي شناسند منکرند. پس خداي تعالي به وسيله ي محمد صلي الله عليه و آله تاريکي هاي آن را روشن فرمود و از قلب ها مشکلاتش را برطرف نمود و از جلوي ديده ها آنچه که آنها را مي پوشاند برداشت.
به هدايت در ميان مردم قيام فرمود و آنان را از گمراهي رهانيد و از کوري نجاتشان داده و بينايشان کرد و آنان را به سوي دين استوار راهنمائي فرمود و به راه راست خواندشان، تاهنگامي که خداي تعالي وي را بر اساس رافت و رحمت و اختيار به سوي خويش برد. پروردگار راغب به ديدار او بود و خود را به ديدن پيامبرش سزاوارتر از ديگران کرد. پس رسول خدا صلي الله عليه وآله هم اکنون از رنج اين دنيا در راحت است و اينک گرداگرد وي را ملائکه نيکوکار گرفته اند و رضوان و خشنودي پروردگار آمرزنده او را فراگرفته و در جوار رحمت ملک جبار آرميده. درود خدا بر پدرم. آن پدري که نبي و امين خدا و بر وحي و برگزيده ي او بود وهمچنين انتخاب شده از سوي خدا بر مردم و مورد رضاي پروردگار مهربان بود و سلام خدا و رحمت و برکات او بر وي باد. آنگاه روي به جانب اهل مسجد کرد و فرمود: شما اي بندگان خدا پرچمداران امر و نهي اوئيد و حاملان دين خدا و وحي او هستيد و امين هاي خدائيد نسبت به يکديگر و مبلغان اوئيد به سوي امت ها.
زمامدار حق، خود در ميان شماست و پيماني است که از پيش با شما داشته است و باقيمانده اي را براي شما باقي گذاشت. کتاب ناطق خدا و قرآن راستگو نور فروزان و شعاع درخشان. بنيان و حجت هاي آن روشن و اسرار باطن و لطائف دقيقه ي آن آشکار است. ظواهر آن جلوه گر است. پيروان آن مورد غبطه ي جهانند و تبعيت و پيروي از آن، انسان را به سوي رضوان مي کشاند. سخن شنوي از آن، راه به سرانجام نجات است به وسيله ي آن به حجت هاي نوراني خدا مي توان دست يافت و به فرائضي که خداي تعالي واجب فرموده است و به محارمي که انسانها را از ارتکاب آنها بازداشته است و به گواهيهاي جلوه گرش و به براهين کافيه اش و به فضائل پسنديده و مستحسنش و به رخصت هاي بخشنده اش و به قوانين واجبه اش مي توان راه يافت.
پس خداي تعالي ايمان را براي تطهير شما از شرک قرارداد و نماز را براي پاک کردن شما از تکبر و زکات را براي پاک کردن جان و روز افزوني رزقتان و روزه را براي تثبيت اخلاص و حج را براي استحکام بخشيدن دين و عدل عمومي را براي تنظيم قلب ها و اطاعت ما را براي نظم يافتن ملت و امامت را براي در امان ماندن از تفرقه و جهاد را براي عزت اسلام و صبر را براي کمک در استحقاق مزد و امر به معروف را براي مصلحت عامه. نيکي کردن به پدر و مادر را سنگر و سپر حفظ از خشم و صله ي رحم را وسيله ي ازدياد عدد و قصاص را وسيله ي حفظ خونها و وفاي به نذر را براي در معرض مغفرت قرار گرفتن .
کيل و وزنها را به اندازه بخشيدن براي تغيير خوي کم دادن و نهي از شرابخواري را براي پاکيزگي از کثافت. دوري گزيدن از تهمت زدن را براي محفوظ ماندن از لعنت و دور بودن رحمت. ترک سرقت را براي الزام به پاکدامني و شرک را حرام فرمود براي اخلاص و يکسره تن در دادن به ربوبيت او. پس از خدا انگونه که شايسته است بترسيد و از دنيا نرويد مگر آنکه مسلمان باشيد و خدا را در آنچه به آن امر کرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت نمائيد. همانا که فقط دانشمندان از خدا مي ترسند.