Dr.vet
8th February 2015, 02:14 PM
اولين بار ويروسي از بوقلمون با عوارض شبيه لكوز جداگرديد كه بعدها به نام ويروس T ناميده شد .ظاهراً بيماري طبيعي در اثر اين ويروس در بوقلمون ديده مي شود و در بلدرچين عوارض مشابه بدون جدا شدن ويروس و يك حالت از بيماري در اردك ديده شده است .در شرايط تجربي، ماكيان بوقلمون و بلدرچين حساس مي باشند و حساسيت جوجه بوقلمون بيشتر است .
عامل بيماري :
ويروسي از جنس انكورنا ويروس c كه از نظر بيولوژيكي و از نظر ايمونولوژيكي از گروه ويروسهاي لكوز ساركم جداست عامل بيماري شناخته شده است .ويروس از بافتهاي آلوده يا مايع كشت سلولي بطور آزاد بدست آمده و براي مدت طولاني در 70- درجه سانتيگراد فعاليت خود را حفظ مي كند .ويروس در حرارت 4 درجه مقاوم ولي در حرارت 37 درجه در عرض 20 دقيقه 50 درصد و پس از يك ساعت 90 درصد عفونت زائي خود را از دست مي دهد .اندازه ويروس 100 ميلي ميكرن است و اسيد نوكلئيك آن RNA مي باشد .ويروس در كشت فيبروبلاست ماكيان، بوقلمون و بلدرچين رشد كرده و بعضي سويه هاي آن آثار CPE خفيف ايجاد مي كند .از جنين ماكيان و جوجه ماكيان و بلدرچين و اردك و قرقاول و بوقلمون نيز براي كشت ويروس استفاده مي شود .در روي جنين جراحات اختصاصي بوجود آمده وباعث مرگ آن مي شود .ميزان بيماريزائي ويروس براساس تعداد ويروس و سن ميزبان فرق مي كند .
بيماريزائي و علائم :
ويروس در شرايط تجربي به كندي در اثرتماس مستقيم انتشار يافته ولي ايجاد بيماري نميكند .در اثر تزريق سويه + ويروس به طيور پس از دوره نهفته 3 روزه تا 3 هفته علائم ضعيف شدن رشد پرها و اشكالات تنفسي ديده مي شود و عليرغم جراحات عصبي، فلج يا عدم تعادل ديده نمي شود و پس از دوهفته مرگ فرا مي رسد .در روي لاشه طيور تلف شده كبد و طحال بزرگ شده و نفوذ سلولي در آن بصورت سر سنجاقي يا منتشره ديده مي شود .جراحات بيماري گاهي در كليه، قلب، غدد تناسلي و پانكراس نيز ديده مي شود .با سويه هاي كمتر حاد لاغري و بزرگ شدن اعصاب سطحي ديده مي شود .در بافت شناسي نفوذ سلولهاي لمفورتيكولر در بافتهاي مختلف و در بافت عصبي لمفوسيتها، پلاسماسل و تعداد كمي لمفورتيكولر ديده مي شود .در پرندگان زنده مانده از بيماري حاد پادتن خنثي كننده و درخشان بوجود مي آيد كه مي توان آنرا در زرده تخم مرغ آنها نيز نشان داد .
تشخيص :
تشخيص اوليه براساس جراحات ماكروسكپيك و ميكروسكپيك بوده ولي تشخيص قطعي براساس جدا كردن ويروس و نشان دادن پادتن هاي آن است .چون اين ويروس برخلاف ويروس لكوزلمفوئيد و مارك همه جائي نيست بنابراين جدا كردن آن جهت تشخيص اهميت زيادي دارد .براي جداكردن ويروس مي توان بافتهاي مشكوك، خون يا پلاسما را به كشت بافتهاي حساس تزريق نمود .براي نشان دادن پادتن هاي اختصاصي مي توان از سرم يا زرده تخم مرغ استفاده نموده پادتن هاي خنثي كننده ويروس يا پادتن درخشان را نشان داد .
تشخيص تفريقي = مشاهده سلولهاي لمفورتيكولر كه در بيماري مارك يا لكوز وجود ندارد كمك به تشخيص از شكل عصبي مارك مي نمايد .
كنترل بيماري :
هنوز براي كنترل بيماري راهي شناخته نشده ولي با ارزيابي اقتصادي بيماري مي توان برنامه ريشه كني يا مايه كوبي را مورد بررسي قرار داد .
منبع: http://fars.ivo.ir/Portal/Home/ShowPage.aspx?Object=GeneralText&ID=8e0f3822-755c-45ba-a727-469e068f6edb&LayoutID=4513b18e-1874-43fa-8909-f9b5b203f3c3&CategoryID=bfbc4f23-1c63-4e3d-bd8c-1fc3622152a1
عامل بيماري :
ويروسي از جنس انكورنا ويروس c كه از نظر بيولوژيكي و از نظر ايمونولوژيكي از گروه ويروسهاي لكوز ساركم جداست عامل بيماري شناخته شده است .ويروس از بافتهاي آلوده يا مايع كشت سلولي بطور آزاد بدست آمده و براي مدت طولاني در 70- درجه سانتيگراد فعاليت خود را حفظ مي كند .ويروس در حرارت 4 درجه مقاوم ولي در حرارت 37 درجه در عرض 20 دقيقه 50 درصد و پس از يك ساعت 90 درصد عفونت زائي خود را از دست مي دهد .اندازه ويروس 100 ميلي ميكرن است و اسيد نوكلئيك آن RNA مي باشد .ويروس در كشت فيبروبلاست ماكيان، بوقلمون و بلدرچين رشد كرده و بعضي سويه هاي آن آثار CPE خفيف ايجاد مي كند .از جنين ماكيان و جوجه ماكيان و بلدرچين و اردك و قرقاول و بوقلمون نيز براي كشت ويروس استفاده مي شود .در روي جنين جراحات اختصاصي بوجود آمده وباعث مرگ آن مي شود .ميزان بيماريزائي ويروس براساس تعداد ويروس و سن ميزبان فرق مي كند .
بيماريزائي و علائم :
ويروس در شرايط تجربي به كندي در اثرتماس مستقيم انتشار يافته ولي ايجاد بيماري نميكند .در اثر تزريق سويه + ويروس به طيور پس از دوره نهفته 3 روزه تا 3 هفته علائم ضعيف شدن رشد پرها و اشكالات تنفسي ديده مي شود و عليرغم جراحات عصبي، فلج يا عدم تعادل ديده نمي شود و پس از دوهفته مرگ فرا مي رسد .در روي لاشه طيور تلف شده كبد و طحال بزرگ شده و نفوذ سلولي در آن بصورت سر سنجاقي يا منتشره ديده مي شود .جراحات بيماري گاهي در كليه، قلب، غدد تناسلي و پانكراس نيز ديده مي شود .با سويه هاي كمتر حاد لاغري و بزرگ شدن اعصاب سطحي ديده مي شود .در بافت شناسي نفوذ سلولهاي لمفورتيكولر در بافتهاي مختلف و در بافت عصبي لمفوسيتها، پلاسماسل و تعداد كمي لمفورتيكولر ديده مي شود .در پرندگان زنده مانده از بيماري حاد پادتن خنثي كننده و درخشان بوجود مي آيد كه مي توان آنرا در زرده تخم مرغ آنها نيز نشان داد .
تشخيص :
تشخيص اوليه براساس جراحات ماكروسكپيك و ميكروسكپيك بوده ولي تشخيص قطعي براساس جدا كردن ويروس و نشان دادن پادتن هاي آن است .چون اين ويروس برخلاف ويروس لكوزلمفوئيد و مارك همه جائي نيست بنابراين جدا كردن آن جهت تشخيص اهميت زيادي دارد .براي جداكردن ويروس مي توان بافتهاي مشكوك، خون يا پلاسما را به كشت بافتهاي حساس تزريق نمود .براي نشان دادن پادتن هاي اختصاصي مي توان از سرم يا زرده تخم مرغ استفاده نموده پادتن هاي خنثي كننده ويروس يا پادتن درخشان را نشان داد .
تشخيص تفريقي = مشاهده سلولهاي لمفورتيكولر كه در بيماري مارك يا لكوز وجود ندارد كمك به تشخيص از شكل عصبي مارك مي نمايد .
كنترل بيماري :
هنوز براي كنترل بيماري راهي شناخته نشده ولي با ارزيابي اقتصادي بيماري مي توان برنامه ريشه كني يا مايه كوبي را مورد بررسي قرار داد .
منبع: http://fars.ivo.ir/Portal/Home/ShowPage.aspx?Object=GeneralText&ID=8e0f3822-755c-45ba-a727-469e068f6edb&LayoutID=4513b18e-1874-43fa-8909-f9b5b203f3c3&CategoryID=bfbc4f23-1c63-4e3d-bd8c-1fc3622152a1