PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : متن سوگند بقراط



حسنعلی ابراهیمی سعید
8th February 2015, 12:45 AM
”من به آپولون، پزشک آسکلیپوس، هیژیا و پاناکیا سوگند یاد میکنم و تمام خدایان و الهه ها را گواه می گیریم که در حدود قدرت و بر حسب قضاوت خود مفاد این سوگند نامه و تعهد کتبی را اجرا نمایم.
من سوگند نامه و تعهد کتبی را اجرا نمایم. من سوکند یاد میکنم که شخصی را که به من حرفه پزشکی خواهد آموخت مانند والدین خود فرض کنم و در صورت که محتاج باشد درآمد خود را با وی تقسیم کنم و احتیاجات وی را مرتفع سازم.
پسرانش را مانند برادران خود بدانم و در صورتی که بخواهند به تحصیل پزشکی بپردازند بدون مزد یا قراردادی حرفه پزشکی را به آنها بیاموزم.
اصول دستورهای کلی، دروس شفاهی و تمام معلومات پزشکی را جز پسران خود، پسران استادم شاگردانی که طبق قانون پزشکی پذیرفته شده و سوگند یاد کرده اند به دیگری نیاموزم.
پرهیز غذایی را بر حسب توانایی و قضاوت خود به نفع ب یماران تجویز خواهم کرد نه برای ضرر و زیان آنها و به خواهش اشخاص به هیچ کس داروی کشنده نخواهم داد و مبتکر تلقین چنین فکری نخواهم بود.
همچنین وسیله سقط جنین در اختیار هیچ یک از زنان نخواهم گذاشت.
با پرهیزگاری و تقدس زندگی وحرفه خودر ا نجات خواهم داد.
بیماران سنگ دار را عمل نخواهنم کرد و این عمل را به اهل فن واگذار خواهم نمود.
در هر خانه ای که باید داخل شوم برای مفید بودن به حال بیماران وارد خواهم شد و از هر کار زشت ارادی و آلوده کننده به خصوص اعمال ناهنجار با زنان و مردان خواه آزاد و خواه برده باشند ، اجتناب خواهم کرد.
آنچه در حین انجام دادن حرفه خود و حتی خارج از آن درباره زندگی مردم خواهم دید یا خواهم شنید که نباید فاش شود به هیچ کس نخواهم گفت زیرا این قبیل مطالب را باید به گنجینه اسرار سپرد.
اگر تمام این سوگند نامه را اجرا کنم و به آن افتخار کنم از ثمرات زندگی و حرفه خود برخوردار شوم و همیشه بین مردان مفتخر و سربلند باشم، ولی اگر آن را نقص کنم و به سوگند عمل نکنم از ثمرات زندگی وحرفه خود بهره نبرم و همیشه بین مردان سرافکنده و شرمسار یاشم.“
http://rahrovan-artesh.ir/topic/1304-%D8%B3%D9%88%DA%AF%D9%86%D8%AF-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A8%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B7-%D8%B3%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%DA%86%D9%86%D8%AF-%D8%9F/





http://upload.tehran98.com/upme/uploads/4d1b7c794de207201.jpg

حسنعلی ابراهیمی سعید
8th February 2015, 12:46 AM
وضعیت اسف بار حکمای ایران زمین

احتیاجم به دکتر افتاد که خداوند نصیب گرگ بیابان هم نکند . دو ساعتی باید تو نوبت می نشستم . خوب خیلی ها اونجا بودند . سه تا اتاق پر پر . منشی با مراجعین بحث ها داشت . اقا من یه کارگر هستم و کاره ای نیستم فقط منشی هستم . خانم بخدا نوبت نداریم . شما خرداد تماس بگیر تا برای تابستان نوبت بهت بدم . بشین تا ساعت دوازده شب شاید یکی نیاد و نوبتش رو بدم به تو . چرا توهین میکنی دکتر گفته هشتاد و پنج نفر بیشتر نوبت نده . بله هشتاد و پنج نفر . ساعت هشت شب بود . تا دوازده چهار ساعت مونده بود و نفر سی و پنجمی رفته بود تو . پنجاه نفر مونده بودند . یه حساب سر انگشتی . چهارتا 60 دقیقه میشود بعبارت 240 دقیقه . دویست چهل دقیقه تقسیم بر 50 می شود بعبارت چهار و هشت دهم دقیقه . یک دقیقه حال و احوال و یک دقیقه توضیح بیماری و یک دقیقه پرس و جو دکتر و یک دقیقه هم نوشتن نسخه و اون هشت دهم هم پرتی بین آمد و شد بیماران . ناله . التماس . دعوا . پرخاش . نفرین . قهر . ویزیت رو داشته باشید . بیست و پنج هزار تومان . رفتم تو جدول و ضرب . هشتاد تا 25 هزار تا بعبارت دو میلیون تومان و بعبارت تر ماهی 60 میلیون تومان . خوب صبح تا عصری هم تو بیمارستانها جراحی و اگر هر روز یه جراحی باشه که بیشتره و هر جراحی بعبارت 5 میلیون تومان که بیشتره میشود بعبارت ماهی 15 میلیون تومان و بعضافه اون 60 میلیون که می شود 210 میلیون ماهی . با کلی چورت زدن و اینطرف و اونطرف شدن نوبتم فرا رسید . منشی چاره ای نداشت لذا چهار نفر چهار نفر میفرستاد تو و البته بدون همراه . گله ای یورش بردیم تو و سعی داشتیم بزنیم جلو بقیه که حجب و حیا باعث شد نفر چهارم بشم . الغرض رفتم رو صندلی بغل دست جناب حکیم باشی نشستم وداشتم توضیح میدادم که دیدم نسخه رو نوشته و داره مهرش میکنه . فلفور رفتم داروخانه و دواها رو گرفتم و اومدم تو مطب . منشی گفت 50 هزار تومان بده . عرض کردم که ویزیت رو داده ام . فرمودند که بله داده اید منتهی این مبلغ بابت تزریق امپولیه که خود دکتر باید بهت بزنه . رفتم تو یه اتاقی که به اتاق دکتر راه داشت و انگار این در رو تعبیه کرده بودند برای حضور دکتر تزریقات چی . دو سی سی امپول رو تزریق کرد روی شانه ام . خوب درد کتفم با اون آمپول پنجاه هزار تومانیه و ده بیست جلسه فیزیوتراپی تقریبا رو به بهبودیه اما درد قلبم از این اختلاف حقوقی شدید تر شده نه به لحاظ حسادت که اصولا تو خون ما نیست بلکه به لحاظ اختلاف فاز چند هزار درجه ای . خوب قبول دارم که یه دکتر تا میاد دکتر بشه و جراح بشه هفت هشت سال باید درس بخونه اما انگاری اگر کتابهایی که ما خوندیم رو از نظر وزنی هم که شده با کتابهایی که این از ما بهترون خونده اند مقایسه کنسم حضرت عباسی چند قپون مال ما سنگین تره حالا بیست و یک هزار بار تو سی سال پوتین درآوردن و پوشیدن بکنار . دوهزار و هشتصد و هشتاد بار رژه رفتن بکنار . چند هزار ساعت پرواز به کنار و خیلی چیزها بکنار . اصلا بگیم ما یک دهم اونها درس خونده ایم نه یک بیستم و نه یک پنجاهم پس لا اقل میبایستی بیش از 4 میلیون حقوق بگیریم . بهر حال نوش جونشون اما آخه این حقه که با این همه در آمد به منشی بدبخت بدهند 500 هزار تومان . یکی از دکترهای اقوام میگفت یه دوست دکتری داره که منشیش گفته دکتر 700 هزار تومان بهم حقوق بده . دکتره گفته میخوای چکار 500 هزار تومان بسته . تازه تازگیها وقتی میری که داروت رو تجدید کنه باز هم ویزیت میگیرند . جل الخالق . راستی سوگند نامه بقراط سیری چند ؟
http://upload.tehran98.com/upme/uploads/34f1e24118eea8691.jpg

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد