PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر عجبا نماز مستان! تو بگو درست هست آن؟



علي پارسا
23rd November 2014, 10:05 PM
در کليات شمس تبريزي (اثر مولانا جلاالدين) غزلي است در شرح حال کسي که با حضور قلب نماز مي خواند، بسيار دلنشين است، بشنويم:

چو نماز شام هر کس بنهد چراغ و خوانی
منم و خیال یاری، غم و نوحه و فغانی

چو وضو ز اشک سازم، بود آتشین نمازم
در مسجدم بسوزد چو بدو رسد اذانی

رخ قبله‌ام کجا شد؟ که نماز من قضا شد
ز قضا رسد هماره به من و تو امتحانی

عجبا نماز مستان! تو بگو درست هست آن؟
که نداند او زمانی نشناسد او مکانی

عجبا دو رکعت است این! عجبا که هشتمین است!
عجبا چه سوره خواندم چو نداشتم زبانی!

در حق چگونه کوبم که نه دست ماند و نه دل
دل و دست چون تو بردی بده ای خدا امانی

به خدا خبر ندارم چو نماز می‌گزارم
که تمام شد رکوعی که امام شد فلانی

پس از این چو سایه باشم پس و پیش هر امامی
که بکاهم و فزایم ز حراک سایه بانی

به رکوع سایه منگر به قیام سایه منگر
مطلب ز سایه قصدی مطلب ز سایه جانی

ز حساب رست سایه که به جان غیر جنبد
که همی‌زند دو دستک که کجاست سایه دانی

چو شه است سایه بانم چو روان شود روانم
چو نشیند او نشستم به کرانه دکانی

چو مرا نماند مایه منم و حدیث سایه
چه کند دهان سایه تبعیت دهانی

نکنی خمش برادر چو پری ز آب و آذر
ز سبو همان تلابد که در او کنند یا نی

حراک=حرکت،جنبش

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد