مازرون
23rd November 2014, 12:43 PM
تراژدی یک شاه ، یک ملکه و چند معشوقه
http://mumbojumbo.ir/wp-content/uploads/2013/09/henry.jpg
هنری هشتم ، از همسر اول خود صاحب هیچ فرزند پسری نشد و او می خواست تاج و تخت پادشاهی را به فرزند پسر خود بدهد در این راه و شاید به خاطر هوس های خودش عاشق و دلبسته ندیمه همسر خود شد. [همسر اول هنری هشتم کاترین آراگن بود.]
او عقل و هوش خود را به دست دختری به نام آن بولین داد ، البته پادشاه کاتولیک انگلستان می دانست که نمی تواند بر حسب توصیه های مذهبی با آن ازدواج کند و از او خواست که معشوقه اش باشد. “آن بولین” هم می دانست که اگر معشوقه شاه باشد چند صباحی بیشتر با او نیست. برای همین نقشه ای شوم کشید …
آن بولین بودن با پادشاه را به زمانی موکول کرد که همسرش باشد و از پادشاه خواست تا همسر اول خود را طلاق دهد ! هنری هشتم هم این موضوع را قبول کرد ولی دادگاه که بر پایه قوانین کلیسای کاتولیک بود تقاضای طلاق و ازدواج را رد کرد.
آن بولین تسلیم نشد و از پادشاه خواست که انگلستان را از حیطه کلیسای کاتولیک بیرون بیاورد و عملآ دین رسمی مردم را به پروتستان تغییر دهد. اتفاقی که در نهایت افتاد و آن بولین همسر هنری هشتم شد.
http://mumbojumbo.ir/wp-content/uploads/2013/09/Anneboleyn2.jpg
اما آن بولین از آینده شوم خود آگاه نبود. بعد از گذشت مدت زمانی ، آن حامله شد ولی فرزند متولد شده دختر بود ، پادشاه به آن بولین روحیه داد که بار بعدی فرزندشان می تواند پسر باشد ، برای بار دوم آن بولین حامله شد و این بار اتفاقی دهشتناک تر افتاد و آن اینکه بچه آن قبل از به دنیا آمدن سقط شد ، آن بولین آگاه بود که در طی این مدت شاه کم کم به زنان دیگر روی آورده و از ترس اینکه هر آنچه که تا آن روز به دست آورده از دست نرود تصمیم شومی گرفت …
آن بولین موضوع سقط را از پادشاه مخفی کرد و فقط خواهر و برادرش از موضوع آگاه شدن او تصمیم گرفت تا از مرد دیگری باردار شود تا موضوع از بین رفتن بچه او از میان رفته و امیدی به آینده داشته باشد ولی او با چه کسی می توانست هم بستر شود که به اعتماد داشته باشد ؟ او موضوع را با برادرش در میان گذاشت و همین موضوع سرنوشت شومش را رقم زد. این داستان به گوش پادشاه رسید و دستور داد ابتدا سر از تن برادرش جدا کنند و در نهایت گردن آن بولین در برج لندن از تن جدا شد.
البته هیچگاه اتهام خیانت آن بولین اثبات نشد و در تاریخ مستندی در این زمینه ثبت نشده است.
البته داستان وقتی تراژدی خود را بیشتر میکند که هنری هشتم هیچگاه فکر نمیکرد فرزند دختری که آن بولین به دنیا آورد میتواند وارثی بزرگ برای او باشد. بله ! فرزند اول آن بولین بعدها تبدیل به ملکه انگلستان شد و به مدت چهل و چهار سال بر انگلستان حکومت کرد. و او کسی نیست جز الیزابت اول.
[ناگفته نماند که هنری هشتم شش بار ازدواج کرد و به جز آن بولین یکی دیگر از همسران خود را به جرم نازایی اعدام کرد.]
http://mumbojumbo.ir/wp-content/uploads/2013/09/henry.jpg
هنری هشتم ، از همسر اول خود صاحب هیچ فرزند پسری نشد و او می خواست تاج و تخت پادشاهی را به فرزند پسر خود بدهد در این راه و شاید به خاطر هوس های خودش عاشق و دلبسته ندیمه همسر خود شد. [همسر اول هنری هشتم کاترین آراگن بود.]
او عقل و هوش خود را به دست دختری به نام آن بولین داد ، البته پادشاه کاتولیک انگلستان می دانست که نمی تواند بر حسب توصیه های مذهبی با آن ازدواج کند و از او خواست که معشوقه اش باشد. “آن بولین” هم می دانست که اگر معشوقه شاه باشد چند صباحی بیشتر با او نیست. برای همین نقشه ای شوم کشید …
آن بولین بودن با پادشاه را به زمانی موکول کرد که همسرش باشد و از پادشاه خواست تا همسر اول خود را طلاق دهد ! هنری هشتم هم این موضوع را قبول کرد ولی دادگاه که بر پایه قوانین کلیسای کاتولیک بود تقاضای طلاق و ازدواج را رد کرد.
آن بولین تسلیم نشد و از پادشاه خواست که انگلستان را از حیطه کلیسای کاتولیک بیرون بیاورد و عملآ دین رسمی مردم را به پروتستان تغییر دهد. اتفاقی که در نهایت افتاد و آن بولین همسر هنری هشتم شد.
http://mumbojumbo.ir/wp-content/uploads/2013/09/Anneboleyn2.jpg
اما آن بولین از آینده شوم خود آگاه نبود. بعد از گذشت مدت زمانی ، آن حامله شد ولی فرزند متولد شده دختر بود ، پادشاه به آن بولین روحیه داد که بار بعدی فرزندشان می تواند پسر باشد ، برای بار دوم آن بولین حامله شد و این بار اتفاقی دهشتناک تر افتاد و آن اینکه بچه آن قبل از به دنیا آمدن سقط شد ، آن بولین آگاه بود که در طی این مدت شاه کم کم به زنان دیگر روی آورده و از ترس اینکه هر آنچه که تا آن روز به دست آورده از دست نرود تصمیم شومی گرفت …
آن بولین موضوع سقط را از پادشاه مخفی کرد و فقط خواهر و برادرش از موضوع آگاه شدن او تصمیم گرفت تا از مرد دیگری باردار شود تا موضوع از بین رفتن بچه او از میان رفته و امیدی به آینده داشته باشد ولی او با چه کسی می توانست هم بستر شود که به اعتماد داشته باشد ؟ او موضوع را با برادرش در میان گذاشت و همین موضوع سرنوشت شومش را رقم زد. این داستان به گوش پادشاه رسید و دستور داد ابتدا سر از تن برادرش جدا کنند و در نهایت گردن آن بولین در برج لندن از تن جدا شد.
البته هیچگاه اتهام خیانت آن بولین اثبات نشد و در تاریخ مستندی در این زمینه ثبت نشده است.
البته داستان وقتی تراژدی خود را بیشتر میکند که هنری هشتم هیچگاه فکر نمیکرد فرزند دختری که آن بولین به دنیا آورد میتواند وارثی بزرگ برای او باشد. بله ! فرزند اول آن بولین بعدها تبدیل به ملکه انگلستان شد و به مدت چهل و چهار سال بر انگلستان حکومت کرد. و او کسی نیست جز الیزابت اول.
[ناگفته نماند که هنری هشتم شش بار ازدواج کرد و به جز آن بولین یکی دیگر از همسران خود را به جرم نازایی اعدام کرد.]