طلیعه طلا
17th November 2014, 08:19 PM
استاد محمد تقی جعفری درسال ۱۳۰۴ ه ش در محله جمشید آباد/عمو زین الدین تبریز به دنیا آمد، پدرش «کریم»شخصی درس نخوانده بود اما صدق و صفای خاصی داشت و نقل شده است که در مغازه نانوایی خود هیچ گاه بدون وضو به خمیر نان دست نمی زد.
*آغازتحصیل علم
مادر استاد محمد تقی جعفری سواد قرآنی داشت و قرائت قرآن را به خوبی به فرزندش یاد می دهد، و محمد تقی چنان خوب قرائت قرآن را فراگرفته بود که وقتی در۶سالگی، درسال ۱۳۱۰شمسی برای اولین بار وارد مدرسه«اعتمادیه» تبریز شد، مدیر مدرسه، پس از شنیدن قرائت قرآن او لبخندی زد و گفت:«خیلی خوب خواندی، نیازی به درس های کلاس اول و دوم نداری؛ از فردا وارد کلاس سوم شو».
پس ازمدتی ایشان وارد مدرسه «طالبیه» تبریز شد و درآنجا «امثله» و«صرف میر» را نزد استاد سید حسن شربیانی و «البهجه المرضیه» و «المطول» را نزد استاد میرزا علی اکبر اهری فراگرفت.
وی در۱۵سالگی برای ادامه تحصیل خود به تهران هجرت می کند و مدرسه فیلسوف، درجوار امامزاده اسماعیل اولین جایی بود که برای کسب علم ودانش قدم به آنجا گذاشت و مکاسب و کفایه را نزد استاد آیت الله حاج شیخ محمد رضا تنکابنی آموخت و نزد آیت الله میرزا مهدی آشتیانی که درمدرسه مروی تدریس می کرد منظومه حکیم ملاهادی سبزواری و بخشی از اسفار را فرا گرفت.
استادمحمدتقی جعفرى پس از حدود سه سال اقامت در تهران در سال ۱۳۲۵ ه ش به حوزه علميه قم مشرف شده و حدود يك سال در آنجا مشغول تحصيل شد و از محضر بزرگانى چون آيت الله سيد محمد تقى خوانسارى، سيد محمد حجت كوه كمرى، سيد صدرالدين و امام خمينى (ره) و... مستفيض گردید.
استاد، روزى نامه اى از برادرش دريافت مى كند كه مادر مريض است و بيا و او را ببين، وقتى استاد جعفرى خود را به تبريز مى رساند معلوم مى شود مادر ده روز پيش از رسيدن نامه به دست وى از دنيا رفته است . از اين رو، بسيار متاثر می شود، و با دلی شکسته، اشک ریزان درمراسم عزاداری مادرش شرکت کرد .
علامه جعفری پس از مدت كوتاهى اقامت در تبريز، در سال ۱۳۶۳ه ق به اصرار آيت الله ميرزا فتاح شهيدى رهسپار نجف مىگردد. استاد در اين باره می گويد: «عمده محرك من براى رفتن به نجف مرحوم شهيدى شد، يادم مىآيد مقدارى از وسايل راه را هم ايشان فراهم كرد» .
این عالم فقید درنجف اشرف به مدرسه «صدر» وارد مىشود و بار ديگر، جلد دوم كفايه آخوند خراسانى را مطالعه و بحث می كند و در درسهاى خارج آيات عظام شيخ محمد كاظم شيرازى، آيت الله خويى، آيت الله سيد محمود شاهرودى، آيت الله حكيم ، آيت الله سيد جمال گلپايگانى، آيت الله سيد عبد الهادى شيرازى و آيت الله ميلانى شركت می كند و به موازات شركت در درسهاى خارج، اصول و فقه، در محضر استادان بزرگى چون آقا شيخ صدرا قفقازى و آقا شيخ مرتضى طالقانى به فراگيرى دروس فلسفى و عرفانى مشغول می شود .
*دریافت اجتهاد از بزرگان نجف
پس از سه سال تحصيل در نجف اشرف، در سن ۲۳ سالگى موفق به دريافت درجه اجتهاد از سوى آيت الله شيخ كاظم شيرازى مىشود و در مجموع، حدود هفده سال در نجف اقامت مىكند .در اين مدت علاوه بر تحصيل، به تدريس خارج فقه و اصول و دروس فلسفه و معارف و نگارش كتاب مشغول می شوند .
سرانجام استادمحمد تقی جعفری پس از پايان تحصيلات و تكميل معلومات، عازم ايران می گردد. پس از بازگشت به ايران، در قم به خدمت آيت الله العظمی بروجردى شرفياب می شود . ايشان از استاد می خواهد تا در قم بماند و به تدريس بپردازد .
از آنجا كه آب و هوای قم با مزاج ایشان سازگار نبود، عازم مشهد می گردد و پس يك سال اقامت در مشهد به تهران بر می گردد و پس از يك سفر ديگر به نجف، به توصيه استادان بزرگوارش دوباره به ايران برمی گردد و پس از بررسى نيازهاى موجود علمى و فكرى و فرهنگى جامعه، به جاى تدريس فقه و اصول، . . . به كار پاسخ گويى به شبهات جوانان و تحقيق و تاليف می پردازد.
*آغازتحصیل علم
مادر استاد محمد تقی جعفری سواد قرآنی داشت و قرائت قرآن را به خوبی به فرزندش یاد می دهد، و محمد تقی چنان خوب قرائت قرآن را فراگرفته بود که وقتی در۶سالگی، درسال ۱۳۱۰شمسی برای اولین بار وارد مدرسه«اعتمادیه» تبریز شد، مدیر مدرسه، پس از شنیدن قرائت قرآن او لبخندی زد و گفت:«خیلی خوب خواندی، نیازی به درس های کلاس اول و دوم نداری؛ از فردا وارد کلاس سوم شو».
پس ازمدتی ایشان وارد مدرسه «طالبیه» تبریز شد و درآنجا «امثله» و«صرف میر» را نزد استاد سید حسن شربیانی و «البهجه المرضیه» و «المطول» را نزد استاد میرزا علی اکبر اهری فراگرفت.
وی در۱۵سالگی برای ادامه تحصیل خود به تهران هجرت می کند و مدرسه فیلسوف، درجوار امامزاده اسماعیل اولین جایی بود که برای کسب علم ودانش قدم به آنجا گذاشت و مکاسب و کفایه را نزد استاد آیت الله حاج شیخ محمد رضا تنکابنی آموخت و نزد آیت الله میرزا مهدی آشتیانی که درمدرسه مروی تدریس می کرد منظومه حکیم ملاهادی سبزواری و بخشی از اسفار را فرا گرفت.
استادمحمدتقی جعفرى پس از حدود سه سال اقامت در تهران در سال ۱۳۲۵ ه ش به حوزه علميه قم مشرف شده و حدود يك سال در آنجا مشغول تحصيل شد و از محضر بزرگانى چون آيت الله سيد محمد تقى خوانسارى، سيد محمد حجت كوه كمرى، سيد صدرالدين و امام خمينى (ره) و... مستفيض گردید.
استاد، روزى نامه اى از برادرش دريافت مى كند كه مادر مريض است و بيا و او را ببين، وقتى استاد جعفرى خود را به تبريز مى رساند معلوم مى شود مادر ده روز پيش از رسيدن نامه به دست وى از دنيا رفته است . از اين رو، بسيار متاثر می شود، و با دلی شکسته، اشک ریزان درمراسم عزاداری مادرش شرکت کرد .
علامه جعفری پس از مدت كوتاهى اقامت در تبريز، در سال ۱۳۶۳ه ق به اصرار آيت الله ميرزا فتاح شهيدى رهسپار نجف مىگردد. استاد در اين باره می گويد: «عمده محرك من براى رفتن به نجف مرحوم شهيدى شد، يادم مىآيد مقدارى از وسايل راه را هم ايشان فراهم كرد» .
این عالم فقید درنجف اشرف به مدرسه «صدر» وارد مىشود و بار ديگر، جلد دوم كفايه آخوند خراسانى را مطالعه و بحث می كند و در درسهاى خارج آيات عظام شيخ محمد كاظم شيرازى، آيت الله خويى، آيت الله سيد محمود شاهرودى، آيت الله حكيم ، آيت الله سيد جمال گلپايگانى، آيت الله سيد عبد الهادى شيرازى و آيت الله ميلانى شركت می كند و به موازات شركت در درسهاى خارج، اصول و فقه، در محضر استادان بزرگى چون آقا شيخ صدرا قفقازى و آقا شيخ مرتضى طالقانى به فراگيرى دروس فلسفى و عرفانى مشغول می شود .
*دریافت اجتهاد از بزرگان نجف
پس از سه سال تحصيل در نجف اشرف، در سن ۲۳ سالگى موفق به دريافت درجه اجتهاد از سوى آيت الله شيخ كاظم شيرازى مىشود و در مجموع، حدود هفده سال در نجف اقامت مىكند .در اين مدت علاوه بر تحصيل، به تدريس خارج فقه و اصول و دروس فلسفه و معارف و نگارش كتاب مشغول می شوند .
سرانجام استادمحمد تقی جعفری پس از پايان تحصيلات و تكميل معلومات، عازم ايران می گردد. پس از بازگشت به ايران، در قم به خدمت آيت الله العظمی بروجردى شرفياب می شود . ايشان از استاد می خواهد تا در قم بماند و به تدريس بپردازد .
از آنجا كه آب و هوای قم با مزاج ایشان سازگار نبود، عازم مشهد می گردد و پس يك سال اقامت در مشهد به تهران بر می گردد و پس از يك سفر ديگر به نجف، به توصيه استادان بزرگوارش دوباره به ايران برمی گردد و پس از بررسى نيازهاى موجود علمى و فكرى و فرهنگى جامعه، به جاى تدريس فقه و اصول، . . . به كار پاسخ گويى به شبهات جوانان و تحقيق و تاليف می پردازد.