توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث چرا انقدر به خودمون مطمئن هستیم ...
محمد حسین بابایی فرد
3rd November 2014, 02:26 PM
ب نامت
با سلام خدمت تمام دوستان گرامی . یه سوال میپرسم ازتون و میخوام همه جواب بدن اگر شما تو کشوری مثل آمریکا متولد میشدید به نظر شما دینتون باز هم شیعه میشد ؟ پاسخ منطقی اینه که ن نمیشد. حالا به این فکر کنید همون قدر که شما ایمان دارید امام علی خلیفه اول هست همون اندازه یه سنی ایمان داره که نیست . یکی از افراد داعش رو گرفته بودن که به خودش بمب وصل کرده بود و تو جیبش یه چنگال هم بود ازش پرسیده بودن قضیه ی این چنگال چی هست گفته بود اگر من بمب رو منفجر میکردم و شهید میشدم بلافاصله با پیامبر ناهار میخوردم ! این حرف رو که آدم میشنوه به این پی میبره که پسر این چقدر پرته چقدر جاهله چقدر نفهمه حالا از تو میپرسم واقعا به خاطر چی نماز میخونی ؟ به خاطر چی روزه میگیری؟ ببینید من خودم از 11 سالگی نمازم رو خوندم و از 13 سالگی هم روزم رو گرفتم ولی نه به خاطر خدا
چون مادر و پدرم میگفتن بخون و بگیر خدایی میگم این ارزش داره؟ پیامبر وقتی از بت پرست ها پرسید چرا بت پرستی میکنید گفتن چون بر دین پدرانمان هستیم . خدایی ما بر دین پدرانمان نیستیم مثل اونا ؟ به لطف خدا الان که نماز میخونم لذت میبرم نمازم هم سر تا پا 2 دقیقه نمیشه ولی لذت میبرم چون احساس میکنم واقعا بهش نیاز دارم نه به خاطر اینکه مادرم نماز میخونه و این خیلی ارزشمنده و اگر عالم و آدم هم بگن نمازت رو نخون باز من میخونم چون به یه دلیل منطقی رسیدم نه یه دلیل عاطفی . . . پس بیاید یه کم اطلاعاتمون رو ببریم بالا یه کم شناخت پیدا کنیم نسبت به دینی که داریم ازش دم میزنیم تا وقتی کسی پرسید اسلام یعنی چی و تو چرا مسلمانی نمونیم توش پایه اسلام چیز دیگس بیاید برگردیم به زمان عرب جاهلی موقعی که دختر ها رو زنده به گور میکردن یکی بیاد و بگه من پیامبر شما هستم و عرب بپرسه خب حالا باید چیکار کنیم پیامبر بگه 1.باید نماز بخونی2.باید روزه بگیری3.باید خمس بپردازی و... شما بجای عرب باشید نمیگید برو پی کارت؟ از پیامبر پرسیدن مدّین؟(دین چیست) پیامبر جواب داد حسن الخلق(خوش اخلاقی) این پایه دین تو هست ، چقدر خوش اخلاقی؟
علي پارسا
3rd November 2014, 03:48 PM
سلام،
احسنت، اصلي ترين کارکرد دين پاسخ به اين پرسش است که من که هستم و کجا دارم مي روم؟
يعني درباره خود و آفرينش خود تعقل کني، همانطور که در روايات هم آمده: من عرفه نفسه فقد عرف ربه (هر که خود را شناخت خداي خود را شناخته است)
اصلا" وقتي همچين سوالاتي در ذهن خطور مي کند و انسان به دنبال جواب مي رود خود به خود به سمت دين هدايت مي شود.
حالا يکي عاطفي به دين مي رسد و يکي منطقي و .... وقتي چيزي درست باشد فرقي نمي کند که شخص به چه طريق به اين نتيجه رسيده که بايد آن را اجرا کند.
مهم اين است که کار درست را دارد انجام مي دهد.
البته اگر ساختار فکري کسي منطقي باشد بايد حتما" منطقي به معرفت دين برسد و نه همين طور شکمي!
اينکه پدر و مادر بگويند نماز بخوان و بعد نماز بخواني ارزشي ندارد ولي يک نکته اي اين وسط هست.
من هم به دلايل منطقي به دين رسيدم ولي فرقم با شما اين است که تا به صورت منطقي به اين موضوع نرسيدم نماز نخواندم!
ولي حالا به خودم مي گويم کاش من هم مثل شما فقط طوطي وار و فقط صرف گفته پدر و مادرم نمازم را خوانده بودم.
درست است که ارزشي نداشت ولي ..... چطور بگويم ...... شايد خيلي زندگي آرامتر و قشنگتري داشتم!
شايد شما هم اگر آن نماز طوطي وار را نمي خوانديد به معرفت منطقي نمي رسيديد، يا با تحمل مشقتهاي بيشتري به اين معرفت مي رسيديد!
به هر حال از طرح اين موضوع توسط شما که دعوت به تعقل براي شناخت دين است تشکر مي کنم.
واقعا" بسياري از افراد دينشان ارثي است! به قول مولوي:
سر ز شکر دین از آن برتافتی
کز پدر میراث مفتش یافتی
مرد میراثی چه داند قدر مال؟
رستمی جان کند و مجان یافت زال!
هر که او ارزان خرد ارزان دهد
گوهري طفلي به قرصي نان دهد
نو آور
3rd November 2014, 05:20 PM
من هم به شما تبریک می گویم. گفته می شود اصول دین (و به نظر من کلیت آن) تحقیقی است و نه تقلیدی. یعنی به راه دین پدر و مادر رفتن ارزش چندانی ندارد. توزیع ادیان و مکاتب فکری در جهان، قبل از هر چیز دیگر، یک توزیع جغرافیائی است. همانطور که خودتان هم فرموده اید، اگر شما در یک کشور دیگر به دنیا آمده بودید، به احتمال 99.999 درصد، دست کم در ظاهر، دین رایج همان کشور را داشتید. به احتمال بسیار بسیار زیاد، اگر در کره شمالی به دنیا آمده بودید، شما هم برای مرگ کیم جونگ ایل، به شدت اشک می ریختید و معتقد بودید هوائی که تنفس می کنید، از صدقه سر رهبر و خانواده کیم است.
مردم به کردار سران خود هستند:
در جامعه شناسی ادیان، نوع تکامل ما از میلیونها سال پیش تا کنون، در این امر دخیل است. از دید تکاملی؛ ما 5 تا 6 میلیون سال پیش جرء پریماتها و گونه ای شمپانزه بوده ایم(گونه بونوبو)؛ بسیاری از رفتارهای آنها، هنوز در وجود ما هست. مثلا اینکه در ابرها، گاهی اشکال جانوران را متصور می شویم، گاهی در تاریکی، به اشتباه اشیاء را شبیه جانوران خطرناک می بینیم. همچنین همه ما از صدای کشیده شدن یک قطعه فلز روی سنگ عصبی می شویم. دلیلش این است که وقتی شمپانزه و در جنگلها بوده ایم، جیغ میمونها نشانگر حضور یک یا چند شکارچی خطرناک در محل بوده است.
در آن روزگاران، ما بیشتر شکار بوده ایم تا شکارچی. در هر گله یک رئیس یا نر آلفا حضور داشته که همه پیرو او بوده اند. گاهی برای تامین پروتئین و یا گسترش قلمرو غذائی، مجبور بوده ایم همراه گله راه بیفتیم تا به گله همسایه حمله کنیم و یا از یک قلمرو نا امن، فرار کرده و قلمروی مناسبتری بیابیم. این یک استراتژی بقا بوده است. پس وقتی یک فرآیند همگانی در گروه راه می افتاده، کل گله به تبعیت از هم، و معمولا به دنبال سردمداران گله راه می افتادند.
بر این اساس؛ در فرهنگهای انسانی امروزی هم، یک رویه، روند یا فرآیند رایج، به سرعت تبدیل به یک سنت تقلیدی و یک فرهنگ غالب ذهنی در اجتماع می شود. گاهی در دبستان مشاهده می کنیم که وقتی یک بچه گفته ای را فریاد می زند، 90 درصد بچه های دیگر، بدون فکر، رفتار ناهنجارش را تقلید می کنند. حتی در ورزشگاهها، بروز رفتارهای ناهنجار همگانی، به صورت انفجاری، کاملا محتمل است.
این موضوع مختص کشورهای عقب مانده هم نیست. گاهی در کشورهای پیشرفته تر هم مواردی می بینیم؛ مثلا در اسپانیا، مسابقات سنتی گاوبازی برگزار می شود که واقعا یک فرهنگ خشن و مسخره است. گاوهای بیچاره با نیزه های متعدد ماتادور، زخمی شده و به تدریج خون خود را از دست داده و سرانجام بر زمین می افتند (البته گاهی هم استخوانهای ماتادور زیر دست و پای گاو 500 کیلوئی له می شود) و بعد یکصد هزار نفر آن بالا جیغ و داد می کنند و هیجانی می شوند. در مسابقات مسخره دیگر هم مثل کشتی کج و ... هم، تماشاچیان جو گیر شده و عقل دسته جمعی کار نمی کند. در ایران هم یک سری مراسمات و آئینها ایجاد شده اند که اکثر مردم، بدن اینکه به فلسفه، منشاء و پیشینه این اعمال و حرکات فکر کنند، با آن همراه می شوند.
در مورد جریان مذهبی و یا فرقه ای هم که در یک محله، شهر یا کشور راه می افتد، حتی اگر رفتارهای ضد عقلی داشته باشد، کسی آماده بحث عقلی و علمی نیست؛ همه فقط درون رودخانه ای که راه افتاده، شنا می کنند. مثلا تقریبا امکان ندارد که به یک داعشی کم آگاه و بی فکر، بفهمانی که شیخ و مفتی مسجد شما، این نوع تفکرات را از خودش و اسلافش در آورده و اینها خواسته و سخن خدا نیست، چون از کودکی (و از خانه، مدرسه و مسجد محل)، این آموزه ها در مغزش رسوب کرده است. تفکر مستقلی هم ندارد (ولی خودش فکر می کند که دارد).
به جز اینها، همانگونه که قبلا در جائی گفته ام؛
«مغز ما عادت دارد وقتی نمی تواند حقیقت را بر پایه دانسته ها بنا کند، آن را بر پایه باورها شکل می دهد!»
plarak12
3rd November 2014, 07:01 PM
ب نامت
با سلام و بحث خوبی ک ارائه شد فقط امیدورام مدیر این بخش لطف کنند و این تاپیک رو به تالار و بخش متناسب خودش منتقل کنند تا مورد بحث شامل اکثر عزیزان بشه ...[golrooz]
من دلم نیومد ک با اعمال نظر خودم در این بحث وقت دوستان رو بگیرم و بخاطر همین از چند صفحه از کتاب ازادی انسان عکس گرفتم و حس میکنم جان مطلب رو در این کتاب توسط استاد ادا شده و البته نیاز ب توسعه داره ...
http://uc-njavan.ir/images/zgkxrm137f5mshwrq5xd.jpg
http://uc-njavan.ir/images/etnak76k5bdwre94szr.jpg
http://uc-njavan.ir/images/t4xpt68z7bgndx2tre2c.jpg
http://uc-njavan.ir/images/7ibzytdsvyvxms1fg3.jpg
محمد حسین بابایی فرد
3rd November 2014, 07:42 PM
با تشکر از نو آور و دیگر دوستان عزیز من از خوندن نظرات شما به این نتیجه دست پیدا کردم که اولا باید دین رو که مستقیما برنامه زندگی هست رو با منطق سازگار کرد و منطقی اون رو انجام داد و اینکه انسانیت بااتر از تدین هست به قول علی شریعتی : ترجیح میدهم با کفشهایم در خیابان قدم بزنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم انسانیت به مذهب بستگی ندارد . . .
م.محسن
3rd November 2014, 08:38 PM
وقتی از دین اسلام و آموخته هاش بحث میشه، تو بحث اجتماعش میرسیم به مهمترین بحثش که همون حق الناسه.
وقتی به اسم عزاداری امام حسین ۵ نفر جمع میشن و همون ۵ نفر با موتور برق و چند تا باند و طبل و سنج و ... فقط بالغ بر نیم ساعت تو محوطه باز و میان آپارتمان ها به صورت ساکن تنها به ایجاد آلودگی صوتی می پردازند تا بلکه چند نفر دیگه بهشون ملحق بشن، نمیشه توجیحی برای این حرکتشون آورد. آپارتمان هایی که ممکنه چند نفر رو در خودشون جا داده باشند که نیاز به داشتن جایی ساکت باشند
و این یا یه برداشت اشتباهه از دین یا یه ابرام دانسته بر یه اشتباه در دین که عذر بدتر از گناهه.
البته این تضییع حقوق دیگران در قالب دسته های عزاداری یا سایر مواردی که به این دهه عزیز نسبت داده میشه در شکل های مختلف کم نیست.
zoh_reh
3rd November 2014, 09:26 PM
انسان میتونه سه مرحله از عقل رو طی کنه،
عقل جاهل===>> خوردن شیر توسط نوزاد بدون هیچ اطلاعی از مزایای آن، ولی توسط همین مرحله رشد میکند، مثل خواندن نماز بواسطه تذکر پدر و مادر، خوردن سیب بدون دانستن فواید آن و.....
عقل عاقل====>> انسجام فکری داشتن و با تعقل تصمیم گیری و حرکت کردن بسوی کمال، برنامه ریزی صحیح برای خوردن و خوابیدن، خواندن نماز با توجه به اثرات آن و....
عقل عاشق===>>رسیدن به جایی که همه اعمال و اذکارش برای معشوقه است، فقط برای او... مانند امام حسین و ...
در کدام مرحله هستیم؟ !!به کدام مرحله بسنده کرده ایم؟!!
محمد حسین بابایی فرد
3rd November 2014, 09:34 PM
خیلی ممنون زهره خانوم حرف من هم تقریبا همین بود .
تووت فرنگی
3rd November 2014, 11:03 PM
باسلام. دين نه تنها در ايران بلکه در کشورهاى ديگر نيز به صورت موروثى به فردى مى رسد.. مثلا همين آمريکا که شما بيان کرديد نيز همان فرد مسيحى هم از اجداد و پدر و مادرش دين را گرفته است پس فقط در دين اسلام اينگونه نيست... اول اينکه واقعا دين اجبار نيست، همانطور که خداوند دين برتر را اسلام معرفى کرده است اما اختيار در انتخاب آن را آزاد گذاشته است. وقتى دينى بطور اجبار و بدون مطالعه به فردى مى رسد انتهايش مى شود زدگى از دين و پوچ گرايى.. اما خب راه هاى رسيدن به حقيقت ها و دلايل موارد ذکر شده در دين اسلام کار دشوارى نيست.به عقيده من فردى که کلى پرسش بى جواب در ذهنش دارد مى تواند از طريق قرآن پاسخ سوال هايش را بگيرد. خود من نيز نبخاطر پدرم نه مادرم بلکه بخاطر آنچه با عقل به آن رسيدم خدا را پرستش مى کنم چرا که لايق پرستش است،چرا که گفته هايش منطقى ست، چرا که نه بلکه علم را رد مى کند بلکه انتهاى فرمايشات خدا مى رسد به علم.. به نظر من رد کردن خدا براى بعضى افراد خيلى راحت است، چرا که همانطور انسان به نفى هر چيزى بى دليل قانع کننده و سطحى دست مى زند، نيز خدا را با همان علم نفى مى کنند.. اگر حال دقت داشته باشيد بعضى افراد در سعى اين هستند که با علوم مختلف وجود خدا را نفى کنند... با اينکه اين دين از هر مبحثى سخن بميان آورده است .. ولى براى خود من بارها سوالى پيش آمده است، همانطور که اين انسان ها فضا پيما به فضا مى فرستند و يا حتى آدم! پس چطور نمى توانند نطفه اى را خارج از رحم مادر و در فضايى آزمايشگاهى مشابه به تکامل برسانند و آن انسانى شود مشابه ديگران و عمر بسيار داشته باشد و کاملا سالم باشد؟ انسان هاى که با افزايش علم سعى در نفى خالقى و تاييد خود به خودى جهان دارند پاسخ اين سوال مرا چگونه مى دهند؟ مثل زمان جاهليت که وجود معبود را نفى مى کردند، و از آنان خواسته شد آيه اى مشابه آيه قرآن آورده شود و آنان باز ماندند ، در زمان حال هم بعضى اعمال از قدرت انسان خارج است. و اينکه بنظر من اشکالى از دين نيست، اجرا کنندگان آن مقصر اند،چرا که هر چه را بخواهند از اسلام انجام مى دهند و هر چه را که نخواهند نه!
plarak12
3rd November 2014, 11:08 PM
اینکه انسانیت بااتر از تدین هست به قول علی شریعتی : ترجیح میدهم با کفشهایم در خیابان قدم بزنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم انسانیت به مذهب بستگی ندارد . . .
محمد حسین عزیز دین و انسانیت تفکیک پذیر نیست و در حقیقت دین راه شناخت و به فعل در اوردن انسانیت هست و این که شریعتی مرحوم بیان کرده مربوط ب دین بی دینیست ...
وقتی از دین اسلام و آموخته هاش بحث میشه، تو بحث اجتماعش میرسیم به مهمترین بحثش که همون حق الناسه.
وقتی به اسم عزاداری امام حسین ۵ نفر جمع میشن و همون ۵ نفر با موتور برق و چند تا باند و طبل و سنج و ... فقط بالغ بر نیم ساعت تو محوطه باز و میان آپارتمان ها به صورت ساکن تنها به ایجاد آلودگی صوتی می پردازند تا بلکه چند نفر دیگه بهشون ملحق بشن، نمیشه توجیحی برای این حرکتشون آورد. آپارتمان هایی که ممکنه چند نفر رو در خودشون جا داده باشند که نیاز به داشتن جایی ساکت باشند
و این یا یه برداشت اشتباهه از دین یا یه ابرام دانسته بر یه اشتباه در دین که عذر بدتر از گناهه.
البته این تضییع حقوق دیگران در قالب دسته های عزاداری یا سایر مواردی که به این دهه عزیز نسبت داده میشه در شکل های مختلف کم نیست.
متاسفانه وقتی درک ما نسبت ب دین سطحی و شخصی باشه نتیجش همین هست ....
متاسفانه این مدل افراد در همه سال هستند و صرفا مربوط ب محرم و ..نیست . فقط در این ماه به اسم امام و دین توجیهش میکنند ...
از عروسی هایی ک تا ساعت 2شب بخاطر سر وصداش اسایش همسایه ها ....
از بوق و صدای ضبط ماشین هایی ک برا خوشی خودشون بقیه رو ...
علي پارسا
3rd November 2014, 11:28 PM
با تشکر از نو آور و دیگر دوستان عزیز من از خوندن نظرات شما به این نتیجه دست پیدا کردم که اولا باید دین رو که مستقیما برنامه زندگی هست رو با منطق سازگار کرد و منطقی اون رو انجام داد و اینکه انسانیت بالاتر از تدین هست به قول علی شریعتی : ترجیح میدهم با کفشهایم در خیابان قدم بزنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم انسانیت به مذهب بستگی ندارد . . .
البته اينکه گفته ايد: "دين را بايد با منطق سازگار کرد" به نظر من دين با منطق سازگار است، در اصل اگر درست تر بخواهيم بيان کنيم بايد گفت: بايد با پالايش چيزي که امروز به عنوان دين عرضه مي شود و زدودن خرافات و بدعتها از آن، به دين پاکيزه و درست دست يافت، که طبعا" در آن صورت با منطق هم سازگار خواهد بود.
گفته ايد: دين مستقيما" برنامه زندگي است و سپس گفته ايد: انسانيت به مذهب بستگي ندارد .... اين دو نقيض هم هستند!
برنامه زندگي به اين درد خواهد خورد که آدم به انسانيت رهنمون گردد، پس اگر انسانيت به مذهب بستگي ندارد پس اين چه برنامه اي است؟
ضمنا" جمله "انسانيت بالاتر از تدين است" هم اشکالات زيادي بهش وارد است.
کم توجهي به ترکيب جملات ممکن است اشکال ايجاد کند.[golrooz]
محمد حسین بابایی فرد
4th November 2014, 10:15 AM
ببینید دوستان گرامی انسانیت واقعا به دین بستگی نداره این کاملا پرواضح هست . . .
اینکه دین ما هیچ منافاتی با انسانیت نداره کاملا درسته اما رو کاغذ . . .
دین حال حاظر ما کاملا منیپولیت شدست وگرنه خب همه میدونن دین اسلام کاملا موافق انسانیت هست ببینید از نظر شما حقیقت با واقعیت چه تفاوتی داره ؟ حقیقت چیزی هست که باید باشه ولی واقعیت چیزی هست که هست مثالش هم اینطوری میشه حقیقتا دین اسلام خوبه ولی واقعیت ها بیانگر تضاد هست مشکل از دین نیست مشکل از خود ماست ولی خب چیزیه که هست . . .
علي پارسا
4th November 2014, 05:38 PM
ببینید دوستان گرامی انسانیت واقعا به دین بستگی نداره این کاملا پرواضح هست . . .
اینکه دین ما هیچ منافاتی با انسانیت نداره کاملا درسته اما رو کاغذ . . .
دین حال حاظر ما کاملا منیپولیت شدست وگرنه خب همه میدونن دین اسلام کاملا موافق انسانیت هست ببینید از نظر شما حقیقت با واقعیت چه تفاوتی داره ؟ حقیقت چیزی هست که باید باشه ولی واقعیت چیزی هست که هست مثالش هم اینطوری میشه حقیقتا دین اسلام خوبه ولی واقعیت ها بیانگر تضاد هست مشکل از دین نیست مشکل از خود ماست ولی خب چیزیه که هست . . .
من تقريبا" متوجه مي شوم منظورتان چيست (اگر اشتباه نکنم)
ببينيد من منظر (ديدگاه) خودم از دين را تشريح مي کنم شايد به يک نقطه مشترک برسيم، از آنجايي که خيلي از چيزها هست که امروز با دين قاطي شده همين امر در راه دين شناسي من را خيلي اذيت مي کرد.
به همين دليل آخر سر تصميم گرفتم که همه چيز دين را کنار بگذارم و بروم سراغ فطرت خودم.
مگر نمي گويند: انسان فطرتا" خدا پرست است؟
خوب من به فطرت خودم باز مي گردم، اگر اين طور است خود به خود بايد به سمت دين صحيح رهنمون شوم.
شروع کردم ببينم سوالات اصلي ام چيست؟ ...... خوب ....... من کي ام؟ از کجا آمده ام؟ کجا مي روم؟ ماهيت اين جهان چيست؟ و .....
سپس شروع به تحقيق کردم، دونه دونه پاسخها را به دست مي آوردم، در کتابها، منابع علمي، فلسفي، منطق، و شايد باور نکنيد خيلي هاشون را هم در ادبيات در اشعار يافتم، اشعاري که سرايندگانشان به نوعي از عالمان ديني ما حساب مي شدند و اشعارشان به نوعي تفسير قرآن بود، خيلي جاها هم گير مي کردم!
خيلي جوابهاي اساسي ام را در دين و منابع ديني (نه اين دين کوچه و بازار) يافتم. البته تجربه هم خيلي عامل موثري بود.
حالا من يک مثال مي زنم، خوب به اين مثال من توجه کنيد:
"من (من نوعي) يک بار مريض شدم و دنبال دواي درد خودم گشتم، زمين و زمان را به هم زدم و آخر داروي دردم را در يک عطاري در سر کوچه خودمان يافتم.
دفعه دوم مريض شدم و باز گشتم و گشتم و بالاخره داروي دردم را باز در همان عطاري يافتم.
دفعه سوم و دفعه چهارم و ....
حالا وقتي مريض مي شوم اول مي روم همان عطاري،
همه بهم مي گويند: اين عطاري درب و داغون است، سقفش نم داده، فروشنده اش بد اخلاق است، فروشنده اش نزول خور است .....
من پاسخي براي سوالات آنها ندارم! واقعا" ندارم! راست هم مي گويند. ولي باز همان عطاري مي روم، چون دارويم آنجا يافت مي شود!"
متوجه منظور مثال من مي شويد؟ يعني دين آن دارو است و اضافاتي که به دين چسبيده مانند مغازه و فروشنده و ... است
اگر اول درد را در خود احساس کنيد (يعني نياز به دين را) آن وقت در پي آن برويد به نتيجه خواهيد رسيد و اضافاتي مانند فروشنده و مغازه و ... حواستان را پرت نخواهد کرد.
اميدوارم تا اندازه اي توانسته باشم منظورم را برسانم، ببخشيد ديگر، موضوع خيلي سنگين و زبان من هم قاصر است.
خيلي از انتقاداتي که از دين مي کنند به دليل اين است که سر و ته وارد دين مي شوند!
بابا اول تو ببين چي نياز داري بعد بيا بگرد ببين تو دين چيز به درد بخوري گيرت مي آيد يا نه؟ اگر گيرت آمد که همان قسمت دين را اجرا کن (البته نه به اين معني که هرچه از دين خوشمان آمد اجرا کنيم بقيه اش را نه! منظورم اين نيست، اون بحثش فرق مي کند)
اگر در دين چيزي گيرت نيامد که شما را به خير و ما را به سلامت! دعوا نداريم که! الکي براي چي وقت صرف اشکال گرفتن از دين مي کني؟
به قول مولانا:
گفتا که چه گلزار است کز وي نرسد بويي؟ - گفتم اگرت بو نيست گلزار چه مي جويي؟
ولي اين کار را نمي کنند! يعني چي؟
مثال مي زنم:
شما يک موقع مي آييد مي بينيد مريضي چيست و عوامل مريضي کدام است و بعد مي بينيد راه هاي پيشگيري آن چيست و بعد به اين نتيجه گيري مي رسيد که "بايد دست ها را براي جلوگيري از مريضي شصت"
يعني دين يک پروسه اي است که بايد در آن تحقيق و بررسي علمي کرد و دست آخر مانند مثال فوق اين نتيجه در آن حاصل مي شود که: "بايد دستها را شصت"
حالا يکي بيايد و بدون اطلاع علمي يک مرتبه با اين جمله مواجه شود که: "براي پيشگيري بيماري بايد دستها را شصت"
خوب مسخره خواهد کرد! واقعا" اگر هزار سال پيش همچين چيزي مي گفتيم همه مي خنديدند!
منظورم را مي فهميد؟
حالا هم خيلي چيزها همين است، مثلا" مي گويند زيورآلات طلا براي مرد خوب نيست، حالا شما بيا مسخره کن! .... وقتي سر و ته وارد شوي و اول بيايي نتيجه هاي آخر را با ديد انتقادي بي منطق و تمسخر آميز نگاه کني نتيجه اش همين مي شود (که البته به نظر من خيلي از اين رفتارها ناآگاهانه نيست، مغرضانه است)
يک نکته را هم بگويم، بعضي ها ادعا مي کنند که اسلام کاملترين دين است و همچين با تکبر به بقيه هفت ميليارد آدم کره زمين نگاه مي کنند که انگار آنها از دماغ فيل افتاده اند و بقيه حيوانند!
فکر کنم يک مقدار شما از دست چنين رفتارهايي ناراحت باشيد. اگر اين طور است من هم به شما حق مي دهم،
باز مثالي بزنم: اگر هم رشته فيزيک اتمي از رشته آشپزي برتر باشد من که هنوز سوم دبستان هستم و در آينده مــــــــــي خواهم بروم رشته فيزيک اتمي فعلا" تفاوتي با کسي که سوم دبستان است و مي خواهد برود رشته آشپزي ندارم و مهمتر اينکه خيلي از کسي که دوم دبيرستان است و مي خواهد برود رشته آشپزي پايينتر هستم!
البته اگر در کليت امر کسي بخواهد تبليغ کند که رشته آشپزي از فيزيک برتر است شما بايد اول دبستان هم باشيد مخالفت کنيد. ولي .....
چقدر حرف زدم! خسته شدم!
هيچکس هم بهم نمي گه بسه ديگه! [nishkhand]
ببخشيد پر حرفي کردم
خداحافظ
میترا پوررحیم
4th November 2014, 06:41 PM
و اینجا خانم مهندس وارد میشه [nishkhand] من فقط یه جمله میگم در بین رفتارهای ادما با اخلاقهاشون دنبال دین نگردین من از این اخلاها و حرفها زیاد شنیدم و دیدم و انها من رو از دین 10 سال عقب انداختن من با حرف اقای پارسا موافقم خودت برو دنبال دین همین خدا واقعا ادمهایی رو سر راهت میزاره که تصور رو هم نمیکنی ولی به اونها هم اکتفا نکن خودت بخواه خودتی که میتونی راه رو پیدا کنی[shaad]
kamanabroo
8th November 2014, 10:07 PM
سلام و تشکر از ایجاد بحث مفید
خوشحالم که بعد از کلی بحث های بی نتیجه یک بحث مفید و البته با رویکرد خوب و منطقی رو شاهد هستم!
دوستان خیلی خوب به قضیه پرداختند که جای تحسین هم داره.
بله ، حرفی که در پست اول این تاپیک اومده کاملا درسته.بنده همه جا هم گفتم که : ما باید دوباره مسلمان بشیم!!
البته نه از نظر ظاهری بلکه از نظر باطنی و در خودمون تحول ایجاد کنیم.
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. یعنی من مبعوث شدم تا ارزشهای اخلاقی رو به حد کمالش برسانم!
و مسلما اگر دینداری در اخلاق و روش زندگی ما تاثیری نداشته باشد دینداری نیست
واقعا اگر آنچه پیامبر اسلام (ص) فرموده اند از اموری که یک مسلمان باید به اونها توجه داشته باشد از همه نظرها (فردی و اجتماعی و اقتصادی و ..) رو فقط بخونیم متوجه می شیم که چقدر مبانی زیبایی برای انسانی زندگی کردن ما بیان کرده اند که ما از کنارش به سادگی عبور می کنیم.
همچنین ما در همین سایت بارها و بارها داد زدیم که دین اسلام رو با روش درست بپذیریم .. عقلی ..
و اصول دین رو مطرح کردیم که هر فرد مسلمان باید ابتدا با عقل خودش اون ها رو برای خودش روشن کنه و در صدد تحلیل و پذیرفتنش بر بیاد.. و بعد از اون نوبت دینداری می رسه.
و در گذشته ای نه چندان دور هم برخی از این اصول رو به صورت عقلی بحث کردیم که دوران خوبی بود!
خداوند برای انسانها دو نوع پیامبر را فرستاده است:
پیامبر بیرونی (انبیاء و فرستادگان خداوند که در بین مردم حق و حقیقت رو بیان کنند)
پیامبر درونی (عقل انسانی ما)
و این دو حجت خدا بر خلق هستند. و اگر بنا باشد این عقل درونی ما را به بیراهه بکشاند حکمت خداوند زیر سوال می رود و منطقی نیست که عقل بیرون سخن و راهی داشته باشد و عقل درون سخن و راهی دیگر که هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند.. چون فرستنده هر دو و منشا هر دو یکی است... خداوند متعال.
من این نکته رو که همونقدر که ما به عقاید خودمون پایبندیم ، مخالفین و تابعین مذاهب و ادیان دیگر هم همینطورند کاملا قبول دارم و بارها هم با همین عزیزان صحبت کردم. و بنده اعتقاد دارم شجاعت و همت و مردانگی شخصی که بعد از تحقیق و تحلیل و بررسی مسلمان می شود و یا مثلا شیعه می شود بسیار بسیار از امثال بنده بیشتر است چرا که او عقاید و باورهای خود را کنکاش کرده است...
اما خود کلمه "باور" یک مفهوم دارد. مفهوم باور اینست که در ذات شخص نهفته و اثرش در همه جبنه های رفتاری او ظاهر می شود. و مفهوم دیگرش اینست که باید پای باور ایستاد. چون باور است! همین! حالا این باور می خواهد باور دینی باشد یا باور تجربی باشد یا هر باور دیگر . اگر چیزی به حد باور رسید یعنی شخص از همه چیزش برای باورش هم حاضر است بگذرد چون باور اوست.
حال که یک چنین خصیصه ای در درون ما است که می تواند در نقش باور ما را به حرکت و تاثیر پذیری و تاثیر گذاری وادارد و انتخاب ها و نگرش ما را رقم بزند ، اگر در شکل گیری صحیح آن هیچ تلاشی نکنیم به خودمان ظلم کرده ایم.
یکی از اعترافات انسان در برابر خداوند اینست: ظلمت نفسی یعنی خدایا به خودم ظلم کردم!
به خودمان ظلم نکنیم...
مهندس نوجوان
8th November 2014, 11:18 PM
حق با همه دوستان است...دین اسلام برتری اش باید ثابت شود تا این عبادت خالصانه و عبودیت حقیقی شکل بگیرد...
حال این شناخت ب هر صورتی میتواند باشد..... با بحث,مطالعه و.....
دوستان یک کتاب معرفی می کنم خدمتتون....
انشاءالله ک بخوانید و استفاده ببرید....
"اسرار آل رسول""ک داستان زندگی حضرت علی را پس از رحلت حضرت محمد بیان می کند
این کتاب در مقدمه نام راوی و مستندات وارد شده در آن را ذکر کرده است.... ک کاملا نیز از طرف شیعه و سنی مورد قبول هستند
بنده با مطالعه ی این کتاب ب دلیل برتری شیعه بر سنی پی بردم....
انشاءالله ک شما نیز آن را مطالعه نمایید
در پناه حق باشید
خدانگهدار [golrooz]
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.