PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بزرگداشت 7 آبان آشنایی با روز کوروش کبیر + زندگینامه و تصاویر



روابط عمومی سایت
28th October 2014, 09:01 PM
http://uc-njavan.ir/images/fn6uosgd9g99k97k661k.jpg (http://uc-njavan.ir/images/fn6uosgd9g99k97k661k.jpg)

به نام زیبا پروردگاری که ایران را آفرید [golrooz]

با سلام و درود فراوان خدمت تمامی کاربران عزیز [golrooz]

روز کوروش کبیر بر شما کاربران سایت علمی نخبگان جوان گرامی باد

[golrooz][golrooz][golrooz]
بیادتان مى آورم تا همیشه بدانید که زیباترین منش آدمى ، محبت اوست پس ؛
محبت کنید چه به دوست ، چه به دشمن! که دوست را بزرگ کند و دشمن را دوست.
“کوروش بزرگ”

این روز به مناسبت تكمیل تصرف امپراتوری بابل به دست ارتش ایران (اكتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد) و پایان دوران ستمگری در دنیای باستان برقرار شده است .

در چنین روزی، كورش بزرگ پس از گشودن دروازه‌ی شهر بابل، اندر آن شهر بزرگ و با شكوه و بسیار كهن شد. مردم بابل گمان می كردند كه اكنون با چپاول و كشتار و دست درازی به جان و دارایی و زنانشان روبرو خواهند شد و سپس فرمانروایی زورگو و ستمگر بر آنان شهریاری خواهد كرد ولی كورش بزرگ و سربازانش نه تنها چنین نكردند بلكه کورش فرمان آزادی و برابری داد.

فرمانی كه در سال ١٩٧١ میلادی از سوی (سازمان ملل متحد) نخستین (منشور) آزادی مردم در جهان شناخته شد.


http://uc-njavan.ir/images/d4btrx5i6c18z2o9x1c.jpg (http://uc-njavan.ir/images/d4btrx5i6c18z2o9x1c.jpg)

آرامگاه کوروش کبیر

كورش بزرگ ، کشورهای شکست خورده را وادار به فرمانبرداری نمیکرد و آنان میتوانستند فرمانروای خود را خود برگزینند،كه نام آن ساتراپ (ایالت) بود.

ساتراپ‌های امپراتوری ایران همان آزادی گزینشی را دارا بودند كه امروزه در ایالات متحده آمریكا می‌بینیم.

هوشمندی کورش بزرگ برآیند آمیختگی دو تیره‌‌ی بزرگ آریایی ، پارس و ماد (ماد برابر با آذریان و کُردان) بود.

آمیختگی این دو تیره ایران بزرگ را ساخت ، کورش بزرگ را پدید آورد و در كارنامه‌ی جهان شگفتی آفرید.

این آمیختگی پارس و ماد یا پارس و آذری و كُرد ، هرگز جدا شدنی نیست و یک پارچگی این بوم را در پناه خود دارد.

و چنین گفت کورش بزرگ ، آن ابر مرد كارنامه تاریخ جهان:
«فرمان دادم تا كالبدم را بدون تاپوت (تابوت) و مومیایی به خاك به سپارند ، تا پاره های تنم ، خاک ایران را درست كند.»

روانش شاد و روز پاترمی (ملی) ایران بر همگی خجسته باد.


http://uc-njavan.ir/images/ydeohhxlf90bvxewg3k.png (http://uc-njavan.ir/images/ydeohhxlf90bvxewg3k.png)

وسعت امپراتوری هخامنشیان در دوران کوروش بزرگ

بیوگرافی و زندگی‌نامه کوروش کبیر از تولد تا عروج
کوروش دوم که به کوروش بزرگ و کوروش کبیر مشهور است، بنیان‌گذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که در بین سال‌های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گسترده‌ای از آسیا حکومت می‌کرد. کوروش در استوانهٔ خود که در بابل کشف شده، خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ چیش‌پیش، شاه بزرگ انشان، از خانواده‌ای که همیشه پادشاه بوده‌است» معرفی می‌کند.

به گفتهٔ هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشته‌است و به‌جز کتزیاس، دیگر نویسندگان یونانی، ماندانا دختر آستیاگ را مادر کوروش دانسته‌اند و گزارش داده‌اند که کوروش حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا بوده‌است. برخی از مورخان امروزی این روایت را معتبر می‌دانند اما برخی دیگر اعتقاد دارند رواج این روایت ریشه‌های سیاسی داشته‌است و هدفش این بوده که از بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمه‌مادی بسازد تا مادها را با فرمانروایی پارس‌ها آشتی دهد و اصولاً رابطه‌ای بین ماندانا دختر آستیاگ و کوروش قائل نیستند و آن را افسانه می‌دانند.

دربارهٔ کودکی و جوانی کوروش و سال‌های اولیهٔ زندگی او روایات متعددی وجود دارد؛ اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها دربارهٔ ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه‌است. هرودوت در مورد دستیابی کوروش به قدرت، چهار داستان نقل می‌کند. ولی فقط یکی از آنها را معتبر می‌داند. طبق نظر گزنفون از قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد مسیح یک سلسله داستان‌های متفاوت دربارهٔ کوروش نقل می‌شده‌است.


http://uc-njavan.ir/images/4mqofldydn2sztkvatu.jpg (http://uc-njavan.ir/images/4mqofldydn2sztkvatu.jpg)
نقاشی دوران کودکی کوروش، اثر سباستیانو ریچی

کوروش ابتدا علیهٔ شاه ماد طغیان کرد و سپس به پایتخت حکومت ماد در هگمتانه یورش برد و با کمک‌هایی که از درون سپاه ماد به او شد، هگمتانه را فتح کرد. سپس کرزوس، شاه لیدیه را شکست داد و به‌سوی سارد لشکر کشید و پس از دو هفته، شهر سارد به اشغال نیروهای ایرانی درآمد. کوروش مسئولیت فتح دیگر شهرهای آسیای صغیر را به فرماندهانش واگذار کرد و خود به اکباتان بازگشت و به‌سوی «پارت»، «زرنگ»، «هرات»، «خوارزم»، «باختر»، «سغد»، «گندار»، «ثه‌تَ‌گوش» و «اَرَخواتیش» لشکر کشید. جزئیات این جنگ‌ها در تاریخ ثبت نشده‌است و اطلاع کمی دربارهٔ کیفیت این نبردها وجود دارد.

در بهار سال ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش آهنگ تسخیر بابل را کرد و وارد جنگ با بابل شد. به گواهی اسناد تاریخی و عقیدهٔ پژوهشگران، فتح بابل بدون جنگ بوده‌است و توسط یکی از فرماندهان کوروش به‌نام گئوبروه در شب جشن سال نو انجام شد. هفده روز پس از سقوط بابل، در روز ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد، خود کوروش وارد پایتخت شد. تصرف بابل نقطهٔ عطفی بود که باعث ایجاد تعادل بین قدرت‌های درگیر در آسیای غربی شد و زمینهٔ بازگشت یهودیان تبعیدی به میهن‌شان در اسرائیل را فراهم کرد. کوروش همچنین دستور داد که پرستش‌گاه اورشلیم را بازسازی کنند و ظروف و اشیای طلایی و نقره‌ای را که نبوکدنصر از اورشلیم ربوده بود، به یهودیان تحویل داد.

استوانهٔ کوروش پس از شکست دادن نبونعید و تصرف بابل، نوشته شده و به منزلهٔ سند و شاهد تاریخی پرارزشی‌است. در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل متحد استوانهٔ کوروش را به همهٔ زبان‌های رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این استوانه در مقر سازمان ملل در شهر نیویورک قرار داده شد.

هرودوت گزارش می‌دهد که کوروش در جنگ با ماساگت‌ها کشته شد؛ ولی این دیدگاه را اکثر مورخان جدید رد می‌کنند و معتقدند که داستان هرودوت ساختگی است. تنها منبع موثق کهنی که غیرمستقیم به مرگ کوروش اشاره می‌کند، دو لوح و سند گلی یافت‌شده در بابل است که نخستین آن مربوط به دوازدهم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد است که تاریخ آن «نهمین سال کورش، شاه کشورها» را نشان می‌دهد. سند دوم که مربوط به سی و یکم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد است، «سال آغاز فرمانروایی کمبوجیه، شاه کشورها» را بر خود دارد. این دو سند که در ظاهر اهمیت چندانی ندارند، در واقع نشان می‌دهند که کوروش در فاصلهٔ بین ۱۲ تا ۳۱ اوت سال ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشته‌است و یا حداقل، خبر درگذشت وی و بر تخت‌نشینی کمبوجیه در این تاریخ به بابل رسیده‌است.

نیای کوروش برای چندین نسل بر قبایل پارس حکمرانی می‌کرده‌اند که از حکاکی‌ها و گزارش‌های تاریخ معاصر کوروش هویدا است. در سنگ‌نبشتهٔ کوروش در پاسارگاد آمده‌است: «من کوروش شاه هستم، شاه هخامنشی»، «کوروش، شاه بزرگ، شاه هخامنشی» یا «کوروش، شاه بزرگ، پسر کمبوجیه، شاه هخامنشی». در حکاکی‌های شهر بابل از اور اینگونه شروع می‌کند: «کوروش، شاه تمام جهان، شاه سرزمین انشان، پسر کمبوجیه، شاه سرزمین انشان» و در استوانهٔ کوروش، کوروش خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ شهر انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان نواده چیش پیش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان، از خانواده‌ای که همیشه پادشاه بوده‌است» معرفی کرده‌است.

به گفتهٔ هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشته‌است. به‌جز کتزیاس، دیگر نویسندگان یونانی، ماندانا دختر آستیاگ را مادر کوروش دانسته‌اند و گزارش داده‌اند که کوروش حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا بوده‌است. برخی از پژوهشگران امروزی این روایت را معتبر می‌دانند. اما برخی دیگر اعتقاد دارند رواج این روایت ریشه‌های سیاسی داشته‌است و هدفش این بوده که از بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمه‌مادی بسازد تا مادها را با فرمانروایی پارس‌ها آشتی دهد و اصولاً رابطه‌ای بین ماندانا دختر آستیاگ و کوروش قائل نیستند و آن را افسانه می‌دانند.


http://uc-njavan.ir/images/021semxz1f2j02lpfc4t.jpg (http://uc-njavan.ir/images/021semxz1f2j02lpfc4t.jpg)

کاخ اختصاصی کوروش در پاسارگاد


کودکی و نوجوانی

دربارهٔ کودکی و جوانی کوروش و سال‌های اولیهٔ زندگی او روایات متعددی وجود می‌دارد؛ اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها دربارهٔ ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه‌است. هرودوت در مورد دستیابی کوروش به قدرت، چهار داستان نقل می‌کند.

ولی فقط یکی از آنها را معتبر می‌داند که این داستان هم از نظر داندامایف دارای عنصرهای فولکلور است. طبق نظر گزنفون از قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد مسیح یک سلسله داستان‌های متفاوت دربارهٔ کوروش نقل می‌شده‌است.

بنا به گفتهٔ هرودوت، آستیاگ (پدربزرگ کوروش) شبی در خواب دید که از دخترش آنقدر آب خارج شد که کشور ماد و تمام آسیا را غرق کرد. مغها خواب وی را چنین تعبیر کردند که فرزند دخترش روزی بر تمام آسیا چیره خواهد شد. از این روی، وی دخترش ماندانا را به یکی از بزرگان پارس به زناشویی داد.

پس از تولد نوه‌اش، وی خواب دیگری دید که تاکی از بدن ماندانا روئیده و تمام آسیا را فراگرفته‌است پس او فرزند دخترش را به یکی از بستگانش به نام هارپاگ سپرد و دستور داد که کودک را نابود کند. هارپاگ، کوروش را به یکی از چوپان‌های شاه به نام میترادات (مهرداد) داد و از او خواست که وی را به دستور شاه به کوهی در میان جنگل رها کند تا طعمهٔ ددان گردد. چوپان کودک را به خانه برد. وقتی همسر چوپان به نام سِپاکو از موضوع باخبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار ورزید که از کشتن کودک خودداری کند و بجای او، فرزند خود را که تازه زاییده و مرده بدنیا آمده بود، در جنگل رها سازد. چوپان نظر همسرش را پذیرفت و جسد مردهٔ فرزندش را به مأموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش را به گردن گرفت. هارپاگ هم جسد پسر چوپان را با اسمی دیگر در مقبرهٔ شاهی دفن کرد.


http://uc-njavan.ir/images/3o040f1smrv4y6wzdwh.jpg (http://uc-njavan.ir/images/3o040f1smrv4y6wzdwh.jpg)

نوشتهٔ حکاکی‌شده به زبان پارسی باستان، عیلامی و زبان اکدی بر ستون پاسارگاد «من کوروش، شاه هخامنشی هستم».

سال‌ها بعد هنگامی که کوروش ده ساله شده بود و با کودکان بازی می‌کرد، آن کودکان وی را به عنوان پادشاه برگزیدند. وی در میان بازی، دستور داد یکی از کودکان را تنبیه کنند. پدر آن پسر به نام آرتمبارس نزد آستیاگ شکایت کرد و اظهار داشت که یکی از بردگان وی فرزند درباریان را چوب زده‌است. کوروش را نزد آستیاگ فرستادند تا تنبیه شود. شاه با مشاهدهٔ کوروش و شباهت وی با افراد خانواده چنین سوءظن برد که مبادا او کوروش نوهٔ خودش باشد.

شاه چوپان را تهدید کرد که اگر حقیقت را نگوید شکنجه خواهد شد و وی حقیقت را بیان داشت. پس از آن، شاه هارپاگ را احضار کرد و از وی پرسید: «طفل دخترم را که به تو سپرده بودم، چگونه کشتی؟» هارپاگ با دیدن چوپان پاسخ داد که: «پس از آنکه طفل را به خانه بردم، خواستم طوری رفتار کنم که امر تو اجرا شده باشد و قاتل پسر دخترت هم نباشم.» او گفت حالا که طفل زنده مانده باید خدا را شکر کرد و ضیافتی داد و از هارپاگ خواست به این میهمانی بیاید و فرزندش را هم همراه بیاورد. بدین ترتیب که او را برای صرف شام دعوت کرد و بدون آنکه وی خبردار شود از بدن فرزندش که همسن کوروش بود، غذایی تهیه کرد و به خورد پدرش داد.

مدتی بعد آستیاگ بار دیگر به جادوگران و کاهنان روی آورد و از آنها سوال کرد که آیا هنوز باید از آن خطر از جانب نواده‌اش بترسد یا خیر؟ آنها پاسخ دادند که رویای شاه هم‌اکنون تعبیر شده‌است برای آنکه کوروش هنگامی که با کودکان دیگر بازی می‌کرد به عنوان شاه انتخاب شد. بنابراین دیگر نیاز نیست از وی بترسد. پس از آن آستیاگ آرام گرفت و نواده‌اش را به پارس نزد پدر و مادرش فرستاد.

تقریباً همهٔ جماعات متمدن از همان دوره‌های اولیه در اشعار و افسانه‌ها، قهرمانانی از قبیل شاهان و بنیانگذاران مذاهب و سلسله‌های سلطنتی و بطورکلی قهرمانان ملی خود را ستوده‌اند. شباهت بهت‌آور و گاه یکسان‌بودن این افسانه‌ها در میان اقوام مختلف که اغلب از هم فاصله‌های زیادی دارند، از دیر باز معلوم بوده و در سبک و روال این نوع افسانه‌های ولادت معمولاً شباهت‌هایی به چشم می‌خورد.

داستان هرودوت از تولد کوروش، نه‌تنها همانندهایی در داستان‌های تولد شخصیت‌های تاریخی دیگر مانند حکایت کودکی موسی و کودکی سارگن بزرگ (بنیانگذار بابل) دارد، بلکه دربارهٔ دودمان‌های شاهی در تاریخ ایران نیز نظیر چنین داستان‌هایی موجود است که داستان کوروش اولین آنهاست. داستان زادن و جوانی اردشیر بابکان نخستین پادشاه دودمان ساسانی نیز همانند داستان کوروش‌است.

نبردهای کوروش بزرگ

اسناد موجود از منابع میخی بین‌النهرین حکایت از آن دارند که کوروش پس از به تخت‌نشینی در پارس، با بابل روابط سیاسی برقرار کرد تا از جانب غرب، خیالش آسوده باشد و احتمالاً همزمان توجه خود را به شرق و شمال ایران نیز معطوف کرده‌بود. کوروش برای رهایی از یوغ مادها لشکرکشی خود را با حمله به دژ مادی پاسارگاد آغاز کرد و به گفتهٔ هرودوت، تنها سه طایفه از شش طایفهٔ ساکن پارس، به شورش او پیوستند اما از قرار معلوم، وی تعدادی از نجبای مادی را به‌طرف خود کشید.

در این شورش، نبرد سختی درگرفت، نیکولاس دمشقی گزارش می‌دهد که در ابتدا اوضاع جنگ اصلاً به سود سپاه کوروش نبوده و پارس‌ها از برابر مادها که ار نظر تعداد سپاهیان، وضع بهتری داشتند گریخته بودند. زنان پارسی با دیدن مردانی که در حال فرار بودند بر آنان بانگ زدند که آیا می‌خواهید دوباره به همان جایی بروید که از آن‌جا به‌دنیا آمده‌اید؟ این رفتار زن‌ها باعث شد مردان با سرسختی بیش‌تری بجنگند و فائق آیند.

کوروش احتمالاً توانسته‌است ظرف دو سال بعدی، کلیهٔ نیروهای مادی را از پارس بیرون کند. به گفتهٔ هرودوت، هنگامی که آستیاگ شنید که کوروش برای جنگ آماده می‌شود، قاصدی را نزد وی فرستاد و او را به دربار احضار نمود. کوروش پاسخ داد خیلی زودتر از آنچه انتظار می‌رود در آنجا حاضر خواهم شد. این عدم اطاعت کوروش از آستیاگ نشان یک طغیان بود.

آستیاگ در سال ۵۵۰ پیش از میلاد همهٔ نیروهای کمکی خود را از شمال و شرق ایران برای لشکرکشی نهایی فرخواند. رویدادنامهٔ نبونعید گزارش می‌دهد: «آستیاگ سپاه خود را به‌کار گرفت و به‌سوی کوروش، شاه انزان، تاخت تا او را از پای درآورد».

هارپاگ فرماندهی سپاهیان ماد را برعهده داشت و بنابر روایت هرودوت، هارپاگ که آستیاگ شدیداً او را تنبیه کرده بود، تصمیم گرفت که از شاه انتقام بگیرد. رویدادنامهٔ نبونعید می‌نویسد: «سپاه آستیاگ در میان جنگ سرکشی کرد.» بخشی از سپاهیان مادی به کوروش پیوستند و بقیه، راه فرار پیش گرفتند و آستیاگ برای دفاع از پایتختش هگمتانه، شخصاً فرماندهی باقی‌ماندهٔ سپاهش را برعهده گرفت اما ناچار شد از برابر کوروش به دژ شهر پناه برد و شهر تسلیم کوروش شد.

رویدادنامهٔ نبونعید گزارش می‌دهد که «آستیاگ اسیر شد و مادها او را تسلیم کوروش کردند». کوروش با وی رفتاری جوانمردانه داشت و زندگی آخرین شاه ماد را بدو بخشید و او را به هیرکانیا [گرگان امروزی] تبعید کرد و خود کوروش «زر و سیم و همهٔ گنجینه را از هگمتانه برداشت و به انزان برد». او پس از پیروزی سال ۵۵۰ پیش از میلاد بر مادها، به بخش بزرگی از ایران دست یافت اما به حریم خاندان‌های حاکم تعدی نکرد بلکه صرفاً آن‌ها را دست‌نشاندهٔ پارس کرد. وی سپس به سمت غرب آمد و در آوریل ۴۷۰ پیش از میلاد به منطقهٔ میان‌رودان وارد شد تا سرزمین‌هایی که مادها در جنگ با آشورها از آن خود کرده بودند را مطیع خود کند. «او بر شاه آن‌جا پیروز شد، گنجینه‌اش را از آن خود کرد و نیروهای خود را بر آن‌جا گمارد».

کوروش پس از تسخیر ماد، رسماً خود را فرمانروای ماد خواند و لقب شاهان ماد را به خود اختصاص داد، اما در عمل سرزمین ماد توسط یک فرماندار پارسی اداره می‌شد. پارس‌ها سیستم ادارهٔ کشور را از مادها به عاریت گرفتند که خود آنها نیز بسیاری از شیوه‌های آن را از آسوری‌ها به عاریت گرفته بودند. درون حیطه و قلمرو امپراتوری هخامنشی، سرزمین ماد، دقیقاً پس از خود پارس رتبهٔ دوم را داشت.

بنابراین یونانیان، یهودیان، مصری‌ها و سایر مردمان دنیای قدیم، سقوط ماد را در حقیقت جانشینی کوروش به جای آستیاگ می‌دانستند و پارسی‌ها را مادی می‌دانستند و تاریخ پارس را توالی و دنباله تاریخ ماد تلقی می‌کردند. هر چند هرودوت در بخش‌های پژوهشی کارهایش، با کمال دقت بین آداب و رسوم مادها و پارس‌ها تفاوت قائل می‌شود، ولی در فصولی که به افسانه‌ها و داستان‌ها می‌پردازد، شیوه‌های این دو را با یکدیگر مخلوط می‌کند و درهم می‌آمیزد. تئوگنیس و سیمونیدس و سایر شاعران یونانی نیز پارسی‌ها را اهل ماد خواندند. منابع مصری و نیز سایر منابع نیز پارسی‌ها را مادی خوانده‌اند.


http://uc-njavan.ir/images/um9aia5vbhep59oazmi0.jpg (http://uc-njavan.ir/images/um9aia5vbhep59oazmi0.jpg)

استوانه کوروش در موزهٔ بریتانیا


فروپاشی فرمانروایی لیدیه

پس از فتح همدان توسط کوروش و اسیر شدن آستیاگ، شوهرخواهر کرزوس شاه لیدیه، وی بسیار نگران بود که رقیب تازه‌ای پیدا کند و کوروش به سرزمین‌های به ارث رسیده از ماد قناعت نکند و آهنگ گرفتن سراسر آسیای صغیر را داشته باشد. از این‌روی تصمیم گرفت که نگذارد رقیب تازه‌نفس قوی گردد و برای اطمینان خاطر، از چند پیشگوی مشهور یک سوال آزمایشی را پرسید که پاسخش را تنها خود می‌دانست و درصورتی که غیب‌گوها پاسخ صحیحی دادند، نتیجهٔ جنگ را از آن‌ها بپرسد. از میان پیشگوها، فقط پیشگوی معبد دلفی به نخستین پرسش وی پاسخ صحیحی داد و کرزوس معبد مذکور را غرق در گنجینه‌ای از زر کرد و با اطمینان کامل از درستی بی چون و چرای پیشگویی معبد دلفی، پرسید که آیا می‌تواند وارد جنگ با کوروش شود؟ پاسخ مشهود پیشگو این بود: «در جنگ بین کرزوس و کوروش، فرمانروایی بزرگی فرو خواهد پاشید».

اینکه منظور از «فرمانروایی بزرگ» خود لیدیه بود، از ذهن وی نگذشت و از این پاسخ خشنود شد و سرگرم تجهیز خود برای لشکرکشی علیهٔ کوروش شد. وی فرستادگانی به مصر و بابل فرستاد و از آن‌ها خواست علیهٔ کوروش با وی متحد شوند و هردوی آن‌ها که از بزرگ شدن دولت هخامنشی نگران بودند، این اتحاد را پذیرفتند و وعده کردند که در سال آینده به او کمک کنند. در این هنگام، یکی از فرستادگان کرزوس به وی خیانت کرده و نزد کوروش آمد و بدو اطلاع داد که کرزوس در حال تدارک نیرو برای جنگ با توست. کوروش فوراً مقدمات جنگ را آماده کرد و تشخیص داد که نباید به دشمن فرصت دهد و او باید حمله را آغاز کند.

در بهار سال ۵۴۵ پیش از میلاد کرزوس با سپاه خود راه شرق را در پیش گرفت و از رود هالیس (قزل‌ایرماق) گذشت و کاپادوکیه را تسخیر کرد. در این فاصله ماه اکتبر فرا رسید و کوروش از ماد و از راه ارمنستان خود را به منطقهٔ پتریا رساند و نبرد سختی بین طرفین درگرفت که بی‌نتیجه پایان یافت. روز بعد کرزوس چون دید تعداد نیروهایش از نیروهای کوروش کمتر است، ترجیح داد که به‌طرف پایتخش سارد عقب نشیند، زیرا تصور می‌کرد که زمستان در پیش است و کوروش به‌واسطهٔ سختی زمان و اینکه از مرکز ایران دور است و دولت بابل را در پشت سرش دارد، هرگز به سارد حمله نمی‌کند و او می‌تواند در بهار سال آینده با رسیدن نیروهای متحدش، سپاهی به‌مراتب بهتر را تشکیل دهد.

کوروش آن‌قدر صبر کرد تا مطمئن شد که سربازهای اجیرشدهٔ یونانی از اقامتگاه‌های زمستانی خود مرخص شده‌اند. سپس با دولت بابل وارد مذاکره شد و پیمان صلح با نبونعید منعقد کرد. به این ترتیب از جانب پشت سر مطمئن شد و به ناگهان و با وجود فصل سرما در نوامبر ۵۴۵ پیش از میلاد به سوی سارد لشکر کشید. کرزوس با شنیدن این خبر شگفت‌زده شد زیرا گمان نمی‌کرد حریفش در زمستان وارد جنگ شود. متحدین وی دور بودند و زودتر از بهار متصور نبود که کمکی به وی برسد، سپاهیان اجیرشده را هم مرخص کرده بود و چاره‌ای جز استفاده از سواره‌نظام نداشت.

سواره‌نظام لیدیه یکی از سواره‌نظام‌های ممتاز بود و برای این منظور، کرزوس سپاهش را در طرف شرقی سارد در دشتی به نام هرموس آراست زیرا این دشت وسیع برای عملیات سواره‌نظام مناسب بود. کوروش برای فلج کردن سواره‌نظام لیدیه، تاکتیک هوشمندانه‌ای را بکار بست، چون اسب از بو و هیکل شتر رَم می‌کند، وی در جلوی صف لشگرش قطاری از شتر را آراست. اسب‌های لیدیه‌ای‌ها از بوی شتر رَم کردند و آشفتگی زیادی در صفوف سپاه ایجاد کردند و سواران نیز ناگزیر پایین آمدند و پیاده جنگیدند. سرانجام ایرانیان پیروز شدند و لیدیه‌ای‌ها به درون دژ عقب نشستند. کوروش بی‌درنگ دستور حمله به دژ را داد زیرا باستان‌شناسان در سارد تعداد زیادی نوک نیزهٔ پارسی یافته‌اند. حمله با شکست روبه‌رو شد و ایرانیان مجبور شدند خود را برای محاصره‌ای آماده کنند که در فصل زمستان بسیار دشوار بود زیرا شهر سارد از نظر آذوقه مشکلی نداشت و به راحتی تسلیم نمی‌شد.

دو هفته از محاصره بی‌نتیجه سپری شد. آن‌گاه کوروش در میان سپاهیان اعلام کرد که به نخستین کسی که از بارو بالا برود، پاداش بزرگی خواهد داد. در این میان یکی از ایرانیان ساحل‌نشین دریای مازندران متوجه شد که قسمت جنوبی دژ که پشت به کوهستان بود، بی‌نگهبان است. علاوه بر این او دیده بود که چگونه یک سپاهی لیدیه‌ای از این سوی شیب به بالا خزیده‌است تا کلاه‌خودش را که از سرش افتاده بود بردارد. اینک این ایرانی شهامت به خرج داده بود تا از دیوار جنوبی بالا رود و به دنبالش دیگران نیز از این اقدام سرمشق گرفتند و به دنبالش از دیوار بالا رفتند و به این ترتیب دژ سارد در نوامبر ۵۴۵ پیش از میلاد تسخیر شد.

به نوشتهٔ هرودوت و برخی مورخان دیگر، کوروش پس از تسخیر سارد دستور داد تا کرزوس و ۱۴ نفر دیگر از بزرگان لیدی را دستگیر کرده و بسوزانند اما بر اثر استغاثه کرزوس، باران جاری شد و آتش را خاموش کرد و کوروش هم که تحت تأثیر سخنان او قرار گرفته بود وی را بخشید اما بعضی محققین جدید معتقدند با توجه به اعتقادات مذهبی پارسیان باستان در مورد قداست آتش، احتمالاً اصل قضیه به این صورت بوده که کرزوس برای مرگ شرافتمندانه تصمیم به خودسوزی گرفته ولی احتمالاً کوروش به‌موقع از خودکشی کرزوس جلوگیری کرده‌است. یا در هنگام فراهم آوردن آتش باران آمده و کرزوس از خودکشی منصرف شده‌است. کوروش به هنگام ترک سارد در پایان نوامبر سال ۵۴۵ پیش از میلاد، کرزوس را با خود به هگمتانه به تبعید برد و پنج سال پس از سقوط سارد، سراسر آسیای صغیر ضمیمهٔ شاهنشاهی هخامنشی شد.


http://uc-njavan.ir/images/slrl9o5a9fvaxjw8g660.png (http://uc-njavan.ir/images/slrl9o5a9fvaxjw8g660.png)

درفش هخامنشیان در دورهٔ کوروش

تسخیر شرق ایران و غرب آسیای میانه و عیلام

توالی تاریخی جنگ‌های کوروش، پس از فتح آسیای صغیر مبهم باقی‌مانده‌است. کوروش مسئولیت فتح شهرهای آئونیان را در ساحل دریای اژه و بقیهٔ آسیای صغیر را به فرماندهانش واگذار کرد و به اکباتان برگشت تا مقدمات تسیخر بابل، باختر، سرزمین سکاها و بالأخره مصر را فراهم نماید.

اینکه چرا کوروش منتظر پایان کارها در آسیای کوچک نشده و با شتاب به درون ایران بازگشته، می‌تواند ناشی از این باشد که نبرد کوروش با کرزوس بی‌موقع بود و حمله از طرف پادشاه لیدیه صورت گرفت زیرا پس از انقراض دولت ماد، اوضاع ثابتی بر ایران حاکم نبوده و او می‌بایست به امور شرقی رسیدگی می‌کرد. مورخان یونانی دربارهٔ جنگ‌های کوروش در قسمت‌های شرقی ایران سکوت کرده‌اند و به جز هرودوت که آن هم به‌طور مختصر به این جنگ‌ها اشاره می‌کند، دیگران مطلبی ننوشته‌اند. داریوش نام ایالت‌های تحت فرمان امپراتوری هخامنشی را در سنگ‌نبشته‌های بیستون، تخت جمشید و نقش رستم ذکر می‌کند که نام سرزمین‌های شرقی ایران نیز در میان آنان است.

در بند ششم سنگ‌نبشتهٔ داریوش در بیستون، وی به نام بیست و دو سرزمین اشاره می‌کند که امپراتوری او را تشکیل می‌دهند و چون در زمان نوشتن این سنگ‌نبشته، فقط سه سال از فرمانروایی داریوش می‌گذشت و این مدت هم صرف فرونشاندن شورش‌ها شده بود، می‌بایست این سرزمین‌ها در دوره‌های قبل به امپراتوری هخامنشی افزوده شده باشند؛ دوران پادشاهی کمبوجیه کوتاه بود و او تنها توانسته بود مصر را فتح کند. پس بی‌گمان این سرزمین‌ها را که در سنگ‌نبشتهٔ بیستون از آن‌ها به‌عنوان بخشی از پادشاهی هخامنشی نام برده شده، باید کمابیش همان سرزمین‌هایی بدانیم که در ابتدا به‌دست کوروش به امپراتوری هخامنشی افزوده شده بودند. این ایالات شامل «پارت»، «زرنگ»، «هرات»، «خوارزم»، «باختر»، «سغد»، «گندار»، «ثه‌تَ‌گوش» و «اَرَخواتیش» است.

پارس‌ها احتمالاً پارت، هیرکانی و احتمالاً ارمنستان که همگی جزئی از قلمرو سابق پادشاهی ماد در ۵۴۹-۵۴۸ پیش از میلاد بودند را اشغال کردند. به گفتهٔ گزنفون، هیرکانی داوطلبانه حاکمیت کوروش بر خود را پذیرفت. همانطور که برای عیلام والتر هینتس و ران زادوک با هم اختلاف نظر دارند که عیلام توسط پارس‌ها بعد از سقوط بابل در ۵۳۹ پیش از میلاد گرفته شد. با این وجود براساس یکی از متون پیشگویی بابلی، «شاه عیلام حمله خواهد کرد و از تخت پادشاهی بیرون خواهد کرد»، پادشاه بابل کسی که «خاندان هارران را تاسیس کرد». این شاه عیلام به عنوان کوروش دوم و شاه بابل به عنوان نبونعید شناخته شده‌است. عیلام باید قبل از حمله کوروش به بابل فتح شده باشد.

شهر مهاجرنشین مستحکم‌شدهٔ سایرس‌چتا (یعنی شهر کوروش) یا همان سایروپولیس در سغد، گواهی فعالیت کوروش در آن ناحیه‌است. پلینی گزارش می‌دهد که کوروش، شهر کپیسا در شمال افغانستان را ویران کرد و آریان حملهٔ او به سرزمین‌های هند (ظاهراً گندهارا) و فرمانبرداری مردم آریاسپائی در امتداد مرز جنوبی درانگیانا را گزارش داد. به استناد گزارش هرودوت و بروسوس حملهٔ او به سرزمین‌های آسیای میانه بعد از شکست‌دادن لیدیه در ۵۴۷ پیش از میلاد و پس از فتح بابل در ۵۳۹ پیش از میلاد رخ داده‌است.


http://uc-njavan.ir/images/yulqky0nrtache1nnn0k.png (http://uc-njavan.ir/images/yulqky0nrtache1nnn0k.png)

تندیس کوروش بزرگ در پارک المپیک سیدنی

فتح بابل

در بابل ده‌ها هزار نفر از جوامع خارجی وجود داشتند و در میان آنها تعداد زیادی یهودی نیز وجود داشت که به اجبار و فشار شاه کلدانی از کشورهای خودشان رانده شده بودند. این مردمان هرگز امید به بازگشت به میهن خود را از دست نداده بودند. اینها همگی آماده بودند تا به دشمن نبونعید کمک کنند و بدین ترتیب پارسیان را ناجی خود تلقی می‌کردند. کشمکش‌های اجتماعی از یک سو، نارضایتی کشاورزان، صنعتگران، اشراف و نجبا (کارمندان، کاهنان، بازرگانان و غیره) از سوی دیگر باعث شده بود که زیربنای اجتماع ویران شود. شاه بابل که ده سال از پایتخت دور بود و در تیما سکونت داشت، تجارت پُرسود کندر را به انحصار خویش درآورده بود و خدای سین را به مردوک ترجیح می‌داد که این امر موجب خشم و نارضایتی کاهنان را فراهم آورده بود.

کشاورزان و صنعتگران که قسمت عمدهٔ جمعیت کشور را تشکیل می‌دادند، نسبت به فعالیت‌های نبونعید در زمینهٔ آماده‌شدن برای جنگ، بی‌تفاوت بودند و میل داشتند فرمانروایان قدیمی را، بی‌دردسر و زحمت با فرمانروایان جدید تعویض نمایند، ارتش بابل بر اثر جنگ‌های متعدد در عربستان خسته و فرسوده شده بود و به مشکل می‌توان انتظار داشت که چنین ارتشی توانایی آن را داشته باشد تا با سپاهیان دشمن که هم از نظر تعداد و هم از نظر تجهیزات برتر بودند بجنگد و در برابر آنها بایستد. بدین ترتیب بابل فاقد توانایی و قدرت لازم برای مقابلهٔ مؤثر در برابر سپاهیان کوروش بود. هنگامی که کوروش به بین‌النهرین حمله‌ور شد، کاهنان او را نمایندهٔ خدای مردوک دانسته، به وی خوش‌آمد گفتند و پیامبران یهودی اعلام داشتند که وی نجات‌دهندهٔ قوم آنان است و سایر طبقات خارجی نیز وی را به عنوان آزاد کنندهٔ خود دانستند.

بابل از استحکامات طبیعی برخوردار بود؛ چنانچه در غرب رود فرات، در شرق رود دجله و در جنوب خلیج فارس او را احاطه می‌کردند و برای محصور بودن بابل در شمال، نبوکدنصر دوم، فاتح اورشلیم، از سر احتیاط یک دیوار مادی ساخته بود که می‌توان آن را نمونهٔ بابلی دیوار چین دانست. این دیوار در نقطه‌ای که فاصلهٔ بین دجله و فرات به حداقل می‌رسد، بنا شد. سازندهٔ دیوار، نبوکدنصر، می‌نویسد: «برای اینکه فشار آب آسیبی به دیوار نزند، رویهٔ بیرونی آن را با آجر و ملات قیر استحکلم بخشیده‌ام». گزنفون که در سال ۴۰۱ پیش از میلاد این بنا را دیده‌بود، ضخامت آن را ۲۰ پا و بلندی‌اش را ۱۰۰ پا تخمین می‌زند.

کوروش با سپاه خود از میان گوتیوم به‌طرف جنوب حرکت کرد و از رود سیروان گذشت و در آغاز سال ۵۳۹ پیش از میلاد به شهر اُوپیس، دژ شرقی دیوار مادی رسید و اُوپیس محاصره و به آتش کشیده شد. ایرانیان از سر دوراندیشی، از کرکوک، قیر و قطران همراه خود آورده بودند. در نبردهایی خونین، اُپیس به تصرف درآمد و سپاه نبونعید شکست خورد. در روز دهم اکتبر شهر سیپار نیز سقوط کرد و دژ غربی دیوار مادی نیز بدون درگیری تسلیم سپاه کوروش شد.

بدین ترتیب کوروش در جنوب دیوار مادی با گذشتن از دجله، همهٔ استحکامات دفاعی نبوکدنصر را دُور زد و دو روز بعد، دوازدهم اکتبر، همزمان با جشن سال نوی تقویم بابلی، گئوبروه با سپاه خود وارد بابل شد و بدون جنگ و تلفات، شهر را تصرف کرد و مطابق با دستور کوروش، بلافاصله نظم سختگیرانه‌ای در بابل وضع شد. «سپرهای نیروهای گوتیوم، دروازه‌های اسانگیلا را احاطه کردند. هیچ عبادتی دچار وقفه نشد. نه در اسانگیلا و نه در دیگر معابد هیچ مراسمی از قلم نیفتاد.»

از خلال گزارش‌ها چنین استنباط می‌شود که کوروش می‌خواسته به هر نحوی که شده دل کاهنان را به‌دست آورد، تا به کمک آن‌ها مردم را به‌سوی خود جلب کند. از الواح برجای‌مانده به خط میخی که بی‌درنگ، از صبح روز بعد به‌نام کوروش تاریخ خورده‌اند، چنین برمی‌آید که تغییر حکومت بدون دردسر انجام پذیرفته‌است. این اسناد بابلی گواه ادامهٔ بی‌دردسر زندگی روزمره در پایتخت تسخیر شده هستند.

هفده روز پس از سقوط بابل، در روز ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد، خود کوروش وارد پایتخت شد و همچون یک رهایی‌بخش مورد استقبال قرار گرفت. رویدادنامهٔ نبونعید در این‌باره گزارش می‌دهد: «شاخه‌های نی پیش پای او گسترانده شد. شهر غرق صلح و آرامش بود. کوروش برای سراسر سرزمین‌های بابل صلح را بشارت داده بود.»

برترین قدرت اجرایی در بابل متعلق به ساتراپ پارسی است. اولین حکمران شهر بابل، فرماندهٔ کوروش، گئوبروه بود که بر کل میانرودان تسلط داشت. گئوبروه ۳ هفته بعد از فتح بابل درگذشت. در ۵۳۸ پیش از میلاد کوروش، پسرش کمبوجیه را به عنوان شاه بابل منصوب کرد تا بر سایر امپراطوری تسلط داشته باشد. مدت حکمرانی کمبوجیه، در حقیقت محدودتر از آن بود که به نظر می‌رسد: او تنها شاه بابل و بخش شمالی (کشور بابل) بود درحالی که مرکز و جنوب بابل در دستان کوروش و نمایندگانش بود. علاوه بر این کمبوجیه بیش از ۹ ماه حکمرانی نکرد. در ۵۳۷ پیش از میلاد، به دلایلی نامشخص، کوروش او را از سمتش عزل کرد.

کوروش حکمرانی بابل را به بابلی زاده، «نبوئَه بولیت» داد. او کسی بود که قبل از پیروزی پارس‌ها بر بابل، منصبی در حکومت نبونئید داشت. در ۵۳۵، کوروش استان مجزایی شامل میانرودان و نواحی غرب فرات (فنیقیه، سوریه، فلسطین) تشکیل داد و گوبارو را ساتراپ پارسی آنجا گماشت. گوبارو حداقل تا ۵۲۵ در آنجا حکمران بود.

تصرف بابل نقطهٔ عطفی بود که باعث ایجاد تعادل بین قدرت‌های درگیر در آسیای غربی شد و به‌دنبال آن سلطهٔ بیشتر ایرانیان را بر شهرهای سوریه و فلسطین و نیز سواحل فنیقیه در پی داشت که پیش از این در حوضهٔ قدرت بابل قرار داشت. اقدام تعیین‌کنندهٔ کوروش که سبب خشنودی کاهنان شد این بود که همهٔ بت‌هایی را که نبونعید به‌زور به بابل آورده بود را به جاهای خود بازگرداند. پیامد دیگر تصرف بابل، بازگشت یهودیان تبعیدی در بابل، به میهن خود بود.

در سال ۵۳۸ پیش از میلاد، کوروش اجازهٔ بازگشت این یهودیان به فلسطین را داد و شخصی به‌نام «شش بازار» که رهبر یهودیان در اسارت بود را به‌عنوان فرماندار منطقهٔ یهودیه منصوب کرد. همچنین دستور داد که معبد اورشلیم را بازسازی کنند: «در خصوص خانهٔ خدا در اورشلیم: معبد باید ساخته شود، به طول ۶۰ ارش و به بلندی ۶۰ ارش، با سه لایه از سنگ‌های مکعب و بر روی آن لایه‌ای از دیرک. مخارج را خزانهٔ دربار سوریه پرداخت می‌کند. همچنین باید اشیای زرین و سیمین خانهٔ خدا را که نبوکدنصر از معبد اورشلیم برداشته و به بابل برده‌است، بازگردانده شود».

و میثرَداته [مهرداد]، خزانه‌دار مادی کوروش در بابل، از سوی کوروش فرمان یافت تا ظروف و اشیای زرین و سیمین را که نبوکدنصر در سال ۵۸۷ پیش از میلاد از اورشلیم ربوده بود، تحویل دهد. تعداد این قطعات به بیش از پنج هزار عدد می‌رسیده‌است. احتمالاً انگیزهٔ کوروش از اسکان دوبارهٔ یهودیان در اسرائیل، ایجاد یک ساتراپی (ایالت) حائل بین ایران و مصر بود اما نتیجهٔ آن، تجدید اسکان و نوسازی در اسرائیل شد. مدارک باستان‌شناختی بسیاری در دست‌است که نشان می‌دهد پس از بازسازی معبد اورشلیم، یک رشته پایگاه‌های مرزی از خلیج ایسوس تا سواحل فلسطین، بازسازی و ایجاد شد و دژهایی بر سر راه مصر در صیدا و اورشلیم و دیگر شهرهای این منطقه ساخته شد تا پایگاه مناسبی برای حمله به مصر باشد.

نبرد با ماساگت‌ها و مرگ

احتمالاً کوروش مقدمات امر را برای تسخیر مصر فراهم کرده بود و اقدامات وی بود که باعث شد در سال‌های بعد، ایرانیان مصر را تسخیر کنند ولی ابتدا تصمیم گرفت مرزهای شمال شرقی امپراتوری‌اش را از تاخت و تاز اقوام چادرنشین ماساگت‌ها در امان بدارد. این تاخت و تازها زیان‌ها و صدمات چشمگیری بر ایرانیان شهرنشینی که آمیخته امپراتوری هخامنشی شده بودند وارد کرده بود.

هرودوت می‌گوید که کوروش با حیله به یکی از اردوگاه‌های ماساگت حمله‌ور شد و بسیاری ساکنان آنجا را کشت. ولی پس از این جریان، قسمت اعظم نیروهای ماساگت تحت فرماندهی ملکه تهم‌رییش، شکست سنگینی بر ایرانیان وارد آوردند و کوروش کشته شد. ماساگت‌ها سر بریده کوروش را در کیسه‌ای انداختند و آن کیسه پر از خون شده بود. هرودوت می نویسد این نبرد شدیدترین نبردهایی است که «بربر»ها در آن شرکت جسته‌اند.

البته هردوت می‌گوید که دربارهٔ مرگ کوروش حکایات زیادی وجود دارد و روایتی که من ذکر کردم به حقیقت نزدیک‌تر است. در نتیجه معلوم می‌شود که خود هرودوت هم از صحت این روایت مطمئن نبوده‌است. بنابر گزارش مورخین یونانی، کوروش در جنگ با ماساگت‌ها ۲۰۰ هزار مرد جنگی را از دست داد که اغراق آشکاری است.

از نگاه داندامایف داستان‌های روایت شده توسط مورخین یونانی بیشتر از آنکه شرح یک رویداد واقعی باشند، رنگ و بوی یک رمان را دارند. اگرچه حقیقت دقیق مرگ کوروش را نمی‌دانیم، اما مشخص است که او در پاسارگارد دفن شده‌است. این حقیقت ممکن است که گفته‌های هرودوت را دروغ جلوه دهد اما ممکن است جنازهٔ کوروش از دشمن پس گرفته شده و به پایتخت آورده شده باشد.

ریچارد فرای می‌گوید احتمالاً داستان هرودوت ساختگی است، اما گرفتن آسیای میانه توسط کوروش صحیح است زیرا دورترین شهری که در سغد وجود دارد، سایرس‌چَتا (سایروپولیس) نام دارد که گستردگی فتوحات شرقی او را ثابت می‌کند. کتزیاس می‌گوید که کمبوجیه باگاپاتس – یکی از درباریان – را همراه جسد کوروش به مراسم دفن فرستاده‌است.

انتقال جسد کوروش، یکی دیگر از نشانه‌های نادرست بودن جنگ کوروش با ماساگت‌هاست؛ زیرا اگر ملکه تهم‌رییش، کوروش را کشته و سر او را برده باشد، چگونه هخامنشیان توانسته‌اند با سپاهی شکست‌خورده جسد را از آنان پس بگیرند و آن را به درون قسمت‌های داخلی ایران وارد کنند؟

در دوازدهم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد، زنی بابلی به نام «بورسیپه» زمینی را در نزدیکی دروازهٔ سنگ‌براق به نام یکی از خویشاوندانش کرد. تاریخ این لوح گلی که به خط میخی اکدی نوشته شده بود، «نهمین سال کورش، شاه کشورها» را نشان می‌داد. در سی و یکم همین سال در پایتخت بابل، مردی بابلی الاغش را فروخت. تاریخ این لوح مربوط به «سال آغاز فرمانروایی کمبوجیه، شاه کشورها»ست. این دو سند که در ظاهر اهمیت چندانی ندارند، در واقع نشان می‌دهند که کوروش در فاصلهٔ بین ۱۲ تا ۳۱ اوت سال ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشته‌است و یا حداقل، خبر درگذشت وی و بر تخت‌نشینی کمبوجیه در این تاریخ به بابل رسیده‌است.

ولی اخیراً سندی از کیش در بابل منتشر شده که مورخ نوزدهم ماه ارخسمنه در سال نهم سلطنتی کوروش است که برابر با ۴ دسامبر ۵۳۰ قبل از میلاد می شود. از اینرو به نظر می‌رسد جنگ با ماساگت ها در اواخر (دور) سال ۵۳۰ قبل از میلاد رخ داده باشد. بنابر گزارش هرودوت، کمبوجیه به اردوی جنگ علیه ماساگت‌‌ها پیوست اما پس از چندی، پیش از نبرد قطعی که طی آن کوروش به قتل رسید، به عنوان جانشین تاج و تخت به ایران برگردانده شد.

ab.bb
28th October 2014, 09:19 PM
روز جهانی و جملات منتسب به کورش شایع است.

چند سالی‌ست که از روز ۲۹ اکتبر میلادی برابر با ۷ آبان خورشیدی، چه در دنیای مجازی و چه در دنیای واقعی و حتی سیاسی ایران، به عنوان روز جهانی کوروش بزرگ یاد می‌شود. گویا اولین بار در اوایل دهه‌ی ۸۰ خورشیدی «انوشیروان کیهانی‌زاده» روزنامه‌نگار روزنامه‌ی شرق و تاریخ‌نویس این نشریه، در ستونی به نام «روزنامک» به این مسئله اشاره کرد. ایشان مدعی شده بود که این روز در تقویم بین‌المللی به نام (sirius day) {اشتباه در نام لاتین مربوط به انوشیروان کیهانی زاده است} و جهت بزرگداشت یاد و نام کوروش بزرگ پادشاه هخامنشی، نام‌گذاری شده است. کمپین بین‌المللی نجات آثار پاسارگاد نیز در سال ۲۰۰۶ در اقدامی این روز را روز کوروش نامیده است. آیا روز کوروش یک نام‌گذاری بین‌المللی است؟

در تقویم‌های معتبر بین‌المللی از جمله تقویم یونسکو و تقویم سازمان ملل از چنین نام‌گذاری خبری نیست.
http://www.gomaneh.com/219
-------------------------------------

هر روز متنی تازه از کوروش بزرگ چاپ می‌شود؛ از منشورش که ترجمه‌ی چند خطی آن کتابی چند ده صفحه‌ای شده تا فرمان‌هایش در جنگ‌ها و سخن‌رانی‌هایش در باب مسائل مختلف.

واقعاً چه آثار مکتوبی از کوروش وجود دارد؟

مشهورترین مترجمان خط میخی و سنگ نبشته‌های ایرانی دکتر رولند جی کنت (Roland G Kent) و پل ریچارد برگر (Paul Richard Berger) بوده‌اند. دکتر کنت در کتابش (Old Persian) تنها سه جمله از سنگ نبشته‌های پاسارگاد را گفته‌ی کوروش می‌داند که آنها نیز به علت گذشت زمان، مخدوش هستند.
http://www.gomaneh.com/289

آنچه مبرهن است با خوانش تاریخ و نگاهی به منشور کوروش می‌توان به بزرگی و حکمت او {در زمانه خودش} پی برد و نیازی به جعل تاریخ نیست. اما به نظر می‌رسد دست‌های پیدا و پنهان به دلایلی متفاوت جملات و عباراتی را به کوروش نسبت می‌دهند که مستدل نیست. امین بزرگیان (پژوهشگر اجتماعی) دلیل آن را ملی‌گرایی دون کیشوتی می‌داند. او می‌نویسد:

ملی‌گرایی‌ای که به گونه‌ای دون کیشوتی با میان کشیدن پای داریوش و کوروش بر نوعی [طعم] نژادی متکی باشد؛ [سخنی] که در آن افغان‌ها و عرب‌ها و کردها و بلوچ‌ها و غیره نژادهای پست و -به گونه‌ای پارانوئیدی- اروپایی‌ها، همان «بر روی درخت نشینان زمان سروری ایرانیان بر جهان»، معرفی شوند، ملی‌گرایی‌ای است که مستعد تولد نوعی نازیسم ایرانی است.

Almas Parsi
28th October 2014, 09:25 PM
چند سالی‌ست که از روز ۲۹ اکتبر میلادی برابر با ۷ آبان خورشیدی، چه در دنیای مجازی و چه در دنیای واقعی و حتی سیاسی ایران، به عنوان روز جهانی کوروش بزرگ یاد می‌شود. گویا اولین بار در اوایل دهه‌ی ۸۰ خورشیدی «انوشیروان کیهانی‌زاده» روزنامه‌نگار روزنامه‌ی شرق و تاریخ‌نویس این نشریه، در ستونی به نام «روزنامک» به این مسئله اشاره کرد. ایشان مدعی شده بود که این روز در تقویم بین‌المللی به نام (sirius day) {اشتباه در نام لاتین مربوط به انوشیروان کیهانی زاده است} و جهت بزرگداشت یاد و نام کوروش بزرگ پادشاه هخامنشی، نام‌گذاری شده است. کمپین بین‌المللی نجات آثار پاسارگاد نیز در سال ۲۰۰۶ در اقدامی این روز را روز کوروش نامیده است. آیا روز کوروش یک نام‌گذاری بین‌المللی است؟

در تقویم‌های معتبر بین‌المللی از جمله تقویم یونسکو و تقویم سازمان ملل از چنین نام‌گذاری خبری نیست.
http://www.gomaneh.com/219
-------------------------------------

هر روز متنی تازه از کوروش بزرگ چاپ می‌شود؛ از منشورش که ترجمه‌ی چند خطی آن کتابی چند ده صفحه‌ای شده تا فرمان‌هایش در جنگ‌ها و سخن‌رانی‌هایش در باب مسائل مختلف.

واقعاً چه آثار مکتوبی از کوروش وجود دارد؟

مشهورترین مترجمان خط میخی و سنگ نبشته‌های ایرانی دکتر رولند جی کنت (Roland G Kent) و پل ریچارد برگر (Paul Richard Berger) بوده‌اند. دکتر کنت در کتابش (Old Persian) تنها سه جمله از سنگ نبشته‌های پاسارگاد را گفته‌ی کوروش می‌داند که آنها نیز به علت گذشت زمان، مخدوش هستند.
http://www.gomaneh.com/289

آنچه مبرهن است با خوانش تاریخ و نگاهی به منشور کوروش می‌توان به بزرگی و حکمت او {در زمانه خودش} پی برد و نیازی به جعل تاریخ نیست. اما به نظر می‌رسد دست‌های پیدا و پنهان به دلایلی متفاوت جملات و عباراتی را به کوروش نسبت می‌دهند که مستدل نیست. امین بزرگیان (پژوهشگر اجتماعی) دلیل آن را ملی‌گرایی دون کیشوتی می‌داند. او می‌نویسد:

ملی‌گرایی‌ای که به گونه‌ای دون کیشوتی با میان کشیدن پای داریوش و کوروش بر نوعی [طعم] نژادی متکی باشد؛ [سخنی] که در آن افغان‌ها و عرب‌ها و کردها و بلوچ‌ها و غیره نژادهای پست و -به گونه‌ای پارانوئیدی- اروپایی‌ها، همان «بر روی درخت نشینان زمان سروری ایرانیان بر جهان»، معرفی شوند، ملی‌گرایی‌ای است که مستعد تولد نوعی نازیسم ایرانی است.


با سلام خدمت همکار بزرگوار [golrooz]
با تشکر از حضورتون در این تاپیک
هدف اصلی از این تاپیک آشنایی با مقام کوروش کبیر که در تاریخ ما ثبت شده هست
و ما بعنوان یک ایرانی ملزم به شناخت تاریخ و پیشینه های خودمون هستیم
اینکه این اطلاعات رو بتونیم بشناسونیم و جزئیات دقیق اون رو به نسل های بعدی انتقال بدیم مهمه
و نیاز هست که تمامی نسل ها از واقعیت تاریخ آگاه بشن
و چه زمانی بهتر از این روز که ما در باورهامون بعنوان روز کورش میشناسیم
حال سوال اینجاست آیا شخصیت کوروش بعنوان پادشاه ایرانی هم کذب است ؟؟؟؟

ab.bb
28th October 2014, 09:28 PM
با سلام خدمت همکار بزرگوار [golrooz]
با تشکر از حضورتون در این تاپیک
هدف اصلی از این تاپیک آشنایی با مقام کوروش کبیر که در تاریخ ما ثبت شده هست
و ما بعنوان یک ایرانی ملزم به شناخت تاریخ و پیشینه های خودمون هستیم
اینکه این اطلاعات رو بتونیم بشناسونیم و جزئیات دقیق اون رو به نسل های بعدی انتقال بدیم مهمه
و نیاز هست که تمامی نسل ها از واقعیت تاریخ آگاه بشن
و چه زمانی بهتر از این روز که ما در باورهامون بعنوان روز کورش میشناسیم
حال سوال اینجاست آیا شخصیت کوروش بعنوان پادشاه ایرانی هم کذب است ؟؟؟؟

«آنچه مبرهن است با خوانش تاریخ و نگاهی به منشور کوروش می‌توان به بزرگی و حکمت او {در زمانه خودش} پی برد و نیازی به جعل تاریخ نیست.»

Almas Parsi
28th October 2014, 09:31 PM
«آنچه مبرهن است با خوانش تاریخ و نگاهی به منشور کوروش می‌توان به بزرگی و حکمت او {در زمانه خودش} پی برد و نیازی به جعل تاریخ نیست.»

این نوشته رو در متن ارسالی تون مطالعه کرده بودم
ولی مطالبی که در متن نوشته و از زندگی نامه این فرد ذکر شده جعل در تاریخه به نظر شما ؟؟[tafakor]

ab.bb
28th October 2014, 09:44 PM
این نوشته رو در متن ارسالی تون مطالعه کرده بودم
ولی مطالبی که در متن نوشته و از زندگی نامه این فرد ذکر شده جعل در تاریخه به نظر شما ؟؟[tafakor]
هدف من این بود که بدونید روز بین الملی ای برای بزرگداشت کورش وجود نداره. اینکه متن شما داری اعتبار تاریخی هست یانه به عهده دوستان اهل فن. ضمن اینکه این متن در نقد مستقیم به مطلب شما نوشته نشده؛ بلکه در پاسخ به شایعات مختلفی هست که برای کورش ساخته شده. در نتیجه تمام انتقادات شامل متن شما نمیشه.

Capitan Totti
28th October 2014, 09:52 PM
روز جهاني مردي خرد انديش و بزرگ و پدري عاقل و رهبري فرزانه




باني افتخار كشوري با تاريخ تمدني 7000 ساله



نقطه اوج تمدن باستان جهان



پيامبري منجي و اهورايي




پايبند اصول اخلاقي و انساني و گفتار نيكو و پنداري نكوتر و رفتاري بي همتا



باشد كه وجودش را يزدانمان پاس دارد همچون در اين 2500سالي كه آبرويش را نگهبان بوده ايم
http://flh.tmu.ac.ir/hoseini/prehist/86.jpg

Capitan Totti
28th October 2014, 09:54 PM
http://elfhelm.persiangig.com/image/Iran%20Bastan%202/Cyrus2.jpg

Capitan Totti
28th October 2014, 10:07 PM
روز کوروش مبارک باد

ll
28th October 2014, 11:03 PM
http://t0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRkNSe6Izv2egjousSD-lky4u2OLHH4RyEAxCSiBRJTF6TXmRs-http://persianpet.org/forum/images/imported/2013/10/7375.jpg

Almas Parsi
28th October 2014, 11:40 PM
هدف من این بود که بدونید روز بین الملی ای برای بزرگداشت کورش وجود نداره. اینکه متن شما داری اعتبار تاریخی هست یانه به عهده دوستان اهل فن. ضمن اینکه این متن در نقد مستقیم به مطلب شما نوشته نشده؛ بلکه در پاسخ به شایعات مختلفی هست که برای کورش ساخته شده. در نتیجه تمام انتقادات شامل متن شما نمیشه.



خب تصویری که ارسال کردید و نوشته "شایعه" در مقابل تصویری از کوروش
خط بطلان به تمامی نوشتار تاریخی زندگینامه کوروش میزنه
و چون شما اشاره ای به قسمت های مشخص نداشتید چنین تصور میشه که کلا این مطالب از نظر شما رد شده
ما بعنوان یک ایرانی کوروش رو بعنوان پادشاه ایران در دوره خودش میدونیم
بله این روز در تقویم بین المللی و جهانی ثبت نشده اما بعنوان یک روز نمادین برای شناختن پیشینه خودمون
بهترین روز همین روز هست حتی اگر این روز در تقویم های جهانی ثبت نشه
ما نباید هویت و گذشته تایخی خودمون رو به دست فراموشی بسپریم
کما اینکه ما مناسبت های باستانی رو همونطور که در لینک های زیر هم یادآوری کردیم
از این پس بیشتر مورد توجه قرار میدیم و سعی میکنیم حقایق تاریخ رو هر چه بهتر و دقیق تر ترویج و گسترش بدیم

با امید به اینکه هیچگاه از هویت واقعی خودمون فاصله نگیریم و به ایرانی بودنمون افتخار کنیم [golrooz]



جشن باستانی مهرگان شاد باد (آشنایی با جشن مهرگان ) (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?217759-%D8%AC%D8%B4%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%87%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D8%AF-(%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%AC%D8%B4%D9%86-%D9%85%D9%87%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86-))



آشنایی با جشن آبانگان و روز جشن آب (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?218447-%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%AC%D8%B4%D9%86-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AC%D8%B4%D9%86-%D8%A2%D8%A8)

Capitan Totti
28th October 2014, 11:50 PM
«آنچه مبرهن است با خوانش تاریخ و نگاهی به منشور کوروش می‌توان به بزرگی و حکمت او {در زمانه خودش} پی برد و نیازی به جعل تاریخ نیست.»

درود

گرامی ،

مثلا ، روز قدس نیز ثبت جهانی نشده !

چطور در برابر این موضع می گیرید و در برابر آن سکوت ؟

ab.bb
29th October 2014, 12:11 AM
درود

گرامی ،

مثلا ، روز قدس نیز ثبت جهانی نشده !

چطور در برابر این موضع می گیرید و در برابر آن سکوت ؟

در این متن و دیگر مطالب مشابه ادعا شده این رو ثبت جهانی شده؛ در صورتی که این ادعا خلاف واقع هست. منم برای رد این ادعا شواهد لازم رو ارائه دادم. هروقت در متنی ادعا شد روز قدس ثبت جهانی شده در اونجا هم اگر شواهد لازم رو داشتم ارائه خواهم داد.

علي پارسا
29th October 2014, 12:22 AM
دوستان من در اينجا (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?217892-%D8%AA%D9%87%D8%A7%D8%AC%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%B7%D8%B1%D9%8A%D9%82-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D9%8A%D8%B4-%D8%BA%D8%B1%D9%88%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%B0%D8%A8-%D9%85%D9%84%D9%8A!!!!!!!!!!) مطالبي عرض کرده ام که عينا" در زير نقل قول مي کنم، فکر کنم خيلي روشنگر باشد:
هيچ لزومي ندارد با هم دعوا کنيم، همه ما خواستار مملتکي هستيم که به آن افتخار کنيم، و در اين راه فکر کنم فاکتور تعيين کننده بيشتر شعور و تکامل فکري فعلي ما است تا تاريخ گذشته مان.



يکي از راهکارهاي بسيار موثر در تهاجم به يک اجتماع ايجاد عواملي است که از درون باعث فروپاشي آن گردد.
تهاجم از اين طريق هزينه بسيار پايين ولي برنامه ريزي دقيقي را مي طلبد.
طبعا" لازمه مقابله با آن نيز برنامه ريزي دقيق جامعه براي کشف و شفاف سازي نقطه ضعف هايي است که از آن طرق حملات فوق انجام خواهد گرفت.
يکي از مواردي که در جامعه ما به وضوح ديده مي شود ايجاد غرور ملي از نوع کاذب در جامعه و رفته رفته سوق دادن آن به سمت نوعي نژاد پرستي (يا پان ايرانيست) است.
اين روال به صورت کاملا" برنامه ريزي شده و با استفاده از مغلطه هاي ظريف و مهارت خاص انجام مي گيرد، متاسفانه قشر عظيمي از جامعه هر روز بيش از پيش به آن دامن مي زند.
البته براي اينکه کسي نتواند در جهت برملا کردن اين تهديدات گام بردارد هم برنامه ريزي دقيقي مي شود، و تهديدات درست در نقطه اي برنامه ريزي مي شود که بتوانند "افشا کننده فرضي" آن را در حالت آچمز قرار دهند (آچمز اصطلاحي است در شطرنج که در آن حالت فرد نه راه پيش دارد و نه راه پس و هر حرکتي انجام دهد در مرحله بعد کيش و مات مي گردد).
مثلا" همين غرور ملي واقعا" نقطه حساسي است، به نکته اي که تحت يک گفتگو بيان مي کنم دقت کنيد:

گفت: اين توطئه که خليج فارس را مي خواهند خليج عربي جا بزنند بايد باهاش مقابله بشه
گفتم: آره داداش ولي حواست باشه دقيقا" با چي بايد مقابله کني!
گفت: چطور مگه؟
گفتم: اگر ما درياي عمان را بياييم اسمش را از فردا درياي ايران جا بزنيم! آيا براي ما افتخار حساب مي شود؟
يک کم فکر کرد و بعد گفت: ...... نه، اسناد تاريخي دقيقا" نشان مي دهد که نام آن درياي عمان بوده و جعل نام آن نشان مي دهد که ما کمبود داشته ايم! يعني عقده داشته ايم يک دريايي به نام ما بشود و بعد آمده ايم يک واقعيت تاريخي را دستکاري کرده ايم تا عقده ما بر طرف گردد!
در اصل اگر کسي دقيق نگاه کند اين عوض کردن اسم نشانه خواري و تحقير ما حساب خواهد شد نه دليل عظمت ما!
گفتم: آفرين، خوب ..... حالا وقتي سعي مي شود خليج فارس را خليج عربي بنامند هم نشانه ضعف طرف مقابل حساب مي شود، اصلا" اسمش را بگذارند: "خليج از بيخ عرب!!" نبايد با اين امر از ديدگاه جريحه دار شدن يا دزديده شدن هويت ملي ما برخورد کني! نه! اگر با اين ديد برخورد کني دقيقا" در جهت منافع دشمن حرکت کرده اي، نکته خيلي ظريف است، خوب توجه کن، بايد صد در صد و با تمام قوا با آن برخورد کنيم ولي دليلش غرور ملي نبايد باشد بلکه دليلش بايد مقابله با اين سياست انگليسي تفرقه بيانداز و حکومت کن باشد.
اگر افکار عمومي منطقه هوشيار باشد برادران عرب زبان ما هم همين ديدگاه را داشته باشند خواهند دانست که خليج عربي براي آنها هم غرور حساب نمي شود بلکه همانطور که در مورد درياي عمان مثال زدم به نوعي تحقير ايشان هم حساب مي شود. بلکه مراد دشمن تشکيل يک جبهه پان عربيست و يک پان ايرانيست و قرار دادن آنها روبروي هم است.
اسناد تاريخي دقيقا" بر خليج فارس و درياي عمان دلالت دارد و در گذشته اصلا" همچين بحث هايي نبوده.

فکر کنم در قالب مثال فوق توانسته باشم مفهوم مورد نظرم را برسانم.
اين موضوع در قالب خيلي چيزهايي ديگر در کشور در جريان است، از جمله تقديس کوروش!، جملات گهر بار از وي! عدالت گستري وي در جهان!
يک سوال دارم: همه کشورها ظلم بود و کوروش رفت که به آن کشورها عدالت ببرد و همه با آغوش پذيرفتند و مملکتشان را دو دستي تقديم کردند؟ يا وي يک جنگجوي جهان گشاي بود که به کشورهاي پيرامون خود حمله کرد و آنها را گرفت، و البته براي اينکه آن حيطه پهناور را اداره کند يک ديسيپلين خاص هم اعمال کرد؟
هيچ به ترجمه اين خطهاي ميخي توسط خارجي ها شک کرده ايد؟ خيلي مفصل و خوب است!! قانون کار و دستمزد و .... اصلا" با ديوان حافظ برابري مي کند!!
نمي خواهم همه چيز را مثل اين افراطي ها زير سوال ببرم، منظورم اين است که يک کم بيشتر تفکر کنيم.
البته گفتم که دشمن مي داند کجا توطئه ايجاد کند، همين چند خط هم که راجع به کوروش با ديد شک نوشتم مي توانند به من بتازند! که آي هوار ... اين دشمن است و دارد غرور ملي را پايمال مي کند!
ولي حکايت آنها حکايت آن دزد است که داشت فرار مي کرد ولي خودش هم داد مي زد: "دزد را بگيريد" که کسي بهش شک نکند و خيال کنند خودش هم دارد دنبال دزد مي دود که بگيردش!
پس عزيزان من نکته خيلي حساس است، کمي هوشيارتر به محيط اطرف خود نگاه کنيم.
باور بفرماييد من هم از داشتن تمدني بزرگ و مردان بزرگ پشت سر خود احساس افتخار خواهم کرد، ولي نکند اين محملي براي ورود "اسب ترواي" دشمن باشد.
پاينده باشيد.
در پناه حق.
خدانگهدار.

Capitan Totti
29th October 2014, 12:28 AM
در این متن و دیگر مطالب مشابه ادعا شده این رو ثبت جهانی شده؛ در صورتی که این ادعا خلاف واقع هست. منم برای رد این ادعا شواهد لازم رو ارائه دادم. هروقت در متنی ادعا شد روز قدس ثبت جهانی شده در اونجا هم اگر شواهد لازم رو داشتم ارائه خواهم داد.

من در متن ابتدایی سخنی از ثبت جهانی ندیدم

جز این مورد


روز کوروش کبیر بر شما کاربران سایت علمی نخبگان جوان گرامی باد

اصولا این "گرامی داشت" ها رو بر اساس مصداق بارز معنوی اش میگن !

نه مصداق قطعی اش !

چندین سالی است که 7 آبان رو روز کوروش بزرگداشت می نامند

و انشالا بعد ها، به ثبت جهانی هم میرسد

پس نیازی به موضع گیری های این چنینی نیست گرامی[golrooz]

Capitan Totti
29th October 2014, 12:32 AM
در این متن و دیگر مطالب مشابه ادعا شده این رو ثبت جهانی شده؛ در صورتی که این ادعا خلاف واقع هست. منم برای رد این ادعا شواهد لازم رو ارائه دادم. هروقت در متنی ادعا شد روز قدس ثبت جهانی شده در اونجا هم اگر شواهد لازم رو داشتم ارائه خواهم داد.

من در متن ابتدایی سخنی از ثبت جهانی ندیدم

جز این مورد


روز کوروش کبیر بر شما کاربران سایت علمی نخبگان جوان گرامی باد


۷ آبان ماه مطابق با بیست و نهم اكتبر روز جهانی كوروش (سایرس دی) نام گذاری شده است

اصولا این "گرامی داشت" ها رو بر اساس مصداق بارز معنوی اش میگن !

نه مصداق قطعی اش !

چندین سالی است که 7 آبان رو روز کوروش بزرگداشت می نامند

و انشالا بعد ها، به ثبت جهانی هم میرسد

پس نیازی به موضع گیری های این چنینی نیست گرامی[golrooz]

ab.bb
29th October 2014, 12:33 AM
من در متن ابتدایی سخنی از ثبت جهانی ندیدم

جز این مورد


اصولا این "گرامی داشت" ها رو بر اساس مصداق بارز معنوی اش میگن !

نه مصداق قطعی اش !

چندین سالی است که 7 آبان رو روز کوروش بزرگداشت می نامند

و انشالا بعد ها، به ثبت جهانی هم میرسد

پس نیازی به موضع گیری های این چنینی نیست گرامی[golrooz]



خانوم پارسی لطف کردن و متن رو ویرایش کردن

میترا پوررحیم
29th October 2014, 12:33 AM
من با حرفای اقای پارسا موافقم ببیتید سربازان قدیمی ایران مثلا زمان هخامنشی برای ایران میجنگیدن سربازان الان هم همین کار را برای این مملکت میکنند ولی انها را با چه غروری مثال میزنیم و این سربازها را چگونه من قصد توهین ندارم خود شما سرباز میبینید اولین جمله که میگویید چیست؟دلتان به حالشان میسوزد ولی در اصل انها کار مقدسی دارن کار انها با سربازان قدیمی فرق ندارد

Almas Parsi
29th October 2014, 06:51 AM
درود

گرامی ،
مثلا ، روز قدس نیز ثبت جهانی نشده !

چطور در برابر این موضع می گیرید و در برابر آن سکوت ؟


خانوم پارسی لطف کردن و متن رو ویرایش کردن



دوستان من در اينجا (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?217892-%D8%AA%D9%87%D8%A7%D8%AC%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%B7%D8%B1%D9%8A%D9%82-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D9%8A%D8%B4-%D8%BA%D8%B1%D9%88%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%B0%D8%A8-%D9%85%D9%84%D9%8A!!!!!!!!!!) مطالبي عرض کرده ام که عينا" در زير نقل قول مي کنم، فکر کنم خيلي روشنگر باشد:
هيچ لزومي ندارد با هم دعوا کنيم، همه ما خواستار مملتکي هستيم که به آن افتخار کنيم، و در اين راه فکر کنم فاکتور تعيين کننده بيشتر شعور و تکامل فکري فعلي ما است تا تاريخ گذشته مان.


من با حرفای اقای پارسا موافقم ببیتید سربازان قدیمی ایران مثلا زمان هخامنشی برای ایران میجنگیدن سربازان الان هم همین کار را برای این مملکت میکنند ولی انها را با چه غروری مثال میزنیم و این سربازها را چگونه من قصد توهین ندارم خود شما سرباز میبینید اولین جمله که میگویید چیست؟دلتان به حالشان میسوزد ولی در اصل انها کار مقدسی دارن کار انها با سربازان قدیمی فرق ندارد



با سلام خدمت دوستانی که در این تاپیک مشارکت کردند [golrooz]
و ضمن تشکر از جناب ab.bb که لطف کردند و تصویر ارسالیشون رو در متنشون ویرایش کردند
با توجه به اینکه طبق مستندات چنین روزی بعنوان روز جهانی ثبت نشده بود
پاراگراف مربوط به جهانی شدن اصلاح شد

از تمامی دوستان تقاضا مندم لطفا و حتما[golrooz] به نام و عنوان تاپیک و محتویات
اون توجه لازم رو مبذول داشته
و از به حاشیه کشاندن تاپیک از مسیر اصلی خودداری فرمایند
چرا که با توجه به علمی بودن فضای انجمن هر گونه تعصبات سیاسی ،فرقه ای و افراطی در هر زمینه ای
مغایر با اهداف اصلی این تاپیک و مقررات انجمن هست
و عزیزانی که اطلاعات جامع تری در زمینه آشنایی با تاریخ و تمدن ایران باستان در این دوره تاریخی دارند
ممنون میشیم در این تاپیک به اشتراک بگذارند
چرا که مخاطبین این مطلب به نیت آشنایی با شخصیت مهم تاریخی کشورشون به این تاپیک مراجعه مینمایند
پس دوستان لطفا دقت نظر لازم رو در ارسالهاشون لحاظ کنند

در پایان سپاس فراوان از اینکه به نظرات یکدیگر احترام میگذارید [golrooz]

Almas Parsi
29th October 2014, 07:36 AM
http://images.khabaronline.ir/images/2013/10/position50/13-10-4-101143british_museum_from_ne_2.jpg

چه میراثی از ایران در موزه بریتانیا است؟

شاید نام آور ترین اثر از تمدن ایرانی در خارج از کشور منشور کورش باشد که چندی هم به ایران آورده شد.

این موزه به دلیل داشتن مشهورترین اثر باستانی ایران برای ما ایرانی ها موزه ای جالب توجه است.

این موزه ‏ یکی از عظیم‌ترین و غنی‌ترین موزه‌های جهان است که بیش از ۷ میلیون گنجینه و آثار باستانی از بسیاری از فرهنگ‌ها، قوم‌ها و کشورهای جهان را از دوران پیش از تاریخ تا زمان حال را در خود جای داده است.

موزه بریتانیا در سال ۱۷۵۳ میلادی و با مجموعه اهدایی از هانس سلون طبیعی‌دان انگلیسی، شامل دستنوشته‌ها، کتاب‌های قدیمی و آثار باستانی گردآوری شده از برخی مستعمرات وقت بریتانیا رسماً تاسیس شد.

بخش خاورمیانه موزه بریتانیا شامل اشیای باستانی بسیار پرارزشی است که از کشورهای ایران، عراق و دیگر کشورهای منطقه را شامل می‌شود. گفتنی است بیش از سیزده هزار شئی باستانی ایران در موزه بریتانیا قرار دارد.
برخی از معروف ترین آثار در این موزه به قرار زیر است.

بشقاب نوازندگان

از آثار باستانی دوران ساسانیان (سده هفتم میلادی) است که در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود.
این بشقاب در طبرستان یافته شده‌است.
بشقاب نقره‌ای گروه نوازندگان، از جنس نقره بوده که با طلا زراندود شده‌است، این اثر تاریخی نقش قلم زنی شده از ضیافت و بزم شاهانه را نشان می‌دهد.

در تصویر شاه یا بزرگ زاده‌ای در حال نشستن، مشغول نوشیدن می‌باشد و گروه نوازندگان که از سه نفر تشکیل شده‌اند در حال اجرای موسیقی زنده برای بزرگ بزم هستند.

در پایین بشقاب اجاقی که در حال پخت غذا می‌باشد، روشن است و درختی بیش از نیمی از طرح لبه بشقاب را پر کرده‌است. بر روی درخت پرنده‌ای نشسته‌است.

از میان نوازندگان یک نفر در حال نواختن سازی است که با دهان از خود صدا تولید می‌کند و نوازنده‌ای دیگر در حال نواختن یک ساز زهی است.


http://images.khabaronline.ir//images/2013/10/13-10-4-10158Sassanid_Music_Plate_7thcentury.jpg


ارابه طلایی چهار اسب

از آثار باستانی دوره هخامنشیان است که در گنجینه آمودریا یافت شده‌است. این ارابه متعلق به ۳۰۰ تا ۵۰۰ سال پیش از میلاد است.

این اثر دارای ارابه‌ای چهاراسب است که دو نفر با لباس هخامنشی‌ها بر آن سوار هستند، این اثر هم‌اکنون در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود.


http://images.khabaronline.ir//images/2013/10/13-10-4-10253656px-Model_of_a_chariot_from_the_Oxus_Treasure_by_Nickm ard_Khoey.jpg

بازوبند طلایی بز و پرنده هما


یکی از آثار باستانی متعلق به دوران هخامنشیان است. پرنده هما و بز از حیواناتی هستند که در آثار به جا مانده از این دوران زیاد دیده می‌شوند. این بازوبند مزین به حیوانی اساطیری است که از شاخ و تن بز و صورت و بال پرنده همای اساطیری تشکیل شده‌است و به صورت متقارن رو به روی هم قرار گرفته‌اند.

این بازوبند متعلق به حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد است.

بازوبند طلایی بز و پرنده همای هخامنشی دارای سنگ ها و نگین های گرانبها بوده است که همگی از آن کنده شده اند. این بازوبند عضوی از صدها عتیقه گنجینه آمودریا بوده است.


http://images.khabaronline.ir//images/2013/10/13-10-4-10423Iran-bracelet.jpg

استوانهٔ کوروش بزرگ


یا منشور حقوق بشر کوروش لوحی از گل پخته است که در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمان کوروش بزرگ هخامنشی پادشاه و بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی نگاشته شده‌است.

نیمهٔ نخست این لوح از زبان رویدادنگاران بابلی و نیمهٔ پایانی آن سخنان و دستورهای کورش به زبان و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شده‌است.

این استوانه در سال ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهر بابل باستانی پیدا شده و در موزه بریتانیا در شهر لندن نگهداری می‌شود.این منشور یکی از بزرگترین نشانه‌های روحیهٔ بردباری در فرهنگ ایرانی است.


http://images.khabaronline.ir//images/2013/10/13-10-4-1062640px-Cyrus_Cylinder_back.jpg

جام نقره ساسانی


جامی با کنده کاری ها و نقره کاری های شگفت انگیز که از خصوصیات دوره ساسانی است این جام در مازندران کشف و در موزه بریتانیا نگه داری می شود.


http://images.khabaronline.ir//images/2013/10/13-10-4-10741Vase_with_grape_harvesting_scenes_BM_1897.12-31.189.jpg

سنگ‌نگاره ویرانی شوش

سنگ‌نگاره آشور بانی‌پال یکی از آثار باستانی است که به مناسبت غلبه آشوریان بر عیلامیان در سال ۶۴۷ پیش از میلاد خلق شده‌است.

در این نقش برجسته، سپاهیان آشور در حال ویران کردن معبد با کلنگ دو سر و دیلم هستند و همچنین از شهر شوش زبانه‌های آتش بلند می‌شود.


http://images.khabaronline.ir//images/2013/10/13-10-4-10851Susa-destruction.jpg

تعدادی هم از سربازان آشوری مشغول خارج کردن گنج‌های آن هستند.

این اثر باستانی در موزه بریتیش می‌وزیوم لندن نگهداری می‌شود.البته این تمدن جزو تمدنهای ایرانی محسوب نمی شد اما قسمتی از جنوب غربی ایران در دوران اوج آشور زیر سیطره آنها بود



منبع (http://khabaronline.ir/detail/315982/society/tourism)

Almas Parsi
29th October 2014, 07:48 AM
گنجینه های ایران در موزه های جهان/ لوور و سپاه جاویدان داریوش


تمدن ایرانی به دلیل قدمت اش و در بر گرفتن چند تمدن آریایی مانند ماد و هخامنشی و پیش آریایی مانند عیلام، جیرفت و... دارای محصولات ملموس فرهنگی بسیار است.


بسیاری از این اشیا توسط باستان شناسان غربی کشف و سپس به کشورهای خودشان منتقل شده است. یکی از عظیم ترین گنجینه های تمدن ایران در موزه لوور پاریس قرار دارد.

موزه لوور در شهر پاریس در کشور فرانسه واقع شده‌است. بیش از ۳۵هزار اثر هنری در هشت بخش مختلف موزه لوور نگهداری می‌شود. موزه لوور پربازدیدترین موزه جهان است.

موزه لوور از سال ۱۷۹۳ میلادی تا امروز به عنوان «موزه عمومی» فعال بوده‌است.

تمرکز موزهٔ لوور روی هنر، تاریخ بشر و فرهنگ است و آثار بسیاری در این زمینه‌ها در این موزه جای گرفته‌اند که از آن جمله می‌توان به لوح حمورابی، تابلوی بانوی صخره‌ها و تابلوی مونالیزا اثر لئوناردو داوینچی اشاره کرد.

آثار سرشناس ایران باستان
سنگ‌نگاره یادبود اونتاش ناپیریشا

سنگ‌نگاره یادبود اونتاش ناپیریشا از آثار باستانی دوره عیلام است. بر روی این سنگ نگاره باستانی نقش زنی حک شده‌است که دم ماهی دارد و مارهایی را در دستان خود گرفته‌است.

در بالای تصویر کامل این سنگ نگاره، کاهنه‌های معبد در حال عبور هستند. جنس این سنگ نگاره از ماسه سنگ است. این اثر که مربوط به دوره عیلامی میانه و دودمان ایگی هالکید است، مربوط به ۱۳۴۰ تا ۱۳۰۰ پیش از میلاد است.

این یادبود در سده دوازده پیش از میلاد از چغازنبیل به شوش آورده‌شده و هم‌اینک در موزه لوور قرار دارد.


http://images.khabaronline.ir//images/2013/10/13-10-3-75310250px-Untash_Napirisha_stele_Louvre_Sb12.jpg
سنگ‌نگاره زن عیلامی و ندیمه


سنگ‌نگاره زن ایلامی و ندیمه از آثار باستانی دوره عیلام است. بر روی این سنگ نگاره نقش زنی ایلامی وجود دارد که در حال نخ‌ریسی است و موهایش را به زیبایی آراسته و ندیمه اش او را باد می‌زند.

زن عیلامی بر روی چهار پایه‌ای نشسته و مشغول نخ ریسی است، جلوی او هم میزی با بشقاب غذا (ماهی سرخ شده) قرار دارد. این اثر در موزه لوور پاریس نگهداری می‌شود.

تاریخ ساخت این سنگ‌نگاره سده هفتم و هشتم پیش از میلاد hsj.

این اثر تاریخی متعلق به دوران عیلامیان است و در منطقه شوش کشف شده‌است.


http://images.khabaronline.ir//images/2013/10/13-10-3-7547250px-Relief_spinner_Louvre_Sb2834.jpg

سنگ‌نگاره بز با دم ماهی


سنگ‌نگاره بز با دم ماهی یکی از آثار باستانی دوره عیلام میانه‌ (۱۱۰۰ تا ۱۵۰۰ پیش از میلاد) است.

این نگاره بر روی سنگ آهک ایجاد شده‌است و یک نوع تشریفات مذهبی را نمایش می‌دهد.

این اثر در بخش عتیقه های شرق نزدیک، طبقه همکف، اتاق ۱۰ موزه لوور نگهداری می‌شود.
تندیس فاخته لاجوردی


تندیس فاخته لاجوردی از آثار باستانی دوره عیلام است. این اثر باستانی از جنس سنگ لاجورد و به شکل پرنده فاخته است. این پرنده باستانی متعلق به ۱۳۰۰ سال پیش از میلاد یعنی دوره عیلامی میانه‌است.

این اثر با قپه‌های طلایی میخکوب شده‌است. طول این پرنده ۱۱ سانتی متر است و در موزه لوور پاریس نگهداری می‌شود.


تندیس ناپیرآسو

تندیس ناپیرآسو یکی از آثار به جا مانده از تمدن عیلام است. ملکه ناپیرآسو همسر اونتاش ناپیریشا پادشاه عیلام بود.

قدمت اثر به ۱۲۵۰ سال پیش از میلاد باز می‌گردد.

این تندیس که با لایه‌ای از مس و طلا روی قالب برنزی ساخته شده، حدود ۱۳۰ سانتی‌متر ارتفاع، ۷۰ سانتی‌متر عرض و ۱۷۵۰ کیلوگرم وزن دارد.



http://images.khabaronline.ir//images/2013/10/13-10-3-75525250px-Malakeh_napirasou.jpg


تابلو مراسم نیایش راهبه‌های آفتاب

فلزنگاره نیایش آفتاب یا تابلو مراسم نیایش راهبه‌های آفتاب از اشیای کشف شده دوران عیلام میانه است و قدمت آن به سدهٔ ۱۲ پیش از میلاد بر می‌گردد.

در سال‌های ۱۹۰۴ - ۱۹۰۵ میلادی این قطعه توسط ژاک دو مورگان در خرابه‌های معبد شوش کشف گردید.

بر روی این تابلو، کتیبه‌ای با این مضمون حک شده‌است:
من شیلهاک اینشوشیناک پسر شوتروک ناهونته پادشاه شوش و انشان و خدمتگزار خدای اینشوشیناک این تابلو را ساختم.

نقش برجسته آجری شیر کاخ آپادانا شوش


نقش شیر کاخ آپادانای شوش یکی از آثار باستانی متعلق به دوران هخامنشیان، داریوش بزرگ است. آجرهای این اثر از آجرهای قالبی ساخته شده است.

نقش برجسته آجری شیر کاخ آپادانای شوش در کاخ داریوش بزرگ (داریوش اول) واقع در شوش قرار دارد.

این اثر متعلق به ۵۱۰ سال پیش از میلاد است.

این دیواره در موزه لوور نگهداری می شود.


http://images.khabaronline.ir//images/2013/10/13-10-3-75635772px-Lion_Darius_Palace_Louvre_Sb3298.jpg

سرستون گاو دوسر کاخ آپادانا شوش


سرستون گاو دوسر کاخ آپادانا شوش قسمتی از کاخ با شکوه آپادانا داریوش بزرگ در شوش است. این سرستون بزرگ یکی از سی و شش ستون پشتیبان سقف کاخ آپادانا داریوش بزرگ در شوش و نمایانگر معماری هخامنشی است که از فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف و به صورت سبکی منسجم و مرتبط ایجاد شده‌است.

هنگامی که داریوش بزرگ پس از کوروش بزرگ به پادشاهی هخامنشی رسید، شهر شوش را به عنوان پایتخت اداری و اجرایی سراسر قلمرو امپراطوری هخامنشی انتخاب کرد. این سی و شش ستون هر کدام دارای ۲۱ متر ارتفاع هستند که قاعده هر کدام به شکل مربع است که نام پادشاه بر روی آن حکاکی شده‌است.

قدمت این کاخ و سرستون‌ها به ۵۱۰ سال پیش از میلاد باز می‌گردد. این سرستون نتیجه کاوش‌های مارسل و جین دیولافوا (Marcel and Jeanne Dieulafoy) در سال‌های ۱۸۸۴ تا ۱۸۸۶ میلادی است. این سرستون در موزه لوور نگهداری می‌شود.


http://images.khabaronline.ir//images/2013/10/13-10-3-75823413px-Sarsotoun_asli_talar_molaghat_kakh_dariush_bozorg. jpg

کتیبه داریوش بزرگ در کاخ آپادانای شوش


کتیبه داریوش بزرگ در کاخ آپادانای شوش، یکی از الواح ارزشمندی است که متعلق به دوران هخامنشیان است.

این لوح در یکی از دروازه‌های کاخ آپادانای شوش کشف شده‌است. در سال ۱۹۱۱ (میلادی) ژاک دو مورگان و رولاند دو مکوئنم با حفاری در کاخ آپادانای شوش موفق به این اکتشاف شدند.

این لوحه تاریخی که از خاک رس است، در موزه لوور نگهداری می‌شود. کتیبه داریوش بزرگ، دارای ابعاد ۴۲ در ۴۲ سانتی متر است و قسمتی از آن از بین رفته‌است.

کتیبه داریوش بزرگ در کاخ آپادانای شوش به خط پارسی کهن است و یکی از نخستین متون به جا مانده از این پادشاه هخامنشی در آستانه به دست گرفتن قدرت است.

این کتیبه علاوه بر اینکه مجوز و فرمان‌نامه ساخت بنای کاخ آپادانای شوش را بیان کرده‌است، اطلاعات گرانقدری را در مورد داریوش اول و هخامنشیان به باستان شناسان ارائه داده‌است.


http://images.khabaronline.ir//images/2013/10/13-10-3-75925Katibeh_dariush_bozorg_kakh_apadana_shoosh.jp g
سنگ‌نگاره کمان‌داران


تزئیناتی مجلل و معروف از بخش مسکونی کاخ آپادانا، ساخته شده توسط داریوش اول در شوش را نمایش می‌دهد.


http://images.khabaronline.ir//images/2013/10/13-10-3-8105371px-Archers_frieze_Darius_1st_Palace_Suse_Louvre_AOD_4 88_a.jpg

این کتیبه از آجر سفالی براق ساخته شده است و بلندی آن ۴٫۷۵ متر و پهنای آن ۳٫۷۵ متر است.

هرودوت تاریخ‌نگار یونانی این سپاه برگزیده را فناناپذیر (جاویدان) می‌دانست.

از این کتیبه هم‌اکنون در موزهٔ لوور در فرانسه نگهداری می‌شود.


منبع (http://khabaronline.ir/detail/315870/society/tourism)

Capitan Totti
29th October 2014, 12:41 PM
October 29, the “Cyrus the Great Day”


And the anniversary of his issuing the first declaration


of human rights

Twenty five centuries ago, when savagery was the dominant factor in human societies, a civilized and compassionate declaration was written on clay and issued to the “four corners of the world” that dealt with important issues relevant to the rights of humans, the same issues that not only in those days but even today can inspire those who believe in human dignity and rights.
This document, known as “The Declaration of Cyrus the Great,” emphasized on the removal of all racial, national discrimination and slavery, bestowing to the people, freedom to choose their places of residence, faith and religion and giving prominence to the perpetual peace amongst the nations. This Declaration could actually be considered as a present from the Iranian people, expressed through the words of Cyrus, their political leader and the founder of the first empire in the world, to the whole humanity. In 1971, the general assembly of the United Nations recognized it as the first Declaration of Human Rights, thus, registering such an honor to the name of Iran as the cradle of this first historical attempt to establish the recognition of human rights.
Unfortunately, today, Iran is considered a country whose people are deprived of the very rights that were discovered, articulated and expressed by themselves. The body that holds the state apparatus in Iran not only does not recognize such “rights,” but has done much (intentional and/or unintentional) harm to the mausoleum of Cyrus the Great in Pasargad plains – the very monument that has been registered by UNESCO as a human heritage and a “shrine,” causing its immanent destruction in the future.
The International Committee to Save Pasargad that was shaped three years ago by a large number of people who appreciate national and world heritages, would like to use the opportunity of Cyrus’s Day to extend its best and warmest greetings for the occasion and repeat its plea to all those who appreciate the importance of Human Rights and its historical symbol in the shape of Cyrus’s mausoleum, to put maximum pressure on United Nations, and especially UNESCO, to use their utmost effective endeavors to save this invaluable treasure of human civilization.
With regard and best wishes,
The International Committee to Save Pasargad
October 2007

www.savepasargad.com (http://www.savepasargad.com/)

کاساندان
29th October 2014, 05:05 PM
http://images.persianblog.ir/499728_QdExEC2M.jpg

در تصاویر حکاکی شده بر سنگهای تخت جمشید هیچکس عصبانی نیست.

هیچکس سوار بر اسب نیست.

هیچکس را در حال تعظیم نمیبینید.

هیچکس سر افکنده و شکست خورده نیست .

هیچ قومی بر قوم دیگر
برتر نیست و هیچ تصویر خشنی در آن وجود ندارد .

از افتخارهای ایرانیان این است که هیچگاه برده داری در ایران مرسوم
نبوده است

در بین صدها پیکره تراشیده شده بر سنگهای تخت جمشید
حتی یک تصویر برهنه و عریان وجود ندارد


این ادب اصیلمان است:
نجابت _ قدرت_ احترام _مهربانی _خوشرویی _انسانیت _ پاکی



گفتار نیک پندار نیک کردار نیک


هفت آبان روز جهانی کوروش مبارک باد.
کوروش روزتان مبارک

کاساندان
29th October 2014, 05:07 PM
http://baharnews.ir/images/docs/000009/n00009921-r-b-004.jpg (http://www.google.com/url?sa=i&rct=j&q=&esrc=s&frm=1&source=images&cd=&cad=rja&uact=8&docid=rFe1IOt21TcmNM&tbnid=tJ79Wikwexsa7M:&ved=0CAYQjRw&url=http%3A%2F%2Fbaharnews.ir%2Fvglc.iqo52bqosl8y. a1n2a2521.%2C.html&ei=VMApU4DnE4iTtQbSt4GgBg&bvm=bv.62922401,d.Yms&psig=AFQjCNE4ktsybUUfJKqAa2qcLQl3nA4IPA&ust=1395331223002520)


http://www.axrizan.com/wp-content/uploads/2011/10/%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-21.jpg
از پـــــــــــــــــــــــا رس تا دماونــــــــــــد


از کــــــــــــــــــــــــ اوه تا سیــــــــــــاوش


از غیرت تهمتَـــــــــــــــن تا اقتدار آرَشـــــــــــــــــــ


میــــــــــــــراث توست کــــــــــــــــــــــور وش


تـــــــــــــــــــــاری خ سُـــــــــــــــــــــــ ــرخ این خاکــــــ


ای از تبـــــــــــــــــــــــ ــــار خورشیــــــــــــــــــــ ـد


ای آسمــــــــــــــــــــــ ـــــــونی پــــــــــــــــــــــــ ــــاکـــــ

کاساندان
29th October 2014, 05:16 PM
متن منشور کوروش بزرگ به 6 زبان دنیا (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?205044-متن-منشور-کوروش-بزرگ-به-6-زبان-دنیا)



معرفی کامل استوانهٔ کوروش بزرگ (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?175730-معرفی-کامل-استوانهٔ-کوروش-بزرگ)



تنهایی کوروش (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?176629-تنهایی-کوروش)


کوروش بزرگ تنها یک همسر داشت (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?176639-کوروش-بزرگ-تنها-یک-همسر-داشت)





http://t0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQLENHaTqBmXwBb3lruHxKOPQrmcyuSA lJGaOEeKinZ8HrXWRj5



هرگز زانو نخواهم زد حتی اگر سقف اسمان از قامتم کوتاه تر شود»


http://www.parsine.com/files/fa/news/1387/2/27/170_514.jpg



http://razva.ir/wp-content/uploads/2011/12/%D9%85%D9%82%D8%A8%D8%B1%D9%87-%D9%83%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4-300x212.jpg

کاساندان
29th October 2014, 09:08 PM
http://tarikhfa.com/wp-content/uploads/2013/10/3.jpg (http://www.google.com/url?sa=i&rct=j&q=&esrc=s&source=images&cd=&ved=0CAcQjRw&url=http%3A%2F%2Ftarikhfa.com%2F997-%25D9%2587%25D9%2581%25D8%25AA%25D9%2585-%25D8%25A2%25D8%25A8%25D8%25A7%25D9%2586%25D8%258C-%25D8%25B1%25D9%2588%25D8%25B2-%25DA%25A9%25D9%2588%25D8%25B1%25D9%2588%25D8%25B4-%25D8%25A8%25D8%25B2%25D8%25B1%25DA%25AF.html&ei=0ARRVKHOC4OFPaingIAH&psig=AFQjCNGDGlN7joFY3UmnFw2KNvgd_0w43Q&ust=1414682150557170)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد