توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : داستان فداکاری زنان
م.محسن
17th October 2014, 06:50 PM
بر بالای تپهای در شهر وینسبرگ آلمان ، قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است.
اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است
افسانه حاکی از آن است که در قرن 15 ، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره میکند.
اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان ، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه میبرند.
فرمانده دشمن به قلعه پیام میفرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند.
پس از کمی مذاکره ، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف ، موافقت میکند
که هر یک از زنان در بند ، گران بها ترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشد.
نا گفته پیداست که قیافه حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانده دشمن به هنگامی که هر یک از زنان شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج میشدند بسیار تماشایی بود
میترا پوررحیم
17th October 2014, 06:56 PM
بر بالای تپهای در شهر وینسبرگ آلمان ، قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است.
اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است
افسانه حاکی از آن است که در قرن 15 ، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره میکند.
اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان ، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه میبرند.
فرمانده دشمن به قلعه پیام میفرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند.
پس از کمی مذاکره ، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف ، موافقت میکند
که هر یک از زنان در بند ، گران بها ترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشد.
نا گفته پیداست که قیافه حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانده دشمن به هنگامی که هر یک از زنان شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج میشدند بسیار تماشایی بود جای بسیار تعجب داره به نظرتون اگه الان این اتفاق بیفته خانمها چی با خودشون حمل میکنند؟جای تامل داره از خودمون شروع کنیم اگر مرد بودیم چی حمل میکردیم و اگه زن بودیم چی؟جوابها رو اگه نمینویسید توی دلتون و ذهنتون بهش فکر کنید[nishkhand]
م.محسن
17th October 2014, 07:20 PM
جای بسیار تعجب داره به نظرتون اگه الان این اتفاق بیفته خانمها چی با خودشون حمل میکنند؟جای تامل داره از خودمون شروع کنیم اگر مرد بودیم چی حمل میکردیم و اگه زن بودیم چی؟جوابها رو اگه نمینویسید توی دلتون و ذهنتون بهش فکر کنید[nishkhand]
افسانه ای که متعلق به ۶ قرن پیشه و تو اون وادی هم معلوم نیست که هنوز هم پابند این قضیه باشند یا نه !
ولی نکته خوبی رو مطرح کردید
جای تامل داره
masoume.a.92
17th October 2014, 07:31 PM
افسانه ای که متعلق به ۶ قرن پیشه و تو اون وادی هم معلوم نیست که هنوز هم پابند این قضیه باشند یا نه !
ولی نکته خوبی رو مطرح کردید
جای تامل داره
با اینکه تصور حمل همچین وزنی برای زنان سخته... [negaran]
ولی منم بودم اینکارو میکردم [nishkhand]
نارون1
17th October 2014, 07:36 PM
با اینکه تصور حمل همچین وزنی برای زنان سخته... [negaran]
به نظرم بیشتر بهتر هست به داستان نگاهی نمادین داشته باشیم
masoume.a.92
17th October 2014, 07:40 PM
به نظرم بیشتر بهتر هست به داستان نگاهی نمادین داشته باشیم
نمادین که بله... بسط دادن به همه ی مسائل... موافقم.
ولی خب کلا اگه واقعی بوده برا من این تحمل وزن جالب بود... [nishkhand]
کاساندان
17th October 2014, 08:10 PM
از این مدل داستان ها زیاد شنیده و خوانده ام که بعضی ها واقعی هم هستند و داستانشان را نوشته اند!
داستانهای ایرانی هم هستند!
اما نمیدانم چرا عده ای، بعضی موقع ها خنده ی بیجا میکنند!!!!!! !!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در کل، پایان این داستان را اینگونه حدس نمیزدم!!!
م.محسن
17th October 2014, 08:24 PM
نمادین که بله... بسط دادن به همه ی مسائل... موافقم.
ولی خب کلا اگه واقعی بوده برا من این تحمل وزن جالب بود... [nishkhand]
همان طور كه در بالا هم ذكر شد به اين داستان كه به اون افسانه هم اطلاق مي كنند !!! ميشه نگاهي نمادين داشت و اينكه بخوان از يه قلعه به عنوان نماد عامل مشوقي بسارند براي ترغيب مردم به حفظ و پايبندي به خانواده
ولي كم نيستند شيرزناني كه در اين ديار افسانه وار مصداق واقعي اين دستنوشته بوده اند و هستند
کاساندان
18th October 2014, 04:58 PM
این شیر زن ایرانی را میشناسید؟ (http://www.njavan.com/fa/news/197394/این-شیر-زن-ایرانی-را-میشناسید)
http://uc-njavan.ir/images/jgo6o83a8submcc7sbdj.jpg
اغلب ایرانیان داستان تخیلی آن پسرک فداکار که انگشتش را به سوراخ سد فرو برد بخاطر دارند و حتی بدون آوردن توصیف اضافهتری هم میدانند که آن پسرک فداکار اروپاییها پتروس نام دارد؛ اما بخاطر ندارند که در همین گیلانغرب خودمان زن کُردیست که در ایام دفاع مقدس با یک تبر، یک نیروی مزدور عراقی را به هلاکت رسانده و یکی دیگر را نیز به اسارت گرفته ، شیرزنی که رهبر معظم انقلاب نیز در سفرشان به گیلانغرب شجاعتش را ستودند.
«فرنگیس حیدرپور»، در سال 1341 در یکی از روستاهای گیلانغرب در استان کرمانشاه متولد شد و 18 ساله بود که در سال 59 دشمن بعثی در ادامه تجاوزش به خاک ایران روستای محل سکونتش را هم با توپ و تانک نواخت تا بر اثر اصابت گلوله توپ برادر، دایی، عمو، پسر دایی، دختر دایی، دختر عمو و دیگر اعضای خانوادهاش به شهادت برسند.
پس از آن شیرزن ایرانی در حالی که تنها یک تبر به همراه داشت به جنگ با سربازان دشمن بعثی رفت و یکی از آنان را به هلاکت رساند و یکی دیگر را نیز به اسارت گرفت.
به گزارش ایسنا، پس از پایان جنگ تحمیلی گرچه تندیسی از «فرنگیس حیدرپور» به عنوان شیرزن ایرانی در بوستان شیرین کرمانشاه تهیه و نصب شد اما امروزه با گذشت بیش از 20 سال از اتمام جنگ اقدام درخور و شایستهای برای معرفی این زن ایرانی صورت نگرفته تا همچنان باربی و پتروس و بتمن و اسپایدرمنهای تخیلی قهرمان کودکان ما باشند.
منبع: خبرگزاری ایسنا (http://www.shafaf.ir/)
میترا پوررحیم
18th October 2014, 05:08 PM
کاش میشد تا همه ما مردم ایرن قدر داشته هایمان را بدانیم سرمایه های اصلی یک مملکت افراد اون مملکت هستند کسانی که در ان زندگی میکنند کسانی که به ان مرز و بوم هویت میبخشند و من ناراحتم که امروزه جوانهایی را میبینم که خیلی راحت به دیگران میخندند به دیگران به راحتی توهین میکنند در ملا عام چرا و به چه دلیل ایران اینگونه شده است؟ چرا یادمان رفته ما کی هستیم به پشتوانه 7000 ساله اکتفا نمیکنم به انسان بودن اکتفا میکنم البته یادمان باشد.ای شیر زن سرزمینم من به بودنت افتخار میکنم و به احترامت دست میزنم میدانم کم است بدان دلم بزرگ است و برایت بهترینها رو میخواهد [tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh]
zoh_reh
20th October 2014, 10:31 AM
همان طور كه در بالا هم ذكر شد به اين داستان كه به اون افسانه هم اطلاق مي كنند !!! ميشه نگاهي نمادين داشت و اينكه بخوان از يه قلعه به عنوان نماد عامل مشوقي بسارند براي ترغيب مردم به حفظ و پايبندي به خانواده
ولي كم نيستند شيرزناني كه در اين ديار افسانه وار مصداق واقعي اين دستنوشته بوده اند و هستند
به نکته مهمی اشاره کردین با این حرکت خانواده حفظ شد و نسل نیز نابود نشد،
قطعا برای حفظ ارزش استحکام خانواده و همدلی در آن باید تن به سنگینی و سختی مسائل پیش روی آن داد.
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.