N I M A
22nd September 2008, 07:33 PM
مقدمه مهندس صنايع زن يا مرد كه نسبت به ساير كارشناسان مهندسي با گستردگي و تنوع كاري بيشتري با مسايل ميدان اجرا همراهي ميكند، از يك سو تمركز تخصصي بر مبناي مهندسي و فناوري داشته، و از سويي ديگر بر روشهاي علمي افزايش بهرهوري و كارآيي و تغيير در فناوري نظامهاي خدماتي و توليدي با استفاده از ابزارهاي مدلسازي، بهينهسازي و شبيهسازي تسلط دارد. ويژگي بين رشتهاي و تنوع تواناييهاي اين رشته مهندسي كه به طور روز افزون مطلوبيت تخصص مييابد، سبب شده ظرف سالهاي اخير اين رشته جايگاه اجتماعي خويش را از منظر علاقمندان ورود به دانشگاه ايران از رتبه نهم، به اول و دوم بدل نمايد. اين حسن استقبال سبب ورود علايق، ظرايف و تواناييهايي به اين رشته شده و به شدت باعث توسعه و تحول در آن گرديده است. در دنيا در حال حاضر فرآيند مشابهي در مورد اين رشته در حال روي دادن است، به طوري كه ميتوان سه نوع برخورد اجتماعي متفاوت نسبت به اين رشته را مشاهده نمود:
1. كاملا سنتي و صرفاً در حوزه كارسنجي و بهينهسازي تلاشها
2. متكي به بهرهوري از طريق زدودن نارساييها و استفاده هوشمندانه از امكانات
3. در راستاي استفاده از ابزارهاي تحليلي براي دستيابي به قابليت اطمينان بالاتر
تحصيل كرده ايراني اين رشته همچون تحصيل كردههاي ديگر نقاط دنيا كه از توانمندي صنعتي بالاتري برخوردار هستند، به تواناييهايي چون طرح و برنامهريزي سختافزاري و نرمافزاري خرد و كلان، امكانات و تجهيزات، ايجاد و هدايت سيستمهاي كنترل و تضمين، كنترل پروژه، موجودي و مسايل مالي، مكانيزمهاي سنجش كار و زمان و پژوهشهاي مختلف عملياتي مجهز ميباشد.
از مسايل جزء دنياي اجراء نظير تخصيص و تقسيم كار روزانه افراد، ماشينآلات و تجهيزات و بهبود روش گرفته، تا بازسازي نظامهاي موجود، ايجاد نظامهاي اطلاعاتي براي تصميمگيريهاي مديريت، ابعاد اقتصادي و استفاده از ابزارهاي رياضي براي تسهيل در تصميمگيريها، همه و همه در حوزه تلاشهاي اين كارشناسان قرار ميگيرد. او علاوه بر اينكه در بخشهاي صنعتي در حرفه خويش فعال است، بسته به طبيعت كاري در اكثر رشتههاي اجرايي غيرصنعتي نقشهاي محوله را نحو موثري ايفا مينمايد.
تعريف مهندسي صنايع: مهندسي صنايع رشتهاي است كه با طراحي، بهبود و پيادهسازي سيستمهاي يكپارچهاي از افراد، مواد، اطلاعات، تجهيزات و انرژي مرتبط است. اين رشته بر پايه دانش تخصصي و تبحر در علوم رياضي، طبيعي، اجتماعي و نيز قوانين و روشهاي تجزيه و تحليل مهندسي و طراحي بنا نهاده شده است تا به كمك اين علوم و قوانين، به تعيين، پيشبيني و ارزيابي نتايج حاصل از سيستمهاي يكپارچه بپردازد
.
ابعاد محوري مورد انتظار از متخصص مهندسي صنايع
1.مهارتها و فنون مهندسي صنايع را كه نقشي حياتي در هر فرآيند بازسازي اقتصاد و اجتماعي دارد، به خدمت گيرد.
2.طيف قابل ملاحظهاي از بهبود در بهرهگيري از منابع مالي، انساني، زماني و معنوي در دسترس را با استفاده از ابزارهاي علمي مدلسازي و شبيهسازي، تحقق دهد.
3.توانايي تدارك سطح هرچه بالاتري از رضايت از خدمات را براي مشتريان در حرفههاي گوناگون ايجاد كند.
4.تغيير در ميزان راندمان فعاليتهاي در حال انجام در سطح كارگاههاي اجرايي گوناگون را پديد آورد.
5.بهبود در شرايط عرضه خدمات و ايجاد رفاه بيشتر را با ايجاد ارزش افزوده در فعاليتها و رفع تنگناها و نارساييها ايجاد كند
6.بهرهگيري از فنون بسيار مقدماتي اندازهگيري كار و زمان و روشسنجي تا گونههاي بسيار پيشرفته و مدرن مديريتي توسط كاركنان مديريت در سطوح مختلف را در دستور كار خود داشته باشد.
7.ايجاد راهكارهاي جهت مقابله با فشارهاي تحميلي از سوي بازار، براي افزايش دادن تواناييهاي بازار كار در برابر رقابت گوناگون رو در روي، شناسايي تقاضاهاي جديد و فزاينده مشتري در دستور كار او باشد.
8.اخذ تدابير متنوع براي ايجاد رضايت، خشنودي و وفاداري در مشتريان گوناگون، علاوه بر اين حوزههاي مختلف ارايه توليد و خدمات بخشي از تلاشهاي او باشد.
9.فنون كاهش دادن قيمتها، ضمن حفظ كيفيت و نيز ترجمه كيفيتهاي جديد (آوردن كيفيتي به جاي كيفيت ديگر) مورد انتظار، ولي پنهان از سوي مشتريان را، به خدمت گيرد.
10.زمانهاي كوتاهتر در تحويل كالا و خدمات را به اشكال مختلف محقق سازد.
11.توانايي به خدمت گرفتن فناوريهاي جديد روباتيك، طراحي و توليد توسط كامپيوتر، شناسايي خودكار، انبارداري و هدايت خودكار امكانات و تجهيزات در خدمت او باشد.
جنگ جهاني دوم آغازي براي تسريع روند تكاملي حوزه دانش شد و بهطبع آن مهندسي صنايع نيز از اين قاعده مستثني نبود . پس از جنگ جهاني و در طول دهه پنجاه عنايت به مباحثي نظير قابليت اطمينان (Reliability) ، كنترل عددي (Numerical Control) و شبيهسازي (Simulation) باب گرديد .
از آغازين سالهاي دهه شصت و در سالهاي پس از آن كه عصر فضا نام گرفته بود ، تئوري تصميمگيري (Decision Theory) ، سيستمهاي اطلاعاتي (Information Systems) ، تئوري بهينهسازي (Optimization Theory) ، مشاركت زمان (Time Sharing) ، برنامهريزي احتياجات مواد (MRP) ، مديريت منابع (Resource Management) و پردازش از راه دور (Teleprocessing) از جمله حوزههايي بودند كه به گستره علوم و دانش مهندسي صنايع پيوستند .
با نزديك شدن به سالهاي پاياني هزاره ، تكنولوژيهاي نوين پا به عرصه ظهور نهادند و روشهاي توليد ژاپني (Japanese Production Techniques) ، سيستمهاي توليد انعطافپذير (Flexible Manufacturing Systems) ، هوش مصنوعي (Artificial Intelligence) ، شبكههاي كامپيوتري (Computer Network) ، پردازش اطلاعات توزيعي (Distributed Data Processing) ، توليد به كمك كامپيوتر(Computer Integrated Manufacturing) ، برنامهنويسي به كمك صدا (Voice Programming) ، بازرسي خودكار (Automated inspection) ، كنترل سلسله مراتبي (Hierarchial Control) و اتوماسيون اداري (Office Automation) از جمله ابزارها و تكنيكهاي نوپاي حوزه مهندسي صنايع گرديدند .
و اما سالهاي اخير نيز ، سالهاي نظرياتي چون
طراحي جامع سيستم ، سيتمهاي اجتماعي (Total Systems Design , Social Sys) ،
نظريه كنترل سيتمهاي بزرگ (Large Scale Systems Control Theory)
سيبرنتيك نظريه رفتاري (Behavioral Theory)
بوده است و بيترديد اين روند رو به رشد تا بينهايت دانش نيز ادامه خواهد يافت
1. كاملا سنتي و صرفاً در حوزه كارسنجي و بهينهسازي تلاشها
2. متكي به بهرهوري از طريق زدودن نارساييها و استفاده هوشمندانه از امكانات
3. در راستاي استفاده از ابزارهاي تحليلي براي دستيابي به قابليت اطمينان بالاتر
تحصيل كرده ايراني اين رشته همچون تحصيل كردههاي ديگر نقاط دنيا كه از توانمندي صنعتي بالاتري برخوردار هستند، به تواناييهايي چون طرح و برنامهريزي سختافزاري و نرمافزاري خرد و كلان، امكانات و تجهيزات، ايجاد و هدايت سيستمهاي كنترل و تضمين، كنترل پروژه، موجودي و مسايل مالي، مكانيزمهاي سنجش كار و زمان و پژوهشهاي مختلف عملياتي مجهز ميباشد.
از مسايل جزء دنياي اجراء نظير تخصيص و تقسيم كار روزانه افراد، ماشينآلات و تجهيزات و بهبود روش گرفته، تا بازسازي نظامهاي موجود، ايجاد نظامهاي اطلاعاتي براي تصميمگيريهاي مديريت، ابعاد اقتصادي و استفاده از ابزارهاي رياضي براي تسهيل در تصميمگيريها، همه و همه در حوزه تلاشهاي اين كارشناسان قرار ميگيرد. او علاوه بر اينكه در بخشهاي صنعتي در حرفه خويش فعال است، بسته به طبيعت كاري در اكثر رشتههاي اجرايي غيرصنعتي نقشهاي محوله را نحو موثري ايفا مينمايد.
تعريف مهندسي صنايع: مهندسي صنايع رشتهاي است كه با طراحي، بهبود و پيادهسازي سيستمهاي يكپارچهاي از افراد، مواد، اطلاعات، تجهيزات و انرژي مرتبط است. اين رشته بر پايه دانش تخصصي و تبحر در علوم رياضي، طبيعي، اجتماعي و نيز قوانين و روشهاي تجزيه و تحليل مهندسي و طراحي بنا نهاده شده است تا به كمك اين علوم و قوانين، به تعيين، پيشبيني و ارزيابي نتايج حاصل از سيستمهاي يكپارچه بپردازد
.
ابعاد محوري مورد انتظار از متخصص مهندسي صنايع
1.مهارتها و فنون مهندسي صنايع را كه نقشي حياتي در هر فرآيند بازسازي اقتصاد و اجتماعي دارد، به خدمت گيرد.
2.طيف قابل ملاحظهاي از بهبود در بهرهگيري از منابع مالي، انساني، زماني و معنوي در دسترس را با استفاده از ابزارهاي علمي مدلسازي و شبيهسازي، تحقق دهد.
3.توانايي تدارك سطح هرچه بالاتري از رضايت از خدمات را براي مشتريان در حرفههاي گوناگون ايجاد كند.
4.تغيير در ميزان راندمان فعاليتهاي در حال انجام در سطح كارگاههاي اجرايي گوناگون را پديد آورد.
5.بهبود در شرايط عرضه خدمات و ايجاد رفاه بيشتر را با ايجاد ارزش افزوده در فعاليتها و رفع تنگناها و نارساييها ايجاد كند
6.بهرهگيري از فنون بسيار مقدماتي اندازهگيري كار و زمان و روشسنجي تا گونههاي بسيار پيشرفته و مدرن مديريتي توسط كاركنان مديريت در سطوح مختلف را در دستور كار خود داشته باشد.
7.ايجاد راهكارهاي جهت مقابله با فشارهاي تحميلي از سوي بازار، براي افزايش دادن تواناييهاي بازار كار در برابر رقابت گوناگون رو در روي، شناسايي تقاضاهاي جديد و فزاينده مشتري در دستور كار او باشد.
8.اخذ تدابير متنوع براي ايجاد رضايت، خشنودي و وفاداري در مشتريان گوناگون، علاوه بر اين حوزههاي مختلف ارايه توليد و خدمات بخشي از تلاشهاي او باشد.
9.فنون كاهش دادن قيمتها، ضمن حفظ كيفيت و نيز ترجمه كيفيتهاي جديد (آوردن كيفيتي به جاي كيفيت ديگر) مورد انتظار، ولي پنهان از سوي مشتريان را، به خدمت گيرد.
10.زمانهاي كوتاهتر در تحويل كالا و خدمات را به اشكال مختلف محقق سازد.
11.توانايي به خدمت گرفتن فناوريهاي جديد روباتيك، طراحي و توليد توسط كامپيوتر، شناسايي خودكار، انبارداري و هدايت خودكار امكانات و تجهيزات در خدمت او باشد.
جنگ جهاني دوم آغازي براي تسريع روند تكاملي حوزه دانش شد و بهطبع آن مهندسي صنايع نيز از اين قاعده مستثني نبود . پس از جنگ جهاني و در طول دهه پنجاه عنايت به مباحثي نظير قابليت اطمينان (Reliability) ، كنترل عددي (Numerical Control) و شبيهسازي (Simulation) باب گرديد .
از آغازين سالهاي دهه شصت و در سالهاي پس از آن كه عصر فضا نام گرفته بود ، تئوري تصميمگيري (Decision Theory) ، سيستمهاي اطلاعاتي (Information Systems) ، تئوري بهينهسازي (Optimization Theory) ، مشاركت زمان (Time Sharing) ، برنامهريزي احتياجات مواد (MRP) ، مديريت منابع (Resource Management) و پردازش از راه دور (Teleprocessing) از جمله حوزههايي بودند كه به گستره علوم و دانش مهندسي صنايع پيوستند .
با نزديك شدن به سالهاي پاياني هزاره ، تكنولوژيهاي نوين پا به عرصه ظهور نهادند و روشهاي توليد ژاپني (Japanese Production Techniques) ، سيستمهاي توليد انعطافپذير (Flexible Manufacturing Systems) ، هوش مصنوعي (Artificial Intelligence) ، شبكههاي كامپيوتري (Computer Network) ، پردازش اطلاعات توزيعي (Distributed Data Processing) ، توليد به كمك كامپيوتر(Computer Integrated Manufacturing) ، برنامهنويسي به كمك صدا (Voice Programming) ، بازرسي خودكار (Automated inspection) ، كنترل سلسله مراتبي (Hierarchial Control) و اتوماسيون اداري (Office Automation) از جمله ابزارها و تكنيكهاي نوپاي حوزه مهندسي صنايع گرديدند .
و اما سالهاي اخير نيز ، سالهاي نظرياتي چون
طراحي جامع سيستم ، سيتمهاي اجتماعي (Total Systems Design , Social Sys) ،
نظريه كنترل سيتمهاي بزرگ (Large Scale Systems Control Theory)
سيبرنتيك نظريه رفتاري (Behavioral Theory)
بوده است و بيترديد اين روند رو به رشد تا بينهايت دانش نيز ادامه خواهد يافت