Mina_Mehr
11th August 2009, 04:36 PM
انباشتن مطلب در مغز، یعنی به ذهنسپاری آن.
ذهنسپاری ارتباط نزدیکی با آموختن دارد. روانشناسان کوشیدهاند بیان کنند که چگونه بشر چیزی را که آموخته است، در خاطر نگاه میدارد و یا آن را فراموش میکند؛ ولی تاکنون کسی نتوانسته است همه مجهولات را در این زمینه پاسخ گوید.
بنابر نظریهای، چون انسان چیزی را یاد میگیرد، در او نوعی دگرگونی فیزیکی رخ میدهد؛ یعنی انرژی یا طرحی در مغز وی نقش میبندد. میگویند: اینگونه اثرهایی که در مغز پدید میآید، با گذشت زمان نیز محو میشود.
نحوه احساسات ما در برابر تجارب زندگی نیز خود عاملی است که علت فراموشی یا یادآوری را بیان میکند. چرا که بهطور کلی مردم، حوادث ناخوشایند را به فراموشی میسپارند؛ ولی خاطرههای دلپذیر را در ذهن، زنده نگاه میدارند.
مغز میتواند کارهای گوناگونی فرا بگیرد و هرچه بیشتر پرورش یابد، از عهده کارهای بیشتری برآید. مغزهای بسیار ساده بعضی از حیوانات، آموزش را بهگونه سطحی و ناپخته فرا میگیرد؛ ولی بشر که مغزی پیشرفته دارد، توانسته است بزرگترین تواناییها را در زمینه فراگیری از خود نشان دهد.
اما درباره این سوال که مغز چگونه و در کجا معلومات را انباشته میکند ـ همانگونه که گفتیم ـ هنوز دانشمندان از عهده یافتن یک پاسخ کافی به این سوال برنیامدهاند. با این حال، چنین به نظر میرسد که احتمالا ضبط معلومات به قشر بیرونی مغز ارتباط داشته باشد؛ یعنی همان سطح چین و موجداری که قسمت بیشتر مخ را پوشانده است.
هرگاه این قسمت بر اثر جریان ضعیف برق تحریک شود، خاطرههای گذشته به ذهن انسان باز میآید. پس از اینگونه محرکها مغز را برمیانگیزانند تا خاطرهای را که از دیرباز در خود سپرده است، بار دیگر «تازه» گرداند.
در ضمن، این نکته را نیز میدانیم که هرگاه برخی از نقاط مغز آسیب ببیند، حافظه انسان از دست میرود. حال آیا این نقاط همان محل ذخیره معلومات هستند؟ ما نمیدانیم؛ حتی نمیدانیم که مطالب به چه ترتیبی در مغز گنجانده میشوند.
برخی از دانشمندان تصور کردهاند که این عمل نوعی فرایند شیمیایی است؛ یعنی یاختههای عصبی مطالب را پس از شماره گذاری به طریق شیمیایی، در لابهلای خود جای میدهند.
برخی دیگر از دانشمندان معتقدند که حافظه، بر اثر نوعی دگرگونی دایمی در بافت عصبی پدید میآید.
پس حافظه نیز هنوز به عنوان یکی از اسرار زندگی بشر، باقی مانده است.
منبع:سایت پزشکان
ذهنسپاری ارتباط نزدیکی با آموختن دارد. روانشناسان کوشیدهاند بیان کنند که چگونه بشر چیزی را که آموخته است، در خاطر نگاه میدارد و یا آن را فراموش میکند؛ ولی تاکنون کسی نتوانسته است همه مجهولات را در این زمینه پاسخ گوید.
بنابر نظریهای، چون انسان چیزی را یاد میگیرد، در او نوعی دگرگونی فیزیکی رخ میدهد؛ یعنی انرژی یا طرحی در مغز وی نقش میبندد. میگویند: اینگونه اثرهایی که در مغز پدید میآید، با گذشت زمان نیز محو میشود.
نحوه احساسات ما در برابر تجارب زندگی نیز خود عاملی است که علت فراموشی یا یادآوری را بیان میکند. چرا که بهطور کلی مردم، حوادث ناخوشایند را به فراموشی میسپارند؛ ولی خاطرههای دلپذیر را در ذهن، زنده نگاه میدارند.
مغز میتواند کارهای گوناگونی فرا بگیرد و هرچه بیشتر پرورش یابد، از عهده کارهای بیشتری برآید. مغزهای بسیار ساده بعضی از حیوانات، آموزش را بهگونه سطحی و ناپخته فرا میگیرد؛ ولی بشر که مغزی پیشرفته دارد، توانسته است بزرگترین تواناییها را در زمینه فراگیری از خود نشان دهد.
اما درباره این سوال که مغز چگونه و در کجا معلومات را انباشته میکند ـ همانگونه که گفتیم ـ هنوز دانشمندان از عهده یافتن یک پاسخ کافی به این سوال برنیامدهاند. با این حال، چنین به نظر میرسد که احتمالا ضبط معلومات به قشر بیرونی مغز ارتباط داشته باشد؛ یعنی همان سطح چین و موجداری که قسمت بیشتر مخ را پوشانده است.
هرگاه این قسمت بر اثر جریان ضعیف برق تحریک شود، خاطرههای گذشته به ذهن انسان باز میآید. پس از اینگونه محرکها مغز را برمیانگیزانند تا خاطرهای را که از دیرباز در خود سپرده است، بار دیگر «تازه» گرداند.
در ضمن، این نکته را نیز میدانیم که هرگاه برخی از نقاط مغز آسیب ببیند، حافظه انسان از دست میرود. حال آیا این نقاط همان محل ذخیره معلومات هستند؟ ما نمیدانیم؛ حتی نمیدانیم که مطالب به چه ترتیبی در مغز گنجانده میشوند.
برخی از دانشمندان تصور کردهاند که این عمل نوعی فرایند شیمیایی است؛ یعنی یاختههای عصبی مطالب را پس از شماره گذاری به طریق شیمیایی، در لابهلای خود جای میدهند.
برخی دیگر از دانشمندان معتقدند که حافظه، بر اثر نوعی دگرگونی دایمی در بافت عصبی پدید میآید.
پس حافظه نیز هنوز به عنوان یکی از اسرار زندگی بشر، باقی مانده است.
منبع:سایت پزشکان