ЛίL∞F∆R
22nd September 2008, 09:06 AM
چگونگی شکل گیری شهرهای ایرانی(1)
مقدمه ای بر شهرهای ایرانی در دوران پیش از اسلام(ساسانی)
پیش از ورود به مبحث اصلی،نخست باید به دوران ساسانی و شهر ساسانی بپردازیم.چرا که همین شهرهای ساسانی با تغییراتی که در خود پذیرفتند، در دوران اسلامی به مهمترین شهرهای آن دوران ایران تبدیل شدند.
برای تبیین شهر ساسانی، دانسته ایم که جامعه ساسانی در آن دوران به 4 گروه کاملاً متمایز تقسیم میشدند:
1- پادشاهان وشاهزادگان ودرباریان
2-روحانیون و موبدان ذرتشتی
3- دیوانسالاران ودبیران و پزشکان و نظامیان
4- دهقانان و پیشه وران
چنین تقسیم بندی اجتماعی که به صورت یک هرم طراحی شده بود، در راس هرم ،پادشاه را نشان میداد و در قاعده این هرم دهقانان و پیشه وران قرار میگرفتند. هر کدام از این 4 طبقه در واقع، دارای امتیازاتی بودند که هر چقدر به قاعده این هرم نزدیک میشدیم، از امتیازات و امکانات کاسته و به محرومیت ها افزوده میشد.به عنوان مثال، طبقه چهارم که همانا پیشه وران و دهقانان باشند، علی رغم اینکه در بعضی مواقع دارای تمکن مالی بودند، از آموختن سواد محروم بودند که فردوسی توسی در شاهنامه، در داستان انوشیروان، این مسئله را به خوبی برای ما روشن ساخته است.
این چنین تقسیم بندی، در شکل گیری شهر ساسانی نیز موثر افتاد و شهر ساسانی کاملاً متاثر از این تقسیم بندی بود. در واقع شهر ساسانی از 3 لایه اصلی یا 3 شهر درون یکدیگر تشکیل میشد:
1- لایه اول یا کهن دژ که در دوران اسلامی به قهندز معروف گردید که مجموعه ای بود مرکب از کاخهای شاهی، آتشکده اصلی(آتشکده پادشاه یا فرمانروای شهر)،دیوانها، سربازخانه ها(برای حفاظت از شهر و فرمانروا)، خزانه و انبارهای آذوقه که این دژ در بالاترین نقطه شهر و مهمترین نقطه سوق الجیشی، ساخنه شده و با دیوارهای سنگین محافظت میگردید.
فردوسی توسی در شاهنامه آورده:
به پارس اندرون شارسانی بلند برآورد پاکیزه و سودمند
کهن دژ به شهر نشاپور کرد که گویند با داد شاپور کرد
چنین نمونه های را میتوانیم در شهر کهن بم و نیز بیشاپور و نیز بافت کهن شهر باکو(içəri Şəhər) مشاهده نمود.
در الگوی دیگری که نمونه ها و آثار آن را در بسیاری از شهرهای ایران و به ویژه در دوران اسلامی میتوان مشاهده نمود، این است که کهندژ یا ارگ را در یک سمت شارستان و به نحوی احداث میکردند که حداقل یک جبهه از کهندژ در امتداد حصار بیرونی قرار میگرفت و غالباً دروازه ای نیز از این جبهه به سمت بیرون شهر و بیابان برای کهندژ قرار میدادند تا امکان ارتباط بین ساکنان کهندژ یا ارگ و به ویژه گروه های نظامی یا افراد خاص با شهرهای دیگر با نواحی بیرون از شهر بدون عبور از معابر و فضاهای درونی شهر وجود داشته باشد تا در موارد ضروری بتوانند از آن استفاده کنند.موقعیت ارگ تهران در دوره صفویه و اوایل دوره قاجار را میتوان نمونه ای از این الگو به شمار آورد.
2- شار میانی یا شارستان که مجموعه است از محلات خاص برای استقرار طبقات ممتاز اجتماعی( دبیران، پزشکان،دهقانان(( مزرعه داران و ملاکان)) و پیشه وران).فضای شارستان به عرصه هایی کوچکتر موسوم به کوی و برزن تقسیم میشد.به نظر میرسد که این تقسیم بندی، بیشتر برای تنظیم نحوه استقرار و همجواری گروه های گوناگون اجتماعی و به منظور تسهیل اداره امور اجتماعی وشهری صورت میگرفت. این بخش در دوران ساسانی ،عملاً به وسیله دیواری سنگین با چهار دروازه به چهارسوی عالم محصور شده است و بخشی از بازار شهر را در خود دارد.
فردوسی توسی در شاهنامه آورده است:
در مورد ایجاد شهر خرّه اردشیر؛
یکی شارسان کرد پر کاخ و باغ بدو اندرون چشمه و دشت و راغ
که اکنون گرانمایه دهقان پیر همی خواندش خرّه اردشیر
یکی چشمه بد بیکران اندر وی فراوان از آن چشمه بگشاد جوی
یا در جای دیگر؛
یکی شارسانی برآورد شاه پر از برزن و کوی و بازارگاه
بهر برزنی جای جشن سده همه گرد بر گرد آتشکده
نمونه بارز چنین مسئله ای را میتوان در همان شهر کهن بم جستجو کرد.
3- شار بیرونی که در دوران اسلامی سواد یا ربض نام گرفت. در اینجا محلات، خانه ها و بازارها و باغات و مزارع پراکنده در اطراف شارستان قرار میگفتند. شار بیرونی محل استقرار کسانی بود که در چهارطبقه ممتاز ساسانی قرار نگرفته بودند. کشاورزان بدون زمین، کارگران، اصناف فراری و ...در یک کلام حاشیه نشینان و به قول فراتس فانون "دوزخیان روی زمین" ،در این بخش جای داشتند و بنابر این در دولت ساسانی، نقشی نداشتند و تنها نقش آنها تامین سرباز برای شرکت و قربانی شدن در جنگها، بود.این بخش به علت حاشیه قرارگرفتن در دولت ساسانی، در فروپاشی آن به هنگام هجوم اعراب نقش اساسی بازی کرد.ناگفته نماند که بازار اصلی شهر در این بخش از شهر قرار گرفته بود.
شار بیرونی یا ربض دارای دروازه نبود و مستقیماً به روستاها و مزارع اطراف متصل میشد.
با تبیین ساختار شهر ساسانی، در اینجا باید از دو عنصر فضایی که در دوران اسلامی، نقش بسیار پررنگی یافتند، سخن بگوییم. بازار و میدان:
1- بازار: عنصر با معنای کالبدی که ما میشناسیم، در دوران ساسانی با نام پاژار نمود پیدا میکند.با اینکه دولت ساسانی بر محوریت نظامی گری، تشکیل یافته است، ولی قرار گرفتن در مسیر کاروانهای جاده ابریشم و نیز تمرکز دولت ساسانی و حضور همه جانبه آن در صنعت و حرف و بازرگانی با هند و چین و حبشه و حجاز و رم شرقی در آن روزگاران، موجب پیدایش این عنصر فضایی به عنوان ستون فقرات شهر از دل شارستان شده که در نهایت دامنه خویش را به شار بیرونی می گستراند. به نحوی که در بسیاری از اوقات،بیرون دروازه های شارستان(جایی که ربض از آنجا شروع میشود)،به عنوان محل داد و ستد مورد استفاده قرار میگیرد.سنتی که تا اوان تشکیل حکومت پهلوی،ادامه یافت. به عنوان مثال؛ از دروازه قزوین در تهران، در دوران قاجار میتوان نام برد.
2- میدان: در واقع همان گستره وسیعی است که در جلوی دروازه های شارستان و در شار بیرونی ساخته میشود. این میدان نه کارکرد آگورای یونانی را دارد و نه فوروم رمی، بلکه مکانی است که بازارها بدان باز میشود و تظاهرات اقتصادی-اجتماعی درهم می آمیزد و محلی است برای اعلان فرمانهای حکومتی و هنوز از دیدگاه ریخت شناسی، فضایی خاص را موجب نمیشود.
ورود اسلام و تغییرات وسیع ایدئولوژیک و سیاسی و اقتصادی و اثرات آن در شکل گیری ساختار فضایی شهرها و پیدایش شهر اسلامی
اسلام درحدود سال 650 میلادی وارد ایران شد.البته در ابتدا عربها به صورت نظامی-سیاسی ایران را فتح کردند و به تدریج در درازای 5 قرن، بیشتر ایرانیان به اسلام گرویدند.اعراب مسلمان ابتدا با شعار برابری و برادری وارد ایران شدند.مسئله ای که برای ساکنان شارستان بیرونی( و بعدها ربض) بسیار جذابیت داشت و آنها را وادار می کرد تا با یاری رساندن به سپاه اعراب، سقوط هر چه سریعتر نظام ساسانی را فراهم کنند. ماجرای معروف بازکردن دروازه های تیسفون و فریاد الله اکبر توسط ایرانیان ساکن آن شهر، از همین مسئله نشات میگیردهمین مسئله موجب شد که اعراب فاتح به اهالی ایرانی ساکن ربض به عنوان یک پایگاه داخلی خویش نگاه کنند.البته این مورد در همه جا مصداق نداشت.چنان که تاریخ نشان میدهد اهالی آذربایجان و خراسان و مازندران سرسختانه ترین مقاومت ممکن را سامان دادند.چنانکه ابن مقفع در خراسان، مازیار در مازندران و نیز بابک خرمدین در آذربایجان با تکیه بر همین افراد فقیر و کم درآمد جامعه ایرانی آن روز و نیز روستاییان، قیامهای خویش بر علیه حکومت اعراب را هدایت و رهبری کردند که در جای خود بدانها خواهیم پرداخت.البته فرمانروایان عرب به درستی، حتی به ایرانیان مسلمان شده نیز اعتماد نداشتند و برای تداوم حکومت خویش بر ایران، از همان روزهای نخست کوچ دادن قبایل عرب به داخل ایران آن روز را سامان دادند. در تداوم چنین سیاستی بود که شهر کوفه به عنوان نخستین شهر اسلامی در ایران آن روز( که عراق امروزین نیز جزء سرزمین ایران آن دوران به شمار میرفت)،به دست اعراب فاتح بنیان گذاری شد.کوفه نخست به عنوان پایگاه و یک قلعه نظامی برای ادامه و تداوم حملات به داخل ایران به شمار میرفت که پس از فتح کامل ایران و مهاجرت چند قبیله عرب به داخل آن، تبدیل به یک شهر اسلامی شد. باید در اینجا از تغییرات شدید اجتماعی شهرهای ایران پس از اسلام نیز یادی بکنیم.در جامعه اسلامی، دیگر طبقات پیشین وجود نداشت و شهر-قدرت( همچون تیسفون و یا بیشاپور) و شهر-معبد(همچون شیز و استخر)، معنای خویش را از دست داد. در اینجا دیگر فقط امت را داریم ؛امت اسلامی و اجتماع مومنان صرف نظر از آن که در کجا زندگی میکنند، فقط با توجه به اعتقادشان نسبت به جهان بینی اسلام، نسبت به دیگران(غیر مسلمانان)،برتری دارند و همگی فقط و فقط تابع خلیفه و یا نمایندگان آنها هستند(یکی شدن طبقات اجتماعی).بنابر این شهر دارای زندگی مستقل و خاص با مقررات و امتیاز متفاوت نیست و بدین قرار،تفاوتی بین شهر و روستا(جز تفاوتهای کالبدی ناشی از جمعیت، استقرار دیوانها،جامع و ...) وجود ندارد. وجود شهر در دولت اسلامی،امری است ضروری.چرا که در شهر است که قوانین دولت اسلامی و عدالت اسلامی امکان تبلور یافتن و تجلی یافتن پیدا میکند.وظیفه ای که نخست مدینه النبی به عهده داشت.البته این مسئله موجب نمیشود که شهر امتیازی نسبت به جامعه روستایی و یا ایلیاتی پیدا کند و همان امتیازات و محرومیتهای روا داشته شده در مورد دو جامعه فوق الذکر، درمورد جامعه شهری نیز روا داشته میشد.
با ذکر این مقدمه تاریخی، به تغییراتی در ساختار شهرهای ایرانی میپردازیم که در اثر تغییرات شدید عقیدتی، سیاسی و اجتماعی در ایران پس از اسلام به وجود آمدند.
مقدمه ای بر شهرهای ایرانی در دوران پیش از اسلام(ساسانی)
پیش از ورود به مبحث اصلی،نخست باید به دوران ساسانی و شهر ساسانی بپردازیم.چرا که همین شهرهای ساسانی با تغییراتی که در خود پذیرفتند، در دوران اسلامی به مهمترین شهرهای آن دوران ایران تبدیل شدند.
برای تبیین شهر ساسانی، دانسته ایم که جامعه ساسانی در آن دوران به 4 گروه کاملاً متمایز تقسیم میشدند:
1- پادشاهان وشاهزادگان ودرباریان
2-روحانیون و موبدان ذرتشتی
3- دیوانسالاران ودبیران و پزشکان و نظامیان
4- دهقانان و پیشه وران
چنین تقسیم بندی اجتماعی که به صورت یک هرم طراحی شده بود، در راس هرم ،پادشاه را نشان میداد و در قاعده این هرم دهقانان و پیشه وران قرار میگرفتند. هر کدام از این 4 طبقه در واقع، دارای امتیازاتی بودند که هر چقدر به قاعده این هرم نزدیک میشدیم، از امتیازات و امکانات کاسته و به محرومیت ها افزوده میشد.به عنوان مثال، طبقه چهارم که همانا پیشه وران و دهقانان باشند، علی رغم اینکه در بعضی مواقع دارای تمکن مالی بودند، از آموختن سواد محروم بودند که فردوسی توسی در شاهنامه، در داستان انوشیروان، این مسئله را به خوبی برای ما روشن ساخته است.
این چنین تقسیم بندی، در شکل گیری شهر ساسانی نیز موثر افتاد و شهر ساسانی کاملاً متاثر از این تقسیم بندی بود. در واقع شهر ساسانی از 3 لایه اصلی یا 3 شهر درون یکدیگر تشکیل میشد:
1- لایه اول یا کهن دژ که در دوران اسلامی به قهندز معروف گردید که مجموعه ای بود مرکب از کاخهای شاهی، آتشکده اصلی(آتشکده پادشاه یا فرمانروای شهر)،دیوانها، سربازخانه ها(برای حفاظت از شهر و فرمانروا)، خزانه و انبارهای آذوقه که این دژ در بالاترین نقطه شهر و مهمترین نقطه سوق الجیشی، ساخنه شده و با دیوارهای سنگین محافظت میگردید.
فردوسی توسی در شاهنامه آورده:
به پارس اندرون شارسانی بلند برآورد پاکیزه و سودمند
کهن دژ به شهر نشاپور کرد که گویند با داد شاپور کرد
چنین نمونه های را میتوانیم در شهر کهن بم و نیز بیشاپور و نیز بافت کهن شهر باکو(içəri Şəhər) مشاهده نمود.
در الگوی دیگری که نمونه ها و آثار آن را در بسیاری از شهرهای ایران و به ویژه در دوران اسلامی میتوان مشاهده نمود، این است که کهندژ یا ارگ را در یک سمت شارستان و به نحوی احداث میکردند که حداقل یک جبهه از کهندژ در امتداد حصار بیرونی قرار میگرفت و غالباً دروازه ای نیز از این جبهه به سمت بیرون شهر و بیابان برای کهندژ قرار میدادند تا امکان ارتباط بین ساکنان کهندژ یا ارگ و به ویژه گروه های نظامی یا افراد خاص با شهرهای دیگر با نواحی بیرون از شهر بدون عبور از معابر و فضاهای درونی شهر وجود داشته باشد تا در موارد ضروری بتوانند از آن استفاده کنند.موقعیت ارگ تهران در دوره صفویه و اوایل دوره قاجار را میتوان نمونه ای از این الگو به شمار آورد.
2- شار میانی یا شارستان که مجموعه است از محلات خاص برای استقرار طبقات ممتاز اجتماعی( دبیران، پزشکان،دهقانان(( مزرعه داران و ملاکان)) و پیشه وران).فضای شارستان به عرصه هایی کوچکتر موسوم به کوی و برزن تقسیم میشد.به نظر میرسد که این تقسیم بندی، بیشتر برای تنظیم نحوه استقرار و همجواری گروه های گوناگون اجتماعی و به منظور تسهیل اداره امور اجتماعی وشهری صورت میگرفت. این بخش در دوران ساسانی ،عملاً به وسیله دیواری سنگین با چهار دروازه به چهارسوی عالم محصور شده است و بخشی از بازار شهر را در خود دارد.
فردوسی توسی در شاهنامه آورده است:
در مورد ایجاد شهر خرّه اردشیر؛
یکی شارسان کرد پر کاخ و باغ بدو اندرون چشمه و دشت و راغ
که اکنون گرانمایه دهقان پیر همی خواندش خرّه اردشیر
یکی چشمه بد بیکران اندر وی فراوان از آن چشمه بگشاد جوی
یا در جای دیگر؛
یکی شارسانی برآورد شاه پر از برزن و کوی و بازارگاه
بهر برزنی جای جشن سده همه گرد بر گرد آتشکده
نمونه بارز چنین مسئله ای را میتوان در همان شهر کهن بم جستجو کرد.
3- شار بیرونی که در دوران اسلامی سواد یا ربض نام گرفت. در اینجا محلات، خانه ها و بازارها و باغات و مزارع پراکنده در اطراف شارستان قرار میگفتند. شار بیرونی محل استقرار کسانی بود که در چهارطبقه ممتاز ساسانی قرار نگرفته بودند. کشاورزان بدون زمین، کارگران، اصناف فراری و ...در یک کلام حاشیه نشینان و به قول فراتس فانون "دوزخیان روی زمین" ،در این بخش جای داشتند و بنابر این در دولت ساسانی، نقشی نداشتند و تنها نقش آنها تامین سرباز برای شرکت و قربانی شدن در جنگها، بود.این بخش به علت حاشیه قرارگرفتن در دولت ساسانی، در فروپاشی آن به هنگام هجوم اعراب نقش اساسی بازی کرد.ناگفته نماند که بازار اصلی شهر در این بخش از شهر قرار گرفته بود.
شار بیرونی یا ربض دارای دروازه نبود و مستقیماً به روستاها و مزارع اطراف متصل میشد.
با تبیین ساختار شهر ساسانی، در اینجا باید از دو عنصر فضایی که در دوران اسلامی، نقش بسیار پررنگی یافتند، سخن بگوییم. بازار و میدان:
1- بازار: عنصر با معنای کالبدی که ما میشناسیم، در دوران ساسانی با نام پاژار نمود پیدا میکند.با اینکه دولت ساسانی بر محوریت نظامی گری، تشکیل یافته است، ولی قرار گرفتن در مسیر کاروانهای جاده ابریشم و نیز تمرکز دولت ساسانی و حضور همه جانبه آن در صنعت و حرف و بازرگانی با هند و چین و حبشه و حجاز و رم شرقی در آن روزگاران، موجب پیدایش این عنصر فضایی به عنوان ستون فقرات شهر از دل شارستان شده که در نهایت دامنه خویش را به شار بیرونی می گستراند. به نحوی که در بسیاری از اوقات،بیرون دروازه های شارستان(جایی که ربض از آنجا شروع میشود)،به عنوان محل داد و ستد مورد استفاده قرار میگیرد.سنتی که تا اوان تشکیل حکومت پهلوی،ادامه یافت. به عنوان مثال؛ از دروازه قزوین در تهران، در دوران قاجار میتوان نام برد.
2- میدان: در واقع همان گستره وسیعی است که در جلوی دروازه های شارستان و در شار بیرونی ساخته میشود. این میدان نه کارکرد آگورای یونانی را دارد و نه فوروم رمی، بلکه مکانی است که بازارها بدان باز میشود و تظاهرات اقتصادی-اجتماعی درهم می آمیزد و محلی است برای اعلان فرمانهای حکومتی و هنوز از دیدگاه ریخت شناسی، فضایی خاص را موجب نمیشود.
ورود اسلام و تغییرات وسیع ایدئولوژیک و سیاسی و اقتصادی و اثرات آن در شکل گیری ساختار فضایی شهرها و پیدایش شهر اسلامی
اسلام درحدود سال 650 میلادی وارد ایران شد.البته در ابتدا عربها به صورت نظامی-سیاسی ایران را فتح کردند و به تدریج در درازای 5 قرن، بیشتر ایرانیان به اسلام گرویدند.اعراب مسلمان ابتدا با شعار برابری و برادری وارد ایران شدند.مسئله ای که برای ساکنان شارستان بیرونی( و بعدها ربض) بسیار جذابیت داشت و آنها را وادار می کرد تا با یاری رساندن به سپاه اعراب، سقوط هر چه سریعتر نظام ساسانی را فراهم کنند. ماجرای معروف بازکردن دروازه های تیسفون و فریاد الله اکبر توسط ایرانیان ساکن آن شهر، از همین مسئله نشات میگیردهمین مسئله موجب شد که اعراب فاتح به اهالی ایرانی ساکن ربض به عنوان یک پایگاه داخلی خویش نگاه کنند.البته این مورد در همه جا مصداق نداشت.چنان که تاریخ نشان میدهد اهالی آذربایجان و خراسان و مازندران سرسختانه ترین مقاومت ممکن را سامان دادند.چنانکه ابن مقفع در خراسان، مازیار در مازندران و نیز بابک خرمدین در آذربایجان با تکیه بر همین افراد فقیر و کم درآمد جامعه ایرانی آن روز و نیز روستاییان، قیامهای خویش بر علیه حکومت اعراب را هدایت و رهبری کردند که در جای خود بدانها خواهیم پرداخت.البته فرمانروایان عرب به درستی، حتی به ایرانیان مسلمان شده نیز اعتماد نداشتند و برای تداوم حکومت خویش بر ایران، از همان روزهای نخست کوچ دادن قبایل عرب به داخل ایران آن روز را سامان دادند. در تداوم چنین سیاستی بود که شهر کوفه به عنوان نخستین شهر اسلامی در ایران آن روز( که عراق امروزین نیز جزء سرزمین ایران آن دوران به شمار میرفت)،به دست اعراب فاتح بنیان گذاری شد.کوفه نخست به عنوان پایگاه و یک قلعه نظامی برای ادامه و تداوم حملات به داخل ایران به شمار میرفت که پس از فتح کامل ایران و مهاجرت چند قبیله عرب به داخل آن، تبدیل به یک شهر اسلامی شد. باید در اینجا از تغییرات شدید اجتماعی شهرهای ایران پس از اسلام نیز یادی بکنیم.در جامعه اسلامی، دیگر طبقات پیشین وجود نداشت و شهر-قدرت( همچون تیسفون و یا بیشاپور) و شهر-معبد(همچون شیز و استخر)، معنای خویش را از دست داد. در اینجا دیگر فقط امت را داریم ؛امت اسلامی و اجتماع مومنان صرف نظر از آن که در کجا زندگی میکنند، فقط با توجه به اعتقادشان نسبت به جهان بینی اسلام، نسبت به دیگران(غیر مسلمانان)،برتری دارند و همگی فقط و فقط تابع خلیفه و یا نمایندگان آنها هستند(یکی شدن طبقات اجتماعی).بنابر این شهر دارای زندگی مستقل و خاص با مقررات و امتیاز متفاوت نیست و بدین قرار،تفاوتی بین شهر و روستا(جز تفاوتهای کالبدی ناشی از جمعیت، استقرار دیوانها،جامع و ...) وجود ندارد. وجود شهر در دولت اسلامی،امری است ضروری.چرا که در شهر است که قوانین دولت اسلامی و عدالت اسلامی امکان تبلور یافتن و تجلی یافتن پیدا میکند.وظیفه ای که نخست مدینه النبی به عهده داشت.البته این مسئله موجب نمیشود که شهر امتیازی نسبت به جامعه روستایی و یا ایلیاتی پیدا کند و همان امتیازات و محرومیتهای روا داشته شده در مورد دو جامعه فوق الذکر، درمورد جامعه شهری نیز روا داشته میشد.
با ذکر این مقدمه تاریخی، به تغییراتی در ساختار شهرهای ایرانی میپردازیم که در اثر تغییرات شدید عقیدتی، سیاسی و اجتماعی در ایران پس از اسلام به وجود آمدند.